مطالبات مشترک فرهنگ مهدویت و فرهنگ خانواده (1)

خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که حداقل با حضور دو نفر شکل می گیرد، اما از دیدگاه تربیتی و فرهنگ دینی، خانه و خانواده جهانی کوچک، با فرهنگ، قوانین و نظام خاص خود می باشد.
سه‌شنبه، 14 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مطالبات مشترک فرهنگ مهدویت و فرهنگ خانواده (1)
مطالبات مشترک فرهنگ مهدویت و فرهنگ خانواده (1)

 

نویسنده: مهدی نیلی پور



 

خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که حداقل با حضور دو نفر شکل می گیرد، اما از دیدگاه تربیتی و فرهنگ دینی، خانه و خانواده جهانی کوچک، با فرهنگ، قوانین و نظام خاص خود می باشد.
فرهنگ آسمانی مهدویت و دولت امام عصر (ع) نیز، خود دارای فرهنگ و نظام خاص با خصوصیات منحصر به فرد می باشد. در مقام مقایسه بین فرهنگ خانواده و تمدن مهدوی و طی یک بررسی اجمالی میان مطالبات آندو، اشتراکات و اهداف همسوی متعددی به چشم می خورد. نزدیکی مطالبات و اهداف خانواده و دولت مهدوی و ارتباط تنگاتنگ این دو ما را بر آن داشت تا با شمارش شانزده نمونه از این مطالبات و نقاط مشترک گامی در جهت تقویت فرهنگ خانواده در راستای همسویی هر چه بیشتر با فرهنگ مهدوی برداریم و از این طریق به تربیت سربازان مهدوی در خانواده های خود به عنوان سنگرهای معنویت و ولایت بپردازیم.

1. فرهنگ امیدواری و پرهیز از یأس

یکی از مهمترین مؤلفه های فرهنگ انتظار، امید به آینده و نوید بخشی به آینده ای روشن، زیبا و نورانی است. فرهنگ انتظار به ما روحیه امیدواری و آرزومندی می بخشد و این روحیه به عنوان انگیزه سازترین عامل محرک انسان به سوی حرکت تا رسیدن به اهداف نهائی است.
جوامع یا انسان های ناامید و یا کم امید به اختلالاتی همچون افسردگی، بی تحرّکی، هدر دادن وقت، بی هدفی و یا خودکشی دچار می گردند. پیامبر نور و رحمت و امید، نبی اکرم (ص) می فرمایند:
(الأمَلُ رَحمَهٌ لاُمَّتی وَ لَولا الأملُ ما أرضَعَت والِدَهٌ وَلدَها و لا غَرَس غارسٌ شَجَراً.)(1)
«آرزو برای امت من رحمت است و اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبان درختی بر نمی نشاند.»
همچنین امیرالمؤمنین(ع) در بیان پیوند بین انتظار فرج و عدم یأس و نومیدی از رحمت الهی می فرمایند:
* (إنتَظِرُوا الفَرَجَ و لا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله.) (2)
«منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند نومید نشوید.»
بر اساس برآوردهای کارشناسان تربیتی و دینی نیز یکی از مهمترین مؤلفه های یک خانواده سالم و با نشاط نیز امیدواری، امیدزائی، امید داشتن و امید دادن به یکدیگر می باشد. خانواده های امیدوار از سویی با منبع بی پایان امیدواری یعنی فرهنگ انتظار مرتبطند و از سویی با تولید امیدواری میان آحاد جامعه، زمینه ظهور آن امید آخرین را فراهم می آورند.

2. عدالت محوری

از مؤلفه های اساسی فرهنگ انتظار و مهدویت عدالت دوستی، عدالت محوری و سرشار سازی زمین از عدالت است. اندیشه مهدویت نه تنها با شعار عدالت که با حقیقت عدالت و قسط گره خورده است، به گونه ای که نام مهدی برای بشریت، تداعی کننده عدالت حقیقی و پایدار می باشد.
در دعای ندبه می خوانیم: (أینَ المُرتَجی لازالَه الجَورِ وَ العُدوانِ.)
«کجاست آن منبع امید برای برطرف کردن ظلم و ستم و دشمنی ها.»
امام صادق (ع) می فرمایند:
* (ما یکون هذا الامر حَتّی لایَبقی صِنفٌ مِنَ النّاس إلا قَدوُلُّوا عَلَی النّاس حَتّی لا یقولَ قائلٌ إنّا لَو وُلِّینا لَعَدَلنَا ثُمَّ یقوم القائمُ بِالحقِّ وَالعَدل.) (3) «امر فرج تحقق نمی پذیرد تا اینکه هر صنفی از مردم به حکومت برسند تا اینکه نگویند اگر ما به حکومت می رسیدیم با عدالت رفتار می کردیم! سپس قائم قیام می کند و با حق و عدالت حکومت می نماید.»
* (إنَّ قائماً... وَالله لَیدخُلَنَّ عَلَیهم عَدلُهُ جَوفَ بُیُوتِهِم کَما یَدخُلُ الحَرُّ والقَرُّ.) (4)
«به خدا قسم قائم ما (مهدی) عدالت خویش را تا درون خانه های مردم وارد می کند همانطوری که هوای گرم و سرد به درون آن خانه ها وارد می شوند.»
در دعای غیبت می خوانیم:
* (أللهمَّ وأحیِ بِوَلیِّکَ القُرآنَ...حَتّی لایَبقی حَقٌّ إلاّ ظَهَرَ و لا عَدلٌ إلاّ زَهرَ.)
«بارالها! به وسیله ی ولیّت قرآن را زنده کن... تا آنجا که حقی باقی نماند جز آن که آن را ظاهر سازد و عدلی نباشد جز آن که آن را شکوفا نماید.»
در جامعه ی به ظاهر کوچک خانواده ی مهدوی نیز لزوم اجرای عدالت مورد عنایت قرار گرفته، چنانچه امام زمان (ع)، عدالت را نه تنها در جامعه بلکه در فضای خانه ها نیز داخل می کنند.

