حضرت شعيب (ع)، اُسوه جهادگران اقتصادي

حضرت شعيب از پيامبران و رسولان الهي و معاصر حضرت موسي (ع) بوده است. اين پيامبر الهي شيوه هاي مختلفي را در دعوت الهي خود اتخاذ فرموده اما آنچه در ميان شيوه هاي او بارزتر بوده و با اوضاع اجتماعي و شرايط...
جمعه، 29 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حضرت شعيب (ع)، اُسوه جهادگران اقتصادي

حضرت شعيب (ع)، اُسوه جهادگران اقتصادي
حضرت شعيب (ع)، اُسوه جهادگران اقتصادي


 

نويسنده: حجه الاسلام سيّد محمّدرضا علاء الدين (1)




 

چکيده:
 

حضرت شعيب از پيامبران و رسولان الهي و معاصر حضرت موسي (ع) بوده است. اين پيامبر الهي شيوه هاي مختلفي را در دعوت الهي خود اتخاذ فرموده اما آنچه در ميان شيوه هاي او بارزتر بوده و با اوضاع اجتماعي و شرايط اقتصادي سرزمين (مدين و أيکه) ارتباط بيشتري داشته روش مبارزه منطقي و حساب شده و همه جانبه با انحرافات اقتصادي است. بدين سبب مي توان او را اسوه جهاد گران اقتصادي و مبارز با انحرافات و نابساماني هاي اقتصادي قلمداد نمود.
حضرت شعيب (ع) با گفتاري نرم و دلپذير و با اقناع انديشه ها و فعال نمودن عقل ها و با يادآوري و تذکر نعمت ها و فضل بي کران الهي نور هدايت را به فطرت و باطن مردم رسانده و با دعوت اصلاح گرانه به نهي از منکرات اقتصادي همچون تقلب و غش در معامله، ادا نکردن حق پيمانه و ترازو و کم فروشي و زيان رساندن به ديگران نموده است و مردم را از کج روي هاي اقتصادي باز داشته است. اين مقاله به معرفي حضرت شعيب به عنوان يک جهادگر اقتصادي و عملکرد ايشان در اين خصوص پرداخته است.

کليد واژه ها:
 

حضرت شعيب (ع)، جهاد گر اقتصادي، شيوه ها و روشهاي جهادي.

حضرت شعيب (ع):
 

حضرت شعيب (ع) از نسل حضرت اسماعيل بن ابراهيم (ع) مي باشد که در منطقه مدين به رسالت برگزيده شد. برنامه تبليغي اين رسول الهي و داستان زندگي او در چهل و يک آيه از آيات قرآن آمده و نام آن حضرت يازده مرتبه در قرآن ذکر گرديده است. از آيات سوره اعراف برمي آيد که او پس از نوح، هود، و لوط و معاصر حضرت موسي و هارون (ع) مبعوث به رسالت گرديده است. از مجموع آيات دعوت شعيب استنباط مي شود که تعداد قابل توجهي از مردم مدين به او ايمان آوردند و در اين حال جمعيت کافران، جمعيت کثيري بود که با جنگ هاي رواني و فشارهاي اقتصادي سعي بر تزلزل در صفوف مومنين داشتند ولي حضرت شعيب (ع) با ترغيب و تشويق مستمر مومنين به صبر و استقامت نقشه هاي دشمنان را خنثي مي ساخت. ويژگي مهم دعوت رسالت مندانه حضرت شعيب (ع) کوشش بي وقفه او در راه اصلاحات اقتصادي در جامعه و حاکميت بخشيدن تقوا در روابط و مناسبات اقتصادي و تجاري بود. حوزه تبليغي حضرت شعيب (ع) شهر مدين بود. خداوند در هفت سوره از قرآن کريم نام مدين را آورده و در سوره هاي اعراف، هود، و عنکبوت لفظ مدين بر قوم شعيب و در سوره هاي ديگر بر شهر مدين اطلاق شده است.
در تفسير الميزان آمده است که أيکه نام بيشه اي در نزديکي شهر مدين بوده است و طايفه اي در آن سکونت داشتند. اين طايفه غير از اهل مدين هستند و حضرت شعيب (ع) براي هدايت آنان نيز مبعوث شد. قوم أيکه با شعيب بيگانه بودند. (طباطبائي، 1363، ج9، ص 212) از آنچه در قرآن و روايات آمده است متوجه مي شويم که حضرت شعيب با هر دو قوم أيکه و مدين روبرو مي شد. و آنها را از کم فروشي نهي مي فرمود و به کامل کردن پيمانه و وزن کردن با ترازوي درست امر مي نمود.
در قرآن آياتي درباره اصحاب أيکه، شبيه آنچه در مورد اهل مدين ذکر شد، آمده است. چنان که خداوند در سوره شعراء مي فرمايد: "اصحاب أيکه پيغمبران را تکذيب کردند. هنگامي که شعيب به آنان گفت: "چرا نمي ترسيد که من فرستاده اميني (براي شما) هستم. پس از خدا بترسيد و پيروي ام کنيد. من از شما براي پيغمبري مزدي نمي خواهم که مزد من جز به عهده پروردگار جهانيان نيست."
(شعراء / 26/ 176 تا 181) در ادامه ي اين آيات آمده است: "پيمانه را تمام دهيد و از کم فروشان نباشيد. به ترازوي درست وزن کنيد و چيزهاي مردم را کم ندهيد و در زمين براي فساد کوشش نکنيد."
(شعراء / 26/ 182 تا 184) از تشابه گفتمان تبليغي حضرت شعيب (ع) به قوم أيکه و اهل مدين عده اي استنباط کردند که اهل مدين و اصحاب أيکه يک قوم بوده اند. در مقابل عده اي هم مي گويند: (اينها دو گروه اند، اما چون در نزديکي هم به سر مي بردند، گناهان و صفات زشت مردم مدين به آنها سرايت کرده بود و شعيب (ع) پس از أيکه مأمور هدايت مردم مدين شد). (رهبر، 1371، ص 69).

احتجاج شعيب (عليه السلام)
 

حضرت شعيب (ع) بيان شيوا و گفتار محکم و گرمي داشت. چنان که خاتم رسولان، محمد مصطفي (ع) در چند حديث، شعيب پيامبر را خطيب انبياء و سخنور آنها ناميده است. شعيب با گفتار دلنشين خود به اندرز مردم پرداخت و از آنان خواست از کفر، ناسپاسي، کم فروشي و فساد در زمين دست بردارند، اما قومش دعوت او را نپذيرفتند و به انکار آن بزرگوار پرداختند. آنان شعيب را ابتدا به تبعيد از ديارش و سپس به سنگ سار کردن، تهديد کردند و به استهزاء و تمسخر او پرداختند (دخيل، 1404، ص 319) خداوند درباره شعيب و قومش، در سوره اعراف، چنين مي فرمايد: ما برادرشان شعيب را به سوي مردم مدين فرستاديم و او به آنان گفت که اي مردم! خداي يگانه را که جزء او معبودي نيست، پرستش کنيد. برهان روشن از جانب پروردگارتان نزد شما آمده است پيمانه و وزن را کامل دهيد و چيزهاي مردم را کم ندهيد (کم فروشي نکنيد) پس از اصلاح اين سرزمين، تباهي در آن مکنيد که اگر شما ايمان داشته باشيد، براي شما بهتر است. بر سر راه ها ننشينيد که مردم را بترسانيد و کسي را که به خدا ايمان آورده از راه او باز داريد و منحرفش گردانيد. آن زماني که مردم اندکي بوديد و خداوند زيادتان کرد، به ياد آوريد و بنگريد عاقبت حال مفسدان چگونه بود؟ (اعراف / 9/ 83 تا 85) برخي از مفسران قرآن کريم در تفسير اين آيه گفتند: قوم شعيب علاوه بر کم فروشي، گناه بزرگ ديگري نيز مرتکب مي شدند و آن اينکه بر سر راه ها در کمين نشسته و راهزني مي کردند اما اين احتمال نيز وجود دارد که منظور، راهزني دين و گوهر ايمان بوده باشد چنان که در ادامه آيه آمده است":... کسي را که به خداي ايمان آورده از راه او باز داريد و منحرفش گردانيد..."(هاشمي، 1380 ، ج 6، ص 70) عده اي از مفسران در تأييد اين سخن گفته اند: اينان بر سر راه کساني که به شعيب ايمان آورده بودند مي نشستند و با تهديد کردن از آنها مي خواستند که دست از پيروي شعيب بردارند.

