انسان و همجنس گرایی

اثبات موارد همجنسگرایی به صورت دقیق در میان حیوانات نیاز به بررسی دقیق و علمی دارد كه از این نوشته خارج است. با فرض اینكه وقوع چنین امری را در حیوانات ثابت بدانیم، به بررسی نكاتی پیرامون نوشته‎ای با عنوان «آیا همجنسگرایی در طبیعت دیده می‎شود» مندرج در سایت گویا نیوز می‎پردازیم.
پنجشنبه، 31 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انسان و همجنس گرایی

انسان و همجنس گرایی
انسان و همجنس گرایی


 

نويسنده:محمد صادق آقا جاني




 
اثبات موارد همجنسگرایی به صورت دقیق در میان حیوانات نیاز به بررسی دقیق و علمی دارد كه از این نوشته خارج است. با فرض اینكه وقوع چنین امری را در حیوانات ثابت بدانیم، به بررسی نكاتی پیرامون نوشته‎ای با عنوان «آیا همجنسگرایی در طبیعت دیده می‎شود» مندرج در سایت گویا نیوز می‎پردازیم.
نویسنده در نوشته خود می‎آورد: «مطابق دیدگاه Stoecesm (كه 300 سال قبل از میلاد طلوع كرد) آنچه در طبیعت اتفاق می‎افتد منطقی و معیار سنجش رفتار انسان است. بنابراین تمام رفتارهای هماهنگ با طبیعت خوب تلقی می‎شود.» نویسنده با بیان این مطلب و ذكر مواردی از همجنس‎بازی در حیوانات سعی دارد وقوع همجنس‎بازی در انسان‎ها را طبیعی و منطقی قلمداد كند.
اكنون به نقد و بررسی دیدگاه Stoecesm می‎پردازیم:
الف) یكی از اشكالات این دیدگاه آن است كه تمام آنچه كه در طبیعت اتفاق می‎افتد از غرایز حیوانات سرچشمه می‎گیرد. در حالی كه انسان‎، منحصر در غرایز نیست. حالات و شئون وجودی آدمی بسیار فراتر از دایره تنگ و محدود غرایز است. انسان افزون بر غرایز، دارای ویژگی‎های دیگری چون عواطف، فطرت و عقل نیز هست كه هر یك از این موارد در جهت‎گیری رفتاری انسان نقش به سزایی دارد،[1] به هر حال عقل سلیم با توجه به ویژگی‎های خاص انسان حكم می‎كند كه رفتار انسانی همواره با آنچه كه در طبیعت رخ می‎دهد هماهنگ نیست، در حالی كه این مكتب، انسان را به پیروی از آنچه در طبیعت رخ می‎دهد دعوت می‎كند و از پیروان خود می‎خواهد چون موجوداتی بی‎اراده فقط از طبیعت تقلید كنند و این در واقع تنزل آدمیان به درجه و مرتبه حیوانات و چارپایان است و نمی‎توان انسان را محدود به غرایز و كشش‎های حیوانی دانست.
ب) یكی دیگر از اشكالات دیدگاه مذكور این است كه هر آنچه كه در طبیعت دیده می‎شود قابل سرایت به دنیای انسان‎ها نیست و رفتار طبیعی و غریزی حیوانات مختص به دنیای حیوانات است و تسری این رفتارها به دنیای انسان‎ها كار نامعقولی به نظر می‎آید. به عنوان مثال در موارد بسیاری مشاهده شده است كه حیوانی پس از به دنیا آمدن نوزادان خود، آنان را بلعیده و یا اینكه در برخی از گونه‎های حیوانی پس از به دنیا آمدن نوزاد، حیوان نر و ماده آنان را در طبیعت رها كرده تا خود به رشدشان ادامه دهد و هزاران نمونه دیگر كه با توجه به ویژگی‎های خاص انسان قابل انطباق بر زندگی انسان‎ها نیست، آیا چنین مواردی كه در طبیعت مشاهده شده است قابل سرایت به انسان است؟ آیا هر آنچه كه در طبیعت رخ می‎دهد ملاك رفتار انسان است و یا اینكه حد و مرزی برای آن باید قائل شد و اگر حد و مرزی دارد این حد و مرز كدام است؟
ج) نادیده گرفتن تعالیم آسمانی: طبق این دیدگاه ملاك رفتار انسان، هماهنگی آن با طبیعت است، یعنی انسان می‎تواند با تبعیت از طبیعت رفتارهای خود را شكل دهد و ملاك رفتار انسان منحصر در طبیعت است. بنابراین تعالیم آسمانی و وحی جایگاهی در تعیین رفتار انسان ندارد و با توجه به محدود بودن ادراك‎های بشر قطعاً انسان هیچگاه مستغنی از وحی نبوده و نخواهد بود. نادیده انگاشتن وحی و نقش آن در تعیین رفتار انسان باعث شده است كه این دیدگاه رفتار انسان را منحصر در رفتارهای دنیوی بداند و از رفتارهایی كه منشأ اخروی و پایدار و حقیقی دارد غافل شود.