* تعاریف عدالت:

* رعایت حقوق افراد و عطا کردن حق هر صاحب حقی به او.(5)
* قرار دادن هر چیزی در جایگاه خودش و پرهیز از افراط و تفریط.(6)
* تساوی و رفع هر گونه تبعیض.
قرآن کریم در خصوص رعایت عدالت در تنظیم روابط خانوادگی می فرماید:
(و إن خِفتُم ألا تُفسِطُوا فیِ الیَتامی فَانکِحُوا ما طابَ لَکُم مِنَ النِّساء مَثنی و ثُلاثَ و رُباعَ فَإن خِفتُم ألا تَعدِلُوا فَواحِدَهً او ما مَلَکَت أیمانُکم ذلک أدنی ألاّ تَعُولُوا.) (7)
«واگر می ترسید که عدالت را درباره ی (ازدواج با) دختران یتیم مراعات نکنید (از ازدواج با آنان صرف نظر نمایید و) با زنان دلخواه (دیگر) ازدواج کنید، دو تا، سه تا یا چهار تا، پس اگر ترسیدید که (میان همسران) به عدالت رفتار نکنید، پس یک همسر (کافی است) یا (به جای همسر دوم از) کنیزی که مال شماست (کام بگیرید، گرچه کنیز هم حقوقی دارد که باید مراعات شود) این نزدیک تر است که ستم نکنید.»
رسول خدا (ص) می فرمایند:
(وَ مَن کانَت لَهُ امرَأتانِ فَلَم یَعدِل بَینَهُما فیِ القَسمِ مِن نَفسه و مالِهِ جاءَ یوم القیامَهِ مغلولاً مائلاً شِقُّهُ حتّی یَدخُلَ النَّار.) (8)
«هر که دو زن داشته باشد و در تقسیم خود و خرجی دادن به آنها میانشان به یکسان رفتار نکند، روز قیامت درحالی که دستهایش بسته و نیمی از بدنش به یک طرف کج شده است، آورده شود تا اینکه وارد آتش گردد.»
همچنین درخصوص رعایت عدالت در بین فرزندان و اهل خانه احادیث فراوانی از سوی معصومین (ع) وارد شده که به عنوان نمونه به چند روایت اشاره می کنیم:
* قال الصادق(ع):
(اتَّقُوا اللهَ وَاعدِلُوا فَانَّکم تَعِیبُونَ عَلَی قومٍ لا یَعدِلُون.) (9)
«از خدا بترسید و عدالت ورزید، چرا که شما از کسانی عیب جویی می کنید که عدالت را اجرا نمی کنند.»
مرحوم علامه مجلسی (رحمه الله) در توضیح روایت فوق می فرمایند:
(إعدِلوا أی فیِ أهالیکم و مُعامِلیکم وکلُّ مَن لکم عَلَیهم الولایه.) (10)
«یعنی عدالت ورزید نسبت به خانواده و همکاران خود و هر کس که بر آنها ولایت و سرپرستی دارید.»
* قال رسول الله (ص):
(إعدِلُوا بینَ أولادِکم کما تُحِبّونَ أن یَعدِلُوا بَینَکم فی البِرَّ و اللُّطفِ.) (11)
«میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنید همچنان که شما نیز دوست دارید آنان در احترام (نسبت به شما) به عدالت رفتار کنند.»
* (اتَّقُوا الله واعدِلُوا فیِ أولادِکُم.) (12)
«از خدا بترسید و میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید.»
* (إنَّ الله تعالی یُحِبُّ أن تَعدِلُوا بینَ أولادِکم حَتّی فی القُبَلِ).(13)
«خداوند متعال دوست دارد که میان فرزندان خود یکسان عمل کنید حتی در بوسیدن آنها.»
* (ساوُوا بینَ أولادِکُم فِی العَطیَّعه فَلَو کُنتَ مُفضِّلاً أحداً لَفَضَّلتُ النِّساءَ.) (14)
« در دادن هدیه به فرزندان خود میان آنها برابری نهید و اگر قرار بود من یکی از برتری دهم، زنان را برتری می دادم.»
در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است. که رسول خدا (ص) مردی را دید که دو فرزند داشت و یکی را بوسید و دیگری را نبوسید. حضرت رسول (او را مؤاخذه کرده و) فرمودند: چرا میان آن دو برابری نگذاشتی و مساوات را رعایت نکردی!

3. عزّت مندی و عزیزپروری

یکی از مختصات جامعه مهدوی، بنیان گذاری آن بر فضائل انسانی و اخلاقی از جمله عزت و اقتدار است. دولت مهدوی و سیره ی حکومتی حضرت بر اساس عزت، رقم می خورد. درهمین زمینه در دعای افتتاح می خوانیم:
* «الّلهم إنّا تَرغبُ إلیکَ فیِ دَولهٍ کریمهٍ تُعزُّ بِها الاسلامَ و أهلَهُ...) (15) «خدایا، مشتاقانه مسألت داریم که دولتی باشکوه برانگیزی که در آن اسلام و اسلامیان را عزت بخشی...»
یکی از القاب امام عصر (ع) معز (عزت بخش) می باشد، چنانچه در دعای ندبه می خوانیم:
* (أین مِعزُّ الأولیاء...) «کجاست عزت دهنده ی دوستان...»
در یک خانواده ی سالم و پویا نیز هدفی جز عزیز پروری و ایجاد روحیه عزت مندی وجود ندارد، چرا که عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن که این احساس مثبت از مجموع اندیشه ها، احساسات، عواطف و تجربیات انسان در طول زندگی او بدست می آید. عزّت نفس از نیازمندی ها و صفات ویژه انسان درمیان همه موجودات است.
به نظر کارشناسان مسائل تربیتی و روانشناسان، بخش عمده ای از مشکلات انسان در رابطه با ضعف و یا فقدان عزّت نفس بروز می کند.
عزّت نفس از مهمترین مؤلفه های هویت اجتماعی است و به تعبیری سپری فرهنگی در مقابل اضطراب و آفات اجتماعی به شمار می رود.
ارتباط متقابل میان عزّت نفس و تصوّر فرد از توانایی های خود، امری مسلم است و بدان معناست که اگر عزت نفس فرد کاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در او به وجود می آید و بر عکس، چنانچه میزان احساس عزّت نفس در فردی افزایش یابد، احساس و توانمندی و ارزشمند بودن در وی احیاء می گردد وتلاش او برای کسب موفقیت فزونی می یابد، سلامتی اش تضمین می شود و ارتباطات جمعی او رشد می یابد.
به طور کلّی عزّت نفس به عنوان یک شاخص برجسته در زندگی قادر است کلیه فعالیت های فرد را تحت تأثیر قرار دهد. افرادی که احساس ارزشمندی می کنند و عزّت نفس بالایی دارند درمقابل انواع مشکلات و مسایل زندگی، فشارهای روانی، تهدیدات و حوادث ناگوار و بیماری های روانی مقاوم و پایدار خواهند بود.
عزّت نفس یکی از قدرتمندترین نیروهای موجود در جهان است. عزت نفس به شادی و شادمانی و ثمربخشی و صمیمیت می انجامد و به همین دلیل ما به آن نظامی از ارزش ها معتقدیم که عزّت نفس را زیاد کند.
و بالاخره عزت نفس به ایمان می ماند و می تواند کوهها را تکان دهد.
در کتب تربیتی، نشانه ها و خصوصیات افراد دارای عزّت نفس بالا و افراد فاقد عزّت نفس، این چنین فهرست شده است:

افراد با عزت نفس بالا

افراد با عزت نفس پایین

  1. دارای نگرش واقع بینانه در مورد خود و جهان پیرامون

1.دارای نگرش مصنوعی نسبت به خود و جهان پیرامون

  1. ارزشیابی مثبت از خود

2.ارزشیابی منفی از خود

  1. برخورد مثبت و مناسب با نظرات خود و دیگران

3.اجتناب از تماس با همسالان و بزرگسالان

  1. تلاش همراه با امیدواری

4.با احساس ناامیدی تلاش نمودن

  1. داشتن حسّ ابراز وجود

5.فقدان ابراز وجود

  1. مشارکت در فعالیت های اجتماعی

6.اجتناب از موقعیت های اجتماعی

  1. احساس ارزشمند بودن

7.احساس بی هویتی و بی ارزشی

  1. بهره وری از استعدادها

8.دست کم گرفتن استعدادهای خود

  1. داشتن خلاقیت

9. خلاقیت کم

  1. رضایت از وضعیت جسمانی خود

10.نارضایتی از وضعیت جسمانی خود

  1. داشتن اِسنادهای درونی

11. داشتن اِسنادهای بیرونی

  1. پایین بودن سطح اضطراب

12.احساس ترس از نحوه پذیرش توسط دیگران

  1. احساس جذّاب بودن

13.احساس غیر جذاب بودن

  1. احساس امنیت

14.احساس ناامیدی وعدم امنیت

  1. توانایی پذیرش تعریف دیگران

15.ناتوانی در پذیرش تعریف دیگران

  1. مسؤولیت پذیر بودن

16.عدم مسئولیت پذیری

  1. مستقل عمل کردن

17.احساس حماقت و وابستگی

  1. احساس این که افکار و عقایدش برای دیگران مهم است

18.احساس این که دیگران ارزشی برای او قائل نیستند

  1. به پیشرفت ها افتخار کردن

19.احساس غرور پایین

  1. ناکامی را به خوبی تحمل کردن

20.گریزان از موقعیت های تنش زا و نگرانی زا

  1. خود را عضو با ارزشی از خانواده دانستن

 

21.احساس بی ارزشی در خانواده

  1. احساس کفایت در تحصیلات

22.احساس بی کفایتی در تحصیلات

  1. احساس رضایت از تعامل با دیگران

23.منزوی و گوشه گیر بودن

  1. پذیرفتن ضعف های خود و  تلاش جهت رفع آنها

24.سرزنش دیگران به خاطر ضعف های خود

  1. هدفمند بودن فعالیت ها

25.فقدان هدفهای ارزشمند یا داشتن هدفهای کم ارزش

  1. توانایی بیان مشکلات خود به دیگران

26.احساس ناتوانی و به آسانی تحت تأثیر دیگران قرار گرفتن


امام زمان (ع) و دولت کریمه ی او عزیز و عزیزپرور است و نه تنها عزت بخش انسانها، بلکه عزت بخش اسلام، قوانین اسلام و قوانین انسانی است. خانواده های منتظر و مهدوی نیز خانواده هایی عزیز و عزیز پرورند و یکی از صفات محوری حاکم بر روابط آنان و از جمله اصول مهم و پایدار تربیتی آنان، عزت و عزت پروری است.

4. آرامش و رفاه

انسان در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خود نیازمند دو مقوله آرامش و آسایش، خوشی و خوشبختی است و به آرامش بیش از آسایش نیاز دارد، آنچه امروزه بشر را در یک چرخه رنج و افسردگی و سردرگمی شدید قرار داده، توجه افراطی به آسایش و خوشی و تن آسایی و بی توجهی به عوامل پایدار آرامش و خوشبختی و روح آسائی است.
آسایش و خوشی مربوط به تن و امور مادی زندگی است و آرامش و خوشبختی عمدتاً ناظر به روح و روان و امور معنوی زندگی می باشد. از جمله مؤلفه های یک جامعه مهدوی، توجه به آرامش و آسایش و فراهم آوردن عوامل خوشبختی در کنار خوشی و حتی مقدم بر آن است. یک خانواده سالم و صالح مهدوی و منتظر نیز به این مهم توجه می کند و ضمن تلاش برای تأمین آسایش وخوشی، هزینه های مادی و معنوی فراوان تری برای تأمین خوشبختی و آرامش روحی اختصاص می دهد و به تعبیری روشن تر محور ارتباطات در یک خانواده مهدوی بر اساس اصل رحمت، سکونت، کرامت، روابط عاطفی عمیق و ایجاد آرامش استوار می باشد. یک خانواده ی مهدوی با درک تفاوت مبنایی میان «خوشبختی» و «خوشی»، تمام تلاش خود را برای تأمین خوشبختی (سعادت دنیوی و اخروی) و در کنار آن برای تأمین خوشی و رفاه به کار می بندد. سفارشات معصومین (ع) درخصوص گرم نگه داشتن کانون خانواده و ایجاد فضایی پر سکونت و آرام، ناظر به همین معناست.
امام زین العابدین (ع) می فرمایند:
* (وَ امّا حَقُّ الزَّوجهِ فَأن تَعلمَ أنَّ الله عزَّ وجلّ جَعَلَها لک سکَناً و أُنساً فَتَعلَمَ انَّ ذلک نِعمَهٌ مِنََ الله علیک فَتُکرِمَها و تَرفُقَ بها و إن کانَ حَقُّکَ علیها أوجَبَ فَانَّ لها علیکَ أن تَرحَمَها.) (16)
«حق زن این است که بدانی خداوند عزو جل او را مایه آرامش و أنس تو قرار داده است و بدانی که این نعمتی است که خداوند به تو داده است پس او را گرامی داری و با وی نرمی کنی، هر چند حق تو بر او واجب تر است اما حق وی برتو این است که با او مهربان باشی.»
* (إنَّ أرضاکُم عندالله أسبَغَکُم عَلی عِیالِهِ.) (17)
«خداوند از آن کس خشنودتر است که خانواده ی خود را بیشتر در رفاه و نعمت قرار دهد.»

5. صلح و امنیّت

قانون «والصُّلح خیرٌ» (18) یک قانون قرآن مترقی بر اساس نیازهای فطری انسان هاست.
در کنار صلح، امنیت نیز از ضروریات زندگی انسان و از نعمتهای ناشناخته الهی است. رسول خدا (ص) می فرمایند:
(نِعمتانِ مَکفُورتانِ: الأمنُ والعافیهُ)(19)
«ارزش دو نعمت از نظر مردم پوشیده است: امنیت و تندرستی».
از مهمترین دستاوردهای دوران ظهور امام عصر (ع) برقراری صلحی پایدار در سرتاسر گیتی براساس اصول انسانی و بشردوستانه است؛ هر چند ایجاد چنین صلحی مستلزم از بین بردن موانع صلح پایدار یعنی زورگویان و ستمگران و حکومتهای ضد بشری است اما در انتها، جهان شاهد برقرار این نظام صلح و دوستی خواهد بود. صلحی که به خاطر داشتن پشتوانه های الهی و انسانی، دیگر بهانه و انگیزه ای برای نزاع و وحشت به جای نمی گذارد. از سوئی یکی از مولفه های خانواده های سالم، موفّق و قرآنی، وجود صلح و سازگاری و امنیت عاطفی اخلاقی و جسمی اعضای آن می باشد، در قرآن کریم پیش بینی شده که در صورت متزلزل شدن روابط اعضاء از طریق «حکمیت» (20) به سالم سازی روابط و برگرداندن مسالمت و صلح پایدار در خانواده پرداخته شود.
شهید مطهری (رحمه الله) درباره لزوم و چگونگی صلح و سازش درخانواده می فرمایند:
«به طور قطع در میان زن و مرد باید صلح و سازش برقرار باشد. اما صلح و سازشی که در زندگی زناشوئی باید حکمفرما باشد با صلح و سازشی که میان دو همکار، دو شریک، دو همسایه، دو دولت مجاور و هم مرز باید برقرار باشد، تفاوت بسیار دارد. صلح و سازش در زندگی زناشوئی نظیر صلح و سازشی است که میان پدران و مادران با فرزندان باید برقرار باشد که مساوی است با گذشت و فداکاری و علاقه مندی به سرنوشت یکدیگر و شکستن حصار دوگانگی، و سعادت او را سعادت خود دانستن و بدبختی او را بدبختی خود دانستن. برخلاف صلح و سازش میان دو همکار یا دو شریک یا دو همسایه یا دو دولت مجاور. اینگونه صلح ها عبارت است از عدم تعرض وعدم تجاوز به حقوق یکدیگر.
در میان دو دولت متخاصم «صلح و مسلح» هم کافی است. اگر نیروی سومی دخالت کند. و نوار مرزی دو کشور را اشغال کند و مانع تصادم نیروهای دو کشور شود صلح برقرار شده است، زیرا صلح سیاسی جز عدم تعرض وعدم تصادم مفهومی ندارد. اما صلح خانوادگی غیر از صلح سیاسی است.در صلح خانوادگی عدم تجاوز به حقوق یکدیگر کافی نیست، از صلح مسلح کاری ساخته نیست. چیزی بالاتر و اساسی تر ضرورت دارد، اتحاد و یگانگی و آمیخته شدن روح ها باید تحقق پذیرد، اتحاد و یگانگی و آمیخته شدن روح ها باید تحقق پذیرد، همچنانکه در صلح و سازش میان پدران و فرزندان نیز چیزی بالاتر از عدم تعرّض ضروری است.» (21)

6. اصلاحگری

از ویژگیهای دولت کریمه مهدوی، مبارزه با فساد و اصلاحگری و جهان سازی آن می باشد.
شهید مطهری (رحمه الله) درباره ی اصلاح و اصلاح طلبی می فرماید:
اصلاح یعنی سامان بخشیدن، نقطه ی مقابل افساد است که به معنی نابسامانی ایجاد کردن است... مورد استعمال اصلاح در قرآن گاهی رابطه میان دو فرد است (اصلاح ذات البین) و گاهی محیط خانوادگی است و گاهی محیط بزرگ اجتماعی است. قرآن کریم پیامبران را به عنوان مصلحان معرفی می کند و از زبان شعیب پیغمبر می فرماید: (إن اُریدُ إلاّ الاصلاح مَا استَطَعتَ...) (22)
«جز اصلاح تا آخرین حد توانایی منظوری دیگر ندارم.»
و برعکس ادعای اصلاح منافقین را به شدت تخطئه می کند و درباره ی منافقان می فرماید: (وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌.)(23)
« هرگاه به آنها گفته شود در زمین فساد نکنید می گویند ما فقط اصلاحگرانیم، آگاه باشید که همین ها مفسدانند اما نمی فهمند.»
اصلاح طلبی یک روحیه ی اسلامی است، هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است.(24)
از نظر فساد و صلاح، اعضای یک جامعه به پنج گروه تقسیم می شوند:

1. صالحین:

کسانی که از منظر فردی، انسانهایی شایسته بوده، اما صلاحیتهای آنها جنبه شخصی دارد و برنامه ای برای اصلاح جامعه و ایجاد تحولات ساختاری در نهادهای مدنی ندارند هرچند شایستگی های آنان تأثیرات اجتماعی داشته باشد.

2. مصلحین:

کسانی که علاوه بر اصلاح خویشتن و پرداختن به جنبه های شخصیتی خود و کسب وارستگی فردی، به اصلاح جامعه و دیگران نیز همت می گمارند؛ آنان برای ایجاد تحولات زیربنایی و بنیادین در جامعه تلاش می کنند و مسلماً چنین افرادی نزد خداوند متعال مقام والایی دارند و همه ی انبیاء و اولیای الهی حائز چنین درجه ای می باشند.

3. انسانهای بی تفاوت (و خنثی):

کسانی هستند که نه به اصلاح نفس خود می پردازند و نه فساد و صلاح جامعه برای آنان مهم است. به گواه تاریخ این گروه همیشه آلت دست طاغوت ها قرار می گرفتند و به تعبیری همیشه دیگران به جای آنان و برای آنان تصمیم می گرفته اند. چنین افرادی از خود استقلال رأی و اندیشه نداشته اند و گاهی ضرر وجود چنین افرادی از فاسدین و مفسدین کمتر نبوده است.

4. فاسدین:

افرادی هستند که به خاطر ابتلاء به معاصی و جهالت، از راه صلاح و خودسازی بازمانده اند، اما تلاش مستقیمی برای گسترش فساد در جامعه و مبارزه با مصلحین نمی کرده اند. این گروه نیز به خاطر اشتراکات فراوان با مفسدین غالباً در جنایات و فتنه های آنان شریک می شوند.

5. مفسدین:

کسانی هستند که علاوه بر فساد فردی کوشش می کنند از روشهای گوناگون به ترویج فساد و تباهی در سطح اجتماعی دامن بزنند و با کسب ثروتهای نامشروع، مناصب و پستهای کلیدی، در توسعه ناهنجاری ها می کوشند؛ منافقین، یهودیان و مترفین در قرآن با این خصوصیت معرفی شده اند؛ آنان با دامن زدن به مفاسد می کوشند تا هم برای خود شریک جرم فراهم کنند و هم با صف بندی در برابر مصلحین و جبهه ی حق، راه را برای رسیدن به اهداف نامشروع دنیوی خود هموار کنند.
با توجه به این تقسیم بندی یاوران مصلح کل لازم است فاسد و مفسد نباشند و از بی تفاوتی منزّه بوده و نه تنها صالح که باید مصلح باشند تا بتوانند با مبارزه با طاغوتها و مفسدین، زمینه ظهور مصلح جهانی را فراهم آورند.
فرهنگ انتظار و مهدویت آمیخته با شایستگی، شایسته سالاری، اصلاح طلبی و ترویج شایستگی در همه ی سطوح و در بین همه ی افراد است. فرهنگ مهدویت با تربیت نسل صالح و مُصلح و جلوگیری از بروز فساد و افساد در جامعه، ظهور مصلح بشریت را نزدیک و نزدیکتر می سازد.
قرآن کریم می فرماید: (أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ).‌ (25)
امام عصر(عج) نیز به عنوان پرچمدار این قافله ی صالح، نه تنها خود صالح است بلکه ابا صالح (پدر شایستگان و صالحان) و نه تنها مصلح جزء، بلکه مصلح کل است.
قرآن کریم عنایت ویژه ای به صالحین، مصلحین و طاغوت ستیزان دارد. قرآن، شرط ورود به حلقه ی صالحین (و مصلحین) را ایمان و عمل صالح می داند(26) و عضویت در این گروه در روز واپسین را آرزوی انبیاء می شمارد.(27)
قرآن کسانی که درصدد ایجاد اصلاحات واقعی باشند را از هلاکت مصون می داند و اصلاحگری را عامل نجات از عذاب الهی برمی شمرد،(28) پاداش اصلاحگران را محفوظ دانسته و به آنان بشارت اجر الهی (در دنیا و آخرت) می دهد. و این درحالی است که از رسالتهای یک خانواده آرمانی و اخلاقی تربیت نسل صالح و مصلح می باشد، در روایات از این خانواده ها به «بیوتات صالحه» یاد می شود و حضرت علی (ع) مالک اشتر را برای انتخاب کارگزاران سیاسی حکومت به انتخاب از چنین خانواده هایی سفارش می کنند.
با این تفصیل یک خانواده ی مهدوی لازم است:
* اولاً خود از صالحان و شایستگان باشند.
* و ثانیاً در تربیت نسل صالح و مصلح بکوشند.
حاکم شدن چنین فرهنگی بر خانواده ها (و درنتیجه جامعه)، عامل مهمی جهت فراهم آوردن زمینه های ظهور حکومت اصلاحگرایانه مهدوی را فراهم می آورد و به عبارتی: « بهترین راه برای فراهم کردن زمینه ظهور مصلح کل، تربیت نسل صالح و مصلح در سنگر خانواده ها می باشد.»

7. سلامت و بهداشت روانی

رسول خدا (ص) می فرمایند: (الصِّحهُ والفَراغُ نِعمتانِ مَکفورتانِ.) (29)
«تندرستی و فراغ خاطر دو نعمت پوشیده و ناشناخته اند.»
یکی از هدایای الهی بر انسان و جامعه بشری، سلامت روانی و جسمی است و از طرفی یکی از مشخصات حکومت و فرهنگ مهدوی، تأمین و تضمین و گسترش سلامتی روانی و جسمی آحاد جامعه می باشد.
در دولت کریمه مهدوی که روزگار عدالت گستری و حکومت فضیلت ها و زیبایی هاست، به برکت حضور و ظهور امام عصر(ع) بیماریهای جسمی، روحی و روانی انسان از بین می رود. امام سجاد (ع) در این خصوص فرمودند:
(إذا قام قائِمُنَا أذهَبَ اللهُ عَن شِیعَتِنا العاهَه.) (30) «چون قائم ما قیام کند، خداوند بیماری و اندوه را از شیعیان ما برمی دارد.»
از سوئی یکی از وظایف و رسالتهای یک خانواده ی موفق وجود سلامت و بهداشت جسمی و روحی و تأمین و تضمین آن برای اعضاء خانواده می باشد، آری از این جهت نیز دنیای کوچک خانواده ی مهدی یاوران باید انعکاسی از ایده ی جهانی حضرت مهدی (ع) در کل جهان باشد و برای تحقق این منظور دو راهکار مؤثر پیشگیری و درمان وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.

8. پاکی دلها از کینه و دشمنی

از جمله ره آوردهای حکومت مهدوی برای بشریت، شستشوی دلها از کدورتها، دشمنی ها، تعارضات و کینه هاست، چرا که اساساً ریشه بسیاری از فتنه ها قبل از برقراری حکومت امام زمان (ع) کینه ها و دشمنی هاست.
حضرت علی (ع) فرمود:
(سَببَ الفِتَنٌ الحِقدُ.) (31) «علت فتنه ها، کینه توزی است.»
نیز حضرتش علت فتنه ها را کینه معرفی نموده و به پاک کردن دل از آن امر کرده و می فرمایند: (طَهِّروا قلوبَکُم مِنَ الحِقدِ فَإنَّهُ داءٌ مُوبیٌّ.) (32)
«دلهای خود را از کینه پاک کنید آن دردی مهلک است.»
پاک بودن دلها از کینه و یکدلی از سویی جزء زمینه های تحقق حکومت مهدوی است. به گونه ای که امام زمان (عج) یکدلی شیعیان خویش را عاملی برای تحقق ظهور می دانند و در ضمن توقیعی به شیخ مفید (ره) می فرمایند:
(وَلَو أنَّ أشیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللهُ لطاعَتهِ علی اجتماعٍ منَ القلوب فی الوفاء بِالعهدِ علیهِم لَما تأخّرَ عَنهُمُ الیُمنُ بِلقائنا و لَتَعجَّلَت لَهمُ السَّعادهُ بمشاهَدَتِنا...) (33)
«اگر شیعیان ما - که خداوند ایشان را در طاعتش موفق بدارد- در وفای به عهدی که با ایشان داریم یکدل می شدند. دیدار ما از آنان به تأخیر نمی افتاد و به زودی سعادت مشاهده ی ما نصیبشان می گشت.»
و از سوئی این یکدلی و یکرنگی از نتایج درخشان دولت با برکت مهدوی است، زیرا با گذر از دوران غیبت و ظهور دولت حق، آفتاب گرم وجود امام، سردی ارتباطات و کینه ها را ذوب می کند، به طوری که نه تنها محبت در میان تمامی انسانها رواج پیدا می کند و کدورتها محو می گردد، بلکه عداوت میان حیوانات نیز از بین می رود. حضرت علی (ع) در همین زمینه می فرمایند:
(لَو قام قائمنا لأنزلَتِ السَّماءُ قَطرَها و لأخرجَتِ الأرضُ نَبَاتَها و لَذهَبتِ الشَّحناءُ مِن قلوبِ العباد وَاصطلَحَتِ السِّباعُ و البَهائمُ حَتّی تَمشی المَرأهُ بینَ العراقِ إلی الشّام لا تَضعُ قَدمَیها إلاّ عَلَی النَّباتِ و علی رأسِها زینَتُها لا یَهِیجُهَا سَبعُ و لا تَخافُهُ.) (34)
«زمانی که قائم ما قیام کند. آسمان نزولات خود را فرو ریزد و زمین گیاهانش را برویاند و کینه و دشمنی از دلهای بندگان رخت بربندد و درندگان و چرندگان با هم بسازند. چندان که زنان زیور به سر عراق را تا شام می پیمایند و جز بر گیاه و سبزه گام نمی نهند و هیچ درنده ای آنان را آشفته و هراسان نمی کند»
در کنار توجه به این مؤلّفه دولت کریمه مهدوی، توجه به یکی از مهم ترین مؤلّفه های خانواده با سعادت و موفق ضروری است و آن پاکی دلها از کینه ها و کدورت هاست.
تأکید بر عطوفت ورزی و یکدلی در محیط خانواده و در تنظیم روابط خانواده از جمله سفارشات معصومین (ع) است، پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
(قولُ الرّجُلِ لِلمرأهِ أنّی اُحبّکَ لا یذهبُ من قلبِها أبداً.)
«اینکه مرد به همسرش بگوید: « من تو را دوست دارم.» هیچگاه از (ذهن و) دلش بیرون نمی رود.»
یک خانواده مهدوی موظف است با یکدلی و تعمیق ارتباطات عاطفی بین اعضاء خانواده و دیگر دوستان اهل بیت (ع) بکوشد تا از این راه با وحدت قلوب زمینه ظهور امام عصر (عج) را فراهم آورد.

9. مسئولیت پذیری و درد مردم داشتن (و احساس مسئولیت نسبت به آینده)

ایده مهدویت عمدتاً ناظر به مقوله آینده نگری و تضمین سعادت نسل های آینده بشری می باشد، دکترین مهدویت مبشّر آینده ای روشن برای فردای بشریت است، آینده ای زیبا با مؤلفه های عدالت، محبت، امنیت، تربیت و شکوفایی استعدادها. مهدویت یعنی احساس مسئولیت بین المللی و جهانی نسبت به انسان امروز و فردا و دغدغه اصلاح بشریت داشتن، رنج بشریت را احساس نمودن و از قالب «من» در آمدن و به «ما» اندیشیدن و به عبارت ساده تر، مهدویت یعنی طرحی جهانی برای شکوفایی انسانیت؛ بر این اساس ارتباطی تنگاتنگ بین فرهنگ و ایده مهدویت و انسجام، استحکام، اصالت و رسالت خانواده وجود دارد، چرا که یکی از مهمترین اهداف ازدواج مسئولیت پذیری نسبت به نسل آینده با تشکیل خانواده، تربیت نسل آینده، بسترسازی و ایجاد کانون پذیرایی برای نسل آینده همراه با سعادت، سلامت، عدالت، امنیت و دیانت است. در ازدواج اساساً انسان از قالب تنگ «خود گرایی» درآمده و به دنیای بزرگ «دگرگرایی» پا می گذارد. کانون خانواده «من» پرور نیست بلکه جمع محور و «ما» پرور است.
شهید مطهری (رحمه الله) درخصوص این ویژگی و رسالت خانوادگی می فرمایند:
«ازدواج تنها برای این نیست که زن و مرد از مصاحبت یکدیگر لذت بیشتری ببرند، ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی ایجاد کانون پذیرائی نسل آینده است. سعادت نسل های آینده بستگی کامل دارد به وضع اجتماع خانوادگی. دست توانای خلقت برای ایجاد و بقاء و تربیت نسل های آینده، علایق نیرومند زن و شوهری را از یک طرف و علایق پدر و فرزندی را از طرف دیگر به وجود آورده است.» (35)
*«یک خصایص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند. تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقمند شدن به سرنوشت دیگران. تا انسان زن نگیرد و بچه پیدا نکند و آن بچه شدیداً عواطف او را تحریک نکند و مثلاً در مواقعی که مریض می شود و او را به هیجان نیاورد، یا مثلا لبخند بچه در او اثر نگذارد، [علاقمند شدن به سرنوشت دیگران در او پدید نمی آید] با مطالعه کتاب، این امر در او پیدا نمی شود.
تجربه نشان داده است که اخلاقیون و ریاضیت کش ها که این دوران را نگذرانده اند، تا آخر عمر یک نوع خامی و یک نوع بچگی در آنها وجود داشته است ویکی از علل اینکه در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده همین است.»
* «ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است. بعد از ازدواج وقتی می خواهیم کار کنیم، برای من تنها نیست، آن «من» تبدیل به «ما» می شود به طوری که انسان آنقدر به سرنوشت خانواده علاقه مند است که به سرنوشت شخص خودش نیست، و رنج می برد تا آنها در آسایش باشند. این یک درجه از «خود» است.»(36)
* «ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خود دوستی به سوی غیر دوستی برمی دارد. تا قبل از ازدواج، فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحله ای که این حصار شکسته می شود، یعنی یک موجود دیگری هم در کنار این «من» قرار می گیرد و برای او معنی پیدا می کند، کار می کند، زحمت می کشد، خدمت می کند نه برای «من» بلکه برای او، ازدواج است (در ازدواج ملاک عشق است. ازدواج بی محبت را نمی گویم). بعد که دارای فرزندان می شود، دیگر «او» اوها می شود، و گاهی آنچنان «او» ها می شود که کم کم این «من» بیچاره فراموش می شود و همه اش می شود «او» و «او» ها. و اینها قدم های اولی است که انسان از حالت«من» و خودخواهی خارج می شود و به سوی غیردوستی می رود و «او» هم مورد توجهش قرار می گیرد.(37)

پی‌نوشت‌ها:

1. میزان الحکمه، ح 673.
2. بحار الانوار، ج 52، ص 123.
3. همان، ص 244.
4. بحار الانوار، ج 52، ص 362.
5. اعطاء کل ذی حَقّه حَقَّه.
6. وَضعُ الشَّیء فی مَوضِعِه.
7. نساء/ 3.
8. میزان الحکمه، ح 7913.
9. بحارالانوار، ج 72، ص 38.
10. همان، ص 38.
11. میزان الحکمه، ح 22663.
12. همان، ح 22659.
13. همان، ح 22665.
14. همان، ح 22664.
15. الکافی، ج 3، ص 424.
16. میزان الحکمه، ح 7871.
17. میزان الحکمه، ح 7909.
18. نساء 128، «صلح و دوستی همیشه بهتر است.
19. الخصال، ج 1، ص 34.
20. (و إن خِفتُم شِقاق بَینِهما فَابعَثوا حَکَماً مِن أهلِهِ وَ حکَماً مِن أهلِها إن یُریدا إصلاحاً یُوفِّقِ اللهُ بَینَهما) (نساء/ 35).
21. نظام حقوق زن در اسلام، ص 257.
22. هود/ 88.
23. بقره/ 11.
24. نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص 6، با تلخیص و تصرف.
25. انبیاء / 105.
26. عنکبوت/ 9.
27. شعراء/ 83.
28. هود/ 117.
29. نهج الفصاحه، ص 548.
30. مشکاه الأنوار، ص 79.
31. میزان الحکمه، ح 4052.
32. همان، ح 4047.
33. بحار، ج 53، ص 176.
34. میزان الحکمه، ح 1241.
35. اخلاق جنسی، ص 35.
36. تعلیم و تربیت از نگاه اسلام، ص 168.
37. تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام، ص 266.

منبع:نیلی پور، مهدی؛ (1388)، خانواده مهدوی، اصفهان: مرغ سلیمان، چاپ سوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط