نیم نگاهی به برخی از نامه های امام به فرزندشان حاج احمد آقا
احمد عزیز، ان شاءالله تعالی سلامت باشید. حال من بحمدالله خوب است و کسالت مزاجی ندارم، البته کسالت روحی زیاد است. لازم است تذکر دهم که ممکن است در این اوقات در آنجا مسائلی مربوط به مرجع طرح شود یا خدای نخواسته کشمکش بین جوانها شروع شود. شما و تمام دوستان اینجانب باید از این مسائل برکنار باشید و یک کلمه دخالت نکنید، چنانچه در این جا نیز همین امر را سفارش داده ام. البته نفی و اثباتی نباید داشته باشید. تأیید و توفیق شما را خواستارم و از اینکه بحمدالله اشتغال دارید، مسرورم و از مدرس شدن شما هم مشعوفم. خوب کاری است. از اول همان طور که درس می خوانی و مباحثه می کنی، تدریس هم بکن، ولو برای یک نفر، انشاءالله تعالی موفق باشید. والسلام.
پدرت
***
احمد عزیزم
مرقوم جمع شما واصل، از اینکه دور هم جمع و بحمدالله تعالی سلامت هستید و خوش و خرم، مسرور هستم. انشاءالله خداوند تعالی به همه شما سلامت و سعادت عنایت فرماید. اینجانب سلامت هستم بحمدالله تعالی، ولی نگرانیهای روحی بسیار است. دعا کنید خداوند اصلاح فرماید. از سلامت خودتان و دیگران مطلعم نمایید. نمی دانم درس را به کجا رساندی و حالا مشغول چه هستی. از وضع درس و مدرس بنویسید. از خداوند تبارک و تعالی توفیق و تأیید شما را خواهانم. خدمت حضرت آقای عم بزرگوارتان سلام برسانید و نگذارید به ایشان بد بگذرد. والسلام علیکم.
پدرت
***
پسر عزیزم
ان شاءالله با سلامت و سعادت به سر برید. ماها بحمدالله تعالی سلامت و از آمدن خانم خوشحالیم. امید است روزی هم همه باهم باشیم. از سلامت خودتان مطلعم نمایید. ان شاءالله حالا به درس خارج رفته اید. درسها را بروید و هر کدام را که به فهم شما نزدیک است، انتخاب نمایید. راجع به اسم بچه، من نمی دانم شما چه وسواسی دارید. یک اسمی اختیار کنید، البته اسماء دور از اذهان نباشد. اگر مایل باشید،«حسن» بسیار خوب است.در هر صورت اسم را بگذارید و هر نحو شما و اهل منزل انتخاب کنید، ما هم قبول داریم. خدمت ایشان هم سلام برسان. نور چشمم را می بوسم. و السلام.
پدرت
***
الحمدلله علی الائه و الصلوه و السلام علی انبیائه و اولیائه سیما النبی الختمی حبیب الله صلی الله علیه و آله سیما غائبهم و قائمهم ارواحنا له الفداء.
اینجانب هیچ گاه میل نداشته وندارم که دربارة نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم، لکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق، جل وعلا، مقصر و مجرمم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه ام اعتراف به تقصیر و عذر آن است و در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیرو از آنان امید عفو طلب آمرزش دارم، در پیش گروههایی و اشخاصی، گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی می دهم که پس از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمتهائی را که من آنها را ناروا می دانم، بزنند و با آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احیانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند. اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه هایی به گوش می خورد که احتمال فوق را قوی تر می کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیه نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت ایران اظهار کنم که از قبل من، در این خصوص تقصیری نباشد.
یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقامجویی از من درباره او می رود، احمد خمینی فرزند اینجانب است. اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت می دهم که از اول انقلاب تاکنون و از پیش انقلاب و از زمانی که وارد این نحومسائل سیاسی شده است، از او رفتاری یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد، ندیده ام و در تمام مراحل، از انقلاب پشتیبانی کرده و در مرحلة پیروزی شکوهمند انقلاب، معین و کمک کار من بوده است و هست و کاری که بر خلاف نظر من است، انجام نمی دهد و در امور مربوطه چه در اعلامیه ها و یا ارشادها، بدون مراجعة به من، تصرف و دخالتی نمی کند. حتی در الفاظ اعلامیه ها، بدون مراجعة به من دخالت نمی کند و اگر در امری نظری دارد، تذکر می دهد که تذکراتش و نیز صادقانه هستند و بر خلاف مسیر انقلاب و مصلحت نیستند. و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم، تخلف از قول من نمی کند و من نیز اگر حرفش را صحیح دیدم قبول می کنم و امیدوارم حرف صحیح را ازهمه کس قبول کنم.
