اصفهان در دهه سوم مرداد 57

حوادث بی سابقه و خونین روز بیستم مرداد ماه، در میان بهت و حیرت مردم اصفهان به وقوع پیوست. به کارگیری آشکار ارتش علیه قیام مردم و استقرار انواع توپ های غول پیکر در سطح شهر، امری غیر منتظره و باور نکردنی برای مردم بود. به نظر می رسد مکاتبه مورخ 1357/5/21 فرماندهی ارتش با مسوولان مرکز توپخانه اصفهان، دراین زمینه در خور توجه است:
سه‌شنبه، 29 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصفهان در دهه سوم مرداد 57

 

 

 

 دهه سوم مرداد 57 در اصفهان چه گذشت؟
 


 






 

حوادث حکومت نظامی اصفهان
 

حوادث بی سابقه و خونین روز بیستم مرداد ماه، در میان بهت و حیرت مردم اصفهان به وقوع پیوست. به کارگیری آشکار ارتش علیه قیام مردم و استقرار انواع توپ های غول پیکر در سطح شهر، امری غیر منتظره و باور نکردنی برای مردم بود. به نظر می رسد مکاتبه مورخ 1357/5/21 فرماندهی ارتش با مسوولان مرکز توپخانه اصفهان، دراین زمینه در خور توجه است:
«دستور دهید تعداد 19 قبضه توپ در محل های زیرین مستقر نمایند و زیر امر فرماندار نظامی انجام وظیفه نمایند: یک قبضه توپ در میدان 24 اسفند،2 قبضه توپ در دروازه دولت، یک قبضه توپ در فلکه خیابان محمدرضا شاه (فلکه باغ همایون)، سه قبضه توپ فلکه شکرشکن، دو قبضه توپ در سبزه میدان (میدان کهنه)...»
برغم آن که فرماندار نظامی اصفهان چهره ای جنگی به شهر داد، موفق به واداشتن مردم به سکوت نشد. در روز بیست و یکم مرداد، از ابتدای روز، درگیری ها و تظاهرات مردمی با شدت ادامه داشته است. جای جای شهر، ازمیدان احمد آباد گرفته تا رهنان و نجف آباد صحنه درگیری شدید مردم و جریان حکومت نظامی بود. علاوه بر آن بازار و مغازه های سطح شهر اصفهان، در اعتصاب به سر می بردند وبازار علی رغم تهدیدات پی در پی سرلشکر ناجی، حتی در روزهای بعد نیز باز نشد. تداوم اعتراض های مردمی در اصفهان در روز 20 و 21 مرداد ماه آنچنان گسترده بود که موجب واکنش محمدرضا شاه و مواخذه سرلشکر ناجی فرماندار نظامی اصفهان گردید:
«فرمان ذات مبارک شاهانه شرف صدور یافت که «در حکومت نظامی چطور بیش از سه نفر توانسته اند ظاهر شوند و با هم باشند؟ از سه نفر بیشتر برابر مقررات باید داغون شوند[!]»خواهشمند است دستور فرمایید چگونگی را بررسی و نتیجه را اعلام فرمایید، رییس اداره سوم- سپهبد خواجه نوری».
به نظرمی رسد خاطر شاهانه از ناحیه حکومت نظامی و مرعوب شدن مردم خیلی جمع بوده است، که از داغون نشدن مردم اصفهان و جمع نشدن بساط انقلاب مردمی در نخستین ساعات اعلام حکومت نظامی، اظهار تعجب نموده است. چرا که اطلاعیه سه ماده ای سرلشکر ناجی فرماندار نظامی، واکنشی ناموفق به سوال به محمدرضا شاه بوده است: «هیچ گونه تظاهرات و عملیات اخلال گرانه [ای] را به هرشکل که باشد نمی پذیرم، حتی اگر سه نفر اجتماع کردند، بایستی با سرعت هرچه تمام تر متفرق و سرکوب شوند. ناجی».
در روز بیست و یکم مرداد ماه، علاوه بر تداوم درگیری های خیابانی، اطلاعیه های اقشار مختلف مردم اصفهان، به کرات نوشته، چاپ و توزیع گردید، که این خود حکایت از توان قابل ملاحظه ی انقلابیون در تداوم هوشمند مبارزات مردم در شرایط سخت حکومت نظامی داشته است. با اعمال محدودیت های ناشی از حکومت نظامی، انقلابیون نیز در روش مبارزاتی خود تغییر ایجاد کردند. مردم شب ها هنگام منع عبور و مرور از راه پشت بام ها اقدام به درگیری با مامورین و تظاهرات شبانه می نمودند.
از آنجایی که در کوچه ها ماموران غالباً آسیب پذیرتر از عرصه های باز خیابان ها بودند و از طرف دیگر مردم دسترسی بیشتری را به ابزار ابتدایی مقابله با آنها داشتند، عملاً هدف رژیم از اعلام حکومت نظامی محقق نشد و حوادث انقلاب در شکل و روشهای جدیدی تداوم پیدا کرد.
غیر از این، سختگیری های ماموران موجب گردید تا بخش وسیعی از اقدامات و جابجایی های ضروری و حمل اعلامیه ها و تبلیغات، به ویژه امور محرمانه و مخفیانه، به عهده زنان که کمتر مورد شک ماموران واقع می شدند، گذاشته شده، و نوجوانان و جوانان که از چالاکی و بی باکی بیشتری نسبت به میانسالان ونسل اولی ها برخوردار بودند، محور درگیری های شبانه و تظاهرات قرار گرفتند.
یکی از اقدامات خشنی که رژیم پهلوی در اصفهان انجام داد و تاثیر نامطلوبی بر روند روبه رشد حوادث انقلاب اسلامی در اصفهان داشت، اقدام گسترده به شناسایی و دستگیری انقلابیون بود.
سرلشکر ناجی، نخستین فرد واولین مکانی را که دچار محدودیت کرد، آیت الله سید حسین خادمی و خانه وی بود. دستگیری وی، علی رغم آن از نظر ساواک و شهربانی اصفهان، رهبری عالیه ی حوادث بزرگ و کوچک اصفهان را به عهده داشت، به عنوان اولین گام دراین راستا، عملی نبود. زیرا تشخیص مسوولان دولتی فاجعه آمیز بودن دستگیری خادمی را گوشزد می کرد. بنابراین دستور مقامات درجه اول کشور به ناجی، آن بود که:
1- هیچ کس به هیچ عنوان نبایستی به منزل حسین خادمی رفت وآمد نماید. 2- دو نفر مامور شهربانی و ساواک با لباس غیرنظامی در تمام 24 ساعت، منزل وی را زیرنظر بگیرند. 3- فرمانده نظامی منطقه، مسوول اجرای دستور می باشد و پیش بینی های مراقبتی لازم به عمل آید. مطلقاً از هرگونه ارتباط با وی جلوگیری و تنها به همسر و فرزندان و خویشان درجه یک او اجازه رفت و آمد داده شود.»
در مورد سایر انقلابیون اصفهان، اعم از روحانی، بازاری، دانشگاهی، فرهنگی، چنین احتیاطی صورت نگرفت. بنابراین امواج دستگیری ها و تبعید فعالان اصفهانی آغاز شد. نام روحانیون انقلابی بازداشت شده دراین ایام، طبق لیست ساواک به شرح ذیل آمده است:
1- سید یحیی مرتضوی فرزندسید کریم 2- سید کمال فقیه ایمانی فرزند سید مصطفی 3- شیخ مهدی مظاهری صلاحی فرزند محمد حسین 4- شیخ رضا محبوبی فرزند اسماعیل 5- سید مجتبی میردامادی فرزند آقا مجلس 6- شیخ حسین اصفهانی فرزند رحیم. گروهی دیگر از معترضان که بنا به تشخیص مقامات، مروج ناامنی و اعتراض علیه رژیم پهلوی بودند، نیز تبعید شدند. تبعید شدگان روحانی نیز، که توسط ساواک به انارک نایین تبعید گردیدند عبارت بودند از: آقایان سیداحمد سادات خراسانی، سید احمد کلانتر فرزند سلطان، غلامحسین خردمند فرزند مهدی، سید حبیب الله طاهری فرزند کاظم و عباس ضیغمی فرزند یحیی.
در روزهای بعد نیز اقدامات سرکوب گرانه رژیم شدت یافت. پس از اعلان حکومت نظامی واز هم پاشیدن تجمع مردم در منزل آیت الله خادمی، ساواک و ماموران حکومت نظامی افراد ذیل را به عنوان گردانندگان تحصن منزل آیت الله خادمی، دستگیر نمود:
1- علی اکبر پرورش 2- حسین علی زهتاب 3- شیخ رضا محبوبی 4- شیخ مهدی مظاهر 5- سیدمجتبی میردامادی 6- سیدکمال فقیه ایمانی 7- حسین پوروالی 8- اسماعیل قربانزاده 9- حسن کبیری 10- منصور باقرصاد 11- احمد باقرصاد 12- عباس باقرصاد 13- علی صالحی 14- حاج رضا مهاجر 15- حاج تقی علی نقی حسین آبادی 16- اصغر لاری.
نام 21 نفر از فعالین نهضت، که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند، نیز در گزارشات ساواک ذکر شده است. در فهرست دیگری که از ساواک به جای مانده است، نام 21 نفر دیگر از مضنونین به رهبری وهدایت حوادث اصفهان در روزهای قبل و بعد از اعلام حکومت نظامی آمده است، که اغلب آنها از اقشار کسبه و بازاری بوده اند.
با اجرای حکومت نظامی موج دستگیری ها افزایش یافت و بازار محاکمان نظامی مردم، هر روز گرمتر از روز قبل شد. ناگفته نماند دستگیری رهبران محلی قیام و انقلابیون فعال در اصفهان، تاثیر نامطلوبی بر روند رشد نهضت داشت و برای مدتی کوتاه موجب کاسته شدن از شدت حوادث در اصفهان و شهرهای اطراف گردید، هرچند که در روزهای بعد رهبران دستگیر نشده، با سازماندهی مجدد جوانان، که غالباً از مکان های مخفی، پنهان از چشم ماموران ساواک و مجریان حکومت نظامی اصفهان فعالیت می کردند پرداختند. مردم نیز که آرام آرام خود را یافتند، شیوه جدید مبارزه در شرایط حکومت نظامی و ارتقای سطح مبارزه با رژیم پهلوی و استعمار آمریکا که با همه توان خود دنبال نمودند.
فرزند امام خمینی(ره)، حاج سید احمد خمینی، در روز 21 مرداد ماه از نجف با آیت الله خادمی تماس گرفت و اطلاعاتی از اوضاع مردم وشهر را در شرایط جدید درخواست نمود: «خادمی جواب می دهد: «حکومت نظامی است و عده ای کشته شده اند، نامبرده از وضع نماز و منبر با توجه به وضع حکومت نظامی سوال می نماید، خادمی جواب می دهد: نماز جماعت از طرف علما ممنوع نشده اما چون حکومت نظامی است ممکن است شب ها تعطیل باشد... ما گفتیم تحصن موقوف باشد، چون دیگر وضع خطرناک شده بود یعنی اگر اجتماع می کردند، جلوی منزل خیلی کشته می شدند...»
به نظر می رسد آیت الله خادمی و رهبران روحانی اصفهان، به همین دلیل با تداوم تجمع مردم و زمان حکومت نظامی در«خانه انقلاب» مخالفت نمودند. براساس گزارش های ساواک، تعداد زیادی از ماموران آشکار و پنهان، نه تنها منزل، بلکه کوچه های اطراف بیت آقای خادمی را از ابتدای حکومت نظامی زیرنظر شدید قرار دادند و عبور ومرور حتی مردم محل از کوچه با مقررات خاصی امکان پذیر بود.
اعلامیه ی مشهور و بسیار حساس امام، که نقش تعیین کننده ای در فرآیند بعدی رخدادهای انقلاب اسلامی داشت، یک روز پس از تماس بیت امام خمینی(ره)با آیت الله خادمی یعنی در روز بیست و دوم مردادماه مصادف با هشتم رمضان در قالب پیام مفصل پنج صفحه ای، صادر شد. دراین اعلامیه رفتار رژیم پهلوی با مردم ایران به ویژه حوادث خونبار اصفهان و اعلام حکومت نظامی محکوم شده بود. امام خمینی(ره) دراین اعلامیه، هدف نهضت را برپا کردن قوانین و احکام اسلامی برشمرده و ازاقشار مختلف مردم خصوصاً نظامیان خواستند به صفوف مردم انقلابی بپیوندند.
اوضاع عمومی شهر حالت بحرانی و تعطیل عمومی داشت. مردم رژیم را با تحریم عمومی خود، در وضعیت نامطلوبی قرار داده بودند. بازار، مغازه ها و خیابانهای اصلی مرکز شهر تعطیل بودند.
تهدیدات ناجی فرمانار نظامی اصفهان نیز اگرچه با حربه کشتار، دستگیری و تبعید انقلابیون اصفهان تا حدی توانسته بود اعتراض ها و راهپیمایی های مردم اصفهان را با رکود مواجه نماید، اما در اصل تداوم مبارزه با رژیم پهلوی موثر واقع نشد و اعتصاب عمومی، که از روزهای قبل از اعلام حکومت نظامی شروع شده بود، استمرار پیدا کرد.
ساواک در گزارش های خود صریحاً به استمرار تعطیلی بازار و خیابان های اصلی شهر معترف بود. سرلشکر ناجی در اطلاعیه ی شماره 13 خود، به دروغ از بازاریانی که مغازه های خود را گشوده بودند، تشکر کرد!
شیوه جدید مبارزه که توسط انقلابیون اصفهان طراحی شد،شب ها در ساعات منع عبور ومرور به اجرادرآمد. این طرح جدید مبارزاتی در اطلاعیه شماره 9 حکومت نظامی اصفهان، به شرح ذیل بازگو شده است:
«شب گذشته در ساعات منع عبور و مرور شبانه مشاهده گردید عده ای از جوانان، به صورت دسته جات دو یا سه نفره از خانه حرکت و با پرتاب سنگ مزاحمت هایی برا ی ماموران نظامی فراهم نمودند. موقع آن رسیده است که به این دسته از همشهریان تذکر داده و ابلاغ نمایم به این بازی های کودکانه خاتمه دهند و الا به سزای اعمال خود خواهند رسید.»
از روز بیست سوم مرداد بر حجم اعتراض ها و درگیری ها افزوده شد. در همایون شهر تظاهرات عمومی شبانه در ساعت 22:30 دقیقه برگزار شد و با شلیک گلوله، ماموران مردم را متفرق نمودند. در چهارراه شیخ بهائی، اطراف مسجد هارونیه و خیابان مدرس، درگیری میان مردم و نظامیان شدت داشت. تهیه، تکثیر و توزیع انواع اطلاعیه های مردمی و پیام های امام خمینی نیز در روز 23 مردادماه، مانند گذشته ادامه داشته است واعلام حکومت نظامی تاثیر قابل ملاحظهای برعدم انتشار آنها نداشت.
اوضاع نجف آباد که همیشه ارتباط تنگاتنگ با حوادث اصفهان داشت نیز به دلیل خشونت بیش از حد نظامیان، متشنج بود. تظاهرات شبانه، درگیری مردم با ماموران، تجمع گسترده مردم در مساجد و تاثیر شدید فضای سیاسی ماه رمضان بر مردم، موجب گردید تا سرلشکر ناجی روز بیست و دوم مردادماه بدون مشورت با شورای تامین استان اصفهان و استاندار، نگرانی های خود و رژیم را با اعلام حکومت نظامی در نجف آباد به عنوان دومین شهر در کشور اعلام نماید. این اقدام نیز همچون مورد سه روز قبل که در اصفهان به اجرا درآمد، در نهایت دستپاچگی و ناهماهنگی صورت گرفت و قبل از آن که عامل فشاری بر مردم منطقه باشد، فشار روحی فراوانی را بر عوامل رژیم در اصفهان وارد کرد. سرلشکر ناجی اقدام خود را در اعلام حکومت نظامی در نجف آباد، درجلسه شورای تامین استان که یک روز پس از آن در تاریخ 23 مرداد ماه تشکیل شد، این گونه شرح داده است:
از آنجایی که استقرار نظم در اصفهان بدون اطمینان خاطر از وضع تامین نجف آباد نمی تواند کامل باشد و با توجه به این که نجف آباد هم در منطقه استحفاظی فرمانده نظامی منطقه می باشد، لذا به منظور تکمیل عملیات حکومت نظامی در اعاده نظم وامنیت اصفهان، تقاضا دارم در مورد اعلام حکومت نظامی در نجف آباد نظریه اعضای شورای تامین اظهار شود.»
این تعجیل در اعلام حکومت نظامی وسپس طرح آن در شورای تامین استان، به خوبی بیانگر دستپاچگی سران، در امر مهارکردن موج مبارزات مردمی بوده است.
در سایر اسناد دولتی گزارش هایی وجود دارند، که از اقدام فوری دولت مبنی بر اعزام نیروی وسیعی از سایر نقاط کشور، به ویژه پادگان شاهرود، به سوی اصفهان، حکایت می کند. از تعداد این نیروها ذکری به میان نیامده است، اما خبرگزاری آسوشیتدپرس طول حرکت کامیون ها را در جاده های برون شهری، چندین کیلومتر ذکر کرده است.
تقویت نظامی اصفهان به منظور سرکوب مردم یکی از ترفندهای رژیم برای اعمال حاکمیت بر شهر بود. ترفند دیگر رژیم، عقب نشینی تدریجی از اعمال محدودیت در برگزاری نماز جماعت بود. فرماندار نظامی که در اطلاعیه شماره 8 خود، حتی برگزاری نماز جماعات را مستلزم مراجعه به فرمانداری نظامی و سپرده تعهد و کسب مجوز کرده بود! در اطلاعیه شماره 21 خود، وظیفه خویش و فرمان ملوکانه را[تلاش در راه] حفظ شعایر دین مبین اسلام خوانده و اعلام نموده که وظیفه ای جز فراهم آوردن موجبات برگزاری نماز جماعت و عبادت وستایش خداوند بزرگ در داخل مساجد، ندارد!
چاره جویی دیگری که تیمسارناجی برای فرار از وضع نامطلوب ایجاد شده در اصفهان پس از اعلام حکومت نظامی به عمل آورد، اعلام جمع آوری توپ ها و ادوات سنگین نظامی از میادین اصفهان بود. به نظر می رسد استقرار توپ هایی با برد بیش از سی کیلومتر در خیابان های اصفهان، توجیه عقلی نداشته است و تغییری در رویه کاملاً مشهود رژیم حاصل نشد، مگر در سایه تداوم مبارزات و پایداری مردم مسلمان اصفهان.
ترفند دیگر رژیم برای دلجویی از مردم و فرونشاندن امواج مخالفت عمومی، اقدام عجیب فرماندار نظامی خشن اصفهان، سرلشکر ناجی، در بازدید سرزده از بیت آیت الله خادمی و تظاهر به دلجویی از روحانیت بود. هرچند این اقدام تاثیری بر روند امور نداشت، اما گزارش های بعدی ساواک حکایت از آن دارند که این اقدام ناجی، موجب تحقیر رژیم و رفیع تر شدن جایگاه روحانیت و مرجعیت دینی شهر اصفهان به ویژه آیت الله خادمی شده است.
روند حمایت مردم شهرهای گوناگون کشوراز انقلاب اسلامی مردم اصفهان، سیری صعودی طی می کرد. در تهران، قم، اراک، کاشان ومشهد اطلاعیه ها و بعضاً مجالسی در بزرگداشت شهدای حوادث حکومت نظامی اصفهان برگزار گردید.
آیات ثلاث قم آقایان، مرعشی نجفی، گلپایگانی و شریعتمداری نیز با صدور اطلاعیه ای، اقدامات رژیم در خلق حوادث تلخ و کشتار مردم اصفهان را محکوم نمودند.
در روز بیست و پنجم مردادماه، دو خواسته و هدف بزرگ، یکی از سوی مردم اصفهان و دیگری از طرف مجموعه عوامل رژیم مطرح وهریک با حداکثر توان خود با دنبال اجرای اهداف خود برآمدند.
مردم در پی تدارک برگزاری مراسم هفتم شهدای روز اعلام حکومت نظامی اصفهان در روز پنجشنبه بیست و ششم مرداد ماه بودند و رژیم نیز با همه قدرت در پی جلوگیری از آن بود. روحانیون با کمک بازاریان و دانشجویان، روی مذکور را عزای عمومی اعلام کرده و از همه اقشار مردم در خواست اعتصاب و تعطیل عمومی نمودند. ساواک اقدامات و مراقبت های فراوانی را برای پیشگیری تجمع مردمی در روز موعود به کار گرفت. دستور فرمانداری نظامی به افسر مسوول بازار، سرهنگ غلامباشی، آن بود که:
«1- بازار نباید تعطیل شود. 2- ماموران شهربانی صبح زود در بازار حاضر و بازاریان را تشویق کنند تا دکاکاین خود را باز کنند. 3- عده ی جلوی بازار تقویت شوند. 4- به شهربانی ابلاغ شود چنانچه دکان داران مغازه های خود را باز نکردند به آنها زنگ بزنید و در فرصت مناسب آنان را بازداشت نمایید.»
اما هدف مهمی که عوامل رژیم با جدیت فراوان در پی اجرای آن در اصفهان بودند، برگزاری جشن های مرسوم و سالانه سالگرد کودتای 28 مرداد در اصفهان بودند. رژیم همه ساله در میان نگاه بی تفاوت اکثریت مردم، عوامل و وابستگان خود را در میدان ها یا تالارهایی جمع آوری می کرد و سالگرد پیروزی کودتا را جشن می گرفتند.
در سال 1357 در میان امواج بزرگ رژیم ستیزی مردم اصفهان، امکان برگزاری چنین جشنی وجود نداشت، از سوی دیگر عدم برگزاری آن نیز به منزله ی عقب نشینی رژیم از مواضع خود و بی هویتی وی در میان مردم به حساب می آمد. لذا دولت سعی کرد تا در منطقه ی حکومت نظامی زده اصفهان، به هر قیمت ممکن آن مراسم را برگزار نماید.ساواک، چاره را درآن دید که جشن مذکور در استان اصفهان و در شهرستان لنجان برگزار نموده و با استفاد از کارگران کارخانه ذوب آهن و انتقال افراد گزینش شده از سایر نقاط اصفهان به زیرین شهر، آن را با شکوه جلوه دهد. با شروع این تمهیدات و فراهم شدن مقدمات کار در ذوب آهن، کارگران نیز اقدام به مقالبه و مخالفت با آن نمودند، به طوری که آنها در اتوبوس ها هنگام بازگشت از کارخانه به خانه خود، شعارهایی علیه رژیم پهلوی و شخص محمدرضا شاه، سردادند.
از آنجایی که ساواک نقش روحانیون در تشویق کارگران به مخالفت با رژیم را تعیین کننده تشخیص داده بود، لیست اسامی تمامی روحانیون منطقه را برای بررسی و برخورد با ایشان تهیه کرده و در اختیار فرماندار نظامی اصفهان قرار دادند. اما برغم این اقدامات گزارش هنگ ژاندارمری اصفهان حکایت از آن می کند که: «قرار است در روز 28 مرداد کارگران ذوب آهن دست به اغتشاش و اعتصاب بزنند و لازم است دراین مورد تدابیری اتخاذ گردد.»
لذا بی درنگ نیروهای نظامی تقویتی، منطقه را زیر نظر و کنترل های گسترده خود قرار داده و دادگاه ها را مهیای برخورد با انقلابیون کردند. همچنین رانندگان اتوبوس ها را تهدید نمودند، که در صورت سر دادن شعار توسط کارگران، دستگیر و محاکمه خواهند شد.
منبع: اصفهان زیبا ویژه نامه طلوع انقلاب.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط