پاسداري از نهاد خانوده در سيره ي قرآني امام حسين (ع)(2)
ب: نيازهاي عاطفي و رواني
6- تربيت فرزندان در نهاد خانواده
7- اظهار محبت به فرزندان
عبيدالله بن عتبه چنين مي گويد:« كنت عندالحسين بن علي (عليهما السلام) اذ دخل علي بن الحسين الصغر فدعاه الحسين(ع) و ضمه اليه ضما و قبل ما بين عينيه ثم قال: بابي انت اطيب ريحك و احسن خلقك...» (2) «نزد حسين بن علي (ع) بودم كه علي بن حسين(ع) وارد شد امام حسين (ع)، ايشان را، در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد، ميان دو چشمش را بوسيد و سپس فرمود: پدرم به فدايت باد، چقدر خوشبو و زيبايي!»
8- تشويق فرزندان در برابر كار خوب آنان
چه بسا فرزنداني كه از ارزش و اعتبار صفات مثبت خود آگاهي نداشته، در نتيجه به شخصيت حقيقي و توانمنديهاي مثبت خويش پي نبرده، خود را در مقايسه با ديگران ناچيز به شمار مي آورند. از اين رو والدين و مربيان بايد ويژگيهاي مثبت فرزندان را كشف و برجسته ساخته و مورد ستايش و تشويق قرار دهند. در فرهنگ اسلامي كه تربيت ديني و اخلاقي فرزندان در كانون توجه است. بر تشويق فرزندان هنگام بروز رفتارهاي ديني و برجسته كردن صفات اخلاقي و معنوي آنان بسيار تاكيد شده است. امام سجاد (ع) فرمود: من به بيماري شديدي مبتلا شدم. پدرم بر بالينم آمد و فرمود:« ما تشتهي؟ فقلت: اشتهي ان اكون ممن لا اقترح علي الله ربي ما يدبره لي (3)، فقال لي: احسنت ضاهيت ابراهيم الخليل صلوات الله عليه حيث قال جبرئيل(ع): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علي ربي بل حسبي الله و نعم الوكيل.» (4) چه خواسته اي داري؟ عرض كردم: دوست دارم از كساني باشم كه درباره آنچه خداوند برايم تدبير كرده، نپرسم؟ پدرم در مقابل اين جمله به من آفرين گفت و فرمود: تو مانند ابراهيم خليلي به هنگام گرفتاري جبرئيل نزدش آمد و پرسيد: از ما كمك مي خواهي؟ او در جواب فرمود: درباره آنچه پيش آمده از خداوند سوال نمي كنم. خداوند مرا كافي است و او بهترين وكيل است. در اين حديث ملاحظه مي شود كه امام حسين(ع) در مقابل پاسخ عارفانه و دلنشين فرزندش كه بر اساس ظاهر حديث، سن و سال چنداني هم نداشت. جمله «احسنت» را به كار برد و او را به «ابراهيم خليل» تشبيه كرد.
9- اهميت دادن به آموزشهاي ديني فرزندان
10- احترام به انتخاب جوان در امر ازدواج
ملاحظه مي شود با اين كه فرزند امام مجتبي (ع) به احترام عمو و دخترانش به طور مشخص از دختر خاصي خواستگاري نكرد و امر را به عمويش وانهاد؛ امام حسين (ع) به انتخاب و علاقه فرزند برادرش اهميت داد و از او خواست خودش آن را كه بيشتر دوست دارد به همسري برگزيند.
11- تربيت عملي والدين در نهاد خانواده
پر واضح است كه زبان رفتار از زبان گفتار بسي نافذتر است و در عمل آثاري نهفته است كه هرگز از گفتار برنمي آيد. كودك و نوجواني كه پيوسته شاهد اعمال نيك والدين است، بطول غير مستقيم سرمشق مي گيرد و به انجام كارهاي نيك تشويق مي گردد. در سيره تربيتي ائمه اطهار (عليهم السلام) تربيت با رفتار و عمل بارزترين بعد تربيت است. فرزندان ائمه( عليهم السلام) با ديدن رفتار آنان سرمشق گرفته، عمل مي كردند. شعيب بن عبدالرحمن خزائي مي گويد: هنگامي كه امام حسين (ع) در كربلا به شهادت رسيد بر دوشش نشانه اي وجود داشت. از امام سجاد (ع) درباره آن پرسيدند، امام سجاد بسيار گريست و فرمود:« اين، اثر بارهاي غذايي است كه پدرم بر دوشش حمل مي كرد و به خانه هاي تهيدستان مي برد.» (8) آري، امام سجاد(ع) پيوسته اين رفتار را از پدرش مشاهده كرد و سرمشق گرفت و عمل كرد. بدين سبب، امام باقر(ع) فرمود:« (پدرم) علي بن الحسين (ع) شبها كيسه نان بر دوش حمل مي كرد و (به مستمندان) صدقه مي داد.» (9)
12- غيرت ورزي نسبت به خانواده
غيرت ورزيدن، خُلقي ارزشمند و پسنديده است. گاهي هم (غيرت ديني) سبب مي شود كه انسان از هر نوع سوء قصد و هجوم مخالفان به دين و ارزش هاي مقدس و معتقدات ديني برآشوبد و عكس العمل نشان دهد و در دفع تعرض بكوشد. پيامبر اكرم (ص) فرموده است: الغيره من الايمان(11) غيرت از ايمان است.
غيرت، نشانه ارزشمندي شخصيت يك انسان محسوب مي شود. حضرت علي (ع) فرموده است: ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازه جوانمردي اوست، شجاعتش به اندازه پاكدامني اوست و عفت او به قدر غيرت اوست.(12) خداوند نيز بندگان غيرتمند خويش را دوست مي دارد.(13)
بني هاشم، غيرتمندان روزگار خويش بودند و براي عترت پيامبر(ص) حرمتي فوق العاده قائل بودند. جوانان بني هاشم نيز پيوسته اهل بيت امام حسين (ع) را در طول سفر به كربلا، محافظت مي كردند. شبها نيز با حراست اين جوانان، به ويژه قمر بني هاشم، زنان حرم آسوده و بي هراس استراحت نمودند.
غيرت در درياي پهناور وجود اباعبدالله (ع) موج مي زد و به همه آموخت كه نگهبانان دين و ناموس خود باشند و بيشترين حساسيت را در دفاع و صيانت از آنها داشته باشند. او تا آخرين نفس از عقيده اسلامي خود دفاع كرد و بر محو باطل پافشاري نمود. او كه سرآمد غيرتمندان عالم است در رجز حماسي خويش در روز عاشورا از جمله بر حمايت از ذريه پيامبر و خانواده پدرش تاكيد مي فرمود: احمي عيالات ابي، امضي علي دين النبي (14) آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصيه كرد كه پس از شهادتش، بي تابي نكنند و چهره مخراشند و آه و زاري و واويلا سر ندهند و پيش دشمنان صدايشان را به گريه بلند نكنند. در واپسين لحظات هم كه مجروح بر زمين افتاده بود، وقتي شنيد كه گروهي از سپاه دشمن قصد حمله به خيمه ها و تعرض به زنان و كودكان دارند، بر سرشان فرياد كشيد: ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونو احرارا في دنياكم...(15) اي پيروان آل ابوسفيان! اگر دين نداريد و از معاد نمي ترسيد، پس در دنيايتان آزاده باشيد و اگر عربيد، به اصل و تبار خويش برگرديد...
شمر جلو آمد و گفت: اي پسر فاطمه چه مي گويي؟ امام (ع) فرمود: من با شما مي جنگم و شما با من مي جنگيد، پس تجاوزگران و سركشان و جاهلان خود را تا وقتي من زنده ام، از حرم من بازداريد.(16)
از غيرت آن امام همام بود كه در همان حال هم از كار ناجوانمردانه سپاه دشمن برآشفت و اعتراض كرد و تا زنده بود نتوانست تحمل كند كه نامردان به حريم ناموس او نزديك شوند. غيرت ديني او و يارانش نيز زمينه ساز آن حماسه بزرگ شد.
آن امام همام، كشته شدن را بر ننگ ذلت و تسليم، ترجيح داد و اين از غيرت و حميت او بود.ياران شهيدش هم شب عاشورا و در فرصت هاي ديگر تا پاي جان ابراز وفاداري كردند و غيرتشان اجازه نداد كه امام و اهل بيت او را در صحرا و ميان انبوه دشمن رها كنند و خود، در پي زندگي و عافيت خويش روند. عباس، امان نامه دشمن را رد كرد، تيغ ها و شمشيرهاي دشمن را بر خواري و مذلت ترجيح داد. اما فرومايگان، براي كشتن او و به خاطر رضاي خاطر والي كوفه و يزيد طاغوت، همدست شدند و پس از كشتن عاشورائيان، خانواده آنان را به اسارت بردند. اعتراض حضرت زينب(س) به يزيد در شام، كه اهل بيت پيامبر را در معرض ديد و تماشاي مردم كوچه و بازار قرار داده (17) ريشه در غيرت او داشت. پيروان عاشورا، هم درس عفاف و حجاب را به عنوان غيرت ناموسي از كربلا مي آموزند، هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه و بدعت را به عنوان غيرت ديني از حماسه آفرينان كربلا الهام مي گيرند.
13- رفتار حضرت نسبت به خانواده و فرزندان در لحظه وداع
هنگامي كه امام (ع) همه يارانش را ديد كه شهيد شده اند، براي وداع به خيمه ها آمد و ندا دادند: اي سكينه، اي فاطمه، اي زينبين، آخرين درود و سلام من بر شما باد.(18) سكينه صدا زد: اي پدر آيا تن به مرگ داده اي؟ فرمود: كسي كه ياور ندارد، چگونه تن به مرگ ندهد. طبق نقل ديگر فرمود: اي نور چشم من! كسي كه يار و ياوري ندارد، چگونه تسليم مرگ نشود، ولي (فرزندم) رحمت و نصرت خداوند در دنيا و آخرت به همراه شما است، دخترم بر قضاء الهي، صبر پيشه كن و زبان به شكوه مگشاي، زيرا دنيا محل گذر است، ولي آخرت خانه هميشگي است. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان( مدينه) بازگردان. امام فرمود: لو ترك القطا لغفا و نامَ؛ اگر پرنده قطا را بگذارند، در جايگاه خود آرام مي گيرد و استراحت مي كند. سكينه گريه كرد، امام حسين (ع) دختر عزيزش را به سينه چسباند و اشكهايش را پاك نمود و اشعاري خواند كه ترجمه اش چنين است: اي سكينه جانم! بدان كه بعد از شهادتم، گريه تو بسيار خواهد شد، دل مرا با افسوس، به سرشك خود مسوزان تا جان در بدن دارم، پس وقتي كه كشته شدم تو بر هر كس نزديكتر به بدن من مي باشي كه كنارم بيائي و گريه كني، اي برگزيده بانوان. (19) طبق نقل سوم آن حضرت به فرزندان و خواهران چنين توصيه نمود: خودتان را براي گرفتاري آماده كنيد و بدانيد خداوند نگهدار و ياور شما است و شما را از شر دشمنان نجات مي بخشد و عاقبت امرتان را به خير خواهد كرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر اين گرفتاري، انواع نعمت و كرامت عطاء خواهد كرد. پس زبان به شكوه مگشاييد و سخني مگوييد كه از منزلت و ارزش شما بكاهد.
پي نوشت ها :
*قرآن پژوه و استاد راهنماي سطوح حوزه
1- بحارالانوار، ج 43، ص 157، ح6.
2- اقرحت عليه شيئا: سالته اياه من غير رويه و منه الحديث «ان رسول الله (ص) لا يقترح علي ربه في شيء يامره به « (مجمع البحرين، طريحي، ج2، ص 404.)
3 و 4- بحارالانوار، ج 46، ص 67، ح34.
5- حليه الابرار، سيد هاشم بحراني، ج1، ص 582.
6- در كتب سيره و تاريخ ائمه(ع) از حسن به عنوان يكي از فرزندان امام مجتبي (ع) ياد شده، شيخ مفيد در الارشاد از او چنين ياد مي كند:« و اما حسن بن احسن فكان جليلا، رئيسا، فاضلاً، ورعا...» (الارشاد، ص 196، مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص192، بحارالانوار، ج44، ص 163، عوالم، ج2، ص 306.)
7- موسوعه كلمات الامام الحسين(ع)، ص 632.
8- حليه الابرار، ج1، ص 582.
9- مناقب آل ابي طالب، ابن شهر اشوب، ج4، ص153.
10- مجمع البحرين، ج2، ص246.
11- من لا يحضره الفيقه، ج3، ص 444.
12- وعفته علي قدر غيرته. (نهج البلاغه، صبحي صالح، حكمت 47).
13- ان الله يحب من عباده الغيور.( ميزان الحكمه، ج7، ص 357)
14- بحارالانوار، ج45، ص 49.
15- همان، ص 51.
16- فامنعوا عتاتكم عن التعرض لحرمي ما دمت حيا. (بحارالانوار، ج45 ص 51)
17- حياه الامام الحسين، ج3، ص 378.
18- معالي السبطين، ج1، ص 22 و 23 تذكره الشهداء، ص 307.
19- ترجمه نفس المهموم، ص 184، معالي السبطين، ج2، ص 25.