تخريب بقيع؛ امتداد دشمني با مکتب وحي
نويسنده: حجة الاسلام سيد محمد باقر علوي تهراني
پيدايش وهابيت
وهابيت که برگرفته از تفکرات آل عبدالوهاب است، در سال 1200 هجري قمري در عربستان حاکميت ديني يافت در حالي که خاندان آل سعود حاکميت سياسي کشور عربستان را عهده دار بوده و هست. محمدبن عبدالوهاب، بنيانگذار تفکر وهابيت است. او فهم غلطي از دين اسلام داشت که اشتباهات فاحش و بسيار وي در عقايد و افکار و نوشته هايش آشکار است. او مباني فرقه خود را از عقائد و افکار اين تيميه و اين قيم جوزي گرفته است. ابن تيميه، از بزرگان علما حنبلي در قرن هفتم و هشتم است. ابن تيميه، برخي از رفتارهاي ديني مانند زيارت و توسل را بدعت و شرک مي دانست. او معتقد بود کارهايي مانند دعا، تضرع، طلب، حاجت، استغاثه و امثال آنها که نزد قبور بقيع انجام مي گيرد بايد منع شود و آنچه به عنوان مسجد در اطراف قبرها بنا گرديده بايد ويران گردد. نيز اگر باز هم امور ياد شده انجام يابد، لازم است اثر قبر محو شود و هيچ نشاني از آن باقي نماند.
به شهادت تاريخ رفتاري که تاکنون از اين فرقه صادر شده، جز براي از بين بردن مباني اسلام و مخدوش کردن چهره آن، ثمره ديگري نداشته است.
تخريب قبور ائمه بقيع (ع)
مودت، مزد رسالت
حرم مطهر امامان از جمله شعائر الهي است
مراد از شعائر الله، نشانه ها و علامتهاي دين خداست که اگر اين نشانه ها اکرام شود و تعظيم گردد، نشانه تقوي است. بر اين اساس، شعائرالله در آيات زير تفسير شده است.
«إِنَّ الصَّفَا وَالمَروَهَ مِن شَعائِرِ اللهِ» (4) دو کوه صفا و مروه از نشانه هاي الهي است.
«وَالبُدنَ جَعنَا لَکُم مِن شَعائِرِاللهِ» (5) شتر فربه را براي شما از نشانه هاي الهي قرار داديم.
بدستور اليه در مناسک حج و در اعمال حج قرآن، زماني که فرد قصد احرام دارد بايد از ميقات آماده شود و لباس احرام بپوشد و لبيک گويان راهي انجام اعمال شود. صورت ديگري نيز براي احرام اين حج وجود دارد که احرام حالت قبلي را ندارد. در اين حالت، فرد بايد شتري را آماده و تجهيز کند و همراه خود بياورد تا اعمال را انجام دهد و سپس آن را ذبح کند. در مورد اين شتر چند نکته بايد رعايت شود. اول اينکه از آن سواري نگيرند. دوم اينکه آن را خريد و فروش نکنند و سوم، علامتي بر روي آن بگذارند تا اگر گم شد، مردم بدانند که اين شتر براي قرباني در حج قرآن آماده شده و آن را خريد و فروش نکنند. اين شتر از آن جهت که براي قرباني آماده مي شود تا آيين الهي بجا آورده شود، از مصاديق شعائر الهي بحساب مي آيد. طبق آيه شريفه، چون نمادي براي انجام اطاعت فرمان خداوند است، قابل تکريم است و اين تکريم همان مواردي است که ذکر شد. مفصل اين بحث در مباحث فقهي و در باب حج قابل پيگيري است.
اما...
آيا مزار اهل بيت که فرزندان رسول خدا هستند و در عبوديت و بندگي حضرت حق و نيز در فضائل و مناقب بي همتا و بي بديل هستند از شعائر الهي نيست؟ مؤمنان و مجاهدان دين خدا در سايه تلاش آنان و مجاهدتهاي آنان به دين مبين اسلام گرايش پيدا کردند، پس چگونه است که مزار آنان از شعائر نباشد؟ کدام عقل سليمي مي پذيرد که قرباني کردن با خصوصيات ذکر شده از شعائر باشد، تکريم و تعظيم آن لازم است. آيا اين تکريم با تخريب حرم مطهر آنان سازگار است؟ ما از وهابيون سوال مي کنيم که آيا حفظ اين بقاع را از مصاديق آيه نمي دانيد؟
مکانهاي مقدس از منظر قرآن و عقل
از دو منظر قرآن و عقل به بررسي اين امر مي پردازيم.
