نقش دعا در تحكيم نهاد خانواده از ديدگاه قرآن (1)
نويسنده: دكتر مرتضي رحيمي*
چكيده:
كليد واژه:
مقدمه
اهل الرجل- يعني كساني كه نسبي يا ديني يا چيزي همانند آنها مثل خانه اي و شهر و بنايي آنها را با يكديگر جمع و مربوط مي كند و آنها را اهل و خانواده آن شخص گويند، پس- اهل الرجل- در اصل كساني هستند كه مسكن و خانه اي واحد، آنها را در يك جا جمع و فراهم مي آورد. سپس اين معني توسعه يافته و گفته اند- اهل بيت- به طور مطلق به خاندان پيامبر (ص) اطلاق شده است و آنها با اين اصطلاح شناخته شده اند چنانكه در اين آيه قرآن آمده است (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت)( احزاب /23) اهل الرجل- به همسر مرد نيز تعبير شده است و اهل الاءسلام- كساني هستند كه دين اسلام آنها را تحت اين اصطلاح جمع مي كند در حالي كه شريعت و دين به برداشتن حكم نسبي در خانواده و در بيشتر احكام ميان مسلمان و كافر حكم كرده است، مانند آيه (انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح)(هود /46) ( كه درباره پسر نوح است به علت نافرماني از پدرش در تبعيت نكردن از دين، گويي از نسبيت خارج شده و خداوند او را به عنوان عمل غير شايسته معرفي مي نمايد) و همين طور آيه ( و اهلك الا من سبق عليه القول) (هود/40) صيغه هاي ماضي و مضارع و مصدر اين كلمه چنين است- اهل الرجل ياهل اهولا- و مكان- مأهول- همان محل و منزل خانواده است كه در آنجا ساكن اند. اهل به- در موقعي بكار مي رود كه كسي داراي اهل و خانواده شود. به هر جنبنده اي هم كه به جايي و مكاني انس مي گيرد- اهل و اهلي مي گويند. تأهل: ازدواج كرد، و- اهلك الله في الجنه- يعني خداوند ترا در بهشت با همسرت قرين و شايسته كند و جمعتان نمايد.»
كلمه «عشيره» از ديگر كلماتي است كه گاهي معناي خانواده را مي دهد. (احسن الحديث 220/4) راغب در معناي آن گفته است (همان راغب: ص 567 و همان خسروي حسيني 2:/602) (عشيره:) خاندان مرد كه بوسيله او آن خانواده تكثير پيدا مي كند يعني به منزله عدد كامل كه همان عدد ده (10) است آنها نيز بطور كامل اهل و خانواده او مي شوند، خداي تعالي گويد: (و ازواجكم و عشيرتكم) (توبه /24) سپس واژه- عشيره- به صورت اسمي براي گروهي از نزديكان مردي كه به وسيله او زياد مي شوند در آمده است.»
خانواده داراي سه نوع كوچك (خاص يا محدود) و متوسط و بزرگ (عام يا گسترده) است، خانواده كوچك يا محدود و يا خاص به زن و شوهر و فرزندان محدود مي شود، اسلام براي تحكيم و استواري پايه هاي اين نوع خانواده بيشترين توجه و اهتمام را نموده است و منظور از خانواده در تحقيق حاضر همين معناي آن است. خانواده در مفهوم متوسط آن شامل اقوام و خويشان، مانند پدر، مادر، پدر بزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، دايي، خاله و... مي شود و اينها كساني هستند كه در بحث صله رحم مورد نظر مي باشند و رعايت و محبت به آنان موجب بركت عمر و روزي و آباداني سرزمين ها دانسته شده است.خانواده بزرگ، شامل همسايگان، دوستان و ديگران مي شود كه خداوند اساس ارتباطشان را بر «اخوت» قرار داده و همه را به محبت و ارتباط متقابل و تفاهم فراخوانده و فرموده: (انما المومنون اخوه فاصلحوا بين اخويكم) (الحجرات/10)
در قرآن از سويي خانواده مايه آرامش دانسته شده و گفته شده: (من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه) و از نشانه هاي او اين كه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنها آرامش يابيد و در ميان شما مودت و رحمت قرار داد (روم /21) از طرفي به تشكيل خانواده و واسطه شدن ديگران در اين امر توصيه شده است، چنانچه خداوند فرموده:(انكحوا الايامي منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونو فقرا يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم): «مردان و زنان بي همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بي نياز مي سازد. خداوند گشايش دهنده و آگاه است.»(نور/32) از سويي رسول خدا (ص) فرموده است: افضل الشفاعه بين اثنين في النكاح «بهترين شفاعت آن است كه ميان دو نفر براي امر ازدواج ميانجيگري كني.» (ري شهري 1416ق: 1469/2)
خانواده در انتقال تمدن نيز نقش بسزا دارد شاهد مدعا آن كه، مثلاً مهاجرت برخي از خانواده هاي ايراني به اندونزي در ايجاد تمدن اسلامي اندونزي بيشترين نقش را داشته اند، در اين باره مي توان به عبارات شهيد مطهري استناد كرد كه در آن گفته اند:« و بسياري از كشورهاي امروز اسلامي مولود همين گونه مهاجرين و مهاجرتهاي هدفدار بوده است.
تحكيم خانواده
رابطه دعا با تحكيم خانواده
از جمله آثار مثبت و خوب دعا در حق افراد از جمله اعضاي خانواده آن است كه دعا باعث مسرت و خوشحالي افرادي كه در حق ايشان دعا مي كنيم مي شود، از سويي تعاون به بر و احترام به وسيله زبان- كه دعا از مصاديق آن است- از جمله مصاديق صله رحم دانسته شده است (مكيال المكارم، اصفهاني احمد آبادي، 1383ش: 386/1)
دعاهاي اعضاي خانواده در حق يكديگر در قرآن كريم را مي توان به شكل زير مورد بررسي و توجه قرار داد:
دعاهاي افراد خانواده در حق يكديگر
1- توحيد و ثناي خداوند به وسيله عباراتي همچون «يا لا اله الا انت»، «ربنا و لك الحمد» و مشابه آنها. آيه «ادعوني استجب لكم» (غافر/60) به همين معني مي باشد.
2- طلب عفو و رحمت و مشابه آن ها از خداوند، مثل «اللهم اغفرلنا»
3- طلب نصيب و بهره از دنيا، مثل «اللهم ارزقني مالاً و ولداً »
همه موارد سه گانه فوق، دعاء ناميده مي شوند، چه آن كه با عباراتي، همچون «يا الله»، «يا رب»، «يا رحمن» و مشابه آنها شروع مي شوند. در حديث عرفه آمد كه «اكثر دعائي و دعا الانبياء قبلي بعرفات لا اله الا الله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد و هو علي كل شيء قدير» (مجلسي، محمد باقر 1404 ق: 1/13)
در قرآن، علاوه بر عبادت و استغاثه، دعاء در معاني ديگري به كار رفته است كه عبارتند از:
1- نداء: دعوت فلاناً، يعني فلاني را نداء نمودم و صدا زدم، آيه «قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم»(آل عمران/61)، گاهي كلمات نداء و دعاء با هم به كار مي روند، مثل «مثل الذين كفروا كمثل الذي ينعق بما لا يسمع الا دعاء و نداء» (البقره /171) مثل آنها كه كافر شدند مانند كسي است كه بانك زند بر حيواني كه چيزي نمي شنود جز بانك زدن بر او.
2- طلب: دعاه، يعني طلبه، مثل « و ان تدع مثقله الي حملها لا يحمل منه شيء و لو كان ذا قربي
« واگر شخص سنگين باري، ديگري را براي حمل گناهان خود بخواند، چيزي از آن را بر دوش نخواهد گرفت هر چند از نزديكان او باشد»
3- تشويق و ترغيب به چيزي، مثل «قال رب اني دعوت قويم ليلا و نهارا» (نوح /5) نوح گفت: پروردگارا من قوم خود را شب و روز به عبادت تو تشويق و ترغيب كردم»
4- نسبت دادن، مثل «ادعوهم لابائهم هو اقسط» (احزاب/5) فرزندان را به نام پدرانشان بخوانيد (به آنها نسبت دهيد) كه اين كار نزد خدا عادلانه تر است.
5- سوال و درخواست، مثل «ادع لنا ربك» (البقره/69) براي ما از پروردگارت بخواه
با توجه به معاني ياد شده، دعاي افراد در حق يكديگر به خصوص دعاي اعضاي خانواده در حق يكديگر گذشته از آثار معنوي موجب ايجاد محبت و تحكيم روابط خانوادگي و تقويت عواطف انساني است، از همين روي در قرآن مجيد از زبان اعضاي مختلف خانواده در حق يكديگر دعاهايي بيان شده است، که در دو قسمت بعد به آن مي پردازيم.
پي نوشت ها :
* عضو هيات علمي دانشگاه شيراز