
از نسل توفان (1)
علامه بلخي در توصيف حجت الاسلام سيد حسن عالمي بلخابي از روحانيون مبارز افغانستان
درآمد
ابتداي بحث بفرماييد که از نظر خانوادگي چه ارتباطي با شهيد بلخي داريد؟
در ارتباط با مسائل سياسي و اجتماعي بايد گفت که شهيد علامه بلخي پس از مدتي که از زندان آزاد شد به زادگاه خود بلخاب آمد و شبي را در مدرسه عالميه گذراند. زماني که زنداني شد محاسن و موي سر او خيلي بلند نبود. ولي پس از گذراندن حدود 15 سال زندان موي سر و محاسن او بسيار بلند شده بود. او به طلاب مدرسه گفت که اين موي سر و محاسنم به خاطر مردم سفيد شده است. هنگامي که به سر پل آمد شبي را هم در مدرسه دهن شيرد گذراند. عموي من در مدرسه عالميه با اصرار زياد موي سر و محاسن شهيد بلخي را کوتاه کرد و به او گفت که نبايد موي سرتان مانند درويش ها اين قدر بلند باشد.
آيت الله عالم در آن زمان چه خدماتي براي شيعيان شمال افغانستان داشته است؟
علما و روحانيون صد سال پيش افغانستان يا شاگرد آيت الله عالم بودند يا شاگرد، شاگرد ايشان بودند که توانستند مذهب جعفري را در اين کشور گسترش دهند. در دوران آيت الله عالم اوضاع شمال طوري بود که مردم بلخاب سوره اخلاص را مي خواندند و خون ذبيحه (قرباني) را مي خوردند. آيت الله عالم در پي بازگشت به افغانستان توانست تحول بسيار عجيبي در صحنه اجتماعي تشييع به وجود بياورد.
بعد از فوت آيت الله عالم، فرزند ايشان سيد محمد حيدر عالمي که پدر بنده است، و آيت الله سيد محمد علي عالمي و آقاي سيد محمد حسن وکيل که عموهاي بنده هستند، تحصيل کردند و جامعه را به سوي رشد و کمال رهنمون ساختند. اين آقايان از جمله آيت الله عالمي که در قيد حيات هستند، خدمات ارزنده اي براي جامعه شيعه افغانستان داشته اند. به طور مثال آيت الله عالمي حدود 30 سال پيش، در دوره انقلاب اسلامي افغانستان و پس از کودتاي کمونيستي، شمال را از لوث وجود حزب خلق کمونيست آزاد کرد و رهبري مردم را بر عهده گرفت. مردم احترام خاصي به او داشتند.
زماني که علامه بلخي مبارزات سياسي اش را آغاز کرد مردم شمال افغانستان چه ديدگاهي داشتند؟ آيا او را همراهي کردند؟
شهيد بلخي پس از آزادي از زندان از مبارزه دست نکشيد. اولين اقدام او ملاقات با ظاهرشاه بود. او در جريان صحبت هاي طولاني با ظاهرشاه به او گفت من براي چه 15 سال زنداني شدم؟ مردم مي پرسند که من براي چه زنداني شدم؟ لذا علامه بلخي در اين ملاقات خواسته هاي مردم را با او در ميان گذاشت. يکي از خواسته هاي مردم آزادي اذان شيعيان بود. و ظاهرشاه به شيعيان اجازه داد مراسم مذهبي خود را آزادانه برگزار کنند. از آن پس مساجد و حسينيه هاي شيعيان در کابل فعال شده و مردم به آزادي نسبي دست يافتند. صداي دلنشين «اشهد ان عليا ولي الله» از مناره هاي مساجد پخش مي شد. اينها بخشي از دستاوردهاي شهيد بلخي براي مردم افغانستان بود.
دامنه فعاليت هاي شهيد بلخي تا چه اندازه گسترده بود؟
فعاليت شهيد بلخي سرتاسر افغانستان را در برداشت. هنگامي که ملاحظه مي کنيد که شخصيت هاي گوناگون از مناطق مختلف افغانستان با او همکاري مي کردند. اين نشان مي دهد که طيف هاي گوناگوني از سر تاسر افغانستان در حزب ارشاد اسلامي حضور داشتند و با علامه بلخي همفکري و همکاري مي کردند. زماني که او در مرکز اقامت داشت طبيعي است که مسئولان نظام در مرکز زندگي مي کنند. بلخاب در مناطق شمالي افغانستان واقع شده است ولي مزار مرکز استان شمال افغانستان است. بلخاب يک منطقه دورافتاده در شمال افغانستان است اغلب مردم از مبارزات شهيد بلخي شناخت نداشتند. کساني که شناخت داشتند از رجال سياسي و شخصيت هاي اين منطقه بودند. اين شخصيت ها مي دانستند که نظام ظاهر شاه يک حکومت فاسد و خانوادگي است و تا زماني که اين خاندان حکومت مي کند مردم افغانستان طعم آزادي را نخواهد چشيد. شهيد بلخي با اين نيت قيام کرد تا مردم از نظر مذهبي و اجتماعي آزاد شوند هر قوم و مذهبي بتواند آزادنه عقايد خود را بيان کند.
پس از زنداني شدن شهيد بلخي مدارس ديني و حوزه هاي علميه شيعه يا نخبگان افغانستان چه واکنشي نشان دادند؟ آيا براي آزادي او تلاش هايي به عمل آمد؟
با توجه به شرايط آن روز بفرماييد که انديشه شهيد بلخي چگونه تبلور يافت. از چه طريق با علماي جهان اسلام ارتباط برقرار کرد؟
اين دقيقاً فرمايش امام است؟
در زماني که علامه بلخي در حوزه علميه مشهد درس مي خواند با آيت الله وحيد خراساني همدرس بوده است. بنده در سال 1386 خدمت آيت الله وحيد رسيدم. ايشان نام زادگاهم را از من جويا شد و به ايشان گفتم که من از بلخاب هستم. بعد آيت الله وحيد پرسيد که چه نسبتي با علامه بلخي دارم. در اين ديدار آيت الله وحيد خيلي از علامه بلخي تعريف کرد و او را جوان با استعداد و مبارزي مؤمن توصيف کرد.
موقعي که علامه بلخي در سال 1346 از نجف اشرف به قم آمد، مراجع وقت قم همچون آيت الله سبحاني و آيت الله ناصر مکارم شيرازي که آن روز به درجه اجتهاد نرسيده بودند از او استقبال کردند. به افتخار علامه بلخي جلسه با شکوهي در حوزه علميه قم برگزار شد. آيت الله مکرام در معرفي شهيد بلخي او را از شخصيت هاي بزرگ جهان اسلام توصيف کرد. او در يک سخنراني در حوزه علميه قم در تشريح اهداف مبارزات خود چنين گفت: «31 سال پرچم مبارزه را به دست خود گرفتم. 15 سال تبعيد، تحمل مشقت ها و تلخي ها خيلي زود گذشت. 15 سال هم زندان مسئله است که شايد رفقا اطلاع داشته باشند. از اول نوروز سال 1329 تا آخر سال 1343 در کابل زنداني شدم. اين 15 سال را در اطاق تاريک و سرد زمستان کابل سپري کردم. ولي زندگي همين است. تنها عشق و علاقه به مرام خود داشتم و جز اين چيز ديگر نبود». سپس بلخي اشعاري را از علامه اقبال لاهوري مي سرايد:
زندگي اندر خطرها زيستن
بي خطرها زيستن، نازيستن
زندگي اندر خطرها زندگي است
بي خطرها زندگي شرمندگي است
زندگي اندر خطرها زنده تر
زنده تر، رخشنده تر، تابنده تر
زندگي مي بايدت اندر نبرد
روحيات تازه اي مي جو، چو مرد
علامه بلخي افزود: «بزرگان اين طور زندگي کرده اند، پس نبايد از مظلوميت و بيچارگي و دست خالي خود مأيوس شد. فقط مرام صحيح و تعقيب مسلک، راه کاميابي و عامل پيروزي است. من در اين مبارزه آرزوي شخصي نداشتم، و کرسي و سلطنت نمي خواستم. حدود چهار ميليون شيعه افغانستان در محروميت کامل بسر مي بردند. چاره ديگري نداشتم و حرکتي کردم مظلومانه، براي اثبات قانون تشيع و گرفتن حق به ضرب زور از حلقوم زور. ارمغان امروز من همين اين است که چهار ميليون شيعه امروز آزاد است، تقيه کنار رفت. اين محصول چيست؟ محصول مبارزه، زحمت و رنج است، خيلي خوب، نحوه مبارزه هرچه مي خواهد باشد. گاهي کشته شدن و گاهي کشتن است، هر زمان اقتضايي دارد». اين سخنان نشان مي دهد که شخصيت شهيد بلخي در حوزه هاي علميه قم و نجف و مشهد و افغانستان خيلي جا افتاده بود.
علامه بلخي در زمينه گسترش آگاهي مردم افغانستان چه نقشي داشت؟
منبع: شاهد ياران شماره 64
/ج