خانه و خانواده و آراستگي ظاهري همسران براي يكديگر
نويسنده: فاطمه طائبي اصفهاني
چكيده:
... اما ممكن است گفته شود دين مبين اسلام كه به آراستگي زنان براي شوهران اينقدر اهميت داده است آيا به مردان هم در اين باره سفارشاتي دارد؟! آيا عدم توجه مردان به آراستگي در مقابل همسرانشان هم، موجب فساد و تباهي اجتماعي خواهد شد؟ فقط به عنوان نمونه به حديثي در اين باره اشاره خواهد شد:« و دخل الحسن بن الجهم علي ابي الحسن موسي بن جعفر ع و قد اختضب بالسواد فقال ان في الخضاب اجرا و الخضاب و الهيئه مما يزيد الله عز وجل في عفه النساء و لقد تركت نساء العفه بترك ازواجهن التهيئه» امام هفتم در اين حديث به ههمين مطلب اشاره دارند كه آراستگي مردان و زيبا نمودن خودشان موجب اجر و پاداش و عفيف ماندن همسرانشان است و عدم آراستگي مردان و عدم توجه آنها به آمادگي در مقابل همسرانشان موجب بي عفتي و بي مبالاتي زنان خواهد شد. در اين مقاله ابتدا معناي وفق براي بيان معيارهاي زندگي موفق و پس از آن به يكي از اين معيارها كه آراستگي متقابل زوجين براي يكديگر است با توجه به روايات وارده، اشاره خواهد شد؛ اين بحث در دو بخش آراستگي زنان و آراستگي مردان بيان مي شود. اما به دليل اينكه در كتابها، مقالات و سخنرانيها بيشتر به آراستگي زنان سفارش مي شود لذا در اين مجال به آراستگي مردان بيشتر توجه شده است.
كليد واژه:
براي بيان معيارهاي زندگي موفق لازم است ابتدا معناي موفق و در واقع وفق را در لغت بررسي نماييم.
الوفق:
و التوفيق نحوه لكنه يختص في التعارف بالخير دون الشر. البته راغب مي گويد: توفيق عرفا در معناي خير و نيكي به كار مي رود. چنانچه خداوند متعال مي فرمايد: و ماتوفيقي الا بالله (هود/88)
وفق (بر وزن فلس) مطابقت ميان دو چيز. راغب آن را بكسر واو گفته است الا حميماً و غساقا. جزاء وفاقا (نباء:25 و 26) وفاق مصدر از براي فاعل است يعني (جزاء موافقا) در التبيان ذيل آيه« ان يريدا اصلاحا يوفق الله بينهما نساء:35» چنين آمده است: اصل التوفيق الموافقه، و هي المساواه في امر من الامور. و التوفيق هو اللطف الذي يتفق عنده فعل الطاعه، و التوفيق بين نفسين هو الاصلاح بينهما، و الاتفاق في الجنس و المذهب المساواه بينهما، و الاتفاق في الوقوع كرميه من غير رام لمساواتهما نادرا. (طوسي، بي تا، ج3، ص :192) در مجمع البيان ذيل همان آيه چنين آمده است:
توفيق: موافقت و مساوات در امري از امور، لطف خداوند نسبت به انسان براي انجام كاري پسنديده، اصلاح ميان زن و شوهر (مترجمان، 1360 ه. ش، ج 5، ص:138) با توجه به مطالب فوق اين نتيجه حاصل مي شود كه در بيان معيارهاي زندگي موفق به دنبال ملاكهايي براي تطابق اعضاي خانواده و در راس آن مطابقت همسران با يکديگر هستيم؛ يکي از اين ملاکها، با در نظر گرفتن نكات ديني و روانشناسي، آراستگي زن و شوهر در مقابل يكديگر مي باشد؛ كه در اين مقاله بررسي خواهد شد.
آراستگي زنان
ابتدا بايد بدانيم كه سرور در لغت به چه معنايي است:
السرور: الفرح( فراهيدي، 1410 ه. ق، ج7، ص :187) و (طريحي، 1375 ه. ش. ج3، ص:330)
يراد ظهور حاله باطنيه خالصه عن الانقباض و الكدورات و التالمات. (مصطفوي، 1360 ه. ش، ج5، ص 105)
السرور، ما ينكتم من الفرح (راغب اصفهاني، 1412 ه.ق، ص 404) سرور عبارت است از شادي خالص پوشيده در دل. (قرشي، 1371 ه. ش، ج3، ص :253) يكي از مثالهاي قرآني سرور آيه زير مي باشد:« و ينقلب الي اهله مسرورا» ( سوره الانشقاق(84): آيه 9)
شيخ طوسي مي فرمايد: اي فرحا مستبشرا (طوسي، بي تا، ج10، ص :310) اهل ايمان بسوي بهشت جوار رحمت خواهند توجه نمود و بر اهل خانواده كه بر حسب مشيت و فضل پروردگار براي هر يك از آنان مقرر شده وارد خواهند شد در حالي كه قلب آنان را مسرت فرا گرفته است. (حسيني همداني، 1404، ه.ق، ج18، ص 59؛ مترجمان، 1360 ه. ش، ج26، ص :396)
بحث لغوي سرور و ارتباط آن با بحث ما به طور كلي بيانگر اين مطلب است كه آراستگي زن براي همسرش موجب شادي قلب او مي شود و اين شادماني داراي شرط خالص بودن و مكتوم بودن، خواهد بود.
اين دو حديث و امثال اين احاديث كه در منابع حديثي بسيار ديده مي شود احتمالاً به آراستگي ظاهري زن نظر دارد چرا كه اگر فقط باطن و اخلاق نيكوي زن را در نظر مي داشت بدون نگاه كردن به او، همين طور كه مردي، اخلاق و رفتار همسرش را مدنظر مي گرفت، او را شاد نموده و سرور قلبي وي را مي افزود اما اينكه تاكيد بر ابصرت، نظر و.. شده بيانگر اين است كه وقتي به ظاهر او مي نگرد بر سرور او افزوده شود. چرا كه با تمام آن خستگي هاي صبح تا به حال و اثرات آن خارج خواهد شد و همان سرور براي او حاصل خواهد گشت.
اقسام آراستگي براي خانم ها را به طور مختصر در اين قسمت ها بررسي مي شود:
1)خوش بويي:
اسلام كه به عدم استعمال عطر براي نامحرمان تاكيد دارد چرا كه بوي خوش، تحريك كننده و لذت بخش است، درباره خوش بو بودن محرم ترين محرمان يعني همسران براي يكديگر، تاكيدات فراوان دارد. اين مسئله يكي از موارد مهندسي فرهنگي اسلام در نهاد خانواده است كه در مقابل منع كردن يك مسئله، براي آن جايگزين دارد.
البته استعمال عطر و بوي خوش براي زنان بايستي در محيط خانه و خانواده باشد و بكارگيري عطر براي خارج از خانه به جهت عوارض نامطلوب صحيح نمي باشد.
2)آرايش دست و صورت:
3) آرايش مو:
آراستگي مردان
1)آراستگي به طور كلي:
آيا دين مبين ما كه سفارش به آراستگي در هنگام ديدار محرمان دارد، براي همسران سفارشات بيشتري ندارد، پس فراموش نشود كه آراستگي چه از طرف زن و چه از طرف مرد و چه آراستگي فردي و چه محيطي، موجب نشاط، شادابي و تازگي براي ايجاد و استمرار عشق و محبت در فضاي خانواده است.
2) شستشوي بدن و لباس:
رسول گرامي اسلام در اين حديث با تاكيد ويژه اي نقش آراستگي مرد در سلامت رواني خانواده را، بيان مي نمايند؛ اين در حالي است كه متاسفانه مردان و زنان براي ميهماني رفتن و ديدار دوستان بسيار به آراستگي اهميت مي دهند ولي بدترين پوششها و وضعيت ظاهري را در مقابل كسي دارند كه عمري را با او بوده اند يا خواهند بود؛ لذا در برخي خانواده ها بي عفتي زنان و استمتاع مردان از زنان بيگانه و در برخي خانواده ها ناسازگاري و زندگي مطلوب و بدون عشق و محبت نتيجه بي توجهي به نكاتي است كه قرنها پيش پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) به صراحت به آن اشاره نموده اند.
3) آراستگي مو:
حضرت در اين حديث هم علت را بيان نموده اند و هم معلول را؛ ايشان به شانه زدن مو به عنوان زينت و نوعي آراستگي اشاره نموده اند و در ضمن همين حديث زيبايي، برآورنده حاجت، زياد كننده نطفه و از بين برنده بلغم را علت هاي اين كار بر شمرده اند. در احاديث ذيل پيامبر گرامي اسلام و امام ششم، مشكي كردن مو براي مردان را، موجب انس بيشتر آنها با همسرانشان مي دانند.
و قال الصادق(ع) الخضاب بالسواد انس للنساء و مهابه للعدو (صدوق، 1405 ه.ق، ج1، ص: 122) قال رسول الله (ص) (اختضبوا بالحناء فانه يجلو البصر و ينبت الشعر و يطيب الريح و يسكن الزوجه(عاملي، 1414 ه.ق، ج2، ص 99) مه با عرواد
4) آراستگي چهره:
5)استعمال بوي خوش:
بوي خوش رابطه قلبي را تقويت و ارتباط مطلوب همسران را افزايش مي دهد. (كليني، 1388 ه.ق ج6 ص 510) امام صادق (ع) حتي نوع و ويژگي عطر مناسب مردان را مشخص كرده و فرموده اند:« طيب الرجال ما ظهر ريحه و خفي لونه» بوي خوش براي مردان چيزي است كه بوي آن آشكار و رنگ آن مخفي باشد. (كليني، 1388 ه.ق ج6 ص512) ابا عبدالله (عليه السلام ):« حق علي كل مسلم في كل جمعه اخذ شاربه و اظفاره و مس شيء من الطيب» شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد تنها در كتاب كافي حدود سي و نه (39) حديث راجع به
طيب (عطر)، موارد كراهت مصرف و انواع آن آمده است.
6) نظافت البسه:
7) نظافت ناخن:
8) لباسهاي شادي آور:
آنچه از اين حديث به دست مي آيد اين است كه حضرت براي همسرشان لباسي شاد پوشيده بودند و شاد بودن رنگ زرد در آيه 69 بقره به صراحت بيان شده است: «قالو ادع لنا ربك يبين لنا ما لونها قال انه يقول انها بقره صفراء فاقع لونها تسر الناظرين.)
بعضي گفته اند: زردي نيك منظري دارد. تسر الناظرين بينندگان را به نشاط و فرح آورد همانطوري كه از قتاده و ديگران نقل شده است. (مترجمان، 1360 ه.ش، ج5، ص :213) پرسيدند: رنگش چگونه باشد؟ موسي در جواب فرموده: آن زرد پررنگ است در جمله فاقع لونها تسر الناظرين لفظ «لونها» فاعل «فاقع» است و فاعل «تسر» بقره است يعني ديدن و تماشاي آن بيننده را مسرور مي كند. (قرشي، 1377 ه.ش، ج1، ص:160) عن ابي عبد الله (عليه السلام) :« ان رسول الله كانت له ملحفه مورسه يلبسها في اهله حتي يردع اهله » پيامبر (ص) لباسي به رنگ زعفران مي پوشيدند. « ملحفه مورسه». الورس: صبغ يتخذ منه الحمره للوجه و هو نبات كالسمسم ليس إلا باليمن، يزرع فيبقي عشرين سنه نافع للكلف و البهق شربا- قاله في القاموس. و في القانون: الورس شي ء أحمر قان يشبه سحيق الزعفران (طريحي، 1375 ه.ش ج4، ص:121)
عجبا بر مردان ما كه خود را پيرو پيامبر خدا (ص) و اهل بيت او مي دانند اما به اين ظرافت هاي دين، كه باعث انس و الفت همسران مي شود بي توجهند!!
پي نوشت ها :
* کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث
1. ابن عساكر، علي بن الحسن بن هبه الله الشافعي، تاريخ مدينه دمشق ج10، تحقيق الشيخ محمد باقر المحمودي، چاپ دوم، بيروت، موسسه المحمودي، 1400 ه.ق
2. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ج10، دار صادر، چاپ سوم، بيروت، 1414 ه.ق
3. پيماني، عبدالرسول و...، و نهج الفصاحه، انتشارات خاتم الانبيا، چاپ چهارم، 1385 ه.ش
4.راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دار العلم الدار المشاميه، العلم الدار الشاميه، چاپ اول، دمشق بيروت، 1412 ه.ق
5. حسين زاده، علي، همسران سازگار، چاپ اول، انتشارات موسسه امام خميني، قم، 1386 ه.ش
6. شوكاني، محمد بن علي بن محمد، فتح القدير، ج 3، ناشر عالم الکتاب، بي تا
7. صدوق، ابوجعفر، محمد بن علي بن الحسين بن بابويه، الخصال، ج3، قم، منشورات جماعه المدرسين، 1403 ه.ق
8. صدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه، من لا يخصره الفقيه، ج1، بيروت، دارالاضواء، 1405 ه.ق
9.طريحي، فخر الدين، مجمع البحرين، ج3، كتابفروشي مرتضوي، چاپ سوم، تهران، 1375 ه.ش
10. طوسي، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، دار احياء تراث العربي، بيروت، بي تا
11. عاملي، شيخ حر عاملي: وسائل الشيعه ج5، چاپ دوم 1414 ه.ق
12. فراهيدي، خليل ابن احمد، كتاب العين، انتشارات هجرت، ج5، قم 1410ه.ق
13. قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، ج7، چاپ ششم، انتشارات دار الكتاب الاسلاميه، تهران، 1371 ه.ش
14. قرشي سيد علي اكبر، تفسير احسن الحديث، چاپ سوم، انتشارات بنياد بعثت، تهران، 1377 ه.ش
15. كليني، ابوجعفر محمد بن يعقوب، الكافي، 8ج، تصحيح و تعليق علي اكبر الغفاري، چاپ سوم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1388 ه.ق
16.مترجمان، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج27، چاپ اول، تهران، انتشارات فراهاني، 1360 ه.ش
17. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه ج5، مركز تحقيقات دار الحديث، قم، چاپ سوم 1381 ه.ش
18. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج73، تحقيق و تصحيح السيد ابراهيم الميانجي و محمدالباقر البهبودي، الطبعه الثالثه، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403 ه.ق
19. مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360 ه.ش
20. مهيار، رضا: فرهنگ ابجدي عربي، فارسي بي جا، بي تا
21. نوري طبرسي، شيخ حسين، مستدرك وسائل الشيعه، 3ج، طهران، بي ناي، 1382 ه.ق
22. هيثمي، نورالدين علي بن ابي بكر، مجمع الزوايد و منبع الفوايد، ج4، الطبعه الثالثه، بيروت، دارالكتاب العربي، 1402 ه.
منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 40