درآمدي بر نقش فرهنگي دولت ديني (1)

دراين مقاله ، با رويكرد نظري و تحليلي و با هدف بيان نقش فرهنگي دولت ديني ، با اشاره به دو ديدگاه ماركسيسم و ليبراليسم در باب دخالت فرهنگي دولت ، و ديدگاه اسلام درباره نقش دولت ديني در فرهنگ پرداخته شده است ، دراين راستا يك آيه از قرآن كريم، و يك روايت و يك سيره مورد اشاره و بررسي قرار گرفته است . پيش نيازي
شنبه، 19 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درآمدي بر نقش فرهنگي دولت ديني (1)

درآمدي بر نقش فرهنگي دولت ديني (1)
درآمدي بر نقش فرهنگي دولت ديني (1)


 

نويسنده:علي اصغر خندان/مسلم اميري طيبي




 

چكيده
 

دراين مقاله ، با رويكرد نظري و تحليلي و با هدف بيان نقش فرهنگي دولت ديني ، با اشاره به دو ديدگاه ماركسيسم و ليبراليسم در باب دخالت فرهنگي دولت ، و ديدگاه اسلام درباره نقش دولت ديني در فرهنگ پرداخته شده است ، دراين راستا يك آيه از قرآن كريم، و يك روايت و يك سيره مورد اشاره و بررسي قرار گرفته است . پيش نيازي نقش آفريني دولت ديني در فرهنگ و ارائه پيشنهاداتي به متوليان امور فرهنگي ونيز بيان بايسته هاي پژوهشي خاصي به ايشان حاصل مقاله پيش روي شماست .
كليد واژه : دولت ، دولت ديني ، فرهنگ ، ماركسيسم ، ليبراليسم ، اسلام.

مقدمه
 

زندگي جمعي انسان ها در طول تاريخ همواره با تشكيل نوعي حكومت خود را نشان داده ، و به باور ما به نحو اجتناب ناپذير ، فعاليت هرحكومت و دولتي ، با نوع نقش آفريني در عرصه فرهنگ همراه بوده است ، ابعاد نظري اين موضوع در نظريه پردازي هاي اوليه در باب حكومت و دولت همانند آثار افلاطون و ارسطو و فارابي قابل مشاهده است(پژوهنده ، ص 137-196) اما مي توان توجه جدي به اين موضوع و كم و كيف آن را متعلق به دوراني پس از نگاه هاي انتقادي تفكر ليبراليسم و مدعاي آن در باب ممنوعيت ايفاي نقش دولت در عرصه ي فرهنگ دانست كه در ادامه اشاراتي در اين زمينه خواهيم داشت.
در اين مقاله پس از اشاره به برخي نگاه هاي افراطي و تفريطي و همچنين برخي شبهات و ترديدها در باب نقش فرهنگي دولت ، درصدديم ،به اين پرسش پاسخ دهيم كه از نظراسلام ، دولت ديني در فرهنگ چه نقشي دارد يا بايد داشته باشد ؟ شاخص پاسخگويي به پرسش فوق ، مراجعه ي مستقيم به متون اسلامي است . در ادامه سعي خواهيم كرد با مفرض گرفتن اصل نقش آفريني دولت ديني ، براي چهارچوب و افقي پژوهشي ترسيم نماييم.
1. نقش دولت در فرهنگ
درباره فرهنگ صدها تعريف ارائه شده است .(1) كه در اينجا ، درصدد بررسي و حتي انتخاب يكي از اين تعاريف نيستيم و صرفاً تعريف مورد نظر خويش را از فرهنگ بيان مي كنيم. بر اين اساس ، فرهنگ عبارت است از ، سبك زندگي ، يعني ابعاد مختلف از زندگي در حيات جمعي انسان ها كه مي تواند يك محله ، يك شهر ، يك كشور و يا كل جهان در يك زمان باشد و اين ابعاد به گونه اي رواج يافته باشد كه وجود آن عاري و خلاف آن براي مجموعه مورد نظر غير عادي
باشد . طبق اين تعريف فرهگ مشتمل بر رفتارهاي متداول ، گرايش هاي مشترك ، باورهاي اصلي و اطلاعات عمومي مردم است.
بر اين مبنا ، سياست گذاري فرهنگي نيز عبارت است از هر گونه برنامه ريزي براي تأثير گذاري و نقش آفريني در عرصه فرهنگ.
مهم ترين نهاد در سياست گذاري فرهنگي ، دولت است . نظريات مختلفي پيرامون ميزان و چگونگي دخالت دولت در فرهنگ ارائه و اجرا شده است. هر چند ما در اين مقاله درصدد اشاره به اين نظريات نيستيم (2) ، اما شايسته است با چند ديدگاه افراطي و تفريطي در اين زمينه آشنا شويم . اين امر را مي تواند مقدمه اي براي اشاره به بحث نقش دولت ديني در فرهنگ باشد.

ماركسيسم و نقش افراطي دولت در فرهنگ
 

ماركسيسم با صراحت نگاه حداكثري در باب دخالت فرهنگي دولت مطرح مي كند و ساليان طولاني اين ديدگاه را در كشورهاي بلوك شرق اجرا نمود.
ماركس در كتاب ايدئولوژي آلماني مي نويسد:
نظرات طبقه حاكم در همه عصرها نظرات حاكم اند، يعني اين طبقه اجتماعي كه ابزار و توليد مادي را در دست دارد ، در عين حال به ابزار توليد تفكر هم تسلط دارد و در نتيجه ، نظرات كساني كه ابزار توليد تفكر را ندارند به طور كلي تابع آن است .
افرادي كه طبقه حاكم راتشكيل مي دهند ، به عنوان متفكران يا توليد كنندگان عقايد ، بر جامعه حاكم اند و بر توليد و توزيع نظرات عصر خود نظارت دارند.(3)
ديدگاه هاي دخالت فرهنگي دولت در نظام سوسياليسم را پيش از همه ماركس و انگليس و لنين و بويژه استالين شاهد هستيم. استالين سلطه حزب كارگر را بر تمام شئوون فرهنگي جامعه حاكم كرد. از زمان وي شديدترين نظارت ها بر فعاليت هاي فرهنگي ، مطبوعات ، انتشارات و... اعمال گرديد . اين سياست هاي
سخت گيرانه دولت در امر نظارت و دخالت نسبت به امور فرهنگي تا زمان فروپاشي شوروي ادامه يافت .(4)

ليبراليسم نظري و عدم دخالت دولت در فرهنگ
 

در ليبراليسم نظري فيلسوفان اين مكتب مي گويند : جوهر ليبراليسم ، بي طرفي عمومي نسبت به طيف گسترده اي از مسائل اخلاقي و ديني است . دفاع از نظريه بي طرفانه ، نه فقط بيان اعتقادات مذهبي ، بلكه بيان مذهب و لامذهبي بود.
نمونه روشن اين ديدگاه را مي توان در آثار جان لاك و مثلاً در نامه اي با عنوان «درباره مدارا» يافت . لاك معتقد است حتي اگر مداخله در اعمال ديني شهروندان براي مسئولان عملي و در خور باشد ، انجام آن خردمندانه نيست .(5)
لاك در مقاله اي با نام « بي طرفي احتياطي» ، مي گويد : در شرايط اختلاف عميق ، تلاش براي تحميل وحدت و يك رنگي در مقايسه با پذيرش وجود ديدگاه هاي مجادله برانگيز ، حتي ديدگاه هاي كاملاً ناموجه ، پيامدهاي بدتري به همراه دارد. تاريخ نشان داده است كه جبر و اكراه ديني ، نه وفاق و وحدت مدني ، بلكه بيشتر نزاع ، تباهي و جنگ به بار آورده است .(6) نظريه لاك را مي توان در سه گزاره زير خلاصه كرد:
1. حقيقت ديني را نمي توان با تعيين و قطعيت شناخت . پس كوشش براي تحميل حقيقت از طريق زور ، فاقد بنياد عقلاني است .
2. حتي اگر حقيقت ديني را بتوان تثبيت كرد ، ايمان قلبي را نمي توان از طريق زور بيروني تحميل نمود.
3. حتي اگر كاربرد زور موفقيت آميز باشد ، به كار بستن آن نادرست خواهد بود. (7)
در باب اين نگاه حداقلي و بلكه ديدگاه در باب عدم دخالت دولت در فرهنگ ، مي توان به سخنان تامس جفرسون در اعلاميه استقلال امريكا (1776)
اشاره كرد . وي مي گويد « ما جملگي بر اين عقيده ايم كه همه افراد در خلقت با  يكديگر برابرند و از حقوق غير قابل انكاري ، كه آفريدگار به آنها ارزاني داشته ، برخوردار مي باشند. از جمله اين حقوق حق زندگي ، حق آزادي و حق تلاش در جست و جوي سعادت است . براي تأمين اين حقوق ، دولتهايي از بين افراد مردم برگزيده شده اند كه قدرت آنها ناشي از رضايت عامه مردم است . بنابراين ، هرگاه هر نوع دولت مخرب باشد و يا مانع حصول اين حقوق و آرمان ها گردد، مردم حق خواهند داشت چنين دولتي را تغيير داده و يا به موجوديت او خاتمه دهند. مطابق باديدگاه ، جفرسون با توجه به اصالت حقوق شهروندان و آزادي ايشان در راه نيل به آن حقوق ، بهترين دولت ، ضعيف ترين دولت است .(8)

ليبراليسم در عمل و دخالت مخفي در فرهنگ
 

هر چند از باب نظري مكتب ليبراليسم چنين عقيده اي دارد ، اما ليبراليسم در عمل ، عملكرد كشورهاي طرفدار اين نظريه و مكتب حكايت از چيز ديگري دارد . اگر چه ديدگاه دخالت مخفي درفرهنگ و پيشگامان و تئوري پردازان ليبراليسم هم سابقه داشته و در اين باب ، مي توان به سخنان توماس هابز اشاره كرد كه نظارت و بلكه حاكميت مستقيم دولت را بر فرهنگ ضروري مي شمارد و چنين حقي ، يعني حق مميزي و وارسي و نيز سياستگزاري فرهنگي را در رديف حق وضع قانون و حق رسيدگي به دعاوي و قضاوت و... از حقوق دولت به شمار مي آورد.(9)
در عمل نقطه ي عطف ظهور و بروز اين ديدگاه ليبراليسم را مي توان فروپاشي بلوك سوسياليستي دانست كه پس از آن ، نظريه پردازان ليبراليسم با جرئت كامل به برتري اين مكتب تصريح كردند كه اولاً ، ليبراليسم الگوي موفق و كارآمد بشري در حوزه مديريت سياسي و نظام اقتصادي و فرهنگي است . ثانياً ، الگوهاي رقيب ليبراليسم با ناكامي و شكست مواجه شده اند. ثالثاً ، الگوي جايگزين و رقيب ديگري براي ليبراليسم وجود ندارد. بنابراين ، رهبران ليبراليسم بايد  مسئوليت خويش را در جهت تشكيل حكومت جهاني درك كنند و ديگر جريان ها و منتقدان بايد اين نكته را درك كنند كه هر نوع مخالفت و مقاومت دربرابر اين جريان عظيم تاريخي ، مقاومتي محكوم به شكست خواهد بود.(10)
تئوري «پايان تاريخ» فوكوياما ، «دهكده ي جهاني» مك لوهان ، «موج سومِ» الوين تافلر و نظريه «برخورد تمدن ها» ي هانينگتون ، هر يك از منظرهاي مختلف به بيان همين نكته مي پردازند.(11)
در اين ميان ، سخنان و ديدگاه فرانسيس فوكوياما روشن تر است . وي مي گويد : ليبراليسم واپسين تجربه بشري و پايان ايدئولوژي سازي است . بنابراين ، پايان جنگ سرد ، پايان تاريخ نيز به شمار مي رود.
فوكوياما علاوه بر اين ، سخن ديگري نيز دارد كه شاهد مثال اصلي ما مي باشد. وي مي گويد : در اين دوران ، مسئوليت ويژه اي بر عهده سياستمداران و سردمداران ليبراليسم است و آن اين است كه ، ليبراليسم هم اكنون ايده هاي وسيع جهان گشايي ندارد كه از آن طريق ، به مردم حركت و انگيزه بدهد . از طرفي ، دشمن و معارضي هم ندارد كه مبارزه با آن در مردم ايجاد انگيزه كند ، لذا بايد احتمال خطر ، پوسيدگي و بي انگيزگي را جدي گرفت . بنابراين، ليبراليسم بايد مسند ارشاد را در دست بگيرد (چيزي كه تاكنون عليه آن شعار مي داد!) اگر مردم به سمت پوسيدگي بروند ، آن وقت بنياد گرايي بينشان رشد مي كند . پس ما بايد براي مردم نسخه اخلاق ، نسخه عرفان و نسخه زندگي بنويسيم!(12)
در پايان اين بخش ، يادآوري دو نكته ضروري است . نخست ، سخنان مقام معظم رهبري درباره دخالت مخفي ليبراليسم در فرهنگ مي باشد . ايشان مي فرمايند :
امروز همان كساني كه ادعاي آزادي مي كنند و دم از ليبرال بودن مي زنند ، پيچيده ترين ودقيق ترين و ظريف ترين شيوه كنترل را بر روي فرهنگ كشورهاي خودشان ، بلكه سراسر دنيا اعمال مي كنند و سعي دارند كه فرهنگ خود را به
كشورهاي ديگر منتقل و تزريق كنند ، در اين فرهنگ تحميلي و تزريقي اسم آزادي هست ، ولي حقيقتِ آزادي نيست ؛ آزادي تا آن جا هست كه با منافع سرمايه دارها و كمپاني ها و مجموعه هاي قدرتمند و ثروتمند و زورمند و زورمند جهاني اصطلكاك پيدا نكند. اما اين فرهنگ در قبال مسائل اخلاقي و فضيلت و... كاملاً آزاد است و در قبال تعدي و تجاوز به معنويت هم در آزادي مطلق است . ليكن حدود بسيار دقيق و سختگيرانه اي وجود دارد كه به منافع قدرت هايي كه منبع و منشأ اين تزريق و تهاجم فرهنگي در جهان هستند ، تعدي نشود .(13)
نكته دوم ، مقاله ي اخير فرانسيس فوكوياما در هفته نامه «نيوزويك» است كه با اشاره به بحران اقتصادي غرب نوشته است : نه تنها برخي از شركت هاي مطرح امريكايي ، بلكه تفكر خاص سرمايه داري ليبراليسم در حال فروپاشي است.(14)

پي نوشت ها :
 

1.محمد جواد ابوالقاسمي ، شناخت فرهنگ ، ص 7-39.
2. براي تفصيل در باب ديدگاه هاي مختلف پيرامون نقش دولت در فرهنگ و آشنايي با ديدگاه هايي مانند نئوماركسيستي ، ديدگاه ساختارگرايي ـ كاركرد گرايي ، ديدگاه محافظه كارانه ، و ديدگاه پست مدرنيستي به منبع زير مراجعه نماييد : ابراهيم غلامپور آهنگر ، «جايگاه دولت در عرصه فرهنگ ، مروري بر تئوري ها و ديدگاه ها » ، مجموعه مقالات اولين همايش ملي مهندسي فرهنگي ، ج1.
3. دومينيك استريناتي ، مقدمه اي بر نظريه هاي فرهنگ عامه ، ترجمه ثريا پاك نظر ، ص 182.
4. ابراهيم عباسي حسيني ، «نقش دولت در فرهنگ» ، مشكوه ، ش35 ، ص 65.
5. ويليام گالستون ، «دين و اخلاق در دولت ليبرال» ، بازتاب انديشه در مطبوعات روز ايران ، ش 23 ، ص 62-63.
6. همان ، 63.
7. ويليام گالستون ، «دين واخلاق در دولت ليبرال» بازتاب انديشه در مطبوعات روز ايران ، ش 23 ، ص 63-62.
8. هاريت وارد ، قدرت هاي جهاني در قرن بيستم ، ترجمه جلال رضايي راد ، ص 1.
9. ويليام تامس جونز ، خداوندان انديشه سياسي ، ترجمه علي رامين ، ص 154.
10. صادق لاريجاني ، كاوش هاي نظري در سياست خارجي ، ص 269.
11. سيد عبدالقيوم سجادي ، «جهاني شدن و مهدويت ، دو نگاه به آينده» قبسات ، ش 33 ، ص 133.
12. محمد جواد لاريجاني ، نقد و دينداري و مدرنيسم ، ص 95-96.
13. سخنراني معظم له ، در ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي ، 1382/10/23.
14. خبرگزاري فارس ، 1387/7/20 ، شماره خبر 8707201573.
 

منبع:نشريه معرفت سياسي،شماره1



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
چگونه ترجمه را به یک حرفه درآمدزا تبدیل کنیم؟
چگونه ترجمه را به یک حرفه درآمدزا تبدیل کنیم؟
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
play_arrow
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
play_arrow
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
play_arrow
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
play_arrow
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
play_arrow
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
کاهش انرژی با عایق نانویی
play_arrow
کاهش انرژی با عایق نانویی
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
play_arrow
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
play_arrow
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
play_arrow
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
play_arrow
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
play_arrow
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
play_arrow
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
play_arrow
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)