چارلز دیکنز (رمان نویس معروف انگلیسی: 1812-1870میلادی) در کتاب "جُنگ" یا "متفرّقات" خود (Miscellanies = میسِلِنیز، ص61) مینویسد: ((اگر "حسین"(ع) (آن طور که برخی دشمنان گفته اند) برای برآورده ساختن امیال دنیوی خود (و مثلاً برای رسیدن به حکومت) جنگیده بود، پس من نمی فهمم که چرا خواهر و همسر و اولادش او را همراهی کردند؟! (یعنی: کسی که قصد جنگ دارد، هیچگاه فرزند و زن و خواهر را همراه خود به میدان نمی برَد!)؛ بنابراین، بدیهی است که او خالصانه برای اسلام جان فشانی کرده است)).
-------------------------------------------------------------------------------------
- نیز، ماهاتما گاندی (Gandhi عامل استقلال هند از یوغ استعمار انگلیس، مقتول در 1948میلادی) در کتاب "سرگذشت من" یا "تجربیات من با راستی، یا رویارویی با حقیقت":
«من برای مردم هند چیز تازه ای نیاوردم؛ فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیقاتم دربارۀ تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم باید همان راهی را بپیمائیم که "حسین بن علی" پیمود...».
ماهاتما گاندی Mahatma Gandhi
“ If Husain had fought to quench his worldly desires, then I do not understand why his sister, wife, and children accompanied him. It stands to reason therefore, that he sacrificed purely for Islam ” , “Charles Dickens’ Miscellanies”, p.61.
-------------------------------------------------------------------------------------
- نیز، ماهاتما گاندی (Gandhi عامل استقلال هند از یوغ استعمار انگلیس، مقتول در 1948میلادی) در کتاب "سرگذشت من" یا "تجربیات من با راستی، یا رویارویی با حقیقت":
“An Autobiography; The Story Of My Experiments With Truth”
- Hindi: (( सत्यके प्रयोग अथवा आत्मकथा ))
- Gujarati: (( સત્યના પ્રયોગો અથવા આત્મકથા ))
در رابطه با فداکاری و استقامت امام حسین (علیه السّلام) چنین اظهار نظر می کند:- Hindi: (( सत्यके प्रयोग अथवा आत्मकथा ))
- Gujarati: (( સત્યના પ્રયોગો અથવા આત્મકથા ))
«من برای مردم هند چیز تازه ای نیاوردم؛ فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیقاتم دربارۀ تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم باید همان راهی را بپیمائیم که "حسین بن علی" پیمود...».
ماهاتما گاندی Mahatma Gandhi
----------------------------------------------------------------
((The Martyr of Karbala))
شعر یا مرثیه ((شهید کربلا))
قصیده ای انگلیسی در عزای امام حسین (علیه السّلام)
سروده شاعر زبان آور انگلیسی زبان:
"Justice A. D. Russell"
«جاستیس ا. د. راسل» (یا: جستیس آ. راسل) :
(توجّه: Justice با حرف بزرگ، لقب است، بمعنی "قاضی")
((The Martyr of Karbala))
شعر یا مرثیه ((شهید کربلا))
قصیده ای انگلیسی در عزای امام حسین (علیه السّلام)
سروده شاعر زبان آور انگلیسی زبان:
"Justice A. D. Russell"
«جاستیس ا. د. راسل» (یا: جستیس آ. راسل) :
(توجّه: Justice با حرف بزرگ، لقب است، بمعنی "قاضی")
From age to age, on Virtue's age
Shall live the deathless story
دوره به دوره (زمان به زمان) در عصر تقوا و فضیلت؛
زنده باد آن داستان نامُردَنی (و فراموش ناشدنی و از یاد نرفتنی).
His loss remain the Martyr's gain
His shame the Martyr's glory
آنچه او (حسین ع) از دست داد، بعنوان افتخار آن شهید، جاوید خواهد ماند!
و ستمدیدگی و اندوه او نیز، بسان عظمت و شکوه آن شهید، باقی خواهد ماند!
Till truth shall lie, and Honor die
And time itself be hoary
تا آن زمان که حقیقت نابود گردد، و شرافت بمیرد،
و روزگار، خود نیز پیر و کهن شود.
Arise Husain! arise
Chief of the Prophet's seed
برخیز، ای حسین! برخیز!
ای سَردودمان نسل پیامبر(ص) !
Fling broad thy banner to the skies
And come with utmost speed
پرچم خود را در پهنای آسمان به اهتزاز در آور!
و با نهایت سرعت (برای دفاع از دین خدا) بیا!
Or ere the throne of the All-Wise
Usurped be by foul Yazid
قبل از آنکه مَسند جانشینی (خلافت) خداوند علیم بر هرچیز،
غصب گردد توسط یزید پلید!
He's donned his armour bright
His father's sword girt on
(اینک) او (حسین ع) بر تن کرده زره درخشان را،
و شمشیر پدرش را بر کمر بسته؛
The sword of Ali, as the might
Of the Destroyer's own
شمشیر علی(ع) را، بعنوان نیرو و توانایی،
از جانب خداوند قهّار و نابودکننده ی (کافِران و سرکشان) ؛
And he is off ere morning light
Across the desert wide and lone
و بالاخره او شهید است قبل از طلوع سپیده دم،
در وسط بیابان وسیع (کربلا)، یکه و تنها و بی کس!
Now, Kufa! keep thy word
To the good cause be true
اکنون، ای کوفه! به قول خود عمل کن!
در راه هدف و آرمان نیکو، باوفا و راستین باش!
Yazid has sent a giant horde
To march thy province through
یزید (لَعَنـَهُ اللهُ) سپاهی عظیم فرستاده است،
تا از میان قلمرو(پایتخت) تو(فاتحانه) رژه برود!
The hirelings of his father's hoard
Who grace or mercy never knew
مزدوران گرد آورده ی پدرش (معاویه لعین) ،
آنانکه هرگز نشناخته اند شرف و ترحّم را ؛
They bore his god-like head aloft
His mouth struck with their whips
آنها حمل کردند سر ملکوتی او را بر بالای(نیزه) !
آنها دهان مبارک امام(ع) را با شلاقهاى خود نواختند!
O! mouth, that I have seen so oft
A-teem with angel equips
ای دهانی که من اغلب و بارها آن را
مَهبــِط فرود باران پی درپی گروههای ملائکه دیده ام! -
In baby-kisses, warm and soft
Pressed to the Prophet's lips
- و هنگام طفولیت تو، آنرا بوقت بوسیدن کودک، گرم و نرم
و چسبیده به لب های مبارک پیامبر(ص) دیده ام!
O! body, trampled, fouled, disdained
Which charmed the gazer's eye
اى بدنى که بطرز اهانت آمیز زیر پاى ستوران قرار گرفتى و لکه دار شدی!
این همان بدن پاکى است که بینندگان را مسحور و شیفته مى کرد!
The blood from out thy veins that drained
Was heaven's electuary
خونى که از رگهاى مبارک تو چکید و جاری شد،
معجونى آسمانى بود! -
No horses' hooves were ever stained
In so divine a dye
- که تا آنوقت، سُم هیچ اسبانی (که بر بدنت تاختند)
با چنین رنگی الهى، رنگ نشده بود!
O! barren plain of Karbala
With herb, nor yet with sod
اى دشت بی گیاه و بایر کربلا!
که در روى تو نه علفى است و نه چمنی!
Be clad eternally ; for aaahhh
There, overwhelmed, down-trod
براى ابد آهنگ اندوه و آه... بر تو پوشیده باد!
چون در مکان تو، بدن پاره پاره و لگد مال شده ی -
The holy son of Fatima
Gave up his soul to God
- پسر مقدّس فاطمه(س) (حسین ع)
جان به جان آفرین تسلیم نمود!
-----------------------------------------------------------------------------------
*منبع شعر انگلیسی: Khurshed, ed., Imam Husain, 2nd ed., pp. 136-140Shall live the deathless story
دوره به دوره (زمان به زمان) در عصر تقوا و فضیلت؛
زنده باد آن داستان نامُردَنی (و فراموش ناشدنی و از یاد نرفتنی).
His loss remain the Martyr's gain
His shame the Martyr's glory
آنچه او (حسین ع) از دست داد، بعنوان افتخار آن شهید، جاوید خواهد ماند!
و ستمدیدگی و اندوه او نیز، بسان عظمت و شکوه آن شهید، باقی خواهد ماند!
Till truth shall lie, and Honor die
And time itself be hoary
تا آن زمان که حقیقت نابود گردد، و شرافت بمیرد،
و روزگار، خود نیز پیر و کهن شود.
Arise Husain! arise
Chief of the Prophet's seed
برخیز، ای حسین! برخیز!
ای سَردودمان نسل پیامبر(ص) !
Fling broad thy banner to the skies
And come with utmost speed
پرچم خود را در پهنای آسمان به اهتزاز در آور!
و با نهایت سرعت (برای دفاع از دین خدا) بیا!
Or ere the throne of the All-Wise
Usurped be by foul Yazid
قبل از آنکه مَسند جانشینی (خلافت) خداوند علیم بر هرچیز،
غصب گردد توسط یزید پلید!
He's donned his armour bright
His father's sword girt on
(اینک) او (حسین ع) بر تن کرده زره درخشان را،
و شمشیر پدرش را بر کمر بسته؛
The sword of Ali, as the might
Of the Destroyer's own
شمشیر علی(ع) را، بعنوان نیرو و توانایی،
از جانب خداوند قهّار و نابودکننده ی (کافِران و سرکشان) ؛
And he is off ere morning light
Across the desert wide and lone
و بالاخره او شهید است قبل از طلوع سپیده دم،
در وسط بیابان وسیع (کربلا)، یکه و تنها و بی کس!
Now, Kufa! keep thy word
To the good cause be true
اکنون، ای کوفه! به قول خود عمل کن!
در راه هدف و آرمان نیکو، باوفا و راستین باش!
Yazid has sent a giant horde
To march thy province through
یزید (لَعَنـَهُ اللهُ) سپاهی عظیم فرستاده است،
تا از میان قلمرو(پایتخت) تو(فاتحانه) رژه برود!
The hirelings of his father's hoard
Who grace or mercy never knew
مزدوران گرد آورده ی پدرش (معاویه لعین) ،
آنانکه هرگز نشناخته اند شرف و ترحّم را ؛
They bore his god-like head aloft
His mouth struck with their whips
آنها حمل کردند سر ملکوتی او را بر بالای(نیزه) !
آنها دهان مبارک امام(ع) را با شلاقهاى خود نواختند!
O! mouth, that I have seen so oft
A-teem with angel equips
ای دهانی که من اغلب و بارها آن را
مَهبــِط فرود باران پی درپی گروههای ملائکه دیده ام! -
In baby-kisses, warm and soft
Pressed to the Prophet's lips
- و هنگام طفولیت تو، آنرا بوقت بوسیدن کودک، گرم و نرم
و چسبیده به لب های مبارک پیامبر(ص) دیده ام!
O! body, trampled, fouled, disdained
Which charmed the gazer's eye
اى بدنى که بطرز اهانت آمیز زیر پاى ستوران قرار گرفتى و لکه دار شدی!
این همان بدن پاکى است که بینندگان را مسحور و شیفته مى کرد!
The blood from out thy veins that drained
Was heaven's electuary
خونى که از رگهاى مبارک تو چکید و جاری شد،
معجونى آسمانى بود! -
No horses' hooves were ever stained
In so divine a dye
- که تا آنوقت، سُم هیچ اسبانی (که بر بدنت تاختند)
با چنین رنگی الهى، رنگ نشده بود!
O! barren plain of Karbala
With herb, nor yet with sod
اى دشت بی گیاه و بایر کربلا!
که در روى تو نه علفى است و نه چمنی!
Be clad eternally ; for aaahhh
There, overwhelmed, down-trod
براى ابد آهنگ اندوه و آه... بر تو پوشیده باد!
چون در مکان تو، بدن پاره پاره و لگد مال شده ی -
The holy son of Fatima
Gave up his soul to God
- پسر مقدّس فاطمه(س) (حسین ع)
جان به جان آفرین تسلیم نمود!
-----------------------------------------------------------------------------------
(تحقیق، تکمیل ،تصحیح و ترجمه متن: سیّد احمد سجّادی).
منبع:راسخون /ج