و اما از جهات مالی که بعضی از مخالفان انقلاب، گاهی نسبتهایی را به او می دهند، باید بگویم که ایشان در امور مالی من دخالتی ندارد و ضبط و حفظ بیت المال در اختیار بعضی از آقایان مورد وثوق می باشد و اگر برای اشخاص، وجوهی بخواهد پیشنهاد می کند و من بدون واسطه یا به واسطة آقایان، وجه را می رسانم، من ا علام می کنم که احمد در هیچ بانک داخلی و خارجی و هیچ مؤسسه ای وجهی و سهمی ندارد و در هیچ جا، در خارج و داخل زمین مزروعی و غیر آن و ساختمان و امثال ذلک ندارد و اگر بعد از من دارای یکی از این امور بود در داخل یا خارج دولت وقت با اجازه فقیه وقت، مصادره نمایند و او را تحت تعقیب درآورند و امید است که دولتمردان جمهوری اسلامی همیشه ضوابط را ملاحظه و از روابط احتراز نمایند.
از اموری که تذکرش خوب، بلکه لازم است، آن است که یکی از تهمتها که به او زدند این بود که موزه عباسی را ربوده بود و به پاریس برده است. مخالفان، چندی وقت خود را صرف آن نمودند. پس از آن، خلاف آن معلوم شد و یا گفتند که او در اطراف شمال زمینهایی خریده است و امثال آن که برای مخالفت با من از او انتقامجویی می کردند.
یا مسئله خط سوم که مدتی نقل مجالس مخالفان بود و تهمتهای ناروا می زدند و من او را امر به سکوت کردم و او هیچ گاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالاخره اگر به واسطه انتقامجویی از من، پس از من گروههایی به مخالفت او برخاستند، من دین خود را به او به عنوان یک مسلمان و یک رحم ادا کردم و خداوند تبارک و تعالی حاضر و ناظر است و من امیدوارم که احمد به خدای تبارک و تعالی اتکال نماید و از غیر او هیچ کس نهراسد و رد خدمت به خالق و خلق، به واسطه تهمتها و مخالفتها به خود تزلزل و تردید راه ندهد و در خدمتها از خداوند متعال چشمداشت داشته باشد و برای به دست آوردن هیچ مقامی قدم بر ندارد.
چون او را شخص مفیدی برای انقلاب می دانم، امیدوارم در کنار وفاداران به انقلاب و متعهدان در راه اسلام و هدف به خدمت هر چه بیشتر قیام کند و با برداران انقلابی و ایمانی در خط انقلاب اسلام کوشش کند و از هیچ خدمتی مضایقه ننماید و پاداش از هیچ مخلوقی نخواهد و خدمت در راه کشور اسلامی و اهداف الهی خالصانه برای رضای خالق،جل و علا، ادامه دهد و به مستمندان و مستضعفان که حق تعالی سفارش آنان را فرموده، بیش از دیگران خدمت و دیگران را به خدمتگزاری دعوت کند و هر چه مشکل در راه خدمت به هدف که اسلام عزیز است، پیش آید و هر چه کار شکنی شود، از کوشش برای خدا دست بر ندارد و برای هر خدمتی که او را دعوت کردند و تشخیص داد مفید است، اجابت کند و رضای خدا را با خدمت به خلق جلب نماید.
و اما در موضوع روحانیت که گاهی احمد مورد تهمت واقع می شود، من او را موافق جدی با روحانیت می دانم، اساس روحانیت چیزی نیست که یک نفر مسلم با آن مخالف باشد، اما موافقت بی قید و شرط که هر کس با هر عمل و اخلاق و ایده مورد تأیید او باشد و لباس روحانیت به قامت هر کس اگر چه بر خلاف مشی اسلامی انسانی رفتار کند سزاوار و موجب لزوم غمض عین باشد، از او و از هیچ روحانی متعهد مسلمان معتقد به ارزشهای اسلامی متوقع نیست و نباید باشد. اینجانب کرارا گفته ام که روحانی نمای غیر مهذب و در غیر خط اسلام برای اسلام و جمهوری اسلامی از ساواکی خطرناک تر است. در هر صورت احمد در این باره از خط اسلام و خط روحانیت متعهد پیروی می کند و امید است انشاءالله تعالی در این خط مستقیم که صراط الله است، پایدار باشد.
از خداوند متعال دوام جمهوری اسلامی و عزت و عظمت مسلمانان جهان، به ویژه ملت شریف ایران و تعهد و پایداری متصدیان امور و قدرت و شوکت رزمندگان سلحشور و حضور ملت بزرگ ایران را در صحنه خواستار[م].
والسلام علی عبادالله الصالحین
یکشنبه 23 آبان 27/1361 محرم الحرام 1403
روح الله الموسوی الخمینی غفرالله له
***
من شهادت می دهم که احمد فرزند اینجانب از موقعی که در مسائل روز وارد شده و تماس با کارهای اینجانب داشته است، تا حال تحریر این کلمات از او خلاف دستورات اینجانب مشاهده نکرده ام و در اعلامیه ها و امثال آنها تصرفی بدون رضای من نکرده است و چیزی بر خلاف گفته های من به من نسبت نداده است و بالجمله خلافی از او مشاهده نکرده ام. لکن باید احمد بداند کسانی، خصوصا مثل او که در این امور اجتماعی و سیاسی وارد می شوند، مصون از افترا و ضربه نیستند و باید او حساب خود را با خدای قادر متعال درست کند و به ذات مقدسش اتکال نماید و از بشر ضعیف هراس نداشته باشد که مکاید بشری چون خود بشر زودگذر و فانی هستند و همه به سوی او، جل و علا، خواهیم رفت و اکنون نیز در محضر مبارک او هستیم.
و السلام علی من اتبع الهدی.
از خداوند تعالی توفیق خدمت به خلق را برای همه دست اندرکاران و برای منسوبان به خود خواستارم
تاریخ سلخ صفر 1405
روح الله الموسوی الخمینی
***
کتاب «آداب الصلوه » را که خود از آن بهره ای نبردم، جز تأسف بر قصور و تقصیر بر ایام گذشته که توانایی بر خودسازی داشتم و حسرت و ندامت در روزگار پیری که دستم تهی و بارم سنگین و راهم بس دراز و پایم لنگ آوای رحیل در گوش است، هدیه کردم به فرزند عزیزم «احمد» که از قدرت جوانی کامیاب است، شاید او، ان شاءالله تعالی، از محتویات آن که از کتاب کریم و سنت شریف و افادات بزرگان فراهم شده است، بهره مند شود و به معراج حقیقی از رهنمایی اهل معرفت راه یابد و دل از این ظلمتکده برکند و به مقصد اصلی انسانیت که انبیای عظام و اولیای کرام، علیهم صلوات الله و سلامه، و اهل الله بر آن راه یافتند و دیگران را دعوت فرمودند، توفیق یابد.
پسرم ! خود را به فطرت الله تخمیر شده ای، دریاب و از گرداب ضلالت امواج سهمگین خودبینی و خودخواهی نجات ده و به سفینه نوح که پرتو ولایت الله است، رکوب کن که مَن رکبها نَجی وً من تًخَلَف عًنها هًلًکً.
فرزندم ! کوشش کن که در صراط مسقیم که صراط الله است، ولو لنگان لنگان حرکت کنی و حرکات و سکنات قلبی و قالبی را رنگ معنویت و الوهیت دهی و خدمت به خلق را برای آن که خلق خدا هستند، بنمایی. انبیای عظام و اولیای خاص خدا در عین حال که مشابه دیگران اشتغال به کارها داشته اند، هیچ گاه در دنیا وارد نبوده اند ؛ چون اشتغالشان بالحق و للحق بوده است. در عین حال از رسول ختمی مرتبت، صلی الله علیه و آله وسلم، روایت شده که فرموده اند،«لًیغان عًلی قلبی و انی لاًاستًغفراللهً فی کل یوم سًبعیناً مًرهً» شاید رؤیت حق در کثرت را، کدورت حساب می فرمود. پسرم! خود را مهیا کن که پس از من بر تو جفاها رود و نگرانی ها که از من دارند و به حساب تو گذارند. اگر حساب خود را با خدای خود صاف کنی و پناه به ذکر الله بری، هراسی از خلق به خود راه مده که حساب خلق زودگذر است و آنچه ازلی است، حساب در پیشگاه حق است. فرزندم! پس از من ممکن است پیشنهاد خدمتی بر تو شود. در صورتی که قصدت خدمت به جمهوری اسلامی و اسلام عزیز است رد مکن و اگر خدای ناخواسته برای هواهای نفسانی و ارضای شهوات است، از آن اجتناب کن که مقامات دنیوی ارزش آن را ندارند که خود را در راه آنها تباه کنی.
