نقش خانواده، مدرسه و جامعه در بهداشت رواني
نويسنده:علي پور عليرضا توتکله-کارشناس ارشد برنامه ريزي درسي
مقدمه
نقش خانواده
از نظر روانشناسي بررسي حالات روحي و رواني مادر در دوره حاملگي و ارتباط با اختلالات شخصيتي و رفتاري در افراد بسيار حائز اهميت است.زماني که مادر در دوران بارداري دستخوش هيجان، نگراني و اضطراب مي گردد، گردش خون جنين به شدت دچار اختلال مي شود و در نتيجه جنين فعاليت بسيار زيادي از خود بروز مي دهد.حال اگر نگرانيهاي مادر پي در پي و طولاني مدت باشد،بطور حتم ضايعات و عوارض ناگوار و عميقي را بر روي جنين بجا خواهد گذاشت.همچنين ضربه وارده بر نوزاد در زمان تولد و يا اگر نوزاد در هنگام تولد با کمبود شديد اکسيژن مواجه شود، قواي عقلاني و بدني او به شدت کاهش يافته و به عقب افتادگي حرکتي دچار خواهد شد.بعد از تولد کودک نيز تغذيه و محبت دو عامل بسيار مهم و اساسي در نگهداري و پرورش او تلقي مي گردند.کودکاني که به هر دليل از مادر دور نگه داشته مي شوند از لحاظ رشد و تکامل عاطفي، رواني، اجتماعي و عقلي با مشکل جدي مواجه هستند و درصد عقب ماندگي هوشي و مشکلات روحي و رواني و اجتماعي آنها به مراتب بيشتر از ساير کودکان است.
مسلماً اساس حالات رواني و عاطفي هر انساني از دوران کودکي او پي ريزي مي گردد، از اين رو عدم توجه به سالم سازي محيط زندگي کودک، بويژه از لحاظ رواني و عاطفي، باعث ايجاد مشکلات فراواني براي او مي شود.روانشناسان اعتقاد دارند، که محيط زندگي کودک رفتار بزرگترها و اطرافيان با او، نحوه ارتباط اعضاي خانواده با يکديگر، اعتقادات و تعصبات والدين، تعارضات موجود در محيط خانواده و وضعيت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي حاکم بر آن اثرات قابل توجهي بر روحيه، رشد و تکامل شخصيت کودک دارد.مهر و محبت والدين به کودک امنيت رواني و عاطفي مي بخشد و اعتماد به نفس او را افزايش مي دهد و زمينه ورود وي را در جامعه و داد و ستدهاي اجتماعي و ارتباطات همه جانبه فراهم مي سازد.
برخي از رفتارهاي کودکان ظاهراً بي اهميت به نظر مي رسند و والدين توجه چنداني به آنها ندارند، مانند جويدن ناخن، مکيدن انگشتان، روياهاي وحشتناک، حسادتهاي زياد، کج خلقي، ترسهاي غيرعادي و ...که از نشانه هاي اختلال رفتاري است و اگر به موقع پيشگيري و درمان نشوند به تدريج به رفتارهاي ضداخلاقي و اجتماعي مانند انزواطلبي و افسردگي تبديل مي شوند.چنين کودکاني به درس، زندگي و روابط اجتماعي علاقه اي ندارند و اگر در شرايط حاد و پيچيده تري قرار بگيرند ممکن است به بيماريهاي رواني پيشرفته مبتلا گردند.يکي ديگر از عوامل اصلي در بهداشت رواني دوران کودکي احترام شايسته و مناسب به شخصيت کودک است.احترام کردن به کودک نشاط، شوق و اميد را در وي برمي انگيزد و باعث مي گردد که او داراي شخصيت مستقل و بااراده گردد.افرادي که در کودکي مورد تحقير،بي احترامي و بي مهري قرار گرفته اند در بزرگسالي معمولاً روحي ناآرام و متزلزل دارند و هميشه در زندگي خود احساس ناامني،درد و رنج واضطراب مي نمايند.دوره کودکي بهترين زمان براي رشد و يادگيري است.کودکاني که از لحاظ عاطفي و رواني سالم هستند بطور طبيعي از خود تلاش و کنجکاوي زيادي براي فهم امور و درک مسايل مختلف اطراف خود نشان مي دهند، بنابراين، اگر اشتياق و جستجوگري آنها جهت فراگيري به موقع درک گردد و به سؤالاتشان پاسخ مثبت، منطقي و درخور فهم آنها داده شود، بطور يقين موجبات رشد و تکامل ذهني، رواني و اجتماعي آنان به خوبي فراهم خواهد شد.بطور کلي علاقه نداشتن والدين به کودک و بي توجهي به نيازها و احتياجات او، رفتار تحقيرآميز و اهانت بار، راهنمايي نادرست، سرزنش مداوم، ظلم و ستم و سخت گيري هاي بيجا و يا برعکس مهر و محبت افراطي و حمايت بيش از حد از کودک از جمله عوامل مهمي هستند که در کودک ترس و وحشت، ناراحتي، عدم اعتماد به نفس، تزلزل روحي و رواني و اضطراب شديد و دائمي ايجاد مي کنند.اين عوامل هريک به تنهايي مي توانند بسياري از اختلالات رفتاري را در کودک پايه گذاري نمايند.در نتيجه مي توان گفت که خانواده ها، نقش بسيار مهمي در تربيت و پرورش کودکان دارند از اين رو بايد زمينه رشد صحيح شخصيت و تعادل رواني فرزندان خود را بخوبي فراهم نمايند، تا آنها بتوانند مستقل، بااراده و با اعتماد به نفس در جامعه زندگي کنند و در روابط داد و ستدهاي اجتماعي خود، روشي منطقي، متعادل و اصولي داشته باشند.
نقش مدرسه
1-اختلالات رفتاري
مانند:گستاخي، نافرماني-قانون شکني، دزدي، شقاوت و بي رحمي، دروغگويي و فرار از خانه.
2-اختلالات عصبي
مانند:اضطراب،حساسيت زياد، گوشه گيري، غوطه ور شدن در فکر و خيال، احساس ناراحتي بيش از حد و عدم توجه به اطراف.
3-اختلالات رواني
مانند:انزوا طلبي افراطي، بي تفاوتي نسبت به محيط زندگي و افکار موهوم و بيهوده.
4-اشکالات درسي و آموزشي مانند:عقب ماندگي درسي، عدم تمرکز حواس، مشکلات شناختي، ذهني و شنيداري، نداشتن توانايي در بيان افکار،عقايد و سخن گفتن.
متأسفانه در بيشتر مدارس دنيا دانش آموزاني هستند که از مشکلات عاطفي، عصبي و رواني رنج مي برند.در مدارس کشور ما نيز تعدادي از کودکان نامتعادل، ناسازگار و بزهکار وجود دارند که بايد به موقع شناسايي شوند و به شکلي مناسب و شايسته مورد توجه و حمايت قرار گيرند تا بتوانند ساير کودکان مسير عادي و طبيعي زندگي خود را طي کنند.عدم توجه به مشکلات چنين کودکاني باعث مي شود که بتدريج ناهنجاريهاي اجتماعي، رفتارهاي ضداخلاقي و بزهکاري در آنها تشديد شود که در نتيجه از درس، مدرسه و زندگي بيزار شده و چه بسا ممکن است به اختلالات و ناراحتيهاي روحي و رواني مبتلا گردند.در دوران بلوغ مسائل بسيار مهمي در زندگي نوجوان مطرح مي شود که از مهم ترين آنها، تغييرات جسماني و رواني است.در اين دوره نوجوان ممکن است در نتيجه احساس انزواطلبي، خيالبافي، اضطراب شديد و تنهايي مرتکب اعمالي شود که عواقب خطرناک و مسئله سازي را براي او به دنبال داشته باشد.از نظر بهداشت رواني، شناخت تحولات روحي و رواني نوجوان در اين دوره بسيار حائز اهميت است.در اين مرحله از زندگي نوجوان، مشاوران، معلمان، اولياي مدرسه و والدين نقش مهمي را در ارشاد و راهنمايي او بر عهده دارند و همگي بايد تلاش کنند تا براساس دگرگونيهاي جسماني، تحولات روحي و رواني و کيفيت رشد عاطفي، اجتماعي و اخلاقي نوجوان او را به سوي يک زندگي ايده آل و با نشاط هدايت نمايند.
رفتار اولياء مدارس، معلمان و والدين بايد با کودک و نوجوان بسيار دوستانه و توأم با احترام باشد.و همچنين بايد آنها را به داشتن افکار، عقايد، رفتار، برنامه ريزي و اخذ تصميم صحيح تشويق کنند تا از اين طريق بتوانند زمينه استقلال آنان را فراهم نمايند.در برخي موارد، سخت گيري و شدت عمل والدين و اولياي مدارس سبب مي شود که زمينه عصيان، پرخاشگري و ستيزه جويي کودک و نوجوان در جامعه فراهم شود بنابراين، والدين و اولياي مدارس بايد با توجه به نتايج ناگواري که ممکن است از سخت گيريهايي بي مورد حاصل شود از اقدام به آن جداً پرهيز نمايند و آخر اينکه عدم توجه به نيازهاي واقعي کودک و نوجوان ممکن است او را به انواع بزهکاريها و انحرافات گرفتار نمايد از اين رو لازم است اولياي مدارس و بويژه معلمان، علاوه بر نظارت و توجه به پيشرفت تحصيلي دانش آموزان به مسائل عاطفي، روحي و رواني و اخلاقي آنها نيز عنايت کافي داشته باشند و در صورت مشاهده مشکلاتي در اين زمينه با روشهاي معقول، منطقي و مناسب نسبت به حل و فصل آنها اقدام نمايند، تا بدين وسيله بتوانند هرچه بيشتر، بهتر و سريعتر بهداشت رواني دانش آموزان را تأمين کنند.
نقش جامعه
1-آموزش و پرورش
اولياء و مربيان مدارس اعم از آموزگاران، دبيران، مشاوران و ساير دست اندرکاران آموزشي بايد با توجه به فرايند رشد دانش آموزان در دوران کودکي و نوجواني راهکارهاي مناسبي را در جهت ارائه خدمات بهداشت رواني به آن ها عرضه نمايند و به مسائل رواني و عاطفي شاگردان به دقت توجه کنند تا از اين طريق بتوانند به کمبودها، نواقص و نيازهاي عاطفي و رواني آنان پي ببرند.براي گسترش هرچه بيشتر بهداشت رواني در بين دانش آموزان، مدارس بايد به امکانات، تجهيزات و کادر بهداشت رواني کار آمد و ماهر مجهز باشند و ضمن بهره برداري از منابع بومي و محلي شيوه هاي استفاده و برخورداري از امکانات و تسهيلات بهداشت رواني را به دانش آموزان ارائه دهند.علاوه بر اين، مربيان و اولياء مدارس بايد به بررسي مشکلات و موانع مربوط به يادگيري دانش آموزان نيز بپردازند و ضمن رفع مشکلات و نارسائيهاي آموزشي و درسي موجود زمينه هاي لازم و مناسب را جهت رشد استعداد و خودشکوفائي آنان فراهم سازند.
2-انجمن هاي اولياء و مربيان
علاوه بر اين، انجمن اولياء و مربيان نقش بسيار مهمي در برقراري ارتباط صميمانه و مستمر در زمينه هاي مختلف و بويژه آموزشي و تربيتي بين مربيان مدارس و اولياي دانش آموزان دارد.اين نوع ارتباط مي تواند بسيار مفيد و سازنده واقع شود و موجبات رشد و ترقي دانش آموزان و شکوفايي استعدادهاي نهفته آنها را به خوبي فراهم نمايد.
اما مهمترين مسئله اي که در زمينه تربيتي کودکان مطرح است، هماهنگي هاي لازم بين الگوهاي تربيتي خانه و مدرسه است.چون اگر کودک بين الگوهاي تربيتي خانه و مدرسه تضاد و مغايرتي مشاهده کند قطعاً به دام شک و ترديد گرفتار خواهد شد و نمي تواند بين دو الگوي تربيتي خانه و مدرسه يکي را انتخاب کند.اين دوگانگي در الگوهاي تربيتي بدترين وضعيت روحي و رواني را براي کودک فراهم مي کند.در اين حالت کودک دچار تزلزل روحي و عاطفي مي شود،نمي تواند به درستي تصميم بگيرد و انتخاب کند.اين مسئله يکي از مهمترين نکات تأثيرگذار در بهداشت رواني دانش آموزان است که انجمن اولياء و مربيان بايد به آن توجه لازم را داشته باشد و با ايجاد هماهنگي و همنوايي بين الگوهاي تربيتي خانه و مدرسه زمينه تربيت صحيح و شايسته دانش آموزان را فراهم نمايد.نکته آخر اينکه انجمن اولياء و مربيان مي تواند با برقراري و تشکيل جلسات و سمينارهاي مختلف از متخصصان علوم تربيتي، روانشناسي و غيره دعوت بعمل آورد تا با ايراد سخنراني و بحث هاي علمي درباره بهداشت رواني در حوزه هاي گوناگون آموزش و پرورش، اهميت بهداشت رواني در مدارس و موسسات آموزشي را هرچه بيشتر و بهتر براي همگان، بخصوص والدين و مربيان آشکار سازند تا اين مسئله بتواند مورد توجه لازم و اولويت کاري همه ارگانهاي ذيربط قرار گيرد.
3-سازمان کتابهاي درسي
4-رسانه هاي گروهي
نشريات مختلف هم بايد با چاپ مقالات و آثار مربوط به بهداشت رواني هرچه بيشتر آگاهي مردم را در اين زمينه افزايش دهند.
منابع:
1-حکمت، سيمين و همکاران(1364):بهداشت عمومي، دفتر تحقيقات و برنامه ريزي درسي.
2-پورعليرضا توتکله، علي( 1386):«خانواده و سلامت رواني کودک»مجله اطلاعات علمي، شماره 331، 50-52.
3-شعاري نژاد، علي اکبر(1364):روانشناسي رشد، چاپ چهارم،انتشارات اطلاعات.
منبع:اطلاعات علمي، شماره 9.