مسئوليت گريزي
عنوان هدف هاي بزرگ
هرچند 85 درصد اين جوانان مدعي اند که مي توانند رابطه مناسبي با ديگران برقرار کنند اما بروز اختلاف هاي ريز و درشت در ميان خانواده هاي جوان نشان از ناتواني در برقراري يک ارتباط درست است.
يک پژوهشگر مسائل اجتماعي معتقد است که از نظر جامعه شناختي هر نقشي انتظاراتي به همراه دارد و با گرفتن نقش هاي جديد، از انسان ها انتظارات جديدي نيز به وجود مي آيد.
کامبيز مصطفي پور مي گويد: «شايد فرد مجرد به راحتي بتواند از شرکت در مراسم و به جا آوردن آداب و رسوم خانوادگي و روابط فاميلي شانه خالي کند ولي وقتي خانواده شکل گرفت غيبت از مراسم جمعي پذيرفتني نيست.»
اما با تشکيل خانواده انتظارات بيشتري از جوانان مي رود به گونه اي که در موارد بسياري رفت و آمدها صرفاً به دليل نسبت هاي فاميلي انجام مي شود و ميل و خواسته افراد نقش چنداني در رفت و آمدها و روابط ندارد. از اين رو افراد مجرد وقت و آزادي بيشتري دارند تا به کارها و دلمشغولي هاي فردي شان برسند.
اين جامعه شناس تاکيد مي کند که انتخاب و آزادي عمل براي فرد مجرد بيشتر است و همين سلب آزادي ها پس از ازدواج سبب مي شود تا جوانان با رويگرداني از ازدواج، زندگي تنهايي را برگزينند.
***
در گفتگو با کامبيز مصطفي پور، جامعه شناس
در سال هاي اخير نوعي خطرناک از مسئوليت گريزي در همه عرصه هاي جامعه ديده مي شود. در واقع اين ايده در جامعه شکل گرفته است که با شانه خالي کردن از زيربار مسئوليت مي توان راحت تر زندگي کرد.
همين زندگي لحظه اي سبب مي شود که هيچ کدام از ما برنامه اي براي يک هفته و يک ماه آينده نداشته باشيم و آنقدر به گريز از مسئوليت عادت کرده ايم که حاضر نيستيم هيچ مسئوليتي را در زندگي مان بپذيريم و به لاک تنهايي مي رويم.
عوامل پرهيز جوانان از پذيرش مسئوليت
کامبيز مصطفي پور اين ناهنجاري ها را با مرور مي کند
1. کم خبري يا بي خبري از ارزش احساس مسئوليت در زندگي
با نگاهي به آموزه هاي ديني جدّي گرفتن اي احساس به طور جامع و فراگير همه پيروان پاک انديش را بيداري شاياني مي بخشد؛ از سخن خالق حکيم به عيسي بن مريم (ع) اين است:
«اي عيسي! همانا تو مسئول هستي، پس به ضعيف مهرباني کن مثل رحمت من به تو و از يتيم روي مگردان و با او قهر مکن.»
نيز رسول گرامي اسلام (ص) فرمود:
«مرد، راعي و سرپرست خانواده خود است و هر سرپرستي مسئول نسبت به افراد خويش است و زن نيز مسئول درباره مال همسر است و از او درباره دارايي شوهر سؤال مي شود.»
سپس آن حضرت اصل کلّي و مبنايي نسبت به تمامي داده هاي الهي ارائه فرمود:
«تمامي نعمت ها مورد سؤال و بازخواست در روز قيامت قرار مي گيرد، مگر آنچه درراه خدا داده شده است.»
اين بينش بالنده زمينه ساز سخن حکيمانه اي گرديده که: همه ما به فقر و غنا، سلامتي و مرض، غربت و قدرت و علم و جهل مبتلا هستيم و درباره داده ها و نداده ها مورد امتحان قرار مي گيريم.
به يقين باخبري نسل جوان ما از چنين بصيرت و بينايي معنوي، روشني راه، رفع ترديد و دودلي و نگراني، به هرز نرفتن سرمايه اي انساني و استفاده شايسته و باسته از فرصت هاي ارزنه زندگاني را به همراه خواهد داشت تا به تعبير قرآن از روز نخست با قوت و قدرت به مسئوليت خويش رو کنند (خُذ الکِتابَ بِقُوَّهٍ) و هرگز دچار روزمرگي و بيهودگي يا سردرگمي و دودلي نگردند و عاقبتي زيانبار در سخن معصومان (عليهم السلام) در انتظار آنان نباشد، که فرمودند:
«آن کس که بدون بينايي و آگاهي لازم، عمل مي کند، همانند کسي است که در غير مسير مورد نظر حرکت مي نمايد که پيامد حرکت يعني سرعت، چيزي جز دوري بيشتر نخواهد بود. او همانند درازگوش چشم بسته آسياب است که ره به جايي نمي برد و پيوسته به گرد خويش مي چرخد.»
2. ترس و هراس از زندگي
«الجبنُ شينٌ... ذُلَّ ظاهرٌ... عارٌ و منقصهٌ... آفهٌ؛15@ ترس باعث شکست و سرافکندگي، ذلت و زبوني ظاهري، زشتي و نقص و کاستي و آفت براي فضايل و ارزش هاي زيباي زندگي است.» در رهنمودهاي ديني افزون بر معرفي پديده ترس به عنوان يک ناهنجاري شخصيتي، دستورالعملي نيز براي پالايش شخصيت انساني از اين آفت بيان شده است و آن سخن امير مؤمنان علي (ع) است که فرمود:
«هرگاه از چيزي بيم داشتي خود را در متن آن قرار ده؛ چرا که خود نگهداري شديد تو از آن، بزرگ تر از خود آن چيزي است که تو از آن خوف داري.»
ما اين نمونه را در وجود رزمندگان اسلام ديديم که چگونه خود را در دل خطر مي انداختند و از معابر مين گذر مي کردند يا سپر مي شدند تا به بزرگي برسند.
3. سستي، تنبلي و بي حالي
اگر اين واقعيت والا پذيرفته شود که زندگي دنيا، ميدان آزمون و امتحان و به تعبيري رساتر، ميدان مسابقه است که افزون بر حرکت، سرعت (سارعوا الي...) و برتر از سرعت، سبقت (سابقوا الي...) مطرح است، هرگز ناهنجاري سستي، مسامحه و بي حالي جسم و جان را اسير وِلِش بازي، بي خيال، و يا بازيچه گرفتن تمامي حقايق زندگي نمي کند تا با امروز و فردا کردن از مسئوليت هاي جدي روي گردانده شود، که رهبران آسماني فرموده اند:
عزم و همت براي کارهاي شايسته و چشمگير با وليمه و سورچراني جمع نمي شود و چه بسيار خواب هايي که عزم و جزم انسان را در انجام امور نقض کرده است و ساعات او را پوچ و هيچ ساخته است.»
بي دليل نيست که آنان نخست از حالت ويرانگر سستي و بي حالي به خدا پناه برده اند و گفته اند:
پروردگارا! همانا به تو پناه مي برم از کسالت و بي حالي و سستي و بي توجهي به حقايق پايدار زندگي.»
سپس آثار زيانبار تنبلي و بي حالي را اين گونه ترسيم کرده اند:
«تواني يا تنبلي و سستي در زندگي دنيا باعث ضايع ساختن سرمايه حيات، پشيماني و ندامت و در آخرت سبب خسران و حسرت مي شود، اين حالت، ويژگي احمقان و بي خردان است که با آن حقوق خود و ديگران را پايمال مي کنند.» در مقابل امام علي (ع) شيوه شايسته مبارزه با اين بيماري روحي را اينچنين مي فرمايد:
با تصميم و عزم قاطع به مبارزه با سستي برخيزيد.»
4. نداشتن صبر و ثبات در زندگي
آنان که به خوبي دريافته اند «تکليف» که مروز امتياز انسان و حيوان است، از «کَلفَت» و «سختي» است و با «مسئوليت» انسان بودن همراه است، مي دانند که دستاوردهاي زيبا و زرّيني از رشد و رويش و کمال و تکامل با خود دارد، از اين رو شروع اين فصل جديد را با «جشن» آغاز مي کنند و «مسئوليت» را نه تنها «محدوديت» نمي شمرند بلکه «مصونيت» از سقوط از بلنداي انسانيت به قعر گمراهي و حيوانيت مي نگرند. بدين خاطر در راه انجام وظيفه خويش، صبر و استقامت و ثبات و بردباري نشان مي دهند و در راه دستيابي به ارزش هاي والاي الهي هرگز احساس خستگي و خمودي يا سستي و کاستي نمي کنند.
چه زيبا امام (ع) فرمود:
«کسي که براي خود صبر و بردباري در برابر سختي ها و ناگواري هاي روزگار را فراهم نکند، ناتوان خواهد ماند.»
چنان که فرمود:
«فردي که بر مرکب راهوار صبر جا مي گيرد، به ميدان پيروزي راه يافته است.»
آثار و برکاتي اينچنين موجب گرديده که واژه «اِصبِر؛ صبر و بردباري نما» که به طور زياد در توصيه هاي سبز و آسماني معصومان (عليهم السلام) به اصحاب خود ديده مي شود تا پس از گذر از چنين معابر سنگلاخ به پيروزي دست يابند:
صبر و استقامت داشته باش تا دولت [و توانمندي] براي تو فراهم شود... بردبار باش تا پيروز و سربلند شوي... ثبات قدم داشته باش تا به اهداف خود نايل شوي.
که اين خصوصيت را نيز ما بسيار در ميان ايثارگران «جانبازان، آزادگان، خانواده هاي شهدا و ...» ديده ايم که با صبر و بردباري به پيروزي واقعي رسيدند.
5. تلقين منفي و خود کم بيني
که تزريق اعتماد به نفس يکي ديگر از برکات فرهنگ ايثار و شاهد است که بايد از آن درس بگيريم. يکي از تمرينات معروفي که روانشناسان بر آن تاکيد مي ورزند، «پالايش افکار» است، که آغاز راه موفقيت، مسئوليت پذيري و سربلندي در زندگي است. در اين مرحله، اعتقادات و باورهاي رسوخ کرده در عمق جان خويش را درباره ماهيت خود و مردم به باورهاي مثبت تبديل و طبق آن عمل مي شود. پس از اين مرحله هرگز جايي براي واژه هاي، «نمي توانم» ، «نمي خواهم»، «مي ترسم»، «بدبخت ترين آدمم»، «خيلي بدشانس هستم»، «من براي اين کار کوچکم»، «گفته اند نمي توانم» و ... يافت نمي شود.
اين شيوه ناشايست که در معارف ديني «فال بد زدن» يا «طيره» نام گرفته است به معناي ناديده انگاشتن افکار و افعال يا تصميم و تلاش افراد و بي تاثيري خواست خداوند در عرصه هاي مختلف زندگي است.
امام صادق (ع) فرمود:
«طيره و فال بد زدن بر اساس همان چيزي است که آن را قرار مي دهي؛ اگر راحت گرفتي، راحت است و اگر سخت گرفتي سخت است و اگر ناديده گرفتي، چيزي نخواهد بود.»
اين رهنمود روشن ما را به اين حقيقت مي رساند که تفال، گمانه زني و امثال آن در فرهنگ ها به گونه اي است که مي تواند منشا اثرباشد اما آنچه در واقع عامل اين تاثيراست، نوع ارزيابي، بينش، حرکت و کوشش فرد است و چيزي خارج از وجود او نيست. پس بکوشيم مثبت بينديشيم، مثبت بنگريم و مثبت عمل کنيم که اين شيوه، آغاز فرخنده اي در حيات ما خواهد بود.
منبع:نشريه شاهد جوان ش 58