چگونگي پيدايش وهابيت

مسلک وهابي منسوب به «شيخ محمد فرزند عبدالوهاب نجدي» است که اين نسبت از نام پدرش «عبدالوهاب» گرفته شده است.شيخ محمد در سال 1115 هجري قمري در شهر «عينيه» از شهرهاي نجد متولد شد. شيخ از کودکي به مطالعه کتب تفسير و حديث و عقايد، سخت علاقه داشت و فقه حنبلي را نزد پدر خود که از علماء حنبلي بود آموخت.تفکرات عجيب شيخ، از همان دوران جواني آغاز شد. زماني که در اوايل جواني بسياري از اعمال مذهبي مردم نجد را زشت مي دانست.
پنجشنبه، 3 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونگي پيدايش وهابيت

چگونگي پيدايش وهابيت
چگونگي پيدايش وهابيت


 

نويسنده: رضيه برجيان




 
مسلک وهابي منسوب به «شيخ محمد فرزند عبدالوهاب نجدي» است که اين نسبت از نام پدرش «عبدالوهاب» گرفته شده است.
شيخ محمد در سال 1115 هجري قمري در شهر «عينيه» از شهرهاي نجد متولد شد. شيخ از کودکي به مطالعه کتب تفسير و حديث و عقايد، سخت علاقه داشت و فقه حنبلي را نزد پدر خود که از علماء حنبلي بود آموخت.
تفکرات عجيب شيخ، از همان دوران جواني آغاز شد. زماني که در اوايل جواني بسياري از اعمال مذهبي مردم نجد را زشت مي دانست.
شيخ محمد بعد از مدتي به بصره رفت و با بسياري از اعمال مردم به مخالفت پرداخت، ولي مردم بصره او را از شهر بيرون کردند.
بدين ترتيب رهسپار شهر احساء شد و از آن جا به حريمله رفت. در آن زمان که سال 1139 بود، پدر به حريمله نقل مکان کرده بود.
شيخ محمد که کتاب هايي را نزد پدر فرا گرفته بود، به انکار عقايد مردم نجد پرداخت. به همين دليل بين او و پدرش اختلاف نظري جدي پيش آمد. همچنين بين او و مردم نجد منازعات سختي روي داد.
شيخ محمد بعد از مرگ پدر به اظهار صريح عقايد خود پرداخت و جمعي از مردم حريمله از او پيروي کردند. سپس به عينيه رفت. امير عينيه «عثمان بن حمد» بود که او را پذيرفت و وعده ياري داد. خبر دعوت شيخ محمد و کارهاي او به امير احساء رسيد. سپس نامه اي به عثمان نوشت که نتيجه اش اين شد که عثمان شيخ را نزد خود خواند و عذر او را خواست.
شيخ محمد، اين بار رهسپار «درعيه» شد. در آن زمان امير «درعيه»، محمد بن مسعود (جد آل سعود) بود. محمد بن مسعود به ديدن شيخ رفت و حمايت کامل خود را از او اعلام کرد. شيخ نيز قدرت و غلبه بر همه بلاد نجد را به وي بشارت داد. يکي از بزرگ ترين نقاط ضعف برنامه زندگي شيخ، همين بود که با مسلماناني که از عقايد او پيروي نمي کردند معامله کافر حربي مي کرد و براي جان و ناموس آنان ارزشي قائل نبود. جنگ هايي که وهابيان در نجد و خارج از نجد از قبيل يمن و حجاز و اطراف سوريه و عراق به راه مي انداختند، بر همين اساس بود. هر شهري که پيروز ميدان بودند، جان و مال مردم شهر برايشان حلال بود و اگر مي توانستند آن ها را جزء متصرفات خود قرار مي دادند؛ والا به غنائمي که به دست آورده بودند اکتفاء مي کردند.
شيخ محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 درگذشت و پس از او هم پيروان او به همين روش راه او را ادامه دادند.
در سال 1216 «امير سعود وهابي» به شهر کربلا حمله کرد و پس از محاصره شهر، سرانجام وارد شهر شد و مدافعين و ساکنين شهر را به طرز فجيعي قتل عام کرد. امير سعود پس از آنکه از کارهاي جنگي فراغت يافت، چشم طمع به خزينه هاي حرم امام حسين (ع) دوخت که همه خزائن آن، از اموال فراوان و اشياء نفيس و هر آن چه در آن يافت به غارت برد.
علماء شيعه و سني در نقد آراء عبدالوهاب کوشش هاي فراواني انجام دادند و نخستين کتاب در رد عقايد وي، توسط برادرش سليمان بن عبدالوهاب نوشته شد.
منبع: ماهنامه ديدار آشنا شماره 131



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط