تصمیمگیری، عملگرایی، موفقیت
منبع : اختصاصي راسخون
انسان برای حرکت در مسیر موفقیت نیازمند این است که عمل کننده باشد. لازمه عملی که پایان و نهایتش موفقیت است تصمیمگیری بجا و مناسب است. بدین خاطر ما در این مقاله این سه مقوله را با توضیح مباحث زیر بررسی میکنیم. مباحثی از قبیل: آیات و روایاتی درباره تدبّر و عاقبت اندیشی، تصمیمگیری برنده و بازنده، مشاوره، آیات و روایاتی درباره بهرهگیری از مشاوره و تجربههای گوناگون، تلقین، چگونگی باز یافتن قدرت، چگونگی دعا و درخواست، نکتههایی درباره موفقیت و...
کلید واژه: تصمیمگیری، عملگرایی، موفقیت، تلقین، دعا، مسئولیت.
مقدمه
بالاترین لذّتها برای انسان در اشتیاقی است که او را به ماجرا جوییهای و پیروزیهای بزرگ و اعمال خلاقانه وا میدارد. (آنتوان دئنست اگزوپری)
برای داشتن بهترین عملکرد، خود باید مشوق اصلی خودتان باشید. باید همواره در حکم مربی خود باشید و خودتان را به بازی کردن به بهترین وجه ممکن تشویق نمایید. اینکه هر لحظه چگونه با خود صحبت میکنید تعیین کننده 95 درصد احساسات مثبت یا منفی شما میباشد. احساسی که دارید ناشی از وقایعی نیست که برای شما روی میدهد، بلکه نتیجه شیوه نگرش و تحلیل شما نسبت به این وقایع و رویدادهاست. برداشت شما از وقایع تا حد زیادی برایتان تعیین میکند که چگونه برداشتی داشته باشید، چه تصمیمی بگیرید و چگونه عمل کنید.
تصمیمگیری
در هر کاری نظر دیگران را بپرس آنگاه خود تصمیم بگیر. فراموش نکن که در کارهای مربوط به خودت کسی جز تو نمیتواند بهترین تصمیم را بگیرد و بدون شک بهترین دوست تو، خودت هستی، همان کسی که هیچ وقت او را آدم حساب نکردهای. به ندای درونیات گوش بده، به خودت گوش کن. کاری را انجام بده که باطنت میگوید! دستت را بر میز بکوب و اشتباه هم که باشد خودت تصمیم بگیر...!
ببین دوست من، میخواهی موفق بشوی؟ باید خودت تصمیم بگیری. تقویم، ساعت، زن، شوهر، کار، مدرسه و... را باید خود تو انتخاب کنی. بگذار دیگران هر چه خواستند بگویند! هر چه به نظرت درست است انجام بده و باز میگویم هیچ وقت فراموش نکن که: «هیچ کس به اندازه خودت تو را دوست نمیدارد.»
بپذیری یا نه، بهترین دوستت خودت هستی. فرض کن در جمع دوستانت هستی، به آینهای که روبهرویت هست نگاه کن. همه دوستان خود را در آینه ببین. در هر مرحلهای یکی از آینه میرود ولی تو هرگز نمیتوانی از آینه بیرون بروی. در هر بار نگاه کردن به آینه بدون هیچ قید و شرطی خود را خواهی دید. نمیتوانی از خود فرار کنی، نمیتوانی خود را رها کنی. پس برای صادقترین دوست خود یعنی خودت، به اندازه واقعیاش ارزش قائل شو! بگو ببینم چه کسی غیر از خودت با تو وارد قبر میشود! پس با خودت آشتی کن و خودت تصمیماتت را بگیر؛ تا تو هستی زندگی زیبا و معنادار است. تو نباشی زندگی پوچ است، حتی خورشید... (1)
اگر اهدافت نمیتوانند خواب را از سرت بپرانند معنیاش این است که مشکلی وجود دارد؛ یا هدفت را اشتباه انتخاب کردهای و یا به آن ایمان نداری. کدامش صحیح است؟ از نو فکر کن! باید هدفت دست کم به اندازه دوستت برایت جذاب باش، همانطور که به خاطر دوستت بیخوابی میکشی، هدفت نیز باید خواب را از سرت بپراند.
آیات و روایاتی درباره تدبّر و عاقبت اندیشی
امام علی (ع) میفرمایند: «أیُّهَا ألنَّاسُ!... لَا خَیرَ فِی الدُّنیَا لَا تَدبِیرَ فِیَها؛ هیچ خیری در دنیایی که تدبیر و آیندهنگری در آن نباشد نیست.» (3)
از امام صادق (ع) نقل شده است: «مردی خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت: ای رسولخدا مرا نصیحت کن. حضرت فرمود: آیا عمل میکنی؟ گفت: آری. تا سه مرتبه سؤال خود را تکرار نمودند و مرد پاسخ مثبت داد. آنگاه فرمود: »هر گاه تصمیم به انجام کاری گرفتی، در عاقبت آن بیندیش. پس چنانچه عاقبت آن کار درست و صحیح بود عمل کن، در غیر این صورت منصرف شو و آن را رها کن. (4)
مرحله تصمیمگیری برنده
1- توجه خود را به مدل پیروزی معطوف کنید؛
2- وظایف خانگی خود را انجام دهید؛
3- اولویتهای خود را تعیین کنید؛
4- به امیال و وسوسههای ناگهانی خود اعتماد کنید؛
5- سخت نگیرید.
پس از تصمیمگیری:
1- تصویری را که از خود ساختهاید دور اندازید؛
2- تمام و کمال مسئولیت بپذیرید؛
3- طرفدرای نکنید، تصحیح کنید.
مرحله تصمیمگیری بازنده
1- توجه خود را به مدل باخت معطوف کنید؛
2- به فکری که شما را دیوانه میکند گوش کنید؛
3- همچنان که آینده را پیشبینی میکنید خود را با اضطراب درمانده کنید؛
4- به امیال ناگهانی خود اعتماد نکنید، به چیزهایی که دیگران فکر میکنند گوش دهید؛
5- چون مجبور به تصمیمگیری هستید، سنگینی آن را حس کنید.
پس از تصمیمگیری:
1- با تلاش برای تحت کنترل در آوردن نتیجه را برای خود دغدغه خاطر بیافرینید؛
2- اگر آن طور که پیش خود مجسم میکنید از کار در نیامد، دیگری را سرزنش کنید؛
3- اگر نتیجه نداد، حیرت زده به خود بگوئید کاشکی آن یکی راه را بر میگزیدم؛
4- چنانچه تصمیمگیریتان «اشتباه» از کار در آمد به تصحیح کردن آن اقدام نکند، زیرا برای آن خیلی مایه گذاشتهاید. (5)
یک مشاور بیشتر داشته باشی چه ضرری دارد؟
آیات و روایاتی درباره بهرهگیری از مشاوره و تجربههای گوناگون
«ألَّذِینَ یَجتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإثمِ وَ الفَواحِش ... وَ أقَامُوا الصَّلَوةِ وَ أمرُهُم شَورَی بَینَهُم وَ مِمّا رَزَقنَاهُم یُنفِقُون...» (7)
خداوند در این آیه، یکی صفات بهترین انسانها را مشورت میشمارد.
پیامبر اکرم (ص) در اینباره میفرمایند: «هنگامی که زمامداران شما، نیکان شما و توانگران شما، سخاوتمندان شما باشند و کارتان با مشورت انجام شود، شایستهی بقاء و زندگی هستید در غیر این صورت زیرِ زمین از روی آن برای شما بهتر است.» (8)
امام علی (ع) میفرمایند: «مِنَ التُّوفِیقِ حِفظُ التَّجرُبِه؛ بهرهگیری از تجربه نشانهی موفقیت است.» (9)
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «لا یَلدَغُ المُؤمِنَ مِن جَحرِ وَاحِدٍ مَرَّتَینِ؛ مؤمن هیچ گاه از یک سوراخ، دوبار گزیده نمیشود.». (10)
امام علی (ع) درباره حضرت پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «خدایا! بهترین درودهایت و... را خاص پیامبرت قرار بده که خاتم پیامبران است و... آشکار کننده حق با برهان، فرونشاننده طغیان و درهم کوبنده شوکت گمراهان، چنان که او بار رسالت را نیرومندانه برداشت. در انجام فرمانت، برپا و در جهت خشنودیت، پویا؛ نه از اقدامی رویگردان و نه در عزمی سُست و ناتوان.» (11)
تلقین
اراده و حتی فراخوان آن با توانایی و کارآیی خود تلقینی مخالفند چرا که با گفتن من میخواهم فکر ما مفهوم اما من نمیخواهم را استنباط میکند. پس، فعل خواستن را کنار بگذارید و به بیان جمله های مثبت در زمان حال اخباری مبادرت ورزید. سپس در هنگام لزوم تلقینهایی را برای آینده اضافه کنید.
شاید عجیب به نظر رسد که عبارت بیانی یک مضمون برای تحقق یافتن آن کافی باشد. تجربه بارها ثابت کرده است که هوشمندی خاص ناهوشیاری و طریقه عمل آن (که هنوز مبهم است) کارخود، یعنی فرایند تحقق بخشیدن تلقینها را انجام میدهد. نگران نشوید. عبارتی که ناخواسته شما را بیان میکند با خود تکرار کنید. اجازه دهید توجهتان به این عبارت معطوف شود. تکرار شفاهی با صدای بلند یا آهسته بعد از مدتی کوتاه ماشینوار و غیر ارادی میشود، و کمک میکند تا تخیل (یعنی ناهوشیاری) ارتباطش را به اندیشه القاء شده، حفظ کند؛ و از این طریق از ورود افکار بیگانه به هدف خودتلقینی جلوگیری میکنیم و راه را به روی تک اندیشه میگشاییم. به نهایت کارآیی تلقین دست مییابیم و تلقین گستره فکر ما را منحصراً اشغال میکند. پس خود تلقینی، بدون هیچگونه تلاشی از جانب اراده، مصرانه در صدد است با عبارتهای بیانی یا تصویرهای معرف نتیجه مطلوب را وارد ناهوشیاری کند و برای این منظور اجازه میدهیم این عبارتها و تصویرها بر تخیل اثر کنند و منعکس شوند.
میگویند «گوته» شاعر و نویسنده آلمانی، ساعتهای متمادی در عالم خیال با خود به گفتگو میپرداخت و در این حالت رؤیاگونه دوستی خیالی را در مقابل خود مینشاند و با او به سؤال و جواب میپرداخت. او چنان تصویر زندهای از دوست خیالی خود در ذهن تصویر میکرد که حتی آهنگ صدا و لحن کلام وی را نیز میشنید و پاسخ مشکلات و دشواریهای زندگی را از او دریافت میکرد.
حافظه، گاوصندوق ذهن و ضمیر باطن است. برای داشتن یک حافظه خوب، شبها قبل از خواب این کلمات را تکرار نمایید: «هوش بیکران ضمیر باطن من هر آنچه را که نیاز به دانستن و یاد آوری آن داشته باشم در ذهنم حاضر میکند.»
هرگاه در صدد یافتن پاسخ مسئلهای هستید ابتدا سعی کنید که آن را از لحاظ عینی حل نمایید. با پژوهش و تحقیق و کسب اطلاع از دیگران، معلومات مورد نیاز خود را به دست آورید، مسئله را هنگام خواب به ضمیر ناخودآگاه بسپارید تا راه حل مناسب به شما ارائه دهد.
باستانشناسان و دانشپژوهان که عمری در تحقیق و مطالعه متون قدیمی و آثار باستانی سپری کردهاند به یاری ضمیر باطن خود صحنههای زندگی روزگاران گذشته را در ذهن تصور مینمایند و از این طریق به اکتشافات حیرتانگیزی دست مییابند.
نطفة آینده شما از هم اکنونِ ذهنتان بسته شده و شالوده آن، اندیشهها، باورها و اعتقادات عادی شماست. مطمئن باشید هوش و خردتان شما را هدایت و آیندهتان را سرشار از موفقیت میسازد. هرگاه این مسئله را به خود بقبولانید و آن را باور داشته باشید همواره خیر و موفقیت و شادمانی سر راهتان قرار خواهد گرفت.
آنچه باید نیک به خاطر بسپاریم، این است که هیچ تلاشی بیهوده نیست و اگر تلقین را به طور منظم، حتی در شرایط نامساعد، انجام میدهیم، میتوانیم قاطعانه مطمئن باشیم که به سوی هدف پیش میرویم. اگر فوراً -حتی بعد از چند جلسه- تغییر محسوسی مشاهده نکنیم، باید به یاد آوریم که تلقین در دراز مدت به نتیجه مطلوب میرسد. شما با خود تلقینی در ناهوشیاریتان محرکهایی را به عنوان اندیشه یا تصویر نگه میدارید، و این محرکها کاری درونی انجام میدهند که ممکن است تا آخرین مرحله از آن بیاطلاع باشید. (12)
فردی که میخواهد در حدی معقول برخود حاکم باشد، باید ذهن خود را به درستی از اندیشههایی که یقیناً برایش میسرند، پر کند تا با وجود ناتوانی ظاهری به هدفش برسد. هر بار که به آن فکر میکند، باید با خویشتن تکرار کند: من میتوانم کاملاً بر خودم مسلط شوم... بر خلاف میل کسانی که سعی میکنند مرا منصرف کنند یا به من بقبولانند که موفق نمیشوم یا مانع تلاش من شوند، کاملاً بر خود مسلط میشوم، من همه آنچه برای تسلط من بر خویش از هر نظر با ثبات بیشتری بر قرار میماند... من حاکم خویش هستم... من با چنین افکاری بهبود شخصیتم را آغاز میکنم... من انگیزش معقولی را که حتماً نتیجه بخش است به نیمه هوشیاری خود منتقل میکنم.
هر کس میتواند این عبارتها را با ذهنیت خود سازگار و آنها را ساده کند. (من میتوانم به تسلط بر خویش نائل شوم) یا آنها را مطابق میلش تغییر دهد و از هر فرصتی برای جا انداختن عبارتها در مغزش سود جوید و مقدمات کار را با نتیجه آنی و بسیار دلگرم کننده فراهم آورد. بگذارید تا اندیشههای مورد نظر بدون تلاشی از جانب اراده و با تأملی آرام، بر تخیل شما منعکس شود. مثلاً خود را تسلیم خواب یا رِخوَت خوابآلود ناشی از تکانهای قطار کنید. اگر بتوانید در جادهای ساکت نه خیلی سریع، و نه خیلی آرام، قدم بزنید بسیار عالی خواهد بود. جایی که توجه بتواند بدون واهمه منفعل بماند. در عین حال برای تنفس عمیق ریههای خود را کاملاً باز کنید. همیشه میتوانیم برای خود تلقینی وقت پیدا کنیم به شرطی که به آن بیندیشیم اندیشه اولیه تسلط بر خویش را باید انتهای رشتهای تلقی کنیم که به تحقق یافتن ثمر بخش این اندیشه میانجامد بهتر است این انتها را تعیین و تثبیت بکنیم تا مبادا در سیل افکار دیگر گم شود. انسانی که میگوید: چقدر دلم میخواست شخصیت قویتری داشتم، هر چند همیشه بسیار ضعیف هستم... به ضعف خویش معترف است. هنگامی که حوادث موجب میشوند از این ضعف و بیثباتی متأسف شود، هر چند ناپایدار به این میل فکر میکند، ولی برای حفظ حضور این میل سودمند در ذهنش تلاشی نمیکند. او میگذارد این میل در وی فروکش کند تا اینکه شرایط جدیدی دوباره این میل را در او زنده کنند. پس با شور و اشتیاق، سر رشته یعنی برنامهای برای تسلط بیشتر بر خویش را به دست میگیرید. آن را همچون دوستی بدانید که نمیخواهید لحظهای از شما دور باشد یا دست کم، دوستی که اغلب او را میبینید. با در نظر گرفتن این فکر مهم که ره آورد تجربه است، به خود بگویید: این فکر تمام توجه من را به خود جلب میکند، جذابتر و مقاومت ناپذیرتر.
همیشه مرا وسوسه میکند... این فکر با نیروی عظیم بهبود بخشی که در اختیار دارد تمام موانع را پشت سر میگذارد. به وقت نیاز از نشانههای مادی استفاده کنید تا این میل ناب را در خود بازیابید و تثبیت کنید. دیدیم ناهوشیاری، از هوشمندی خاص خود برخوردار و قوه ابتکارش شگفتانگیز است. خود تلقینیهای بسیار سادهای، برای دستیابی از نتیجهای که القاء میکنند کافیاند. از جمله توصیههای امیل کوئه: اوضاع و احوال من هر روز؛ از نظر بهتر و بهتر میشود... (در اینجا بهتر است بگوییم: من هر روز از هر نظر بیشتر بر خویش مسلط میشوم) اینجا هم مثل جاهای دیگر، اصل تقسیم کار نقش فوقالعادهای دارد. نیمه هوشیاری شما نیازهایی را که به تفصیل برایش شرح میدهید، سریعتر و بهتر برآورده میکند. (13)
هرگز منصرف نشو!
چشمهایش را که باز کرد وسط بیابان بود. یک گروه مافیا او را برای پول گرفتن از خانوادهاش اشتباهی به جای شخص دیگری گروگان گرفته بودند. جوان بیگناه را در وسط بیابان رها کرده بودند تا بمیرد، گویی میخواستند از او انتقام بگیرند! باور کردنی نبود. جوان پس از مدتی سردرگمی به فکر افتاد، به یاد پسر یازده سالهاش افتاد که به کلاس چهارم میرفت. پسرش از او دور بود و در قصهشان تنها و بیکس مانده بود. سال گذشته در حادثه رانندگی زنش را از دست داده بود و میدانست که به خاطر پسرش و به خاطر آینده او باید زنده بماند. به اینها که فکر میکرد حالت انتقام در چهرهاش به وجود آمد و گفت منتظرم باش پسرم، دارم میآیم، به خاطر تو زنده خواهم ماند. هیچ وقت تنهایت نخواهم گذاشت. به طرف مغروب شروع به حرکت کرد. رفت و رفت و رفت... تشنه و گرسنه، سه روز تمام راه رفت. امیدش داشت تمام میشد سه روز بود که به یک واحه نرسیده بود. مصمم بود، قسم خورده بود که به پسرش ملحق شود و از این مسئله در نگذرد. با ایمان و اراده قوی راه رفت. از تشنگی لبهایش ترک برداشته بود و از آنها خون جاری بود. خون لبانش را میمکید و راه میرفت. یک آن، اتفاق بزرگی افتاد، واحهای را دید نزدیک شد گفت نجات یافتم، فرزندم، دارم میآیم و شروع به دویدن کرد. نزدیک واحه آمد به خیال اینکه آب است دستش را وارد آب کرد و گرمای سوزان شنزار دستش را بریان کرد. گفت خدا لعنت کند و به راه خود ادامه داد. کمی بعد واحهای جدید دید. درخت و گُل و آب همه چیز وجود داشت. باز دوید. این دفعه به راستی واحه بود! اما نزدیک که شد با صدای بلند فریاد زد: من اینقدر خوش شانس نیستم، سراب میبینی سراب! جوان نترسید، نیفتاد، باز هم به راه افتاد. پسرش حتی لحظهای از یادش نمیرفت. دوباره واحهای دید، دوید و دوید و خودش را به آب انداخت شنهایی که داخل دهانش رفتند سراب بودن واحه را فریاد زدند. دیگر حالی نداشت ولی به سوی هر واحهای که میدید میدوید، هر چند در هر بار با سراب روبرو میشد...
دیگر روز پنجم هم به پایان رسیده بود. کشانکشان به طرف پسرش میرفت، از نو یک واحه دید با هزار زحمت به طرفش رفت. خدا میداند این چندمین سراب بود... جوان که قدرتش تمام شده بود نمیتوانست حتی خود را کنار بکشد. دوباره یک واحه دید کمی بیشتر رفت کمی بیشتر خود را کشید. به سختی زمزمه کرد: «مرا ببخش نمیتوانم بیایم. میدانم این هم سراب است، حتی بعدی هم سراب خواهد بود. خداحافظ!»
خودش را زیر گرمای ذوب کننده آفتاب انداخت و تسلیم شد و اندکی بعد مُرد! روز بعد کاروانی از همان محل عبور میکرد رهبر کاروان جسد جوان را پیدا کرد و دوستانش را صدا زد: از خوردن آب بگذرید و اینجا بیایید اینجا یک مُرده است. ده متر مانده به آب از تشنگی مردن خیلی تلخ است اما کسی که در چنین شرایطی میمیرد آن را درک نمیکند. (14)
هفت روش برای بازیافتن قدرت
2- از سرزنش کردن خود برای اینکه بر خود مسلط نیستید اجتناب کنید. شما دارید بهترینهایی را که میتوانید انجام میدهید و در راه باز یافتن قدرت خود هستید.
3- از زمان و مکانی که نقش قربانی را در آن بازی میکنید آگاه باشید. سرنخهایی را پیدا میکنید که به شما میگوید مسئول آنچه که هستید، آنچه که دارید و آنچه که انجام میدهید یا احساس میکنید نیستید.
4- با بزرگترین دشمن خود، آدم وراج درونتان آشنا شوید و دوست درونی دوست داشتنیای را جایگزین آن کنید.
5- حق و حسابهایی که شما را «گیر انداخته» است شناسایی کنید وقتی آنها را پیدا کردید، احتمالاً به طرزی شبهه انگیز میتوانید سریعاً از «گیر افتادن» بیرون آیید.
6- آنچه را که در زندگی میخواهید، مشخص کنید و بر اساس آن دست به اقدام بزنید. منتظر نباشید کسی آن را دو دستی به شما تقدیم کند و خیلی وقت است که شما انتظار میکشید.
7- از حق انتخابهای متعدد که در هر وضعیتی - هم در عمل و هم از لحاظ جسمانی- سر راه شما قرار میگیرد آگاه باشید. راهی را انتخاب کنید که به رشد و بالندگی شما مساعدت میرساند و باعث میشود با خود و دیگران احساس آرامش کنید. (15)
افسانهها را دوست میداریم ...
میگویند: ارسطو از بیان افکارش هیچ ابایی نداشت. در یونان قدیم تعداد بردهها کم و بیش دو برابر انسانهای آزاد بود. انسانها حرفهایی را که جسارت گفتنش را نداشتند به ارسطو نسبت میدادند و با گفتن «ارسطو این طور گفته: ارسطو آن طور گفته.» از گرفتاری میگریختند. چون ارسطو جسور بود و قادر بود هر حرفی را بزند. اگر بیان حرفی برای مردم خیلی سخت بود میگفتند: «این را من نمیگویم، ارسطو گفته است!»
اکنون خوب فکر کن، آیا همه حرفهایی که الآن به ارسطو، سوکراتس، افلاطون یا دیوژن نسبت داده میشود به راستی درست است، یا بخش زیادی از آنها که ازشان دفاع میکنیم از مردمان عادی است که به نام این افراد زده شده است. خلق افسانه خیلی سختتر از خلق فکر است و چون برای خلق افسانه قهرمانی هم لازم است. تو را به انجام کار راحتتر یعنی اندیشیدن و خلق فکر دعوت میکنم...
اگر اهل علم هستی آیا لازم نیست به جای این که فقط با دانشمندان سر و کار داشته باشی، کمی هم با خود علم آشنا شوی؟
هفت تعریف درباره قبول مسئولیت
2- مسئولیت بر عهده گرفتن، یعنی خود را سرزنش نکردن.
3- مسئولیت بر عهده گرفتن بر معنای آگاه بودن از مکان و زمانی است که در آنجا مسئولیت بر عهده نمیگیرید تا بتوانید تدریجاً تغییر کنید.
4- مسئولیت بر عهده گرفتن به معنای کنترل کردن شخص و رواج درون خود است.
5- بر عهده گرفتن مسئولیت به معنای آگاهی از حساب و کتابهایی است که شما را برای همیشه گیر میاندازد.
6- مسئولیت بر عهده گرفتن به معنای شناخت آن چیزی است که در زندگی خواهانش هستید و اقدام کردن بر اساس آن است.
7- مسئولیت بر عهده گرفتن به معنای آگاه بودن از حق انتخابهای متعددی است که شما در وضعیت مشخصی از آن برخوردارید.
کار مشکل را انتخاب کردهای و به دیگران اعتماد میکنی!
کارفرمای سرمایهداری با جوانی که اتفاقی با او روبرو شده بود شروع به صحبت کرد. وقتی جوان به او گفت بیکار است، کارفرما گفت حاضر است با چند شرط قرارداد خاصی با او امضاء کند. جوان تعلیم کافی ندیده بود اما این مهم نبود. این موضوع حل شدنی بود. جوان خیلی باهوش بود و متأسفانه به همان اندازه هم تنبل بود.
صحبتهای زیر بین آنها رد و بدل شد:
کارفرما: ببین دوست من! تو آدم باهوشی هستی. اگر به آنچه میگویم عمل کنی پنج سال دیگر میتوانم با تو کار کنم.
جوان: البته که انجام میدهم. شما شرطهای خود را بفرمائید.
کارفرما: هر روز حداکثر باید پنج ساعت بخوابی. هر روز باید سه ساعت کتاب بخوانی و دست کم یک ساعت برای تفسیر آنچه که خواندهای اختصاص دهی. باید شبانه درس بخوانی و مدرک دانشگاهی بگیری. کارت را به صورت کامل باید تعقیب کنی و با ایجاد افکار جدید در کار، خود را تربیت کنی.
جوان خیلی هیجان زده بود.
جوان: خوب بعد؟
کارفرما: اگر پنج سال بدون وقفه آنچه را گفتم انجام بدهی قول میدهم تو را در سمت مدیر کل استخدام و ماهیانه 100.000 دلار حقوق پرداخت کنم.
جوان به هوا پرید...
جوان: قبول است، همین الآن شروع میکنم.
کارفرما: برای اینکه اجتماعی شوی آخر هر هفته باید کلاسهای زبان بروی و شبها هم در کلاسهای نقاشی و گیتار شرکت کنی.
جوان: همه شرطهایت را میپذیرم. هم اکنون شروع میکنم.
کارفرما: حالا میگویی! اما آیا خواهی توانست پنج سال دوام بیاوری؟ این را هم اضافه کنم که باید هزینههای همه این کارها را با پولی که خودت به دست میآوری پرداخت کنی.
جوان: آیا حقوق 100.000 دلار را بعد از پنج سال تضمین میکنی؟
کارفرما: البته که تضمین میکنم؛ قرارداد میبندم.
جوان: اضافه کاری میکنم و میکوشم آدمی شوم که گفتید؛ قول میدهم.
کارفرما: مطمئنی؟
جوان: البته.
و کارفرما گفت: زندگی پنج سال قبل از سرمایه دار شدن خودم را برایت تعریف کردم. امیدوارم در زندگی موفق شوی! (16)
(10) قانون جهت گرفتن حداکثر نتیجه از دعا
1- هر روز چند دقیقه از وقتتان را کنار بگذارید سکوت کنید فقط سعی کنید به خداوند فکر کنید. این کار باعث میشود ذهنتان از لحاظ معنوی آماده شود.
2- بعد با صدای بلند دعا کنید و از کلمات ساده و معمولی استفاده کنید. هر چه به ذهنتان میرسد به خدا بگویید. فکر نکنید باید از عبارات مقدس و کلیشهای استفاده کنید. به زبان خودتان با خدا حرف بزنید. مطمئن باشید زبان شما را میفهمد.
3- همانطور که به انجام کارهای روزانه مشغول هستید دعا کنید. مثلاً وقتی در اتوبوس یا مترو یا پشت میز کارتان نشستهاید، چند دقیقه چشمانتات را ببندید تا چند دقیقه از دنیا فارغ شوید و بر حضور خداوند تمرکز کنید. هر چه هر روز این کار را بیشتر انجام دهید خدا را به خودتان نزدیکتر احساس خواهید کرد.
4- در دعا همیشه چیزی از خدا نخواهید در عوض، نعمتهای خدا را یاد کرده و بیشتر وقت دعا را وقت سپاسگزاری از خداوند کنید.
5- باور داشته باشید که دعاهای خالصانه به کسانی که دوستشان دارید میرسند و آنها را از محبت و حمایت خداوند برخوردار میکنند.
6- هرگز در دعا افکار منفی به ذهنتان راه ندهید تنها افکار مثبت هستند که نتیجه میدهند.
7- همیشه در دعا بگویید که آماده پذیرفتن اراده خداوند هستید. آنچه دوست دارید از خداوند بخواهید اما آماده باشید که هر چه را خداوند به شما میدهد بپذیرید. شاید (بلکه حتماً) از چیزی که خودتان میخواهید خیلی بهتر باشد.
8- این نگرش را در خودتان تقویت کنید که کارها را به دست خدا بسپارید. از خدا بخواهید به شما قدرت بدهد تا کارهایتان را به بهترین شکل انجام دهید و برای نتیجه کار به خدا توکل کنید.
9- برای کسانی که از آنها خوشتان نمیآید یا به شما بدی کردهاند دعا کنید. کینه، بزرگترین مانع قدرت معنوی است.
10- فهرستی از کسانی که میخواهید برایشان دعا کنید تهیه نمایید. هر چه بیشتر برای دیگران به خصوص کسانی که با شما پیوند نزدیک ندارند دعا کنید. دعایتان بیشتر اجابت میشود. (17)
برای اینکه انسان شادی باشیم باید روحی پاک داشته باشیم، بتوانیم در چیزهای عادی جاذبه و زیبایی ببینیم، دلی کودکانه و خلوص معنوی داشته باشیم.
هر چه قدر بیشتر بیاموزید تواناییتان در یادگیری بیشتر میشود. همانطور که با تمرین فیزیکی میتوانید عضلات بدنتان را تقویت نمایید، با تمرین ذهنی نیز میتوانید عضلان ذهنتان را قوی کنید. به جز محدودیتهایی که خودتان به وجود مینمایید هیچ محدودیتی برای مقدار و سرعت پیشرفت شما وجود ندارد.
برای تمام عمر در زمینه کاری خود یک دانش آموز باقی بمانید. (18)
کارتان را انجام دهید اما نه فقط در حد وظیفه، بلکه اندکی بیشتر و از روی سخاوت. همین مقدار اندک به اندازه باقی آن ارزش دارد. (دین بریگز)
شما انسان قابل توجهی هستید. در وجودتان استعدادها و تواناییهای خاصی وجود دارد که شما را از هر انسان دیگری که تا کنون به دنیا آمده متمایز میسازد.
به طور منظم استعدادها و تواناییهای خاص خود را ارزیابی نمایید. کدام کار است که شما میتوانید بهتر از دیگران انجام دهید؟ در کدام کار مهارت دارید؟ کدام کار است که برای دیگران مشکل است اما شما آن را به آسانی انجام میدهید؟
گذشته کاری خود را مرور کنید، چه چیزی بیشترین تأثیر را در موفقیت فردی و حرفهای شما تا به امروز داشته است؟ شما به گونهای طراحی شدهاید که از انجام کارهایی که میتوانید در آن بهتر باشید بیشترین لذت را ببرید.
از انجام چه کارهایی بیشترین لذت را میبرید؟ این واقعیت که از برخی کارها لذت میبرید بدین معناست که در درون خود قابلیت عالی بودن در آن زمینه را دارا میباشید.
از طرف دیگر، اگر به صورت غیرمنتظره خبر بدی به شما بدهند، ممکن است فوراً افسرده، غمگین، عصبانی و بد اخلاق شوید، حتی اگر این خبر نادرست یا کم دقت باشد. روش تعبیر و تفسیر شما از این حادثه است که تعیین کننده عکس العمل شماست. (19)
یکی از مسئولیتهای بزرگ شما در زندگی این است که تصمیم بگیرید که واقعاً انجام چه کاری را دوست دارید و سپس با تمام وجود برای انجام خیلی خیلی خوب آن تلاش کنید.
به کارهای مختلفی که انجام میدهید نگاه کنید. کدامیک از آنها بیشترین تشویق و تحسین دیگران را برایتان به ارمغان میآورد؟ کدامیک از کارهایی که انجام میدهید. بیش از هر کار دیگری بر عملکرد سایرین تأثیر مثبت میگذارد؟
افراد موفق همواره کسانی هستند که وقت صرف این مینمایند که تشخیص دهند چه کاری را به خوبی انجام میدهند و از انجام آن بیشترین لذت را میبرند. آنها میدانند که انجام چه چیزی یک تحول واقعی در کارشان ایجاد مینماید و سپس منحصراً در همان کار یا زمینه فعالیت خاص تمرکز مینمایند.
همواره باید بهترین نیروها و تواناییهای خود را برای آغاز کردن و به انجام رساندن آن دسته از کارهای کلیدی متمرکز نمایید که استعدادها و تواناییهای منحصر به فردتان شما را قادر سازد آنها را خوب انجام داده و نقشی مهم ایفاء نمایید. شما قادر به انجام همه کارها نمیباشید اما میتوانید کارهای معدودی را انجام دهید که در آنها از دیگران برترید، کارهای معدودی که واقعاً میتوانند تحول ایجاد نمایند.
ناتانیل براندون، روانشناس معروف، عزّت نفس را که هسته اصلی شخصیت است چنین تعریف میکند: «اعتبار شما نزد خودتان». (20)
شما با موفقیت یا عدم موفقیت در انجام کاری اعتباری را که نزد خود دارید بالا میبرید یا پایین میآورید. افراد موفق همواره برای داشتن بالاترین عملکرد، خودشان خود را تحت فشار قرار میدهند. افراد ناموفق باید توسط دیگران هدایت و نظارت شوند و تحت فشار قرار بگیرند. با تحت فشار قرار دادن خود میتوانید کارهای بیشتر و بهتری را خیلی سریعتر از قبل به انجام برسانید.
توکل در تصمیمگیری
امام علی (ع) میفرمایند: «ألعاقِلُ یَعتَمِدُ عَلی عَمَلِهِ وَ ألجاهِلُ یَعتَمِدُ عَلی أَمَلِهِ؛ عاقل به عمل خویش تکیه میکند و نادان به آرزوی خود.» (22)
امام علی (ع) میفرمایند: «قَدر ألرَّجُلٍ عَلی قَدرِ هِمَّتِهِ؛ ارزش هر انسانی به مقدار همت او است.» (23)
نکتههای ناب موفقیت
• بدبختی میتواند به ما بیاموزد که خوشبخت باشیم. «ژول رومن»
• شور و هیجان داشته باش، اما هرگز عقل و منطق را کنار مگذار. «لخ والمسا»
• آن که میتواند، انجام میدهد. آن که نمیتواند، انتقاد میکند. «جرج برناد شاو»
• هرگز اجازه ندهید ترس شما را به بیتفاوتی سوق دهد. «باربارا دی آنجلیس»
• بذر اندیشه و فکر بپاش، عمل و نتیجه درو کن. «برتراند راسل»
• هرگاه که بر چیزی تمرکز میکنیم، آن را به سوی خود میخوانیم. «دایانا کوپر»
• در جهان بال و پر خویش گشودن آموز / که پریدن نتوان با پر و بال دگران. «اقبال»
• به جای کلمه «مشکل» از کلمه «فرصت» استفاده کن. «جکسون براون»
• زندگی به تناسب شجاعت ما، پیشرفت یا پسرفت میکند. «آنیس نین»
• آن کس که اراده و استقامت دارد، روی شکست نمیبیند. «مترلینگ»
• در اوج اندوه، تبسم کنید. «آبراهام لینکن»
• بدبین کسی است که قیمت همه چیز را میداند ولی ارزش همه چیز را نه. «اسکار وایلد»
• رمز موفقیت این است که یاد بگیریم تا از نیروهای رنج و لذت به نفع خود استفاده کنیم. «آنتونی رابینز»
• پیشفرضهای نادرست، ریشه شکستها هستند. «برایان تریسی»
• نیکی همه چیز را مغلوب میکند و خودش هرگز مغلوب نمیشود. «تولستوی»
• اگر انسان نیروهای درونش را بشناسد میتواند به رویاهایش واقعیت بخشد. «مارک فیشر»
• تمام آرزوهای ما به تحقق میپیوندند، به شرط آنکه شهامت دنبال کردن آنها را داشته باشیم. «والت دیسنی»
• زندگی وقتی معتبر است که تغییر کند. «تولستوی»
• تمام موفقیتهایی که نصیب بشر شده، عموماً در سایه تحمل و بردباری بوده است. «کریستوفر مارلو»
• وظیفهای را که از همه به شما نزدیکتر است انجام دهید. «گوته»
• کوهنوردی آسان نیست، اما منظرهای که از قله کوه دیده میشود بسیار زیباست. «والترز»
• من با آگاهی از نقطهضعفهایم به کمال میرسم. «لئوبوسکالیا»
• اگر خوب فکر کنید، خوب رفتار میکنید و خوبی میبینید.
• آنجا که عاقل خطا میکند، نیروی عقل را به کار نبرده است.
• هدف هر شخص باید متناسب با اوضاع زمان و مکان و امکانات و تواناییهای او باشد.
• بهرهمند شدن از تجربه دیگران، مانع زیان بردن از اشتباهات خود در زندگی است.
• در امور مهمه زندگی اول فکر کنید سپس با خردمندان و افراد دلسوز و موفق مشورت نمایید تا آسانتر به هدف خود برسید.
• بپرسید و مشورت کنید تا بعداً پشیمان نشوید.
• قبل از شروع به هر کاری ابتدا هدف خود را به دقت مشخص نمایید.
• پس از تعیین هدف تشخیص راهکارهای علمی آن باید مورد توجه قرار گیرد.
• پس از تعیین راهکارهای مربوط به هدف، راهکار درستتر و منطقیتر را انتخاب کنید و سپس با دقت و سرعت به سوی هدف پیش روید تا به هدف برسید.
• هرگز به امید دیگری هدفی را تعیین و تعقیب نکنید، زیرا اشتباه در این کار موجب شکست حتمی است.
• با حساب زندگی کنید تا بیحساب گرفتار نشوید.
• اگر در تعیین اهداف خود دقت نمایید و خود را خوب بشناسید و با اتکاء به خدا و انتخاب راه راست و کوشش فراوان پیش بروید، موفقیت شما حتمی است.
• خوشبینی توأم با تفکر صحیح موجب رستگاری است.
• در دوران فراخی نعمت به فکر روزهای سخت زندگی باشید.
• از هر کس به قدر قدرت او متوقع باشید.
• با شهامت و سیاست از دخالت دیگران در کارهای خصوصی خود جلوگیری کنید تا از هر گزند خارجی در امان باشید.
• فقط به امتیازات خود تکیه کنید نه مال و مقام دیگران.
• استفاده از تجربه افراد موفق، راه رسیدن به هدف را نزدیک میکند.
• همچنان که عرف و عادات و زبان افراد جامعه یکسان نیست، طرز تفکر و راهکارهای زندگی آنان با هم تفاوت دارد.
• زیادهروی در هر کاری ناپسند و زیان آور است.
• غم و غصه و ناله و نا امیدی دردی را دوا نمیکند؛ فقط راه موفقیت و جبران گذشت را مشکل میسازد.
• با فراموش کردن اوقات سخت و ناگوار زندگی، مقدمه شادی و رضایت را برای خود و دیگران فراهم آورید و کوشش کنید عاقلانه بر مشکلات زندگی چیره شوید.
• هر نظریهای قابل شنیدن است ولی قابل قبول نیست.
• هر کس زود تصمیم بگیرد دیرتر موفق میشود.
• هرگز موارد استثنایی را دلیل صحت ادعای خود قرار ندهید.
• تقلید زندگی دیگران مایه شکست و ناکامی و پشیمانی است.
• آنان که از اشتباه خود در کاری پند نمیگیرند و دوباره به همان نحو عمل میکنند و موفق نمیشوند باید راهکار خود را عوض کنند در غیر آن صورت محکوم به شکست هستند.
• هرگز نوجوان را مجبور به قبول اهداف موردپسند خود نکنید.
• تحصیل علم همیشه ممکن است ولی موفقیت در زندگی فقط با تعیین اهداف صحیح و متناسب و راهکارهای مفید در نوجوانی ممکن خواهد بود.
• زندگی سالم و نیکو فقط با حرف و خودخواهی و زیادهطلبی میسر نمیگردد فکر خوب و زحمت فراوان از شرایط اولیه رسیدن به این هدف عالی و مقدس است.
• بدون مقاومت و تحمل سختیها، رسیدن به هدف مفید در زندگی میسر نیست.
• شانس و بدشانسی موقعیتهای پیشبینینشده زندگی است. اگر از آنها به موقع استفاده معقول شود مفید و اگر نشود بدشانسی است.
• دوری از موقعیت بد مانند استفاده از موقعیتهای خوب است.
• موفقیت و عدم موفقیت در زندگی زاییده تفکر و تشخیص صحیح و فعالیت به موقع و راهکارهای درست میباشد.
• عواطف اگر بیش از حد معقول باشد ناپسند و زیان آور و مانع پیشرفت امور میگردد.
• اشتباهات خود را به پای دیگران و بخت و شانس نگذارید.
• تبدیل به احسن، همیشه ممکن است.
• به امید دیگران نمیتوان منتظر ماند و کاری را به تعویق انداخت.
• پیشبینی و برنامهریزی و محاسبه از شروط اساسی موفقیت در برنامههای زندگی است.
• گفتن، آسان ولی عمل کردن، دشوار است.
• موقعیتهای خوب و بد زندگی برای همه پیش میآید ولی باید با آنها عاقلانه روبرو شد و از مزایای آن حداکثر استفاده را کرد و از لطمات آن دوری گزید تا موفق و خوشبخت گردید.
• قبول نصایح پیران با تجربه و دلسوز سرمایه بزرگی است که افراد خودرأی و بیمنطق از این موهبت و نعمت بزرگ هرگز بهرهمند نشوند و بالأخره پشیمان گردند.
• سعی کنید حقایق زندگی را هر چه زودتر متوجه شوید تا کمتر ضرر کنید و برای رسیدن به اهداف زندگی خود آماده شوید.
• پرسش از افراد مطلع و مورد اعتماد، همیشه مفید و مؤثر است. در هر کاری باید فقط با افراد کارآزموده و متخصص مشورت نمود.
• به جای افسوس خوردن بر گذشته، از آن پند بگیرید و آیندهای بهتر را بسازید.
• امید به آینده زیان ندارد و هرگز دیر نیست.
• دوای دردهای دوران پیری، اعمال دوران جوانی است.
• اگر علاقه به کاری ندارید موضوع دیگری را انتخاب کنید تا وقت را تلف نکنید و دلسرد نشوید.
• اگر کاری را دوست داشته باشید تحمل زحمت آن آسان است.
• از اوقات بیکاری برای انجام کارهای مفید به خصوص ازدیاد اطلاعات عمومی خود باید استفاده کرد.
• سحرخیزی مانع عجله در کارها و دقت بیشتر در شروع برنامههای زندگی، جلوگیری از فراموش کاریها و اشتباهات میشود و از زیانهای فراوانی جلوگیری مینماید.
• هیچ کاری را اگر چه کوچک و کم اهمیت باشد با عجله و بیفکر انجام ندهید تا از خطا و اشتباه بزرگ در امان باشید و نتیجه بهتر عاید شما گردد.
• در کارها سعی کنید مبتکر باشید نه مقلّد.
• هیچ موفقیتی بیزحمت و بیمقدمه و یک مرتبه به دست نمیآید.
• تنبلی و بیفکری بلای عظیم موفقیت در کارهاست.
• اگر هر چیز مفیدی با زحمت به دست آید ارزش واقعی آن شناخته خواهد شد.
• افراد نا منظم و بیخیال، همیشه با گرفتاریهای گوناگون روبرو خواهند شد و کمتر در برنامههای خود موفق میشوند.
• در زندگی از شکست نترسید و مقاومت کنید تا با امید و پشتکار و جبران اشتباهات، پیروز و موفق گردید.
• در جوانی با سختی بسازید و مقاومت کنید تا در پیری با رفاه و آسایش زندگی کنید.
• از عدم موفقیت مأیوس نشوید و با کار و کوشش و امید فراوان به فکر جبران گذشته سخت و ناگوار و رسیدن به هدف دلخواه خود باشید.
• مقاومت در مقابل مشکلات زندگی باعث ازدیاد تجربه و قدرت شخص و برطرف شدن موانع موفقیت میگردد.
• شرایط ده گانه خوشبختی: توکل، تعقل، فعالیت، صداقت، نظم، اخلاق، مقاومت، قناعت، مساعدت، رضایت.
• از اشتباهات خود برای تجربه اندوزی استفاده کنید.
• هر چقدر بیشتر منطقه آسایش و راحتی خود را گسترش دهید، قدرتمندتر میشوید.
• تعهد مشخص، اهداف روشن و دست به اقدام زدن، صرفاً نیازمند زمان است.
• داشتن دوستی عاقل مایه پیشرفت است.
• همیشه تجارت جدیدی وجود دارد که حس قدرت شخصیتان را به مبارزه میطلبد.
• حمایت شدن از سوی گروهی از افراد قوی و مشوق و الهامدهنده به طرز حیرتآوری نیرودهنده است.
• از میان دوستان جدیدی که با آنها طرح دوستی میریزید، کسانی را وارد زندگیتان بکنید که در همین لحظه در طول سفر از شما سبقت گرفتهاند.
• یقین داشته باشید شریک زندگیتان بهترینها را برای شما میخواهد و نهایتاً تغییرات مثبتی که در شما رخ میدهد را دوست خواهد داشت، پس بهترین دوست و همکار است.
• ما در طول زندگی خود مراحل رفتاری جدید ترسناکی را طی میکنیم و در حین گذراندن آن دائماً دستپاچه و درمانده میشویم تا عاقبت میآموزیم چگونه آن را به نحو صحیحی انجام دهیم.
• مهمترین چیز برای شما این است که بهترین دوست خود باشید. در هر کاری که انجام میدهید خود را دست کم نگیرید.
• دانستن اینکه میتوانید از عهده هر چه که سر راهتان قرار میگیرد برآیید اصل مهمی است که به شما اجازه میدهد خود را به مخاطره اندازید.
• چنانچه از پس کاری بر نمیآیید، بازنده نیستید؛ موفق هستید زیرا سعی میکنید.
• چنانچه کارها آن طوری که مایلیم نتیجه ندهد، همگی ما در اطرافمان دنبال شخصی میگردیم تا او را سرزنش کنیم.
• خود را متعهد بدانید و تا جایی که میتوانید مایه بگذارید.
• ناراحتی و آشفتگی در زندگی مفید است، چرا که به شما میگوید به نحوی از مسیر خود جدا شدهاید و لازم است بار دیگر راهتان را به سوی جاده هموارِ مختص به خودتان پیدا کنید.
• اشتباه، علامت این است که چیزی نیاز به تصحیح شدن دارد.
• چنانچه خود را به مخاطره نیندازید هرگز به مقصد نمیرسید.
• تغییر رفتار متضمن مرحلهای طولانی است، دائماً روی آن کار کنید.
• عمل، شاه کلید دروازه موفقیت است.
• بله گفتن، یعنی برخاستن و بر اساس اعتقاداتتان عمل کردن است. به این معنا که میتوانید در هر آنچه که زندگی به شما عرضه میکند هدف و مقصودی بیافرینید.
• جهان پر از مردمانی است که زندگی به آنها «بدترینها» را عرضه کرده است و آنها پیروزمندانه، سر بلند کردهاند!
• اگر تمام فکر و ذکر شما این باشد که در عوض «دادن»، «بگیرید»، آن وقت فکر کنید چقدر هراسناک میشوید.
• در زندگی لذتی حقیقی است که برای مقصودی که خودتان به عنوان هدفی قدرتمند تشخیص میدهید مورد استفاده قرار بگیرید.
• شما زمانی از خودتان خوشتان خواهد آمد که احساس کنید زندگیتان تحت کنترل شما قرار دارد.
• برای به دست گرفتن کنترل زندگیتان، باید با تحت کنترل گرفتن فکرتان آغاز کنید.
• تغییر کنترلشده به طور غیرمنتظره منتهی به موفقیت بیشتر میشود، تا تغییر کنترلنشده.
• ناقص برنامهریزی کردن، یعنی برای شکست برنامهریزی کردن.
• افراد موفق در هر زمینه زندگیشان احساس هدف و جهت دارند.
• تو همیشه پاداش کامل هر کاری را که انجام میدهی، میگیری. آن کار چه مثبت باشد و چه منفی (هر آنچه کاری همان بدروی).
• اگر بخواهی ثروتت را زیاد کنی باید نخست بر کیفیت و کمیت خدمتت بیفزایی.
• تمام موفقیتها و کامیابیهای شایسته مرهون سختکوشی انسان است.
• تمام موفقیتهای بزرگ مرهون تلاش مداوم، بسیار سخت و درازمدت در یک جهت واحد و به سوی هدفی مشخص میباشد.
• هر چه سختتر کار کنی سعادت و خوشبختی بیشتری نصیبت خواهد شد.
• اگر همیشه بیش از آن مقداری که مزد میگیری کار کنی، بیش از آنچه گیرت میآید به دست خواهی آورد.
• عمل بدون تفکر، علت اصلی هر شکستی است.
• هر جهش بزرگ به طرف جلو در زندگی تابع تصمیم شفاف و تعهد به عمل میباشد.
• هرگونه پیشرفت در زندگی انسانها با خطور یک ایده در فکر یک شخص آغاز میشود.
• بهترین موفقیت وقتی به دست میآید که درباره هدف، شفاف، ولی در مورد رسیدن به آن انعطافپذیر باشید.
• بحران، تغییری است که میخواهد رخ دهد.
• فرضیههای انحرافی ریشه هر شکستی هستند.
• پایداری یعنی خودانضباطی در کار.
• قابلیت پایداری شما در برابر مشکلات و ناملایمات، معیاری است برای سنجش باورپذیری خودتان و توانایی شما برای موفق شدن.
• مردم به این خاطر ثروتمند میشوند که تصمیم به ثروتمند شدن میگیرند.
• مقدار پولی که به عنوان درآمد دارید میزان ارزشی است که دیگران برای کمک و سهم شما قائلند.
• به تأخیر انداختن لذتها و خوشیهای زندگی، کلید موفقیت مالی است.
• خودانضباطی مهمترین خاصیت شخص دارای اطمینان از موفقیت دراز مدت است.
• مهم نیست که چقدر درآمد دارید بلکه مهم آن است که چقدر پسانداز میکنید و این عامل، آینده مالی شما را تعیین میکند.
• پولت را پیش متخصصانی سرمایهگذاری کن که با پول خودشان کارنامه موفقی داشتهاند.
• سرمایهگذاری دقیق پولتان و فراهم ساختن امکان رشد آن با سود مرکب، سرانجام شما را ثروتمند خواهد ساخت.
• هر موفقیت مالی بزرگ، مجموعهای است از صدها تلاش و ایثار کوچک که ممکن است حتی نه کسی آنها را ببیند و نه برای آنها ارج قائل باشد.
• میزان صعود شما بیشتر بستگی دارد به این که چقدر بخواهی از کوه موفقیت بالا بروی.
• باید با خود عهد کنی در رشته کاریت بهترین باشی.
• اگر به راه رفتن با بوقلمونها ادامه دهی، با عقابها نمیتوانی پرواز کنی.
• هر چه در مورد هدفهایتان شفافتر باشید، در رسیدن به آنها لایقتر و مؤثرتر خواهید بود.
• پیش از آنکه کار جدیدی را آغاز کنی باید کار قدیمی را به تمام رسانی یا متوقف کنی.
• هر دقیقهای که در برنامهریزی هزینه شود باعث صرفهجویی ده دقیقه در اجرا میشود.
• مزد شما همیشه به نتایج کارتان بستگی خواهد داشت.
• مدیریت زمان به شما این امکان را میدهد که سلسله حوادث زندگیتان را کنترل کنید.
• قابلیت سرعت عمل شما نسبت به دیگران میتواند بزرگترین سرمایه زندگیتان باشد.
نتیجه گیری
مباحثی که در این مقاله به آنها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما میگردد به شرح ذیل میباشد:
1. در هر کاری نظر دیگران را بپرس آنگاه خود تصمیم بگیر.
2. هیچ وقت فراموش نکن که: هیچ کس به اندازه خودت تو را دوست نمیدارد.
3. هیچ کس نمیتواند بیشتر از خودت تو را دوست داشته باشد؛ پس کسی غیر از خودت حق ندارد در مورد آیندهات تصمیم بگیرد.
4. هوش بیکران (ضمیر باطن) هر آنچه را که نیاز به دانستن و یاد آوری آن داشته باشیم در ذهنمان حاضر میکند.
5. از سرزنش کردن خود برای اینکه بر خود مسلط نیستید اجتناب کنید.
6. آنچه را که در زندگی میخواهید، مشخص کنید و بر اساس آن دست به اقدام بزنید.
7. آنچه دوست دارید از خداوند بخواهید اما آماده باشید که هر چه را خداوند به شما میدهد بپذیرید. شاید (بلکه حتماً) از چیزی که خودتان میخواهید خیلی بهتر باشد.
8. برای تمام عمر در زمینه کاری خود یک دانش آموز باقی بمانید.
9. افراد موفق همواره برای داشتن بالاترین عملکرد، خودشان خود را تحت فشار قرار میدهند.
پي نوشت ها :
1. من عاقلترین انسان دنیا هستم، صص 120- 122
2. اسراء، 36
3. بحارالانوار، ج 67، ص 307
4. اصول کافی، ج 8، ص 149
5. ترس را تجربه کنیم!، ص 166 و 167
6. من عاقلترین انسان دنیا هستم، صص 131 و 132
7. شوری، 37 و 38
8. تحف العقول، ص 36
9. نهج البلاغه، حکمت 211
10. بحارالانوار، ج 19، ص 345
11. نهج البلاغه، خطبه 72
12. قدرت خود تلقینی، ص 53- 55
13. همان، ص 57- 59
14. من عاقلترین انسان دنیا هستم، صص 157- 159
15. ترس را تجربه کنیم!، ص 90
16. من عاقلترین انسان دنیا هستم، صص 103- 105
17. قدرت مثبت اندیشی، ص 99 و 100
18. قورباغهات را قورت بده، ص 83 و 84
19. 100 قانون شکست ناپذیر موفقیت در کار و زندگی، ص 39
20. قورباغهات را قورت بده، ص 104
21. آل عمران، 154
22. غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 324
23. نهج البلاغه، حکمت 47
1. قرآن کریم.
2. ابن شعبه، حسین بن علی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، انتشارات موسسه نشر اسلامی، بیچا، قم، 1374 ش.
3. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، غررالحکم و دررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری قمی، انتشارات مهر آئین، بیچا، بیجا، 1378 ش.
4. امیرالمؤمنین، علی (ع)، نهج البلاغه، انتشارات مرکز البحوث السلامیه، بیچا، بیروت، 1387 ق.
5. تریسی، برایان، 100 قانون شکست ناپذیر موفقیت در کار و زندگی، ترجمه علی اکبر قاری نیت، انتشارات آزمون، چاپ اول، تهران، بیتا.
6. تریسی، برایان، قورباغهات را قورت بده، ترجمه مهناز عبدی، انتشارات الماس دانش، چاپ هفتم، تهران، 1385 ش.
7. جفرز، سوزان، ترس را تجربه کنیم، ترجمه فروزان گنجی زاده، انتشارات نسل نو اندیش، چاپ اول، تهران، 1379 ش.
8. دمیرقیران، اردال، من عاقلترین انسان دنیا هستم، ترجمه حسین ولیزاده، انتشارات نسل نو اندیش، چاپ اول، تهران، 1387 ش.
9. ژاگو، پل کلمان، قدرت خود تلقینی، ترجمه نیلوفر خوانساری، انتشارات شمشاد، چاپ ششم، تهران، 1384 ش.
10. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات مکتب صدوق، بیچا، تهران،1381 ق.
11. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات وزارت ارشاداسلامی، چاپ اول، تهران، 1365 ش.
12. وینست پیل، نورمن، قدرت مثبت اندیشی، ترجمه اسماعیل حسینی، انتشارات نشر ثالث، چاپ اول، تهران، 1386 ش.
/ع