حفظ اقتدار همسر
نويسنده: سيد مجتبي موسوي
داشتن يک زندگي موفق همراه با شادابي و نشاط آرزوي هر پدر و مادر مي باشد. قرآن کريم به عنوان کتاب هدايت و سعادت بشر «إِنَّ هَذَا القُرآنَ يَهدِي لِلَّتِي هِيَ أَقوَمُ»(1) در آيات فراواني به موضوع خانواده که از شئون مهم يک انسان مي باشد پرداخته و اصول تربيتي آن را بيان مي نمايد از جمله اصول مهم تربيتي خانواده در قرآن کريم اصل حفظ اقتدار و استقلال مرد است، که آرامش همسر و فرزندان را به دنبال خواهد داشت.
در خانواده اي که از نظر قرآن کريم و اهل بيت(ع) مورد نظر و تأييد مي باشد رأي و نظر هر کدام از اعضاي خانواده از جايگاه خاص خود برخوردار بوده و احترام خود را دارا مي باشد اما مطابق آيات قرآن کريم و به علت ويژگي هاي خاصي که خداوند متعال در نهاد مرد قرار داده است، او را به عنوان سرپرست خانواده معرفي مي نمايد» الرِّجالَ قَوَّامونَ عَلَي النِّساء بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلَي بَعض...»(2) که البته اين سرپرستي به اين معنا نيست که در خانه، حرف، فقط حرف مرد باشد. بلکه سرپرست به معناي تکيه گاهي آرام و مطمئن براي ديگر اعضا خانواده در جهت رشد و تعالي همسر و فرزندان است.
همانطور که گفتيم اين وظيفه بر اساس ويژگيهاي فطري و ذاتي مرد به او عطا شده است به گونه اي که سرشت مرد اينگونه است که هم خودش سعي در حفظ اين اقتدار و استقلال، نموده و هم از خواهان حفظ آن از جانب ديگران، خصوصاً همسر و فرزندان مي باشد.
بنابراين وظيفه زن و فرزندان است که اولاً: اين اقتدار و استقلال را حق مسلم مرد دانسته و ثانياً: آنرا رعايت نمايند.
روشن است که هر کس براي تأمين نيازهاي ذاتي خود تلاش مي کند. مثلاً کودک نياز به بازي کردن دارد اگر اين نيازش را سرکوب کنيم و اجازه ندهيم، مقاومت نشان داده و داد مي زند. و يا در گوشه اي
از روي ترس افسرده مي نشيند. اگر اقتدار مرد نيز که از ويژگيهاي دروني اوست توسط فرزندان و مخصوصاً همسر حفظ و رعايت نشود مرد براي تأمين اين نياز دست به مقابله زده و از اهرمهايي مانند فرياد زدن استفاده نموده و يا خود خوري نموده و دچار خود کم بيني مي شود و بديهي است آثار مخرب اين عدم تأمين نياز، به همسر و فرزندان باز مي گردد. از جمله اينکه:
1. مرد نيز دست به مقابله مي زند و جواب رد به خواسته هاي همسر و فرزندان مي هد.
2. با پرخاشگري و عصبانيت و داد و فرياد مقابله به مثل مي کند.
3. بچه ها در امر تربيت دچار دوگانگي مي شوند. چون وقتي تکيه گاهي و اقتدار مرد توسط زن، رعايت نمي شود فرزندان نمي دانند در مسائل تربيتي خويش به چه کسي رجوع کنند. پدر يا مادر.
4. ممکن است بگوييد ما مرداني را مي شناسيم که با توجه به اينکه اين اصل براي آنان رعايت نمي شود باز آرام هستند. در جواب مي گوييم درست است در ظاهر آرامند اما واقعيت اين است که اين نياز همچنان باقي است و جايي که ديگران مثل اقوام و يا زنان ديگر استقلال و اقتدار او را رعايت مي کنند به همسر و فرزندان بي اعتماد شده و به سوي ديگران متمايل مي شود.
با رعايت اين اصل توسط اعضا خانواده مخصوصاً همسر و حفظ اقتدار مرد به عنوان تکيه گاه افراد خانواده، آرامش و امنيت اعضا مخصوصاً زن خانواده به بهترين شکل تأمين مي گردد. در تعاليم دين ما وجود زن مظهر لطافت و زيبايي و مهرباني است و به گل تشبيه شده است «إِنَّ المَرأَهَ رَيحانَهٌ» (نهج البلاغه/نامه31)
ما همگي گل نيلوفر را ديده ايم، که زيبايي و طراوتش وقتي نمايان مي شود که به تکيه گاهي دست زده و بالا رود و اگر اين تکيه گاه نباشد زيبايي و لطافتش به ظهور نمي رسد. زن خانه بايد بداند با رعايت نکردن اصل حفظ اقتدار مرد، اولين کسي که طراوت و زيباييش صدمه مي بيند اوست. و امنيت و آسايش خود و فرزندانش گرفته مي شود.
متأسفانه بايد بپذيريم در اکثر خانوده هاي ما اين اصل قرآني به صورت مطلوب رعايت و حفظ نمي شود.براي رعايت بهتر اين اصل توسط افراد خانواده مخصوصاً زن به نمونه هايي اشاره مي نماييم:
الف) اعتماد کردن به مرد در امر اداره خانواده و پذيرفتن و اخترام به رأي و نظر او.
ب) بسياري از کارهايي که فرزندان با آن روبه رو مي شوند مثلاً رفتن به کلاسهاي خاص و يا پول گرفتن و يا وسيله خاصي خريدن بعد از مشورت، نظر نهايي بر عهده مرد باشد.
ج) گاه در يک جلسه يا مهماني مرد خانه به رفتن اقدام مي نمايد همسر و فرزندان بايد تسليم نظر او باشند و اگر مانعي براي ديگر اعضا هست به گونه اي مطرح کنند که استقلال مرد صدمه نبيند. براي نمونه بگويند اگر امکان دارد چند دقيقه صبر نماييد.
د) اينکه زن در خانه و فرزندان هر کاري را با هماهنگي و اجازه پدر انجام دهند.
و) مطيع نظرات مرد بودن در صورتي که مخالفتي با دستورات ديني نداشته باشد.
ه) در مقابل ديگران، مخصوصاً فرزندان و اقوام حرف درست مرد را تصديق و دفاع کردن.
ي) عيب جويي نکردن از مرد در مقابل ديگران مخصوصاً فرزندان در قبال کارهايش و با ادب و احترام صدا زدن ايشان.
س) در برخي امور مانند رفتن به پارک يا مکان تفريحي يا خانه اقوام بعد از مشورت و نظرخواهي، خانم تصميم نهايي را بر عهده مرد بگذارد.
ش) بدرقه کردن مرد خانواده براي رفتن به کار و حتي لباس او را آماده کردن، به استقبال او رفتن در موقع برگشتن.
ص) پرسش هايي بي مورد مانند علت زود رفتن، دير آمدن، کجا رفتن و... از عوامل مهم شکستن استقلال مرد خانواده مي باشد.
ز) و بالاخره مهم اينکه اعضاء خانواده با گفتار و رفتار خود نشان دهند که آنها بر اين امر واقفند که مرد سرپرست خانواده است و سعي در رعايت اين حق او مي نمايند.
مواردي که بيان شد نمونه هايي از مهمترين مصاديق رعايت اين اصل اساسي در آرامش خانواده مي باشد. که بي شک با رعايت آن آرامش و شادابي را در خانوده ايجاد مي نماييم.
در پايان بيان اين نکته ضروري است که رعايت اصل اقتدار و استقلال مرد به معناي اين نيست که زن هيچ تذکري به مرد خانواده ندهد بلکه آنچه مهم است نحوه تذکر و جاي تذکر دادن مي باشد.
در خانواده اي که از نظر قرآن کريم و اهل بيت(ع) مورد نظر و تأييد مي باشد رأي و نظر هر کدام از اعضاي خانواده از جايگاه خاص خود برخوردار بوده و احترام خود را دارا مي باشد اما مطابق آيات قرآن کريم و به علت ويژگي هاي خاصي که خداوند متعال در نهاد مرد قرار داده است، او را به عنوان سرپرست خانواده معرفي مي نمايد» الرِّجالَ قَوَّامونَ عَلَي النِّساء بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلَي بَعض...»(2) که البته اين سرپرستي به اين معنا نيست که در خانه، حرف، فقط حرف مرد باشد. بلکه سرپرست به معناي تکيه گاهي آرام و مطمئن براي ديگر اعضا خانواده در جهت رشد و تعالي همسر و فرزندان است.
همانطور که گفتيم اين وظيفه بر اساس ويژگيهاي فطري و ذاتي مرد به او عطا شده است به گونه اي که سرشت مرد اينگونه است که هم خودش سعي در حفظ اين اقتدار و استقلال، نموده و هم از خواهان حفظ آن از جانب ديگران، خصوصاً همسر و فرزندان مي باشد.
بنابراين وظيفه زن و فرزندان است که اولاً: اين اقتدار و استقلال را حق مسلم مرد دانسته و ثانياً: آنرا رعايت نمايند.
روشن است که هر کس براي تأمين نيازهاي ذاتي خود تلاش مي کند. مثلاً کودک نياز به بازي کردن دارد اگر اين نيازش را سرکوب کنيم و اجازه ندهيم، مقاومت نشان داده و داد مي زند. و يا در گوشه اي
از روي ترس افسرده مي نشيند. اگر اقتدار مرد نيز که از ويژگيهاي دروني اوست توسط فرزندان و مخصوصاً همسر حفظ و رعايت نشود مرد براي تأمين اين نياز دست به مقابله زده و از اهرمهايي مانند فرياد زدن استفاده نموده و يا خود خوري نموده و دچار خود کم بيني مي شود و بديهي است آثار مخرب اين عدم تأمين نياز، به همسر و فرزندان باز مي گردد. از جمله اينکه:
1. مرد نيز دست به مقابله مي زند و جواب رد به خواسته هاي همسر و فرزندان مي هد.
2. با پرخاشگري و عصبانيت و داد و فرياد مقابله به مثل مي کند.
3. بچه ها در امر تربيت دچار دوگانگي مي شوند. چون وقتي تکيه گاهي و اقتدار مرد توسط زن، رعايت نمي شود فرزندان نمي دانند در مسائل تربيتي خويش به چه کسي رجوع کنند. پدر يا مادر.
4. ممکن است بگوييد ما مرداني را مي شناسيم که با توجه به اينکه اين اصل براي آنان رعايت نمي شود باز آرام هستند. در جواب مي گوييم درست است در ظاهر آرامند اما واقعيت اين است که اين نياز همچنان باقي است و جايي که ديگران مثل اقوام و يا زنان ديگر استقلال و اقتدار او را رعايت مي کنند به همسر و فرزندان بي اعتماد شده و به سوي ديگران متمايل مي شود.
با رعايت اين اصل توسط اعضا خانواده مخصوصاً همسر و حفظ اقتدار مرد به عنوان تکيه گاه افراد خانواده، آرامش و امنيت اعضا مخصوصاً زن خانواده به بهترين شکل تأمين مي گردد. در تعاليم دين ما وجود زن مظهر لطافت و زيبايي و مهرباني است و به گل تشبيه شده است «إِنَّ المَرأَهَ رَيحانَهٌ» (نهج البلاغه/نامه31)
ما همگي گل نيلوفر را ديده ايم، که زيبايي و طراوتش وقتي نمايان مي شود که به تکيه گاهي دست زده و بالا رود و اگر اين تکيه گاه نباشد زيبايي و لطافتش به ظهور نمي رسد. زن خانه بايد بداند با رعايت نکردن اصل حفظ اقتدار مرد، اولين کسي که طراوت و زيباييش صدمه مي بيند اوست. و امنيت و آسايش خود و فرزندانش گرفته مي شود.
متأسفانه بايد بپذيريم در اکثر خانوده هاي ما اين اصل قرآني به صورت مطلوب رعايت و حفظ نمي شود.براي رعايت بهتر اين اصل توسط افراد خانواده مخصوصاً زن به نمونه هايي اشاره مي نماييم:
الف) اعتماد کردن به مرد در امر اداره خانواده و پذيرفتن و اخترام به رأي و نظر او.
ب) بسياري از کارهايي که فرزندان با آن روبه رو مي شوند مثلاً رفتن به کلاسهاي خاص و يا پول گرفتن و يا وسيله خاصي خريدن بعد از مشورت، نظر نهايي بر عهده مرد باشد.
ج) گاه در يک جلسه يا مهماني مرد خانه به رفتن اقدام مي نمايد همسر و فرزندان بايد تسليم نظر او باشند و اگر مانعي براي ديگر اعضا هست به گونه اي مطرح کنند که استقلال مرد صدمه نبيند. براي نمونه بگويند اگر امکان دارد چند دقيقه صبر نماييد.
د) اينکه زن در خانه و فرزندان هر کاري را با هماهنگي و اجازه پدر انجام دهند.
و) مطيع نظرات مرد بودن در صورتي که مخالفتي با دستورات ديني نداشته باشد.
ه) در مقابل ديگران، مخصوصاً فرزندان و اقوام حرف درست مرد را تصديق و دفاع کردن.
ي) عيب جويي نکردن از مرد در مقابل ديگران مخصوصاً فرزندان در قبال کارهايش و با ادب و احترام صدا زدن ايشان.
س) در برخي امور مانند رفتن به پارک يا مکان تفريحي يا خانه اقوام بعد از مشورت و نظرخواهي، خانم تصميم نهايي را بر عهده مرد بگذارد.
ش) بدرقه کردن مرد خانواده براي رفتن به کار و حتي لباس او را آماده کردن، به استقبال او رفتن در موقع برگشتن.
ص) پرسش هايي بي مورد مانند علت زود رفتن، دير آمدن، کجا رفتن و... از عوامل مهم شکستن استقلال مرد خانواده مي باشد.
ز) و بالاخره مهم اينکه اعضاء خانواده با گفتار و رفتار خود نشان دهند که آنها بر اين امر واقفند که مرد سرپرست خانواده است و سعي در رعايت اين حق او مي نمايند.
مواردي که بيان شد نمونه هايي از مهمترين مصاديق رعايت اين اصل اساسي در آرامش خانواده مي باشد. که بي شک با رعايت آن آرامش و شادابي را در خانوده ايجاد مي نماييم.
در پايان بيان اين نکته ضروري است که رعايت اصل اقتدار و استقلال مرد به معناي اين نيست که زن هيچ تذکري به مرد خانواده ندهد بلکه آنچه مهم است نحوه تذکر و جاي تذکر دادن مي باشد.
پي نوشت ها :
1)قرآن کريم/اسرا آيه9.
2) قرآن کريم/ سوره نساء آيه35.