آسيب شناسي گفتمان عدالت در دولت ديني(5)
نويسنده:محمد رحيم عيوضي
منشورعدالت خواهي
الف . رفتار فردي
آسيب شناسي در حوزه وظايف و مسئوليت هاي دولت اسلامي در قبال نهادها و سازمان ها ، كه به «مطالعه عدم انطباق كنش و عمل سازمان ها و نهادها با
هنجارهاي جامعه عدالت محور» مي پردازد ، در دو حوزه آسيب هاي دروني و بيروني قابل بررسي مي باشد . آسيب هاي دروني ، آن دسته از موانعي هستند كه بيش از آنكه مربوط به عملكرد افراد جامعه ، نهادها و سازمان ها باشند ، مربوط به سياست گذاري هاي كلي نظام مي باشد. در اينجا ، به برخي از اين آسيب ها اشاره مي شود:
الف .فقدان برنامه ريزي و سياست گذاري از سوي دولت براي رسيدن به آرمان هاي دولت عدالت محور. برنامه ريزي در عرصه ايجاد فرهنگ عدالت ، به تقويت باورهاي ديني ، كه همان ايمان به خداوند ، عالم غيب و معاد مي باشد، باز مي گردد. سستي ايمان ، موجب ناتواني تمييز حق و باطل مي شود . اين امر ، به علت ترديد و دودلي و نيز وسوسه هاي شيطاني ، موجب سردرگمي شخص براي رسيدن به مطلوب است . از آنجا كه ، تدوين سياست فرهنگي ، براي سياست گذاري امري دشوار است ، از اين رو ، در اين عرصه نخبگان ديني ، علاوه بر تلاش مضاعف در اين زمينه ، بايد از سطح درگيري هاي روزمره فراتر روند و با دانش خود از فراسوي افق هاي امروز ، تصوير روشني ازجامعه عدالت محور و انسان عدالت خواه نشان دهند. آنچه از برنامه ريزان در اين زمينه انتظار مي رود ، اعتلا بخشيدن به آموزه هاي ديني و انقلابي و تنظيم مناسبات و روابط اجتماعي مردم ، براي ايجاد برنامه ريزي منسجم و پايدار در جهت تعميق باورهاي عدالت خواهانه مي باشد . متأسفانه در بسياري از موارد ، ضمن صرف هزينه هنگفتي از سرمايه هاي مالي و انساني ، برنامه ها و فعاليت هاي فرهنگي در اين زمينه ازاستراتژي بلند مدت نشئت نمي گيرند ، بلكه تنها بر برنامه ريزي هاي موقت ، متغيرو ناپايدار متكي هستند كه خود ، چالش مهمي بر سر راه توسعه فرهنگ عدالت به شمار مي آيد. متأسفانه دخالت دولت درهمه عرصه هاي فرهنگي و رفتارهاي ديني مردم در دو دهه گذشته ، آسيب هايي را متوجه بهبود
روند توسعه فرهنگ عدالت نموده است . اين امر در برخي مواقع ، منجر به خدشه دار شدن قداست احكام اهلي و نيز موجب كاهش انگيزه مشاركت مردم و بي تفاوتي آنها در عرصه هاي فعال تحقق عدالت فراگير شده است . بايد توجه داشت: اولاً ، دولت ديني متولي عرصه هاي مختلف حيات مردم است ، از اين رو ، بايد برنامه ريزي و بهبود روند توسعه فرهنگ عدالت را مبناي راهبردي سياست دولت قرار دهد ؛ يعني با تأكيد بر راهكارهاي مناسب ، بايد به تقويت باورهاي ديني و الگوسازي بر اساس عدالت خواهي عمل نمايد ؛ ثانياً ضعف سازوكارهاي مديريت عدالت خواه در عملكرد سازمان ها و نهادها است . مهمترين عوامل ايجاد آسيب هاي پيش روي دولت ديني ، متوجه كاركرد دولت ، سازمان ها و نهادهاي مرتبط است.
چنانچه آسيب هاي دروني مورد توجه قرار نگرفته و به درمان آنها پرداخته نشود ، بي ترديد منجر به بروز ناهنجاري هايي در رفتار مي شود كه در قالب آسيب هاي بيروني بيان مي گردد . اين رفتارها در شأن مديران و مسئولان جامعه عدالت خواه نمي باشد ؛ چرا كه بي ترديد رفتارها از بينش ها متأثر مي شوند ، وقتي بينش ها تغيير يافت ، رفتارها نيز تغيير مي كنند. كساني كه به عدالت مي انديشند ، حلال و حرام ها را رعايت مي كنند و نسبت به تضييع حقوق ديگران خويشتن داري مي نمايند و رفتارهاي خود را بر اساس انديشه انسانِ خليفه اللهي كنترل مي نمايند . بر عكس، كساني كه بينششان دچار انحراف شده باشد ، رفتارشان نيز با الگوهاي اسلامي هماهنگي نخواهند داشت . براي چنين افرادي ، مقوله عدالت بدون پشتوانه بينشي ، از اصالت ديني و سرشت واقعي خود خارج مي گردد. ايجاد جامعه اي با اين وضعيت ، آسيب هاي بيروني را به وجود مي آورد . از جمله اين آسيب ها ، عدم ايجاد محيط تربيتي مساعد مي باشد؛ زيرا دست كاري
محيط وفراهم نمودن زمينه متناسب ، مي تواند رفتار ، افكار و خصلت هاي افراد گروه را به سوي جامعه عدالت محور سوق دهد؛ چرا كه هر چه در جامعه امكان خطا كم تر باشد ، زمينه انحراف در افراد سازمان ها و بي عدالتي كاهش مي يابد.
دنياگرايي و تجمل پرستي
بي توجهي به امر به معروف و نهي از منكر
1.كوتاهي در توجه به تأمين صحيح نيازها : از آنجا كه تأمين نيازهاي اوليه انسان ، موجب توجه افراد به سوي اهداف عالي تر مي شود و در تقويت
برنامه ريزي هاي مربوط به اجراي عدالت مؤثر بوده و موجب استقرار عدالت در جامعه مي گردد، وظيفه اصلي دولت ديني در توجه ويژه به مسائل معيشتي از قبيل شغل ، ازدواج و... تعريف مي شود . با آنكه وظيفه دولت صرفاً به تأمين نيازهاي مادي خلاصه نمي شود ، اما كوتاهي در اين زمينه منجربه عدم شكوفايي فرهنگ عدالت در جامعه اسلامي مي شود.
2. فقدان انصاف و عدالت: يكي از موانع بزرگ در راه خدمت و پاسخگويي سازمان ها و نهادها در دولت عدالت خواه به جامعه ، فقدان عدالت نفساني و عدم تربيت صحيح مديران است . انصاف ، كه رعايت جانب حق است ، در سازمان ها ونهادها همان تعهدي است كه مديران و افراد مسئول در قبال مردمي دارند كه به واسطه از خودگذشتگي آنان ، بر سر كار آمده اند. اما فقدان چنين انصافي ، موجب مي شود كه فرد مسئول درنهاد يا سازمان نتواند خواسته عدالت خواهانه مردم را جامعه عمل بپوشاند و نداي عدالت خواهي دولت ديني را پاسخ دهد.
3. عدم درك وظيفه و مسئوليت پذيري : يكي ديگر از آسيب هاي عدالت خواهي در جامعه اسلامي ، عدم درك وظايف و مسئوليت پذيري افراد در قبال حقوق يكديگر است . اين امر موجب بي اعتمادي و اختلال در روابط مي شود. مسئوليت و پذيرفتن آن ، با هيچ عذري قابل چشم پوشي نيست . دولت موظف است با ترويج اخلاق در فرهنگ جامعه و نهادهاي دولتي ميزان مسئوليت پذيري را افزايش دهد . مسئوليت پذيري ، علاوه بر آن كه وظيفه اي ديني و اخلاقي است ، نقش راهبردي در موفقيت دولت دارد. اين امر در نهايت ، منجر به موفقيت در رسيدن به هدف اصلي دولت عدالت محور مي گردد.
4.جلوگيري از حرص و آز و تجاوزطلبي ظلم و ستم : يكي از آسيب هاي پيش روي دولت ديني توسعه حرص و تجاوزطلبي به حقوق شهروندان است . انسان غير از طبيعت ، فطرتي نيز دارد. فطرت انساني عدالت خواهي است . انسان ها در
درون خود ، جدايي بين خود الهي با خود غريزي و طبيعت حيواني دارند. اگردر وجود انسان ، خود انساني مسلط گردد ، فرد عدالت خواه مي شود . اما اگرخود غريزي غالب شود، انسان موجودي حريص و تجاوزگر مي شود . اين امر موجب ترويج بي عدالتي در جامعه است. امام علي (عليه السلام) مي فرمايد :«از ستم بپرهيزيد كه بي ترديد ظلم و ستم مردم را به سوي شمشير و شورش مي كشاند و كيفر و انتقام الهي را سرعت مي بخشد.»(1)
5. تكيه بر ظن و گمان به جاي علم و يقين: يكي از دستاوردهاي دولت ، كسب علم و آگاهي لازم براي پاسخگويي مسئولان به مردم است تا مردم نسبت به رفتارها و عملكرد مسئولان احساس بدي نداشته باشند . اگر مديران در نهادها و سازمان ها چنين تفكري نداشته باشند ، با توجه به كلام امير مؤمنان ، آفات زيردامن گير دولت ديني خواهد شد:«بي اطلاعي از امور ، كه منجر به بي عدالتي و از بين رفتن توازن در امور مي شود . كارهاي بزرگ ، كوچك و امور كوچك ، بزرگ شمرده مي شوند . زشت زيبا و زيبا زشت جلوه مي كند، باطل لباس حق مي پوشد.»(2) قرآن كريم نيز در آيات زيادي به شدت با پيروي از حدس و گمان مخالفت مي كند و مي فرمايد : «ولا تقف ما ليس لك به علم » مادامي كه به چيزي علم و يقين حاصل نكرده اي آن را دنبال مكن.(3)
6. عدم صداقت: چنانچه سرپرست پست هاي كليدي در هر سازمان يا نهادي ، انديشه اي غير از انديشه ي خداپسندانه داشته و انگيزه اي غير از خدمت به خلق و جامعه در سر داشته باشد ، دچار انحراف و ضعف خواهند شد و صداقت و درستي در كار را از دست خواهد داد.اين امر مانع از اصلاح و سامان جامعه ي عدالت خواه خواهد شد . دوري از صداقت خصايص عدالت خواهان جامعه را تضعيف مي كند؛ چرا كه عدالت در فرمايش امام علي (عليه السلام) صراط مستقيم است كه روشنگر مسير زندگي افراد جامعه است.
7. كِبر و خودپسندي : ريشه بسياري از صفات نكوهيده ، كِبرو خودپسندي است . چنانچه مديران و كارگزاران در نهادها و سازمان ها بدان دچار شوند ، هم مديريت خود را تباه مي كند و هم موجب تباهي و عامل سختي براي مردم مي شوند. تكريم ارباب رجوع و پرهيز از سخن چيني ، از جمله مؤلفه هاي دولت عدالت خواه است كه با كِبر و خودپسندي مغايرت دارد.
8. حب جاه و مقام : وجود چنين رويكردي در ميان مديران سازمان ها و نهادها ، موجب پيدايش نفاق در دل هاي آنان مي گردد. چنان كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: «حب مقام و ثروت ، نفاق را در قلب مي روياند چنان كه آب ، سبزه ودانه را» . رياست طلبي در مديران ، سبب ويراني همه ساختارها خواهد گرديد . انسان امروز براي دستيابي به قدرت ، تصاحب ، تسلط و سردادن شعار «لمن الملك اليوم»(4)، در حسرت و حسد چشم به تصاحب جاه و مقام و ثروت قدرت ديگري دوخته است . اين اراده به هر عنوان و نامي ، بي باكي ، حرص ، نيرنگ و بالاخره ، ظلم مي پراكند، سياهي به بار مي آورد و صحنه زمين را بيش از پيش مستعد دوري از عدالت خواهي مي كند. نمونه ، مي توان به سقوط دولت اسلامي عثماني اشاره كرد كه ، آسيب هاي دروني جامعه در بروز آن نقش كليدي داشت.
پي نوشت ها :
1. عبدالواحد تميمي آمدي ، غررالحكم و دررالكلم ، ج2 ، ص 126.
2. همان ، ج1 ، ص 126.
3. عبد الواحد تميمي آمدي ، غررالحكم و دررالكلم ، ج1 ، ص 224.
4. همان .