سوابق تاریخی
بررسی اسناد تاریخی نشان می دهد که مدرّس در میان افراد هم زمان خود و به ویژه در مقایسه با نمایندگان هم عصر خویش در مجالس قانون گذاری دوره مشروطیت و حتّی بین سران دولت، از اعتبار و صلاحیت بی نظیری برخوردار بوده است. این خصوصیّت بارز به راحتی در منابع تاریخی قابل درک می باشد. با گذشت حدود یک قرن و نیم، نام و یاد شهید مدرّس همچنان بر سر زبان ها و در اذهان مردم است. امروز سیاستمداران، نخبگان، روحانیون، علما، بزرگان، دانشمندان و رهپویان علم و معرفت، همواره از شجاعت، شهامت، صراحت لهجه، ساده زیستی، بی رغبتی او به دنیا، دانش و سیاست وی سخن گفته و خواهند گفت. به عبارت دیگر می توان بر این نکته تأکید داشت که «مدرّس از مجلس دوم مشروطه تا امروز پیوسته در تاریخ حضور داشته(1)» و خواهد داشت، در صورتی که از هم عصران او این گونه یاد نمی شود.درباره ی مدرّس آثار فراوانی منتشر شده و افراد زیادی پیرامون زندگی، اندیشه ها، شخصیت و ویژگی های او سخن گفته اند و نوشته اند. به جرأت می توان اظهار نمود که صرف نظر از چند در صد این آثار، در بقیه آن ها از شهید مدرّس به نیکی یاد شده و او را مرد سیاست، دیانت، علم و عمل معرفی کرده اند. در این بخش شخصیّت شهید مدرّس از نگاه دیگران طرح شده و چون امکان ارایه ی همه دیدگاه ها وجود نداشته است، فقط نظر تعدادی از افراد مطرح می شود.
1. میرازی شیرازی
«آیت ا... حاج میرزا حسن شیرازی»، کسی است که با فتوای تاریخی خود،معاهده ی انحصاری توتون و تنباکو را لغو کرد. این معاهده در دوران پادشاهی ناصرالدّین شاه قاجار به کمپانی رژی واگذار گردید (2) و «ماژور تالبوت» انگلیسی، امتیاز انحصار خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران را به مدّت پنجاه سال به دست آورد. اقدام دولت قاجار در انعقاد این معاهده، علاوه بر روحانیت آگاه، گروه های مختلف مردم را در مخالفت با آن به صحنه کشاند. سرانجام میرزای شیرازی که آن زمان از مراجع بزرگ مذهبی محسوب می شد، با حکم تاریخی و قاطع خود امتیاز را لغو نمود و شاه و صدراعظم هم به اجبار تسلیم شدند و قرار داد ملغی گردید.
این شخصیت بزرگ دینی درباره ی شهید مدرّس چنین گفته است:
« این اولاد رسول الله، پاکدامنی اجدادش را داراست و در هوش و فراست گاهی من را به تعجّب می افکند. در مدتی بسیار کوتاه از تمام هم درسهایش در گذشته و در منطق، فقه و اصول، سرآمد همه ی یارانش می باشد و قوّه ی قضاوت او در حدّ کمال و نهایت درست کاری و تقوی است (3).»
2. امام خمینی (ره)
آیت ا... العظمی حاج سید روح الله الموسوی الخمینی از مراجع بزرگ تقلید شیعیان، پس از رحلت آیت ا... بروجردی (4)، مرجعیت شیعه را عهده دار شد. در همین سال با لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی محمدرضا شاه پهلوی شدّت مخالفت نبود. رژیم پهلوی او را در سال 1342 شمسی به دلیل سخنرانی های پر شور دستگیر و روانه ی زندان کرد. یک سال بعد به خاطر افشاگری در مورد کاپیتولاسیون دستگیر و به ترکیه تبعید شد. این کشور محل مناسبی برای فعالیت های امام نبود. به همین دلیل ایشان به نجف هجرت کردند و حدود چهارده سال در آن جا به سر بردند. در این مدّت با برنامه ریزی کامل و روشن گری های خود، زمینه را برای قیام یکپارچه مردم ایران بر ضدّ رژیم منحوس پهلوی هموار کرد. در سال 1357 با توجه به سخت گیری های رژیم عراق به فرانسه عزیمت نمودند و 12 بهمن همان سال به ایران آمدند و ده روز بعد انقلاب شکوهمندی اسلامی ایران به رهبری این مرجع عالی قدر شیعه به پیروزی رسید و حکومت جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد. امام خمینی (ره) در رابطه با شهید سیّد حسن مدرّس فرموده است:«اسلام می خواهد انسان درست کند، می خواهد آدم درست کند. یک آدم اگر موافق تعلیم قرآن درست شود، یک وقت می بینید که یک مدرّس از کار در می آید، که یک مدرّس مثل یک گروه است، جلوی قدرت رضاخان... با پیرمردی خودش می ایستد، جلویش را می گیرد و جلو شوروی که می خواستند به ایران حمله کنند، می گیرد. خارجی ها هم از انسان می ترسند و لهذا دانشگاه ها را می خواهند نگذارند از آن انسان پیدا بشود (5).»
3. حسین مکّی
او نویسنده و مورّخ ایرانی است که در معرفی شخصیت شهید مدرّس تلاش زیادی داشته و در این رابطه آثار ارزشمندی به جای گذاشته است. او درباره ی شهید مدرّس گفته است:«... مدرّس از جمله کسانی بود که برای جلوگیری از حکومت خودمختاری و دیکتاتوری و برای جلوگیری از قدرت روز افزون و خطرناک سردار سپه، با رفقای هم دست خود نقش های بسیار خطرناکی را بازی کرد که... به قیمت خون او تمام شده، به این معنی که پس از سالیان دراز در زندان و تبعید به سر بردن، بالاخره شربت شهادت نوشیده و با کفن خونین به خاک تیره ی این سرزمین مدفون و برای ابد در کام اژدهای ارتجاع بیداد بلعیده شده است ...(6)»
4. علی دوانی
نویسنده و مورخ ایرانی و صاحب کتاب ارزشمند «نهضت روحانیون»، درباره ی شهید مدرّس می نویسد:«مدرّس درخشنده ترین چهره ی انقلابی روحانیت در ربع قرن تاریخ سیاسی ایران و پنج دوره مجلس شورای ملّی و تاریک ترین ادوار تاریخ مشروطه ی این سرزمین است. نقش او در سیاست ایران، تقریباً از آغاز مشروطیت تا اواخر رضاخان قلدر به چشم می خورد و در این مدت نسبتاً طولانی هیچ کس توفیق نیافت مانند او در برابر ظلم و ستم قد علم کند (7).»
5. میلسپو
دکتر میلسپو، کارشناس مسایل نفتی آمریکا، برای اصلاح امور مالی ایران، در رأس یک هیأت دوازده نفره به کشور ما آمد (8). او پس از چند سال تلاش به کشورش بازگشت. ولی دوباره به ایران دعوت شد و با مسئولیت های بیش تر مشغول کار شد. وی در رابطه با شخصیّت شهید مدرّس گفته است:«مشخص ترین چهره و رهبر روحانیون در مجلس، مدرّس می باشد که اخیراً به عنوان نایب رییس اوّل مجلس انتخاب شده است. شهرت مدرّس بیش تر در این است که برای پول اصلاً ارزشی قایل نیست. او در خانه ی ساده ای زندگی می کند که به جز یک قالیچه، تعدادی کتاب و یک مسند، چیز دیگری در آن وجود ندارد. لباس روحانیون را می پوشد و مردی است فاضل. در ملاقات با او محال است که کسی تحت تأثیر سادگی و هوش و قدرت رهبری او قرار نگیرد (9).»
6. بهار
«میرزا محمد کاظم صبوری»، پدر بهار، ملک الشعرای دربار مظفر الدّین شاه بود. وقتی وی از دنیا رفت، شاه فرزندش میرزا محمد تقی بهار را به لقب پدر مفتخر ساخت. او پس از سپری کردن دو دهه از عمر خود و با توجه به هم زمانی دوران زندگی اش با عصر مشروطه، در عین فعالیت های ادبی، به جریان های مشروطه خواهی پیوست و با مشاهده ی دوره ی استبداد صغیر محمد علی شاه قاجار، در یک اقدام کم سابقه، قصیده ی معروف «کار ایران با خداست» را سرود. این قصیده در حدّ خود در پیشبرد اهداف مشروطه و آگاهی مردم، تأثیر عمیقی گذاشت.مدتی بعد، بهار به کارهای مطبوعاتی پرداخت و در روزنامه های طوس، حبل المتین، نوبهار و تازه بهار، مقالاتی منتشر ساخت. در دوره ی سوم مجلس شورای ملّی به عنوان نماینده ی مردم کلات و سرخس به مجلس راه یافت. او این سمت را در مجلس چهارم، پنجم و ششم نیز بر عهده داشت ولی در مجلس هفتم نامش در لیست سیاه رضاشاه قرار گرفت و از راه یابی به مجلس بازماند.
بهار، علی رغم انتقادهایی که نسبت به بعضی از کارهای شهید مدرّس داشت، از هم فکران و یاران و دوستان جدّی او به شمار می رفت و در عرصه های گوناگون با حمایت از وی و قرار گرفتن در جبهه ی او، همکاری می کرد. بهار ضمن بیان جنبه ی علمی، تقدّس، پاک دامنی، هوش و فکر شهید مدرّس و سرآمد دانستن او در سادگی، شهامت، از خودگذشتگی و فداکاری می نویسد:
«مدرّس مجتهد مسلم بود، فقیه و اصولی بزرگ بود، به تاریخ، منطق و کلام آشنا و در سخنرانی و خطابه در عهد خود همتا نداشت و چون عوام فریب نبود و غرور نداشت، پاکدامنی و ثبات عقیده در او بی اندازه قوی بود، هیچ گاه در صدد دفاع از
حمله ها و تهمت هایی که به او زده می شد، بر نمی آمد (10).»
7. عبدالله مستوفی
این شخص که نویسنده ی کتاب «شرح زندگانی من» یا «تاریخ اجتماعی و اداری قاجاریه» می باشد، یکی از کسانی است که در خصوص دیدگاه های شهید مدرّس نسبت به رضاخان با سیّد گفت و گوی جالبی انجام داده است. مدرّس در پاسخ به این پرسش که، تصوّر نمی کنید برای متنبّه شدن سردار سپه این اندازه اقدام کافی باشد؟ می گوید: خیر. باید لامحاله دستش از ریاست وزرا کوتاه شود.مستوفی در همین رابطه می نویسد: به او گفتم، در این شش هفت ماهه ی ریاست وزرایی اش خوب کار کرده و قدرت و عظمت قشون را خیلی زیاد نموده و به
واسطه ی قدرت نظامی، مالیات های عقب مانده هم وصول شده و دوایر دولتی اعتباری پیدا کرده اند که نظیر آن را مدّت هاست در این کشور کسی ندیده است. حیف است این قدرت و اختیار وحدّت و مرکزیت از بین برود و هرج و مرج و ضدّیت های سابق جانشین آن بشود...
توجه می فرمایید که بیرون کردن او چه زحماتی دارد (11)؟ ... سیّد مجال نداد که من باقی ادلّه ی نقضی خود را بیاورم. حرف مرا قطع کرده، گفت: به همین جهت است که من معتقد شده ام باید ریشه ی این فساد را هر چه زودتر کَند. اخر آدم باید جرأت بکند بیست تا سوار دست یکی بسپرد و از یاغی گری او در امان باشد. مرغی را که دم صبح، شغال خواهد برد، بگذارید سرشب ببرد. لامحاله از کشیک کشی تا صبح خودتان را راحت کرده اید. آن گاه مستوفی در جای دیگر، نظر خود را در مورد شهید مدرّس این گونه مطرح می کند:
اگر کسانی که هم عقیده ی مدرّس بودند، مانند دکتر مصدّق، مشیرالدّوله و مستوفی الممالک، رشادت وی را داشتند و با او همکار و هم قدم می شدند، می توانستند با همه ی قشرهای نظامی، از عهده ی برانداختن قدرت سردار سپه برآیند، اما آنان ملاحظات دیگری مانند جلوگیری از خون ریزی، تولید فساد و انشقاق میان قوّه ی نظامی و عامّه ی مردم را داشتند که مدرّس از این افکار به دور بود (12).
8. آیت ا... مرعشی نجفی
ایشان به عنوان بزرگترین مرجع تقلید شیعیان درباره ی شهید مدرّس گفته است:«.. مرحوم آقای میر سیّد حسن مدرّس قمشه ای از اجلای علمای عصر و از رجال نامی ادوار اخیر بوده اند. معظم له پس از پایان تحصیل سطوح عالیه و شطری از خارج در اصفهان به عتبات مشرف شده، سنین عدیده در جلسه ی درس مرحومین آیات اعظام آقای آخوند، ملا محمّد کاظم خراسانی، آقای سیّد محمد فشارکی، آقای سیّد محمّد کاظم یزدی و آقای شریعت، تحصیل خود را به پایان رسانیدند و هم مباحثه های ایشان مرحومین آیت ا... آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و آقا سیّد علی کازرونی بودند. طرف عصر در مقبره ی مرحوم آیت ا... علّامه مذاکره داشتند مدّت قلیلی هم با مرحوم والد حقیر، آیت الله نسابه، آقای سیّد محمود مرعشی حسینی مذاکره داشتند (13).»
9. دکتر غلامعلی حداد عادل
دکتر حداد عادل، نویسنده و پژوهشگر برجسته ی ایران است که برای تعلیم و تربیت دانش آموزان ایران اسلامی و سازندگی ایران و نشر ارزش های اسلام و انقلاب اسلامی زحمات زیاد کشیده است. ایشان که سال ها ریاست مجلس شورای اسلامی ایران را بر عهده داشته درباره ی شهید مدرّس گفته است: (14)«مدرّس عالمی ربانی، روحانی مبارز و سیاستمداری با هوش و دلیر بوده است و به جرأت می توان گفت که ما در فاصله ی مشروطیت تا انقلاب اسلامی، قامتی بلندتر، فریادی رساتر و چشمی دوربین تر از مدرّس نداشته ایم. روحانی آزاده ای است که چشم همه ی حق طلبان و آزادی خواهان همواره به چهره ی درخشان او دوخته شده و قلّه ای است بلند که بال پرواز همگان به سوی او گشوده شده است. وی الگوی کامل و نمونه ی آرمانی نمایندگی مجلس در جمهوری اسلامی ایران
است (15).»
10. ابراهیم خواجه نوری
نوشته های خواجه نوری درباره ی شهید مدرّس بسیار ظالمانه و غیر واقعی است. در همه ی نوشته های او، مخالفت با مدرّس موج می زند و افراد زیادی نیز به انتقاد از دیدگاه های وی پرداخته اند. خواجه نوری، مدرّس را به ناحق در ردیف بازیگران عصر طلایی معرّفی کرده است. او اولین بار نوشته هایش را به صورت مقاله در یکی از روزنامه های بعد از شهریور سال 1320 چاپ نموده و بعدها آن را در قالب جزوات ویژه منتشر کرده است که یکی از این مجموعه ها درباره ی شهید مدرّس می باشد.11. مهدی بامداد
وی نویسنده ی کتاب «شرح حال رجال نامی ایران است» و درباره ی مدرّس نوشته است:«.. مرحوم مدرّس نماینده ای بود ناطق، شجاع و با جرأت مجلس شورای ملّی که تا آخر عمر علناً و جهاراً با سلطنت پادشاه وقت، رضاشاه پهلوی مخالفت می کرد. مدرّس زندگی ساده ای داشت و چندان به قید خوراک و پوشاک نبود... بسیار درست، با هوش، حاضرالذهن، حاضر جواب و وارسته بود ...(16)»
12. حسن علی راشد
«اگر شهرت جهانی و محبوبیت ملّی و حبس و شهادت مدرّس را خودم ندیده بودم، داستان جدّش موسی بن جعفر (ع) را باور نمی کردم، چه صرف نظر از مقام امامت، شهرت و هواخواهان مدرّس زیادتر از اهمیّت ظاهری آن حضرت بود و دیدیم که چگونه رفتند، بردند، زندانی نمودند، کُشتند و ما همه تماشا کردیم (17).»13. آیت ا... سیّد مرتضی پسندیده
«ایشان مافوق همه بود، از هر جهت امتیاز داشت. او اصولاً به این فکر نبود که رساله منتشر کند. قابل قیاس با دیگران نبود (18).»14. آیت ا... حاج سیّد محمد رضا بهاءالدّینی
«مرحوم مدرّس یک رجل علمی و دینی و سیاسی بود و این گونه فردی مهم تر از رجل علمی و دینی است، زیرا این مظهر ولایت است که اگر ولایت و سیاست مسلمین نباشد، دیگر فروغ اسلامی تحقّق کامل نمی یابد (19).»15. آیت ا... سید علی خامنه ای
رهبر معظم انقلاب شکوهمند اسلامی ایران درباره ی شهید مدرس فرموده است:«... مدرس کسی بود که با فراست خویش ماهیت ضدّ اسلامی و ضدّ مردمی رضاخان را تشحیص داد و هم با شجاعت کم نظیری با او به مبارزه پرداخت... مدرّس به عنوان یک روحانی که از چشمه ی فیّاض دین رهایی بخش و انسان ساز اسلام سیراب بود در انجام تکلیف الهی و شرعی خویش- که مبارزه با ظلم و فساد و اختناق را سرلوحه ی احکام خویش دارد- تنها بودن را بهانه ی سکوت قرار نداد و چه بسا که در بسیاری از جریانات سیاسی کشور تنها یک فریاد بود که پرده ی خفقان حاکمه را می درید و آن فریاد خروش دشمن شکن مدرّس بود ...(20)»
16. عّلامه سیّد محسن امین:
دانشمند جهان تشیّع و صاحب کتاب اعیان الشیعه در این کتاب می نویسد:« او (مدرّس)، مردی دانشمند، فاضل، با شهامت، نترس و پیشتاز بود...
مدرّس در آن عصر از با شهامت ترین مردان در مجلس و پایدارترین ایشان در پیمان خویش بود. او به مجلس حاضر می شد و با بحث و جدل و دست و پنجه نرم کردن، از حقوق امّت اسلام و شرع مقدّس دفاع می نمود...(21)»
17. ابراهیم فخرایی
فخرایی، صاحب کتاب «نهضت جنگل» است. این کتاب کامل ترین اثری است که در رابطه با میرزا کوچک خان جنگلی نوشته شده است. او درباره ی شهید مدرّسمی نویسد: «زندگی اش ساده و بی تکلّف و حتّی می توان گفت، زهدانه بود... پیاده از خانه به مجلس می رفت و پیاده به خانه بر می گشت، محافظ هم نداشت، حتی درشکه هم سوار نمی شد. خانه ی محقّری خریده بود که نه مبل داشت و نه صندلی... تمام اثاثیه ی خانه را یک گلیم، یک قالیچه، یک دست رختخواب، یک منقل و قوری تشکیل می داد ...(22)»
پی نوشت ها :
1. زندگی سیاسی مدرس، سیّد صدرالدّین طاهری، ص 11.
2. سال 1306 ه ق.
3. همان، ص 273.
4. سال 1340 ش.
5. همان.
6. تاریخ بیست ساله ایران، ج1، حسین مکّی، ص 432.
7. نهضت روحانیون ایران، ج2، علی دوانی، ص 371.
8. سال 1301 شمسی.
9. تاری بیست ساله ایران، ج3، حسین مکّی، ص 7.
10. زندگی سیاسی مدرّس، سیّد صدر الدّین طاهری، ص80.
11.مستوفی در این قسمت از سخنان خود، چشم طمع دشمنان و اشرار نسبت به کردستان، لرستان و ... را یادآور می شود.
12. شرح زندگانی من، ج3، عبدالله مستوفی، ص 604.
13. مدرس و سیاست گذاری عمومی، دکتر حمیدرضا ملک حیدری، ص 139.
14. http/ Mellat. maglis. ir/ archive/ 1383/ 09/ modares/ m. htm
15. اینترنت، سایت مجلس
16. شرح حال رجال نامی ایران، ج1، مهدی بامداد، ص 343.
17. زندگی سیاسی شهید مدرّس، سید صدرالدّین طاهری، ص 272.
18. مدرّس قهرمان آزادی، ج2، حسین مکّی، ص 129.
19. شهید مدرّس، ماه مجلس، غلامرضا گلی زواره، ص 49.
20. همان، ص 200.
21. همان، ص 202.
22. همان، ص 204.