بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار جمع كثيرى از سپاهيان و بسيجيان در مشهد، 10/6/78
امنيت سياسى معنايش اين است كه تفكرات و معارف سياسى در جامعه، معارف واضح و دور از نفاق و دوگونهگويى و دوگونهانديشى باشد. معنايش اين است كه كسانى كه متصدى بيان مسائل سياسى براى مردم هستند،نسبت به مردم امانت بهخرج دهند. معنايش اين است كه كسانى كه متصدى نوشتن و پخش كردن و منتشر كردن معارف فكرى جامعه هستند، دروغ نگويند، فريب ندهند، تقلب نكنند و در طعامى كه علىالظاهر شيرين هم هست، زهر مخلوط نكنند؛ اين امنيت سياسى است. آن قلمى كه برمىدارد بيست سال تلاش و مجاهدت مظلومانه و فداكارانهى اين ملت را در مقابلهى با قدرتهاى زورگوى چپاولگر دشمن ظالم انكار مىكند، اين امنيت سياسى كشور را به هم مىزند و ناامنى فكرى ايجاد مىكند. آن كسى كه در داخل كشور، با استفاده از امكاناتى كه قانون و بيتالمال اين مردم در اختيار او گذاشته است، برمىدارد خواستههاى دولتمردان و سياستمداران فلان كشور دشمن را توجيه مىكند و با قالبهاى علىالظاهر پسنديده، به خورد يك عده مىدهد، اين ناامنى سياسى و فكرى ايجاد مىكند. اين هم مثل همان دزد سرگردنه است - فرقى نمىكند - مثل همان اشرار لب مرز است. آنها مگر چه كار مىكنند؟ آنها هم جنس قاچاق مىآورند و جوانان مردم را دچار انواع بدبختيها و بيماريها و اعتياد مىكنند. آنكه اين كار را مىكند، از او كه كمتر نيست؛ اگر خطرناكتر نباشد! اينها ذهنها را منحرف و گمراه مىكنند. بنده دربارهى مطبوعات و نوشتنها، صحبتهاى زيادى كردهام. هيچكس هم نمىتواند منكر اين بشود كه بنده طرفدار فكر آزاد، قلم آزاد، بيان آزاد و معارف منتشر شدهى گونهگون در اين كشورم؛ اعتقاد من اين است. من مىگويم بايستى افكار و آراء و سلايق مختلف در كشور، به صورت صحيح و درست مطرح شود؛ اما گفتن معارف گوناگون يك حرف است، دروغ گفتن به مردم و دروغ نوشتن و تحريف كردن حقايق و بلندگوى دشمن شدن، حرف ديگرى است؛ آنچه كه من درباب مطبوعات نمىتوانم قبول كنم و بپذيرم، اين دومى است.
بيانات مقام معظم رهبرى در اجتماع بزرگ زائران در حرم امام رضا(علیه السلام)، 6/1/79
وحدت ملى چگونه تأمين مىشود؟ يكى از عواملى كه وحدت ملى را تأمين مىكند، اين است كه آن كسانى كه سخنشان در ميان مردم، حوزهى تأثيرى دارد - يا مسؤولند، يا چهرهى موجّه دينىاند؛ چهرهى روحانىاند، چهرهى سياسىاند - در اظهارات خودشان كارى نكنند كه يك گروه و جناح از مردم، دلهايشان نسبت به ديگران چركين شود. فتنهانگيزى نكنند. البته فتنهانگيختن و بد دل كردن مردم نسبت به يكديگر، يكى از مواد برنامهاى است كه دشمنان نسبت به اين ملت در نظر دارند. همين راديوهاى بيگانه و همين مراكز خبرى، شايد بشود گفت نصف حرفهايشان طراحى شده است، براى اينكه بتوانند دلهاى گروهى از مردم را نسبت به گروه ديگرى بدبين و مكدّر كنند. اصلاً مىنشينند طرّاحى مىكنند كه اين طور بگوييم كه اين اثر را بكند. كسانى كه زبان و قلمشان كار مىكند، در درجهى اوّل بايد اين را رعايت كنند كه آنچه مىگويند، ايجاد بدبينى نكند. مردم نسبت به يكديگر بدبين شوند، يا مردم نسبت به مسؤولان بدبين شوند؛ اين باز يك نوع فتنهسازى و گناه ديگرى است. بعضى افراد همهى همّتشان اين است كه با شايعهپردازى، با جعل خبر و با پرداختهاى تقلّبآميزِ خبر - ممكن است يك خبر اصلش هم راست باشد، اما به نوعى آن را پردازش كنند تا مطلب دروغ و خلاف واقعى را در ذهن مخاطب القاء كند - دلهاى مردم، جوانان و خوانندگان و شنوندگان خودشان را نسبت به مسؤولان نظام بدبين و آنها را دچار ترديد كنند. اين كار چه فايدهاى دارد؟ جز كُند كردن حركتِ پيشرفت ملت و كشور، هيچ فايدهى ديگرى ندارد. جز اينكه مسؤولان را در اين كار مردّد كند، مردم را نسبت به آينده نااميد سازد و نيروى عظيم اميد را از مردم بگيرد، هيچ فايدهاى ندارد. بعضى كسان سعى مىكنند افرادى را به همهى نظام و يا به برخى از مسؤولان نظام بدبين كنند؛ در حالى كه اگر حقيقتاً سخن حقّى وجود داشته باشد، آن سخن حق ممكن است از طريقى به گوش مسؤول يا مسؤول مافوق او منتقل شود كه آثار بسيار بهترى هم داشته باشد. حادثهاى اتّفاق مىافتد، ترورى مىشود، جنايتى در جايى انجام مىگيرد؛ آن قدر حرف خلاف، توهّمآميز و حيرتآور براى خواننده از زبان كسانى كه هيچ احساس مسؤوليتى نمىكنند، شنيده مىشود! آن كسانى كه از واقعيتها خبر دارند، مىبينند كه چقدر اينها يا دورند، يا خودشان را عمداً از واقعيت دور نگه مىدارند. اينها مسائلى است كه وحدت ملى را خدشهدار مىكند. بنابراين، وحدت ملى يكى از اساسىترين خواستههاى يك ملت است.
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور، 4/9/88
در اوائل همين حوادث بعد از انتخابات - اين فتنهى بعد از انتخابات - اولين كارى كه شد، ترديدافكنى در كار مسئولين رسمى كشور بود؛ در كار شوراى نگهبان، در كار وزارت كشور. اين ترديدافكنىها خيلى مضر است؛ دشمن اين را ميخواهد. جوانان بسيجى بايد ايمان را، بصيرت را، انگيزه را، رعايت موازين و معيارها را، اينها همه را با هم ملاحظه كنند.
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار مردم قم در سالگرد قيام 19 دى، 9/10/88
در شرائطى كه دشمن با همهى وجود، با همهى امكاناتِ خود درصدد طراحى يك فتنه است و ميخواهد يك بازى خطرناكى را شروع كند، بايد مراقبت كرد او را در آن بازى كمك نكرد. خيلى بايد با احتياط و تدبير و در وقت خودش با قاطعيت وارد شد. دستگاههاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هيچگونه تخطى از قانون، بايستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگيرد؛ اما ورود افرادى كه شأن قانونى و سمت قانونى و وظيفه ى قانونى و مسئوليت قانونى ندارند، قضايا را خراب ميكند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لايجرمنّكم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى». (سوره مائده، آیه 8)
بله، يك عدهاى دشمنى ميكنند، يك عدهاى خباثت به خرج ميدهند، يك عده اى از خباثتكنندگان پشتيبانى ميكنند - اينها هست - اما بايد مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضايا بشود، بىگناهانى كه از آنها بيزار هم هستند، لگدمال ميشوند؛ اين نبايد اتفاق بيفتد. من برحذر ميدارم جوانهاى عزيز را، فرزندان عزيز انقلابىِ خودم را از اينكه يك حركتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چيز بر روال قانون.
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار مردم قم در سالگرد قيام 19 دى، 19/10/88
در شرائط فتنه، كار دشوارتر است؛ تشخيص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را هميشه تمام ميكند؛ هيچ وقت نميگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگويند تو حجت را براى ما تمام نكردى، راهنما نفرستادى، ما از اين جهت گمراه شديم. در قرآن مكرر اين معنا ذكر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل ديدن است؛ منتها چشم باز ميخواهد. اگر چشم را باز نكرديم، هلال شب اول ماه را هم نخواهيم ديد؛ اما هلال هست. بايد چشم باز كنيم، بايد نگاه كنيم، دقت كنيم، از همه ى امكاناتمان استفاده كنيم تا اين حقيقت را كه خدا در مقابل ما قرار داده است، ببينيم.
مهم اين است كه انسان اين مجاهدت را بكند. اين مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در اين مجاهدت به او كمك ميكند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از اين قبيل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم كشور - كه حقيقتاً اين حركت ميليونى فوقالعاده ى مردم حركت عظيمى بود - از همين قبيل است، و قضاياى گوناگونى كه ما در طول انقلاب از اين چيزها كم نداشتيم. اين مجاهدت، راه را به ما نشان ميدهد.
بیانات مقام معظم رهبرى در ديدار با اعضای شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى، 29/10/88
دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنميتابند؛ فضاى غبارآلود را ميخواهند. در فضاى غبارآلود است كه ميتوانند به مقاصد خودشان نزديك شوند و به حركت ملت ايران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنايش اين است كه يك عدهاى بيايند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد ميدان شوند، فضا را غبارآلود كنند؛ در اين فضاى غبارآلود، دشمنِ صريح بتواند چهرهى خودش را پنهان كند، وارد ميدان شود و ضربه بزند. اينى كه اميرالمؤمنين فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع»، تا آنجائى كه ميفرمايد: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لميخف على المرتادين»؛ اگر باطل، عريان و خالص بيايد، كسانى كه دنبال شناختن حق هستند، امر برايشان مشتبه نميشود؛ ميفهمند اين باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندين»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پيرايه بيايد توى ميدان، معاند ديگر نميتواند حق را متهم كند به حق نبودن. بعد ميفرمايد: «و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان»؛ فتنهگر يك تكه حق، يك تكه باطل را ميگيرد، اينها را با هم مخلوط ميكند، در كنار هم ميگذارد؛ «فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه»؛ آن وقت كسانى كه دنبال حقند، آنها هم برايشان امر مشتبه ميشود. فتنه اين است ديگر.
خوب، حالا در مقابل يك چنين پديدهاى، علاج چيست؟ عقل سالم حكم ميكند و شرع هم همين را قاطعاً بيان ميكند: علاج عبارت است از صراحت در تبيين حق، صراحت در بيان حق. وقتى شما مىبينيد يك حركتى به بهانهى انتخابات شروع ميشود، بعد يك عامل «دشمن»ى در اين فضاى غبارآلوده وارد ميدان شد، وقتى مىبينيد عامل دشمن - كه حرف او، شعار او حاكى از مافىالضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا بايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را روشن كنيد. همه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، خواص؛ و در ميان خواص، بيشتر از همه، آن كسانى كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان بيشترى دارند. اين وظيفه است ديگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى ميگويد. اينجور نباشد كه باطل، خودش را در لابهلاى گرد و غبارِ برخاستهى در ميدان مخفى كند، ضربه بزند و جبههى حق نداند از كجا دارد ضربه ميخورد. اين است كه حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نيست. خواص بايد حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بيان كنند. اين، مخصوص يك گرايش سياسى خاص هم نيست. در داخل نظام اسلامى، همهى گرايشهائى كه در مجموعهى نظام قرار دارند، اينها بايد صريح مشخص كنند كه بالاخره آن حمايتى كه مستكبرين عالم ميكنند، مورد قبول است يا مورد قبول نيست. وقتى كه سران استكبار، سران ظلم، اشغالگران كشورهاى اسلامى، كُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطين و در عراق و افغانستان و خيلى جاهاى ديگر، مىآيند وارد ميدان ميشوند، حرف ميزنند، موضع ميگيرند، خوب، بايد معلوم بشود اين كسى كه در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل اين چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجويد، بگويد من دشمن شمايم؟ من مخالف شمايم؟
... فتنهگر و دشمن هميشه هست؛ امروز يك دشمن است، فردا يك دشمن ديگر است، پسفردا يك كس ديگر است، يك جور ديگر است. يك ملت وقتى بيدار بود، آگاه بود، عازم بود، ايمان خودش را حفظ كرد، زنده بود، رويش داشت، با همهى اين معارضهها با آسانى - كه روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ايستادگى ميكند، دست و پنجه نرم ميكند، بر همهى اين معارضهها هم فائق مىآيد.
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوائى ارتش، 19/11/88
آنچه كه مهم است، اين است كه ملت عزيز ما اتحاد خود را حفظ كنند، وحدت كلمه را حفظ كنند. اين وحدت كلمه، خارى در چشم دشمنان است. سعيشان اين است كه وحدت كلمهى ملت را به هم بزنند. به گمان من مهمترين هدف از حوادث دوران فتنهى بعد از انتخابات - اين چند ماه - اين بود كه بين آحاد ملت شكاف بيندازند؛ سعيشان اين بود. ميخواستند بين آحاد مردم شكاف بيندازند، و نتوانستند. امروز معلوم شده است كه آن كسانى كه در مقابل عظمت ملت ايران، در مقابل كار بزرگ ملت ايران در انتخابات ايستادند، آنها بخشى از ملت نيستند؛ افرادى هستند يا ضد انقلاب صريح، يا كسانى كه بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، كار ضد انقلاب را ميكنند؛ ربطى به تودهى مردم ندارند. تودهى مردم راه خود را ادامه ميدهد؛ راه خدا را، راه اسلام را، راه جمهورى اسلامى را، راه پياده كردن احكام الهى را، راه رسيدن به عزت و استقلال در پناه اسلام را. ملت حركتش اينجورى است.
بیانات مقام معظم رهبرى در ديدار جمعی از مردم آذربايجان، 28/11/88
در آن قضاياى فتنهى اول انقلاب كه در جاهاى مختلف فتنهانگيزى شد، از جمله در تبريز، امام فرمودند كه خود مردم تبريز جواب فتنهگران را خواهند داد، و دادند؛ همينجور شد. جز نيروى ايمان و غيرت و همت و آگاهى و بصيرت، چيز ديگرى نميتوانست آن فتنهها و آن آتشها را خاموش كند.
امروز هم همين جور است. جوانهاى عزيزى كه امام را نديدند، دوران دفاع هشت ساله را نديدند، «باكرى»ها را نديدند، شخصيتهاى فداكار آن روز را كه شهيد شدند، نديدند، اما با همان قدرت، با همان استقامت و با همان بصيرتى در صحنه حاضر ميشوند كه آن روز جوان تبريزى در بيست و نهم بهمن وارد ميدان شد و در طول دوران جنگ تحميلىِ هشت ساله، در جبهههاى مختلف از خود دلاورى و فداكارى نشان داد. امروز جوانهاى ما همين جورند. اين معنايش چيست؟ چرا؟ قضيه چيست؟ قضيه را در حقانيت اين سخن بايد جستجو كرد: «سخن انقلاب، سخن حق». اين، خاصيت حق است. «مثلا كلمة طيّبة كشجرة طيّبه»؛ اين يك درخت پاكيزه و سالم و خوشنهادى است كه در زمين سالم رشد ميكند. «اصلها ثابت و فرعها فى السّماء»؛ ريشهاش محكم است، شاخ و برگش هم رفته بالا. «تؤتى اكلها كلّ حين باذن ربّها» (سوره ابراهیم، آیه 25) ميوهى او هم هميشگى است و در هر فصلى ميوهى خود را ميدهد. يعنى يك بار مصرف نيست، مثل خيلى از اين حركاتى كه در دنيا انجام ميگيرد؛ به اسم انقلاب يا كودتا يا غير ذلك حكومتها را تغيير ميدهند، اما يك بار مصرفند؛ بعد در يك دورهى كوتاهى، قضيه به شكل قبل از آن حركت و نهضت يا گاهى بدتر برميگردد. كلمهى حق اينجور نيست؛ كلمهى حق ماندگار است.
بیانات مقام معظم رهبرى در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، 6/12/88
در اين فتنههاى بعد از انتخابات، آن چيزى كه اساس قضيه است، اين است كه رأى مردم و حضور مردم از نظر يك عدهاى نفى شد، مورد خدشه قرار گرفت، نظام تكذيب شد، مورد تهمت قرار گرفت. گناه بزرگى كه انجام دادند، اين بود. اينها بايست تسليم میشدند. بالاخره وقتى انتخابات با همين معيارهائى كه در اسلام وجود دارد - كه حالا بعضى از معيارها و شاخصهائى كه براى انتخابات در نظر ما معتبر است، كه نظر اسلام است، من عرض ميكنم - اتفاق افتاد، بايستى در مقابل قانون، در مقابل داورى قانون تسليم شد؛ همچنان كه بايد در مقابل آن داورى كه قانون او را معين ميكند، تسليم شد. اگر قانون در مسئلهى مهمى مثل مسئلهى انتخابات يك داورى را مشخص كرده است، يا يك شيوهى داورى را مشخص كرده است، بايد تسليم اين بشوند، ولو برخلاف ميلمان باشد؛ اين ميشود انتخابات سالم.
بیانات مقام معظم رهبرى در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1/1/90
هر سالى از سالهائى كه دوران انقلاب گذرانده است، و در هر سالى هر ماهى، و در هر ماهى هر روزى، وزن و مقدارى دارد، ارزشى دارد؛ نبايد اين را از دست داد. ممكن است در هشت ماه از سال 88 كه اشتغالات فتنهانگيزان بعضى از ذهنها را به خود مشغول كرد، برخى از كارها نيمهكاره مانده باشد؛ بايد جبران بشود. بايد حركت، يك حركت سريعى باشد.
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران، 16/5/90
اوضاع منطقه درست عكس سياستهاى قدرتهاى غربى و آمريكا و صهيونيسم بينالملل دارد پيش ميرود. آنها راجع به ايران برنامههائى داشتند؛ درست عكس آنچه كه آنها ميخواستند، خداى متعال مقدر كرد و پيش آمد. آنها ايران را تحريم كردند، اما بحران اقتصادى گريبان خودشان را گرفت. آنها فتنهى 88 را براى زمين زدن جمهورى اسلامى تقويت كردند - يا تدارك كردند، يا لااقل پشتيبانى و تقويت كردند - اما نظامها و رژيمهاى وابستهى به خودشان يكى پس از ديگرى زمين خورده يا متزلزل شده. آنها به عراق و افغانستان حمله كردند، براى اينكه ايران را محاصره كنند - بزرگانشان گفتند كه اين براى محاصرهى ايران است - اما خودشان محاصره شدند؛ پاشان در گل فرو رفته، به دام افتادند. آنچه كه آنها دربارهى ما تدبير و عمل كردند، خداى متعال عكسش را مقدر كرد و نشد.
بيانات مقام معظم رهبرى در اجتماع بزرگ مردم كرمانشاه، 20/7/90
در انتخابات، دو تا مسئله از همه مهمتر است: مسئلهى اول، حضور مردم، شركت مردم - كه بايستى وسيع و گسترده باشد - مسئلهى دوم، قانونگرائى در انتخابات، وفادارى به قانون، احترام به رأى مردم. اينجور نباشد كه اگر چنانچه انتخابات بر طبق نظر و ميل ما انجام گرفت، اين را ما قبول داشته باشيم؛ اگر برخلاف نظر ما بود، «و ان يكن لهم الحقّ يأتوا اليه مذعنين». اگر حق را به ما دادند، آنى كه ما ميخواهيم، سر كار آمد، قانون را قبول داريم؛ اگر آنى كه ما ميخواهيم، سر كار نيامد، ميزنيم زير قانون؛ نه قانون را قبول داريم، نه رأى مردم را قبول داريم؛ اين نميشود. فتنهى 88 همين جور بود. ادعا كردند كه قانونگرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأى ندادند، اكثريت مردم به كس ديگرى رأى دادند؛ اينها بنا كردند دعوا راه انداختن كه چرا! كشور را، ملت را مدتى مضطرب كردند، دشمن را خوشحال كردند؛ البته آخرش هم در مقابل مردم ديگر تاب نياوردند و عقب نشستند.
گناه آتشافروزان فتنهى 88 همين بود كه به قانون تمكين نكردند، به رأى مردم تمكين نكردند. ممكن است كسى بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خيلى خوب، اين اعتراض ايرادى ندارد؛ اما راهِ قانونى دارد كه چگونه بايد اين اعتراض را بيان و دنبال كرد. اگر قانون را قبول داريم، بايد از آن راه برويم. اين هم نكتهى اصلى است.
... يكى ديگر از چالشها - كه البته اين چالش پيچيدهترى بود - چالشهاى فتنهانگيزى بود كه در فتنهاى مثل هجدهم تير سال 78 و فتنهى سال 88، با فاصلهى ده سال، اينها در تهران راه انداختند. اميدوار بودند كه بتوانند با اين فتنه، نظام را شكست بدهند؛ ضربه وارد كنند؛ اما بعكس شد. در فتنهى هجدهم تير، پنج روز بعد از اينكه فتنهگران فتنهى خود را شروع كردند، مردم آن حركت عظيمِ 23 تير را، نه فقط در تهران، بلكه در ساير شهرها به راه انداختند. در فتنهى 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، آن قضيهى عظيم نهم دى به راه افتاد. همان وقت بعضى از ناظران خارجى كه از نزديك ديده بودند، در مطبوعات غربى نوشتند و ما ديديم، كه گفته بودند آنچه در نهم دى در ايران پيش آمد، جز در تشييع جنازهى امام، چنين اجتماعى، چنين شورى ديده نشده بود. اين را مردم كردند. حضور مردم اينجورى است.
منبع: www.khamenei.ir