بررسي تطبيقي وضعيت سقط جنين در ايران و جهان (1)
نويسندگان: زهرا قرباني / دكتر شهلا باقري
دانش آموخته كارشناسي ارشد جمعيت شناسي دانشگاه تهران / استاد يار دانشگاه تربيت معلم
دانش آموخته كارشناسي ارشد جمعيت شناسي دانشگاه تهران / استاد يار دانشگاه تربيت معلم
چكيده
اين مسئله در منشور حقوق و مسئوليت هاي زنان به صورت سياست هاي كلان مطرح است بنابراين، بايد در صدد بيان مواضع جزئي و دقيق در اين زمينه بود تا بتوان از اسناد داخلي خويش به گونه راهبردي بهره برداري نمود. اين مقاله به بررسي مواد مرتبط با موضوع سقط جنين مي پردازد.
سقط جنين دربرگيرنده مباحثي در حوزه هاي مختلف فلسفه، دين، اخلاق، حقوق، فمينيسم، بهداشت و سلامتي مي باشد؛ مسائلي در خصوص اينكه زندگي اصولاً چه زماني شروع مي شود؟ آيا يك جنين حقوقي دارد؟ آيا زنان حق دارند بر بدن و علمكردهاي توليد مثلي خود كنترل داشته و در صورت لزوم سقط نمايند؟ آثار و پيامدهاي اخلاقي، بهداشتي و حقوقي اين عمل چيست؟ تمام اين سؤالات و سؤالاتي شبيه به آنها نشان مي دهد كه سقط جنين مسئله اي چند بعدي است و تصميم گيري در خصوص آن نيازمند مطالعات چند جانبه مي باشد.
كليد واژه ها: سقط جنين، سياست ها، سياست گذاري، باروري ناخواسته، سقط درماني.
مقدمه
بيان مسئله
موضع گيري كشورهاي مختلف در قبال سقط جنين
در بسياري از كشورها، نسبت زيادي از مرگ و مير مادران به دليل عوارض ناشي از سقط هاي غيرقانوني و غيربهداشتي است (اتيوپي 54 درصد، آرژانتين 35 درصد، شيلي 36 درصد، زيمبابوه 28 درصد) كه نيازمند بازنگري و ارائه قوانين سقط و افزايش مراقبت هاي بهداشتي براي برخورد با عوارض پس از سقط از سوي كاركنان بهداشتي است. قابل توجه است كه بدانيم بالاترين ميزان آمار مرگ و مير ناشي از سقط هاي غيربهداشتي در سال هاي اخير (1995-2000) در سراسر جهان، به جنوب مركزي آسيا تعلق دارد كه ايران نيز در اين منطقه واقع شده است. در واقع، نيمي از سقط هاي غيربهداشتي در منطقه آسيا اتفاق افتاده است، اگرچه يك سوم آنها تنها در جنوب مركزي آسيا صورت پذيرفته اند. به علاوه، تخمين زده مي شود كه مرگ هاي ناشي از سقط غيربهداشتي در جنوب مركزي آسيا بالا بوده و 29 هزار مرگ را در هر سال شامل گردد. (گزارش سازمان بهداشت جهاني، ويرايش سوم، 1997)
ميزان آزادسازي سقط، از كشوري به كشور ديگر متفاوت است و قوانين سقط بر طبق الزامات پزشكي يا بر اساس موقعيت هايي كه سقط تحت آن شرايط مي تواند صورت پذيرد دسته بندي مي گردد. چه در جوامعي با منع قانوني و چه در جوامعي با محدوديت هاي قانوني سقط، به مواردي كه زندگي و جان مادر در خطر است، توجه شده است. برخي ارتقاي سلامت مادر را كه سلامت جامعه را به دنبال دارد زمينه درخواست سقط قانوني برشمرده و بر اين اساس، مواردي از قبيل مشكلات اقتصادي، اجتماعي، روحي و رواني مادر، خانواده و جامعه را، زمينه ساز درخواست قانوني سقط تلقي نموده اند.
با استناد به بررسي جامع سازمان بهداشت جهاني در سال 1999، در حال حاضر بسياري از كشورهاي اسلامي نظير بحرين، عراق، اردن، لبنان، كويت، عمان، قطر، عربستان سعودي، سوريه، تركيه، امارات متحده عربي، يمن، مالزي و پاكستان با نگرش هاي متفاوت به مصاديق ارائه شده از سوي سازمان بهداشت جهاني، زمينه جواز سقط جنين را بر اساس ضرورت فراهم نموده اند. علي رغم قبول جواز سقط جنين در حوزه نجات جان مادر، از سوي همه كشورهاي مزبور، برخي از كشورها (اردن، عربستان سعودي و پاكستان) در گستره وسيع تري از مصاديق سقط هاي قانوني گام نهاده و علاوه بر حفظ جان مادر، سلامت روحي و جسمي او را در نظر داشته اند. برخي (كويت و قطر) نيز افزون بر موارد فوق، نقايص جنيني را زمينه درخواست سقط قانوني تلقي نموده اند و كشورهايي همچون بحرين و تركيه با پذيرش گستره قانوني از سوي سازمان بهداشت جهاني در جهت قانوني ساختن سقط، براي ارتقاي سلامت مادران و جامعه و در مسير كاهش عوارض ناشي از سقط هاي غير بهداشتي و مرگ و مير مادران گام نهاده اند. (گزارش سازمان ملل، 1999، ص 99)
مطالعه اي از قوانين سقط جنين در 152 كشور با جمعيت بالاي يك ميليون نفر نشان مي دهد كه:
الف. 41 درصد از جمعيت جهان در 50 كشوري زندگي مي كنند كه سقط جنين در آنها كاملاً قانوني است.
ب. 21 درصد در 41 كشوري زندگي مي كنند كه سقط جنين در آنها بر اساس برخي زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي مجاز شمرده مي شود.
ج. 12 درصد در 53 كشوري زندگي مي كنند كه سقط جنين در آنها غيرقانوني است، مگر در مواردي كه سلامت زن به خطر بيفتد.
د. 26 درصد در 74 كشوري زندگي مي كنند كه سقط جنين در آنها يا كاملاً تحريم شده يا اجازه آن فقط براي نجات جان مادر است. اين كشورها در خصوص سقط جنين با مسائل ديني مواجه هستند. (گزارش سازمان ملل، 2007)
در قرن 19 و اوايل قرن بيستم، سقط جنين در اكثر كشورهاي دنيا مطرود و غيرقانوني بود. در نخستين سال هاي 1950، آزادسازي سقط جنين در بسياري از كشورهاي اروپايي مورد توجه قرار گرفت و سپس در طول دهه 1960 و 1970 در تمامي كشورهاي پيشرفته مجاز كردن سقط جنين شروع شد. در حال حاضر در چندين كشور اروپايي، از جمله فنلاند، سوئيس، پرتغال و اسپانيا شرايط خاصي (از جمله شرايط بد اقتصاد خانواده و ناتواني در تامين هزينه هاي يك عضو جديد، سن زياد و يا كم زن براي بارداري، وضعيت تجرد زن، و تعداد زياد فرزندان) براي سقط جنين در نظر گرفته شده است. در ميان كشورهاي اروپايي، فقط در ايرلند سقط جنين در هر شرايطي و به هر شكل ممنوع است. در كنار محدوديت هايي كه براي زن ايرلندي در خصوص سقط جنين وجود دارد، آنها اين امتياز را دارند كه براي سقط به انگلستان سفر كنند. در كشورهاي لهستان، عراق، لبنان، يمن و سوريه سقط جنين را جز در مورد تهديد سلامت مادر مجاز نمي دانند و تنها تركيه سقط را در تمامي موارد مجاز دانسته است.
سقط جنين در بعضي از كشورها (از جمله بلژيك) غيرقانوني است و در بسياري از كشورهاي ديگر، تابع مقرراتي ويژه مي باشد. در فاصله سال هاي 1967 تا 1977 دست كم 30 كشور انجام سقط جنين را آسان تر كردند (كوك، (1) 1978) و اين روند تا قوانين آزادسازي سقط جنين ادامه داشته است. در حال حاضر 35 درصد زنان دنيا در مناطقي زندگي مي كنند كه سقط جنين تحت شرايط خاصي امكان پذير است؛ براي مثال، اگر سلامت زن در خطر بوده يا انجام سقط جنين به دلايل اجتماعي مجاز باشد. 40 درصد زنان در كشورهايي هستند كه انجام سقط جنين نيازمند هيچ توجيه پزشكي يا اقتصادي و اجتماعي نيست. (هنشا، (2) 1990، ص 59) ميزان هاي سقط جنين به تعداد سقط جنين هاي يك سال نسبت به كل جمعيت يا تعداد زنان در سنين تجديد نسل مربوط مي شود. اتحاد جماهير شوروي با 100 سقط جنين براي هر هزار زن 15-49 ساله در دهه 1970 داراي يك ميزان فوق العاده بالا بود. سقط جنين تنها روش قاعده مند كردن باروري بود و به قول پاپف، (3) اتحاد جماهير شوروي شايد تنها كشور جهان بود كه در آن انتقال باروري در نتيجه استفاده وسيع از سقط جنين ارادي روي داد. (پاپف، 1991، ص 369)
در دهه 1980 ميزان سقط جنين در انگلستان و ويلز، سوئد، چكسلواكي و نيوزلند افزايش، و در چين، ژاپن، كره جنوبي و چندين كشور اروپايي كاهش يافت. فرجكا (4) با محاسبه ميزان هاي سقط جنين براي تعدادي از كشورها، تعداد سقط جنين هاي قانوني يك زن در طي دوره زندگي اش را نشان داد. (فرجكا، 1973، ص 498) زنان در اروپاي شرقي با ميزان هاي بالاتر از پنج سقط جنين براي هر زن (در اتحاد جماهير شوروي و روماني در دهه 1960) داراي بيشترين توسل به سقط جنين بودند. در طي سال هاي اخير، فرانسه كه به عنوان پايتخت سقط جنين شهرت داشت، جاي خود را به انگليس داد. كشورهايي كه بالاترين ميزان هاي سقط جنين در دنيا در سال 2009 را داشته اند به ترتيب عبارتند از: انگليس، فرانسه، روسيه، آمريكا، هند و ژاپن. فرجكا با استفاده از رويكرد بونگارت (5) توانست نشان دهد كه در اروپاي شرقي، سقط جنين در قاعده مند كردن باروري كم اهميت بوده، هرچند شوروي ممكن است يك استثنا باشد. (فرجكا، 1973، ص 515)
دست يابي به داده هاي سقط جنين، غالباً مشكل است. اين داده ها در كشورهايي كه در آنها سقط جنين قانوني است، كامل ترو قابل اعتمادترند. همچنين اگر محدوديت ها برداشته شوند، تعداد سقط جنين ممكن است به طور قابل ملاحظه اي تغيير كند. از اين رو، پس از حذف كميته تجويز كننده سقط جنين در چكسلواكي، تعداد سقط جنين ها در دهه 1980 افزايش يافت. در آن دسته از كشورهاي در حال توسعه كه سقط جنين قانوني است، زنان ممكن است به علت عدم كفايت خدمات بهداشتي به سقط جنين خانگي روي بياورند. هنشا (1990) در اين مورد از هند، بنگلادش، غنا، تونگو و زامبيا براي مثال نام برد.
در سال 1999 ميلادي سازمان ملل متحد در يك پژوهش جهاني، با بررسي كشورهاي مختلف جهان از لحاظ تجويز سقط جنين و دلايل آن، دلايلي را براي سقط جنين مورد توجه قرار داد كه عبارت بودند از:
1. حفظ جان مادر؛
2. حفظ سلامت جسماني زن؛
3. حفظ سلامت رواني زن؛
4. وضعيت جنين هاي ناشي از تجاوز به عنف و زناي با محارم؛
5. ناقص بودن جنين؛
6. وضعيت اقتصادي و اجتماعي؛
7. خواست خود زن.
مطابق اين تحقيق، از ميان 193 كشور جهان، 189 كشور سقط جنين را براي حفظ جان مادر مجاز دانسته اند. سقط جنين به دليل حفظ سلامت جسماني مادر و معالجه او در 122 كشور قانوني، و در 71 كشور غيرقانوني است. سقط جنين براي حفظ سلامت رواني در 120 كشور قانوني، و در 73 كشور غيرقانوني است. مجاز كردن سقط مطابق ارزيابي هاي به عمل آمده موجب شد كه مرگ هاي ناشي از سقط جنين غيرقانوني 25 درصد كاهش يابد. (گزارش سازمان ملل، 2007)
پي نوشت ها :
1. cook
2. Henshaw.
3. papov.
4. Frejka.
5. Bongaart.