علامه بلخي از منظر بزرگان (1)
ديدگاه انديشمندان ايراني و فرهيختگان بين المللي از شهيد بلخي
آقاي سيد رضا صدر در بيت خود درس مي داد و عده اي از بزرگان هم به بيت او آمد و شد مي کردند. آقاي بلخي با زبان گرم و چهره زيبا و جذابي که داشت حاضران را به خودش جذب مي کرد. آقاي صدر، علامه بلخي را به حاضرين مجلس اينگونه معرفي کرد: «آقاي بلخي از علماي مجاهد بلخ است و از بستگان نزديک ما و از شاگردان مرحوم پدرم محسوب مي شود. ما مدت ده سال در مشهد در يک مدرسه هم حجره بوديم. تا درس خارج با هم در يکجا درس خوانديم و از محضر اساتيد بزرگ حوزه آن عصر استفاده کرديم. او از دوستان بسيار عزيز و محترم من است. به يکديگر خيلي وابسته بوديم که ناگهان مسئله کشف حجاب و قيام مسجد گوهر شاد اتفاق افتاد و اوضاع حوزه علميه مشهد به هم ريخت، و او ناگزير به افغانستان بازگشت و در آنجا ماندگار شد».
آيت الله صدر در آن جلسه معارفه افزود: «علامه بلخي در افغانستان مشغول کارهاي فرهنگي و سياسي بود که به علت نامساعد بودن اوضاع حاکم به مدت 15 سال عليه حکومت استبدادي مبارزه کرد، تا سرانجام او را دستگير و زنداني کردند. و او به مدت 15 سال از عمر خود را در زندان هاي کابل سپري کرد. دولت مستبد قصد از بين بردن او را داشت که به برکت کرم خداوند موفق به اين عمل ناجوانمردانه نشد. او چندي پيش با سرافرازي از زندان بيرون آمد، و امروز به محبوب ترين شخصيت اسلامي افغانستان تبديل شده است. با مقاومت شجاعانه توانست حقوق شيعيان افغانستان را بازستاني کند و امروزه شيعيان افغانستان آزادي عمل پيدا کرده اند. اين دستاوردها مرهون زحمات 30 ساله علامه بلخي است».
آقاي بلخي در جواب گفت: «من 15 سال در هواي سرد زمستان کابل در بدترين شرايط بسر بردم. مرا در هواي سرد زمستان داخل آب نگه مي داشتند. اينگونه مرا شکنجه کردند. برخي از زندانيان را سرما به کام مرگ فرو برد. در يک روز بسيار سرد زمستاني به حمام احتياج پيدا کردم. تلاش کردم تا آب گرم تهيه کنم ولي مقدور نشد. به يکي از نگهبانان مقداري پول دادم تا يک سطل آب گرم فراهم کند. ولي اين مأمور نتوانست آب گرم فراهم کند، و مجبور شدم با آب سرد غسل کنم. بر اثر آب سرد و فضاي يخبندان محاسنم يخ بست. اکثر زندانيان بر اثر سرماي شديد بيمار مي شدند».
در جريان جلسات متعددي که براي علامه بلخي با علماي حوزه علميه قم تربيت مي يافت، دلايل مبارزه با نظام استبدادي ظاهر شاه را بازگو مي کرد. او مي گفت که علت اصلي مبارزه اصلاح جامعه افغانستان و بهبود اوضاع اجتماعي همه اقوام و طوايف اين کشور بود تا همه از حقوق مساوي و مزاياي انساني و شهروندي برخوردار شوند. آقاي بلخي با تشکيل يک گروه فعال و متشکل از اقوام و مذاهب اسلامي تحت عنوان «سازمان فدائيان اسلام» مبارزه علني خود را عليه دولت مستبد وقت آغاز مي کند. ولي بعد از 15 سال مبارزه خستگي ناپذير دستگير مي شود. پس از آنکه يک فرد لايق به مقام نخست وزيري منصوب مي شود، با تلاش هاي او علامه بلخي را از زندان آزاد مي کنند. پس از اينکه قانون اساسي جديد و مردمي به تصويب مي رسد، همه زندانيان سياسي آزاد مي شوند.
