امر به معروف و نهي از منکر در قرآن و روايات
پيش گفتار
رفتارهاي شخصي افراد ،گرچه در مرحله نخست تأثير مستقيم بر روح و روان شخص بر جاي مي گذارد، اما از محدوده ضمير فرد فراتر مي رود و به اجتماع نيز مي رسد. خصوصيات فردي و خلقيات شخصي که در رفتار عضوي از جامعه ظاهر مي شود ، به سان موجودي متحرک عمل مي کند و حصار محدود محل پيدايش خويش را درهم مي شکند و در شاکله محيط اجتماعي به جريان مي افتد. به راحتي از واحدي به واحد ديگر منتقل شده و در پي فتح دل هاي ديگر برمي آيد .
اين گونه تأثّرات وجداني ،نياز به مقدمه چيني هاي عقلي و خسته کننده و فراهم سازي زمينه و آماده سازي مقدمات و مرحله بندي ندارد ؛يعني زماني که اين ويژگي ها در درون يک شخص که عضوي از مجموعه
است ،متولّد مي گردد ،بي درنگ در رفتار و منش بيروني او ظاهر مي شود و در اوّلين فرصت خود را در صحنه ارتباط با ديگران به نمايش مي گذارد .
در نهايت، يک رفتار فردي به راحتي فراگير شده و تبديل به منش اجتماعي مي شود. رفته رفته و به صورتي کاملاً طبيعي در قالب يک رسم پايدار جمعي درآمده و به عنوان شاخص هاي شناخت رفتارهاي اجتماعي يک جامعه مطرح مي شود .
آيين اسلام که در پي آراستن روان فردي انسان و ترسيم ساختار زندگي جمعي بر اساس فضائل اخلاقي است، براي کنترل اين حرکت خزنده در کالبد اجتماعي انديشيده و تمهيدات فراواني مهيا کرده است که از جمله آنها مي توان به دستور ديني «امر به معروف و نهي از منکر»(1)اشاره کرد .
بر اساس اين وظيفه شرعي ، هر کس علاوه بر مسئوليت حفظ و کنترل خويشتن ،در قبال ديگران نيز مسئول است ؛ به گونه اي که هر فرد جامعه اصلاح خود را در گرو تحقق صلاح محيط زندگي خود مي داند .
در حقيقت ،يک فرد به منزله ي نگهباني است که در جامعه بر برج و باروي مرزهاي نيکي ها و پليدي ها جاي گرفته و براي تحقق خير و صلاح عمومي پاس مي دهد .او مکلف است که هر گونه لغزش همراهان را چون خطاي خويش دانسته و به محض آگاهي و شناخت آن ها در صدد علاج برآيد. اگر خوبي ها را مشاهده کرد، ترغيب و تأييد و همراهي نمايد ؛(تَعَاوَنُوا عَلَي البِرِّ و التَّقوي )، (2) و اگر رفتارها را در مسير رشد و صلاح نديد ،از آن ها دوري گزيده و حتي ديگران را از گرايش به آن سوي باز دارد ؛(و لا تعاونوا علي الإثم و العدوان ).(3)
خداي تعالي با شناخت کاملي که از روح و روان تأثيرپذير اين موجود شگفت آميز و گل سرسبد عالم خلقت دارد ،در مجموعه احکام و معارف ديني همچنان که براي اصلاح رفتار و اخلاق او تدابير سودمندي انديشيده ،بر اصلاح محيط اجتماعي نيز تأکيد فراوان نموده است.
انسان به صورت طبيعي نيازمند زندگي جمعي است و اصطلاحاً «مدنيّ بالطبع »است ؛يعني تن دادن به الزامات زندگي اجتماعي، جزء سرشت هاي ذاتي او است و به تعبير ارسطو آنان که از مدينه خارجند ،يا از ما برترانند و جزء فرشتگان ،و يا از پست ترانند و جزء درندگان .(4)
بي ترديد ،اين از ويژگي هاي آيين اسلام است که به جهت جاودانگي و همگاني بودن اين دين، و ضرورت پاسخگويي به تمامي مشکلات بشريت،به حل معضلات اخلاقي و رفتاري جامعه با تکليف به فريضه امر به معروف و نهي از منکر پرداخته است .البته جاي اين دستور اجتماعي با اين ويژگي ،در فرهنگ ها ديگر کاملاً خالي است .(5)
فريضه ي «امر به معروف و نهي از منکر » اگر در جايگاهي که شريعت براي آن پيش بيني کرده است قرار بگيرد ،مهم ترين نقش را در روند تحول
و تکامل جامعه اسلامي ايفا خواهد نمود .اين وظيفه نه تنها فريضه ي مهم ديني و از جمله فروع مسلم دين است ،بلکه زمينه ساز تحقق دستورات ديگر است .
امام خميني رحمه الله به عنوان فقيهي اسلام شناس و انديشمندي مصلح که تمام توان و فکر خويش را مصروف آسيب شناسي جامعه بزرگ اسلامي ،خصوصاً ايران ،و اصلاح روابط اجتماعي بر اساس تعاليم اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله و سلم نموده بود، جايگاهي اساسي براي فريضه ي «امر به معروف و نهي از منکر» و ضرورت شناخت اهميت و تعيين مصاديق معروف و منکر در نظر داشت .ايشان بسياري از تلاش ها و فعاليت هاي اجتماعي -سياسي خويش را بر مبناي عمل به اين فرضيه سامان مي داد .در دوران مبارزات ، يکي از مباني اساسي تشخيص ضرورت ورود به ميدان مبارزه با حکومت طاغوت و جايگزين کردن حکومت مشروع، بر وجوب اين فريضه استوار بود. ايشان شاخص ترين فقيه دوره ي معاصر بودند که امر به معروف و نهي از منکر را وارد برنامه عملي يک انسان متدين کردند و در مباحث فقهي ،خصوصاً رساله ي توضيح المسائل بخشي را به طور ويژه به بيان احکام اين فريضه اختصاص دادند .(6)از لحاظ نظري از سال 1363ق. در دستنويس هاي خويش و همچنين از سال 1323ش. در کتاب کشف اسرار به اهميت اين فريضه پرداخته و از نظر فتوايي نيز در رساله ي تقيّه (1373ق)، المکاسب المحرمه (1380ق)، تحرير الوسيله ،استفتائات و توضيح المسائل ،اين فرضيه را مورد بررسي قرار داده اند. بي شک ،مهم ترين اثر ايشان درباره امر به معروف و نهي از منکر، «کتاب الأمر بالمعروف و النهي عن المنکر »تحرير الوسيله است که در سال 1384ق .به نگارش درآمده است .
بعد از پيروزي و استقرار حاکميت ديني در کشور که خود حاصل انجام وظيفه بر اساس عمل به تکليف اجتماعي «امر به معروف و نهي از منکر»محسوب مي شود، امام خميني در نخستين روزهاي تثبيت حاکميت با تأکيدي ويژه، به ضرورت توجه به بسط فرهنگ اجرايي اين فريضه تأکيد داشتند .ايشان طي فرماني در سال 1358ش .به شوراي انقلاب مأموريت دادند که اداره ي «امر به معروف و نهي از منکر»را تأسيس نمايند .(7)علاوه بر آن، ايشان همواره در طول سال هاي رهبري انقلاب
تأکيدات و توصيه هاي فراواني در زمينه اهميت اين فرضيه، چگونگي عمل به آن، آثار اجتماعي آن و نيز شناخت مصاديق معروف و منکر بيان فرموده اند که به جهت کثرت آن ها ،يک جلد از آثار موضوعي تبيان را به خود اختصاص داده است .(8)
سيره عملي امام رحمه الله نيز سراسر آکنده از رفتارهايي است که نشانگر نهايت دقت و توجه ايشان به اصلاح عملکرد ديگران است. همواره منسوبين و وابستگان امام شاهد و ناظر واکنش هاي جدّي و در عين حال مليح ايشان در اين گونه موارد بوده اند. نمونه ي زير بيانگر اين واقعيت است که التزام به دستورات شريعت و توجه به رعايت چارچوب هاي ديني از سوي همگان ،نهايت آرزوي ايشان و توصيه ي اکيد پاياني عمر شريف و پر بار آن حضرت است. آن چنان که از خاطرات نزديکان امام که در آخرين لحظات وداع با پير و مرادشان در کنار بستر نوراني شان حضور داشتند ،بر مي آيد، ايشان آخرين توصيه و سفارش را اين چنين فرمودند که :«اين راه، راه سختي است»، و بارها تکرار کردند که :«گناه نکنيد ».(9)
و يا از عروس حضرت امام رحمه الله اين چنين نقل شده است :
يک روز قبل از آن که امام به بيمارستان بروند ،توصيه اي در مورد غيبت کردند .ايشان نمي گفتند :غيبت نکنيد ؛چون آن را نبايد بکنيم ؛بلکه مي گفتند :سعي کنيد حتي در مجالسي که غيبت مي شود، شرکت نکنيد ...
توصيه ديگر ايشان اهميت دادن به نماز اول وقت بود .(10)
و اين نصيحت مبارکي است که ايشان همواره دوستدارانش را به آن سفارش مي فرمود که :«سعي کنيد کارهاي خوب را انجام بدهيد و کارهاي بد را ترک کنيد ».(11)
اين نوشتار که در نُه بخش تنظيم گرديده است ،از نگاه اخلاق اجتماعي در جستجوي مفهوم و ماهيت فريضه ي «امر به معروف و نهي از منکر»بوده و به بيان جايگاه و نقش آن در تحولات اجتماعي از ديدگاه حضرت امام خميني رحمه الله اختصاص دارد .
امر به معروف و نهي از منکر در قرآن و روايات
الف -آيات
خداوند متعال در موارد متعددي از قران کريم و با بيان هاي مختلف، اهميت و ضرورت التزام به انجام آن را توصيه مي فرمايد :
خداوند متعال در سوره آل عمران ضمن بيان لزوم عمل به «امر به معروف و نهي از منکر»گروهي را که به اجراي اين مهم بپردازند، «امت رستگار» معرفي مي کند؛
(ولتکن منکم امة يدعون إلي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن
المنکر و اولئک هم المفلحون؛ (13) بايد از ميان شما گروهي باشند که به خير، دعوت و امر به معروف و نهي از منکر کنند که اينان رستگارانند .
به تصريح اين آيه ي شريفه، گروهي که به اين مهم عمل کنند، به رستگاري نائل مي شوند .امر به معروف و نهي از منکر که در اين آيه در رديف دعوت به خير قرار گرفته است، فضاي مطلوبي را به وجود مي آورد که انسان هاي طالب حقيقت بتوانند به راحتي راه هاي نيل به سعادت را جستجو کرده و در آن قدم گذارند .
بنابراين ،امتي که بستر اين رشد و تعالي را براي جامعه فراهم مي آورد ،از مقام و جايگاهي بس رفيع برخوردار خواهد بود که در اين آيه ي شريفه از آنان به«مفلحون» تعبير شده است .
اين گروه برگزيده در آيه ي ديگري از همين سوره ،بهترين امتي معرفي شده اند که در ميان مردم پديد آمده اند :
(کنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله )؛(14)شما بهترين امتي هستيد که از ميان مردم پديد آمده که امر به معروف و نهي از منکر مي کنيد و به خدا ايمان آورده ايد .
امت نيک و ستوده اي که ايمان به خداي تعالي و امر به معروف و نهي از منکر را پيشه ي خويش ساخته و براي اصلاح محيط در تلاش هميشگي اند .
همچنين خداوند متعال گروهي از اهل کتاب را به خصلت هايي
(ليسوا سواء من اهل الکتاب امة قائمة يتلون آيات الله آناء اليل و هم يسجدون * يؤمنون بالله و اليوم الآخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و يسارعون في الخيرات و اولئک من الصالحين)؛ (15)اهل کتاب همه يکسان نيستند؛ گروهي به طاعت خدا ايستاده اند و آيات خدا را در دل شب تلاوت مي کنند و سجده به جاي مي آرند. به خدا و روز رستاخيز ايمان داشته و امر به معروف و نهي از منکر مي کنند و در کارهاي نيک شتاب مي ورزند و آنان از جمله صالحان هستند .
در اين آيه هم چون آيات پيشين خداوند متعال آمران به معروف و ناهيان از منکر را به امتي تعبير مي کند که با ديگران از لحاظ ارزش و جايگاه برابر نيستند .اين برتري در آيه ي قبلي (خَيرَ اُمَّةٍ )و در اين آيه ي شريفه با عبارت (ليسوا سواءً)کاملاً روشن و مشخص است .
از طرف ديگر، توصيف اين گروه به «امّت »خود نشان دهنده ي نوعي حرکت هدفمند و در مسير رشد و تعالي است .
واژه ي «امت » و «امام»از ريشه «الآمّ »گرفته شده است که در لغت به معاني متعددي مثل :اصل، ريشه، مبدأ، مقصد، قصد و عزيمت به کار رفته است .(16) در همه ي اين معاني اشاره به نوعي حرکت و پويايي همراه با هدف نهفته است .«امّت »نيز اصطلاحاً به گروهي از مردم که در هدف مشترکند ،اطلاق مي شود ؛ همچنان که «امام »نيز در زبان قرآن کسي است که حامل درجات قرب و امير قافله اهل ولايت بوده و رابطه انسانيت را با اين واقعيت برقرار مي کند ؛کسي که از جانب حق سبحانه براي پيشبرد صراط ولايت اختيار شده و زمام هدايت معنوي را به دست گرفته است .(17)
بنابراين ،واژه «امت »اصطلاحي قرآني است که به جاي کلماتي مانند قبيله ،قوم ،شعب و طايفه به کار رفته (18) و همواره با نوعي آرمان همراه است ؛ آرماني که مي تواند گروهي از انسان ها را که در رسالتي مشترکند ،گرد هم آورده و در مسير امامت صالحان و اهداف انبيا متحد سازد .خداوند متعال عاملان به فريضه ي «امر به معروف و نهي از منکر»را به بهره مندي از ويژگي هاي امت توصيه مي کند .
از اين گذشته ،از آيه ي شريفه فوق پيدا است که «امر به معروف و نهي از منکر» نه تنها از ضروريات دين اسلام محسوب مي شود، بلکه بر امت هاي قبلي و پيروان همه ي کتب آسماني نيز امري واجب و مسلم بوده است ؛ چنان که عمل به اين فرضيه را جزو توصيه هاي حضرت لقمان به فرزندش مي داند :يا بني أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علي ما أصابک أن ذلک من عزم الامور )؛(19)اي پسرک من ! نماز بگزار و امر به معروف و نهي از منکر کن و بر هر چه بر تو رسد، صبر کن که اين از کارهايي است که نبايد آن را سهل انگاشت.
همچنين خداوند متعال در توصيف گروهي برگزيده که در راه اهداف الهي از خانه و کاشانه ي خويش دست شسته و در پي ياري دين برآمده اند،مي فرمايد :(الذين إن مکَّنَّاهم في الارض أقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور )؛(20)همان کسي که چون در زمين به آنان توانايي دهيم ،نماز برپا مي دارند و زکات مي دهند و به کارهاي پسنديده وا مي دارند و از کارهاي ناپسند باز مي دارند .و فرجام همه ي کارها از آن خداست.
آياتي که ذکر شد ،به خوبي اهتمام شارع را به تحقيق فريضه «امر به معروف و نهي از منکر» در جامعه نشان مي دهد .اهميت اين فريضه به حدي است که خداوند متعال در سوره ي توبه در توصيف مؤمناني که مورد رحمت الهي قرار خواهند گرفت،«امر به معروف و نهي از منکر»را مقدم را اقامه ي نماز برشمرده است :
(المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و يقيمون الصلوة و يؤتون الزکوة و يطيعون الله و رسوله اولئک سيرحمهم الله إن الله عزيز حکيم )؛(21)مردان و زنان مؤمن دوستان يکديگرند ،همديگر را به نيکي ها فرمان داده و از پليدي ها نهي مي کنند ،نماز به پاي مي دارند و زکات مي پردازند و از خدا و رسولش اطاعت مي نمايند .البته که رحمت الهي شامل حال آن ها است .همانا خدا غالب و حکيم است .
در اين آيه شريفه نکته ي لطيف ديگري از جهت جايگاه امر به معروف و نهي از منکر قابل تأمل است؛لازمه ي داشتن ايمان واقعي اين است که مؤمنان نسبت به همديگر رابطه دوستانه داشته و در سرنوشت همديگر شريک باشند.لازمه چنين محبتي نيز امر به معروف و نهي از منکر است و لازمه ي امر به معروف و نهي از منکر ،قيام بندگان به وظيفه ي عبادت و خضوع نسبت به پروردگارشان است؛ يعني برپا داشتن نماز و دستگيري از فقرا و پرداخت زکات .به اين ترتيب، لازمه ي امر به معروف و نهي از منکر اطاعت خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و زنده شدن تمام احکام و دستورات ديني است.(22)
بنابراين طبق آيه شريفه ،فريضه ي امر به معروف و نهي از منکر در نهايت، سبب اطاعت مطلق پروردگار و بر پايي تمام احکام دين و زدوده شدن پليدي ها از روي زمين خواهد شد.شايد به اين جهت است که در
روايات نيز اين فرضيه را زمينه ساز برقراري عدالت اجتماعي در جامعه اسلامي معرفي کرده اند .(23)
ب-روايات
در ادامه به بيان گزيده اي چند از احاديث معصومين عليهم السلام در اين موضوع بسنده مي کنيم .
اهميت فريضه امر به معروف و نهي از منکر
از امام باقر عليه السلام روايت شده است که فرمود :
(... إن الأمر بالمعروف و النّهي عن المنکر سبيل الأنبياء و منهاج الصُّلحاء فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحلُّ المکاسب و تردُّ المظالم و تعمر الأرض و ينتصف من الأعداء و يسقيم الأمر»؛(24) امر به معروف و نهي از منکر ،روش پيامبران و راه و رسم صالحان است که به سبب آن واجبات ديني ،برپا شده و راه ها، امن و خريد و فروش مردم حلال، و حق کشي ها برطرف، زمين آباد ،و حق از دشمنان ستانده ،و امر حکومت پايدار مي شود .
در اين حديث شريف،اين فريضه، شيوه انبيا و صلحا معرفي گرديده است که عمل به آن ،آثار فراواني در اصلاح روابط جمعي و محيط زندگي مسلمانان به بار خواهد آورد .همچنين مضمون اين حديث شريف در کتاب تحف العقول از امام حسين عليه السلام روايت شده است که در فصل سوم مورد بررسي قرار مي گيرد .
نتيجه ترک فريضه
تعبير «ميت بين الأحياء» به روشني مؤيد اين نکته است که اين فريضه براي تحرک و پويايي مجتمع اسلامي بر محور صلاح و رشد تشريع شده است .در حقيقت، شخص عمل کننده به اين دستور ديني، موتور محرّکه ي جامعه اسلامي است که با تمسک به «امر به معروف و نهي از منکر» که در روايت پيش از آن به «سبيل» و شاهراه هدايت انبيا تعبير شده، همگان را در مسير تعالي به سوي کمال ،حرکت مي دهد و ترک کننده اين مسئوليت همچون مرده اي است که تنها در ميان جامعه انساني از حيات حيواني برخوردار است .
در روايت ديگر، تارک اين فريضه به محروميت از دين خدا توصيف شده است :
قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم:«إنّ الله عزّ وجلّ ليبغضُ المؤمن الضّعيف الّذي لا دين له
فقيل :و ما المؤمن الضَّعيف الّذي لا دين له؟ قال: الّذي لا ينهي عن المنکر»؛(26)خداي عزّ وجل مؤمن ضعيفي را که دين ندارد ،دشمن مي دارد .سؤال شد که :مؤمني ضعيف که از دين بي بهره است، کيست ؟فرمود :شخصي که از زشتي نهي نمي کند .
پيامدهاي بي توجهي به اين فريضه
«لا تترکوا الأمر بامعروف و النّهي عن المنکر فيولّي عليکم شرارکم، ثمّ تدعون فلا يستجاب لکم »؛(27)امر به معروف و نهي از منکر را وامگذاريد که بدترين شما حکمراني شما را بر دست گيرند .آن گاه دعا کنيد و از شما نپذيرند .
مشابه اين روايت ،حديث ديگري از امام رضا عليه السلام است که فرموده :
«لتأمرونّ بالمعروف و لتنهنّ عن المنکر أو ليستعملنّ عليکم شرارکم فيدعو خيارکم فلا يستجاب لهم»؛ (28)امر به معروف و نهي از منکر نماييد و گرنه بدکاران بر شما مسلّط خواهند شد که در آن شرايط دعاي نيکان نيز مورد اجابت قرار نمي گيرد .
در اين دو روايت به آثار وضعي ترک فريضه اشاره شده است ؛به اين ترتيب که ترک امر به معروف و نهي از منکر رفته رفته منجر به تثبيت امور ضد اخلاقي شده و به صورت طبيعي افراد بدکار که در صدد عمل به معاصي هستند ،در جامعه به سلطه دست پيدا خواهند کرد .در چنين شرايطي است که حتي نيکان جامعه نيز بايد به سبب ترک تکليف امر به معروف و نهي از منکر ،به روزگار سختي گرفتار شوند که از آن در اين دو روايت، به عدم استجابت دعا تعبير شده است؛ يعني پيامد ترک اين مهم به گونه اي است که اسباب شمول رحمت واسعه ي الهي را از جامعه، حتي از صالحان نيز دور مي کند و در حالت اضطرار ،التجا و تضرع پاکان به جايي نمي رسد.
حضرت امام باقر عليه السلام در ضمن روايتي اوصاف قومي را که در آخرالزمان مي آيند ،بيان فرموده که از جمله ي آن ها اين است که فريضه ي «امر به معروف و نهي از منکر»را سبک شمرده و به آن عمل نمي کنند. پس آن حضرت عقويت سختي را براي چنين گروهي پيش بيني مي کند :
«...هنالک يتمّ غضب الله عزّ وجلّ عليهم فيعمّهم بعقابه فيهلک الأبرار في دار الفجّار و الصّغار في دار الکبار»؛(29) در آن زمان است که غضب خداوند بلند مرتبه بر آنها فرود مي آيد که عقاب الهي همه را فرا مي گيرد ؛به صورتي که نيکان در خانه ي بدکاران و کودکان در کنار بزرگان هلاک مي شوند .
تاوان اظهار منکرات
امير مؤمنان عليه السلام در اين باره مي فرمايد :
«إن الله يعذّب العامّة بذنب الخاصّة إذا عملت الخاصّة بالمنکر سرّاً من غير أن تعلم العامّة، فإذا عملت الخاصّة بالمنکر جهاراً فلم تغيّر ذلک العامّة استوجب الفريقان العقوبة من الله عزّ وجلّ »؛(30)خداوند عموم مردم را به گناه گروه خاصي گرفتار عذاب نمي کند ،مشروط به اين که آن گروه بدکار،کارهاي زشت را به صورتي پوشيده عمل کنند که مردم بر آن آگاه نشوند.اما اگر گروه اندکي معاصي را آشکارا مرتکب شوند و عموم مردم هم در مقابل آن ها ساکت شوند، هر دو گروه مستوجب عذاب الهي خواهند بود .
سيره معصومين عليهم السلام
ويژگي در کنار اقامه ي نماز و پرداخت زکات و جهاد در راه خدا، از اوصاف آن بزرگواران ذکر شده است ،از جمله در زيارت جامعه کبيره مي خوانيم :
و أشهد أنکم ...قد أقمتم الصّلوة و آتيتم الزّکوة و أمرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم في الله حقّ جهاده »؛(31)شهادت مي دهم که شما نماز به پا داشتيد و زکات پرداخته و امر به معروف و نهي از منکر نموده و در راه خدا به شايستگي جهاد نموديد .
پي نوشت ها :
1.در ترجمه فارسي «امر به معروف و نهي از منکر» :بعضاً «فرمان به شايست و وا زدن از ناشايست »استفاده مي شود ؛ به عنوان مثال ،ترجمه فارسي کتاب
Commanding Righ and» forbidding Wrong in Islmic Though»
اثر مايکل کوک معادل انگليسي «امر به معروف و نهي از منکر»يعني
Commanding Right and» «forbidding Wrongرا به «فرمان به شايست و وا زدن از ناشايست »ترجمه کرده است .ر.ک: شايست و ناشايست در انديشه اسلامي ،ص18.
2.مائده (5):2.
3.مائده (5):2.
4.خداوندان انديشه سياسي ،ج1،ص211.
5.مايکل کوک ،نويسنده انگليسي -امريکايي و محقق برجسته تاريخ اجتماعي اسلام ،معتقد است که :«فريضه امر به معروف و نهي از منکر،تکليف هر مسلمان را در سراسر جهان براي بازداري مردم از زير پا گذاشتن قانون خداوند روشن مي سازد ».وي در اثر ارزشمند خود در موضوع امر به معروف و نهي از منکر که نگارش آن به گفته ي خود او پانزده سال طول کشيده و برنده چندين جايزه کتاب بين المللي است ،به بررسي اين فريضه در قرآن و حديث و همچنين در نزد متفکران مختلف از اهل سنت و شيعه مي پردازد .صفحه نخست اين کتاب با ذکر حادثه اي آغاز مي شود ؛به اين صورت که :«در شب پنج شنبه 22سپتامبر 1988،يک زن در ايستگاه قطار محلي در شيکاگو در حضور چندين تن مورد تجاوز قرار گرفت .سيماي برجسته اين رويداد اين بود که هيچ کس براي ياري به وي واکنشي از خود نشان نداد و به فريادهاي او که از آنان ياري مي خواست، توجهي نکرد .»
سپس گزارش روزنامه «شيکاگو تريبون »و «تايمز »را منعکس مي کند که تماشاگران که شمارشان زياد بود ،به سادگي ايستاده بودند و گذاشتند چنين اتفاقي بيفتد ؛حتي وقتي قطار سر مي رسد ،سوار شده و به راه خود مي روند .
مايکل کوک در ادامه مي نويسد که: «کسي نمي تواند درست کناري بايستد و فردي را به چشم ببيند -حتي اگر آن فرد بيگانه ي بيگانه باشد -که اين گونه با او رفتار مي شود. بايد کسي کاري کند و واکنشي از خود نشان دهد و يا دليل خاصي براي عدم اقدام داشته باشد .به سخن ديگر ، مفهوم روشني داريم که گونه اي وظيفه است. با آن که در زندگي روزانه ما نامي از اين وظيفه نداريم ...اين ارزش است... خواه درک کنيم يا نه؛ ولي در حقيقت کاملاً خوب مي فهميم که فرهنگمان نياز هيچ طرز گفتار ساخته و پرداخته اي از درکمان را برطرف نمي سازد ».
آن گاه مايکل کوک نتيجه مي گيرد که در فرهنگ غربي جاي چنين وظيفه اي خالي است و نهايتاً گمشده خويش را در فرهنگ اسلامي پيدا مي کند :
«من تا هنگامي که براي پژوهش در اسلام کار نکرده بودم ، از اين مسأله آگاهي نداشتم .بر عکسِ (غرب )، اسلام براي وظيفه ي اخلاقي گسترده از اين دست ، هم نام دارد و هم آموزه .اين نام ،امر به معروف و نهي از منکر».(ر.ک:شايست و ناشايست در انديشه اسلامي ، ص29-33).
6-برخي معتقدند که امام خميني رحمه الله اولين عالمي است که در متون فقهي اخير و کتب فتوايي، سنت پرداختن دوباره به امر به معروف و نهي از منکر را احيا نمود .(ر.ک:نظريه هاي دولت در فقه شيعه ،ص24)
شهيد مطهري نيز از اين اصل به عنوان «اصل فراموش شده »ياد مي کند و معتقد است که در يک قرن اخير اين اصل در کتاب ها به صورت تفصيلي مورد بحث قرار نگرفته است. (ر.ک:ده گفتار، ص60-61)
7.امام خميني در ضمن اين حکم نوشتند :« اين اداره ،مستقل و در کنار دولت انقلاب اسلامي است و ناظر به اعمال دولت و ادارات دولتي و تمام اقشار ملت است .و دولت انقلاب اسلامي مأمور است که اوامر صادره از اين اداره را اجرا نمايد .و اين اداره مأمور است که در سراسر کشور از منکرات به هر صورت که باشد ، جلوگيري نمايد و حدود شرعيه را تحت نظر حاکم شرعي يا منصوب از قِبَل او اجرا نمايد و احدي از اعضاي دولت و قواي انتظامي حق مزاحمت با متصديان اين اداره ندارند و در اجراي حکم و حدود الهي ،احدي مستثني نيست ؛ حتي اگر خداي نخواسته رهبر انقلاب يا رئيس دولت مرتکب چيزي شد که موجب حد شرعي است، بايد در مورد او اجرا شود .»صحيفه امام، ج 9،ص213.
8.دفتر بيست و يکم تبيان ،با عنوان امر به معروف و نهي از منکر چاپ شده است .
9.ر.ک:برداشت هايي از سيره امام خميني ،ج1،ص325؛به نقل از :خانم زهرا اشراقي ،نوه حضرت امام رحمه الله.
10.همان ،ص59،به نقل از :خانم طباطبايي ،عروس حضرت امام رحمه الله.
11.(خانم صالح نژاد )در ملاقاتي که به محضر امام رسيدم ، پس از اين که دست مبارک ايشان را بوسيدم ،عرض کردم :حاج آقا مرا نصيحتي بفرماييد .امام با تبسمي شيرين گفتند :نصيحت ،و بعد از آن فرمودند :سعي کنيد کارهاي ...(همان ،ص295)
12.ر.ک:تحرير الوسيله ،ج، ص439.
13.آل عمران (3):104.
14.آل عمران (3):110.
15.آل عمران (3):113-114.
16.لسان العرب ،ج12،ص2؛ المنجد في اللغة ،ص17؛فقه سياسي ،ج2،ص303.
17.الميزان ،ج1،ذيل آيه ي (إنّي جاعلک للنّاس إماماً)،بقره (2):124)؛فقه سياسي ، ص305.
18.فقه سياسي ،ص305.
19.لقمان (31):17.
20.حج (22):41.
21.توبه (9):71.
22.ده گفتار ،ص58.
23.اين فرضيه و زواياي مختلف و فروعات مرتبط با آن ،در روايات ائمه طاهرين عليهم السلام مورد عنايت ويژه قرار گرفته است؛ چنان که در کتاب وسائل الشيعه، روايات اين باب بيش از دويست صفحه را به خود اختصاص داده است .
24.وسالئل الشيعه ،ج11،ص39، ح6؛الکافي ،ج5،ص55،ح1.
25.وسائل الشيعه ،ج11.ص40، ح4؛نهج البلاغه ،حکمت 374، ص429:و «منهم تارک لانکار المنکر بلسانه و قلبه ويده فذلک ميت الأحياء».
26.وسائل الشيعه ،ص397،ح13؛ الکافي ،ج5،ص59،ح15.
27.نهج البلاغه ،نامه 47،ص321.
28.وسائل الشيعه ،ج11،ص394، ح4؛ الکافي ،ج5،ص56،ح3.
29.الکافي ،ج5،ص56،ح1.
30.وسائل الشيعه ،ج11،ص407، ح1.
31.مفاتيح الجنان ،زيارت جامعه کبيره ،ص1075.