بارالها! احمد و تبارش و متعلقاتش را که از بندگان تو و تبار رسول اکرمند، دردنیا و آخرت، سعادتمند فرما و دست شیطان رجیم را از آسیب به آنها کوتاه فرما.
خداوندا! ما ضعیف و ناتوانیم و عقب افتاده از قافلة سالکان. تو خود از مادستگیری فرما.
ربنا عامنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک.
و السلام علی عبادالله الصالحین
23 ربیع الاول 1405/ 25 آذر 1363
روح الله الموسوی الخمینی
***
فرزند عزیزم، احمد، حفظ الله تعالی و ایده
از آنجا که شما را بحمدالله تعالی در مسایل سیاسی و اجتماعی صاحبنظر می دانم و در تمامی فراز و نشیبها در کنار من بوده ای و هستی و با صداقت و کیاست، امور سیاسی و اجتماعی اینجانب را متصدی هستی، لهذا شما را برای تنظیم و تدوین کلیة مسائل مربوط به خود که بسا در رسانه های گروهی، اختلافات و اشتباهاتی رخ داده است،انتخاب می نمایم و از خداوند متعال که حاضر و ناظر است، توفیقات شما را خواستارم.
امید است با صرف وقت و دقت نظر این امر را به پایان برسانی. والسلام علیکم
پنجشنبه 17 شهریور 67/ 26 محرم الحرام 1409
روح الله الموسوی الخمینی
منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
احمد عزیز، ان شاءالله تعالی سلامت باشید. حال من بحمدالله خوب است و کسالت مزاجی ندارم، البته کسالت روحی زیاد است. لازم است تذکر دهم که ممکن است در این اوقات در آنجا مسائلی مربوط به مرجع طرح شود یا خدای نخواسته کشمکش بین جوانها شروع شود. شما و تمام دوستان اینجانب باید از این مسائل برکنار باشید و یک کلمه دخالت نکنید، چنانچه در این جا نیز همین امر را سفارش داده ام. البته نفی و اثباتی نباید داشته باشید. تأیید و توفیق شما را خواستارم و از اینکه بحمدالله اشتغال دارید، مسرورم و از مدرس شدن شما هم مشعوفم. خوب کاری است. از اول همان طور که درس می خوانی و مباحثه می کنی، تدریس هم بکن، ولو برای یک نفر، انشاءالله تعالی موفق باشید. والسلام.
پدرت
***
احمد عزیزم
مرقوم جمع شما واصل، از اینکه دور هم جمع و بحمدالله تعالی سلامت هستید و خوش و خرم، مسرور هستم. انشاءالله خداوند تعالی به همه شما سلامت و سعادت عنایت فرماید. اینجانب سلامت هستم بحمدالله تعالی، ولی نگرانیهای روحی بسیار است. دعا کنید خداوند اصلاح فرماید. از سلامت خودتان و دیگران مطلعم نمایید. نمی دانم درس را به کجا رساندی و حالا مشغول چه هستی. از وضع درس و مدرس بنویسید. از خداوند تبارک و تعالی توفیق و تأیید شما را خواهانم. خدمت حضرت آقای عم بزرگوارتان سلام برسانید و نگذارید به ایشان بد بگذرد. والسلام علیکم.
پدرت
***
پسر عزیزم
ان شاءالله با سلامت و سعادت به سر برید. ماها بحمدالله تعالی سلامت و از آمدن خانم خوشحالیم. امید است روزی هم همه باهم باشیم. از سلامت خودتان مطلعم نمایید. ان شاءالله حالا به درس خارج رفته اید. درسها را بروید و هر کدام را که به فهم شما نزدیک است، انتخاب نمایید. راجع به اسم بچه، من نمی دانم شما چه وسواسی دارید. یک اسمی اختیار کنید، البته اسماء دور از اذهان نباشد. اگر مایل باشید،«حسن» بسیار خوب است.در هر صورت اسم را بگذارید و هر نحو شما و اهل منزل انتخاب کنید، ما هم قبول داریم. خدمت ایشان هم سلام برسان. نور چشمم را می بوسم. و السلام.
پدرت
***
الحمدلله علی الائه و الصلوه و السلام علی انبیائه و اولیائه سیما النبی الختمی حبیب الله صلی الله علیه و آله سیما غائبهم و قائمهم ارواحنا له الفداء.
اینجانب هیچ گاه میل نداشته وندارم که دربارة نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم، لکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق، جل وعلا، مقصر و مجرمم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه ام اعتراف به تقصیر و عذر آن است و در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیرو از آنان امید عفو طلب آمرزش دارم، در پیش گروههایی و اشخاصی، گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی می دهم که پس از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمتهائی را که من آنها را ناروا می دانم، بزنند و با آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احیانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند. اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه هایی به گوش می خورد که احتمال فوق را قوی تر می کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیه نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت ایران اظهار کنم که از قبل من، در این خصوص تقصیری نباشد.
یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقامجویی از من درباره او می رود، احمد خمینی فرزند اینجانب است. اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت می دهم که از اول انقلاب تاکنون و از پیش انقلاب و از زمانی که وارد این نحومسائل سیاسی شده است، از او رفتاری یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد، ندیده ام و در تمام مراحل، از انقلاب پشتیبانی کرده و در مرحلة پیروزی شکوهمند انقلاب، معین و کمک کار من بوده است و هست و کاری که بر خلاف نظر من است، انجام نمی دهد و در امور مربوطه چه در اعلامیه ها و یا ارشادها، بدون مراجعة به من، تصرف و دخالتی نمی کند. حتی در الفاظ اعلامیه ها، بدون مراجعة به من دخالت نمی کند و اگر در امری نظری دارد، تذکر می دهد که تذکراتش و نیز صادقانه هستند و بر خلاف مسیر انقلاب و مصلحت نیستند. و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم، تخلف از قول من نمی کند و من نیز اگر حرفش را صحیح دیدم قبول می کنم و امیدوارم حرف صحیح را ازهمه کس قبول کنم.
و اما از جهات مالی که بعضی از مخالفان انقلاب، گاهی نسبتهایی را به او می دهند، باید بگویم که ایشان در امور مالی من دخالتی ندارد و ضبط و حفظ بیت المال در اختیار بعضی از آقایان مورد وثوق می باشد و اگر برای اشخاص، وجوهی بخواهد پیشنهاد می کند و من بدون واسطه یا به واسطة آقایان، وجه را می رسانم، من ا علام می کنم که احمد در هیچ بانک داخلی و خارجی و هیچ مؤسسه ای وجهی و سهمی ندارد و در هیچ جا، در خارج و داخل زمین مزروعی و غیر آن و ساختمان و امثال ذلک ندارد و اگر بعد از من دارای یکی از این امور بود در داخل یا خارج دولت وقت با اجازه فقیه وقت، مصادره نمایند و او را تحت تعقیب درآورند و امید است که دولتمردان جمهوری اسلامی همیشه ضوابط را ملاحظه و از روابط احتراز نمایند.
از اموری که تذکرش خوب، بلکه لازم است، آن است که یکی از تهمتها که به او زدند این بود که موزه عباسی را ربوده بود و به پاریس برده است. مخالفان، چندی وقت خود را صرف آن نمودند. پس از آن، خلاف آن معلوم شد و یا گفتند که او در اطراف شمال زمینهایی خریده است و امثال آن که برای مخالفت با من از او انتقامجویی می کردند.
در امور سیاسی مدتها تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول انقلاب مخالفتهایی را از او می دیدم، در حالی که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می شد و مخالفتهایی می شد (غیر) از احمد کسی را ندیدم که به شدت از آقای لاجوردی طرفداری و دفاع کند. احمد وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریبا فاجعه می دانست. یا مسئله طرفداری از بنی صدر. مادامی که من از بنی صدر به واسطه بعضی از مصالح جانبداری می کردم، او هم گاهی طرفداری می کرد و آنگاه که من پرده را بالا زدم و او را برکنار کردم، حتی یک مرتبه از او طرفداری نکرد و مخالفت شدید می کرد.
یا مسئله خط سوم که مدتی نقل مجالس مخالفان بود و تهمتهای ناروا می زدند و من او را امر به سکوت کردم و او هیچ گاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالاخره اگر به واسطه انتقامجویی از من، پس از من گروههایی به مخالفت او برخاستند، من دین خود را به او به عنوان یک مسلمان و یک رحم ادا کردم و خداوند تبارک و تعالی حاضر و ناظر است و من امیدوارم که احمد به خدای تبارک و تعالی اتکال نماید و از غیر او هیچ کس نهراسد و رد خدمت به خالق و خلق، به واسطه تهمتها و مخالفتها به خود تزلزل و تردید راه ندهد و در خدمتها از خداوند متعال چشمداشت داشته باشد و برای به دست آوردن هیچ مقامی قدم بر ندارد.
چون او را شخص مفیدی برای انقلاب می دانم، امیدوارم در کنار وفاداران به انقلاب و متعهدان در راه اسلام و هدف به خدمت هر چه بیشتر قیام کند و با برداران انقلابی و ایمانی در خط انقلاب اسلام کوشش کند و از هیچ خدمتی مضایقه ننماید و پاداش از هیچ مخلوقی نخواهد و خدمت در راه کشور اسلامی و اهداف الهی خالصانه برای رضای خالق،جل و علا، ادامه دهد و به مستمندان و مستضعفان که حق تعالی سفارش آنان را فرموده، بیش از دیگران خدمت و دیگران را به خدمتگزاری دعوت کند و هر چه مشکل در راه خدمت به هدف که اسلام عزیز است، پیش آید و هر چه کار شکنی شود، از کوشش برای خدا دست بر ندارد و برای هر خدمتی که او را دعوت کردند و تشخیص داد مفید است، اجابت کند و رضای خدا را با خدمت به خلق جلب نماید.
و اما در موضوع روحانیت که گاهی احمد مورد تهمت واقع می شود، من او را موافق جدی با روحانیت می دانم، اساس روحانیت چیزی نیست که یک نفر مسلم با آن مخالف باشد، اما موافقت بی قید و شرط که هر کس با هر عمل و اخلاق و ایده مورد تأیید او باشد و لباس روحانیت به قامت هر کس اگر چه بر خلاف مشی اسلامی انسانی رفتار کند سزاوار و موجب لزوم غمض عین باشد، از او و از هیچ روحانی متعهد مسلمان معتقد به ارزشهای اسلامی متوقع نیست و نباید باشد. اینجانب کرارا گفته ام که روحانی نمای غیر مهذب و در غیر خط اسلام برای اسلام و جمهوری اسلامی از ساواکی خطرناک تر است. در هر صورت احمد در این باره از خط اسلام و خط روحانیت متعهد پیروی می کند و امید است انشاءالله تعالی در این خط مستقیم که صراط الله است، پایدار باشد.
از خداوند متعال دوام جمهوری اسلامی و عزت و عظمت مسلمانان جهان، به ویژه ملت شریف ایران و تعهد و پایداری متصدیان امور و قدرت و شوکت رزمندگان سلحشور و حضور ملت بزرگ ایران را در صحنه خواستار[م].
والسلام علی عبادالله الصالحین
یکشنبه 23 آبان 27/1361 محرم الحرام 1403
روح الله الموسوی الخمینی غفرالله له
***
من شهادت می دهم که احمد فرزند اینجانب از موقعی که در مسائل روز وارد شده و تماس با کارهای اینجانب داشته است، تا حال تحریر این کلمات از او خلاف دستورات اینجانب مشاهده نکرده ام و در اعلامیه ها و امثال آنها تصرفی بدون رضای من نکرده است و چیزی بر خلاف گفته های من به من نسبت نداده است و بالجمله خلافی از او مشاهده نکرده ام. لکن باید احمد بداند کسانی، خصوصا مثل او که در این امور اجتماعی و سیاسی وارد می شوند، مصون از افترا و ضربه نیستند و باید او حساب خود را با خدای قادر متعال درست کند و به ذات مقدسش اتکال نماید و از بشر ضعیف هراس نداشته باشد که مکاید بشری چون خود بشر زودگذر و فانی هستند و همه به سوی او، جل و علا، خواهیم رفت و اکنون نیز در محضر مبارک او هستیم.
و السلام علی من اتبع الهدی.
از خداوند تعالی توفیق خدمت به خلق را برای همه دست اندرکاران و برای منسوبان به خود خواستارم
تاریخ سلخ صفر 1405
روح الله الموسوی الخمینی
***
کتاب «آداب الصلوه » را که خود از آن بهره ای نبردم، جز تأسف بر قصور و تقصیر بر ایام گذشته که توانایی بر خودسازی داشتم و حسرت و ندامت در روزگار پیری که دستم تهی و بارم سنگین و راهم بس دراز و پایم لنگ آوای رحیل در گوش است، هدیه کردم به فرزند عزیزم «احمد» که از قدرت جوانی کامیاب است، شاید او، ان شاءالله تعالی، از محتویات آن که از کتاب کریم و سنت شریف و افادات بزرگان فراهم شده است، بهره مند شود و به معراج حقیقی از رهنمایی اهل معرفت راه یابد و دل از این ظلمتکده برکند و به مقصد اصلی انسانیت که انبیای عظام و اولیای کرام، علیهم صلوات الله و سلامه، و اهل الله بر آن راه یافتند و دیگران را دعوت فرمودند، توفیق یابد.
پسرم ! خود را به فطرت الله تخمیر شده ای، دریاب و از گرداب ضلالت امواج سهمگین خودبینی و خودخواهی نجات ده و به سفینه نوح که پرتو ولایت الله است، رکوب کن که مَن رکبها نَجی وً من تًخَلَف عًنها هًلًکً.
فرزندم ! کوشش کن که در صراط مسقیم که صراط الله است، ولو لنگان لنگان حرکت کنی و حرکات و سکنات قلبی و قالبی را رنگ معنویت و الوهیت دهی و خدمت به خلق را برای آن که خلق خدا هستند، بنمایی. انبیای عظام و اولیای خاص خدا در عین حال که مشابه دیگران اشتغال به کارها داشته اند، هیچ گاه در دنیا وارد نبوده اند ؛ چون اشتغالشان بالحق و للحق بوده است. در عین حال از رسول ختمی مرتبت، صلی الله علیه و آله وسلم، روایت شده که فرموده اند،«لًیغان عًلی قلبی و انی لاًاستًغفراللهً فی کل یوم سًبعیناً مًرهً» شاید رؤیت حق در کثرت را، کدورت حساب می فرمود. پسرم! خود را مهیا کن که پس از من بر تو جفاها رود و نگرانی ها که از من دارند و به حساب تو گذارند. اگر حساب خود را با خدای خود صاف کنی و پناه به ذکر الله بری، هراسی از خلق به خود راه مده که حساب خلق زودگذر است و آنچه ازلی است، حساب در پیشگاه حق است. فرزندم! پس از من ممکن است پیشنهاد خدمتی بر تو شود. در صورتی که قصدت خدمت به جمهوری اسلامی و اسلام عزیز است رد مکن و اگر خدای ناخواسته برای هواهای نفسانی و ارضای شهوات است، از آن اجتناب کن که مقامات دنیوی ارزش آن را ندارند که خود را در راه آنها تباه کنی.
بارالها! احمد و تبارش و متعلقاتش را که از بندگان تو و تبار رسول اکرمند، دردنیا و آخرت، سعادتمند فرما و دست شیطان رجیم را از آسیب به آنها کوتاه فرما.
خداوندا! ما ضعیف و ناتوانیم و عقب افتاده از قافلة سالکان. تو خود از مادستگیری فرما.
ربنا عامنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک.
و السلام علی عبادالله الصالحین
23 ربیع الاول 1405/ 25 آذر 1363
روح الله الموسوی الخمینی
***
فرزند عزیزم، احمد، حفظ الله تعالی و ایده
از آنجا که شما را بحمدالله تعالی در مسایل سیاسی و اجتماعی صاحبنظر می دانم و در تمامی فراز و نشیبها در کنار من بوده ای و هستی و با صداقت و کیاست، امور سیاسی و اجتماعی اینجانب را متصدی هستی، لهذا شما را برای تنظیم و تدوین کلیة مسائل مربوط به خود که بسا در رسانه های گروهی، اختلافات و اشتباهاتی رخ داده است،انتخاب می نمایم و از خداوند متعال که حاضر و ناظر است، توفیقات شما را خواستارم.
امید است با صرف وقت و دقت نظر این امر را به پایان برسانی. والسلام علیکم
پنجشنبه 17 شهریور 67/ 26 محرم الحرام 1409
روح الله الموسوی الخمینی
منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
/ج