اسرار پنهان مردان و رازهای مخفی زنان ( از دیدگاه روانشناسی )

نوشته ی فوق بر اساس هفت فصل تهیه و تنظیم گشته است .اولین فصل آن را پیرامون شاخصه های تفاوتی زنان و مردان پیرامون تغییر می باشد. در این فصل به این امر اشاره خواهد شد که از نظر چارچوب شخصیتی ،عمدتاً زنان از تغییر کردن در زندگی ، لذت برده و در مقابل آن ها ، مردان غالباً ، تغییر کردن را دوست ندارند .(همان گونه که
دوشنبه، 2 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسرار پنهان مردان و رازهای مخفی زنان ( از دیدگاه روانشناسی )

اسرار پنهان مردان  و رازهای مخفی زنان ( از دیدگاه روانشناسی )
اسرار پنهان مردان و رازهای مخفی زنان ( از دیدگاه روانشناسی )


 

نویسنده : سید علی موسوی
منبع : اختصاصي راسخون



 

سید علی موسوی

چکیده:
نوشته ی فوق بر اساس هفت فصل تهیه و تنظیم گشته است .اولین فصل آن را پیرامون شاخصه های تفاوتی زنان و مردان پیرامون تغییر می باشد. در این فصل به این امر اشاره خواهد شد که از نظر چارچوب شخصیتی ،عمدتاً زنان از تغییر کردن در زندگی ، لذت برده و در مقابل آن ها ، مردان غالباً ، تغییر کردن را دوست ندارند .(همان گونه که به آن اشاره خواهد شد ، به عنوان مثال زنان ، هر روز فرم و مدل لباس هایشان ، متفاوت است ، اما در مقابل آنان مردان عمدتاً یک مدل لباس ، با رنگ ثابت می پوشند و شاید مردان بسیاری را مشاهده کنیم که شاید چند دست لباس خریداری نموده ، لکن رنگ و مدل تمام آن ها به یک شکل است.در فصل دوم، به دومین تفاوت شخصیتی اشاره خواهد شد .زنان ، صحبت کردن رادوست دارند و از آن به عنوان یک مُسَکّن برای مقابله با مشکلات و نگرانی ها استفاده می کنند ، لکن مردان وقتی با مشکلی روبرو می شوند، صحبت کردن پیرامون آ ن موضوع، بر نگرانی آن ها می افزاید .بنابراین زنان صحبت کردن رادوست داشته ، ولی ازآن رنج می کشند .سومین شاخصه ی شخصیتی ، این است که زنان عمدتاً از خرید کردن لذت برده و آن را نوعی تفریح می دانند لکن در مقابل آنان ،مردان به آن به عنوان یک نوع ،رفع نیاز نگاه کرده ، به همین عنوان وقتی یکی مرد در یک فروشگاه ، خرید نمی کند، مدام ، خودش را می خورد که چرابدون هدف ، به این فروشگاه آمدم ، ولی در مقابل ، زنان آن را نوعی تفریح می دانند.فصل چهارمی که به آن اشاره میکنیم ، این است که زنان بیش از مردان گریه می کنند وگریه کردن از نظر بیولوژیکی ، به انسان آرامش موقتی می دهد که می توان در مقابله با ترس و استرس ، از آن استفاده نمود.فصل پنجمی که به آن اشاره میشود این است که زنان در یک لحظه می توانند به چند کار همزمان فکر کرده و در مورد تصمیمات مختلف ، نظریه پردازی کنند ، ولی در مقابل آنان مردان در یک لحظه نمی توانند به بیش از یک موضوع فکر کنند .فصل ششمی که انشا الله به آن اشاره می شود، معیارهای ارزشی است که برای مردان و زنان حائز اهمیت است ، به عنوان مثال مردان غالباً برای کارهای جدی ، سخت و پر استرس ارزش، قائل شده لکن زنان ، غالباً برای کارهای احساسی و عاطفی ،ارزش بیشتری قائل اند .فصل هفتم ، نیزبه اهمیت زمان برای زنان و مردان ، اختصاص دادیم ، زنان از نظر شخصیتی ، برای جشن های مختلف(تولد –سالگرد ازدواج –و...) ارزش گذاری می کنند و از نظر حفظ خاطرات ، حافظه ی بسیار عجیبی دارند ، لکن مردان در مقابل آنان به عدد حساب بانکی ، خود بیش از هر چیزی توجه می کنند و اهمیت بیش از اندازه ی زمان را ، موضوعی پیش پا افتاده تلقی می کنند .
کلید واژه: حامد –آرزو –زنان –مردان –تفاوت های شخصیتی –معیارها –آمار –روانشناسی -
مقدمه:
تفاوت در انسان امری است که هیچ فردی نمی تواند آن را زیر سوال برد، زیرا یک امر کاملاً بدیهی است .این تفاوت های روحی و معیاری، خود را در غالب سلایق، برخوردها، نگاه ها و حتی نوع صحبت کردن، نشان می دهد .واژه ی تفاوت امری است که می تواند مفید تلقی شود و لی بعضاً همین تفاوت می تواند، مخرب و زیان آور نیز باشد .مسلماً اگر این اختلاف میان انسان ها وجود نداشت، ایرادات و مشکلات بر طرف نمی شد، اگر تمام انسان ها به یک شکل فکر می کردند، نقائصی که در جامعه، و حتی گرو ها ی کوچک آن مثل خانواده ها وجود داشت، هرگز برطرف نمی شد.این اختلافات در انسان به دلیل به کمال رسیدن وی بوده است، تا انسان ها بتوانند، اشکالات خود را برطرف سازند .پیامبر اکرم (ص)در این باره می فرماید: اخْتِلَاف َأُمَّتِي رَحْمَةٌ(اختلاف و تفاوت های میان امت من از رحمت است )همان گونه که اشاره شد، اختلاف در انسان یک امر حیاتی است، و مسلماً افکار هیچ کدام از ما انسان ها در تمام موارد مثل یک دیگر نیست .این تفاوت های شخصیّتی در میان زنان و مردان، به گونه ی چشم گیری، وجود دارد، که بعضاً ما از آن بی خبریم .البته نباید هرگز این نکته را فراموش کنیم، که اگر در ارتباط ها، شیوه های صحیح برخوردی اجرا شود، نه تنها، این اختلافات مشکل ساز نیست، بلکه می تواند، زندگی را بسیار زیبا سازد – به عنوان مثال زنان اصولاًاز نظر درک وقوه ی احساسات بسیار بالاتر از مردن اند، و در مقابل اصولاً مردان از نظر احساسات، خشک، بی روح هستند امّا از نظر جسمی و روحی، بسیار بالاتر از زنانند، که اگر این دو در کنار هم زندگی کنند، می توانند انتظارات یک دیگر را بر طرف سازند .جالب است بدانید دریک مصاحبه که اززنان و مردان پیرامون شخصیّت زن و مرد، سوال شد پاسخ ها اینگونه بود:مردان، دارای شخصیّتی هستند که این مصادیق از نمونه های آن به حساب می آید: (مرد میدان ها –برنده ی تمام عیار –جسور-میل بر بردن –جان سخت –رقابت طلب و متمایل به انجام کارهای شخصی) و در مقابل ویژگی زنان این گونه نامبرده شد: زنان افرادی هستند که به (همکاری –پیچیدگی ارتباطی-احترام به دیگران و متمایل به تقسیم قدرت و نیازمند محبوبیت )هستند .(1)اصولاً اختلاف میان دو مرد و یا میان دو زن، بر سر مسائل جزئی است، امّا همین اختلاف میان دو موجود ناشناخته (مرد-زن ) به گونه ی چشم گیری، متفاوت است .در میان اختلافات شخصیّتی زنان و مردان، تا به حال نوشته های زیادی ، تحریر شده که هر کدام از آن ها از نظر تئوری، این اختلافات را مورد بررسی قرار داده اند و در مواردی این اختلافات به شکل عملی، پیرامون داستان و یا مثال، آورده شده است .، امّا متاسفانه تاکنون، نوشته ای به صورت کامل این اختلافات را به شکل عملی، نمایش نداده است، به همین دلیل، خواننده غالباً متحیرشده و نه تنها بر علم وی نمی افزاید، بلکه بر تحیّر فرد، افزوده است .به همین دلیل، در این نوشته تصمیم بر این شد تا با بررسی اجمالی و اساسی از تفاوت های شخصیّتی زن ومرد، به شکل داستان میان یک زوج که اختصاراً در این نوشته ازآن ها به اسم (حامد و آرزو )به عنوان یک زوج (دو شخصیّت خیالی )، نام برده شده است .در این نوشته به لطف خداوند متعال، تصمیم بر آن است، تا شیوه های صحیح برخوردی، را برای زنان و مردان آشکار کنیم .البته باید توجّه کرد که نمی توان صد درصد این اختلافات را بیان نمود، زیرا در موارد بسیاری، شخصیّت مردان، شبیه زنان و بالعکس می باشد، به عنوان مثال شاید در مواردی، مردان شیوه ی اخلاقی و رفتاری زنانه داشته و در مواردی، زنی، به شکل مردان برخورد نماید .به همین دلیل، نمی توان این اختلافات را به صورت کلی، بیان نمود، به همین عنوان این اختلافات به صورت غالبی تقسیم بندی شدو به همین دلیل در این مقاله شما، کلمه ی (اصولاً )را زیاد می بینید .
فصل اول:
دیدگاه زنان و مردان پیرامون تغییر -مردان از تغییر متنفرند و زنان از آن لذت می برند .از نظر شخصیّتی، مردان موجوداتی هستند که نمی خواهند استقلالشان به هم بخورد، آنها معتقدند، اگر کسی، بخواهد، آن ها را تغییر دهد، در اصل به مردانگی، آنان توهین کرده است، (زیرا مردان، مردانگی را در یکه بودن، وتکیه دیگران بر خود میدانند .) به همین دلیل وقتی کسی می خواهد آن ها را تغییر دهد، فکر می کنند، وی قصد دارد تا به آن ها توهین کند –امّا در مقابل مردان، زنان احساس می کنند که باید تحت حمایت دیگری، زندگی کرده و خودشان نمی توانند، به چارچوب های صحیح برسند، به همین دلیل، همیشه در فکر تحول در( فکر، رفتار و حتی تغییر قیافه و...) هستند .به همین دلیل، است که مدل موی یک مرد، شاید از اول زندگیش، تا آخر عمرش یک شکل باشد، امّا در مقابل زنان، هر روز نوع و فرم موهایشان را تغییر می دهند و شاید زنی را پیدا نکنید، که موهایش همیشه یک شکل یا حتی یک رنگ باشد، شاید زنی را پیدا نکنید، که لباس هایش همیشه به رنگ خاص باشد، امّا در مقابل مردان همیشه این جمله را به زبان می آورند که: من فلان رنگ را همیشه برای لباس هایم، انتخاب می کنم، و به هیچ رنگ یا مدل دیگری علاقه ندارم.همان طور که گفته شد، زنان از نظر روحی، انعطاف پذیری، بسیار بالایی دارند، و آن را یک ویژگی معمول ومفید می دانند، به همین دلیل زنان، دوست دارند، تا مردان را تغییر دهند، امّا مردان شدیداً از آن رنج می برند .زنان فکر می کنند، در حال کمک کردن به مرد هستند، ولی مرد در آن لحظه فقط و فقط در فکر راهی است، که از شنیدن صدای شما فرار کند .همان طور که در مقدمه اشاره کردم مثال هایمان را بر اساس دو شخصیّت آرزو و حامد، (دو زوج تخیلی ) برنامه ریزی کردم، هم اکنون نوبت به اولین مثال می رسد:

رفتار غلط:
 

حامد روی کاناپه دراز کشیده و با یک دست تخمه می خوره و با دست دیگه با کنترل، شبکه های تلویزیون را تغییر می ده، آرزو هم از آشپزخانه بیرون میاد و کنار شوهرش میشینه -آرزو این گونه آغاز می کند: صد بار به تو گفتم، وقتی توی خونه تخمه می خوری، یک بشقاب زیر دستت بزار، تا این همه خونه را کثیف نکنی .همیشه همین کار را می کنی ! دقیقاً مثل بچه ها می مونی ! شلخته –تو نمیگی، کی باید خونه را تمییز کنه، دست به سیاه و سفید که نمی زنی، فقط می خوای من را حرص بدی ! حامد که تازه به خودش آمده بود، از اون حالت خودش را جمع و جور کرد و گفت: چی ! ؟توجّه داشته باشید که: مردان بعضی اوقات اصلاً نمی فهمند که شما چه می گویید ! آرزو فقط می خواست، تا رفتار شوهرش را تغییر دهد، او اصلاً قصد ایجاد دعوا، نداشت، او اصلاً انتظار نداشت، که حامد با عصبانیت سرش داد بزنه که: تو هم همیشه نِق نِق می کنی، خسته ام کردی، اگه تو نبودی خیلی، راحت تر بودم .کاشکی اصلاً زن نمی گرفتم ! توجّه کنید: وقتی با یک مرد این گونه برخورد شود، وی تنها و تنها فکر می کند، که زنش قصد ایجاد یک دعوا و یا توهین به وی را دارد، به همین دلیل، سعی می کند تا حدّ ممکن از خودش دفاع کند –پس در چنین مواقعی به او حق دهید، که این گونه صحبت کند .در ایالات متحده آمریکا سالانه دو هزار مورد قتل زنان توسط شوهرانشان، گزارش می شود که این گروه از مردان، عامل قتل زنانشان را، غُرغُر های بی اندازه ی آن ها دانسته اند .(2)در هنگ کنک نیز مردی سر همسر خود را به وسلیه ی یک چکش زخمی کرد .وقتی دادگاه ازعلت این کار از وی پرسیده بود، تنها پاسخ داد: او زیاد غُرغُر می کرد !(3)جالب است بدانید: تا قرن 19 در اروپا و آمریکا قانونی وجود داشت که اگر زنی به شوهرش غرغر ویا توهین کرد ومرد از وی شکایت کرد، زن به شکنجه ی با آب محکوم شود .زنان مجرم با یک طناب به پایه چوبی بسته می شدند و پایه را نزدیک یک رودخانه میبرند و تعداد دفعاتی که این پایه داخل آب می رفت، بستگی به میزان اهانت ها و غرغرهای زن متهم داشت .(4)«زنان فکر می کنند، مردان نیز مثل خود آنها از تغییر لذت می برند، در حالی که مردان از آن رنج می کشند.(5)

رفتار صحیح:
 

آرزو، پیش حامد می یاد در حالی که یک بشقاب زیر دستی، در دستش قرار دارد، او اینگونه شروع می کند: ظاهراً این زیر دستی را فراموش کرده بودی، روی میز آشپزخانه جا گذاشته بودی -حامد هم زیر دستی را از آرزو می گیره و پوسته تخمه را یکی در میان در زیر دستی می ریزه –آرزو، می خنده و میگه: چکار می کنی، حواست کجاست، من انتظار دارم، شوهرم خونه را تمییز نگه داره –حامد هم لبخند می زنه و میگه: دیگه تکرار نمیشه .
توجّه کنید:
1- مردان، حاضرند برای انتظاراتی که از آن ها دارید، هر کاری را انجام دهند، زیرا خود را یک الگو فرض می کنند و شما را یک الگو پذیر .
2-سعی نکنید، رفتارتان مادر گونه باشد، به عنوان مثال زن نباید در مثال فوق، آرزو با حالتی مواخذه گرانه پیش دستی را به حامد می داد، بلکه بهترین شکل برخوردی آرزو این بود تا ظاهراً نشان دهد، حامد پیش دستی را فراموش کرده –آرزو خوب می دانست که حامد اصلاً چیزی را فراموش نکرده بود، لکن به شکلی برخورد کرد تا احترام فردی حامد را نگاه دارد – بنابراین به یاد داشته باشید که: مرد نمی تواند رفتاری را که از مادرش دیده است، از همسرش نیز مشاهده کند .( اگر چنین شد، خواهید دید که رابطه ی شما از حالت یک زوج موفق (یک عاشق و معشوق)به رابطه ی یک مادر و فرزند تبدیل خواهد شد .)انتقاد کردن از مردان، همیشه یک راه تدافعی را از طرف مقابل در پیش دارد، وقتی زن، انتقاد می کند طرف مقابل نمی خواهد بپذیرد که مقصر است، به همین علت به عناوین مختلف، این نوع برخورد را تلافی می کند –به عنوان مثال: اگر مرد، بسیار صبور باشد و اهل دعوا و درگیری نباشد، لا اقل عصبانیت خود را با بازی کردن با کنترل تلویزیون، نگاه به صفحه ی روزنامه و حتی نقش های قالی و بعضا ً با حالت عصبانیت همراه با سکوت یا حتی اخم و تَخم جلوه گر می کند.(6)البته باید به این نکته نیز توجّه کنید: که نه تنها مردان، بلکه زنان نیز از شنیدن انتقاد متنفرند، و دوست ندارند، کسی آن ها را مورد انتقاد قرار دهد، بلکه تنها حاضرند، تغییر کنند، نه مورد انتقاد قرار گیرند) به همین دلیل به مردان نیز توصیه می کنیم: اگر خواستند، همسرشان را مورد انتقاد قرار دهند، این کار را به صورت کاملاً غیر مستقیم انجام دهند، تا طرف مقابل در موضوع شما، دخیل نباشد .(7) به عنوان مثال، وقتی حامد می خواهد به آرزو بگوید: که این نوع برخورد تو در مقابل شوهرت صحیح نیست: نباید با عصبانیت بگوید: تو همیشه غرغر می کنی ! -بلکه حامد می تواند این گونه شروع کند: شاید من اشکالاتی داشته باشم، امّا باور کن یک لحظه ترسیدم ! حامد می تواند با یک لبخند بسیار ساده، در آخر جمله اش، همه چیز را به نفع خودش، تمام کند .( او در رفتار بعدی، کاملاً تغییر رفتار آرزو را به وضوح خواهد دید )اگر شما مرد بودید، و یک نفر از شما این گونه انتقاد میکرد، چه میکردید ؟ ! تا به حال به این فکر کرده اید، که چرا شما زنان همیشه جمله ی: (همه ی مرد ها این طوری هستند) را بیان می کنید .تا به حال کمی به رفتار گذشته فکر کرده اید، تا به حال کمی به خود خنده اید ! شاید باورش برایتان سخت باشد امّا: مردان موجودات خاصی هستند، که رفتارهایشان، مطابق با نوع انتقاد به آن ها شکل می گیرد به عبارت دیگر: مردان فقط به این دلیل سرِ شما داد می زنند که شما زنان شیوه ی صحیح برخوردی با آنان را نمی دانید –اصولاً مردان احساس هم دردی زن در بهبود زندگی(که همان انتقاد از مرد است ) را تسلط بر خود می دانند، به همین دلیل نمی توانند با آن کنار بیایند، همیشه در مرد صفتی وجود دارد که دوست دارد، بر زنش تسلط داشته باشد، نه اینکه مطیع امر وی باشد –
به داستان زیر توجّه کنید:

رفتار غلط:
 

ساعت 9شب، آرزو با تندی، شروع به سخن گفتن می کنه: چرا آشغال ها را بیرون نذاشتی ؟ ! تو نمی دونی، دکتر به من گفته: چیز سنگین بلند نکن. ! تو نمی دونی من از اینکه این موقع آشغال ها توی خونه باشه، تنفر دارم ! شوهر مریم، همیشه، سر موقع آشغال ها را بیرون می ذاره، اون موقع من باید، این موقع شب تازه بگم: چرا آشغال ها را بیرون نمی ذاری ؟ ! تو اصلاً به من فکر نمی کنی ! من برای تو اصلاً اهمیت ندارم !
فکر می کنید، چه اتفاقی بیفته ؟ ! حامد با عصبانیت تمام داد می زنه و میگه: حالا انگار چی شده، دوست دارم بیرون نذارم، همینه که هست ! دیگه هم حق نداری، بدون اجازه ی من خونه ی دوستات بری، تا رفتارهای شوهرهاشون را یاد بگیری و بخوای به من تلقین کنی ! آرزو، بغضش می ترکه و گریه کنان، از اتاق بیرون می ره –

رفتار صحیح:
 

آرزو: حامد، نمی خوای آشغال ها را بیرون بذاری، صدای ماشین شهرداری میاد ! با یک لبخند ادامه می ده: خونه را بوی آشغال برداشت، نمی خوای بلند بشی ! حامد: اومدم، اومدم –راستی امروز خونه ی دوستت(مریم ) بودی، خوش گذشت ؟ ! حالشون خوب بود ؟ ! می خواستی به شوهرش سلام من را هم برسونی -

توجّه کنید:
 

1-هیچ کدام از مردان، دوست ندارند، با دیگری مقایسه شوند –بدترین کاری که یک زن می تواند انجام دهد، این است که شوهرش را با مرد دیگری مقایسه کند .مردان دوست ندارند، عزت نفسشان، خورد و شکسته شود. تمام انتقادهایی که آرزو از حامد می کرد، یک طرف و مقایسه ی او با شوهر مریم، طرف دیگر می باشد .(8)
2- شما می خواهید، به مرد بفهمانید که چرا آشغال ها را، بیرون نذاشته، امّا اصلاً به این نکته توجّه نمی کنید که: مرد اصولاً غالب های احساسی را درک نمی کند، شما می خواهید با این جملات، او را کمی به خود بیاورید، امّاتوجّه داشته باشید، که مردان این نوع ادبیات را در هیچ مکتب خانه و دانشگاهی، نیاموخته اند .وقتی با مردی این گونه سخن می گویید، او چنین تصور می کند که شما اصلاً او را مرد زندگی نمی دانید –توصیه ای به مردان: وقتی زن از شما گله و شکایت می کند و می گوید: تو، من را به کُشتن می دی، فقط قصدش این است که بگوید: کمی بیشتر توجّه کن .این نوع ادبیات زنان است، که آنان آن را از مادرهایشان، به ارث برده اند.پس در مواقع ایجاد چنین موضوعی، بسیار معمول برخورد کنید .زیرا زن هدفش اصلاح امور است، نه ایجاد یک دعوا، ولی متاسفانه نمی داند آن را چگونه بیان کند .توجّه کنید: زنان از ادبیات رُک و بدون حاشیه، چیزی نمی دانند، آن ها عادت دارند وقتی می خواهند، سخنی را بیان کنند، با سخنانی که احساسات شما مردان (بی احساس ) را تحریک کند، صحبت هایشان را بیان کنند، امّا آن ها نمی دانند که شوهرشان، بویی از ادبیات احساسی نبرده است !

توصیه ای به زنان:
 

تا می توانید از گفتارهای حاشیه ای و جنجالی، دوری کنید (مرد نمی فهمد شما چه می گویید ؟ ! ) مردان در مقایسه با زنان، کارکرد مغزشان، بسیار ساده تر است و نمی توانند صحبت های غیر مستقیم را درک کنند .
3-مردان ازدواج را نوعی استقلال شخصیّتی می دانند، آن ها علاقه ی بسیاری به این استقلال دارند و از نظر هویتی برای آن ها سخت است که تحت نظارت و انتقاد دیگران باشد( شاید آن ها انتقاد را نوعی عدم استقلال فرض می کنند ) به همین خاطر وقتی همسر او با وی رئیس مابانه برخورد می کند، همین موضوع باعث میشود، وی از نظر شخصیّتی پایین آید –همین احساس حقارت در وی اغلب با برخوردهای خشن و عصبی، خود جلوه گر می کند .حتی شاید مرد چون در سالهایی که زندگی مجردی را تجربه کرده است، از طرف والدین مورد انتقاد های مختلف قرار گرفته، و در چنین مواقعی که با برخورد همسرش مواجه می شود، بعضاً تمام عقده هایی که در این مدت در سینه اش مانده است و درآن حالت وی چاره ای جز سکوت در مقابل آن ها، نداشته است، را برسر همسرش خالی می کند –(9)

این توصیه را جدی بگیرید !
 

امّا جالب است بدانید "تحقیقات و مدارک رسمی نشان می دهد: برخلاف انتظار، (با وجود رفتارهای غیر قابل تحملی، که بعضاً زنان نسبت به شوهرانشان دارند، مردان متاهل بیش از مردان مجرد عمر می کنند . ! )(10)امّا تحقیقات نشان می دهد: میانگین سنی زنان، هفت سال بیش از مردان است.(11)توصیه ای خنده دار، امّا جدی: سعی کنید، این قدر مردان را حرص ندهید .
فصل دوم:

صحبت کردن
 

چرا مردان به سخنان زنان، اهمیت نمی دهند ؟ !وچرا زنان این قدر حرف و جیغ می زنند ؟ ! و چرا مردان یا داد می کشند یا سکوت می کنند ؟ ! یکی از مهم ترین شکایتی که غالباً زنان از مردان می کنند، این است که چرا آنان به سخنان آنها توجّه نمی کنند و یا بسیار کوتاه و اجمالی گوش می دهند و سپس صحبت های زن را قطع کرده و به ارائه ی پیشنهاد می پردازند .
به مثال زیر توجّه کنید:

رفتار غلط:
 

آن روز، خواهرحامد، به خانه ی آن ها آمده بود و هرچه از دهانش در آمده بود، به آرزو گفته بود .او گفته بود، برادر من شانس های زیادی را به خاطر تو از دست داده است .او می توانست با زن دیگری خوشبختی را تجربه کند، امّا نمی دانم، چگونه او را جادو کردی، که این قدر به تو علاقه مند شده بود، با وجود اینکه تو هیچ چیز نداشتی، حتی زیبایی ! آن روز آرزو، این قدر ناراحت و نگران بود که فقط می خواست شوهرش به خانه بیاید و تمام ماجرا را از سیر تا پیاز برای او تعریف کند .او خیلی خودش را تحمل کرده بود، تا به خواهر حامد(کیمیا )چیزی نگه ! به همین خاطر لحظه شماری می کرد تا تمام عقده هاش که توی دلش جمع شده بود را بر ای حامد تعریف کنه ! به همین خاطر به حامد زنگ زد و گفت: امروز زودتر مرخصی بگیر و بیا خونه، دیگه داره بغضم می ترکه ! حامد آن روز یک ساعت زودتر به خانه آمده، در حالی که یک مجله ی ورزشی، زیر بغلش بود ! جالب است بدانید، او در عمرش به هیچ ورزشی علاقه نداشت، حالا چی شده می خواست، مجله ی ورزشی بخواند، بماند .وقتی حامد به خانه آمد، بسیار خسته است.آرزو سریعاً پیش او می آید و اینگونه شروع می کند: امروز خواهرت اینجا بود ! حامد: خوب ، آرزو: هرچی از دهنش در اومد بارم کرد .حامد: مثلاً چی گفت ! آرزو با حالت گریه، گفت: هرچی فکرش را بکنی ! امّاحامد، مجله را باز کرد و شروع به خواندن نمود.آرزو گفت: دارم باهات حرف می زنم ! حامد: خوب بگو –دارم گوش می دم ! آرزو شروع به تعریف کرد و گفت: او به من میگه: تو برادر من را فریب دادی ؟ ! حامد، که یک نگاهش به روزنامه و یک چشمش به تلویزیون بود، سریعاً حرف های او را قطع کرد و گفت: می خواستی بهش بگی: اگه این طوریه، تو هم شوهرت را فریب دادی، که اومده تو را گرفته ! آرزومی گه: گوش کن –حرف های من راهم قطع نکن –خیرِ سرم می خوام باهات درد و دل کنم –حامد با حالت عصبانیت داد می زنه و می گه: خوب –گوش میدم آرزوجیغ می زنه و می گه: اصلاً تو کجایی ؟ ! اگه گوش می دی، پس چرا روزنامه می خونی ؟ ! چرا تلویزیون نگاه می کنی ! ؟حامد، هم برای این که کم نیاره، گفت: کنار تو نشستم .می خوای تمام حرف هایی را که زدی برات تکرار کنم .آرزو: اصلاً نمی خوام حرف بزنم –تو آدم را از حرف زدن هم سیر می کنی ! حامد: من هم حوصله ندارم –یک ساعت، به خاطر تو مرخصی گرفتم ! آرزو: میخواستی نگیری ! شما فکر می کنید، چرا این اتفاق افتاد، چرا حامد این گونه برخورد کرد ! چرا آرزو ناراحت شد ؟ ! عدم ابراز احساسات و حتی ارائه اعمال منطقی از طرف مرد، همان شی است که بسیاری از مردان رااز زنانشان جدا کرده است !حتی بعضاً زن ها تعجّب می کنند، که مرد کلمات، احساسات و عواطف آن ها را نمی فهمد، ولی وقتی همین زن، با زن دیگری صحبت می کند، او حرف هایش را با تکان دادن سرش تایید می کند، وی در چنین حالی به حال شوهرشان تاسف می خورد، که چرا او نیز این حرف ها را نمی فهمد، بلکه شاید بارها اتفاق افتاده است که همین حرف ها را برای شوهرش گفته است، و او فقط و فقط خیره مانده، انگار اصلاً بویی از احساس نبرده است .-زیگموند فروید، بنیانگذار اتریشی علم روان درمانی، به عنوان یک مرد دراین باره می گوید: من بعد از سی سال تحقیق درباره ی روحیات زنان هنوز نتوانسته ام جوابی برای این سوال بزرگ که تاکنون بی جواب مانده است، پیدا کنم و آن این است که زن واقعی چه می خواهد ؟ ! (12)شما زنان باید نکته هایی را پیرامون مردها بدانید:
1-مردان اصولاً سعی می کنند با خواندن یک روزنامه و حتی نگاه کردن به صحنه ی بسیار بی محتوا، فکر خود را آزاد کنند .
2-یکی از عادت های مردان این است که وقتی برای او درد و دل می کنی، به جای گوش دادن، اصولاً سعی می کند، طرف مقابل را راهنمایی کند – همان گونه که در داستان مشاهده کردید، حامد، حرف های آرزو را قطع کرد و شروع به پیشنهاد داد: تو باید این کار را می کردی .(او حقیقتاً نمیدانست که آرزو از وی چه میخواهد ؟ ! )آرزو فقط و فقط تقاضا داشت، کسی صحبت های وی رابشنود، وی نه پیشنهاد می خواست و نه راه کاری برای حل مشکلاتش !
3-زمانی که زن از شوهرش تقاضای همدردی می کند، مردان فکر می کنند با ارائه ی پیشنهاد به زنان، از نظر آنان دوست داشتنی، خواهند شد، در صورتیکه زنان در آن لحظه تنها به این فکر می کنند که شوهرانشان، نسبت به آن ها بی تفاوت بوده و با گوش نکردن، به دنبال سرکوب احساس آن ها هستند مردان فکر می کنند، وقتی زن با آن ها صحبت می کند، قصدش مشورت خواستن است، به همین خاطر ذهن خود را درگیر موضوع کرده و سریعاً، پیشنهادات خود را بیان می کنند . در صورتی که زن اصلاً مشورت نمی خواهد .او تنها می خواهد صحبت کند و گوشی می خواهد که فقط صحبت های او رابشنود .
4-سعی کنید، وقتی مرد از سرِ کار می آید و از نظر روحی و جسمی خسته است، کمی به او استراحت، دهید.(سریعاً مشکلات خود را با وی در میان نگذارید )حتی به زنان توصیه می شود، هرگاه خواستید در مورد مشکلتان با مرد صحبت کنید، از وی وقت قبلی بگیرد .از وی بپرسید چه موقع وقت و حوصله ی کافی برای گوش دادن به صحبت های شما را دارد ؟شاید مرد از سر کار آمده و خسته باشد و حوصله ی کافی نداشته باشد، شاید امروز کسی کیف پول او را در خیابان دزدیده باشد، شاید امروز در شرکت، نتوانسته تمام پرونده ها را تمام کند، یا امروز با یکی از ارباب رجوع ها دعوا کرده باشد، یا حتی شاید امروز تصادف کرده باشد، و هزاران هزار شاید دیگر که شما زنان ازآن بی خبرید .حتی توصیه میشود علاوه بر وقت قبلی گرفتن برای صحبت کردن با مرد، با یک استکان چایی داغ یا یک فنجان قهوه به ملاقات او بروید، در چنین مواقعی درصد گوش دادن وی نیز بیشتر خواهد شد .
5-امّا چرا حامد مجلات ورزشی می خواند و به حرف های آرزو توجّه نمی کرد ؟ ! حامد، اصلاً علاقه ای به مجلات ورزشی نداشت، فقط برای اینکه بتواند، صحبت های تکراری آرزو را، تحمل کند، یک مجله خریده بود .(زیرا او قبلاً نیز از همسرش این گونه برخورد را دیده بود، لذا سعی کرد با نگاه به صحنه ی تلویزیون و مجله، کمی خود را آرام نشان دهد –(چرا قبلاً به شکلی برخورد نکرده اید، که او با کمال میل به صحبت هایتان گوش دهد، و از قبل منتظر یک دعوا نباشد -اصولاً وقتی مردها می خواهند همسرشان را کلافه کنند، کنترل تلویزیون را دست میگیرند و مدام کانال های تلویزیون را عوض می کنند
6-وقتی شما برای او صحبت می کردید، او اصلاً توجّهی به صحبت های شما نداشت، فقط وفقط ذهنش همچون یک رادیو ضبط، صدای شما را عیناً به صورت موقتی ضبط کرده بود، تا بتواند در صورت نیاز برایتان بازگو کند .
یک پیام بازرگانی (نکته ی اضافی ):
جالب است بدانید ؛ از نظر ساختار شخصیّتی، وقتی مرد به صحنه ی یک فیلم در تلویزیون نگاه می کند، دو هدف می تواند از آن داشته باشد، که مطمئن باشید هدف دیگری در آن مستتر نیست
1- آن ها می کوشند با پرسه زدن در میان کانال های تلویزیون و دیدن فیلم های مسخره، (با دیدن مشکلات دیگران)، مشکلات خود را فراموش کنند ) و برای آن ها اصلاً اهمیتی ندارد که این فیلم به کجا خواهد رسید، یا اینکه بازیگران در این فیلم چه رفتاری را از خود نشان داده اند .
2-هدف دومی که می توان، تلویزیون دیدن مردان را در آن خلاصه نمود اینکه: آنان می کوشند، تا رفتارهای بازیگران را تجزیه و تحلیل کنند، آنان سعی می کنند، حتی برای بازیگران نیز پیشنهاد دهند .(پس بدانید، آن ها فقط برای شما پیشنهاد نمی دهند )(13)به همین دلیل است که وقتی یک مرد با همسرش تلویزیون نگاه می کند، همسرش مدام جمله ی (ساکت باش، می خوام ببینم )را تکرار می کنه.امّا در مقابل مردان، زنان وقتی تلویزیون نگاه می کنند، رفتارهای عاشقانه، کلمات قصار، و نوع احساسات تک تک بازیگران را به خاطر می سپارند .با توجّه به معیارهایی که برایتان بازگو کردم، به مثال توجّه کنید:

رفتارصحیح:
 

آرزو گوشی تلفن را بر می داره و به حامد زنگ می زنه .سلام حامد، امروز اگه می تونی، کمی زودتر خونه بیا، می خوام کمی باهات درد و دل کنم .توجّه کنید، او اصلاً از خواهر او چیزی نگفت .توجّه کنید: حامد تازه از سر کار آمده، او نیاز به استراحت دارد-وقتی وارد خانه شد، آرزو، اول برایش یک استکان چایی داغ آورد و به او خسته نباشید گفت –آرزو: فعلاً خسته ای، هر وقت حوصله داشتی، بگو می خوام باهات درد و دل کنم .حامد: باشه برای یک ربع دیگه ! وقتی نوبت به صحبت کردن رسید، آرزو این طور شروع می کند: من می خوام باهات حرف بزنم، فقط قصدم درد ودل کردنه، اصلاً از تو پیشنهاد و یا مشورت نمی خوام، خواهشاً فقط و فقط به حرف هام گوش کن –اگه ممکنه تلویزیون را هم خاموش کن ویکتر هوگو، شاعر و داستان نویس فرانسوی، در این باره به مردان توصیه میکند: " وقتی که زن با شما صحبت می کند، به آنچه که چشم هایش به شما می گوید، گوش کنید."مطمئناً چشم های زن هیچ تقاضایی جز تکان دادن سر و تایید نمودن آن نمی خواهد ! مارل آکارد، نمایش نامه نویس فرانسوی می گوید: "زنان، مردان ساکت را دوست دارند چون فکر می کنند آن ها در هنگام سکوت به حرفهایشان گوش می دهند "(14)یک هشدار ؛ مردان نمیدانند که شما از آن ها چه انتظاری دارید، همان گونه که گفته شد، آن ها فکر می کنند شما از آن ها، مشورت می خواهید، پس با کمال جسارت به آن ها توضیح دهید، که فقط از او به عنوان یک همدم، انتظار دارید، که به صحبت هایتان، توجّه کند .فقط همین مطمئن باشید او نیز با شما همکاری خواهد کرد .(زیرا حداقل می داند که چه انتظاری از او دارید.)حامد، هم با کمال خونسردی، تمام صحبت های آرزو را گوش داد، و در حین صحبت هایش، با نوع اشارات صورت و گونه ها و حالت همدردی، او را در گفتارش همیاری نمود –اینجا نوبت به آرزو رسید: تو فکر می کنی من باید به او چه می گفتم ؟ ! نکته ای برای مردان: 1-وقتی با کمال خونسردی به صحبت های، زن توجّه کنید، اگر وی نیاز به مشورت کردن داشته باشد، مطمئناً خودش از شما تقاضای پیشنهاد می کند .پس بدون تقاضای او، به او مشورت ندهید.حتی به او نگویید: چه باید می کرد و چرا اینگونه نکرد ! زیرا او خودش از لحاظ روحی، حالش مسائد نیستازنظر روانشناسی، یکی از مصادیق آرام شدن زن، از نظر روحی، صحبت کردن است .او اصلاً پیشنهاد و مشورت نمی خواهد، او فقط می خواهد صحبت کند و فقط انتظار دارد، طرف مقابل به صحبت هایش، صمیمانه گوش دهد.(15)جان گری در این باره می گوید: زنی که تحت استرس قرار گرفته است بلافاصله به دنبال پیدا کردن راه حل برای مشکلات خود نمی رود، بلکه بجای آن ترجیح می دهد ازطریق بیان آن وجلب همدردی دیگران خود را اززیر بار تنش ها نجات دهد .(16)جالب است بدانید در اکثر اوقات که از زن پیرامون صحبت هایش می پرسیم، وی هیچ غرض خاصی برای صحبت کردن ندارد، وی فقط و فقط می خواهد صحبت کند .انجمن پزشکی بریتانیا گزارشی را پیرامون ناراحتی چانه و آرواره پخش نمود، در این گزارش آمده است، زنان 4برابر بیش تر از مردان به درد چانه و آرواره مبتلا هستند .آیا این میتواند دلیلی جز پرحرفی داشته باشد ! ؟

یک طنز واقعی:
 

یک مرد کمدین می گوید: یک بارشش ماه تمام با همسرم حرف نزدم، زیرا نمی خواستم صحبت های وی را قطع کنم!!(17)آناتول فرانس، داستان نویس فرانسوی می گوید: ما داروهایی برای به حرف آوردن زنان داریم، امّا هنوز هیچ دارویی برای ساکت کردن آن ها نداریم .(18)مک کینی هوبارد، روزنامه نگار و طنزپرداز آمریکائی نیز میگوید: من هر وقت در جایی می خوانم که یک زن مصاحبه ی کوتاهی انجام داده است، تعجّب می کنم که اوچطور توانسته است، کوتاه صحبت کند .(19)امّاتوجّه داشته باشید؛ درست بر خلاف زنان، مردان وقتی استرس یا مشکلی ذهنشان را درگیر می کند، سعی می کنند با سکوت خود را آرام کنند، در چنین مواقعی می بینید که مرد با گوشه گیری سعی بر آرامش دارد، اگر در چنین مواقعی، سر به سر مردان گذاشتید، یا مدام با آن ها از خاله و عمه ومادرجانتان صحبت کردید، یا حتی از او خواستید مشکلش را با شما در میان بگذارد، هر رفتاری از وی دیدید، تعجّب نکنید –(20)
زنگ خطر: مردان صحبت کردن را زیاد دوست ندارند، خواهشاً به آنان زور نگویید –لکن توجّه داشته باشید که اگر مردی زیاد حرف نزد، این هرگز به این معنا نیست که وی، شما را دوست ندارد.جالب است وقتی مرد با استرسی مواجه می شود، ساکت می شود، درِ اتاقش را قفل می کند، به یک نقطه زُل می زند و مدام از شما زنان تقاضا می کند، ساکت شوید –
به داستان توجّه کنید: رفتار غلط:
حامد برای یک ماه دیگر یک چک بانکی، داده و امروز به علتی، به این نتیجه رسیده است، که نمی تواند این پول را تهیه کند، لذا با ناراحتی به خانه می آید –وقتی حامد وارد خانه می شود، آرزو شروع می کند: امروز چرا ناراحتی ؟ ! حامد پاسخ می ده: چیزی نیست –آرزو ادامه می ده: ما زن و شوهریم، ما نباید چیزی را از هم مخفی کنیم –حامد پاسخ میده: گفتم چیزی نشده ! آرزو دوباره ادامه می ده: نه انگار تو من را غریبه می دونی –و الا ما باید مشکلاتمون را با هم حل و فصل کنیم –حامد با صدای بلند داد می زنه: اصلاً نمی خوام باهات حرف بزنم –ولم کن –می خوام راحت بمیرم –آرزو بسیار متعجّب می شه، با خودش زمزمه می کنه: آخه من که چیزی به او نگفتم –چرااو ناراحت شد ! نکنه من را دوست نداره –نکنه زیرسرش بلند شده و هزار نکته ی بی ربط و بی معنای دیگرکه مدام زن ها در فکر خود آن ها را مرور می کنند .
رفتار صحیح: حامد با ناراحتی به خانه می یاد –آرزو متوجّه شده، که حامد ناراحته، ولی اصلاً به روی خودش نمی یاره، که چرا او ناراحته؟ ! به او خسته نباشید می گه و با او هیچ حرف دیگه ای نمی زنه .حامد با همان حال به اتاقش می ره و پس از یک ساعت از اتاقش بیرون می یاد، ولی تغییر در رفتار وی کاملاً مشهود است .آرزو در این یک ساعت به او اجازه داد، تا او با مشکلش دست و پنجه نرم کند –آرزو خوب می دانست که اگر با او کم ترین صحبتی پیرامون مشکلش می کرد، مشکل وی را دو چندان می کرد (یکی از آن ها مشکل خودش و دیگری جواب پس دادن به صحبت های آرزو –)وقتی یک مرد ازمشکلات خود صحبت می کند، استرس وارده بر وی، افزایش می یابد، این در حالی است که وقتی یک زن در موردمشکلش صحبت می کند، استرس وارده بر وی کاهش می یابد.جالب است بدانید از نظر مطالعات جامعه شناسی و تحقیقات به عمل آمده وقتی یک مرد در مورد مسائل شخصی و خصوصی خود با فردی صحبت می کند، تا شب خود رامی خورد و به خود توهین می کند که من چرا به خود اجازه دادم مسائل خصوصی خود رابا دیگران در میان بگذارم، این در حالی است که وقتی یک زن خصوصی ترین مسائل زندگی خود رادر اختیار دیگران می گذارد، نه تنها ناراحت نمی گردد بلکه، احساس آرامش می کند –زن در چنین جایی احساس می کند استرس به عمل آمده رابا دیگران تقسیم کرده است –شاید شنیدن این جمله مردان برای زنان یک نوع عادت باشد (چرا این قدر به دیگران اطمینان می کنی ؟ ! )به همین خاطر دیگر به این توصیه ها توجّه نمی کنند !!(زیرا وقتی ما به توبیخی عادت کردیم، آن نهی کردن، برایمان مثل یک پیشنهاد دوستانه می ماند، که یک عروسک زبان دار آن را بیان کرده باشد، به همین علت اصلاً این توصیه ها را جدی نمی گیریم . ! )زنان اصولاً این صحبت همیشگی مردان را بر بدبینی بیش از حدّ آن ها از جامعه حمل می کنند، لکن شما زنان باید قبول کنید که ؛ بدبینی مردان، گاهی کاملاً به جا است .مصداق کامل این مباحث را می توانید در اتاق های انتظار برای مطب پزشکان، مشاهده کنید: (زنانی که تا به حال هرگز هم دیگر را ندیده اند، با هم دیگر چنان با صمیمت سخن می گویند و آن چنان صمیمی می شوند، که یک مرد هرگز با بهترین دوستش نیزنمی تواند این گونه باشد-شاید گرفتن شماره ی تلفن کم ترین مصداق این صمیمیت ها باشد-).البته هرگز فراموش نکنیم که: زنان و مردانی که هم دیگر را دوست دارند، سعی می کنند تا در جهت بهبود زندگی طرف مقابل، وی را از اشتباهات، دور کنند .پس بدانید، هر وقت همسرتان، شما را مورد انتقاد قرارداد، وی شما را از تَه قلب دوست دارد، او فقط نمی داند، چگونه آن را بیان کند –مطمئن باشید وی فقط می خواهد زندگی خویش و شما را به بهترین شکل ممکن اداره کند .«مردان، دوست دارند، خودشان کارهای، خود را انجام دهند، زنان دوست دارند، از دیگران کمک بگیرند»جمله ی بالا شما را به یاد چه می اندازد –آیا این جمله خاطراتتان را زنده نمی کند؟ ! تا به حال چند بار این رفتار را از شوهرتان دیده اید ؟ ! مردان از نظر روانشناسی، ایده هایی دارند که شاید تصور آن نیز برای زنان بسیار خنده دار باشد –

به نکته های زیر توجّه کنید:

1-مردان اصولاً نمی خواهند و نمی توانند از کسی برای حل مسائل زندگی کمک بگیرند، حتی اگر در آن موضوع، هیچ تجربه ای نداشته باشند .
2-اگر به فرض محال، دیدید، که مردی با اسرار شما زنان، از فرد دیگری کمک خواست، به شما قول می دهم، او تنها برای این، از دیگری کمک گرفته است، که از دست غُرغُر های شما خسته شده است .
یا شاید تحمل خفّت کمک گیری از دیگران برایش بس آسان تر از تحمل ضربه ای (با گوشت کوب یا قابلمه ) بر روی سرش بوده است .
3-مردان کمک گرفتن از دیگران را، برای خود ضعف تلقی می کنند و آن را جزء خصوصیات (زنانه ) می دانند .(21)
4- مردان به جای کمک گرفتن از دیگران، سعی می کنند مشورت کنند (زیرا آن ها مشورت کردن را راهی برای خلاصی از کمک گرفتن می دانند.((22)
5-در چارچوب شخصیّتی مردان مشورت کننده، تحقیر نمی شود، زیرا آنان مشورت را نوعی تبادل حرفه می دانند .در شخصیّت آنان، همیشه مشورت دهنده (احساس غرور )می کند و از اینکه مورد اعتماد مرد دیگری بوده است، خرسند می گردد.
به مثال توجّه کنید: رفتار غلط "
حدود یک هفته است که کولر خراب شده و نیاز به یک سرویس کامل دارد–آرزو، ازحامد تقاضا می کنه، از یک تعمیرکار بخواد تا کولر را تعمیر کنه .حامد با کمال غرور می گه: مگه پولامون اضافیه ! –خودم خیلی بهتر از تعمیرکار، تعمیرش می کنم.به پشت بام می ره، و بعد از یک ساعت با کمال نا امیدی، از پشت بام بر می گرده –آرزو: درست شد؟ ! حامد: نه –امّا فکر کنم، فهمیدم عیبش چیه ؟ ! آرزو: می دونی، چند روزه داریم، گرما می خوریم ! می دونی چند روزه داری این حرف را می زنی ؟ ! حامد: باشه، فردا درستش می کنم –فردا صبح، آرزو به یک تعمیرکار تماس می گیره و از او می خواد، وقتی شوهرش به خونه میاد، بیاد و کولر را تعمیر کنه .کاملا توجّه کنید: آرزو اصلاً قصد تحقیر حامد را ندارد، وی فقط می خواهد، به وی کمک کند، او فقط می خواهد، تا یک روز دیگه، خودش و شوهرش، گرما نخورند –حامد از سر کار به خونه میاد –آرزو میگه: امروز با یک تعمیرکار تماس گرفتم .حامد: چرا بدون اجازه ی من این کار را کردی -؟ ! مگه صد بار بهت نگفتم: خودم درستش می کنم –آرزو: آخه تو که بلد نیستی ؟ ! حامد: من بلد نیستم ! تو اصلاً به شوهرت اطمینان نداری ! توفکر میکنی من، هیچ کاری بلد نیستم –من ...دوباره مثال را باهم بازبینی می کنیم:
رفتارصحیح: حامد هرچه به کولر وَر رفت، نتونست، آن را درست کنه، او هر روز از سر کار می آمد و به بالای پشت بام می رفت ولی هر روز یک قطعه از کولر را برمی داشت و می گفت: ظاهراً این اضافیه ! آرزو، نیز هیچ گاه به او پیشنهاد کمک گیری از یک تعمیرکار را نداد .او فقط و فقط هر روز که شوهرش، از پشت بام پایین می آمد، به او خسته نباشید، می گفت .او حتی از جمله: توی این گرما چقدر زحمت کشیدی، نیز استفاده کرد –آرزو خوب می دونست، که شوهرش این کاره نیست، فقط و فقط نمی خواست، حس عجیب غرور مردانه ی او را زمین بزند.حامد، هم که خودش را مرد موفقی، فرض نموده بود، بعد از یک هفته، خودش پیش یک تعمیرکار رفت و از او خواست تا کولر را تعمیر کنه .آرزو هم وقتی کولر درست شد، لبخند را بر چهره ی حامد، مشاهده کرد .توجّه داشته باشید: هرگز غرور مرد را نشکنید –آن ها شاید اصلاً در کاری تجربه نداشته باشند، لکن نمی خواهند غرورشان بشکند-(مخصوصاً جلو شما زنان ).
نکته ای حیاتی: بگذارید، مردان فکر کنند شما، آنان را از تمام لحاظ بهترین، مرد دنیا می دانید .( مردان برخلاف زنان همیشه دوست دارند، ضعف ها، نقص ها و حتی احتیاجات شخصی خود را انکار کنند، آن ها دوست دارند، نمونه باشند، حتی آن ها فکر می کنند این نوع فکر، باعث می شود دیگران آن ها را دوست داشته باشند ) (مردان همیشه فکر می کنند، کمک گیری از دیگران یک کمبود شخصیّتی برای آن ها تلقی می شود )
یک نکته ی اضافی: حتی مردان در بعضی عناوین فکر می کنند اگر از کسی کمک بگیرند، و طرف مقابل دست رد به سینه ی آن ها زد، این یک نوع توهین به شخصیّت آن هاست –این در حالی است که اگر یک زن از کسی درخواستی کند و وی مشکل وی را حل نکند و جواب منفی دهد، زن از لحاظ شخصیّتی اصلاً کمبود و نقصی احساس نمی کند، بلکه فقط و فقط طرف مقابل در نظرش حقیر فرض میشود –
به عنوان مثال:
آرزو و حامدبرای این هفته یک مهمانی بزرگ را تهیه داده اند، امّا به علت زیادی جمعیت ظروف در خانه کم است - .آرزو به حامد پیشنهاد می دهد، می توانیم از یکی از همسایه ها، قرض بگیریم -یک لحظه رنگ رخسارحامد، سرخ و سفید می شه –(حتی تصور اینکه او از کسی تقاضا کند و وی جواب منفی به او دهد، یک شکنجه ی روحی برای او تلقی می شود -)حامد پاسخ می ده " اصلآً عملی نیست، چون من ترجیح می دم، تمام این ظروف را خریداری کنم -وی ادامه می ده: فرض کن جلو کسی، رو انداختم و او روی من را زمین گذاشت –آرزو با بی خیالی پاسخ می ده: خب –چه اشکالی داره –اگه این ظروف را داشت و به آن احتیاجی نداشت، و آن را به تو نداد، به نظر من او شخصیّت خودش را پایین آورده –حامد با کمال تعجّب می پرسه: من از حرف های تو سر در نمی یارم–به هر حال من این کار را نمی کنم ! آرزو پاسخ می ده: خب من این کار را می کنم –به نظر تو چرا باید برای یک روز این قدر ظرف خریداری کنیم -؟ ! مگه پولامون اضافیه -؟ ! در چنین مواقعی تنها چیزی که از دهان مردان خارج میشود، جمله (من نمی دانم) خواهد بود .حال که بحث از نوع نگاه مرد و زن پیرامون کمک گیری از محیط شد، اجازه دهید چند نکته ای را پیرامون شخصیّت زنان برایتان آشکار کنم.از نگاه روانشناسان اصولاً شخصیّت زن به شکلی است که ترجیح می دهد کارهای خود را تقسیم کند (این عملکرد مغزی وی را می توانید در صحبت کردن وی با دیگران کاملاً مشاهده کنید)، وقتی وی صحبت می کندعملاً، قصد دارد مشکلات خود را با دیگران تقسیم کند .اصولاً شخصیّت زن ، به شکلی است که ترجیح می دهد تحت حمایت و سلطه ی فرد دیگری باشد، به همین دلیل غالباً زنان، مدیریت را دوست ندارد (شخصیّت زن به شکلی ساخته شده است که وی همیشه به دنبال یک پشتیبان می گردد، که غالباً این پشتیبان، همسر وی خواهد بود –)هر قدر این پشتیبان، محکم تر و قوی تر بتواند، پشتوانه ی این زن باشد، زن به وی علاقه ی بیشتری خواهد داشت –به عنوان مثال بعضی زنان یک شوهر پولدارو قدرتمند را بر یک شوهر خوش تیب ترجیح می دهند (دلیل آن تنها این است که زن نیازمند یک پشتیبان است، پشتیبانی که بتواند او را در مواقع اضطرار کمک کند .
فصل سوم:
چرا زنان از خرید کردن لذت می برند و مردان از آن رنج می کشند ؟ !یکی از عادت های مهم زنان، که از اساسی ترین خصوصیات آنان بعد از صحبت کردن، به حساب می آید، عشق آنان به خرید کردن است .زنان اساساً با خرید کردن انس گرفته و آن را نوعی سرگرمی به حساب می آورند .همان گونه که در بحث صحبت کردن برایتان روشن نمودم، گاهی اوقات زن اصلاً نمی داند که چه می گوید، در خرید کردن نیز، این شاخصه وجود دارد .(شاید اکثر اوقاتی که زنان به بازار می روند اصلاً نمی دانند که چه چیزی می خواهند، آنان فقط خرید کردن را دوست دارند (حال برایشان فرقی نمی کند آن چیز چه باشد )شاید به همین دلیل است که (اُوید )شاعر رومی می گوید: زن ها موجوداتی هستند که همواره در حال خریدند.شاید برایتان سوال شود، اگر خرید کردن، یک شاخصه ی زنانه است، پس چرا خیلی از مردان نیز آن را دوست دارند ؟ ! شاید وقتی به این داستان دقت کنید، جواب این سوال، و تفاوت خرید کردن زنان ومردان، برایتان کاملاً آشکار شود .آرزو: حامد یادت باشه، وقتی از سر کار به خانه میای، بریم خرید .حامد: مگه توی خونه چیزی کم داریم ؟ ! آرزو: نه –مگه حتماً باید چیزی کم داشته باشیم –حامد هم نگاهی به پولهای توی جیبش می کنه و پیش خودش میگه: حتماً که نیازی نیست چیزی بخیرم ! باشه، بریم خرید .وقتی به فروشگاه می رسند، آرزو از غرفه ی اول فروشگاه به صورت کاملاً ضربدری، شروع به نگاه کردن می کنه، وقتی حامد، سرش را بر می گردونه، آرزو را می بینه که هنوزدر غرفه ی اول مانده ! بر می گرده و دوباره با هم به، راه ادامه می دهند –حامد جلو می ره و آرزو پشت سر او –حامد هر چه صحبت می کنه، کسی پاسخ نمی ده، وقتی دوباره سرش را بر می گردونه، باز می بینه آرزو چند غرفه ی قبل جا مانده .حامد جلو میاد و می گه: چیزی نمی خوای بخریم .آرزو، که چشمهاش به غرفه هاست، پاسخ می ده: مرغ توی خانه نداریم .حامد هم به طرف دیگه ی فروشگاه می ره، امّا مرغ تمام شده، به همین دلیل حامد ماهی می خره .حامد رو به آرزو می کنه ومی گه: میدونی چندساعته توی فروشگاهیم ! هر چیز میخوای بخر تا بریم، خسته شدم ! آرزو پاسخ می ده: تازه آمدیم –او تمام اجناس فروشگاه را یکی یکی (شرکت های مختلف –مدل های گوناگون همراه با مکان دقیق و غرفه ی آن و....)را با قیمت کالا به صورت آنلاین حفظ کرده، امّا در مقابل حامد، وقتی یادش میاد، که توی خانه سس تمام شده، حدود بیست دقیقه می گردد تا چشمش به یک مارک غیر معتبر، می خوره، با خوشحالی آن را برمی داره (جالب است بدانید، حدود 15نوع سس مایونزاز شرکت های معتبر، وجود داشت، امّاحامد هیچ کدام از آنان را نمی دید .)وقتی از فروشگاه بیرون می آمدند، حامد با خودش زمزمه می کرد که: امروز چند ساعت وقت خودم را هدر دادم، تازه چیزی هم نخریدیم.امّا در مقابل آرزو احساس می کنه خستگی این هفته، از تنش بیرون آمد .(این در حالی است که ؛آرزو اصلاً چیزی نخریده بود .)وقتی با اصرار های حامد، آرزو از فروشگاه بیرون آمد، آرزو متوجّه ماهی ها شد و گفت: چرا ماهی خریدی ؟ ! حامد: خودت گفتی گوشت توی خانه نداریم ! آرزو: من گفتم مرغ، نه ماهی ! حامد: حالا چه فرقی می کنه ؟ ! مرغ تمام کرده بود ! هر دو اون ها گوشت سفیدند، خیلی با هم فرقی نداره ! آرزو: چطور فرقی نداره ؟ ! –من اصلاً ماهی دوست ندارم ! حامد: امّا به نظر من طعم مرغ و ماهی، مثل همه، خیلی فرق نداره ! حتی بعضی اوقات من طعم اونها را با هم اشتباه می گیرم .آرزو: خودت باید ماهی ها را بخوری، من دست به ماهی نمی زنم !
نکات این بخش:
1-مرد وقتی در یک فروشگاه می رود و چیزی خریداری نمی کند، مدام خودش رامی خورد که چرا بدون دلیل به فروشگاه آمدم، به همین دلیل برای این که خود را قانع کند، حامد در داستان به جای مرغ، ماهی می خرد –(این کار به وی نوعی آرامش می دهد، که حداقل بدون دلیل به اینجا نیامده است ).امّا در مقابل مردان، زنان خرید کردن بدون قصد را کاری لذت بخش می دانند که می تواند جایگزین یک سرگرمی باشد، که خستگی هفتگی آنان را از تنشان بیرون می آورد .
2-وقتی مردان به خرید می روند، به صورت مستقیم حرکت می کنند و بعضاً اصلاً توجّهی به غرفه ها ندارند، لکن زنان وقتی وارد فروشگاه می شوند، به صورت ضربدری به فروشگاه نگاه می کنند وتمام اجناس وکالا ها را موردبررسی کامل قرار می دهند .آن روز وقتی حامد به دنبال یک سس مایونز بود، و با خوشحالی از یک شرکت غیر معتبر سس رادید، بلافاصله آن را خریداری نمود، زیرا چشمان وی سس دیگری در غرفه ها نمی دید، لکن آرزو در همان غرفه، 15سس با مارک و مدلهای مختلف را مشاهده می نمود !!

اسرار پنهان مردان  و رازهای مخفی زنان ( از دیدگاه روانشناسی )

فصل چهارم: چرا زنان گریه می کنند ؟ !
مسلماً یکی از برجسته ترین حالات مقابله ما با کسی که گریه می کند، این است که دلمان به حال وی می سوزد .زنان در مقابله با مردان به خاطر داشتن احساسات قوی تر، بیشتر گریه می کنند .بعضی معتقدند زنان گریه کردن را به عنوان یک حربه ی موفق می پندارند که می توانند به این وسیله با احساسات طرف مقابل بازی کنند ! لکن حقیقت این است که گریه کردن زنان همیشه به صورت ارادی نیست، بلکه عمدتاً گریه کردن یک عمل غیر ارادی است که وی به وسیله ی آن می تواند در مواقعی از خود دفاع کند .گریه کردن یک روند طبیعی است که میان انسان و حیوان مشترک است و از بدو تولد شروع می گردد امّا در میان حیوانات تنها انسان است که با احساس و عاطفه گریه می کند .
اشک ریختن سه فایده ی مهم را به دنبال دارد:
1-سطح چشم را تمییز می کند.2-مواد شیمیایی مضر را ازبدن خارج می کند و به عنوان نشانه ی اندوه، غم و بعضاً خوشحالی، در موقعیت های احساسی و پر استرس از چشم خارج می شوند .اشک ها به وسیله ی غدد اشکی که در بالای چشم قرار دارد تولید می شوندوتوسط مجرایی که در گوشه ی درونی چشم قرار دارد، خارج و به داخل حفره ی بینی می ریزند امّا در موقعیت های احساسی تر میزان اشک ها زیاد می شود و بر روی گونه ها سرازیر می گردد .3-گریه کردن به عنوان کاهش دهنده ی استرس و اضطراب محسوب می گردد: تجزیه و تحلیل شیمیایی اشک نشان می دهد که اشک های ناشی از استرس که بر روی گونه ها سرازیر می شود، حاوی پروتئین های مختلفی است که، مواد سمی (تاکسین ) که در اثر استرس بوجود آمده را از بدن خارج می کند .(23)به همین دلیل است که انسان بعد از گریه کردن احساس بهتری پیدا می کند.حتی وقتی هیچ دلیلی برا ی اشک ریختن نداشته باشد، اشک باز هم ماده ای به نام اینورفین، را تولید می کند که ماده ای طبیعی برای کاهش درد و استرس به حساب می آید .
امّا چرازنان بیشترازمردان گریه می کنند ؟ !
نخست اینکه: «گریه کردن در زنان به این علت زیاد تر است که غدد اشکی زن بالاتر و فعال تر از مرد است.به همین علت مردها به ندرت در امّاکن عمومی ودر مقابل جمع گریه می کنند ثانیاً از دیدگاه تکاملی و زیستی اگر یک مرد احساسات خود را بویژه در مقابل مردان نشان دهد، خود را در معرض خطربزرگی قرار داده است (چون مردان گریه کردن را نشانه ی ضعف فردی می دانند و معتقدند با این کار دیگران را تشویق کرده ایم که به ما حمله کنند لکن در مقابل آنان، زنان در بروز احساسات خود به دیگران اعتماد می کنند، دقیقاً مثل کودکی که به دیگران پناه می برند، (زیرا همان گونه که در بخش قبل متذکر شدم، زنان دوست دارند تکیه شان به فرد دیگری باشد، گریه کردن نیز یک نوع تکیه به دیگران محسوب می شود )یک پیام بازرگانی خنده دار : توماس چاندلر هالیبرتون، حقوق دان و طنز پرداز کانادیی درباره ی گریه کردن زنان می گوید: هرزنی قبلاز گریه کردن در اشتباه است ولی بلافاصله بعد از گریه کردن، حق با او خواهد بود ! (24)
فصل پنجم: فکر زنان ومردان (چرامردان نمی توانند در یک لحظه چند کار همزمان را انجام دهند)(25)
طبق تحقیقات به عمل آمده و مطالعات انجام شده نیمکره ی چپ و راست مغز توسط یک طناب عصبی به نام (طناب رابط) با یک دیگر ارتباط دارند .نیمکره راست و چپ مغز مردها به وسیله ی تاری به هم وصل شده است که بافت آن 10درصد نازک تر ازبافت مغز یک زن است و اتصالات بین دو نیم کره ی مغز در مردان 30درصد کمتراز زنان است .مطالعات نشان می دهد هرچه این ارتباط بیشتر باشد، صحبت کردن روان تر خواهد بود، این نکته به خوبی روشن می کند که چرا زنان در انجام چند فعالیت مختلف در یک زمان متبهرند ولی اگر از مردی که در حال خواندن یک روزنامه است اسکن mri بگیرند متوجّه می شوند که بعضی اوقات مرد در آن حالت واقعاً کر است .آمار نشان می دهد تصادفات مردها در حین صحبت کردن با تلفن همراه دوبرابر آمار زنان است .وقتی یک مرد روزنامه می خواند، و یا وقتی به یک سریال دقت می کند یا حتی در فکر موضوعی سیر می کند، گاهی اصلاً متوجّه اطراف خود نمی شود .تمام تحقیقات محققان ثابت می کند، مغز مرد فقط قادر به تمرکز بر روی موضوعی خاص است و بالقوه نمیتواند، به چند کار مستقل فکر کند.تا به حال به این نکته توجّه کرده اید، که چرا وقتی مردی با تلفن صحبت می کند، مدام جمله: (صدای تلویزیون را کم کن ) را تکرار می کند ؟ ! این همان نکته ای است که تعجّب زنان را به خود معطوف می سازد، زیرا یک زن در عین حال که با تلفن صحبت می کند، می تواند در همان موقع تلویزیون ببیند، سبزی پاک کند و به این که چرا همسرش هنوز به خانه نیامده است یا اینکه دیشب در مهمانی مادرشوهرش چگونه در مقابل جمع با او صحبت کرد نیز فکر کند ! توصیه ای به زنان: اگر شوهرتان را دوست دارید، خواهشاً وقتی رانندگی می کند با تلفن به وی زنگ نزنید و مدام اتفاقات روزانه را برایش تعریف کنید !!حال اگر از دست وی ناراحت هستید ومی خواهید او را حسابی تنبیه کنید، وقتی به دیوار میخ میکوبد مدام کنارش غرغر کنید یا اگر می خواهید وی چندین ماه در کنارتان نشسته و ازخانه بیرون نیاید، میتوانید، وقتی او بالای نردبان می رود از خاله دوستتان و مادر بزرگ همسایه قدیمتان، با وی بحث و گفتمان کنید ! توصیه ای به مردان: وقتی همسرتان تلویزیون نگاه می کند و با تلفن صحبت می کند، هرگز با تلفن همراهتان، به اطمینان اینکه او صدای شما را نمی شنود، با کسی صحبت خصوصی نکنید، زیرا مطمئن باشید، 97/ صحبت هایتان را همسرتان برایتان بازگو خواهد کرد ! البته جالب است بدانید، تحقیقات نشان می دهد، 50/ زنان به علت ارتباط دو نیم کره ی مغزبا یکدیگر، نمیتوانند بدون تفکر لحظه ای، سمت راست و چپ خود را تشخیص دهند، این در حالی است که مردان به علت استقلال دو نیم کره ی مغز به راحتی جهت ها را نشان می دهند .
فصل ششم: تفاوت های معیاری و ارزش گذاری زنان ومردان
مردها، برای قدرت، شایستگی و توانایی، ارزش قائل اند و زنان برای کلمات عاشقانه، رمان های احساسی و ادبیات عاشقانه می میرند .شاید برای یک مرد تعجّب داشته باشد، که چرا وقتی کار مشقّت آمیز و سختی که شاید کم تر کسی، می توانست آن را انجام دهد، را انجام داده و همسرش فقط از او یک تشکر خشک و خالی، کرده است –و همین طور برای یک مرد جای تعجّب است، که چرا وقتی با کلمات بسیار معمول از آشپزی همسرش و یا حتی زیبایی چهره ای او، تعریف کرده، او چنین رفتارهای عجیبی رااز خود نشان می دهد (به عنوان مثال این نوع تعریف همچون هدیه دادن نصف دنیا برایش ارزشمند است ! )به مثال زیر با دقت توجّه کنید: حامد خسته و رفته، از راه می رسد .او امروز با سطل، به تنهایی یک ماشین شن، که برای تعمیر خانه شان، پشت در خانه بود را به داخل خانه آورده بود .با کمال خستگی، به خانه می آید –هنوز نفس، نفس می زد که آرزو به او اینگونه گفت: صبح تا حالا داری شن میاری ؟ ! بهتر نبود از یک کارگر کمک می خواستی ؟ ! البته بعد با کلمه: بمیرم، ظاهراً خسته شدی، اتاق را ترک کرد. ! (این جمله برای حامد از صد فحش بدتر بود )نمی دانید، این لحظه، حامد چه می کشد، او با خودش زمزه می کند که من فقط به خاطر خانواده ام (همسرم) این کارها را انجام می دهم و او اینگونه به من می گوید ! بسیار متعجّب می شود –زیرا اصلاً این رفتار را از همسرش انتظار نداشت .مردها، فکر می کنند، هر چه برای خودشان، با اهمیت بود، می تواند برای زنان نیز با اهمیت باشد .تعجّب حامد، بی دلیل نبود، اگر به جای همسرش، یک مرد، کارهای مشقت آمیز او را دیده بود، حتماً از او قدردانی می نمود –زیرا برای مردان کارهای مشقت آمیز بسیار مهم تلقی می شود –یک تذکر بسیار ضروری: برای یک زن، کارهایی که یک کارگر ساده، می تواند آن را انجام دهد، اصلاً مهم نیست .برای یک زن تنها این اهمیت دارد، که شوهرش یک نمونه باشد و همسرش را نیز یک نمونه بداند .
زنان چه چیز را نمونه بودن می دانند:
آن روز حامد از سر کار آمده بود و آرزو برایش غذای مورد علاقه ی او را درست کرده بود .هنوز لقمه ی اول را نخورده بود، که گفت: ظاهر غذا نشون می ده که خیلی خوش مزه باشه، بعد از خوردن اولین لقمه گفت: وای، عجب غذای خوشمزه ای .چقدر دست پخت خوبی داری –من مطمئنم هیچ زنی نمی تواند مثل این غذا را بپزد –حتی من مطمئنم، تو هیچ رستورانی، نیمتونم این طعم را احساس کنم، واقعاً فوق العاده است شما نمی توانید، تصور کنید که آرزو چه حالتی پیدا می کند ! لبخند بر چهره اش آشکار شد ! .او این گونه شروع می کنه: نظر لطفته –می دونم بد شده، امّا تو به خوبی خودت ببخش –ببین شور نیست، شاید هم بی نمکه ؟ ! توجّه کنید، هر وقت زن، از شما در مورد، دست پختش، نظر خواهی می کنه، او اصلاً نظر شما را نمی خواهد ! ، به این اصل توجّه کنید " او فقط تایید می خواهد، پس به اشتباه به او انتقاد نکنید ! آرزو این گونه ادامه داد: تو بهترین شوهر دنیا هستی –نمیدونی، چقدر دوستت دارم - ! حامد، بازهم تعجّب می کنه ! او اصلاً در نظر خودش نکته ی مهمی را نگفته بود، فقط یک تشکر خشک و خالی کرده بود –امّا دیدید که چقدر آرزو، خوشحال شد –شاید برای شما مردان بسیار مسخره باشه، امّا رفتارهایی که شما آن ها را مسخره و بی معنا می دانید، همان معجزه های زندگی است، که بعضاً می تواند زندگی شما را از یک هنجار در بیاورد و به یک زندگی مسالمت آمیز تبدیل کند، که عشق و محبت در آن کولاک می کند .شما شاید تصور نکنید، که چقدر گفتن این نوع کلمات می تواند، به زن نیرو و انرژی بدهد –سعی نکنید، کارهایی که همه ی مردان انجام می دهند را انجام دهید، به یاد داشته باشید، که همسرتان، می خواهد شوهر متفاوتی را مشاهده کند –
دومین مثال: رفتار غلط:
آرزو آن روز به خرید رفته و یک لباس که به نظر خودش بسیار شیکه، را خریده بود وقتی به خانه آمد، لباس را پوشید و منتظر حامد است تا وقتی او به خانه میاد، بلافاصله آن را نشان او بدهد–وقتی حامد از راه می رسه، آرزو بلافاصله جلو میاد و سلام می کنه .حامد هم مثل روزهای دیگه جواب سلام آرزو را می ده .بدون هیچ تفاوتی ! آرزو با تعجّب می پرسه: به نظر تو من فرقی نکردم ؟ ! حامد جواب می ده: نه –آرزو ادامه می ده: لباسم قشنگنه ؟ ! حامد: فکر کنم قبلاً یه لباس عین همین داشتی ! مگه این همون نیست ! آرزو ادامه می ده: این با اون فرق می کنه، اون لباس هم رنگ و مدلش با این فرق می کنه ؟ ! حالا قشنگه ؟ ! حامد: بد نیست ! شما فکر می کنید، دلیل این برخورد حامد چه بود ؟ ! آیا واقعآً او متوجّه لباس آرزو نبود ؟ ! چرا این گونه برخورد کرد ؟ ! این داستان از تفاوت های شخصیّتی بسیار زیادی نشات گرفته بود که به علت اختصار این نوشته و به این دلیل که سعی ما در این بود، که با بیان عمده تفاوت های شخصیّتی، به صورت مختصر بحث کنیم، به این تفاوت ها اشاره می کنیم، لکن لازم به ذکر است که تمام این تفاوت ها، جای صحبت های زیادی، و فصول جداگانه ای داشت، امّا چه کنیم که چاره ای جز این روش نداریم .
1-مردان اساساً دیدهای جزئی ندارند و دقیقاً بر خلاف آن ها، زنان دیدهای کلی ندارند .همان گونه که در مثال برایتان روشن کردم، وقتی حامد به خانه آمد، اصلاً توجّهی به رنگ لباس آرزو نداشت (زیرا آرزو یک لباس تقریباً هم رنگ و هم مدل این لباس را داشت)، امّا کمی رنگ لباس جدید وی، پر رنگ تر بود .حامد نمی توانست این تفاوت جزئی را در لباس آرزو ببیند، به همین دلیل لباس وی اصلآً برای او جذابیت نداشت ! امّا چرا آرزو فکرمی کرد، حامد این تفاوت را سریعآً می فهمد ؟ ! فکر میکنم جواب این مسئله را کاملاً متوجّه شدید ! (آرزو چون فکر خودش این گونه است، فکر می کند حامد هم مثل وی فکر می کند .اجازه دهید، برایتان یک مثال ساده تر بزنم: تا به حال چند بارانتقاد اعتراض مردان پیرامون عدم دقت زنان در رانندگی مخصوصاً در پارک کردن اتومبیل، را شنیده اید ؟ ! زنان از نظر شخصتی دیدهای جزئی دارند، و رانندگی، حرفه ای است که نیازمند یک دیدکلی، از اطراف است .به همین دلیل، شاید یک زن به آسانی یک مانع را از فاصله ی 20-30متری تشخیص دهد، لکن همین زن نمیتواند ماشینی که از کنارش رد می شود را به خوبی ببیند . یا وقتی یک زن می خواهد ماشین را پارک دوبل کند، عمدتاً یا به جدول کنار خیابان می زند یا به ماشین جلو یا پشت سر.(26)
2-مردان عادت ندارند، بیش از حد از شی تعریف کنند، شاید وقتی حامد گفت: بد نیست، (منظورش دقیقاً این بود که این لباس خیلی قشنگنه ! )، لکن این موضوع در زن دقیقاً بر خلاف مرد است، به عنوان مثال زن وقتی یک لباس برایش کمی زیبا باشد، از اصطلاح فوق العاده یا بسیار عالی استفاده می کنه ! (زنان عادت دارند غلو گویی کنند!! مردان عادت دارند کم گویی کنند ! )
حال به رفتار صحیح توجّه کنید:
آرزو: من تفاوتی کردم ؟ ! حامد، اصلاً متوجّه هیچ تغییری نمی شود، لکن این گونه پاسخ می ده: معلومه، تو هر روز بهتر از روزهای قبلی ! آرزو: لباسم قشنگه ؟ ! حامد، اصلاً تفاوتی میان این لباس و لباس قبلی آرزو نمی بیند، لکن این گونه پاسخ می ده: فوق العاده است –با این لباس خیلی قشنگ تر شدی ! حتی او می تواند اضافه کند: خیلی خوشحالم که همسرم چنین سلیقه ی فوق العاده ای داره !!با چنین رفتاری، حامد می تواند، اوج خوشحالی را بر صورت همسرش مشاهده نماید .(مطمئناً اگر شما بین خرید یک سرویس طلا و بین گفتن کلمه: تو زیبا ترین زن دنیا هستی- تو بهترین زنی هستی که تا به حال دیده ام –تو بهترین خیاط، بهترین آشپز و...هستی )مخیر بودید، کدام یک را مهم تر تلقی می کردید ؟ ! شاید جوابش برای شما مردان بسیار خنده دار است، زیرا به نظر شما بدیهی است، که گزینه ی نخست، مهم تر است، لکن جالب است بدانید، اصولاً زنان گزینه ی دوم را انتخاب می کنند ! در این شک نکنید !!البته این موضوع رانیز فراموش نکنید که از نظر شخصیّتی زنان به طلا علاقه ی خاصی دارند لکن هرگز، طلا برای زن، محبت و ابراز علاقه نمی شود . (توجّه داشته باشید، یکی از راه کارهای ابراز علاقه به زن می تواند، تعریف کردن از وی باشد )زن، همانگونه که دوست دارد، شوهرش نمونه باشد، دوست دارد، شوهر وی او را یک نمونه بداند، (زن از اینکه شما زن دیگری را بالاتر از وی بدانید، رنج می کشد، پس اگر می خواهیدزندگیتان پایدار تر بماند سعی کنید، به او بفهمانید، او برای شما، یک نمونه است، که هیچ زن دیگری نمی تواند، جای او را برای شما پرکند .هشداری برای مردان: تا به حال به این فکر کرده اید که چرا وقتی در حضور همسرتان با زن دیگری (فقط صحبت ) می کنید، او این قدر ناراحت می شه؟ ! دیگه چه برسه به نگاه کردن و زُل زدن به صورت او ) جواب این سوال را می توانید، به راحتی از ساختار شخصیّتی، زن، پاسخ دهید: زن دوست دارد یک نمونه باشد، بنابراین و قتی احساس می کند، احتمال دارد، فرد دیگری جای او را از لحاظ زیبایی یا شاخصه ی دیگری برای شما بگیرد، این قدر برآشفته و نگران می شود .به مثال ها توجّه کنید:

رفتار غلط:
 

حامد و آرزو قرار است، امروز به فروشگاه بروند -چند تن ازصندوق دارهای این فروشگاه، مرد و چند تن زن هستند.آرزو و حامد، اجناس خود را انتخاب می کنند .وقتی موقع حساب کردن می شود، حامد به طرف صندوقی که یک زن صندوق دار آن است، می رود، (حامد، فقط به این دلیل، این صندوق را انتخاب کرد، که به آن ها نزدیک تر بود )آرزو که تا به حال با حامد می گفت و می خندید، فقط و فقط سکوت می کند –او حتی وقتی از فروشگاه بیرون می آیند، جواب سوالات حامد را فقط با تکان دادن سر نشان میده.حامد اصلاً دلیل رفتارهای آرزو را نمی دونه .به همین دلیل از او سوال می کنه: اتفاقی افتاده ؟ ! چرا ناراحتی ؟ ! نکنه از فروشگاه چیزی می خواستی بخری و فراموش کردی ؟ ! اگه می خوای فردا خودم برات می خرم.آرزو که از رفتار شوهرش خیلی ناراحته، باصدای بلند داد میزنه: لازم نکرده ! هیچ چیزهم نشده، دیگه هم حوصله ات را ندارم –می خوام آرامش داشته باشم ! ساکت باش حامد مات و مبهوت به رفتار آرزو نگاه می کنه ! آرزو، ادامه میده: دیگه هم لازم نکرده به فروشگاه بریم –از این به بعد از مغازه های کنار خیابان خرید می کنیم .

رفتار صحیح:
 

وقتی آرزو وحامد برای حساب کردن، از فروشگاه خارج می شدند، حامدراه خودش را دور می کنه و به آن صندوق آخر که یک مرد صندوق دار آن بود، می رود .آرزو، هم با یک تبسم و لبخند، کار او را تلافی کرد .وقتی به خانه بر میگشتند، آرزو میگفت: این فروشگاه خیلی فروشگاه خوبیه. هر وقت قصد خرید داشتیم، باید از این فروشگاه خرید کنیم .همه چیز هم داره .توجّه کنید: آرزو در رفتار اول ( که شوهرش برای حساب کردن به صنوق دار (زن )مراجعه کرد، اینگونه تصور کرد که" شوهرش برای او ارزشی قائل نیست، و تا کنون نتوانسته است، رضایت شوهرش را جلب کند –او با خودش میگه: نکنه از قیافه افتادم –نکنه این زن از من زیباتره –نکنه اخلاقش از من بهتر بود، که شوهرم پیش او رفت .او با خودش می گه: اگر هم این طوری بود، او حق نداشت جلو من به احساساتم توهین کنه .او حق نداره این موضوع را به من نشان بده –حتماً این کارش به این دلیل بود که به من ثابت کنه، تو دیگه برای من مهم نیستی –توصیه ای ضروری برای تمام مردان: زن ها عادت دارند، از یک موضوع بسیار کوچک، یک امر بزرگ می سازند .این ویژگی زنان یک امر کاملاً غریزی است که از قدرت احساسات بالای آن ها خبر می دهد، پس بی دلیل در دلتان به آن ها نخندید، زیرا شما مردان نیز شاخصه های بی روحی وبی احساسی دارید، که اگر زنان آن ها را بدانند، به حالتان نمی خندند، بلکه بلند بلند گریه می کنند .
هشداری برای زنان: سعی کنید، به هر شکل ممکن، جلو همسرتان از مرد دیگری تعریف نکنید، یا نشان ندهید که مرد دیگری، می تواند جای او را برای شما بگیرد، )حتی اگر این موضوع با صحبت کردن با یک مرد دیگر متحقق شود )، زیرا همین امر به ظاهر ساده می تواند، مرد را لحاظ شخصیّتی، نابود کند .(اگراین رفتار را انجام داید، و فردای آن روز اوپیشنهاد طلاق داد و یا حتی سکته کرد، یا یک بیماری ناعلاج گرفت، اصلاً تعجّب نکنید!! )برای یک مرد، تنها آرزویش می تواند این باشد که: فردی به او تکیه کند، به همین خاطر وقتی همسرش وی را با مرد دیگری مقایسه کند او فکر می کند در نظر همسرش، او نیز مثل بقیه مردها می ماند به همین دلیل دیگر امیدی به زندگی با این زن نخواهد داشت .رفتارها را با هم مقایسه می کنیم:

رفتار غلط:
 

آن روز، روز تولد آرزو بود، حامد از قبل برنامه های خاصی برای این روز ریخته بود .او به یک شیرینی پزی، سفارش تهیه ی یک کیک، که نام آرزو، در آن به چشم می خورد را، داده بود .او آن روز به طلا فروشی رفت و یک گردنبند زیبا برای همسرش، خریداری کرد .وقتی به خانه آمد، آرزو، این گونه شروع کرد: می دونی امروز، چه روزیه ؟ ! نکنه فراموش کردی ؟ ! حامد پاسخ می ده: نه، فراموش نکردم ! آرزو ادامه میده: خب –همین ؟ ! حامد گردنبند کادو شده را از جیبش بیرون می یاره و به آرزو می ده .آرزو هم کادو ی آن را باز می کنه، امّا با کمال بی میلی میگه: ممنون –هفته ی گذشته تولد دوستم بود .تو فکر می کنی، شوهرش چه هدیه ای به او داد ؟ ! حامد، که اصلاً باور نمی کنه، همسرش قصد کوچک کردن هدیه ی او را داشته باشه، با لبخند پاسخ می ده: حتماً یک شاخه گل –یا شاید یک النگوی کوچیک ؟ ! آرزو پاسخ می ده: نه –او یک سرویس طلا که شاید ده برابر این قیمت داشته باشه، به دوستم هدیه داد.امّا هر کس یه اخلاقی داره –اشکال نداره، همین هم خوبه ! حامد داد می زنه و میگه: تقصیر مَنِه که گذاشتم تو هر روز خونه ی دوستات بری –تقصیر منه که برات کادو گرفتم –باید مثل خیلی از مردهای دیگه، روز تولدت را فراموش می کردم –دیگه هم حق نداری من را با مرد دیگری مقایسه کنی ! توجّه داشته باشید: (همان گونه که در مباحث قبل نیز به آن اشاره نمودم، یکی از بدترین لحظات زندگی برای یک مرد می تواند، لحظه ی مقایسه ی او با یک مرد دیگر باشد–مخصوصاً اگر آن مقایسه در مسائل اخلاقی و مالی باشد .ویکی از بدترین لحظات زندگی یک زن می تواند، لحظه ی مقایسه ی او با زن دیگری باشد (مخصوصاًاگر این مقایسه در مسائل مربوط به ظواهر مثل زیبایی و پوشیدن لباس باشد )آرزو که تازه متوجّه ی رفتار اشتباه خودش شده بود، گفت: من که نگفتم، بده –فقط می خواستم بدونی که دوستم چه هدیه ای گرفته –دستت درد نکنه، به قول تو شاید خیلی از مردها اصلاً روز تولد همسرشون براشون اهمیت نداره –حامد پاسخ می ده: دیگه نمی خوام حرف هات را بشنوم –ساکت شو –من را بگو که برای امروز یک کیک هم سفارش داده بودم، شیرینی کیک را برام تلخ کردی –همیشه این رفتار را تکرار می کنی ! حامد رفتار خود را تا سه یا چهار روز ادامه می ده و با آرزو بسیار کم صحبت می کنه، حال آرزو باید، خودش را به زحمت بندازه تا بتونه، تازه ثابت کنه، او قصد خاصی نداشته .حال، آیا این زندگی می تواند به حالت قبل از این دعوا برگشت داشته باشه ! راستش من که این طور فکر نمی کنم، شما را نمی دانم ! (به داستان بالا توجّه کنید: آرزو فقط قصد داشت، به شوهرش بفهماند که شوهر دوستش هم برای روز تولد دوست او، یک سرویس طلا خریده بود –شاید جمله ی بعد که او به زبان آورد (امّا اشکال نداره –همین هم برای من خوبه ! )، یک جمله ی بسیار صادقانه باشد، که او می خواست به شوهرش ثابت کنه، که اصلاً نوع هدیه برای او هیچ فرقی نمی کنه، او قصد داشت تا بگوید: از این که به یاد تولد من بودی، متشکرم ) امّا متاسفانه با یک مقایسه ی نامتناسب و بیان نوع و کمیّت هدیه، سوء تفاهمی را در شوهرش به وجود آورد که شاید دیگر نتوان با هیچ جمله ای ( از امثال اینکه: من قصد خاصی نداشتم - من تو را از همه ی مردها بیشتر دوست دارم و ...) نمی توان به حالت قبل بازگشت .

رفتار صحیح:
 

وقتی به خانه می آید، آرزو به استقبال او می ره و به او خسته نباشید میگه .حامد هم پیش خودش فکر می کنه، می تونه با دادن این هدیه، همسرش را غافل گیر کنه .( او با خودش زمزمه می کنه: آرزو فکر کرده من روز تولدش را فراموش کردم، امّا وقتی این گردنبند را ببینه، متوجّه می شه که من چقدر او را دوست دارم )بعد از چند دقیقه حامد، کادو را از جیبش در میاره و به همسرش تقدیم میکنه .آرزو هم با ذوق فراوان کادوی گردنبند را باز می کنه .با خوشحالی می گه: چه گردنبند قشنگی – مطمئناً هیچ مردی سلیقه ی تو را نداره – از اینکه مثل خیلی از مردها روز تولدم را فراموش نکردی، متشکرم -)حامد با حسّ غرور خاصی پاسخ می ده: خواهش می کنم، قابل شما را نداشت –( توجّه کنید: شاید طلایی که حامد برای آرزو خریده بود، یک گردنبند معمولی باشه، که از مد هم افتاده و آرزو خودش این موضوع را خوب می دونه، امّا ذکاوت وی، در تقدیر از حامد باعث شد، حامد در هدیه های دیگه، بیشتر دقت کنه –زیرا سعی می کنه، از امروز که همسرش از او تقدیر کرد، بهتر باشد، به همین دلیل، رفتارهای خود را نیز به شکل بهتری تغییر خواهد داد .البته به شما زنان حق می دهم که واقعاً نمی توانید بعضی جمله ها را توی دهانتون نگه دارید، زیرا این یک ویژگی زنانه است که در اکثر زنان (شاید باجرات بگویم، در تمام زن ها )، بسیار معمول است، آرزو شاید گفتن جمله ی (شوهر دوستم هم برای روز تولد دوستم، یک سرویس طلا خریده بود، ) توی گلویش مانده باشد، به همین دلیل می تواند همین جمله را این طور بگوید: شوهر دوستم هم برای او یک هدیه خریده بود، امّا مطمئناً او این سلیقه را نداره – من به تو افتخار می کنم –حامد نیز از این که در نظر همسرش او می تواند، با سلیقه تر از مردان دیگر باشد، به خود می بالد – این نوع واکنش را آرزو می تواند در لبخند آرام او مشاهده کنید .

نکته ای حیاتی:
 

بهترین جمله ای که یک زن می تواند به شوهرش بگوید، اصطلاح: (من به تو افتخار می کنم ) است، مطمئناً هیچ جمله ای نمی تواند جای این جمله رابرای مردها بگیرد –

دختران وپسران چه کارهایی را دوست دارند:
 

همان گونه که مشاهده کردید، در این فصل در چارچوب شخصیّتی زنان و مردان پیرامون ارزش گذاری آن ها، بحث نمودم، در این بخش نوبت آن است، که برایتان مشخص کنیم که زنان و مردان چه کارهایی را دوست داشته و در آن متبهرند .دلیل نیازمندی به این بخش را میتوان در فرهنگ اشتغال به خوبی مشاهده نمود –وقتی مرد یا زن به دنبال یک شغل مناسب می گردد، اولین نکته ای که برای وی مهم تلقی می شود، شناخت دقیق کارو ساختار شخصیّتی خود در مقابل آن است –حتی کسانی که نه دنبال کار بوده و نه به آن فکر می کنند، نیز می توانند به این قسمت به عنوان یک خودشناسی اساسی و الفبای شخصیّتی نگاه کنند، که مطمئناً در مراحل مختلف اهمیت آن را خواهند دید .
کارهایی که زنان از آن متنفرند و مردان به آن عشق می ورزند:
1-غالباً زنان کارهایی که به تفکر زیاد نیاز دارد، را دوست ندارند، به عنوان مثال زنان اغلب، ازرشته ی فلسفه و منطق متنفرند –(زیرا، از نظر چارچوب شخصیّتی، تفکرزیاد، زنان را خسته می کند )امّا جالب است بدانید بعضی مردان، عاشق کارهایی هستند که به تفکر زیاد نیاز دارد (آن ها نه تنها از فکر کردن خسته نمی شوند، بلکه بعضاً تفکر زیاد را نوعی بازی با مغز خود می دانند و معتقدند: رشته ی( فلسفه وریاضیات ) نوعی بازی و سرگرمی است که آن ها راسرگرم می کند !
2- دختران از یک زندگی آرام و بی جنب و جوش، لذت می برند، لکن جنس مقابل آن ها، عاشق یک زندگی هیجانی و پر جنب و جوش اند .به همین خاطر اکثر یا شاید تمام شغل های سخت و پر جنب و جوش مخصوص مردان است و اغلب کارهای بی دردسر مخصوص زنان .
3-پسران از نظر هدف گیری، تشخیص جهات و ...متنبهرند ولی در مقابل زنان در کارهای دستی، هنر خیاطی و کلیه کارهایی که به چالاکی انگشت ها بر می گردد، متبهرند (به همین دلیل اکثر تایپیست ها، دختر هستند ) حال اگر جای این دو با هم عوض شود، تصور کنید، چه اتفاقی خواهد افتاد
دو توصیه به مردان: 1-(به شما مردان پیشنهاد می کنم، وقتی یک زن اسلحه به دست گرفته است، کیلومترها با وی فاصله بگیرید، و الا هر چه دیدید، از چشم خودتان ) !
2-به شما پیشنهاد می کنم اگر از دست همسرتان خسته شده اید یا می خواهید دیگر هرگز نام و نشانی از وی نیابید، وقتی در یک جاده از شما آدرس می پرسد، به وی از جهات مختلف (شمال –مغرب –جنوب و شرق ) آدرس دهید، مطمئن باشید، وی برای همیشه مفقود خواهد شد ! (به شما زنان نیز پیشنهاد می کنم هرگز، یک تابلوی نقاشی را در مقابل مردان نگذارید، اگر بر گشتید، و چند خرچنگ قورباغه در نقاشیتان مشاهده کردید، اصلاً تعجّب نکنید، زیرا غالباً مردان خوب نقاشی نمی کنند .البته همانگونه که بارها در این مقاله متذکر شدم، تمام این اختلافات، هرگز به صورت صد درصد نیست، به عنوان مثال بعضی از بزرگ ترین تیراندازهای دنیا، زن و حتی بعضی از بزرگ ترین نقاشان دنیا مرد هستند، لکن تمام این معیارها، یک معیار غالبی بود، نه یک معیار صددرصدی.
فصل هفتم: رابطه ی زنان و مردان با زمان
یکی از خصوصیات زنان رابطه ی مستقیم آن ها با زمان است .این موضوع رامی توانید بابررسی چند سوال از مردان بررسی کنیم:
1-آیا تا به حال برسر دیر آمدن ازکار، موردتوبیخ همسرتان قرار گرفته اید ؟ !
2-آیا تا به حال بر سر پشت گوش انداختن کاری که قول انجامش را داده بودید، مورد انتقاد قرار گرفته اید ؟ ! در این موارد مرد با گفتن جمله ی ( حالا که دیر نشده –چه اتفاقی افتاده ؟ ! )سعی می کند کارهای خود راتوجیح کند .
3-آیا تا به حال به خاطر فراموش کردن (سالگرد ازدواج –تولد و...) مورد توبیخ همسرتان قرارگرفته اید ؟ ! مطمئناً جواب تمام این سوالات، یا لا اقل یکی از آن ها برای بسیاری از شما مردان مثبت است، زیرامردان خود را به زمان محدود نمی کنند و اصولاً با زمان رابطه ی مناسبی ندارند .
شما چقدر به این موضوع معتقدید ؟ ! آیا باورش برایتان سخت است که بسیاری از اختلافات میان همسران به خاطر مهم تلقی نکردن زمان و بی اعتنایی به آن بوده است؟آیا باور می کنید که بسیاری از طلاق ها با همین نگرش (که به اشتباه زنان آن را کم توجّهی به خود ) دانسته اند، پیش آمده است ؟ ! البته نباید بی انصاف بود و این قدر از مردان بدگویی کرد، جالب است بدانید: برای زنان ازبین رفتن زمان اصلاً مهم تلقی نمی شود –این رفتار را می توانید در زندگی شخصیّتان مشاهده کنید –به عنوان مثال وقتی یک زن می خواهد از زن دیگر خداحافظی کند، اصولاً بیش از یک ربع ساعت این خداحافظی به طول می انجامد –(البته شاید بتوان این نوع رفتار را به خاطر علاقه ی زیاد زنان به صحبت کردن، توجیه نمود )یا وقتی یک زن می خواهد برای بیرون رفتن ازخانه آماده شود، تازه به این فکر می افتد که این لباس را دیروز نیزپوشیده و پشت سر هم لباس عوض می کند ویا حتی مدام آرایش صورتش را تغییر می دهد، شاید این آماده شدن، حداقل بیست دقیقه به طول انجامد -این در حالی است که آماده شدن مرد برای بیرون رفتن از خانه شاید فقط چند ثانیه معطلی داشته باشد . ذهن زنان از دو شاخصه با زمان ارتباط دارد، اولاً برنامه ریزی برای مسائل و ثانیاً برای حفظ خاطرات -
نکته ی اول: برنامه ریزی برای مسائل
شاید اهمیت زنان به برنامه ریزی را موقع مسافرت، یا حتی گردش های آخر هفته، زیاد مشاهده کرده باشید.
به مثال توجّه کنید:
وقتی حامد وارد خانه میشود، آرزو بعد از سلام، شروع به سخن می کند: امسال برای تعطیلات آخر سال چه برنامه ای داریم حامد با تعجّب سوال می کنه: کدام تعطیلات ؟ ! تا تعطیلات دو ماه دیگه مانده آرزو: باید از همین الان برنامه ریزی کنیم حامد: بذار از راه برسم، بعد شروع کن حامد با خودش فکر می کنه، شاید امروز چیزی توی سرِآرزو خورده باشه ! الان چه ربطی به دو ماه دیگه داره ! او با خودش فکر می کنه: شاید هم آرزو از همین الان قصد کنترل من را داشته باشه، او می خواهد به من تحمیل کنه، که امسال برای مسافرت به کجا بریم !
توجّه داشته باشید: وقتی یک زن برای تعطیلات آخر سال برنامه ریزی می کند، قصد او کنترل شما نیست، او نمی خواهد شما رامجبور به برنامه ریزی های خود کند –او نمی خواهد شما را از همین الان محدود کند –قصد او ازبرنامه ریزی فقط این است که می خواهد، با آرامش کارهای خود را انجام دهد –توجّه کنید که زنان، نمی توانند کاری رابدون برنامه ریزی قبلی انجام دهند -حتی اگر آن کار یک برنامه ی بسیار پیش پا افتاده باشد جالب است بدانید آرزو نیز از رفتار بی خیالانه ی حامدتعجّب می کنه ! با خودش زمزمه می کنه: چرا این قدر حامد بی خیاله ! وقتی این جملات رامی خوانید، مطمئناً خاطرات زندگیتان زنده خواهد شد .اجازه دهید برایتان یک مثال دیگر بزنم: حامد پس از چند سال دوست صمیمی اش را درخیابان دیده و او رابرای شام به خانه دعوت کرده است –وقتی به خانه می آید، دستانش پر از خرید برای شام امشب است –آرزو: امروز چه خبره؟ ! حامد: امروز یکی از دوستای قدیمی ام را برای شام دعوت کردم .آرزو: تو نمی تونی با من هماهنگ کنی ؟ ! حالا چه کار کنم –حامد با تعجّب سوال می کنه: کاری نیاز نیست بکنی –ازبیرون غذا می گیرم –آرزو: تو همیشه این رفتار را تکرار می کنی –من باید ازقبل برای امشب برنامه ریزی می کردم ! حامد پیش خودش احساس می کنه، آرزو از اینکه او از دوستش دعوت کرده، ناراحت شده، لکن اصلاً این گونه نبود –آرزو فقط و فقط برای این ناراحت شده بود، که ذهن وی باید برای هر کاری از قبل برنامه ریزی کند، ولی متاسفانه، درک آن برای حامد قابل حضم نیست .وقتی این جملات رامی خوانید، مطمئناً خاطرات زندگیتان زنده خواهد شد –شما تا به حال چند بار این نوع برخورد را مشاهده کرده اید ؟ !
نکته ی دوم: حفظ خاطرات زمانی
زنان از نظر حافظه ی زمانی بسیار متبهرند –به عنوان مثال اگر می خواهید زمان دقیق آخرین باری که تست آزمایش خون انجام داده بودید، یا آخرین باریکه به آرایشگاه رفته بودید رابدانید، همسرتان تاریخ دقیق آن رابرایتان بازگو می کند یا حتی اگر می خواهید بدانید چند روز است که به خانه ی عمویتان نرفته اید یا اگر می خواهید تاریخ تولد پدر یا مادر خودتان رابدانید، توصیه می کنم، به تقویم همیشه در اختیار (زنان ) مراجعه کنید .(27)این ها همان مسائل مهمی است که ازدیدگاه مردان، یک امر کاملاً اتفاقی تلقی می گردد امّا به یاد داشته باشید، این یک نوع اتفاق ساده نیست که همسرتان تمام تاریخ ها را حفظ می کند، این یک قدرت است که می تواند در بعضی موارد برایتان مشکل ساز شود و به ندرت همین حافظه گره گشا، لکن مورد دوم عموماً یک خیال پردازی بیش نیست !!به مثال توجّه کنید: آرزو به حامد می گه: می دونی چند وقته به پارک نرفتیم ؟ ! حامد: آره –تازه رفتیم –حدود یک هفته ی قبل –آرزو: یک هفته ؟ ! الان 2ماه و 5 روزه که به پارک نرفتیم –دقیق یادمه، آخرین باری که به پارک رفتیم، روز سالگرد ازدواج پسر عموت بود .یادت میاد ؟ ! حامد، اصلاً نمی تواند باور کند، آرزو این قدر دقیق تاریخ را برای وی بازگو می کند، پاسخ می دهد: چه 1هفته، چه 2-ماه فرقی نمی کنه –مهم اینه که من الان حوصله ی پارک رفتن راندارم ! آرزو: امّا تو به من قول داده بودی هر دو هفته یک بار به گردش بریم ! این طوری باید به قول هات، اطمینان کنم ! توصیه ای به مردان: قول هایی که نمی توانید ازپَسِ آن ها برآیید، به زنان ندهید، حافظه ی آنان بسیار قوی صحبت های شما را ضبط کرده است، حتی شاید خودتان قولتان را به یاد نیاورید امّا او به راحتی آن رابرایتان بازگو می کند . تو گفته بودی، آخر هفته زودتر به خانه میای، تا خونه رابا هم مرتب کنیم ؟ ! تو قول داده بودی امروز من را به خانه ی پدرم ببری ؟ !
به مثال توجّه کنید:
حامد آن روز به علت مشغله ی زیاد کاری مجبور شد تا چند ساعتی بیشتر توی شرکت بمونه، موبایل هم توی شرکت خط نمی داد، خط تلفن شرکت هم دو روز قبل قطع شده بود .وقتی به خانه آمد، آرزو این گونه شروع می کنه: کجا بودی ؟ ! حامد: شرکت آرزو: چرا به من زنگ نزدی ؟ ! حامد: تلفن نداشتم –آرزو: تو نمی گی من از نگرانی می میرم ؟ ! حامد: نه، مگه من بچه ام، که نیاز به مراقبت داشته باشم ؟ ! آرزو: من تا این موقع شب شام نخوردم –منتظر تو بودم –تو قول داده بودی امشب با هم شام بخوریم -حامد: من اشتها ندارم –توجّه داشته باشید " این رفتار آرزو یک رفتار کنجکاوانه یا کنترل کننده نبود، او با زمان ارتباط خاصی دارد، وقتی این گونه برخورد می کند، او حقیقتاً گذر هر دقیقه، برایش معادل با یک ساعت می گذشت، چرابه او حق نمی دهید ؟ ! "(28)وقتی میتوانید با بیرون رفتن ازشرکت و یک تلفن ساده، وی رااز نگرانی در بیاورید، چرا این کار را انجام نمی دهید ؟ ! البته شاید مردان با خود بگویند، اگر این گونه برخورد کنم مجبور خواهم بود، برای تک تک کارهایم، به وی جواب پس بدهم، پس هرگز این کار را نمی کنم ! در پاسخ به چنین سوالی، پاسخ می دهیم، نیاز نیست شرح کامل علت دیر آمدگی خود را برای همسرتان بیان کنید، بلکه تا می توانید، از علت دیرآمدن صحبتی نکنید، به عنوان مثال، میتوانید پشت تلفن این گونه صحبت کنید: امروز کمی دیرتر به خانه میام –نگران نباش –(29)حال لزوم اینکه پرونده ها، روی میزم سنگینی کرده است و یا یکی از دوستانم را بعد از چندسال دیده ام یا توضیحات دیگر، برخلاف اینکه هیچ سودی ندارد، بلکه برعکس باعث مشکلات دیگری خواهد شد .هشداری جدی و حیاتی برای زنان: وقتی با مرد این گونه برخورد می کنید، او شما را با یک سر دسته ی جاسوسی اشتباه می گیرد –او احساس می کند شما قصد کنترل او را دارید –او احساس می کند با موجودی عصبی، جنگجو، سلطه گر و اقتدار طلب طرف است، او با خودمی اندیشد که همسرش با او مثل یک مادر برخورد می کند که از انحراف فرزندش می ترسد ومدام وی رامورد پرسش و پاسخ قرار می دهد .البته قبلاً نیز اشاره کردم که: مرد نمی تواند رفتاری که مادرش دیده است را از همسرش نیز مشاهده کند -به یاد آوردن خاطرات و گرفتن جشن های مختلفبه یاد آوردن خاطرات یک شاخصه ی مهم زنان است، لکن یک شاخصه ی دیگر زن(بزرگ نمایی احساسی )، با قدرت حفظ خاطرات با یک دیگر کنار هم قرار گرفته و باعث میشود زن به علل مختلف شروع به جشن های مختلف کند –(30)پ
به مثال توجّه کنید:
آرزو: می دونی امروز چه روزیه؟ ! حامد: نهآرزو: دقیق 3 سال قبل اولین روزی بود که ما برای اولین بار هم دیگر را دیدیم !!!!حامد، در چنین مواقعی داره شاخ در میاره –او حتی به یاد نداره امروز صبحانه چی خورده امّاآرزو تاریخ دقیق اولین ملاقات آن ها برایش بازگو می کند ! تازه حامد، شانس آورده که همسرش از زنان بسیار احساساتی نیست که بخواهد برای روز آشناییشان ماهگرد نیز بگیرد و الا او شاهد خواهد بود که همسرش هر ماه یک بار، کیک بزرگی را سفارش می داد و حتی از دوستان و آشنایان نیز در آن جلسه دعوت می کرد –مطالب بالا یک شوخی و یک داستان تنها نبود، شاید کمی اغراق نمودم امّا این مطالب تنها بیان واقعیت هایی است که زوج های جوان با آن ها رو به رو هستند .لکن مقدار آن در افراد مختلف به عناوین گوناگون متفاوت است.برای مردان اصولاً حفظ خاطرات زنان و مخصوصاً جشن گرفتن ها به عنوان های مختلف، یک نوع رفتار بچه گانه و بعضاً خنده دارو احمقانه تلقی می شود، این در حالی است که زنان سعی می کنند با یادآوری خاطرات و بعضاً بزرگ نمایی بیش از حدّ آن ها، یک بار دیگر خاطرات و زمان رازنده نگه دارند .شاید برای اکثر قریب به اتفاق مردان به یاد آوری سالگرد ازدواج اهمیتی نداشته ندارد، آن ها سعی می کنند تمرکز و حواس خود را بیشتر به عدد دقیق حساب بانکی خود و میزان سود مالی در این ماه اختصاص دهند.برای یک مرد اهمیتی ندارد که سال گذشته، چه اتفاقی افتاده است، بعضاً مردان فکر می کنند، به یاد آوری زمان ها برای زنان، به علت بی کاری بیش از حدّ آن هاست، حتی بعضی از آن ها آینده نگری خود و نگاه به گذشته ی زن را نشانه ی این می دانند که، زنان به فکر معیشت و نان خانه نیستند واین مرد است که باید صبح تا شب تلاش کند تا زندگی را اداره کند ولی زنان در خانه اند و وقتی حوصله یشان سر می رود به فکر جشن گرفتن های بی مورد و بی دلیل می افتند ! شاید به جرات ـ بتوانم اذعان کنم "اگر مردی سالگرد ازدواج و تولد همسرش را به خاطر داشت، یا این مرد شدیداً احساساتی است یا اینکه وی، از فریادهای همسرش می ترسد و یا لا اقل حوصله ی یک دعوای جدید را ندارد –مردان غالباً به یاد ندارند که روز قبل چه غذایی را خورده اند، لکن شاید زن طعم و بوی غذایی را که دوماه گذشته خورده است را دقیقاً به یاد آورد، وحتی شاید زنان جنس و کشور تولید کننده ی تک تک ظروفی که در آن مهمان بوده است را به یاد داشته باشدامّا تمام این مسائلی که برایتان گفتیم، نباید توجیهی برای فراموش کردن سالگرد ازدواج همسر و یا روز تولد وی باشد ! دادن یک هدیه در چنین روزهایی (مثلاً دادن هدیه ای در روز زن ) می تواند چنان محبت وی را به شما بیفزاید، که باورش برای بسیاری از شما مردان قابل تصور نیست –

پیام بازرگانی :
 

نکته ای پیرامون هدیه: سعی کنید هدیه هایی را که در مناسبت های مختلف به همسرتان می دهید، متفاوت باشد، به عنوان مثال هر سال طلا به وی هدیه ندهید، گاهی هدیه دادن یک لباس زیبا برای ابراز محبت می تواند بالاتر از میلیون ها تومان پول نقد، ارزش داشته باشد .نکته ای دیگر اینکه: سعی کنید هدیه دادنتان از نوع هدیه های زینتی باشد، زیرا یکی از مهم ترین مسائلی که برای زنان می تواند مهم تلقی شود، توجّه به زیبایی است، پس چرا شما آن ها را در این امر کمک نکنید ؟ ! قصد در این نوشته بر این بودکه نکاتی نیز پیرامون توجّه به زیبایی گفته شود، لکن همان گونه که بارها اشاره نمودم، این موضوع، با هدف ما که همان موجز گویی است، تطابق ندارد .حال که بحث از زیبایی شد، لازم می دانم نکته ای بس کوتاه و حیاتی را پیرامون آن توضیح دهم: -توجّه به زیبایی هم از طرف مرد و هم از طرف زن امری است، که نباید هرگز آن را فراموش کنیم، مسلماً توجّه به زیبایی می تواند، تا حد چشم گیری، محبت زن و مرد رانسبت به یک دیگر، چند برابر کند . پس هرگز آن را فراموش نکنیم-(آمار نشان می دهد بسیار از طلاق ها فقط و فقط به علت عدم توجّه زن وشوهر به زیبایی ظاهر و نوع پوشش بوده است )یکی از نکات مهم دیگر برای زنان، توجّه عجیب آن ها به تعداد هدیه ها است .به عنوان مثال زنان، مردی را که هر روز یک شاخه گل (که حتی آن رااز باغچه ی کف حیاط خانه چیده است ) را بر مردی که هر پنچ سال یک بار یک سرویس طلا به آن ها هدیه می دهند، ترجیح می دهند، زیرا آن ها مورد اول را اینگونه تصور می کنند که شوهرشان هر روز به فکر آن ها بوده، لکن در مورد دوم، زن تصور میکند، فقط بعضی اوقات، همسرش به فکر اوست .بنابراین زنان به کمیّت هدیه و تکرار آن بیش از خودهدیه و قیمت آن توجّه می کنند، البته قیمت و کمیّت آن نیز دربعضی موارد برایشان مهم تلقی می شود، لکن نه به علت قیمت آن، بلکه به خاطر ارزشی که مرد برای وی قائل شده است.جالب است بدانید این حالت زنان دقیقآ بر خلاف مردان است، به عنوان مثال اگر هر روز برای شوهرتان، یک شاخه گل هدیه، ببرید، فکر مرد از این رفتار شما، از دو حالت خارج نیست:
1-یا فکر می کند همسرش یک مشکل حاد عصبی و روانی دارد وبه همین علت هر روز این رفتار را تکرار می کند و حتی بعضاً با خودش فکر می کند: همسرم دچار کمبود محبت شده است !!!!
2-حالت دومی که در این مواقع مرد با خود فکر می کند، این است که همسرش قصد یک درخواست از وی دارد، به همین دلیل هر روز این کار را انجام می دهد !!(به عنوان مثال با خودش فکر می کند: این شاخه های گل می تواند مقدمه ای باشد برای خریدن یک ماشین و ....(توجّه کنید: این نوع افکار مردان، برای زنان ادبیات ناآشنایی است، وقتی یک زن این گونه برخورد می کند، عمدتاً هدفی جز ابراز علاقه ندارد، لکن مردان نمی توانند این نوع برخورد را تجزیه وتحلیل کنند .)حال اگر یک زن به جای یک شاخه گل، یک پیراهن گران قیمت خارجی، هدیه دهد، برای مرد بسیار با ارزش تر از شاخه گلی است که هر روز تکرار می شود .این نوع تفاوت های شخصیّتی از این جا بر می خیزد که: زنان بیشتر از کمیّت هدیه لذت می برند لکن مردان از کیفیت هدیه، خشنود می گردند .البته جالب است بدانید: این خشنودی به علت این است که مردان، غالباً با مسائل مالی، رابطه بسیار نزدیک تری دارند تا مسائل احساسی .بنابراین وقتی یک مرد هر روزبرای همسرش یک شاخه گل می آورد، وی در اوج احساسات غرق می شود، و احساس می کند همسرش هر روز به یاد وی بوده است و این دقیقاً بر خلاف مردان است که وقتی هدیه ی با ارزشی به او داده شود، احساس می کند همسرش به وی احترام گذاشته است که برای او یک هدیه ی گران قیمت خریده است، که البته این ها همه وهمه به خاطر رابطه ی نزدیکی است که میان مرد و مسائل مالی وجود دارد .به مثال کاملاً دقت کنید: آن روز وقتی حامد از شرکت به خانه می یاد، یک دسته گل زینتی بسیار گران قیمت را به آرزو تقدیم می کنه و با خوشحالی می گه: این دسته گل را برای این به تو تقدیم کردم که به تو بگویم: خیلی دوست دارم، تو بهترین همسرم دنیایی-امّاآرزو با کمال بی میلی پاسخ می ده: ممنون، نیاز نبود گل بخری –حامد با خودش فکر می کنه، شاید همسرش آن روز با کسی دعوا کرده، که این قدر بی میل برخورد می کنه. راستش وقتی این قسمت را می نوشتم، کمی به برخورد ساده ی مردان خندیدم .یکی از خصوصیات ویژه ی مردان این است که اصلاً دروغ گویی را بلد نیستند، آن ها نمی توانند ظاهرشان با باطنشان متفاوت باشد، مردان اصولاً وقتی شروع به دروغ گویی می کنند، رادار های مغرشان سوت های بلندی می زند، که زنان کاملاً آن را متوجّه می شوند .شما چه فکر می کنید، چرا آرزو این گونه برخورد کرد ؟ ! راستی هدف حامد را چه حدس می زنید ؟ ! وقتی آن روز حامد به خانه می آمد، چشمش به یک گل فروشی افتاد و با خودش زمزه کرد: می تونم یک دسته گل مصنوعی برای تزئین خانه خریداری کنم .میتونم با این کار دوکار یک کار کنم، هم آرزو را خوشحال کنم و هم تظاهر کنم این دسته گل را برای تو خریدم! حامد اصلاً توجّه نمی کنه، که گل مصنوعی برای تزئین خانه استفاده می شه، ! نه برای هدیه دادن ! حامد سریعاً این موضوع را متوجّه شد، ولی اصلاً به روی خودش نیاورد .امّا اگر حامد یک شاخه گل بی ارزش که شاید قیمت آن یک صدم آن دسته گل هم بود، به عنوان هدیه به همسرش می داد، آرزو می فهمید که شاخه گل برای خود او بوده نه برای تزئین خانه .البته امیدوارم این بحث را با مباحث قبل که گفتیم، باید مرد از دروغ های مصلحتی برای جلب محبت زن استفاده کند، اشتباه نگیرد .توجّه داشته باشید: زنان دوست دارند مردان به دروغ بعضی کلمات را به آن ها بگویند.به عنوان مثال زن خودش بسیار خوب می داند که زیباترین زن دنیا نیست، لکن وقتی این جمله ی دروغ که (هم مرد می داند دروغ است وهم زن )، را می شنود، اِنگار دنیا را به وی هدیه داده اند .امّا جالب است بدانید، زنان تبهر خاصی در دروغ گفتن دارند که هرگز مردان راست و دروغ آن را تشخیص نمی دهند.البته امیدوارم خانم ها اعتراض نکنند که چرا ما را دروغ گو معرفی می کنید، خانم ها بالقوه تبهر خاصی در دروغ گویی دارند، لکن این هرگز به این معنا نیست که آن ها زیاد دروغ می گویند ! تبهرخاص آن ها در دروغ گوئی، نیز فقط و فقط به خاطر احساسات بالای آن ها است، که مرد به راحتی، فریب می خورد.فکر می کنم پایان دهنده ی مباحثم، می تواند جمله ی فوق باشد:هدیه را برای خود زن بدهید نه برای اغراض دیگراز شما خواننده محترم تشکر می کنم که تا پایان ، این نوشته را دنبال کردید ، امیدوارم نوشته ی فوق توانسته باشد، رضایتتان را جلب کند -در تمام مراحل زندگی با تکیه بر خداوند متعال، موفق و پیروز باشید

نتیجه ای ازکل مباحث :
 

چنان چه از کل مقاله فهمیده شد ، بعضی از رفتارهای زنان و مردان در مقابل هم ،بنابر تفاوت های شخصیتی که میان آنها وجود دارد ،میتواند یک زندگی را به نحو احسن به پیش برده و همین برخوردها می تواندیک زندگی را به جدایی بینجامد .بنابراین میتوانیم با انجام بعضی از افعال و حتی الفاظ بسیاری از زندگی ها را از هم نجات دهیم .پس بیاییم با هم زندگی صحیح را بیاموزیم

پي نوشت ها :
 

1.مردانه بازی کن،زنانه پیروزشو
2.چرامردان دروغ می گویند و ...
3.همان
4.همان
5. مردان مریخی،زنان ونوسی
6. چرامردان دروغ می گویند و ...
7.همان
8.همان
9.همان
10.همان
11.زنان از زبان مردان و ....
12.چرامردان دروغ می گویند و ...
13.همان
14.زنان از زبان مردان و....
15.مردان مریخی ، زنان ونوسی
16.همان
17.چرامردان گوش نمی دهند و ....
18..زنان از زبان مردان و...
19..همان
20.چرامردان دروغ می گویند و ....
21.رازهای مردان
22.همان
23..چرامردان دروغمی گویند و ...
24.زنان از زبان مردان و ...
25.چرامردان دروغ می گویند و .....
26.چرامردان گوش نمی دهند و زنان ....
27.آنچه زنان می خواهند مردان بدانند
28.همان
29.همان
30.همان
 

منابع:
1.مردان مریخی، زنان ونوسی –جان گری –
2.چرامردان دروغ می گویند و زنان گریه می کنند ؟ ! آلن وباربارا پیز-ترجمه: زهره مستی –قم –جام جم –چاپ اول 1389
3.چرامردان گوش نمی دهند و زنان نمی توانند نقشه بخوانند –باربارا وآلن پیز –برگردان: ناهید رشید –نسترن گلدار –تهران –انشارات آسیم –چاپ سوم -1385
4.آنچه زنان می خواهند مردان بدانند –باربارا دی آنجلس برگردان: نسترن گلدار –ناهید رشید –نشر آسیم –چاپ اول 1385
5.مردان اززبان زنان، زنان از زبان مردان –میر مجید خلخالی زاویه –تهران- انتشارات روزنه –چاپ اول 1387
6.رازهای مردان –دکتر هرب گلدبرگ (برگردان عباس چینی پروانه نفت چی –تهران –چاپ پنجم 1385-نشر آسیم
7.مردانه بازی کن، زنانه پیروز باش –گیل اونز-مترجم: ویدا اسلامیه –چاپ اول -1380-کتابسرای تندیس –تهران



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما