از کودک درون خود چه مي دانيد؟
نويسنده: مريم خاکي
از نظر دکتر اريک برن هر فرد داراي سه حالت نفساني «والد»، «بالغ» و «کودک» مي باشد. وقتي در حالت نفساني «کودک» قرار داريم: رفتار، افکار و احساسات ما درست مانند زماني است که کودک بوده ايم. به عبارت ديگر زماني که آن رفتار، افکار و احساسات را از دوران کودکي خود بازنوازي مي کنيم. هنگامي که کودک پيام ها و رفتارهاي «والد» را از محيط بيرون مي گيرد او به عنوان يک انسان کوچک نسبت به رويدادهاي پيرامون خود حس دارد، مي بيند و مي شنود و اين رويدادها را به صورت احساس دروني خود ضبط مي کند.
حالت «کودک» حالتي است که شخص در هر زمان مي تواند آن را فعال کند چه بسيار اتفاقاتي که همان احساس کودکي را در ما زنده و يا همان رفتار و افکار را ايجاد مي کند. زماني که در وضعيت ناراحت کننده و مشکل قرار مي گيريم باعث بازنوازي احساس هاي بيهوده و ناراحت کننده قديمي مي شود و بر عکس وقتي در وضعيت خوشايند قرار مي گيريم احساسات خوب خلاقيت، کنجکاوي، شوق فهميدن، لذت از آگاهي و...بازنوازي خواهند شد.
کودک هر فرد مجموعه اي از احساسات و عواطف اوست مانند: گريه کردن، خنديدن، ترسيدن، تعجب کردن، بازي کردن، ورزش و مسابقه، خوردن، ارضاء ميل جنسي، خوابيدان، فرياد زدن و....
لازم به تذکر است که ارضاء نيازهاي ما و ابراز احساسات درباره آنها حق «کودک طبيعي» ماست. آن چه که ما بدون در نظر گرفتن و شرايط فشارزاي بيروني و کاملاً به طور خودانگيخته انجام داده از حالت «کودک طبيعي» ماست و انرژي لازمه را از هسته درون مي گيرد، مثل نوزاد تازه متولد شده که هنوز تحت شرايط محيط بيروني قرار نگرفته است. اگر رفتارهاي ما بر اساس قوانين، مقررات و انتظارات «والدهاي » ما باشد تا به صورت دروني و خودانگيخته ما در حالت کودک انطباق يافته قرار مي گيريم واکنش کودک مي تواند در اين حالت به صورت مثبت يا «کودک مطيع» و منفي يا «کودک شر» نمايان شود.
ما معمولاً کودک هاي طبيعي سانسور شده اي داريم که بنابر مقتضيات زماني و شرايطي که در آن قرار داشته ايم توسط «والدهاي» خود کنترل و زير نظر گرفته شده اند. خيلي از نيازها و احساسات سرکوب شده ما به اين دليل مي باشد.
پس هر کس وظيفه خودش است که براي رهايي کودک درون خود تلاش کند و آن را رها کند به اميد آن روز.
منبع: نشريه راه کمال شماره 37
حالت «کودک» حالتي است که شخص در هر زمان مي تواند آن را فعال کند چه بسيار اتفاقاتي که همان احساس کودکي را در ما زنده و يا همان رفتار و افکار را ايجاد مي کند. زماني که در وضعيت ناراحت کننده و مشکل قرار مي گيريم باعث بازنوازي احساس هاي بيهوده و ناراحت کننده قديمي مي شود و بر عکس وقتي در وضعيت خوشايند قرار مي گيريم احساسات خوب خلاقيت، کنجکاوي، شوق فهميدن، لذت از آگاهي و...بازنوازي خواهند شد.
کودک هر فرد مجموعه اي از احساسات و عواطف اوست مانند: گريه کردن، خنديدن، ترسيدن، تعجب کردن، بازي کردن، ورزش و مسابقه، خوردن، ارضاء ميل جنسي، خوابيدان، فرياد زدن و....
لازم به تذکر است که ارضاء نيازهاي ما و ابراز احساسات درباره آنها حق «کودک طبيعي» ماست. آن چه که ما بدون در نظر گرفتن و شرايط فشارزاي بيروني و کاملاً به طور خودانگيخته انجام داده از حالت «کودک طبيعي» ماست و انرژي لازمه را از هسته درون مي گيرد، مثل نوزاد تازه متولد شده که هنوز تحت شرايط محيط بيروني قرار نگرفته است. اگر رفتارهاي ما بر اساس قوانين، مقررات و انتظارات «والدهاي » ما باشد تا به صورت دروني و خودانگيخته ما در حالت کودک انطباق يافته قرار مي گيريم واکنش کودک مي تواند در اين حالت به صورت مثبت يا «کودک مطيع» و منفي يا «کودک شر» نمايان شود.
ما معمولاً کودک هاي طبيعي سانسور شده اي داريم که بنابر مقتضيات زماني و شرايطي که در آن قرار داشته ايم توسط «والدهاي» خود کنترل و زير نظر گرفته شده اند. خيلي از نيازها و احساسات سرکوب شده ما به اين دليل مي باشد.
پس هر کس وظيفه خودش است که براي رهايي کودک درون خود تلاش کند و آن را رها کند به اميد آن روز.
منبع: نشريه راه کمال شماره 37
/ج