آداب گفتگو با همسر
قانون شماره 1- با همسر خود هماهنگ شويد:
گاه به نظر مي رسد که زن و شوهر اصلاً به دو زبان متفاوت حرف مي زنند. در اين شرايط هرگز عجيب نيست که زن و شوهر هر دو ناراحت شوند، زيرا هر کدام بي خبر از تفسير خويش، ديگري را به ديرفهمي و سرسختي متهم مي کند.
توجه داشته باشيد که همسر شما با گفتگوي خود، گاهي فقط به حمايت شما و گاهي نيز به راهنمايي هاي عملي شما نياز دارد. پس بايد نسبت به اشاره ها و احساسات همسرتان حساس باشيد تا راه هاي مناسب ارتباط با همسرتان را پيدا کنيد.
قانون شماره 2- با علاقه گوش بدهيد.
گاه شما فراموش مي کنيد که گفتگو مبادله اطلاعات و نقطه نظر هاست. صحبت کردن و جواب نگرفتن در حکم صحبت و جواب نگرفتن در حکم صحبت با ديوار است.اگر شما هنگام گوش دادن سکوت اختيار مي کنيد، احتمالاً مي توانيد به اشاره کردن و تکان دادن سر عادت کنيد و نشان دهيد که به راستي گوش مي دهيد و همسرتان را از ترديد بيرون آوريد.
قانون شماره 3- از قطع صحبت اجتناب کنيد:
قطع صحبت هم مانند ساير عادات ممکن است بخشي از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالي کسي که صحبتش قطع مي شود، ارتباطي با خودمحوري و مخالفت و غيره ندارد. در اينجا نيز زن و مرد رفتار متفاوتي نشان مي دهند مردها بيش از زن ها صحبت را قطع مي کنند، اما قطع صحبت آنها مشمول زن ها نيست، يعني با مردهاي ديگر هم که صحبت مي کنند همين سياست را دارند. بنابراين زني که براي قطع صحبت از سوي همسرش دلايل منفي مي تراشد، بايد به خاطر داشته باشد که اين رفتار ممکن است مربوط به طرز صحبت او باشد. اما با اين حال کسي که صحبت را قطع مي کند بايد به انتظار پايان صحبت بماند و صبر کند. ممکن است مردي با تاني و با جملاتي فاصله دار و حرف بزند و زنش که حاضر جواب و بي قرار است، مرتب به ميان صحبت او پريده، رشته کلام را قطع کند. در اين شرايط ممکن است مرد عصباني شود و زن را مورد انتقاد قرار دهد، غافل از اين که رفتار خانم او دلايل عميق تري دارد.
مردها در مقايسه با زن ها اغلب خويشتن نگري کمتري دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نيستند. مردي که به احساسات خانمش توجه مي کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس مي شود.
قانون شماره 4- ماهرانه سوال کنيد:
در بسياري از موارد سوالاتي که با «چرا» شروع مي شوند توليد اشکال مي کنند. علتش اين است که اين قبيل سوالات اغلب مخاطب را در موضع دفاعي قرار مي دهد، با آن که ممکن است سوال کننده صرفاً براي کسب اطلاع سوال کرده و منظور ديگري هم نداشته باشد. استفاده از کلمه «چرا» در شروع يک جمله سوالي احتمالاً شماتت ها و خطاب هاي پدر و مادر در دوران کودکي را تداعي مي کند. از آن گذشته سوالاتي که با «چرا» شروع مي شوند، اغلب بي اعتمادي يا حتي سوء ظن را تداعي مي کند. مي توان براي اجتناب از اين مشکل، سوالات را به شکل ديگري مطرح کرد. مثلاً به جاي «چرا دير کردي؟» مي توان پرسيد: «مشکلي پيش آمده که دير به منزل برگشتي؟» در اين صورت همسرتان از اين که شما نگران هستيد يا دوست داريد در جريان مشکلات او قرار بگيريد، خوشحال خواهد شد.
قانون شماره 5- سياست و نزاکت به خرج دهيد:
چند توصيه مهم:
* ذهن خواني نکنيد.احتمال اين که ذهن خواني اشتباه باشد، زياد است و در نتيجه زمينه عصبانيت همسرتان را فراهم مي سازيد. اگر فکر مي کنيد که همسرتان از شما دلگير مي باشد، بهتر است به او بگوييد: «احساس مي کنم از من دلگير هستي» تا او براي شما توضيح دهد.
* در صحبت با همسر خود، کلمات را با سياست و با رعايت همه جوانب ادا کنيد. سعي کنيد لحن خوشايندي داشته باشيد اگر خواستيد، مي توانيد ياد صحبت هاي مودبانه روزگار قبل از ازدواج بيفتيد. استفاده از اين طرز صحبت در مناسبات زناشويي، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقادآميز داريد، مناسب تر است.
اگر شنونده صحبت هاي همسرتان هستيد، اين اصول را رعايت کنيد:
* مضامين منفي صحبت هاي همسرتان را نشنيده بگيريد. بعيد نيست که همسر شما در حالت دلخوري يا عصبانيت، در بيان مساله مبالغه کند. به علت عصبانيت توجه کنيد و انتقادها و سرزنش ها را ناديده بگيريد.
* مطمئن شويد که منظور همسرتان را درک کرده ايد، در غير اين صورت از او سوال کنيد مثلاً: «فکر مي کنم منظور تو اين است که حاضر نيستي دخالت هاي مادرم را تحمل کني. درست است؟»
* از گفتن «متاسفم» ترسي به دل راه ندهيد. روابط زناشويي ايجاب مي کند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدرخاطر همسرتان را فراهم کرده ايد، در مقام پوزش برآييد و تاسف خود را به او اطلاع دهيد.
منبع:کوچه ما شماره 7.
/ج