پیامبر رحمت (1)

در قرآن کریم وقتی به هدف رسالت و حکمت انتخاب رسول اکرم(ص) به عنوان پیامبر اشاره می گردد از تعبیرات گوناگونی استفاده می‏شود از جمله در آیه 107 سوره انبیاء خداوند
پنجشنبه، 13 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیامبر رحمت (1)
پیامبر رحمت (1)

 

نویسنده : سید صادق سید نژاد



 
در قرآن کریم وقتی به هدف رسالت و حکمت انتخاب رسول اکرم(ص) به عنوان پیامبر اشاره می گردد از تعبیرات گوناگونی استفاده می‏شود از جمله در آیه 107 سوره انبیاء خداوند تبارک و تعالی می فرماید « وَما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. بر این اساس وقتی سیره پیامبر اکرم(ص) را مورد بررسی قرار می دهیم برجسته ترین ویژگی آنحضرت را در اموری چون « محبت و مهرورزی به مردم، سعه صدر در برخورد با مخالفان، رفق و مدارا در برخورد با تمام افراد و...» می یابیم.
آنچه جای تعجب است اینکه گاهی افرادی پیدا می شوند این شخصیت بزرگ را که قرآن در توصیف او از تعبیر « رحمتی برای جهانیان» استفاده می کند به عنوان فردی خشن و خشونت پیشه معرفی می کنند.
کار ناشی از دو امر می تواند باشد :
الف: شخصیت و سیره رسول خدا(ص) را نمی شناسند، تحت تأثیر تحریفات دشمنانی که آن حضرت را ناشناخته یا از روی عناد محکوم به خشونت کرده اند به صورت کورکورانه خشن توصیف می کنند.
ب: یا اینکه خود آنها به خوبی با ویژگی های برجسته اخلاقی و اوصاف متعالی آن حضرت (ص) آشنایند ولی با هدف مخدوش کردن چهره آنحضرت در بین علاقمندانش به چنین عمل زشت و ناپسندی دست می زنند. در هر حال ضرورت دارد هر کس به اندازه توان خویش در شناخت اوصاف برجسته آن حضرت تلاش نموده ضمن پیدا کردن تصویری شایسته و صحیح از آنحضرت زمینه هر گونه شیطنت و ایجاد تحریف دشمنان را درباره ابعاد گوناگون شخصیت رسول خدا(ص) از بین ببرد. در اینجا با هدف آشنایی اجمالی با ویژگی رحمتا للعالمین بودن پیامبر گرامی اسلام (ص) مباحثی در سه محور به شرح زیر تقدیم می گردد.

1: محبت و مهرورزی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله

هر نظام مدیریتی، برای برخورد با زیردستان خود، شیوه ویژه‏ای دارد. برای نمونه، از قدرت یا ایجاد رعب و وحشت و مانند آن برای پیشبرد اهداف خود بهره می‏برد.1 در مقابل، اساس مدیریت اسلامی بر پایه مدارا و محبت است. امیرمؤمنان علی علیه‏ السلام می‏فرماید: «مهم‏ترین رکن سیاست، به کارگیری رفق است.»2
ایشان در کلام دیگری می‏فرماید: «کسی که با زیردستان به نرمی رفتار نکند، به خواسته‏ هایش دست نمی‏یابد.»3 همچنین آن حضرت تصریح می‏کند: «رفق با مردم، کلید موفقیت است.»4 و اطمینان می‏دهد «کسی که با مهر و محبت، کاری را آغاز کند، تمام سختی‏ها بر وی آسان می‏گردد.»5 امام صادق علیه‏ السلام نیز در این‏باره سفارش می‏کند:
اگر می‏خواهی به تو احترام کنند، با عطوفت و مهربانی رفتار کن و اگر می‏خواهی مورد بی‏ احترامی و اهانت قرار گیری، با خشونت رفتار کن.6

جایگاه محبت در آموزه‏ های دینی

در آیات قرآن و روایات امامان معصوم علیهم‏ السلام، «محبت» از منزلت والایی برخوردار است. نقل شده است روزی شخصی از امام صادق علیه‏ السلام پرسید: آیا دوستی و دشمنی نیز جزو ایمان است؟ حضرت فرمود: «مگر ایمان جز دوستی و دشمنی است؟»7
آن حضرت در جای دیگر، درباره اصل دین می‏فرماید: «هلِ الّدینُ الّا الحُبُّ؟... آیا دین جز دوستی و محبت است؟» سپس می‏ افزاید: «خدای عزوجل می‏فرماید: [ای پیامبر،] بگو اگر خدا را دوست می‏دارید، از من پیروی کنید تا خداوند، دوستتان بدارد».8
در قرآن کریم بارها تصریح شده است که مؤمنان حقیقی، خدا را بیشتر از هر چیز دیگری دوست می ‏دارند:
برخی مردم برای خدا همتایانی اختیار می‏ کنند و آنها را چنان دوست می‏دارند که خدا را، ولی آنان که ایمان آورده‏ اند، خدا را بیشتر دوست می‏دارند... . (بقره: 165)
رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله نیز به مؤمنان این‏گونه سفارش می‏کند: «أحبُّوا اللّه‏َ من کُلِّ قلوبِکُم؛ خدا را با تمام دل (وجودتان) دوست بدارید.»9 امام صادق علیه‏ السلام، محبت به خدا را یکی از شرایط خلوص ایمان معرفی می‏کند و می‏فرماید:
ایمان انسان به خدا ناب و خالص نیست مگر آنکه خداوند را از خودش و پدر و مادر و فرزند و زن و مالش و از همه مردم، بیشتر دوست بدارد.10
از امام علی‏ بن ابی‏طالب علیه‏ السلام نیز روایت است:
بهترین دین‏داری، دوست داشتن برای خدا، دشمنی ورزیدن برای خدا، گرفتن برای خدا و عطا کردن برای [رضای] خداست.11
رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله نیز دوستی کردن و دشمنی ورزیدن برای رضای خدا را واجب می‏داند 12 و به یکی از اصحاب خود می‏فرماید:
ای بنده خدا! به خاطر خدا دوست بدار و به خاطر خدا نفرت داشته باش. به خاطر خدا دوستی کن و به خاطر خدا دشمنی ورز؛ زیرا دوستی خدا، جز با این کار به دست نمی‏آید و تا آدمی چنین نباشد (دوستی و دشمنی‏ اش برای خدا نباشد)، طعم ایمان را نمی‏ چشد؛ هر چند نماز و روزه‏اش بسیار باشد. امروزه دوستی و برادری مردم با یکدیگر، بیشتر به خاطر دنیاست. برای دنیا دوستی می‏کنند و برای دنیا با هم دشمن می‏شوند.13
رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله، برگزیدگان خداوند را این‏گونه معرفی می‏کند:
دوستی مؤمن با مؤمن، به خاطر خدا، از بزرگ‏ترین فروع ایمان است. بدانید هر کس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمنی ورزد و برای خدا ببخشد و به خاطر خدا دریغ کند، از برگزیدگان خداست.14

رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله و به کارگیری اصل محبت

پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله در اداره امور جامعه، بیش از هر چیز از رحمت و محبت بهره می‏ گرفت. خداوند نیز به این نکته اشاره می‏کند که آن حضرت در مدیریت خود، از محبت، مدارا و ملایمت به نیکویی بهره گرفته و همین امر موجب موفقیت او در جذب مردم شده است. در قرآن کریم می‏ خوانیم:
به سبب لطف و رحمت الهی، تو بر ایشان (مردم) نرم‏دل شدی [و] اگر تندخو و سخت‏دل بودی، آنان از اطراف تو پراکنده می ‏شدند... . (آل عمران: 159)
تاریخ نیز گویای این حقیقت است که محبت و گذشت پیامبر خدا در مدیریتش، بسیاری از مشکلات زمان را حل کرد. گفتنی است این رحمت و محبت نبوی، افزون بر آنکه عنایت خاص خداوند است، با نظام هستی که خداوند آن را بر اساس محبت و رحمت خویش آفریده است، هماهنگی کامل دارد. خداوند در توصیف رحمت خود می‏فرماید: «کَتَبَ علی نَفْسِهِ الرَّحمَةَ؛ [خداوند] مهر و رحمت را بر خود مقرر داشته است.» (انعام: 12) و در آیه‏ای دیگر می‏فرماید: «پروردگارتان، مهر و رحمت را بر خود مقرر داشته است». (انعام: 54)
نظام هستی بر اساس رحمت الهی آفریده شده است و اداره می‏ شود. ازاین‏رو، شیوه مدیریت همه پیامبران الهی به ویژه رسول اکرم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله که جلوه کامل رحمت و محبت الهی است، بر اساس مهرورزی و محبت به انسان‏هاست.

پیامبر رحمت

با توجه به نقشی که محبت در پیشبرد اهداف دارد، خداوند از همان آغاز، به ضرورت وجود این ویژگی در رهبران الهی توجه خاص داشته و با همه پیامبران و اولیای خویش در این‏باره سخن گفته و به آنان استفاده از این شیوه را سفارش کرده است. خداوند درباره رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله می‏فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلّا رَحْمَةً لِلْعالَمینَ؛ ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» (انبیاء: 107) بنابراین آیه، برانگیخته شدن رسول اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله، رحمتی از جانب خداوند برای مردم است. رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله با توجه به این آیات فرمود: «اِنّما بُعثتُ رَحمَةً؛ من [به ‏عنوان ]رحمتی برای جهانیان برانگیخته شدم.»15 از علی علیه‏ السلام نیز روایت شده است:
از پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله درباره سنّت ایشان پرسیدم، فرمود: «و الحبُّ اساسی؛ محبت، اساس [سنت] من است».16

مهربانی پیامبر خدا در قرآن

در آیات بسیاری از قرآن کریم، به مهر و محبت پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله اشاره شده است. یکی از آیاتی که خداوند در آن، به صفت رحمت و مهربانی پیامبر اشاره می‏ کند، این آیه است:
هر آینه، پیامبری از خود شما به سویتان آمد که رنج‏های شما بر او سخت است و بر هدایت شما اصرار دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است. (توبه: 128)
خدای متعال می ‏فرماید ما رسولی از جنس شما، برای هدایتتان فرستاده ‏ایم که به سبب محبت فراوانش به شما، نمی‏ تواند ناراحتی و پریشانی و گمراهی شما را تحمل کند و از دیدن گرفتاری‏تان بسیار ناراحت می‏شود. اگر وی بر هدایت شما اصرار می‏ ورزد و در این راه، رنج‏هایی را تحمل می‏کند، فقط برای نجات شما از چنگال گمراهی، ستم، گناه و بدبختی است. او به دلیل مهری که به انسان‏ها دارد، هدایت و سعادت‏مندی آنها را می‏خواهد. حتی اگر پیامبر، مسلمانان را به جهاد تشویق می‏کند یا با منافقان به جنگ و مخالفت برمی‏خیزد یا مشرکان را از کارهایشان بازمی‏دارد، همه به سبب علاقه ‏ای است که به سربلندی و عزت‏مندی انسان‏ها دارد. اگرچه هر یک از این کارها نشان‏دهنده محبت و رحمت پیامبر اکرم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله است، ولی خداوند در پایان آیه، به مهربانی پیامبر نسبت به مؤمنان اشاره می ‏کند. اگر آموزه‏ های دشوار یا به ظاهر، زحمت آفرین اسلام به دقت بررسی گردد، نشانه ‏هایی از محبت و لطف رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله در آن به چشم می‏ خورد؛ زیرا هر کدام از این آموزه‏ها، به نوعی در تأمین سعادت و کمال انسان نقش دارند.
رسول اکرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله برای هدایت مردم چنان خود را به زحمت می ‏انداخت که خداوند تبارک و تعالی خطاب به وی می‏فرمود: «گویی می‏خواهی به این دلیل که آنها ایمان نمی‏آورند، جان خود را از شدت اندوه از دست بدهی.» (شعراء: 3 و کهف: 6) از مضمون این آیات به خوبی روشن می‏شود که علاقه‏ مندی پیامبر به سعادت و نجات انسان‏ها، تا چه اندازه کار رسالت را بر وی دشوار کرده است. ازاین‏رو، خدای متعال، به او هشدار داده است مبادا از شدت اندوه و اهتمام به حال مردم، خود را از بین ببرد.

ریشه مهربانی به مردم

همه کسانی که زمان رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله را درک کرده ‏اند، به این حقیقت اعتراف دارند که آن حضرت، دل‏سوزترین و با محبت‏ترین افراد نسبت به مردم بود. انس بن مالک در توصیف آن حضرت می‏گوید: «کانَ رَسولَ اللّه‏ صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله مِنْ اَشَدِّ الناسِ لُطْفا بالنّاس؛ رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله، بیشترین لطف و محبت را به مردم داشت.»17 سیره ‏نویسان درباره این ویژگی پیامبر نوشته‏ اند: «پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله قلبی رئوف داشت و نسبت به همه مسلمانان، مهربان بود.»18 امیرمؤمنان علی‏ بن ابی‏طالب علیه ‏السلام نیز در این ‏باره فرموده است: «کانَ أَلیَنَهم عَریکةً؛ [پیامبر خدا] نرم‏خوترین مردم بود».19
حال مهم‏ترین پرسشی که درباره محبت و مهربانی رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله پیش می‏ آید، این است که منشأ این همه لطف و مهربانی چیست؟ در پاسخ می ‏توان گفت عشق آن حضرت به انسان‏ها، لازمه و نتیجه محبت به خداست. پیامبر، حبیب خداست و لازمه این محبوبیت، محبت وی به خداست. به اعتقاد عارفان، حب به یک شی‏ء، حب به آثار آن نیز هست. هر اندازه محبت به خدا بیشتر باشد، مهربانی و محبت به خلق خدا نیز بیشتر خواهد بود. ازاین‏رو، همه مردم برای رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله، به منزله فرزندان و خویشانش بودند. امام خمینی رحمه‏ الله در این‏ باره می‏ نویسد:
راستی، چرا پیغمبر خاتم از ایمان نیاوردن مشرکان، آن‏گونه تأسف و تأثر داشت؟... [این ناشی از] عشق به خدا [بود] که عشق به خدا، عشق به جلوه ‏های او نیز هست... . [پیامبر]، سعادت همه را می‏خواست و برای سعادت همه مبعوث شده بود.20
پیامبر خدا می ‏دانست که خدای متعال، مهربان است و مهربانی را دوست دارد.21 ایشان نه تنها خود به انسان‏ها و دیگر آفریده ‏های خدا مهر می‏ ورزید، بلکه مردم را نیز به این کار تشویق می‏ کرد و می‏فرمود: «خدای رحمان به مهربانان مهربانی می ‏کند. پس با آنان که در زمین هستند، مهربان باشید تا آنان که در آسمانند، بر شما رحمت آورند.»22 نیز می‏فرمود: «مَنْ لایَرحُم النّاس لایرحَمُهُ اللّه‏؛ هر کس نسبت به مردم رحمت ندارد، رحمت خدا شامل حالش نم ی‏شود.»23 در کلامی دیگر، به انسان‏ها تأکید می‏کند:
محبوب‏ترین و نزدیک‏ترین شما به من در روز قیامت، خوش‏ خلق ‏ترین شماست؛ آنان که با مردم انس و الفت می‏ گیرند و مردم نیز با آنان انس و الفت می‏گیرند.24

مهربانی رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله در ماجرای فتح مکه

مشرکان قریش در مکه، از هیچ آزاری به رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله و یارانش فروگذار نکردند، ولی برخورد مهربانانه پیامبر، بیست سال پس از هجرت و هنگام فتح مکه به دست لشکر اسلام، دشمنان را تحت تأثیر قرار داد. رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله و یارانش، نه اموال مکیان را غارت کردند، نه آنها را به اسارت گرفتند و نه از آنان غنیمت خواستند. این رفتار محبت‏ آمیز پیامبر، دل‏سخت‏ ترین دشمنان اسلام را نیز نرم کرد.
نقل می‏ کنند رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله پس از فتح مکه، وارد کعبه شد و در آنجا نماز گزارد. سپس خطبه‏ ای خواند و از مردم مکه پرسید: «بر ما چه گمان می‏ برید؟ فکر می‏ کنید با شما چگونه رفتار می‏ کنیم؟» سهیل بن عمرو گفت: «گمان نیکی و گفتار نیک از شما داریم. تو برای ما، برادری جوان‏مرد و عموزاده ‏ای بزرگواری که اکنون بر ما پیروز شده ‏ای [امیدواریم از ما درگذری و به بزرگواری و مهربانی با ما رفتار کنی].» حضرت فرمود: «برادرم، یوسف گفت: امروز بر شما ملامتی نیست».25
نقل است پیامبر خدا چنان با رحمت و محبت با اهل مکه رفتار کرد که جای هیچ کینه و سرسختی برای آنان باقی نگذاشت. عبداللّه‏ بن عباس نقل می ‏کند که رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله به مردم مکه فرمود: «ای اهل مکه که مرا رنجانیده و تکذیب کرده و مرا از زاد و بوم خودم بیرون رانده ‏اید! گمان می‏برید که من با شما چه خواهم کرد؟» چون آنها خواستار بخشش و رحمت از جانب حضرت شدند، رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله به آنها فرمود: «بروید که همگی آزاد شدگانید».26
با این سخن پیامبر رحمت، برخی اصحاب که روز فتح مکه را فرصت مناسبی برای انتقام‏جویی از ستمگران قریش می‏دانستند، از تصمیم خود منصرف شدند؛ زیرا رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله خطاب به آنها فرمود: «امروز روز انتقام نیست، بلکه روز محبت و مهربانی است.» با این حرکت رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله، همه مردم مکه به جز انسان‏های سخت و شقی، به آن حضرت علاقه‏ مند شدند و کینه‏ های گذشته را فراموش کردند و از آنجا که لازمه محبت، تبعیّت است، از رهنمودهای رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله پیروی کردند و اسلام آوردند.

محبت در سیره جانشینان پیامبر اکرم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله

جانشینان پیامبر در اداره امور، به همان شیوه نبوی رفتار می‏ کردند. آنان نیز همانند رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله، اصل دانش و اساس رحمت و محبت بودند.27 امام صادق علیه ‏السلام دراین ‏باره به عماربن ابی ‏احوص این‏گونه فرمود:
بر مردم فشار نیاورید. آیا نمی‏دانی که حکومت‏داری و روش اداره امور بنی ‏امیه، به زور و شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکومت‏داری و روش اداره امور ما با نرمی، مهربانی، متانت و حسن معاشرت [همراه] است. پس کاری کنید که مردم به دین و آیین شما علاقه‏مند شوند.
امیرمؤمنان علی علیه ‏السلام در دستوری به یکی از کارگزارانش می ‏فرماید:
... درشتی را با پاره‏ای نرمی در هم آمیز و هرجا که مدارا شایسته است، مدارا کن. با مردم فروتن باش و روی، گشاده دار و نرمش را نسبت به آنان نصب العین (شیوه همیشگی) خود گردان.28
امام علی علیه‏ السلام بارها می ‏فرمود: «هر کس با ملایمت و مهربانی با مردم رفتار کند، پیروز می ‏شود».29
فضیل بن عثمان می‏گوید: از امام صادق علیه‏ السلام شنیدم که فرمود: «کسی که در کارهای خویش (سیاست)، مدارا و مهربانی در پیش گیرد، به آنچه از مردم می‏ خواهد، دست می‏ یابد».30
حضرت علی علیه ‏السلام به قیس بن سعدبن عباده که از جانب ایشان به استانداری مصر منصوب شده بود، فرمود:
اِرفَق بالخاصَّةِ و العامَّةِ فاِنَّ الرِفقَ یُمْنٌ.31
با همگان چه خواص و چه عوام، از سر مدارا و ملایمت رفتار کن؛ زیرا مدارا و ملایمت، مایه یمن و برکت است.

پی‌نوشت‌ها:

1. مدیریت رفتار سازمانی، ص 92.
2. غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 372.
3. میزان الحکمه، ج 4، ص 585.
4. غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 22.
5. همان، ج 2، ص 189.
6. بحارالانوار، ج 75، ص 269.
7. اصول کافی، ج 2، ص 125، ح 5.
8. خصال، ص 21، ح 74.
9. کنزالعمال، ح 44147.
10. بحارالانوار، ج 70، ص 25.
11. غررالحکم و دررالکلم، ح 3540.
12. کنزالعمال، ح 24688.
13. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 291.
14. اصول کافی، ج 2، ص 125، ح 3.
15. الوفاء باحوال المصطفی، ج 2، صص 421 و 439.
16. الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج 1، ص 18.
17. حلیة الاولیاء، ج 6 ، ص 26.
18. التاریخ الکبیر، ج 4، ص 211.
19. مکارم الاخلاق، ص 18.
20. جلوه‏های رحمانی، ص 34.
21. بحارالانوار، ج 74، ص 394.
22. مستدرک الوسائل، ج 9، ص 54.
23. همان، صص 55 و 56.
24. بحارالانوار، ج 71، ص 387.
25. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 60.
26. سیره ابن هشام، ج 4، ص 32.
27. انساب الاشراف، ج 2، ص 385.
28. نهج ‏البلاغه، نامه 46.
29. غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 158.
30. اصول کافی، ج 2، ص 120.
31. الغارات، ص 127.

منبع: www. irc.ir



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط