امام و شب قدر
حقيقت شب قدر
تعريف امام
امام، انسان کامل خدايي است که به همه چيزهايي که مردم براي تعيين سود و زيانشان به آن محتاج اند، عالم است، بر احکام و اسرار خداوند تعالي امين، از گناه و خطا معصوم و با مبدأ اعلي مرتبط است. و صراط مستقيم و حجت خدا بر بندگانش است. اقتداي عموم مردم به او واجب و پيروي از او شايسته است، او نگهبان دين خدا است و مرجع علمي براي حل معضلات و اختلافات و تفسير مجملات، رهبر سياسي و اجتماعي، هدايتگرانسان ها به کمالات معنوي که شايسته آنها هستند، واسطه رسيدن فيض خداوند تعالي به بندگان و بقيه شئون امامت که دلايل عقلي و قرآن کريم و روايات برآنها دلالت دارند. (4)
امام و قرآن
«اني تارک فيکم الثقلين ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدي کتاب الله وعترتي اهل بيتي و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض؛ (5)همانا من در ميان شما دو امانت سنگين بجا مي گذارم که اگربه آنها تمسک کنيد، هرگز گمراه نشويد: کتاب خدا و اهل بيتم، و آنها هرگزازهم جدا نگردند تا در حوض کوثر نزد من آيند».
پيامبراکرم(ص)قرآن و اهل بيت (ع) را در کنار هم هدايتگرانسان ها مي خواند؛ به گونه اي که جدايي ناپذيرند و هدايت بدون يکي از آنها ممکن نيست. قرآن نوشته اي است که راه هاي هدايت انسان به سعادت را مشخص مي کند واهل بيت (ع) در عمل، راه را نشان مي دهند و با همراهي انسان ها، آنها را به سر منزل مقصود مي رسانند. به عبارت ديگر، قرآن، امام صامت و امام، قرآن ناطق است.
علاوه برتشريک ائمه (ع) با قرآن کريم در هدايت انسان ها، ايشان به معارف بلند قرآن کريم واقف اند و اين آگاهي به قرآن در ايشان منحصر است. آيه شريفه (لايمسه الا المطهرون)(6)آگاهي از معارف بلند قرآن کريم را در «مطهرون» منحصر مي داند و آيه شريفه (انما يريدالله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيراً)(7)مطهرون را در اهل بيت (ع) منحصر مي کند. پس ائمه (ع)به همه دقايق و معارف بلند قرآن آگاه اند و به عبارت ديگر، ظرف همه معارف دقيق قرآن هستند.
مصداق حقيقت شب قدر
1-ايشان ظرف همه حقايق والاي قرآن هستند.
2-کسي که ظرف همه حقايق قرآن باشد، مصداق حقيقت شب قدراست.
آري، ائمه (ع)چنان که در ديگر صفات پيامبر اکرم (ص)جانشين وي هستند، دراين صفت نيز جانشين آن حضرت مي باشند.
فاطمه زهرا(ع)و شب قدر
اين مطلب را بيان مي کنند؛ از جمله :
الف)عن حمران قال سالت ابا عبدالله (ع)... قال : ... اما قوله (ليله القدرخير من الف شهر)؛ يعني فاطمه (ع)... (9)
امام صادق(ع)دراين روايت مي فرمايد: شب قدر، حضرت فاطمه (ع)است.
ب)امام صادق(ع)در تأويل آيه شريفه(انا انزلناه في ليله القدر)(10)مي فرمايد: «الليله فاطمه و القدرالله فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک ليله القدر و انما سميت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها؛ (11)شب، فاطمه (ع)و قدر، خداوند متعال است، هرکس فاطمه (ع)را آنگونه که شايسته اوست بشناسد، شب قدر را درک کرده است و همانا وي فاطمه ناميده شده است؛ چون مخلوقات از شناخت او عاجز شده اند».
اثبات امامت با شب قدر
«يا معشر الشيعه خاصموا بسوره (انا انزلناه في ليله القدر)تفلجوا فوالله انها لحجه الله تبارک و تعالي علي الخلق بعد رسول الله (ص)و انها لسيده دينکم و انها لغايه علمنا؛ (12) اي گروه شيعيان!به وسيله سوره قدر با مخالفان مناظره کنيد تا غالب شويد. به خدا قسم، آن سوره بعد از پيامبر اکرم (ص) حجت خداوند تبارک و تعالي بر بندگان است و آن بزرگ دين شما و نهايت علم ماست».
درروايتي ديگر، امام باقر(ع) به شيعيان ياد مي دهد که چگونه از سوره قدر حقانيت شيعه را اثبات کنند. دراين روايت نسبتاً طولاني امام صادق(ع) از پدر خود امام باقر (ع) نقل مي کند که مردي درحال طواف امام (ع) به صورت پوشيده نزد حضرت آمد، امام باقر (ع) مي فرمايد:
اگر شيعيان ما به مخالفان بگويند: خداوند عزوجل به پيامبرش (ص) مي فرمايد: (انا انزلناه في اليله القدر)(13)تاآخر سوره، آيا پيامبراکرم (ص)چيزي را که در آن شب نمي دانست يا جبرئيل (ع) در غير آن شب به او آورده است، مي دانست؟
مخالفان خواهند گفت: نه. به آنها بگو: آيا در آنچه پيامبراکرم (ص)از علم خدا آشکار کرده بود، اختلافي بود؟
اگر گفتند : نه. به آنها بگو: اگر کسي از احکام خدا حکمي بدهد که درآن اختلاف است، آيا با پيامبر اکرم (ص)مخالفت کرده است ؟ مي گويند: بلي.
واگر بگويند: نه، حرف اول خود را نقض کرده اند.
به مخالفان بگو: «تأويل قرآن را کسي جز خدا و راسخان درعلم نمي داند». (14)
اگر گفتند: راسخان در علم چه کساني هستند؟ بگو: آنها که درعلمش اختلاف نباشد.
اگر بگويند: او کيست؟ بگو: همانا پيامبر اکرم(ص)صاحب آن امراست. آيا پيامبر اکرم (ص)تبليغ کرد يا نه؟ اگر بگويند: تبليغ کرد، بگو: آيا وي از دنيا رفت و آيا جانشين علمي دارد که درآن اختلافي نيست؟ اگر بگويند : نه، بگو: جانشين پيامبر اکرم(ص) [به تأييد الهي]مورد تاييد است و پيامبر اکرم (ص)فقط کسي را به جانشيني برمي گزيند که به همان حکم وي حکم دهد و در همه اوصاف به غير از نبوت، همانند او باشد. و اگر پيامبر اکرم(ص) کسي را در علمش جانشين قرار ندهد، کساني را که بعد ازايشان در صلب ها قرار دارند، ضايع نموده است.
اگر بگويند: علم پيامبراکرم(ص) از قرآن بود. بگو: «حم. سوگند به کتاب روشنگر که ما آن را در شبي مبارک نازل کرديم؛ چون (از آغاز خلقت) همواره (سنت ما)انذار خلق بوده است. درآن شب مبارک هر امري براساس حکمت تدبير مي گردد. (نزول قرآن)فرماني بود. از سوي ما، (که)ما(آن را)فرستاديم». (15)
اگر بگويند : خداي عزوجل فقط به سوي پيامبران [فرشته]مي فرستد. بگو: اين امر محکمي که در شب قدر گشوده مي شود، از طريق فرشتگان و روح است که از آسماني به آسمان ديگريا از آسماني به زمين فرو مي آيند.
اگربگويند: فروآمدن آنها از آسماني به آسمان ديگر است. بگو: درآسمان کسي نيست که از طاعت خدا به معصيتش برگردد.
واگر بگويند: ازآسماني به زمين فرو مي آيند و اهل زمين نيازمندترين مخلوق به آن هستند. بگو: آيا آنها(اهل زمين)به بزرگي نياز دارند که حکمش را بپذيرند؟
اگر بگويند: خليفه، حاکم آنهاست. بگو: «خدا سرپرست و کارساز کساني است که ايمان آورده باشند، ايشان را ازظلمت ها به سوي نور هدايت مي کند و کساني که (به خدا)کافر شده اند، سرپرستشان طاغوت است که از نور به سوي ظلمت سوقشان مي دهد، آنان دوزخيان اند و خود درآن به طور ابد خواهند بود». (16)
قسم به خدا که خداوند- عزذکره-در زمين و آسمان ولي اي ندارد، مگرآنکه از طرف خدا مورد تأييد است و هرکس تأييد شود، خطا نمي کند و خداوندي که يادش بزرگ است، در زمين دشمني ندارد، مگرآنکه مخذول است وهرکه از طرف خدا رها گردد، امرش درست نمي شود. همان گونه که بايد امر از آسمان به زمين فرو آيد تا اهل زمين بدان حکم کنند، همچنان آنها به سرپرست نياز دارند.
اگر گفتند: چنين کسي را نمي شناسيم. بگو: هرچه دلتان مي خواهد بگوييد. خداي عز وجل نمي پسندد که امت را بعد از محمد (ص)رها کند؛ به گونه اي که حجتي برآنان نباشد.
امام صادق(ع) فرمود: آن مرد مکثي کرد و گفت: اي فرزند پيامبرخدا! اين مسئله مشکلي است. اگر آنها بگويند: حجت خدا قرآن است، چه مي گوييد؟ فرمود: آن وقت به آنها مي گويم: قرآن، ناطق نيست که امر و نهي کند؛ ليکن قرآن اهلي دارد که امر و نهي مي کنند. و مي گويم: به بعضي از اهل زمين مصيبتي رخ داده است که در سنت و حکمي که اختلافي درآن نباشد، و در قرآن نيست. علم خداوند تعالي برنمي تابد که آن فتنه در زمين ظاهر شود و در حکم خداوند تعالي چيزي که آن را برطرف کند و اهل آن را نجات دهد، نباشد.
پس آن مرد گفت: اي فرزند پيامبر خدا! دراينجا غالب مي شويد. (17)
به طورخلاصه، امام باقر(ع)دراين روايت با استفاده ازاستمرار «شب قدر» در سال هاي بعد از رحلت پيامبراکرم (ص)، وفروآمدن فرشتگان و روح و ابلاغ احکام سال در آن شب و لزوم حجت خدا پس از پيامبر اکرم(ص)وجود «امام» را اثبات مي کند؛ امامي که همانند او بتواند فرشتگان را مشاهده و پيام هاي آنها را دريافت کند.
آگاهي از تقديرات شب قدر
«عن داود بن فرقد قال: سالته عن قول الله عز و جل (انا انزلناه في ليله القدر و ما ادراک ما ليله القدر)قال (ع) ينزل فيها ما يکون من السنه من موت او مولود. قلت له : الي من ؟ فقال (ع)الي من عسي ان يکون؟ان الناس في تلک الليله في صلاه و دعاء و مساله وصاحب هذا الامر في شغل، تنزل الملائکه اليه بامورالسنه من غروب الشمس الي طلوعها من کل امر سلام هي له الي ان يطلع الفجر؛ (18)
داود بن فرقد گويد: از امام صادق (ع) در مورد سخن خداوند تعالي که مي فرمايد: (انا انزلناه في ليله القدرو ما ادراک ما ليله القدر)(19)پرسيدم. حضرت فرمود: درآن شب آنچه در يک سال رخ مي دهد، از جمله مرگ ها و زايش ها نازل مي شوند. گفتم: به چه کسي نازل مي شوند؟ فرمود: به چه کسي احتمال دارد که نازل شود؟ مردم درآن شب در حال نماز و دعا و سؤال (از خداوند متعال) هستند و صاحب اين امر در کاري مشغول است. فرشتگان به همراه امور يک سال، از هنگام غروب خورشيد تا طلوع آن، به سوي او فرو مي آيند، همه امور را به سوي او مي آورند. آن شب براي او تا طلوع فجر، سالم است».
اين روايت بيانگرآن است که فرشتگان در شب قدر بر يک شخص خاص فرو مي آيند و امور سال آينده را به او تحويل مي دهند و از روايات ديگر و همچنين ازاينکه امور همگان در دست امام است، مي فهميم که آن شخص خاص، امام (ع) است.
امام صادق(ع) در ضمن روايتي که در تفسير سوره قدر بيان شده است، مي فرمايد:
«... تنزل الملائکه علي امام الزمان مع روح القدس وقوله تبارک و تعالي (تنزل الملائکه و الروح فيها باذن ربهم)و يدفعون ما کتبوه الي الامام ويلقي الله ذلک الي رسول الله (ص)ثم الي اميرالمومنين (ع) ثم الي الائمه (ع) واحدا بعد واحد حتي يلقوه الي الامام...؛ (20)فرشتگان به همراه روح القدس برامام زمان نازل مي شوند و سخن خداوند تبارک و تعالي (تنزل الملائکه و الروح فيها باذن ربهم)(21) [همين معنا را بيان مي کند]و ملائکه آنچه را که نوشته اند، به امام مي دهند و خداوند تعالي آن را به پيامبر (ص)، سپس به اميرمؤمنان (ع)، سپس به ائمه (ع) يکي بعد ازديگري القا مي کند تا آنها به امام (زمان) القا کنند».
جانشينان پيامبر اکرم (ص)
بعد ازآنکه فهميديم پيامبر اکرم (ص)جانشيناني دارد که بعد از وي هر سال در شب قدر فرشتگان برآنها فرو آمده، احکام سال بعد را به ايشان ابلاغ مي کنند، تعيين و مشخص کردن آنها ضروري به نظرمي آيد؛ چون بدون شناخت آنها، تبعيت از ايشان و انجام وظايفي که درقبال آنها داريم، ممکن نيست.
اولين ايشان حضرت علي (ع) است که در محضرپيامبراکرم(ص)هم پيک وحي را مشاهده مي کرد و هم صداي او را مي شنيد، اميرمؤمنان علي (ع) خود در اين باره مي فرمايد:
«و لقد سمعت رنه الشيطان حين نزل الوحي عليه (ص)فقلت: يا رسول الله ما هذه الرنه ؟ فقال : هذا الشيطان قد ايس من عبادته، انک تسمع ما اسمع و تري ما اري الا انک لست بنبي و لکنک لوزير و انک لعلي خير؛ (22)زماني که برپيامبر اکرم(ص) وحي نازل شد؛ ناله شيطان را شنيدم. گفتم: اي پيامبر خدا! اين ناله چيست؟ فرمود: اين شيطان است که از معبود شدن نااميد شده است. همانا تو آنچه را من مي شنوم، مي شنوي و آنچه را من مي بينم، مي بيني، با اين تفاوت که تو پيامبر نيستي، ولي وزير هستي و همانا تو بر خير هستي».
درروايات زيادي از پيامبر اکرم (ص)تعداد ائمه (ع) نيز مشخص شده اند که دراين جا ما فقط به برخي از آنها که به موضوع ما هم ربط دارند، اشاره مي کنيم. از امام هادي(ع) نقل شده است که امير مؤمنان علي (ع) به ابن عباس فرمود:
«ان ليله القدر في کل سنه وانه ينزل في تلک الليله امر السنه و لذلک الامر ولاه بعد رسول الله (ص)انا و احد عشر من صلبي ائمه محدثون؛ (23)همانا شب قدر در هر سال است و درآن شب، امر يک سال فرو مي آيد و آن امربعد از پيامبر اکرم(ص)صاحباني دارد». ابن عباس گفت: آنها چه کساني اند؟ علي (ع) فرمود: من و يازده نفر از فرزندانم، اماماني هستيم که فرشتگان با ما سخن مي گويند».
از پيامبراکرم(ص)نقل شده است که به اصحابش فرمود:
«آمنوا بليله القدرانها تکون لعلي بن ابي طالب و لولده الاحد عشر من بعدي؛ (24)به شب قدر ايمان بياوريد. آن شب(بعد از من) ازآن علي بن ابي طالب و يازده فرزندش است».
در برخي روايات نيز همه ائمه (ع) با اسم مشخص شده اند؛ ازجمله:
جابر بن يزيد جعفي گويد: از جابر بن عبدالله انصاري شنيدم که مي گفت: «لما انزل الله عز و جل علي نبيه(يا ايها الذين آمنوا اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم) قلت: يا رسول الله عرفنا الله و رسوله فمن اولو الامرالذين قرن الله طاعتهم بطاعتک ؟قال (ص)هم خلفائي يا جابر و ائمه المسلمين بعدي؛ اولهم علي بن ابي طالب، ثم الحسن، ثم الحسين، ثم علي بن الحسين، ثم محمد بن علي المعروف في التوراه بالباقر، و ستدرکه يا جابر، فاذا لقيته فاقرئه مني السلام، ثم الصادق جعفربن محمد، ثم موسي بن جعفر، ثم علي بن موسي، ثم محمد بن علي، ثم علي بن محمد، ثم الحسين بن علي، ثم سميي و کنيي حجه الله في ارضه و بقيته في عباده ابن الحسن بن علي، ذاک الذي يفتح الله تعالي ذکره علي يديه مشارق الارض و مغاربها، ذالک الذي يغيب عن شيعته و اوليائه غيبه لايثبت فيها علي القول بامامته الا من امتحن الله قلبه للايمان. قال: فقال جابر: يا رسول الله فهل ينتفع الشيعه به في غيبته؟ فقال (ص)اي و الذي بعثني بالنبوه انهم لينتفعون به يستضيئون بنور ولايه في غيبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب. يا جابرهذا مکنون سر الله و مخزون علمه فاکتمه الا عن اهله؛ (25)وقتي خداوند عزوجل آيه شريفه (ياايها الذين آمنوا اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم)(26)بر پيامبرش فرو فرستاد، عرض کردم: اي پيامبر! خدا و پيامبرش را شناختيم؛ اولوالامري که خداي تعالي اطاعتشان را همراه اطاعت شما آورده است، چه کساني هستند؟ حضرت فرمود:
اي جابر!آنها جانشينان من و امامان مسلمانان بعد ازمن هستند. اول آنها علي بن ابي طالب، سپس حسن، سپس حسين، سپس علي بن حسين، سپس محمدبن علي-که در تورات به «باقر»معروف است و اي جابر! تو او را درک خواهي کرد. وقتي او را ديدي، سلام مرا به او برسان- سپس صادق جعفر بن محمد، سپس علي بن محمد، سپس حسن بن علي، سپس همنام و هم کنيه ام، حجت خدا در زمين و يادگاراو در ميان بندگانش، پسر حسن بن علي است. او کسي است که خداوند تعالي به دستانش مشرق ها و مغرب هاي زمين را فتح مي کند. او کسي است که از شيعيان و دوستانش غايب مي شود؛ غيبتي که درآن فقط کساني در قول به امامتش ثابت قدم مي مانند که خداوند قلبشان را براي ايمان امتحان کرده است. جابر گفت: اي پيامبر خدا!آيا شيعيان در غيبتش از وي بهره مند مي شوند؟ حضرت فرمود: آري، قسم به کسي که مرا به پيامبري برگزيده است، آنها از او بهره مند مي شوند و در غيبتش از نور ولايتش روشنايي مي گيرند؛ همچنان که مردم از خورشيد استفاده مي کنند، هرچند ابرآن را بپوشاند. اي جابر! اين سر پنهان خدا و علم پوشيده اوست، پس آن را از غير اهلش مخفي نگهدار».
شب قدر و ضرورت حکومت جهاني امام (ع)
اهميت اين معجزه هميشگي وقتي آشکارتر مي شود که «حکومت واحد جهاني» تشکيل شود و براساس همين برنامه سالانه، برنامه اداره آن نوشته شود. در رأس اين حکومت، کسي قرار مي گيرد که از برنامه شب قدر آگاه است و مي تواند براساس همين برنامه، جهان را اداره کند و در چنين شرايطي حق هيچ ذره اي از ذرات وجود ضايع نمي شود و «عدالت» به معناي واقعي تحقق پيدا مي کند و زمينه رشد و تعالي انسان ها فراهم مي گردد. در روايتي اوضاع زندگي در حکومت حضرت مهدي (ع)چنين بيان شده است:
عمارساباطي مي گويد که به امام صادق (ع) گفتم:
«جعلت فداک فما نتمني اذا ان نکون من اصحاب القائم (ع) في ظهورالحق و نحن اليوم في امامتک و طاعتک افضل اعمالاً من اعمال اصحاب دوله الحق؟ فقال: سبحان الله اما تحبون ان يظهرالله عز و جل الحق و العدل في البلاد ويحسن حال عامه الناس
و يجمع الله الکلمه و يؤلف بين القلوب المختلفه و لايعصي الله في ارضه و يقام حدود الله في خلقه و يرد الحق الي اهله فيظهروه حتي لا يستخفي بشيء من الحق مخافه احد من الخلق؛ (27) فدايت شوم! حال که در خدمت شما (امام حاضر)بودن و در چنين اوضاعي از شما اطاعت کردن از اعمال اصحاب دولت حق بهتر است، چرا بايد آرزو کنيم که از اصحاب حضرت قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف)باشيم؟ حضرت در پاسخ فرمود: خداوند پاک و منزه است، آيا دوست نداريد که خداوند عزوجل حق و عدالت را در سرزمين ها آشکار کند و حال عموم مردم را نيک گرداند و در ميان مردم، (وحدت)کلمه و ميان دل هاي پراکنده انس و الفت ايجاد کند و خدا در زمين نافرماني نشود و حدود خداوند در ميان مخلوقات اقامه شود و حق به صاحبانش برگردد وحق را آنگونه آشکارکنند که چيزي از آن به سبب ترس ازاحدي از مخلوقات مخفي نماند؟».
خصوصياتي که از حکومت حق از جمله «عدالت گسترده» دراين روايت بيان شده است، برخاسته از هماهنگي ميان برنامه تکوين و تشريع است و فقط کسي مي تواند آن را اجرا کند که از برنامه هاي خداي تعالي براي بندگانش، با خبر باشد و او، همان امام (ع) است که در «شب قدر» آن برنامه را دريافت مي کند. ما نيز به درگاه خدا دعا مي کنيم تا تحقق اين روز را نزديک تر بفرمايد.
پي نوشت ها :
1-قدر/2: «همانا ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم».
2-بدايه المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، سيد محسن خرازي، ج2، ص8، موسسه نشراسلامي، قم 1416 ق. چ2.
3-بقره /30: «همانا من در زمين جانشيني قرار مي دهم».
4-بدايه المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، ج2، ص9.
5-ارشاد القلوب، حسن بن ابي الحسن ديلمي؛ دارالشريف الرضي، ج1، ص 131، للنشر، بي جا، 1412ق. ج1.
6-واقعه/79: «که جز پاکان کسي از آن آگاه نيست».
7-احزاب/33: «خدا چنين مي خواهد که هر رجس وآلايشي را از شما خانواده (نبوت)ببرد و شما را ازهر عيب، پاک و منزه گرداند».
8-فلاح السائل، سيد بن طاوس حلي، ص 183، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، قم.
9-بحارالانوار، ج 25؛ ص 97.
10-قدر/2.
11-بحارالانوار، ج43، ص65.
12-ج25، ص72.
13-قدر/1.
14-آل عمران/7.
15-دخان/1-5.
16-بقره/257.
17-الکافي، محمدبن يعقوب کليني، دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1365، چ4، ج1، ص245 و 246.
18-مستدرک الوسائل، محدث نوري، ج7، ص 462، موسسه آل البيت (ع)، قم، 1408ق، چ1.
19-قدر/1-2.
20-بحارالانوار، ج82، ص52.
21-قدر/4: «فرشتگان همراه روح درآن شب به اذن پروردگارشان فرود مي آيند».
22-نهج البلاغه، تحقيق: صبحي صالح، خطبه 192(قاصعه)،ص 406، تهران، انتشارت اسوه، 1415، ق. چ1.
23-الکافي، ج1، ص 532و 533.
24-همان، ص 533.
25-کمال الدين، محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق)، ج1، ص 253، دارالکتب الاسلاميه، قم، چ2، 1395 ق.
26-نساء/59: «اي کساني که ايمان آورده ايد، خدا را اطاعت کنيد و پيامبر و اولوالامر را اطاعت کنيد».
27-کمال الدين، ج2، ص645.