اسرار آميزترين مناطق جهان!
ترجمه: مژده
تعداد زيادي از کارشناسان مشهور اظهار مي کنند که مکان هاي اسرار آميزي که در سرتاسر جهان وجود دارند، احتمالاً به کمک تکنولوژي و دانش پيشرفته ايجاد شده اند (شايد پيشرفته تر از زمان ما) و تحت نفوذ و سيطره ي تمدن هاي گمشده بوده اند.
برخي هم عقيده دارند که هيچ تمدن بسيار پيشرفته يي تا به حال روي زمين وجود نداشته و تمام علوم عالي از انسان هاي فضايي زمان باستان که از آسمان به زمين آمده بودند به ارث رسيده است.
اما اکثر دانشمندان با هيچ کدام از اين نظرات موافق نيستند و سعي در تشريح رازهاي باستاني مربوط به آيين و مذاهب روي کره ي زمين دارند.
در اين متن سه مکان را به عنوان مرموزترين مناطق جهان به شما معرفي مي کنيم که ذهن ما را تسخير کرده اند؛ چرا که به نظر مي رسد از جهان ديگري آمده اند!
«استون هنج» که بناي تاريخي سنگي است، در سالسبري انگلستان جنوبي واقع شده و در برگيرنده ي سي سنگ قايم است. هر کدام از اين سنگ ها بيشتر از ده فوت ارتفاع و 45 تن وزن دارند. اين سنگ ها که «سارسن» نام دارند، با سي نعل درگاه که به صورت افقي و تخت روي شان قرار دارند، تشکيل يک دايره ي متصل را داده اند. در داخل اين دايره نيز چرخه يي مشابه تشکيل شده است و آنها هم به سبک ديرک و نعل درگاه ساخته شده اند.
بعضي افراد گفته اند که دروييدها (کاهنان مذهب سلتي) اين بنا را ساخته اند، اما واقعاً چيز زيادي از اين بنا نمي دانيم.
باستان شناسان تاريخ ساخت آن را بين سه تا پنج هزار سال پيش ذکر کرده اند، پس اين بنا حتي قبل از استفاده ي بشر از ابزارهاي فلزي ساخته شده است. حال بدون در نظر گرفتن اينکه چه کسي «استون هنج» را ساخته، واضح است که هزاران نفر در طراحي و به وجود آوردن آن سهيم بوده اند. فقط کشاندن چنين سنگ هاي عظيمي از مارلبورگ (سي کيلومتري جنوب استون هنج) کاري بس عظيم و بزرگ است. اين کار يک شاهکار جالب مهندسي محسوب مي شود و افسانه هاي بسياري وجود دارد که توضيح مي دهد چگونه انسان هاي اوليه اين سنگ هاي سنگين را حمل و جابه جا کرده اند!
جالب ترين موضوع اين است که «استون هنج» در جهات نقاط انقلاب و اعتدالي ستاره شناسي قرار گرفته و زمان طلوع خورشيد در خط افق، نور خورشيد به طور کامل بين فواصل خرسنگ ها ظاهر مي شود.
بي شک چنين چيزي تصادفي نيست و شايد با داستان هاي مربوط به سرآغاز و مبدأ اين مکان هاي مرموز ارتباط داشته باشد.
در سطح شن هاي بيابان پامپا، در حدود سيصد شکل از خط هاي مستقيم حک شده ساخته شده که شامل فرم هاي هندسي، تصاوير حيوانات و پرندگان و شکل هاي ديگر بوده و تنها از آسمان و بالا به وضوح قابل رويت هستند. سه نکته ي مرموز در نازکا پلاتيو قابل بررسي است:
1- خطوط مستقيم با کيلومترها فاصله در تمام مسيرها در بخش هايي از پامپاس يکديگر را قطع مي کنند.
2- فرم تعداد زيادي از اين خط ها به صورت شکل هاي هندسي است؛ مثل زاويه ها (کنج ها)، مثلث ها، شکل هاي خوشه يي، مارپيچ ها، مربع ها، خطوط مواج و ...
3- تعداد زيادي از خطوط نيز به شکل حيوانات درآمده اند.
طبق باور عامه ي مردم، جنوگليپس ها را گروهي از افراد به اسم نازکا ساخته اند، اما چرا و چگونه آنها اين شگفتي هاي جهان را که اصلاً قابل توضيح و تشريح نيستند خلق کرده اند؟
از وقتي که مشخص شد خطوط نازکا به جز از يک جايگاه بالاتر قابل رويت نيست. فرض مي شود که مردم نازکا هرگز نتوانسته اند حاصل کارشان را از جايگاه بالاتر ببينند؛ آيا امکان دارد جئوگليپس ها تمثال هاي خدايان حيواني يا طرح صورت هاي فلکي باشند؟ آنها راه و مسير بوده اند يا عقربه هاي نجومي يا حتي شايد يک نقشه ي خيلي عظيم؟ اگر مردمي که دو هزار سال پيش اينجا زندگي مي کردند، فقط از تکنولوژي ساده بي بهره بودند. چگونه براي ساختن چنين شکل هاي دقيقي برنامه ريزي کرده اند؟ آيا آنها پيرو يک نقشه بوده اند؟ اگر اين گونه بود چه کسي آن را ترتيب داده است ؟ به هر جهت در ظاهر تمام اين ها به يک دنياي ماورايي تعلق دارند. به منظور معرفي کردن خطوط نازکا، که با جا به جا کردن صخره هاي بيابان براي نشان دادن سطح زيرين شن هاي صورتي کمرنگ ساخته شده اند. بازديدکننده ها اغلب توضيحاتي تخيلي ارايه مي دهند: از باندهاي پرواز براي سفينه هاي فضايي گرفته تا راه هايي براي قهرمانان المپيک، آب آرت (هنر بصري)، پاپ آرت و در نهايت رصد خانه هاي ستاره شناسي...
بعضي از دانشمندان مي گويند ساکنان جزيره ي ايستر يعني راپانويي ها از «پلي نزي» آمده بودند، اما شباهت هاي اين مجسمه ها به مجسمه هاي سنگي هندي اطراف درياچه ي «تيتيکاکا» در جنوب آمريکا جالب و در خور توجه است. آيا اين تشابه تصادفي است؟ متخصصين قادر نيستند به طور دقيقي کاربرد مجسمه هاي «موآي» را توضيح دهند. بعضي از آنها اعتقاد دارند که اين مجسمه ها نماد قدرت، مذهب و سياست بوده اند. يکي از بزرگ ترين اسرار جزيره ي ايستر اين است که اين سنگ ها چگونه از معدن سنگ تا صفه هاي شان (گاهي فاصله يي بيشتر از بيست يا 25 کيلومتر) منتقل شده اند؟ طبق افسانه ي راپانويي، «موآي» خودش از معدن سنگ راه مي افتاده! بعضي نيز اين مجسمه ها را به مراسم آييني نسبت مي دهند. شايد افراد جزيره ي ايستر از قدرت هاي ماورايي کمک مي گرفتند و با توانايي فوق طبيعي آنها را مي تراشيدند و سپس حرکت مي دادند. جزيره ي ايستر بيشتر به نام ها «ته-پيتو-او-ته-هنا» به معني «داستان جهان» و «ماتا-کي-ته-راني» به معني «چشماني نظاره گر به بهشت» مشهور است. اين نام هاي باستاني و جزييات بسيار زياد اسطوره يي به احتمالاتي اشاره دارند مبني بر اينکه اين جزيره ي دورافتاده شايد قبلاً يک شاخص جغرافيايي و رصدخانه ي ستاره شناسي تمدني فراموش شده، اما بسيار قديمي بوده است.
منبع: نشريه 7 روز زندگي، شماره 98.
برخي هم عقيده دارند که هيچ تمدن بسيار پيشرفته يي تا به حال روي زمين وجود نداشته و تمام علوم عالي از انسان هاي فضايي زمان باستان که از آسمان به زمين آمده بودند به ارث رسيده است.
اما اکثر دانشمندان با هيچ کدام از اين نظرات موافق نيستند و سعي در تشريح رازهاي باستاني مربوط به آيين و مذاهب روي کره ي زمين دارند.
در اين متن سه مکان را به عنوان مرموزترين مناطق جهان به شما معرفي مي کنيم که ذهن ما را تسخير کرده اند؛ چرا که به نظر مي رسد از جهان ديگري آمده اند!
استون هنج
«استون هنج» که بناي تاريخي سنگي است، در سالسبري انگلستان جنوبي واقع شده و در برگيرنده ي سي سنگ قايم است. هر کدام از اين سنگ ها بيشتر از ده فوت ارتفاع و 45 تن وزن دارند. اين سنگ ها که «سارسن» نام دارند، با سي نعل درگاه که به صورت افقي و تخت روي شان قرار دارند، تشکيل يک دايره ي متصل را داده اند. در داخل اين دايره نيز چرخه يي مشابه تشکيل شده است و آنها هم به سبک ديرک و نعل درگاه ساخته شده اند.
بعضي افراد گفته اند که دروييدها (کاهنان مذهب سلتي) اين بنا را ساخته اند، اما واقعاً چيز زيادي از اين بنا نمي دانيم.
باستان شناسان تاريخ ساخت آن را بين سه تا پنج هزار سال پيش ذکر کرده اند، پس اين بنا حتي قبل از استفاده ي بشر از ابزارهاي فلزي ساخته شده است. حال بدون در نظر گرفتن اينکه چه کسي «استون هنج» را ساخته، واضح است که هزاران نفر در طراحي و به وجود آوردن آن سهيم بوده اند. فقط کشاندن چنين سنگ هاي عظيمي از مارلبورگ (سي کيلومتري جنوب استون هنج) کاري بس عظيم و بزرگ است. اين کار يک شاهکار جالب مهندسي محسوب مي شود و افسانه هاي بسياري وجود دارد که توضيح مي دهد چگونه انسان هاي اوليه اين سنگ هاي سنگين را حمل و جابه جا کرده اند!
جالب ترين موضوع اين است که «استون هنج» در جهات نقاط انقلاب و اعتدالي ستاره شناسي قرار گرفته و زمان طلوع خورشيد در خط افق، نور خورشيد به طور کامل بين فواصل خرسنگ ها ظاهر مي شود.
بي شک چنين چيزي تصادفي نيست و شايد با داستان هاي مربوط به سرآغاز و مبدأ اين مکان هاي مرموز ارتباط داشته باشد.
خطوط نازکا
در سطح شن هاي بيابان پامپا، در حدود سيصد شکل از خط هاي مستقيم حک شده ساخته شده که شامل فرم هاي هندسي، تصاوير حيوانات و پرندگان و شکل هاي ديگر بوده و تنها از آسمان و بالا به وضوح قابل رويت هستند. سه نکته ي مرموز در نازکا پلاتيو قابل بررسي است:
1- خطوط مستقيم با کيلومترها فاصله در تمام مسيرها در بخش هايي از پامپاس يکديگر را قطع مي کنند.
2- فرم تعداد زيادي از اين خط ها به صورت شکل هاي هندسي است؛ مثل زاويه ها (کنج ها)، مثلث ها، شکل هاي خوشه يي، مارپيچ ها، مربع ها، خطوط مواج و ...
3- تعداد زيادي از خطوط نيز به شکل حيوانات درآمده اند.
طبق باور عامه ي مردم، جنوگليپس ها را گروهي از افراد به اسم نازکا ساخته اند، اما چرا و چگونه آنها اين شگفتي هاي جهان را که اصلاً قابل توضيح و تشريح نيستند خلق کرده اند؟
از وقتي که مشخص شد خطوط نازکا به جز از يک جايگاه بالاتر قابل رويت نيست. فرض مي شود که مردم نازکا هرگز نتوانسته اند حاصل کارشان را از جايگاه بالاتر ببينند؛ آيا امکان دارد جئوگليپس ها تمثال هاي خدايان حيواني يا طرح صورت هاي فلکي باشند؟ آنها راه و مسير بوده اند يا عقربه هاي نجومي يا حتي شايد يک نقشه ي خيلي عظيم؟ اگر مردمي که دو هزار سال پيش اينجا زندگي مي کردند، فقط از تکنولوژي ساده بي بهره بودند. چگونه براي ساختن چنين شکل هاي دقيقي برنامه ريزي کرده اند؟ آيا آنها پيرو يک نقشه بوده اند؟ اگر اين گونه بود چه کسي آن را ترتيب داده است ؟ به هر جهت در ظاهر تمام اين ها به يک دنياي ماورايي تعلق دارند. به منظور معرفي کردن خطوط نازکا، که با جا به جا کردن صخره هاي بيابان براي نشان دادن سطح زيرين شن هاي صورتي کمرنگ ساخته شده اند. بازديدکننده ها اغلب توضيحاتي تخيلي ارايه مي دهند: از باندهاي پرواز براي سفينه هاي فضايي گرفته تا راه هايي براي قهرمانان المپيک، آب آرت (هنر بصري)، پاپ آرت و در نهايت رصد خانه هاي ستاره شناسي...
جزيره ايستر
بعضي از دانشمندان مي گويند ساکنان جزيره ي ايستر يعني راپانويي ها از «پلي نزي» آمده بودند، اما شباهت هاي اين مجسمه ها به مجسمه هاي سنگي هندي اطراف درياچه ي «تيتيکاکا» در جنوب آمريکا جالب و در خور توجه است. آيا اين تشابه تصادفي است؟ متخصصين قادر نيستند به طور دقيقي کاربرد مجسمه هاي «موآي» را توضيح دهند. بعضي از آنها اعتقاد دارند که اين مجسمه ها نماد قدرت، مذهب و سياست بوده اند. يکي از بزرگ ترين اسرار جزيره ي ايستر اين است که اين سنگ ها چگونه از معدن سنگ تا صفه هاي شان (گاهي فاصله يي بيشتر از بيست يا 25 کيلومتر) منتقل شده اند؟ طبق افسانه ي راپانويي، «موآي» خودش از معدن سنگ راه مي افتاده! بعضي نيز اين مجسمه ها را به مراسم آييني نسبت مي دهند. شايد افراد جزيره ي ايستر از قدرت هاي ماورايي کمک مي گرفتند و با توانايي فوق طبيعي آنها را مي تراشيدند و سپس حرکت مي دادند. جزيره ي ايستر بيشتر به نام ها «ته-پيتو-او-ته-هنا» به معني «داستان جهان» و «ماتا-کي-ته-راني» به معني «چشماني نظاره گر به بهشت» مشهور است. اين نام هاي باستاني و جزييات بسيار زياد اسطوره يي به احتمالاتي اشاره دارند مبني بر اينکه اين جزيره ي دورافتاده شايد قبلاً يک شاخص جغرافيايي و رصدخانه ي ستاره شناسي تمدني فراموش شده، اما بسيار قديمي بوده است.
منبع: نشريه 7 روز زندگي، شماره 98.