
حتی به گناه فکر هم نکن
سلسله مباحث تربیتی آیت الله تهرانی در مورد "حیا"
در جلسات گذشته ما یک تقسیم بندی راجع به حیاء در ربط با ناظر کردیم و گفتیم که حیایی که انسان نسبت به ناظر دارد، گاهی «حیاء من الخلق» است، گاهی «حیاء من النفس» بوده و گاهی «حیاء من الملائکه» میباشد؛ یعنی فرشتگانی که مأمور ضبط اعمال انسان هستند. گاهی «حیاء من اولیاء الله» است قبلا به آن چرداختیم. پنجمین نوع آن «حیاء من الله» است، یعنی از خدا خجالت کشیدن و شرم کردن.
در مورد بحث تربیتی، ما روایات متعدّدی داریم که «حیاء من الله» را در روابط گوناگون مطرح میفرمایند. یعنی این که انسان باید با توجه به این روابط حیاء داشته باشد.
نگاهتان به جایگاه خدا، مانند نگاه به جایگاه افراد شایسته باشد. خود ما هم این گونه هستیم که وقتی با افراد بزرگی رو به رو می شویم، خودمان را جمع و جور می کنیم، که نکند یک وقت حتی اشتباهاً خلافی از ما سر بزند!
در ذیل این آیه روایتی آمد که است که «کان رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اذا قرأ هذه الآیه بکی بکاءً شدیدا»[6] پیغمبر اکرم وقتی به قرائت این آیه میرسید، به شدّت گریه میکرد. این آیه خودش خیلی 2. خدا سِرّ و عَلَنت را میبیند!
یک دسته دیگر روایاتی هستند که به چگونگی قُرب خداوند اشاره میکند که من هم الآن به آن اشاره کردم و از اطلاق آیه آن را گرفتم. قُرب خداوند سرّ و علن ندارد. حیاء از مردم در جایی است که در منظر مردم باشد، ولی در خفا چه؟ آنجا کسی نیست. اما در باب خدا، اشتباه نکنید! حیای از او مثل «حیاء من الخلق» نیست. اشتباه نکنید! روایت از امام هفتم(علیهالسلام) است «فَاسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ فِی سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْیُونَ مِنَ النَّاسِ فِی عَلَانِیَتِكُم»[7] خیلی روشن است. از خدا در سرّتان خجالت بکشید، همانطور که در علن از مردم خجالت می کشید! همه کار را جلوی مردم نمیکنید، در برابر خدا هم همینطور باشید.
حال اگر فرد شایسته بود و بعد هم هر روز آدم با او سر و کار داشته باشد، خیلی مراقبت بیشتر میشود. آدم از او شرم میکند که عمل بدی در مرئَی و منظر او کند. در یک روایتی داریم از پیغمبر اکرم که دارد؛ «قال رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهو سلم): اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ اسْتِحْیَاءَكَ مِنْ صَالِحِی جِیرَانِك»[8] ؛ از خدا خجالت بکش، همانطور که از همسایهای که جایگاه رفیعی نزد تو دارد و از شایستگان است خجالت میکشی!
گاهی انسان همسایهای دارد که ـنعوذ باللهـ بدتر از خودش است؛ لذا جایگاهی ندارد و حیاء از او معنا ندارد. نه! گاهی اوقات همسایه، آدم بزرگ و شایستهای است، از صلحا و نیکان است. یک انسان صالح که همسایه است و هر روز و هر شب، چشمم به چشمش میافتد، انسان چگونه از او حیاء میکند!؟
حضرت چه قدر سطح مطلب را پایین آورده است تا شاید ما از خدا خجالت بکشیم. همانطور که از همسایه شایستهات خجالت میکشی و جلوی روی او هر کاری را انجام نمیدهی، از خدا هم خجالت بکش! البته اینطور نیست که حضرت فقط بفرمایند از خدا خجالت بکشید! نه مطلب ادامه دارد و من همینطور گام به گام پیش میروم.
علی(علیهالسلام) فرمودند «أفضل الحیاء استحیاؤك من الله»[9] با فضیلتترین حیاها حیای از خداوند است.
در روایت دیگری آمده است: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اسْتَحْیَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَیَاء»[11] یا روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که به ابیذر فرمود: «یَا أَبَاذَرٍّ أَ تُحِبُّ أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ! » بعد حضرت: پس سه کار کن که آخرین آن، این بود که «وَ اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ»[12] همچنین روایت دیگری بود که شخص دیگری همین مطلب را داشت که حضرت پرسیدند: «أ كلكم یحب أن یدخل الجنة؟ قالوا: نعم یا رسول الله!» حضرت هم همان مطالبی را که در روایت ابیذر بود فرمودند و سومین مطلب این بود که «و استحیوا من الله حق الحیاء»[13] در همه این روایتها یک حقی آمده است. منظور از این چیست؟
از خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم نکن! چون عمل، برای خداوند دیگر بیرونی و درونی ندارد. یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را شهود میâ€ژکنیم. اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت میکنم اینها را گفتم
عمده این است که باید ببینی ناظر بودن خدا چه وسعتی دارد، تا بفهمی حق حیاء چیست؟ هر حرکت قبیحی نسبت به این سه محیط، چه درونی و چه بیرونی از انسان سر بزند، بر خلاف حیاء است.
تو باید چنین خدایی را قبول داشته باشی! این کلام الله است. آیات قرآن این چنین میگوید و قابل انکار هم نیست.
این که روایات متعدّده میفرماید: از خدا خجالت بکشید آنطور که سزاوار است! یعنی این مطلب که گفتم. هرکس سزاوار یک نوع شرم کردن و یکطور خجالت کشیدن است. آنطور که سزاوار است انسان از خدا خجالت بکشد این است که در روابط گوناگون هر نوع عمل قبیحی را انجام ندهد.
«استحیوا من الله حق الحیاء» نه یک روایت نه دو روایت، آنهایی که اهلش هستند بروند مراجعه کنند! ببینید چه قدر پیغمبر اکرم روی آن تأکید کرده است. چه جنبههای شخصی و چه عمومی!
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sukhteh
مروری بر مباحث گذشته
در جلسات گذشته ما یک تقسیم بندی راجع به حیاء در ربط با ناظر کردیم و گفتیم که حیایی که انسان نسبت به ناظر دارد، گاهی «حیاء من الخلق» است، گاهی «حیاء من النفس» بوده و گاهی «حیاء من الملائکه» میباشد؛ یعنی فرشتگانی که مأمور ضبط اعمال انسان هستند. گاهی «حیاء من اولیاء الله» است قبلا به آن چرداختیم. پنجمین نوع آن «حیاء من الله» است، یعنی از خدا خجالت کشیدن و شرم کردن.
در مورد بحث تربیتی، ما روایات متعدّدی داریم که «حیاء من الله» را در روابط گوناگون مطرح میفرمایند. یعنی این که انسان باید با توجه به این روابط حیاء داشته باشد.
خدا میبیند!
از خدا خجالت بکش و معصیت نکن!
تو مرا نمیبینی ولی من ...!
نگاهتان به جایگاه خدا، مانند نگاه به جایگاه افراد شایسته باشد. خود ما هم این گونه هستیم که وقتی با افراد بزرگی رو به رو می شویم، خودمان را جمع و جور می کنیم، که نکند یک وقت حتی اشتباهاً خلافی از ما سر بزند!
گریه شدید محبوبترین بنده خدا
در ذیل این آیه روایتی آمد که است که «کان رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اذا قرأ هذه الآیه بکی بکاءً شدیدا»[6] پیغمبر اکرم وقتی به قرائت این آیه میرسید، به شدّت گریه میکرد. این آیه خودش خیلی 2. خدا سِرّ و عَلَنت را میبیند!
یک دسته دیگر روایاتی هستند که به چگونگی قُرب خداوند اشاره میکند که من هم الآن به آن اشاره کردم و از اطلاق آیه آن را گرفتم. قُرب خداوند سرّ و علن ندارد. حیاء از مردم در جایی است که در منظر مردم باشد، ولی در خفا چه؟ آنجا کسی نیست. اما در باب خدا، اشتباه نکنید! حیای از او مثل «حیاء من الخلق» نیست. اشتباه نکنید! روایت از امام هفتم(علیهالسلام) است «فَاسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ فِی سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْیُونَ مِنَ النَّاسِ فِی عَلَانِیَتِكُم»[7] خیلی روشن است. از خدا در سرّتان خجالت بکشید، همانطور که در علن از مردم خجالت می کشید! همه کار را جلوی مردم نمیکنید، در برابر خدا هم همینطور باشید.
نحوه حیاء از خداوند
حال اگر فرد شایسته بود و بعد هم هر روز آدم با او سر و کار داشته باشد، خیلی مراقبت بیشتر میشود. آدم از او شرم میکند که عمل بدی در مرئَی و منظر او کند. در یک روایتی داریم از پیغمبر اکرم که دارد؛ «قال رسولالله(صلیاللهعلیهوآلهو سلم): اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ اسْتِحْیَاءَكَ مِنْ صَالِحِی جِیرَانِك»[8] ؛ از خدا خجالت بکش، همانطور که از همسایهای که جایگاه رفیعی نزد تو دارد و از شایستگان است خجالت میکشی!
گاهی انسان همسایهای دارد که ـنعوذ باللهـ بدتر از خودش است؛ لذا جایگاهی ندارد و حیاء از او معنا ندارد. نه! گاهی اوقات همسایه، آدم بزرگ و شایستهای است، از صلحا و نیکان است. یک انسان صالح که همسایه است و هر روز و هر شب، چشمم به چشمش میافتد، انسان چگونه از او حیاء میکند!؟
حضرت چه قدر سطح مطلب را پایین آورده است تا شاید ما از خدا خجالت بکشیم. همانطور که از همسایه شایستهات خجالت میکشی و جلوی روی او هر کاری را انجام نمیدهی، از خدا هم خجالت بکش! البته اینطور نیست که حضرت فقط بفرمایند از خدا خجالت بکشید! نه مطلب ادامه دارد و من همینطور گام به گام پیش میروم.
علی(علیهالسلام) فرمودند «أفضل الحیاء استحیاؤك من الله»[9] با فضیلتترین حیاها حیای از خداوند است.
حق حیاء از خداوند
در روایت دیگری آمده است: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اسْتَحْیَا مِنْ رَبِّهِ حَقَّ الْحَیَاء»[11] یا روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که به ابیذر فرمود: «یَا أَبَاذَرٍّ أَ تُحِبُّ أَنْ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ! » بعد حضرت: پس سه کار کن که آخرین آن، این بود که «وَ اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَیَاءِ»[12] همچنین روایت دیگری بود که شخص دیگری همین مطلب را داشت که حضرت پرسیدند: «أ كلكم یحب أن یدخل الجنة؟ قالوا: نعم یا رسول الله!» حضرت هم همان مطالبی را که در روایت ابیذر بود فرمودند و سومین مطلب این بود که «و استحیوا من الله حق الحیاء»[13] در همه این روایتها یک حقی آمده است. منظور از این چیست؟
خداوند، ناظری که هیچ چیز از او پوشیده نیست!
از خدا حیاء کن! شرم کن! انجام نده! حتی فکر معصیت هم نکن! چون عمل، برای خداوند دیگر بیرونی و درونی ندارد. یادت نرود که هیچ عملی نیست که ما آن را شهود میâ€ژکنیم. اینها همه مقدّمه «حق حیاء» بود و چون من در جلسه گذشته گفتم که بعداً درباره حق حیاء صحبت میکنم اینها را گفتم
حق حیاء یعنی حیاء از تمام زشتیها
عمده این است که باید ببینی ناظر بودن خدا چه وسعتی دارد، تا بفهمی حق حیاء چیست؟ هر حرکت قبیحی نسبت به این سه محیط، چه درونی و چه بیرونی از انسان سر بزند، بر خلاف حیاء است.
انسان با حیاء حتی «فکر گناه» هم نمیکند!
تو باید چنین خدایی را قبول داشته باشی! این کلام الله است. آیات قرآن این چنین میگوید و قابل انکار هم نیست.
این که روایات متعدّده میفرماید: از خدا خجالت بکشید آنطور که سزاوار است! یعنی این مطلب که گفتم. هرکس سزاوار یک نوع شرم کردن و یکطور خجالت کشیدن است. آنطور که سزاوار است انسان از خدا خجالت بکشد این است که در روابط گوناگون هر نوع عمل قبیحی را انجام ندهد.
«استحیوا من الله حق الحیاء» نه یک روایت نه دو روایت، آنهایی که اهلش هستند بروند مراجعه کنند! ببینید چه قدر پیغمبر اکرم روی آن تأکید کرده است. چه جنبههای شخصی و چه عمومی!
پينوشتها:
[1]. كشفالغمة، ج 2، ص 108
[2]. سوره مبارکه علق، آیه 14
[3]. سوره مبارکه ق، آیه 16
[4]. سوره مبارکه واقعه، آیه 85
[5]. سوره مبارکه یونس، آیه 61
[6]. تفسیر قمی، ج1، ص 313
[7]. بحارالأنوار، ج 1، ص 148
[8]. بحارالأنوار، ج 75، ص 200
[9]. غررالحكم، ص 257
[10]. بحارالأنوار، ج 8، باب الحیاء من الله
[11]. مستدركالوسائل، ج 8، ص 462
[12]. وسائلالشیعة، ج 1، ص 304
[13]. مجموعةورام، ج 1، ص 272
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sukhteh
/ج