سوگواري هاي محرم در سيره و سنت معصومين (ع)(2)
حضرت امام باقر (ع) و عزاي حسيني
البته با توجه به اختناق اموي، امام از مشتاقان حماسه آفرينان کربلا مي خواست رعايت احتياط را کرده و عزاداري ها را به نحوي برگزار کنند تا مبادا ستمگران به اين بهانه به آتش افروزي و خصومت ورزي هاي خونين بپردازند. در عين حال آن حضرت تأکيد داشتند يادبودهاي اين چنيني ضمن اين که مکتب اسلام و فرهنگ تشيع را از انزوا بيرون مي آورد و فضيلت ها را در جامعه ترويج مي دهد مردم را براي دفاع از حق و پايداري در برابر ستم مهيا مي کند، آن فروغ پنجم امامت فرمودند: هر گاه پيرامون هم جمع شديد به ياد ما باشيد، بهترين مردم کساني هستند که درباره ي اوضاع و احوال ما مذاکره مي نمايند و مردم را به سوي ما فرا مي خوانند. (2)
اين قولويه گفته است امام باقر (ع) فرمود: در روز عاشورا بايد براي امام حسين (ع) گريست و هر کس در خانه اش باشد، توصيه کند که اهل آن، در اين ماجرا بگريند و آنان به يکديگر مصائب اباعبدالله (ع) را تسليت گويند و چون سنت مذکور را برپا دارند و در استمرار آن بکوشند در پيشگاه خدا ضامنم که ثواب دو هزار حج عمره و جهاد در رکاب پيامبر اکرم و ائمه هدي به آنان عطا مي فرمايد. (3)
امام باقر با اين تأکيدها به مردم براي زنده نگاه داشتن اين رخداد، جرئت مي داد، کميت بن زيد اسدي متوفي در 126 هجري قصيده هاي مهمي را در مدح بني هاشم و ذکر مصائب آل رسول، در حضور امام باقر (ع) و فرزندش امام صادق (ع) سرود، محمد جواد مغنيه مي گويد وقتي قصيده ميميه را خدمت امام پنجم خواند و به اينجا رسيد که: يکي از بني هاشم در نبرد طف مظلومانه در ميان هياهوي مردم کشته شد. حضرت گريست و فرمود: اي کميت اگر نزد ما پولي بود به تو مي داديم ولي براي تو همان چيزي است که رسول خدا (ص) به حسان بن ثابت مي گفت: هميشه تو با روح القدس کمک مي شوي مادامي که از ما خاندان حمايت کني. (4)
امام باقر (ع) در اهميت سوگواري براي سالار شهيدان کربلا فرمودند: آسمان بر احدي بعد از حضرت يحيي بن زکريا نگريست مگر حسين بن علي (ع) که چهل روز برايش اشک ريخت. (5)
آن فروغ امامت نسبت به کساني که در روز عاشورا نمي توانند به زيارت آن حضرت بروند اين گونه دستور عزاداري دادند و فرمودند: بر حسين (ع) ندبه و زاري کنيد و خانه ها و اهل آن عزاداري برپا نمايند و يکديگر را در حالت ماتم و تعزيت گويي ملاقات کنند. (6)
تشويق به شورآفريني در مکتب امام صادق (ع)
با اين وصف با کمترين اشاره اي به واقعه کربلا، اشک امام جاري مي گرديد و حتي يک بار که امام دختري کوچک از خاندان هاشمي را ديد، متأثر شد و گريست. (8)
اما برنامه هاي تشويقي امام براي برپايي مراسم سوگ و ماتم و اهميت دادن به اين سنت حسنه متعدد است که به مواردي اشاره مي گردد: امام خطاب به عبدالله بن حماد بصري: به من آگاهي داده اند عده اي از اهالي کوفه و غير آن و نيز زنان نوحه گر در نيمه شعبان به مزار امام حسين (ع) مي آيند، عده اي کيفيت شهادت را بيان مي کنند و گروهي ديگر مرثيه خوانده و نوحه خواني مي نمايند، حماد بصري اين خبر را مورد تأييد قرار داده و گفت: فدايتان گردم آن چه را فرموديد مشاهده کردم، امام فرمود: خدا را از اين بابت ستايش مي کنم که در ميان مردم کساني را قرار داد که به نزد ما مي آيند و ما را مدح مي کنند و مرثيه مي خوانند و قرار داد دشمن ما را کساني که طعنه مي زنند برايشان و آنها را تهديد مي کنند و تلاششان را تقبيح مي کنند. (9)
همچنين آن حضرت به بي عماره ي (شعر خوان) فرمود: هر که شعري در رثاي حسين بن علي بخواند و پنجاه نفر را بگرياند بهشت نصيبش مي گردد، امام در اين روايت عدد عزاداران را حتي به يک نفر هم تقليل مي دهد و باز برايش بهشت را تضمين مي نمايد و در خاتمه نويد مي دهد اگر کسي شعري بخواند در مصيبت حسين و خود را به گريه وادارد جنت براي اوست امام به ابوهارون نابينا نيز همين نکات را يادآور شد. (10)
جعفر بن عفان در محضر آن حضرت اشعار رثايي خواند و آن جناب را گرياند، امام خطاب به وي فرمود: هر آينه به درستي که خداي تعالي براي تو در اين ساعت بهشت را مقرر ساخت و گناهانت را مورد آمرزش قرار داد. (11)
در روايتي ديگر فروغ ششم امامت تأکيد نمودند: نزد هر کس که از ما (و مظلوميت ما) ياد گردد و ديدگانش پر از اشک گردد خداوند آتش را بر چهره اش حرام مي کند. (12)
آن حضرت هرگونه ناله و زاري را مکروه دانستند جز گريه بر امام حسين (ع) و افزوده اند نفس کسي که به دليل مظلوميت ما خاندان غمگين است، تسبيح مي باشد. (13) و خطاب به يکي از شاعران مي فرمايند: دوست دارم برايم شعري بسرايي و بخواني چرا که اين روزها ايام غم و اندوه ماست (مصادف با عاشورا است ). (14)
محمد بن سهل در ايام تشريق خدمت امام صادق (ع) رسيد و امام خانواده خود را فراخواند تا مجلس سوگواري تشکيل دهند آنگاه به کميت اسدي فرمود تا اشعار خود را در رثاي امام حسين (ع) بخواند، او چنين کرد و جمع حاضر به گريه و زاري پرداختند و امام در حق وي دعا و طلب آمرزش کرد. مسمع بن عبدالملک بصري که به دليل وجود جاسوسان حکومتي نمي توانست در کربلا حاضر شود به محضر امام رسيد، حضرت به وي يادآور شد مصيبت امام حسين (ع) را به ياد مي آوري، او گفت: آري، امام فرمود متأثر هم مي گردي، وي تأييد کرد و افزود چنان ناراحت مي شوم که خانواده ام آثار غم و اندوه را در من مشاهده مي کنند، از خوردن نيز امتناع مي نمايم، امام فرمود: آگاه باش که از کساني به حساب مي آيي که در شادي ما خوشحال و در عزاي ما غمگين مي گردند. (17)
امام صادق (ع) در مناجات خويش بعد از نماز مي فرمودند: اي خدايي که ما را به کرامت ويژه گردانيدي و به ما وعده شفاعت داده اي اين چهره هاي آفتاب سوخته را که بر قبر اباعبدالله ماليده مي شود بيامرز و اين ديدگاني را که از دلسوزي براي ما اشک مي ريزند و اين قلوبي که در غم مصايب ما بي تاب و سوزان است و اين ناله و شيون هايي که براي ما صورت مي گيرد مشمول رحمت خويش بفرما. بار خدايا اين جان ها و پيکرها را به تو مي سپارم تا در آن روز تشنگي (روز قيامت) از حوض کوثر سيرابشان کني. (18)
از امام صادق (ع) پرسيده شد چه باعث گرديده که روز عاشورا ايام مصيبت، غم و گريه گرديده ولي سالروز شهادت پيامبر (ص)، فاطمه زهرا (س)، علي (ع) و حسن به علي (ع) اين گونه نمي باشد، امام فرمودند روز کشته شدن امام حسين (ع) از نظر مصايب و ناگواري ها از تمامي ايام عظيم تر است، زيرا مردم وقتي پيامبر رحلت فرمود به وجود ديگر اصحاب کساء آرامش مي يافتند و با شهادت هر کدام از آنان، ديگري تسلي بخش مردم بود و با به شهادت رسيدن امام حسين (ع) ديگر کسي نبود که مردم را آرامش بدهد و رفتنش به منزله رفتن تمامي آن بزرگواران بود، همان گونه که وجودش همچون وجود ديگر اصحاب کساء بود. (19)
اندوه امام کاظم (ع)
گسترش اين نهضت ها از يک سو و افزايش اقتدار سياسي بني عباس خصوص در دوران هارون از سوي ديگر باعث تشديد مراقبت و سخت گيري نسبت به امام شد به طوري که هارون درباره ي امام مي گفت: خوف آن دارم فتنه اي برپا کند که طي آن خون ها ريخته شود، سخت گيري نسبت به امام به جايي رسيد که کمتر کسي مي توانست حتي براي ضروري ترين مسايل و سؤالات به امام دست يابد، با اين وصف امام کاظم نمي توانست به طور علني و فراگير به سوگواري براي سالار شهيدان بپردازد و يا حتي زمينه هاي ترويج اين سنت را پي گير باشد.
اما امام مي کوشيد سيماي حماسه آفرين دشت نينوا را به مردم معرفي کند و با رعايت برخي استراتژي ها فرهنگ ايثار و شهادت را به شيعيان انتقال دهد و آن را استوار و پايدار سازد، حضرت تأکيد کردند: کمترين چيزي که به عنوان اجر و ثواب به زيارت کننده ي امام حسين (ع) در کنار شط فرات داده مي شود، هنگامي که عارف به حق او و حرمت او و ولايت او باشد، اين است که گناهان گذشته و آينده اش آمرزيده مي شود. (20)
امام هيچ گاه آموزش درس عزاداري به ارادتمندان امام حسين (ع) را به طور علني و عيني فراموش نکرد. حضرت امام رضا (ع) از اين جنبه ي زندگي پدرش چنين گزارش داده است: وقتي محرم فرا مي رسيد ديگر کسي پدرم را خندان نمي ديد و نگراني، ناراحتي و اندوه بر آن بزرگوار غالب مي گرديد تا ده روز از آن بگذرد، روز دهم که مي شد زمان مصيبت، اندوه و گريه آن حضرت بود و مي فرمود اين روز روزي است که در آن امام حسين (ع) به شهادت رسيد. (21)
پيوستگي عاطفي امام رضا (ع) با عاشورا
شيخ صدوق روايت کرده است حضرت امام رضا (ع) فرمودند: محرم ماهي بود که مردم در زمان جاهليت قتال و جدال را در آن حرام مي دانستند اما اين جفاکاران حرمت محرم را نگه نداشتند و خون ما را حلال و احترام ما را ناديده گرفته و اهل بيت ما را اسير کردند، خيمه هاي اهل بيت را سوزانيده و اموال آنان را به غارت بردند و هيچ حرمتي از براي رسول الله (ص) در حق ما لحاظ نکردند. روز قتل امام حسين (ع) چشم هاي ما را مجروح و اشک ما را جاري و عزيز ما را ذليل گردانيدند، پس گريه کنندگان بر مثل حسين بايد بگريند زيرا که گريستن براو، گناهان را محو مي سازد. (23)
حضرت علي بن موسي الرضا (ع) مي فرمايند: هر کس که عاشورا را روز ماتم و اشک قرار دهد، خداوند در روز قيامت برايش سرور و شادماني در نظر مي گيرد. (24)
ريان بن شبيب مي گويد: روز اول محرم به حضرت رضا (ع) وارد شدم که فرمودند: اي فرزند شبيب اگر براي چيزي مي گريي براي حسين گريه کن زيرا که او را هيجده تن از خاندانش را که در زمين نظيري نداشتند، آسمان و زمين بر قتل او گريستند و چهار هزار فرشته براي ياريش به کربلا آمدند ولي او را مقتول يافتند، پس بر سر قبرش پريشان و غبار آلود خواهند بود تا وقتي که قائم آل محمد ظهور کند و از ياوران آن حضرت خواهند بود و شعارشان يالثارات الحسين است. (25) اگر بر حسين بگريي چندان که اشک بر گونه هايت جاري گردد خداي تعالي گناهانتان را مي بخشد، اگر مي خواهي در درجات بهشت با ما باشي براي اندوه ما محزون و در ايام سرور ما شادمان باش. (26)
دعبل خزاعي، روايت کرده است در ايام عاشورا خدمت علي بن موسي رسيديم ديديم آن حضرت با اصحاب خويش ملول و محزون نشسته اند، چون امام مرا ديد فرمود: آفرين بر تو، مرحبا به ياري کننده ي ما با دست و زبان خودش. پس مرا طلبيد و نزد خود نشانيد و فرمود: اي دعبل دوست دارم شعري برايم بخواني که اين ايام، زمان حزن ما و شادي دشمنان ما خصوص بني اميه بوده است. اي دعبل کسي که بگريد و بگرياند بر مصائب ما حق تعالي او را در زمره ي ما محشور گرداند و بعد حضرت برخاست و پرده در ميان ما و اهل حرم زد و ايشان را بين پرده نشانيد تا در سوگ جد خويش بگريند. سپس به من فرمود: مرثيه بخوان براي امام حسين (ع) که تا تو زنده اي يار و مدح گوي ما هستي و با اين کار ناصر ما باش و در اين امر کوتاهي مکن. دعبل مي گويد: اشک از چشمانم جاري گرديد و اشعاري در رثاي اباعبدالله (ع) خواندم. (27)
حمايت از حماسه
امام هادي (ع) با وجود آن که خود از نظر امامت و ولايت همچون امام حسين (ع) داراي حرمت و کرامت بود، براي آن که مردم را به سوي بارگاه امام سوم توجه دهد و اهميت اين مکان را يادآور شود در هنگام بيماري از ابوهاشم جعفري و محمد بن حمزه خواست کسي را به حائر حسيني بفرستيد تا برايم دعا کند و چون دليل اين امر را از حضرت پرسيدند، فرمود: اين ها جاهايي است که خداوند دوست دارد در آن عبادت صورت گيرد، من نيز علاقه دارم تا در چنين مکان هايي که خدا مي خواهد خوانده شود، برايم دعا کنند.
آن حضرت مردم را براي زيارت امام حسين (ع) و گرامي داشت ياد حضرت اباعبدالله تشويق مي فرمود و تأکيد مي کرد هر کس از خانه اش به قصد زيارت امام حسين (ع) از خانه بيرون رود و به سوي فرات رفته آن جا غسل (زيارت) کند، خداوند او را از رستگاران مي نويسد و چون به او سلام کند خداوند وي را در زمره ي کاميابان مي شمارد و چون از نمازش فارغ گردد، فرشته اي نزدش مي آيد و مي گويد: رسول اکرم (ص) به تو سلام مي رساند و مي فرمايد تمام گناهانت بخشيده شد، عمل خود را از سر گير.
با توجه به اختناق عباسيان امام در قالب زيارت امام حسين (ع) و شهدا در روز عاشورا مقام آن حضرت و ديگر شهيدان کربلا را مورد تکريم قرار داد و پس از ذکر مقامات معنوي و ملکوتي اباعبدالله و پيوستگي ايشان با رسول اکرم (ص) به شيوه اي که معمولاً در مقتل ها و بين روضه خوانان معروف متداول است گزارشي از جنايات امويان درباره ي آن خورشيد عاشورا و قمرهايش ارائه داد و بر قاتلان اين عزيزان لعنت فرستاد امام در اين زيارت به يکايک شهيدان کربلا از بني هاشم تا اصحاب و ياران حسين بن علي (ع) سلام مي نمايد، اين متن زيارتي را حضرت هادي به سفارش منصور بن عبدالمنعم در سال 252 هجري نگاشت و برايش توسط محمد بن غالب اصفهاني فرستاد. (28)
حضرت امام حسن عسگري (ع) در قالب دعا و صلوات و درود فرستادن بر امام حسين (ع) ضمن اشاره به مقامات معنوي و روحاني و مطهر بودن و جنبه هاي هدايتي آن سيد شهيدان کربلا از مظلوميت او سخن مي گويد و مي فرمايد: خدايا بر حسين بن علي درود فرست، آن مظلوم شهيد، کشته ي کافران و بر خاک افتاده ي فاجران، خدا لعنت کند گروهي که تو را کشتند و به ياريت اقدام نکردند و بر ضد تو گرد آمدند. از کساني که تو را تکذيب کردند و حق تو را سبک شمردند و خونت را مباح دانستند به درگاه خداوند بيزاري مي جويم. گواهي مي دهم که تو و امامان از فرزندان تو، کلمه تقواييد و باب هدايت و دستگيره محکم و حجت بر اهل دنيا، گواهي مي دهم که من به شما ايمان و به مقام و منزلت شما يقين دارم و با جانم و خودم و آيين هاي دينم و فرجام کارم و بازگشت گاهم در دنيا و آخرت پيرو شمايم. (29) اين شيوه از برنامه امام حسن عسکري (ع) مي تواند براي روضه خوان ها و مداحان الگوي استوار و مورد اطمينان باشد.
با اين بررسي ها نتيجه مي گيريم عزاداري براي سبط نبي اکرم امام حسين (ع) نيرومندترين وسيله براي زنده نگاه داشتن دين حق و برقراري پيوند عاطفي و سياسي با ائمه هدي است و هيچ عاملي همچون سوگواري فرهنگ عاشورا را گسترش نمي دهد و تقويت نمي کند به همين دليل رهبران الهي حتي قبل از وقوع اين حادثه ضمن خبر دادن به قيام عاشورا، اقدام به عزاداري مي کرده اند تا مردم نسبت به آن کوتاهي نکنند، ماتم داري معصومين و ترتيب دادن مجالس و هزينه هايي براي اين برنامه و تشويق شاعران يک نوع آموزش عملي در احياي ياد شهيدان کربلا و تعظيم مصائب بزرگ عاشورا بوده است.
پي نوشت ها :
1. مقتل الحسين، علامه عبدالرزاق مقدم، ترجمه عزيزالله عطاردي، تهران، جهان، 1368، ص 109.
2. همان، ص 103.
3. کامل الزيارات، ابن قولويه، ص 174.
4. شيعه و زمامداران خودسر، ص 150- 149، تاريخچه عزاداري حسيني، ص 174.
5. کامل الزيارات، ص 95، حديث نهم.
6. همان، ص 175.
7. الغدير، علامه عبدالحسين اميني، ج2، ص 295- 294.
8. احرام محرم، ص 35.
9. کامل الزيارات، باب 108، ص 326- 325.
10. همان، مأخذ، ص 106- 105.
11. رجال کشي، ص 289.
12. بحار الانوار، ج 44، ص 285.
13. بحارالانوار، ج 45، ص 414؛ امالي شيخ مفيد، ص 338.
14.مستدرک الوسايل، ميرزا حسين نوري، ج 10، ص 386.
15. بحارالانوار، ج 44، ص 287.
16. اختيار معرفه الرجال، شيخ طوسي، قم، آل البيت، ج 2، ص 574.
17. کامل الزيارات، ص 93.
18. بحارالانوار، ج 101، ص 8، ص حديث شماره 30.
19. همان، ج 44، ص 269.
20. کامل الزيارات، باب 54، حديث سوم، ص 149.
21. امالي، شيخ صدوق، مجلس 27، ص 78، المنتخب، فريد الدين طريحي، ج 2، ص 483.
22. بحار الانوار، ج 44، ص 287.
23. امالي صدوق، ص 129- 130، مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 238.
24. بحار الانوار، ج 44، ص 284.
25. نفس المهموم، محدث قمي، ص 31- 30.
26. امالي صدوق، مجلس 27.
27. کامل الزيارات، باب 32، ص 112.
28. فرهنگ جامع سخنان امام علي (ع)، پژوهشکده باقرالعلوم، ص 489، 509، 511، 545.
29. فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسکري (ع) گروه حديث پژوهشکده باقرالعلوم، ص 437.