* از منظر قرآن
- حضرت حق درباره ي حضرت ابراهيم اين بزرگ منادي توحيد فرموده است:«وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ اِبراهِيمَ مُصَلَّي»(6) از مقام ابراهيم عبادتگاهي برگيريد. خداوند امر کرد که بر محل استقرار حضرت ابراهيم(ع)، در آنجا که ايستاد و به کمک حضرت اسماعيل(ع) کعبه را بنيان نهاد، بنايي ساخته شود. نام آن را مقام ابراهيم گذاردند تا ياد آن پيامبر الهي زنده بماند. چون خداوند امر کرده، پس اين کار به هيچ وجه شرک نيست بلکه توحيد عبادي است و عين اطاعت از خداي سبحان است.
- در مورد اصحاب کهف، وقتي داستان آنان معلوم گرديد، قرآن چنين نقل مي کند:
«فَقالُوا ابنُوا عَلَيهِم بُنيَاناً رَّبُهُم أَعلَمُ بِهِم قَالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلَي أَمرِهِم لَنَتَّخَذَنَّ عَلَيهُم مَسجِداً»(7) درباره مدفن آنها نزاع کردند که چه کنيم؟ گروهي گفتند بر روي قبر آنها بنايي بسازيم. گروه ديگر که در اين کار پيروز شده بودند گفتند مدفن آنان را مسجد مي سازيم. قرآن کريم هر دو نظريه را مطرح مي کند بدون آنکه از کار آنها انتقاد کند و يا لحن اعتراض آميزي نسبت به نظر آنها داشته باشد. جريان را نقل کرده و با آن مخالفت نکرده، يعني درست بودن آن عمل را امضاء فرموده است.
پس اولاً خداوند با اينکه بر مزار اهل ايمان مسجدي ساخته شود تا او را عبادت کنند موضع مخالفي ندارد و آن را عملي شرک آلود نمي داند. ثانياً ساختن مسجد بر مزار اوليا الهي، عملي بوده که در امتهاي پيشين نيز رايج بوده است.
*از منظر عقل:
عقل هم مخالفتي ندارد. در کشورهاي مختلف براي يادبود سربازاني که در راه دفاع از ميهن خود کشته شده اند، بنايي بر سر مزار آنان مي سازند تا اين جانفشاني را تکريم کرده و قدردان زحمات کشته شدگان باشند. اين عمل نه تنها مذموم نيست بلکه از نظر عقل ممدوح و قابل ستايش است.
فتواي بزرگان وهابيت
ابن قيم جوزي از شاگردان اين تيميه در کتاب زادالمعاد في هدي خير العباد، در صفحه 661 چنين فتوا داده است:«يَجبُ هَدمُ المَشاهِدِ الّتي بنيت علي القبور و لا يجوز ابقاعها بعد القدرة علي هَدمِها و إبطالِهَا يَوماَ واحِداً» ويران کردن نشاني که روي قبور ساخته شده، واجب است و پس از رسيدن به قدرت بايد منهدم و ويران شود و باقي گذاشتن آن حتي براي يک روز هم جايز نيست.
اي فتوي نه فقط متعلق به او بلکه متعلق به همه کساني است که به اين فرقه اعتقاد دارند. اما ذکر سند از اين شخص صورت گرفته است. نکته بسيار مهمي که از اين فتوي آشکار مي شود اينست که وهابيت اگر هنوز مزار پيامبر اکرم را تخريب نکرده، چون قدرت لازم براي انجام اين کار را ندارد. از جهان اسلام - شيعه و سني- مي ترسند و گرنه طبق اين فتوي، ابائي از تخريب ندارند.
پي نوشت ها :
1)بقره/120.
2)شوري/23.
3) حج/32.
4) بقره/158.
5) حج/36.
6)بقره/125.
7) کهف/21.