آرام بخواب آقای جابز!
يادداشتي از کیومرث سلطانی
در ساعاتی که طرفداران دو آتشه جابز در بسیاری از نقاط جهان خواب بودند، اعلام شد که وی دنیا را ترک کرده است.
اما چه چیزی جابز را متفاوت میسازد؟ لحظاتی پس از اعلام خبر مرگ وی فیسبوک محل جولان موافقان و مخالفان وی شد. شخصاً با هیچکدام موافق نیستم. او قطعاً سنبل انسان نمونه نبود، اما نمیتوان ویژگیهای شخصیتی و مدیریتی خاصش را زیر سئوال برد. جابز شاید یک نابغه علم کامپیوتر محسوب نشود اما قطعاً یکی از باهوشترین کاربران تمام تاریخ است؛ کاربری که سعی کرد استانداردهای موردنظرش را بالفعل نموده و بقیه کاربران را نیز در مقابل رویای خود قرار دهد.
زندگی استیو جابز سراسر پر از فراز و نشیب بود. واقعیت این است که از نقطه نظر زندگی شخصی، وی مانند رفیق شفیقش لری الیسون، در یک محیط کاملاً در هم ریخته بزرگ شد. وی پس از تولد توسط پدر و مادرش به خانوادهای دیگر واگذار شد تا نزد آنها بزرگ شود. خانواده جابز در بهترین حالت در قشر متوسط جامعه ایالات متحده قرار میگرفت و همین موضوع باعث میشد تا جابز از نظر مالی کودکی و نوجوانی سختی را تجربه کند. او بعدها تنها توانست در سر کلاسهای درس دانشگاه به صورت مستمع آزاد شرکت کند؛ چون توانایی پرداخت شهریه را نداشت. حتماً اشاره طنزآمیز جابز در سخنرانی معروفش در جشن فارغالتحصیلی دانشگاه استنفورد در سال 2005 بدین دوران را به خاطر دارید «این (حضور به عنوان سخنران در مراسم فارغالتحصیلی) در واقع نزدیکترین فاصلهای است که من با فارغالتحصیلی داشته ام».
بعدها و در آغاز کار اپل جابز بار دیگر مشکلات زیادی را در زندگی شخصیاش تجربه کرد. وقتی در اواخر دهه 80 مجبور شد اپل را ترک کند، یک بازنده بزرگ در صنعت کامپیوتر محسوب میشد. او در حالی یک مهره سوخته بود که رقیب دیرینش بیل گیتس طوری به ثروتش میافزود که عالم تا به آن زمان در خود ندیده بود. اما تفاوت جابز با بسیاری دیگر در همین موارد است. مسئله استیو جابز ثروت نبود. او میخواست همیشه بهترین باشد و این نیرویی است که سالها وی را پیش برد. هر چند که باید پذیرفت جابز حاضر بود تقریباً هر هزینهای را برای رسیدن به «اول بودن» صرف کند. در طول سالهای مدیریت جابز (به ویژه در دوران بازگشت وی به اپل) سیاستهای این شرکت شدیداً مورد انتقاد قرار گرفت. از نحوه برخورد وی با زیردستان گرفته تا سیاستهای بسته شرکت و ماجرای استفاده ناعادلانه از نیروی کار ارزان قیمت آسیای شرقی. همانطور که در ابتدای مطلب نیز اشاره کردم، جابز به هیچ وجه سنبل انسان نمونه نیست. اما وقتی کلمه Visionary را میشنویم، سریعاً تصویر مرد لاغراندام با پیراهن یقه اسکی معروفش را در ذهن تداعی میکنیم. حافظههایمان ضعیف است و از همین سالهاست که لطمه میخوریم.
به یاد نمیآوریم گوشیهایی که قطری به اندازه کتاب درسی داشتند. به یاد نمیآوریم قلمهایی که باید آرام و با دقت آنها را روی صفحه اسمارتفونمان میزدیم. به یاد نمیآوریم نرمافزارهای اسمارتفونهایمان را که در بهترین حالت به یک مرورگر ساده محدود میشد. چه کسی ميدانست تبلت چیست؟ مگر نه که همه در بهترین حالت شیفته محصولاتی گیجکننده با عنوان کلی نتبوک بودند. لپتاپهایی که میشد با آنها تمرین بدنسازی کرد را که حتماً به یاد دارید. یا سیستمعاملهایی که وقتی امروز جلویشان مینشینید، حس میکنید در حال سفر به ابتدای پیدایش بشریت هستید. حافظهمان ضعیف است. زندگیمان غرق آیپاد، آیفون، آیمک، مکبوک و آیپد شده است، هنوز هم میگوییم امان از سیاستهای خودخواهانه اپل. چه قدر ما بسته به تفکرات سطحی هستیم. نه به آنهایی که فکر میکنند محصولات اپل با ورد و جادو تولید شده و از سیارهای دیگر میآیند، نه آنهایی که فکر میکنند اپل را کارگران ارزان قیمت چینی اپل کردهاند. این کارگران سالهاست که تمام شركتهای بینالمللی را تغذیه کنند. چرا آنها اپل نشدند؟
اپل آن قدر با جابز بزرگ شد که توانست یک دستهبندی جدید برای خودش ایجاد کند. شاخصهای سهام در به در دنبال راهی برای دست و پنجه نرم کردن با سهام اپل هستند؛ چون آن قدر قیمت سهام این شرکت بالاست که تغییری کوچک در آن میتواند شاخص را شدیداً جابهجا کند. آنها یکی از تنها شرکتهایی در این اندازه هستند که به سهامدارانشان Dividend (چیزی مانند سود ماهیانه سهام) نمیدهند. این بدان معناست که جابز و همکارانش اعتقاد دارند پول شما دست ما امنتر است و سرمایهگذاریهای ما از هر چیزی که شما در ذهن دارید، پر سودتر خواهد بود. ادعایی که سهامداران نیز عموماً با آن موافقند. حتماً خبر چندی پیش را نیز به یاد دارید که اعلام شد میزان نقدینگی اپل از میزان نقدینگی دولت ایالات متحده فراتر رفته است(با وجود اهمیت و نکاتی که در این خبر نهفته است، بسیاری در آن زمان تصور کردند که این به معنای قدرت بیشتر اقتصادی اپل از دولت ایالات متحده است، تفکری که در موردش توضیحی ندهیم بهتر است). آنها اپل هستند و هر کاری که به نظرشان درست باشد را انجام میدهند، حتی اگر راهبرد آنها به نظر خیلی عجیب و غیراخلاقی بیاید. برای کسانی که اهل سریال دیدن هستند، چیزی مانند شخصیت دکتر House در سریالی با همین عنوان.
استیون لوی در آخرین شماره مجله وایرد با اشاره به صحبتش با جابز در بدو حضور مجددش در اپل در سال 1996 نوشت که وی بارها صریحاً اشاره کرد که این تنها یک حضور موقت است و وی نمیخواهد دوباره در اپل مستقر شود. حضور موقت آقای جابز 15 سال به طول انجامید. حضوری که میتوانست بسیار طولانیتر باشد، اما قیدی که جابز با آن مواجه شد قابل تمدید و دور زدن نبود. این موقعیتی است که از آن گریزی نیست.
باورش سخت است که فردی با شرایط خانوادگی جابز تا سن 56 سالگی به این مجموعه از دستاوردها نیل آمده باشد. همانطور که باور نبودنش سخت است. نه چون من شیفته جابز بودم که نبودم. نه چون محصولات اپل مورد علاقه من هستند که در بسیاری مواقع اینطور نیست. بلکه جابز شخصیتی خاص بود. از آن دسته آدمهای Original که دنیا کمتر به خود میبیند. از آن افرادی که برای خودشان فکر میکنند و درگیر جو زمانه نیستند. جامعه بشریت فرزندی خاص را از دست داد. فرزندی که یادش همیشه با ما باقی خواهد ماند. آقای جابز آرام بخواب. کارت را به نحو احسن انجام دادی.
منبع:www.shabakeh-mag.com
/ع
اما چه چیزی جابز را متفاوت میسازد؟ لحظاتی پس از اعلام خبر مرگ وی فیسبوک محل جولان موافقان و مخالفان وی شد. شخصاً با هیچکدام موافق نیستم. او قطعاً سنبل انسان نمونه نبود، اما نمیتوان ویژگیهای شخصیتی و مدیریتی خاصش را زیر سئوال برد. جابز شاید یک نابغه علم کامپیوتر محسوب نشود اما قطعاً یکی از باهوشترین کاربران تمام تاریخ است؛ کاربری که سعی کرد استانداردهای موردنظرش را بالفعل نموده و بقیه کاربران را نیز در مقابل رویای خود قرار دهد.
زندگی استیو جابز سراسر پر از فراز و نشیب بود. واقعیت این است که از نقطه نظر زندگی شخصی، وی مانند رفیق شفیقش لری الیسون، در یک محیط کاملاً در هم ریخته بزرگ شد. وی پس از تولد توسط پدر و مادرش به خانوادهای دیگر واگذار شد تا نزد آنها بزرگ شود. خانواده جابز در بهترین حالت در قشر متوسط جامعه ایالات متحده قرار میگرفت و همین موضوع باعث میشد تا جابز از نظر مالی کودکی و نوجوانی سختی را تجربه کند. او بعدها تنها توانست در سر کلاسهای درس دانشگاه به صورت مستمع آزاد شرکت کند؛ چون توانایی پرداخت شهریه را نداشت. حتماً اشاره طنزآمیز جابز در سخنرانی معروفش در جشن فارغالتحصیلی دانشگاه استنفورد در سال 2005 بدین دوران را به خاطر دارید «این (حضور به عنوان سخنران در مراسم فارغالتحصیلی) در واقع نزدیکترین فاصلهای است که من با فارغالتحصیلی داشته ام».
بعدها و در آغاز کار اپل جابز بار دیگر مشکلات زیادی را در زندگی شخصیاش تجربه کرد. وقتی در اواخر دهه 80 مجبور شد اپل را ترک کند، یک بازنده بزرگ در صنعت کامپیوتر محسوب میشد. او در حالی یک مهره سوخته بود که رقیب دیرینش بیل گیتس طوری به ثروتش میافزود که عالم تا به آن زمان در خود ندیده بود. اما تفاوت جابز با بسیاری دیگر در همین موارد است. مسئله استیو جابز ثروت نبود. او میخواست همیشه بهترین باشد و این نیرویی است که سالها وی را پیش برد. هر چند که باید پذیرفت جابز حاضر بود تقریباً هر هزینهای را برای رسیدن به «اول بودن» صرف کند. در طول سالهای مدیریت جابز (به ویژه در دوران بازگشت وی به اپل) سیاستهای این شرکت شدیداً مورد انتقاد قرار گرفت. از نحوه برخورد وی با زیردستان گرفته تا سیاستهای بسته شرکت و ماجرای استفاده ناعادلانه از نیروی کار ارزان قیمت آسیای شرقی. همانطور که در ابتدای مطلب نیز اشاره کردم، جابز به هیچ وجه سنبل انسان نمونه نیست. اما وقتی کلمه Visionary را میشنویم، سریعاً تصویر مرد لاغراندام با پیراهن یقه اسکی معروفش را در ذهن تداعی میکنیم. حافظههایمان ضعیف است و از همین سالهاست که لطمه میخوریم.
به یاد نمیآوریم گوشیهایی که قطری به اندازه کتاب درسی داشتند. به یاد نمیآوریم قلمهایی که باید آرام و با دقت آنها را روی صفحه اسمارتفونمان میزدیم. به یاد نمیآوریم نرمافزارهای اسمارتفونهایمان را که در بهترین حالت به یک مرورگر ساده محدود میشد. چه کسی ميدانست تبلت چیست؟ مگر نه که همه در بهترین حالت شیفته محصولاتی گیجکننده با عنوان کلی نتبوک بودند. لپتاپهایی که میشد با آنها تمرین بدنسازی کرد را که حتماً به یاد دارید. یا سیستمعاملهایی که وقتی امروز جلویشان مینشینید، حس میکنید در حال سفر به ابتدای پیدایش بشریت هستید. حافظهمان ضعیف است. زندگیمان غرق آیپاد، آیفون، آیمک، مکبوک و آیپد شده است، هنوز هم میگوییم امان از سیاستهای خودخواهانه اپل. چه قدر ما بسته به تفکرات سطحی هستیم. نه به آنهایی که فکر میکنند محصولات اپل با ورد و جادو تولید شده و از سیارهای دیگر میآیند، نه آنهایی که فکر میکنند اپل را کارگران ارزان قیمت چینی اپل کردهاند. این کارگران سالهاست که تمام شركتهای بینالمللی را تغذیه کنند. چرا آنها اپل نشدند؟
اپل آن قدر با جابز بزرگ شد که توانست یک دستهبندی جدید برای خودش ایجاد کند. شاخصهای سهام در به در دنبال راهی برای دست و پنجه نرم کردن با سهام اپل هستند؛ چون آن قدر قیمت سهام این شرکت بالاست که تغییری کوچک در آن میتواند شاخص را شدیداً جابهجا کند. آنها یکی از تنها شرکتهایی در این اندازه هستند که به سهامدارانشان Dividend (چیزی مانند سود ماهیانه سهام) نمیدهند. این بدان معناست که جابز و همکارانش اعتقاد دارند پول شما دست ما امنتر است و سرمایهگذاریهای ما از هر چیزی که شما در ذهن دارید، پر سودتر خواهد بود. ادعایی که سهامداران نیز عموماً با آن موافقند. حتماً خبر چندی پیش را نیز به یاد دارید که اعلام شد میزان نقدینگی اپل از میزان نقدینگی دولت ایالات متحده فراتر رفته است(با وجود اهمیت و نکاتی که در این خبر نهفته است، بسیاری در آن زمان تصور کردند که این به معنای قدرت بیشتر اقتصادی اپل از دولت ایالات متحده است، تفکری که در موردش توضیحی ندهیم بهتر است). آنها اپل هستند و هر کاری که به نظرشان درست باشد را انجام میدهند، حتی اگر راهبرد آنها به نظر خیلی عجیب و غیراخلاقی بیاید. برای کسانی که اهل سریال دیدن هستند، چیزی مانند شخصیت دکتر House در سریالی با همین عنوان.
استیون لوی در آخرین شماره مجله وایرد با اشاره به صحبتش با جابز در بدو حضور مجددش در اپل در سال 1996 نوشت که وی بارها صریحاً اشاره کرد که این تنها یک حضور موقت است و وی نمیخواهد دوباره در اپل مستقر شود. حضور موقت آقای جابز 15 سال به طول انجامید. حضوری که میتوانست بسیار طولانیتر باشد، اما قیدی که جابز با آن مواجه شد قابل تمدید و دور زدن نبود. این موقعیتی است که از آن گریزی نیست.
باورش سخت است که فردی با شرایط خانوادگی جابز تا سن 56 سالگی به این مجموعه از دستاوردها نیل آمده باشد. همانطور که باور نبودنش سخت است. نه چون من شیفته جابز بودم که نبودم. نه چون محصولات اپل مورد علاقه من هستند که در بسیاری مواقع اینطور نیست. بلکه جابز شخصیتی خاص بود. از آن دسته آدمهای Original که دنیا کمتر به خود میبیند. از آن افرادی که برای خودشان فکر میکنند و درگیر جو زمانه نیستند. جامعه بشریت فرزندی خاص را از دست داد. فرزندی که یادش همیشه با ما باقی خواهد ماند. آقای جابز آرام بخواب. کارت را به نحو احسن انجام دادی.
منبع:www.shabakeh-mag.com
/ع