آقاي بلخي پس از آزادي از زندان آرام نمي شود. مبارزه را با شيوه ديگري از سر مي گيرد، و به وظيفه اسلامي و انساني خود عمل مي کند و سرانجام به شهادت مي رسد. پس از بلخي کسي که بتواند به جامعه محروم افغانستان خدمت کند، زاده نشد. بلخي شدن کار ساده اي نيست. او يک انسان به تمام معني خودساخته و دلسوز جامعه و اسلام بود. خود را وقف اسلام و مردم کرد که اين بزرگترين هنر است. بر علماي اسلام است که راه بلخي را ادامه دهند.
منبع: شاهد ياران شماره 64
درآمد
آيت الله عبدالله جوادي آملي
شهيد آيت الله العظمي سيد محمد باقر صدر
مرحوم علامه سيد مرتضي عسکري
اين آقايان سال ها از محضر آيت الله سيد صدر الدين صدر در اخلاق و مواعظ استفاده کردند، و با حضرت امام خميني ارتباط نزديک، و اهداف مشترک داشتند. شهيد بلخي، شهيد بهشتي، شهيد صدر و امام موسي صدر در حوزه هاي علميه نجف اشرف، قم و مشهد تحول چشمگيري به وجود آوردند، و روحيه استبداد ستيزي و مبارزه با استعمار را گسترش دادند.
گرچه حضرت امام خميني (ره) پيشتاز آن ها بود، اما اين بزرگواران از شاگردان مکتب و پيرو امام خميني بودند. آقاي بلخي در آخرين سفر به عراق، حوزه هاي علميه اين کشور را متحول کرد. عقيده داشت که علما و فضلاي محترم حوزه بايد وارد سياست شوند، و براي يافتن راه حل بحران هاي سياسي کشورشان دخالت نمايند، و زمام امور را به دست گيرند. علامه بلخي به بنده و امثال بنده يا شهيد صدر مي گفت: «شما علاوه بر تدريس در فقه و اصول و فلسفه و ادبيات، وارد عرصه مبارزات سياسي و دخالت در امور سياسي شويد، و افرادي را پرورش دهيد تا در ارکان نظام استبدادي عراق نفوذ کنند و به تدريج زمام امور دولت و نظام را در اختيار گيرند و افراد فاسد و ضد دين را خارج کنند. نبايد اجازه دهيم کشورهاي اسلامي در دست نوکران اجانب و دشمنان اسلام باشد. بايد اسلام بدون قيد و شرط در جهان حاکم گردد، و دست استعمارگران به کلي از کشورهاي اسلامي کوتاه شود. ما نبايد براي هميشه نوکر و توسري خور غرب باشيم». اين شيوه علامه بلخي بود که تأثير خوبي در حوزه بر جاي گذاشت و علما را وارد عرصه مبارزه کرد.شهيد آيت الله سيد محمد باقر حکيم
آيت الله سيد موسي شبيري زنجاني
آقاي سيد رضا صدر در بيت خود درس مي داد و عده اي از بزرگان هم به بيت او آمد و شد مي کردند. آقاي بلخي با زبان گرم و چهره زيبا و جذابي که داشت حاضران را به خودش جذب مي کرد. آقاي صدر، علامه بلخي را به حاضرين مجلس اينگونه معرفي کرد: «آقاي بلخي از علماي مجاهد بلخ است و از بستگان نزديک ما و از شاگردان مرحوم پدرم محسوب مي شود. ما مدت ده سال در مشهد در يک مدرسه هم حجره بوديم. تا درس خارج با هم در يکجا درس خوانديم و از محضر اساتيد بزرگ حوزه آن عصر استفاده کرديم. او از دوستان بسيار عزيز و محترم من است. به يکديگر خيلي وابسته بوديم که ناگهان مسئله کشف حجاب و قيام مسجد گوهر شاد اتفاق افتاد و اوضاع حوزه علميه مشهد به هم ريخت، و او ناگزير به افغانستان بازگشت و در آنجا ماندگار شد».
آيت الله صدر در آن جلسه معارفه افزود: «علامه بلخي در افغانستان مشغول کارهاي فرهنگي و سياسي بود که به علت نامساعد بودن اوضاع حاکم به مدت 15 سال عليه حکومت استبدادي مبارزه کرد، تا سرانجام او را دستگير و زنداني کردند. و او به مدت 15 سال از عمر خود را در زندان هاي کابل سپري کرد. دولت مستبد قصد از بين بردن او را داشت که به برکت کرم خداوند موفق به اين عمل ناجوانمردانه نشد. او چندي پيش با سرافرازي از زندان بيرون آمد، و امروز به محبوب ترين شخصيت اسلامي افغانستان تبديل شده است. با مقاومت شجاعانه توانست حقوق شيعيان افغانستان را بازستاني کند و امروزه شيعيان افغانستان آزادي عمل پيدا کرده اند. اين دستاوردها مرهون زحمات 30 ساله علامه بلخي است».
اغلب علما و روحانيوني که در آن جلسه حضور داشتند در پي شنيدن خاطرات مرحوم آيت الله سيد رضا صدر، به نحوي به علامه بلخي ابراز دلسوزي و اظهار علامه کردند تا از زبان او چيزي بشنوند.
احتمال مي دهم که در فصل زمستان بود که ما براي اولين بار بعد از آزادي علامه بلخي از زندان با او در حوزه علميه قم ملاقات مي کرديم. طبق معمول انسان بايد در ايام زمستان لباس هاي گرم کنده و سنگين بپوشد. ولي آقاي بلخي لباس هاي تابستاني پوشيده بود. عباي مشکي و پيراهن نازک تابستاني به تن داشت. خب چون روحاني بود عمامه مشکي هم به سر داشت. ما تعجب کرديم که چرا در اين هواي زمستاني با لباس هاي تابستاني به مسافرت آمده است. معلوم بود که سال هاي زندان او را اين طور بار آورده است. برخي افراد علت آن را از او جويا شدند.آقاي بلخي در جواب گفت: «من 15 سال در هواي سرد زمستان کابل در بدترين شرايط بسر بردم. مرا در هواي سرد زمستان داخل آب نگه مي داشتند. اينگونه مرا شکنجه کردند. برخي از زندانيان را سرما به کام مرگ فرو برد. در يک روز بسيار سرد زمستاني به حمام احتياج پيدا کردم. تلاش کردم تا آب گرم تهيه کنم ولي مقدور نشد. به يکي از نگهبانان مقداري پول دادم تا يک سطل آب گرم فراهم کند. ولي اين مأمور نتوانست آب گرم فراهم کند، و مجبور شدم با آب سرد غسل کنم. بر اثر آب سرد و فضاي يخبندان محاسنم يخ بست. اکثر زندانيان بر اثر سرماي شديد بيمار مي شدند».
در جريان جلسات متعددي که براي علامه بلخي با علماي حوزه علميه قم تربيت مي يافت، دلايل مبارزه با نظام استبدادي ظاهر شاه را بازگو مي کرد. او مي گفت که علت اصلي مبارزه اصلاح جامعه افغانستان و بهبود اوضاع اجتماعي همه اقوام و طوايف اين کشور بود تا همه از حقوق مساوي و مزاياي انساني و شهروندي برخوردار شوند. آقاي بلخي با تشکيل يک گروه فعال و متشکل از اقوام و مذاهب اسلامي تحت عنوان «سازمان فدائيان اسلام» مبارزه علني خود را عليه دولت مستبد وقت آغاز مي کند. ولي بعد از 15 سال مبارزه خستگي ناپذير دستگير مي شود. پس از آنکه يک فرد لايق به مقام نخست وزيري منصوب مي شود، با تلاش هاي او علامه بلخي را از زندان آزاد مي کنند. پس از اينکه قانون اساسي جديد و مردمي به تصويب مي رسد، همه زندانيان سياسي آزاد مي شوند.
آقاي بلخي پس از آزادي از زندان آرام نمي شود. مبارزه را با شيوه ديگري از سر مي گيرد، و به وظيفه اسلامي و انساني خود عمل مي کند و سرانجام به شهادت مي رسد. پس از بلخي کسي که بتواند به جامعه محروم افغانستان خدمت کند، زاده نشد. بلخي شدن کار ساده اي نيست. او يک انسان به تمام معني خودساخته و دلسوز جامعه و اسلام بود. خود را وقف اسلام و مردم کرد که اين بزرگترين هنر است. بر علماي اسلام است که راه بلخي را ادامه دهند.
منبع: شاهد ياران شماره 64
/ج