نویسنده در ادامه با دستاویز قرار دادن نظام احسن می‎نویسد، در عصر جدید و همزمان با توجه و بررسی بیشتر علوم تجربی به طبیعت و روابط میان موجودات، به این سؤال میان اخلاق گرایان خدا باور مطرح شد كه اگر طبیعت و كل آفرینش را به عنوان یك مجموعه بی‎نقص كه محصول یك آفریدگار بی‎نقص است «فتبارك الله احسن الخالقین» پذیرفته باشیم، در این صورت مشاهده اتفاق افتادن رفتاری در طبیعت معیاری برای سنجش حسن و قبح عملی چنین عملی در جامعه انسانی نیز خواهد بود؟ به این معنا كه اگر خداوند متعال چنین رفتاری را در میان دیگر مخلوقات خویش می‎پسندد پس چه دلیلی دارد كه ما خود را از مجموعه قوانین آفرینش جدا بدانیم؟ اگر همجنس‎گرایی در میان حیوانات اتفاق می‎افتد از دو حال خارج نیست، یا این مسئله را به عنوان یك خطا و نقدی در خلقت این موجودات می‎پذیریم كه در این صورت این خطا را به آفریننده آنها نسبت داده‎ایم (و این خلاف اعتقاد ما به دانش و قدرت و عدالت مطلق خداوند است) و یا اینكه آن را نیز به عنوان یك رفتار صحیح اما نادر می‎پذیریم كه در این صورت شامل آفرینش انسان نیز می‎شود.
اكنون به بررسی متن بالا می‎پردازیم:
الف) منظور از اینكه كل آفرینش به عنوان یك مجموعه بی‎نقص است چیست؟ به بیان دیگر منظور از نظام احسن چیست؟ تأثیر و تأثر موجودات مادی در یكدیگر و تغییر و تحول و تضاد و تزاحم از ویژگی‎های ذاتی جهان مادی محسوب می‎شود بگونه‎ای كه اگر این ویژگی‎ها نمی‎بود چیزی به نام جهان مادی، وجود نمی‎داشت. با توجه به وجود چنین تضادهایی در عالم ماده حكمت الهی اقتضاء دارد كه سلسله‎های علل و معلولات مادی به گونه‎ای تحقق یابند كه مجموعاً دارای كمالات وجودی بیشتری باشند،[2] یعنی هنگامی كه مجموع جهان را با یك دید كلی بررسی می‎كنیم، باید كمالات جهان از شرور و نواقص آن بیشتر باشد و این همان معنای نظام احسن است یعنی نظامی كه در آن نسبت كمالات وجودی به شرور و نواقص بیشتر است. با توجه به نظام رمزآلود جهان، انسان با دیدن چند مورد نقص كه قدرت تجزیه و تحلیل آنها را نداشته، نمی‎تواند نكات رمزآلود را به كناری گذاشته و وجود برخی از نواقص را دال بر عدم وجود نظام احسن در عالم هستی بپندارد.[3]
به عنوان مثال انسان اگر كتابی را مطالعه كند و در سراسر كتاب دقت و درایت مؤلف را مشاهده كند و در چند مورد هم برخی عبارات مجهول بماند طبعاً حكم می‎كند كه من مقصود مؤلف را در این چند مورد نمی‎فهمم، هرگز حكم نمی‎كند به دلیل لاینحل ماندن این چند مورد، مؤلف فاقد درایت و دقت و فهم و ادراك بوده است.[4] بنابراین وجود برخی نواقص و شرور را نمی‎توان به عنوان یك خطا و نقصی در خلقت موجودات پذیرفت بلكه بسیاری از این نواقص لازمه لاینفك جهان مادی می‎باشد یعنی اگر قرار باشد جهان مادی خلق شود این نواقص هم باید وجود داشته باشد. به طور خلاصه می‎توان گفت آنچه در طراحی نظام احسن هدف است، حصول بیشترین كمال ممكن از مجموع این نظام است، نه آنكه همه موجودات بدون هیچ گونه نقصی موجود باشند، بنابراین وجود برخی نواقص در صورتی كه در مجموع به كمال بیشتر هستی بیانجامد، نه تنها با حكمت خداوند و نظام احسن سازگار نیست،‌بلكه نتیجه حكمت خداوند است.[5]
ب) آیا با توجه به وقوع برخی نواقص می‎توان ادعا كرد كه چنین نواقصی مورد پسند خداوند است؟
1. برخی از متفكران بزرگ جهان، مانند افلاطون، فارابی و سنت آگوستین، وجود را مساوی خیر می‎دانند و بر این باورند كه هر چه جامعه هستی بر تن كرد خیر است، در این فرض تمام شرور و نواقص عالم از نیستی‎ها متنزع می‎شوند، به عبارت دیگر وجود نفس خیر است و وجودی یافت نمی‎شود كه بالذات شر باشد. بنابراین همه شرور عبارت از عدم وجودات و كمالات است، مانند سایه كه عبارت است از عدم روشنایی نه این كه سایه خود در مقابل نور و روشنایی وجود مستقلی داشته باشد. سایه، عدم نور است و عدم، احتیاجی به آفریننده ندارد.[6] بنابراین مشاهده برخی از نواقص در جهان طبیعت دلیل بر آن نیست كه این نواقص آفریده خداوند است و حال كه چنین شد مورد پسند خداوند باشد بلكه این نواقص از عدم اتنزاع می‎شود و عدم نیازی به آفریننده ندارد. به بیان دیگر حیثیت شر بودن اشیاء كه بازگشت به جهات عدمی می‎كند متعلق اراده الهی واقع نمی‎شود.
2. همان گونه كه قبلاً اشاره شد بسیاری از این نواقص كه در عالم طبیعت رخ می‎دهد لازمه جهان مادی است. به دیگر سخن نظام علی و معلولی خاص در میان موجودات مادی برقرار است كه لازمه وجودهای مادی می‎باشد و وقوع چنین نواقصی لازمه چنین نظام مادی است، بنابراین یا باید جهان مادی با همین نظام به وجود بیاید و یا اصلاً به وجود نیاید. با توجه به اینكه خیرات جهان بر نواقص آن غالب است و ترك خیر كثیر برای پدید نیامدن شر قلیل، خلاف حكمت الهی است، خداوند این جهان را خلق نمود.[7] و با این بیان روشن شد كه وقوع برخی نواقص به عنوان مثال وجود همجنس‎گرایی در حیوانات (چنانچه نویسنده ادعا می‎كند) دلیلی بر مورد پسند بودن آن از جانب خدا نمی‎باشد تا این سؤال مطرح شود حال كه خداوند چنین رفتاری را در میان دیگر مخلوقات خویش می‎پسندد پس چه دلیلی دارد كه خدا را از مجموعه قوانین آفرینش جدا بدانیم؟ بلكه چنین رفتارهایی (بر فرض اینكه در طبیعت وقوع آن ثابت شود) لازمه جهان مادی می‎باشد و نمی‎توان آن را به خداوند نسبت داد.
در پایان به بررسی برخی از آثار همجنس‎گرایی می‎پردازیم و مضرات آن را برمی‎شماریم.
الف) خطر آلودگی به بیماری ایدز
بی‎تفاوتی و درهم و برهمی و تمایل دائمی به نزدیكی جنسی به آسانی می‎تواند سبب لجام گسیختگی و فسق و فجور جنسی شود. ارتكاب اعمال جنسی آن هم به صورت باز و در خارج از محیط خانواده و بدون رعایت شئون شرعی، انسانی، اخلاقی، عمده‎ترین شیوه‌آلودگی به ایدز است، علی الخصوص موقعی كه ارتكاب اعمال جنسی (آمیزش، در خارج از شئون شرعی، انسانی و به دور از هنجارهای اجتماعی از طریق شیوه‎ای غیر طبیعی همانند هموسكسوئلی (آمیزش مرد با مرد) لزبینی (آمیزش زن با زن) و اعمال جنسی آشفته صورت پذیرد، خطر آلودگی به ایدز به شدت افزایش می‎یابد.[8]
ب) اختلالات در رفتار جنسی فرد
مردی كه تمایل به جنس موافق دارد و یا زنی كه از انحراف روانی رنج می‎برد هیچ كدام را نمی‎توان مرد و زن كامل شمرد. ادامه رفتار همجنس‎گرایانه تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً می‎كشد و رفته رفته فرد گرفتار ضعف مفرط جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی می‎شود، به طوری كه بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی (آمیزش با جنس مخالف) نخواهد بود.[9]
ج) رنج بردن از بیماریهای جسمی و روحی
با توجه به اینكه احساسات جنسی مرد و زن هم در ارگانسیم بدن آنها مؤثر است و هم در روحیات و اخلاق آنان، روشن می‎شود كه از دست دادن احساسات طبیعی تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد می‎سازد، و حتی ممكن است افرادی كه گرفتار چنین انحرافی هستند چنان گرفتار ضعف جنسی شوند كه دیگر قدرت بر تولید فرزند پیدا نكنند. این گونه اشخاص از نظر روانی غالباً سالم نیستند و در خود یك نوع بیگانگی از خویشتن و جامعه‎ای كه به آن تعلق دارند احساس می‎كنند. قدرت اراده را كه شرط هر نوع پیروزی است تدریجاً از دست می‎دهند و یك نوع سرگردانی و بی‎تفاوتی در روح آنان لانه می‎كند و مضرات دیگر كه به خاطر طولانی شدن كلام از ذكر آن خودداری می‎كنیم.[10]
با توجه به این مضرات بر فرض اینكه تمام مطالب موجود در نوشته مذكور صحیح باشد و هیچ نهی و دستوری از جانب شرع مقدس اسلام مبنی بر ترك این عمل ناپسند وارد نشده باشد، آیا هیچ انسان عاقلی به خود اجازه می‎دهد كه چنین عملی را مرتكب شود.

پي‌نوشت‌ها:
 

[1] . اقتباس از محمد تقی مصباح یزدی، نقد و بررسی مكاتب اخلاقی، ص 111، انتشارات مؤسسه امام خمینی (ره) چاپ اول، بهار 84. انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم.
[2] . محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 459.
[3] . تقریرات درس آموزش فلسفه استاد اكبر میرسپاه.
[4] . شهید مرتضی مطهری، عدل الهی چاپ دوم، ص 105، انتشارات صدرا.
[5] . عبدالرسول عبودیت، خداشناسی فلسفی،‌ص 187، انتشارات مؤسسه امام خمینی (ره) ، تابستان 84، چاپ اول.
[6] . محمد حسن قدردان قراملكی خدا و مسئله شر، ص 43،‌مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول.
[7] . اقتباس محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه.
[8] . دكتر عبدالحسن كاظمی، نشریه طب و تزكیه شماره 27، مقاله و بررسی نحوه آلودگی 22 بیمار مبتلا به ایدز در ایران.
[9] . آیت الله مكارم شیرازی، تفسیر نمونه،‌ج 9، ص 195 و 196؛ انتشارات دارالكتب الاسلامیه، چاپ 18.
[10] . همان.
 

منبع:www.andisheqom.com




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط