نصايح بزرگان به فرزندانشان

هنگامي‌ كه امام‌رضا(ع) به دعوت اجباري مأمون، درسال201 هجري مدينه را به قصد خراسان ترك كرد، هيچ‌يك ازافراد خانواده‌اش را با خود نبرد، امام به خراسان رفت و حدود سه سال درآنجا زيست. باوجود فاصله زياد مدينه تا خراسان، به ويژه با وسايل نقليه آن زمان، آن حضرت، همواره ازيگانه فرزندش، حضرت جواد(ع) ياد مي‌كرد و براي او نامه مي‌نوشت و توسط قاصدها، واسطه‌ها و مسافران، روابط خود را با تنها جانشين خود حفظ مي‌كرد. دراين ‌باره در روايت‌ها مطالبي آمده است كه از روابط آن دو بزرگوار حكايت دارد:
دوشنبه، 14 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
موارد بیشتر برای شما
نصايح بزرگان به فرزندانشان

نصايح بزرگان به فرزندانشان
نصايح بزرگان به فرزندانشان


 





 
الف) ارتباط امام‌رضا(ع) در خراسان با حضرت جواد(ع)
هنگامي‌ كه امام‌رضا(ع) به دعوت اجباري مأمون، درسال201 هجري مدينه را به قصد خراسان ترك كرد، هيچ‌يك ازافراد خانواده‌اش را با خود نبرد، امام به خراسان رفت و حدود سه سال درآنجا زيست. باوجود فاصله زياد مدينه تا خراسان، به ويژه با وسايل نقليه آن زمان، آن حضرت، همواره ازيگانه فرزندش، حضرت جواد(ع) ياد مي‌كرد و براي او نامه مي‌نوشت و توسط قاصدها، واسطه‌ها و مسافران، روابط خود را با تنها جانشين خود حفظ مي‌كرد. دراين ‌باره در روايت‌ها مطالبي آمده است كه از روابط آن دو بزرگوار حكايت دارد:

احترام و تجليل ويژه امام‌رضا(ع) از فرزندش
 

محمدبن عماد مي‌گويد:
امام‌رضا (ع) درخراسان همواره با احترام از فرزندش، حضرت جواد(ع) ياد مي‌كرد و او را همواره با كنيه «ابوجعفر» مي‌خواند و مي‌فرمود: «نامه به ابوجعفر نوشته‌ام، نامه ابوجعفر از مدينه به من رسيده است و...».
نامه هاي حضرت رضا(ع) در نهايت فصاحت و بلاغت و تجليل، از خراسان به
جواد الائمه(ع) فرستاده مي شد و آن حضرت پاسخ آنها را مي داد.(1)

سفارش امام رضا(ع) به حضرت جواد(ع) در مورد مستمندان
 

دريكي ازاين نامه ها، امام رضا(ع) براي فرزندش، حضرت جواد (ع) چنين نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند، عمرطولاني به تو دهد و تو را در پناه خود ازگزند دشمن حفظ فرمايد.
اي پسرم! پدرت فدايت گردد؛ من در حال زندگي و سلامتي، اموالي را دراختيار تو نهادم، به اميد آنكه خداوند در پرتو صله رحم و كمك هاي مالي تو به بستگان و غلامان آزادشده امام صادق (ع) و امام كاظم (ع) به بركت اموالت بيفزايد. خداوند مي فرمايد: «من ذا الذي يقرض الله قرضاً حساً فيضاعفه له اضعافاً كثيره...؛ كيست آن كس كه به [بندگان] خدا وام نيكويي دهد تا [خدا] آن را براي او چند برابر بيفزايد؟» (بقره: 245) و نيز مي فرمايد: «لينفق ذو سعه من سعته و من قدرعليه رزقه فلينفق مماّ آتاه الله...؛ برتوانگراست كه از دارايي خود هزينه كند و هركه روزي او تنگ باشد بايد ازآنچه خدا به او داده خرج كند». (طلاق: 7)
اي پسرم! پدرت فدايت گردد؛ همانا خداوند بر تو وسعت بسياربخشيده است، مبادا حب به چيزي تو را از پاداش هاي فراوان كه نتيجه انفاق و توجه به مستمندان است، محروم سازد. (2)

سفارش ديگر امام رضا(ع) به فرزندش، جواد لائمه (ع) درباره توجه به نيازمندان
 

به امام رضا(ع) خبر رسيد كه اطرافيان حضرت جواد (ع) در مدينه، آن حضرت را از در كوچك خانه اندروني وارد و خارج مي كنند، تا نيازمندان كمترمزاحم ايشان شوند. امام درنامه اي، فرزندش را ازاين كار بازداشت. در نامه آمده است:
اي ابو جعفر! به من خبر رسيده، وقتي كه غلامان مي آيند و مي خواهي سواره به جايي بروي، از دركوچك خانه، تو را بيرون مي آورند و اين به دليل بخل آنهاست كه نمي خواهند ازجانب تو خيري به نيازمندان برسد. به حقي كه به گردنت دارم سوگندت مي دهم كه پيوسته از در بزرگ، رفت و آمد كن. وقتي كه سوار شدي درهم و دينار همراهت باشد، سپس به هركسي كه از تو در خواستي كرد، از آن بده، اگر عموهايت از تو كمك خواستند، عطاي تو به آنها كمتراز پنجاه دينار نباشد، اگر بيشتر دادي، مختار هستي. و اگر عمه هايت در خواست كمك نمودند، كمتراز بيست و پنج دينار به آنها نده، اگر بيشتر دادي مختار هستي. همانا من مي خواهم خداوند مقام تو را بالا ببرد، پس انفاق كن و از كم شدن در درگاه خداوند صاحب عرش، نترس.(3)
ب) پندهاي حضرت امام خميني(ره) به فرزندش سيد احمد
وصيتي است ازپدري پير كه عمري به بطالت گذرانده و توشه اي براي زندگي ابدي بر نداشته و قدمي خالص براي خداوند منان نگذاشته و ازهواي نفساني و وساوس شيطاني نجات نيافته، لكن از فضل و كرم خداوند كريم مأيوس نيست و به عفو و عطوفت او دل بسته و همين تنها زادراه اوست، به فرزندي كه از نعمت جواني برخوردار است و فرصت براي تهذيب نفس و خدمت به خلق خدا در دست دارد و اميد است [چنان] پدر پيرش از او راضي است، خداوند بزرگ از او راضي باشد و توفيق خدمت به محرومان كه شايستگان ملتند و مورد سفارش اسلام اند، هرچه بيشتر به او مرحمت فرمايد.(4)

انكار مقامات عرفاني؛ بازدارنده انسان از تمام مدارج انساني
 

پسرم! سعي كند اگرازاهل مقامات معنوي نيستي، انكار مقامات روحاني و عرفاني را نكني كه از بزرگ ترين حيله هاي شيطان و نفس اماره [است] كه انسان را از تمام مدارج انساني و مقامات روحاني باز مي دارد. (5)

راهي از قرآن به سوي محبوب
 

فرزندم! با قرآن، اين بزرگ كتاب آشنا شو، اگرچه با قرائت آن؛ و راهي از آن به سوي محبوب بازكن و تصور نكن كه قرائت بدون معرفت اثري ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخراين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس و نامه محبوب [به] محبوب است، اگرچه عاشق و محب، مفاد آن را نداند.(6)
انتخاب دوستان و هم نشينان شايسته
از وصيت ها[ي] من كه درآستان مرگ [هستم] و نفس هاي آخر را مي كشم، به تو، كه از نعمت جواني برخورداري، آن است كه معاشران خود و دوستان خويش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنويات و آنان كه به حب دنيا و زخارف آن گرايش ندارند و از مال و منال به اندازه كفايت و حد متعارف پا بيرون نمي گذارند و مجالس و محافلشان آلوده به گناه نيست و از اخلاق كريمه برخوردارند، انتخاب كن كه تأثير معاشرت در دو طرف صلاح و فساد اجتناب پذيراست. سعي كن از مجالسي كه انسان را ازياد خدا غافل مي كند، پرهيز نمايي كه با خو گرفتن به اين مجالس ممكن است ازانسان سلب توفيق شود كه خود مصيبتي است جبران ناپذير. (7)

توبه براي جوانان آسان تر است
 

پسرم! اكنون با تو كه جواني صحبت مي كنم. بايد توجه كني كه براي جوانان، توبه، آسان تر و اصلاح نفس و تربيت باطن سريع تر مي تواند باشد. در پيران هواهاي نفساني و جاه طلبي و مال دوستي و خودبزرگ بيني بسيارافزون تر از جوانان است. روح جوانان لطيف است و انعطاف پذير، و آن قدر كه در پيران حب نفس و حب دنيا[ هست]، در جوانان نيست. جوان مي تواند با آساني نسبي، خود را از شرّنفس اماره رها سازد و به معنويات گرايش پيدا كند. در جلسات موعظه و اخلاق آن قدر كه جوانان تحت تأثير واقع شوند، پيران نمي شوند.
جوانان متوجه باشند و گول و سوسه هاي نفساني و شيطاني را نخورند. مرگ به جوانان و پيران به يك گونه نزديك است. كدام جوان مي تواند اطمينان حاصل كند كه به پيري مي رسد و كدام انسان ازحوادث دهرمصون است؟ حوادث روزانه به جوانان نزديك تراست. (8)

وصيت درباره امورخانوادگي
 

پسرم! بزرگ ترين وصيت من به تو فرزند عزيز، سفارش مادر بسيار وفادار تواست. حقوق بسيار مادرها را نمي توان شمرد و نمي توان به حق ادا كرد. يك شب مادر نسبت به فرزندش، از سال ها عمر پدر متعهد، ارزنده تراست. تجسم عطوفت و رحمت در ديدگان نوراني مادر، بارقه رحمت و عطوفت رب العالمين است... .
به احمد، پسرم وصيت مي كنم كه با ارحام و اقرباي خود، خصوصاً خواهران و برادر و خواهرزادگان، با مهر و محبت و صلح و صفا و ايثار و مراعات، رفتاركند و به همه فرزندانم وصيت مي كنم كه با هم يكدل و يك جهت باشند و... و همه در راه خداوند و [كمك به] بندگان محروم او قدم بردارند كه خير و عاقبت دنيا و آخرت در آن است.(9)

پي‌نوشت‌ها:
 

1. عيون الاخبار الرضا، ج 2، ص 8.
2. محمد محمدي اشتهاردي، سيره چهارده معصوم، ص 760.
3. سيره چهاده معصوم، صص 759 و 760.
4. تهيه و تنظيم: رسول سعادتمند، نامه هاي عرفاني، ص 178.
5 همان، ص 14.
6. همان، ص 16.
7. همان، ص 17.
8.همان، ص 29.
9. همان، ص 34.

منبع: نشريه گلبرگ- ش116




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط