خودشناسی و راهکارهای آن
منبع : اختصاصي راسخون
خودشناسی یعنی شناختن انسان از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل انسانی است. قرآن کریم، فراموش کردن نفس را لازمه فراموش کردن خدا و به منزله عقوبت این گناه معرفی می¬فرماید. در روایات اسلامی نیز به مسئله خودشناسی تأکید فراوان شده است.حال سؤال این است که خودشناسی چیست و چگونه می¬توان به آن دست یافت؟برای دستیابی به پاسخ این سؤال آموزه¬های دینی و فنون روانشناسی بایکدیگر تطبیق داده شد و به راهکارهایی در زمینه¬ی خودشناسی دست یافته شد که از جمله¬ی این راهکارها موارد زیر می¬باشد:
1- تشخیص بیماریهای روح و نفس
2- عدم زیاده روی در التذاذات مادی
3- تفریح، ضرورتی برای روح
4- یاد مرگ
کلید واژه ها:
خودشناسی، نفس، روح، راهکار، جسم
مقدمه:
یکی از بخش¬های معرفی که در اسلام به آن فوق العاده، اهمیت داده شده است مسئله معرفت نفس یا به عبارت دیگر خودشناسی است.خودشناسی به این معناست که انسان با تأمل در وجود خویش و استعدادهای درونی و کشش¬های باطنی خود، هدف اصلی و کمال نهایی را بشناسد. در این صورت انسان مقام واقعی خویش را در عالم وجود درک می¬کند و می¬داند که خاکی محض نیست و پرتویی از روح الهی در او هست.این مسئله¬ای است که در قرآن کریم به آن تأکید شده است آنجا که می¬فرماید «یا ایها الذین امنوا علیکم بانفسکم: ای کسانیکه ایمان آورده¬اید، به خودتان بپردازید .... » چرا که هر که خود را بشناسد، خدا را شناخته است.در مورد موضوع خودشناسی مطالب فراوانی در کتب دینی وجود دارد اما تطبیق یافته¬های علم روانشناسی با آموزه¬های دینی، می¬تواند در دستیابی به راهکارهایی در زمینه¬ی خودشناسی، منجر شود. که در منبعی به طور مستقل یافت نشد.از این رو در این مقاله به این سؤالات پرداخته می¬شود. خودشناسی چیست و ضرورت آن کدام است و برای رسیدن به خودشناسی چه می¬توان کرد و چه راهکارهای عملی در این زمینه وجود دارد؟از جمله راهکارهایی که در زمینه¬ی خودشناسی، می¬توان ذکر کرد موارد زیر است:تشخیص بیماریهای روح و عیوب نفس که از 4 طریق می¬توان به آن دست یافت: 1- مراجعه به عالم اخلاق 2- انتخاب دوست شایسته 3- استفاده از گفته¬های دشمن 4- توجه به قضاوت¬های مردم . راهکارهای دیگر عدم زیاده روی در التذاذات مادی است چرا که جسم و روح مقابل و مباین یکدیگرند و پرداختن و اهمیت دادن بیش از حد به جسم و لذتهای جسمی، باعث غلبه جسمانیت بر روحانیت انسان می¬شود. تفریح یکی دیگر از راهکارهای تقویت روح و در نتیجه خودشناسی است چرا که باعث انبساط روح شده و انسان در انجام وظایف روحانی و معنوی یاری می¬کنند. از جمله تفریحات مناسب و مفید ورزش کردن است البته ورزشی که مبنای فکری داشته باشد و فقط براساس تحریک خیالات انجام نشود. یاد مرگ، راهکار دیگری برای خودشناسی است. مرگ چیزی جز جدایی روح از جسم نیست. و یاد کردن این مسئله، می¬تواند انسان را از وابستگی¬های به جسم رها سازد. زیرا می¬داند که این جسم، باید روزی در زیر خاک مدفون گردد و از ارزش ساقط می¬شود و روح آدمی است که به جسم او ارزش می¬بخشد. و به همین خاطر در روایات تأکید فراوانی به یاد مرگ شده است.
نقش خودشناسي در صبر بر گناه و راهكارهاي آن
تفكر از مهمترين و اساسي ترين عوامل صبر بر گناه و شكستن عادتهاي ناپسند مي باشد. يكي از ريشه اي ترين موضوعاتي كه لازم است تفكر عميق به آن اختصاص داده شود شناخت خود است كه از آن تعبير به «خودشناسي»مي شود.و به دليل اهميت اين موضوع فصل جداگانه اي به آن اختصاص داده شدو در طول اين فصل سعي شده است تا دليل پرداختن به اين مسئله، روشن شود.به همين جهت ابتدابه تعريف خودشناسي پرداخته و سپس به ضرورت آن در آيات و روايات اشاره خواهيم كرد و در نهايت به راهكارهاي مفيد، خواهيم پرداخت.
الف)مفهوم خودشناسي و نقش آن در صبر بر گناه
اول اينكه خود را نمي شناسيم و به گمان اينكه انسان فقط عبارت است از همين بدن خاكي و قواي ظاهري و احساسات حيواني، سعادت خود را در فراهم آوردن جهات مادي و حظوظ دنيوي مي دانيم و از لذائذ روحاني خبري نداريم.(21) در صورتيكه بايد باور كنيم كه ما روحي هستيم با يك جسم، نه جسمي با يك روح به بيان ديگر ما موجودي مادي نيستيم كه از تجربه هاي معنوي و الهي برخوردار باشيم بلكه مخلوقي الهي هستيم كه با تجربه هاي مادي سروكار داريم.(22)
دوم چيزيكه ما را در غفلت فرو برده است اين است كه گمان مي كنيم شناختن حقتعالي، براي غير پيغمبر و امام، محال است؛ بلكه بعضي از كوته بينان نسبت به آنها هم شايد محال و غير واقعي بدانند.اين است كه آسوده خفته ايم و از معارف به اسمي قناعت نموده ايم و از علوم به اصطلاحي و از عباردات و طاعات و به اشكال و عاداتي گمان مي كنيم كه مومن كامل مي باشيم.(23) اين مطالب است كه يك روانشناس غربي نيز آن را تأييد مي كند.وي در اين زمينه مي گويد:«ما به اين انديشه خوكرده ايم كه تمام نكته ها و مطالب مربوط به سطوح عالي هوشياري، به طور عمده به رهبران بلند پايه مذهبي مرتبط است و ضرورتي ندارد كه ما نيز در قلمروي معنويتو اولويت، گام برداريم، حال آنكه اگر آدمي در برابر اصول و قواعد روح، دچار وسواس و دو دلي شود و در مورد طرح الهي، شك و ترديد به دل راه دهد، از تجربه هاي معنوي محروم شده و تاوان سنگيني پرداخت خواهد كرد.»(24)
سوم علت اشتباه ما اينكه، وقتي در فكر شناسايي حق تعالي مي افتيم و گوشزد ما مي شود كه بايد سير الي الله نماييم، شايد چنين گمان كنيم كه از راه ظاهر مي توان به حق تعالي نزديك شد و با او آشنا گرديد، غافل از آن كه فقط يك راه باز است، و آن راه قلب و باطن است.(25) و چهارم اينكه، روح ما به حالت خمود و افسردگي پنهان گشته بطوريكه گويا به كلي نابود است زيرا در ابتدا قواي روحاني ضعيف و قواي طبيعي و حيواني در منتهي درجه قوت و غلبه مي باشند.لذا در تقويت روح محتاج به اعمال سخت و دقت نظر فراوان مي باشيم.توضيح بيشتر اينكه مباين و مقابل يكديگرند، اگر يكي از آنها غلبه كند، ديگري را يا به طور كلي نابود مي نمايد و يا آنكه وي را شبيه به خود مي كند و چون روح از عالم امر الهي و مجردات است «... قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبىِّ »(26) «... بگو روح از امر پروردگار من است».و بدن از عالم ماده مي باشد و كمال مباينت بين مجرد و مادي موجود است، به حكم تقابل، هر يك از آنها در حين غلبه، ديگري را مغلوب كرده و او را تحت حكم خود قرار مي دهد و سبب آنكه نوع بشر اهميتي به امر روح و قواي روحاني خود نمي دهد، همان غلبه اوليه جسم است.(27) از اينجا معلوم مي شود، زماني روح الهي ممكن است در عرصه وجود، خود را در معرض ظهور و بروز گذارد كه قواي جسماني (هواي نفس)و قواي روحاني قوي گردد.پس سعادتمندي كامل نصيب كسي مي گردد كه روح او قوي گشته و در بدن او ظهور يافته و او را به جوار حق تعالي نزديك كرده است.(28) بنابراين نخستين چيزيكه بايد تصديق نماييم و ايمان آوريم اين است كه براي انسان روحي وجود دارد كه مجرد از ماده مي باشد .زيرا تا اول ندانيم و اقرار و اذعان به وجود چنين موجود شريفي ننماييم، كمر همت به ياري او نمي بنديم.سپس با اراده اي قوي و عزمي آهنين، با نفس حيواني بجنگيم و به قدري كه ممكن است كوشش نماييم كه آن روح الهي را تقويت كنيم و قواي طبيعي و مادي را در حيطه تصرف او در آوريم.(29)
ب)راهكارهاي خودشناسي
1. تشخيص بيماريهاي روح و عيوب نفس:
1-1 . مراجعه به عالم اخلاق
حضور در محضر انسان بصيري كه عيوب نفساني و اخلاقي را به خوبي مي شناسد، يكي از راههاي پي بردن به خلق و خوي ناپسند است.عالم اخلاق براي شناخت بيماريهاي روح مانند طبيب حاذق، براي تشخيص بيماريهاي بدن است.معيار بيماريهاي جسمي، ناهماهنگي با برنامه طبيعت است و معيار عيوب معنوي ناسازگاري با اصول اخلاقي است.نمونه اي از اين مراجعه را مي توان در زندگي نامه حضرت عبدالعظيم حسني يافت.شيخ صدوق و غير او روايت كرده از جانب عبدالعظيم كه فرمود:«وارد شدم بر اقاي خودم، امام علي نقي عليه السلام، چون آن حضرت مرا ديد فرمود:«مرحبا به تو اي ابوالقاسم!تو ولي ما هستي از روي حقيقت» پس عرض كردم خدمت آن جناب كه:«اي فرزند رسول الله، من مي خواهم كه دين خود را بر شما عرضه كنم، پس هرگاه مرضي و پسنديده است بر آن ثابت بمانم تا خداوند عزوجل را ملاقات كنم»، فرمود:«بياور اي ابوالقاسم(عرض كن دين خود را)».سپس حضرت عبدالعظيم، اعتقاد خود را به طور مفصل به امام عرضه مي دارد و در نهايت، امام به او مي فرمايد:«اي ابوالقاسم!اين است به خدا سوگند دين خدا كه پسنديده است آن را براي بندگانش، ثابت بمان بر همين اعتقاد، خداوند ثابت دارد تو را به قول ثابت در حيات دنيا و آخرت».(34) شايد بتوان گفت مراجعه به عالم اخلاق در زمان ما كه دسترسي به امام معصوم نداريم، مراجعه به احاديث صحيح اخلاقي آنها مي باشد و نيز مراجعه به فقيهان و عالمان ديني و مطالعه كتب آنها.چرا كه انسان با اين مطالعات مي تواند ميزان ناسازگاري اخلاق خود با اخلاق اسلامي را دريابد.اما نكته اي كه ذكر آن خالي از فايده نيست اينكه با دقت در حديث مذكور (35) از جناب عبدالعظيم، در مي يابيم كه حضرت عبدالعظيم، مباني اعتقادي خود را به امام عرضه دارد كه آن مباني شبيه همان اعتقاداتي است كه در زيارت آل ياسين، خطاب به امام زمان(عج) عرضه مي شود.پس ما نيز مي توانيم اين مباني اعتقادي اسلامي را با حضور قلب كامل هر روز به محضر امام زمان بوسيله زيارت آل ياسين، عرضه بداريم.
1-2 . انتخاب دوست شايسته
يكي ديگر از راههاي شناخت عيوب اخلاقي، تذكرات دوست شايسته و صميمي است.كساني كه با افراد عاقل و با ايمان مرتبط مي شوند، راه سعادت همه جانبه خويش را هموار مي سازند.امام صادق (ع)فرمود:«احب اخواني الي من اهدي الي عيوبي»«محبوب¬ترين برادرانم نزد من كسي است كه عيوب مرا به من اهدا كند».(36) گاهي تذكر به جا از طرف يك دوست، آنقدر موثر واقع مي شود كه شخص مورد انتقاد را تكان مي دهد و بر اثر آن به فكر چاره جويي مي افتد.مسير گذشته را ترك مي گويد و به اصلاح خود مي پردازد.در دنياي كنوني، اين قبيل دوستان، كمياب تر از قبل شده اند بيشتر مردم امروزه، به انگيزه سودجويي با هم رفيق مي شوند.خوب و بدها را از ديدگاه مادي مي نگرند و از اين رو پاره اي از سيئات اخلاقي را اساساً بد نمي دانند تا رفقاي خود را متوجه كنند.در مواردي هم كه صفتي را بد بدانند اغلب تذكر نمي دهند و اين سكوتشان علتهاي مختلف دارد.بعضي سكوتشان معلول حسد است؛عيب رفيق خود را نمي گويند، مبادا خود را اصلاح كند و بر اثر آن محبوبيتي به دست آورد.بعضي خودخواهند عيب دوست خود را تذكر نمي دهند تا در وي رنجشي بوجود نياورد تا به محبوبيت خويش آسيبي نرسانند و برخي خود گرفتار عيوب اخلاقي هستند و براي اينكه خودشان مورد انتقاد قرار نگيرند از عيوب رفقا چشم مي پوشند و در نتيجه هر دو طرف با عيب اخلاقي باقي مي مانند.(37) امام علي (ع) فرمود:«من ابان لك عيبك فهو ودودك و من ساترك عيبك فهو عدوك»«هر كه عيبت را به تو نشان دهد او دوست صميمي توست و هر كه عيبت را از تو مخفي نگه دارد، او دشمن توست».(38) چشم پوشي نابجا درباره عيوب معنوي برادران، به منزله امضاي سيئات اخلاقي انان است و اين عمل نه تنها منافي با دوستي صادقانه است بلكه مي توان آن را يك نوع بدخواهي به حساب آورد چرا كه امام علي(ع)فرمود:«انما سمي العدو عدواً لانه يعدوا عليك فمن داهنك في معايبك فهو العدو العادي عليك»«دشمن را از آن جهت عدو گويند كه درباره تو عدوان مي كند و به تو تعدي و تجاوز مي نمايد.پس دوستي كه عيوبت را ناديده انگارد و درباره سيئات اخلاقي ات مداراي بي مورد كند، دشمن است، زيرا او با اين عمل درباره تو تعدي و ستم روا داشته است».(39)
1-2 . استفاده از گفته هاي دشمن
كسي كه با ديگري عداوت دارد و مي خواهد از وي انتقام بگيرد مي كوشد تا عيبي از او پيدا كند و آن را بر ملا سازد و بدين وسيله ارزش دشمن خود را در جامعه كاهش دهد.امام علي(ع)فرمود«گاهي دشمنان، براي مرد از دوستان و برادرانش نافع ترند، چه آنكه آنان عيوب و نقايصش را به وي اهدا مي كنند». (40) افراد نادان، گفته هاي دشمن را با بدبيني تلقي مي كنند و از آن بهره عاقلانه نمي گيرند ولي افراد با بصيرت به اين نكته توجه دارند كه ممكن است دشمن در اثر جست و جو از حقيقتي آگاه شود و عيب نهفته اي را آشكار كند.روايت زير مويد اين مطلب است:امام صادق(ع)فرمود:بين حضرت يحيي، پيامبر بزرگوار الهي و شيطان سخناني به قرار زير، رد و بدل شد:يحيي گفت:هرگز شده است كه ساعتي بر من پيروز شوي؟شيطان جواب داد:خوراك تو زياد است، موقعي كه افطار مي كني، غذا در معده ات جمع مي شود، بر اثر آن سنگين مي گردي و اين حالت تو را از قسمتي از نوافل و شب بيداري باز مي دارد!يحيي از اين سخن دشمن استفاده كرد و به نقطه ضعف خود متوجه گرديد و فوراً به اصلاح خود تصميم گرفت و گفت:من با خدا عهد مي بندم كه از اين پس هرگز خود را از غذا سير نكنم تا او را ملاقات نمايم.شيطان كه از گفته هاي خود پشيمان شده بود گفت:من نيز با خدا عهد مي كنم كه از اين پس هرگز مسلماني را نصيحت نكنم تا پروردگار را ملاقات نمايد.(41)
1-3 . توجه به قضاوت مردم
چهارمين راه شناخت عيوب اخلاقي اين است كه آدمي با مردم در آميزد و در قضاوتهاي اجتماع دقت كند.آن صفاتي را كه مورد پسند عموم مردم است، در صدد به دست آوردنش باشد و آن صفاتي را كه در نظر عموم ناپسند است، ترك گويد.مسئله افكار عمومي و قضاوت مردم درباره درستي و نادرستي افراد در روايات اسلامي آمده است از آن جمله حضرت علي (ع)در عهد نامه خود نوشته است:«اي مالك، بدان من تو را به شهرهايي فرستاده ام كه پيش از تو حكمرانان دادگر و ستمكار بر آن حكومت كرده اند و مردم در كارهاي تو با همان چشم مي نگرند كه تو خود در اعمال زمامداران گذشته نگريسته اي و درباره ات همان را مي گويند كه تو درباره آنان مي گفتي و مي توان با سخناني كه خداوند در زبان مردم جاري ساخته، به شايستگي و صلاحيت افراد پي برد».(42) البته بايد خاطر نشان كرد كه در صورتي مي توان قضاوتهاي مردم را پذيرفت كه افكار آنها در مهد اسلام پرورش يافته باشد و معتقد به تعاليم الهي باشند و عملاً برنامه هاي قرآن شريف را به كار بندند.(43) معاشرت با مردم و استفاده از آنان در يافتن عيوب اخلاقي، فايده ديگري نيز دارد و آن اين است كه آنچه انسان از صفات نكوهيده را در مردم مي بيند، در مورد خودش بررسي كند كه آيا او نيز داراي اين خصوصيات هست يا خير؟حضرت علي(ع)در اين باره مي فرمايد:«در تربيت نفس خويش تو را بس كه از آنچه بر ديگران نمي پسندي، دوري كني»(44)
2. عدم زياده روي در التذاذات مادي(45)
3. تفرح، ضرورتي براي روح:
4. ياد مرگ:
نتیجه:
برای اینکه انسان بتواند خود را و استعدادهای پنهان روح خود را بشناسد، باید در این راه تلاش نماید و همت خود را مصروف آن سازد. چرا که اگر به خود نپردازد و جنبه¬های انسانی و الهی روح خود را نادیده بگیرد، جسمانیت او غلبه پیدا می¬کند و تمام هم و غم انسانی که می¬توانسته به جایگاه رفیع کمال، راه یابد، دست یافتن به خوراک و پوشاک و شهوت و دنیا و زینتهای آن می¬شود.و این باعث می¬شود زمانیکه باید از این دنیا کوچ کند و به جهان آخرت سفر نماید، نه تنها اشتیاقی برای این سفر نداشته باشد بلکه وحشت و اضطراب او را فرا گیرد و در کمال ناباوری و با دست خالی، به جهان ناشناخته راه یابد، بنابراین، باید تا فرصت باقی است، انسان به درون خود نظر افکند و بداند که او خاکی محض نیست و پرتویی از روح الهی در اوست که باید در صدد کشف آن برآید.برای دست¬یابی به این مقصد، می¬توان از راهکارهای گوناگونی، عمل نمود:از جمله اینکه ابتدا باید در صدد برآمد که بیماری روح نفس را شناخت چرا که تا بیماری را نشناسیم نمی¬توانیم در صدد معالجه آن برآییم. یکی از راه¬های شناخت بیماریهای روح مراجعه به عالم اخلاق می¬باشد چرا که عالم اخلاق همان انسان کاملی است که می¬تواند زوایای روحی یک انسان را بشناسد و دیگران را به آن راهنمایی کند.دوست خوب نیز از مؤثرترین روشهای شناخت نفس است زیرا او، با تذکر نشان دادن، سجایا و فضایل اخلاقی و نهی از رذایل، انسان را در رسیدن به کمال هدایت می¬کند.در مقابل دوست خوب، دشمن انسان نیز می¬تواند او را از بیماریهای اخلاقی مطلع سازد چرا که دشمن معمولاً نقاط ضعف طرف مقابلش را می¬بیند و بر روی آن نقاط پافشاری می¬کند.و نهایت راهی که برای شناخت بیماریهای روح می¬توان در نظر گرفت، توجه به قضاوتهای مردم است البته به شرطی که بتوان از لحاظ اقتصادی و اخلاقی به آنها اعتماد کرد.راهکار دیگری که می-توان برای تقویت روح و در نتیجه خودشناسی در نظر گرفت، عدم زیاده روی در التذاذات مادی است. چرا که اهمیت دادن و ارزش قائل شدن برای لذتهای مادی و دنیوی جنبه¬ی روحانیت انسان را تضعیف می¬کند چرا که جسم و روح دو نقطه¬ی مقابل یکدیگرند.تفریح و ورزش کردن اگرچه به نظر امور مادی هستند اما در تقویت روح مؤثرند که البته این موارد باید بر مبنای فکری انجام گیرند و الا تفریحات ناسالم، اثر معکوس بر نفس انسان می¬گذارند.یاد مرگ که در واقع همان یاد جدایی روح از جسم است و واقعیتی است غیرقابل انکار، می¬تواند اثر زیادی بر یقین پیدا کردن انسان در زمینه¬ی وجود روح، داشته باشد.
پي نوشت ها :
1.محمد تقي مصباح يزدي، خودشناسي براي خودسازي، ص8
2. همان، ص8
3.مرتضي مطهري، انسان در قرآن، ص27
4. اسراء/85
5.نصرت امين ( بانوي ايراني)، سير و سلوك، ص6
6.همان، ص5
7. حشر/19
8. مائده/105
9.سيد محمدحسين طباطبائي، شيعه در اسلام، ص113
10. فصلت/153
11. ذاريات/21
12.محمدتقي مصباح يزدي، همان، ص8
13.عبدالواحد آمدي، غررالحكم و دررالكلم، ص232، ش4638
14.همان، ص233، ش466
15.همان، ص677
16.ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرك الوسايل، ج11، ص323، ش13159
17.نصرت امين، سير و سلوك، ص5
18. حشر/ 19
19.عبدالواحد آمدي، همان، ص655
20.نصرت امين، همان، ص6
21.همان، ص6
22.وين داير، باور كنيد تا ببينيد، ترجمه محمدرضا آل يس، ص10
23.همان، ص6
24.وين داير، همان، ص37
25.نصرت امين، همان، ص6
26.اسراء/ 85
27.نصرت امين، همان، ص13
28.همان، ص12
29.همان، ص13
30.محمد تقي فلسفي، خلاصه كتاب اخلاق، تخليص حسين سوزنچي، ص56
31.محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج9، ص210، ح16293
32.همان، ج8، ص325، ح14780
33.ملامحسن فيض كاشاني، محجه البيضاء، ج5، ص113
34.شيخ عباس قمي، منتهي الامال، ص1236
35.ر.ك.منتهي الامال، ص1236
36.حسن بن شعبه حراني، تحف العقول، ص366
مطلب قابل توجه در اين روايت اين است كه امام مي فرمايد عيوب را هديه كنند اگر با دقت بنگريم متوجه مي شويم كه هديه دادن خصوصياتي دارد كه بايد به آنها توجه كردو آنها را بر اين حيث تطبيق داد.از جمله اينكه براي هديه دادن بايد زمان مناسبي را در نظر گرفت ديگر اينكه جنس مورد هديه معمولاً با چيزي تزئين مي شود بنابراين گفتن عيوب بايد همراه با احترام و بدون هيچ سرزنش باشد ديگر اينكه در مورد خريدن نوع هديه نياز به تفكر است كه چه چيزي خريده شود بنابراين در مورد گفتن عيب نيز بايد دقت كرد كه چگونه گفته شود تا موثر واقع گردد و...
37.محمد تقي فلسفي، همان، ص59
38.محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج8، ص328، ح14800
39.همان، ج7، ص107، ح12177
40.همان، ص60، به نقل از شرح ابن ابي الحديد، ج20، ص271
41.همان، به نقل از محمد نبي توسيركاني، لئالي الاخبار، ص150
42.محمد دشتي، ترجمه نهج البلاغه، نامه 53
43.محمد تقي فلسفي، همان، ص63
44.محمد دشتي، همان، حكمت412، ص567
45.محمد تقي مصباح يزدي، همان، ص109
46.سيد علي اكبر صداقت، حديث عنوان بصري، به نقل از محمد باقر مجلسي همان، ج1، ص224
47.محمد دريايي، طب الصادق، به نقل از مصباح الشريعه، ص117
48.همان، ص118
49.ميرزا جواد اقا ملكي تبريزي، رساله لقاء الله، ص112
50.اصغر طاهرزاده، جوان و انتخاب بزرگ، ص61
51.محمد تقي فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، تنظيم :حسين سوزنچي، ص256
52.ابوالفضل طريقه دار، شرع و شادي، ص21 به نقل از محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج75، ص321
53.اصغر طاهر زاده، جوان و انتخاب بزرگ، ص55
54.رابرت كوپر، مديريت عشق و عاطفه، ترجمه عليرضا عزيزي، ص49و50
55.وين داير، باور كنيد تا ببينيد، ترجمه محمدرضا آل يس، ص191
56.حسنعلي نوريها، پيروزي در يازده گام، ص91
57.رابرت كوپر، همان، ص41و42
58.محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج11، ص107، ح19230
59.همان، ج11، ص109، ح19241
60.همان، ج11، ص107، ح19221
61.غلامعلي رجائي، خلوتي با خويش، ص89
62.شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، ص1048
63.محمدحسين بني هاشمي خميني، توضيح المسائل مراجع، ج1، ص349، مسئله 584
64.شيخ عباس قمي، سفينه البحار، ج8، ص125
65.محمد محمدي ري شهري، همان، ص110، ح19247
1.مصباح یزدی، محمد تقی، خودشناسی برای خودسازی، قم، انتشارات در راه حق، بی تا
2.مطهری، مرتضی، انسان در قرآن، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، 1370 ه.ش
3.امین، نصرت، سیر و سلوک، اصفهان، چاپخانه فردوسی، بی تا
4.طباطبائی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوازدهم، 1376 ه.ش
5.آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، 1366 ه.ش
6.نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسایل ج11، قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء الثراث
7.دایر، وین، باور کنید تا ببینید، ترجمه محمدرضا آل یس، بی¬جا، هامون، چاپ چهارم، 1380 ه.ش
8.فلسفی، محمد تقی، اخلاق فلسفی، تلخیص حسین سوزنچی، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، 1386 ه.ش
9.فیض کاشانی، ملامحسن، حجة البیضاء، فی تهذیب الاحیاء ج 5، تهران، مکتبة الصدق، 1340 ه.ش
10.قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، مفاتیح الجنان و سفینة البحار، ج8، تهران، دارالالوه، چاپ سوم، 1422 ه.ق
11.حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404 ه.ق
12.محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج11، 8، ترجمه محمدرضا شیخی، دارالحدیث، چاپ اول، 1377 ه.ش
13.دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مشرقین، چاپ چهارم، 1379 ه.ش
14.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج1، بی جا، کتاب فروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1364 ه.ش
15.دریایی، محمد، طب الصادق(ع)، قم، نشر حاذق، چاپ دوم، 1386 ه.ش
16.ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، رساله لقاء الله، به کوشش صادق حسن زاده، قم، آل علی (ع)، چاپ هشتم، 1385 ه.ش
17.طاهر زاده، اصغر، جوان و انتخاب بزرگ، اصفهان، لب المیزان، چاپ پنجم، 1386 ه.ش
18.طریقه دار، ابوالفضل، شرع و شادی، قم، مؤسسه فرهنگی انتشارات حضور، چاپ اول، 1380 ه.ش
19.کوپر، رابرت، مدیریت عشق و عاطفه، ترجمه علیرضا غریزی، تهران، بی نا، چاپ اول، 1377 ه.ش
20.نوریها، حسنعلی، پیروزی در یازده گام، بی جا، میثم ثمار، چاپ دهم، 1379 ه.ش
21.رجایی، غلامعلی، خلوتی با خویش، بی جا، ییام، چاپ چهارم، 1374 ه.ش
22.بنی هاشمی خمینی، محمد حسین، توضیح المسائل مراجع ج1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفتم، 1387 ه.ش
23.جوان از نظر عقل و احساسات، تنظیم و تلخیص حسین سوزنچی، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، 1386 ه.ش
/ع