جهادگر اقتصادي:
 

قرآن کريم حضرت شعيب (ع) را به عنوان اسوه جهاد گران اقتصادي معرفي نموده است چرا که با درک شرايط اقتصادي و اوضاع اجتماعي مبارزه همه جانبه اي را عليه کج روي ها و نابساماني هاي اقتصادي و با هدف اصلاح اقتصادي جامعه انجام داد و علي رغم جنگ رواني و فشارهاي تبليغي کفار هيچگونه تزلزلي به خود راه نداد. حضرت شعيب بر اساس دانش اقتصادي خود نخستين کسي است که پيمانه و ترازو را به کار برد تا راه صحيح مبادله کالا و پول مشخص گردد و کج روي هاي اقتصادي همچون کم فروشي و انواع غش در معامله از ميان برداشته شود (مجلسي، 1363، ج 14، ص 382).
* (و يا قوم اوفوا المکيال و الميزان بالقسط و لاتبخسوا الناس اشياء هم) (هود / 11/ 85) اي قوم من پيمانه و ترازو را به عدالت و قسط تمام دهيد و حقوق مردم را کم ندهيد.
* (و لا تنقصوا المکيال و الميزان) (هود /11/ 84) و پيمانه و ترازو را کم نکنيد.
* (و اوفوا الکيل و لا تکونوا من المخسرين و زنوا بالقسطاس المستقيم) (شعراء / 26/ 181)
پيمانه را تمام دهيد و از کم فروشان مباشيد و با ترازو درست بسنجيد.
* (و لا تبخسواالناس اشياء هم و لا تعثوا في الارض مفسدين)
(شعراء / 26/ 182 تا 183) و از ارزش اموال مردم مکاهيد و در زمين سر بر فساد بر مداريد خصوصيت ويژه و مهم حضرت شعيب تلاش خالصانه و جهادگرانه او در راه اصلاحات اقتصادي در جامعه و حاکميت بخشيدن تقوا در روابط و مناسبات اقتصادي و تجاري است. حضرت شعيب در جامعه اي به سر مي برد که به لحاظ قرار گرفتن در مسير کاروان هاي تجاري حجاز و شام و مناطق ديگر از رونق و شکوفائي اقتصادي بهره مند بود اما در اثر خود خواهي و تکاثر طلبي و فزون خواهي آفات ها و بلاهايي همچون کم فروشي و انواع غش در معامله گريبانگير آنها شده بود حضرت شعيب (ع) با شناخت آسيب ها و مشکلات جامعه خود را موظف به اصلاح اين امور دانست از اين رو همواره پس از دعوت به توحيد از اينگونه ناهنجاريها و تخلفات با شيوه ها و روش هاي گوناگون منع مي کرد و جامعه را که در اثر غفلت از ياد خدا و تقواي الهي به اين آفات گرفتار شده به سمت اصلاحات اقتصادي دعوت مي نمود (عباسي مقدم، 1386، ص 314)

شيوه ها و روش هاي جهادي حضرت شعيب (ع):
 

حضرت شعيب (ع) برنامه جهاد اصلاحات اقتصادي را با شيوه ها و روش هاي متنوعي پي گيري نمود. که به ترتيب به طرح اين شيوه ها و روش ها مي پردازيم:

الف) اعلام صريح مواضع:
 

حضرت شعيب (ع) همچون ساير انبياء که در رأس مصلحان اجتماعي و فرهنگي جامعه بوده اند به عنوان يک مصلح اجتماعي و اقتصادي مواضع و برنامه هاي اصلاحي خود را به صورت شفاف و روشن با مردم خود در ميان گذاشت و براي اثبات صداقت و اخلاص و حقانيت برنامه خود که دستورات الهي بود اعلام نمود که من در تطبيق و پياده کردن تعاليم خداوندي پشتاز و داوطلبم.
* (و يا قوم اعملوا علي مکانتکنم اني عامل) (هود/ 11 93)
* (ان اٌريد الا صلاح ما استطعت) (هود/ 11/ 88) من قصدي جز اصلاح تا آنجا که بتوانم ندارم و براي اين رسالت مهم هيچ اجر و پاداشي از شما نمي خواهم.
* (و ما أسألکم من اجر ان اجري الا علي رب العالمين) (شعراء / 26/ 127) با توجه به آيات قرآن لحن مطمئن، قاطع و مستقل شعيب در تمام گفتارها، خود بيانگر آن است که او هيچ وابستگي و نياز مادي و دنيوي و ترس و واهمه اي از مخاطبان خود نداشته است و براي همين با صراحت تمام و استواري بي مانند به ابلاغ مواضع اصلاحي خود پرداخته است.

ب) مبارزه علمي و عملي با فساد اقتصادي در جامعه
 

حضرت شعيب (ع) بعد از آشکاري سازي مواضع عقلاني و فطري خود شروع به مبارزه علمي و عملي با فساد اقتصادي موجود در جامعه نمود نهي مردم و باز داشتن آنها از منکرات اقتصادي و تعيين و تبيين ابزار و لوازم سامان دهي اقتصاد جامعه حکايت گر ابعاد اين مبارزه علمي و عملي بود.
- نهي از راه زني (و لا تقعد و ابکل صراط توعدون) (اعراف / 7/ 86)
- نهي از تقلب و غش در معامله (و لا تبخسوا الناس اشياء هم) (هود / 11/ 84)
- نهي از فساد انگيزي (و لا
تعثوا في الارض مفسدين) (هود / 11/ 85)
- نهي از ادا نکردن حق پيمانه و ترازو (و لا تنقصوا المکيال و الميزان) (هود / 11/ 84)
- نهي از زيان رساندن به ديگران (و لا تکونوا من المخسرين) (شعراء / 26/ 181)
- نهي از فساد پس از اصلاح (و لا تفسدوا في الارض بعد اصلاحها) (اعراف / 7/ 85)
البته مبارزه عملي و علمي حضرت شعيب (ع) صرفاً داراي جنبه سلبي نبوده بلکه ايشان مبتکر ترازو و دستاس بوده و راه صحيح مبادله کالا و پول را به مردم آموزش مي داده است و با هدف اصلاحات اقتصادي و ايجاد رونق و شکوفائي اقتصادي به ارائه دستورات الهي مي پرداخته است.

ج) زنده نگاه داشتن گفتمان اصلاحات اقتصادي:
 

حضرت شعيب (ع) با اتخاذ شيوه هاي تبليغي خطابي و اقناع انديشه ها و نرم کردن دلها از طريق ياد آوري و تذکر با گفتار نرم و دلپذير و منطقي گفتمان نهضت اصلاحات اقتصادي را در جامعه زنده نگاه داشت. حضرت شعيب (ع) در برابر دسايس و فتنه هاي دشمنانش که با بهره گيري از فتنه ها و موج تهمت ها و افتراء سعي در ترور شخصيت او و از کار انداختن برنامه اصلاحات اقتصادي را داشتند به صبر و حوصله و با تدبير و انديشه ورزي با گفتار نيکو و تعابير بلند و بلاغت عالي و فصاحت تمام به تبيين آثار و برکات قسط و عدل در سايه ي اصلاحات اقتصادي و چشم انداز آن براي مردم مي پرداخت. او با بهره گيري از اين شيوه ها به زنده نگاه داشتن گفتمان اقتصادي و فرهنگ سازي اقتصادي الهي مبادرت مي نمود.

د) ابراز عملي ايده هاي نو در اشتغال آفريني و ازدواج آسان:
 

حضرت شعيب (ع) دختراني محبوب و با حياء و مومنه تربيت کرده بود که اهل کار و تلاش بودند. دختران شعيب شغل پدر که دامداري بود را پيگير بودند و اين کار را براي تأمين معاش حلال خانواده انجام مي دادند. قرآن کريم در آيات 23 تا 29 سوره قصص جريان ملاقات اين دختران با حضرت موسي (ع) که از مصر به مدين هجرت نموده بود را بيان مي دارد. حضرت موسي(ع) در اين ملاقات به کمک دختران شعيب در آب دهي به گوسفندان مي پردازد. حضرت شعيب (ع) از امداد و جوانمردي موسي مطلع مي شود و توسط دختران بزرگتر موسي را دعوت مي کند تا مزد آب دهي به گوسفندان را به او بپردازد همين که موسي خود را معرفي نمود و شعيب بر جريان او واقف شد از او رفع نگراني نمود و او را دلداري مي دهد. دختر بزرگتر به پدر پيشنهاد مي کند که موسي به جهت اينکه مردي نيرومند و شخصيتي امين است را براي دامداري استخدام کند و حضرت شعيب به موسي (ع) اين چنين پيشنهاد داد"من تصميم دارم يکي از دخترانم را به ازدواج تو درآورم و مهريه ازدواج دخترم را (کار و خدمت) که زمينه اي براي رشد اقتصادي است قرار مي دهم و آن اينکه حداقل هشت حج يا حداکثر ده حج کار دامداري برايمان انجام دهي و البته با تو مدارا خواهم کرد و بر تو سخت نخواهم گرفت. (ذيحجه و موسم حج؛ مبدأ سال در خانواده شعيب بوده است) حضرت موسي پذيرفت و با دختر شعيب ازدواج کرد و تشکيل زندگي داد و به صنعت دامداري کارفرماي خود حضرت شعيب توسعه داد و اين چنين بخشي ديگري از اصلاحات اقتصادي حضرت شعيب با ايده هاي نو در اشتغال آفريني و ازدواج آسان براي مومنين پديدار گشت. (هاشمي، 1380، ج 13، ص 475 تا ص 483)

نتيجه:
 

معرفي اُسوه هاي جهاد در عرصه اقتصاد و اصلاحات اقتصادي از منظر قرآن با توجه به آثار و پيامدهاي مطلوب آن ضرورتي است که نگارنده را بر آن داشته تا علاوه بر معرفي شخصيت اين جهادگر اقتصادي، شيوه ها و روشها و ايده هاي نو و عملي او را در عرصه اصلاحات اقتصادي ارائه نمايد تا زمينه آشنائي نسل جوان و الگو گيري مطلوب از اين جهاد گر اقتصادي بيش از پيش فراهم آيد و ذهنيت مناسبي براي مقابله با کجروي هاي اقتصادي و جهاد آگاهانه با تهديدات اقتصادي دشمنان در اذهان جامعه اسلامي قُوت گيرد.
منابع:
1- قرآن مجيد، ترجمه محمد مهدي فولادوند، 1373، نشر دارالقرآن کريم.
2- قرآن مجيد، ترجمه مکارم شيرازي.
3- ابن کثير، عبدالله، قصص الانبياء، ج 2، بيروت.
4- تاج لنگرودي، محمد مهدي، اخلاق انبياء از آدم تا خاتم، تهران، 1370.
5- خزائلي، محمد، اعلام القرآن، تهران، امير کبير، 1371.
6- دخيل، محمد علي محمد، قصص القرآن الکريم، بيروت، دارالمرتضي ، 1404.
7- رهبر، محمد تقي، پژوهشي در تبليغ، تهران، چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1371.
8- طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان في التفسير القرآن، تهران، دارالکتاب الاسلاميه، 1363.
9- عباسي مقدم، مصطفي اسوه هاي قرآني و شيوه هاي تبليغي آنان، دفتر تبليغات اسلامي، 1386.
10- مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار، بيروت، دارالاحياء.
11- هاشمي، اکبر، تفسير راهنما، قم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن کريم، 1380.

پي نوشت ها :
 

1- قرآن پژوه و استاد راهنماي سطوح حوزه.
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 38



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما