ویژگی های استاد همایی
تقید به احکام الهی
مرحوم علامه همایی سخت پایبند شریعت بودند و جُهّال صوفیه را که به بهانه وصول به حقیقت، شریعت را رها می کنند، سخت تخطئه می نمود و می گفت: «به اعتقاد من اگر حقیقت امر را بخواهید رسیدن به مرحله طریقت و حقیقت جز از راه شریعت و التزام عبادات و مقررات احکام و رعایت حلال و حرام شرعی، اصلاً و ابدا ممکن و میسر نیست و کدام ریاضت معقول بالاتر نتیجه بخش تر از مواظبت بر فرایض و اجتناب از محظورات و محرّمات مذهبی است».سخت کوشی علمی
استاد همایی بارها درباره سخت کوشی های خود در دوره تحصیل و تحقیق یاد کرده اند. در نامه ای به یکی از دوستان خود می نویسند: «آن همایی که در یک شب زمستانی صد صفحه کتاب تألیف می کرد و بامداد همان شب پاک نویس شده آن را تحویل می داد، از صفحه وجود محو شده و اکنون کسی به جای او نشسته است که در مدت چندین شبانه روز هم از عهده پاک نویس کردن چهار پنج صفحه تألیف شده خود بر نمی آید «غفراللّه له» آن جلال نام که در مدتی قلیل حدود سه چهار ساعت یک قصیده چهل پنجاه بیتی انشا می کرد و مورد اعجاب و تعجب استادان و صنادید شعر و ادب واقع می شد، حال جای خود را به ضعیفی خسته حال و شکسته بال داده است».دستگیری از مستمندان
مرحوم همایی چون در دوران کودکی و تحصیل طعم تلخ فقر و تنگ دستی را چشیده بود، همواره در زندگی خود به دستگیری از مستمندان همت می گماشت. یکی از بستگان او در این باره می گوید: «[استاد همایی]... بسیار درویش صفت بود و بر مال دنیا اعتنایی نداشت. آنچه داشت به فقرا و مستمندان می بخشید. از حقوق بازنشستگی اش برای عده ای از مستمندان مقرّری در نظر گرفته بود. وقتی کتاب مولوی چه می گوید تجدید چاپ شد، دوازده هزار تومان به استاد [حق التألیف] دادند. استاد بلافاصله پول را به دخترشان دادند و فرمودند: این را در بین فقرا و کسانی که از او مقرری می گیرند تقسیم کنید و شب عید از همان لباس که برای خودش می خرید برای فقرا هم تهیه می کرد».گذشت و ایثار
از جمله خصوصیات خوب استاد همایی گذشت بود. نقل می کنند وقتی رساله تصوف در اسلام را استاد همایی نوشت، یکی از دوستان او این اثر را به عنوان رساله دانشگاهی خود برای اخذ مدرک ارائه کرد. پس از آن استاد را از ماجرا آگاه ساخت و گفت: چون دیدم که شما اخلاق کریمانه ای دارید و ناراحت نمی شوید، این کار را کردم. از خود ایشان در این باره نقل شده است که: «یکی از جوانان موزون طبع یکی از قصاید این حقیر را که در منقبت علی علیه السلام سروده بودم، در یک جشن عمومی مذهبی در حضور خود این حقیر با چند غلط فاحش به نام خود خواند و من در آن مکابره نکردم و هیچ به روی خود نیاوردم... بعد از آن که میز خطابه را ترک گفت و در صندلی خالی پهلوی من نشست، آهسته با نهایت ادب گفتم: اگر فلان کلمه را این طور بخوانید شاید بهتر باشد... . با تندی آن جوان به من گفت: من همان طور ساخته ام و همان را می پسندم. من سکوت کردم و دیگر هیچ نگفتم».زندگی زاهدانه
استاد همایی می نویسد: «مدّت بیس سال در مدرسه «نیماورد» بدون داشتن هیچ ممّر.. مئونه زندگانی و تحصیل و قوت لایموت خود را به حداقل ضرورت، از راه کتابت قرآن کریم و کتب علمی دیگر تأمین می کردم و در مقابل یک هزار بیت کتابت یک تومان و احیانا بیشتر، تا دو تومان، اجرت می گرفتم و در همان ایام اکثر آقازادگان متمکّن شهر نزد من تحصیل می کردند. در تمام این مدّت یک بار هم اتفاق نیفتاد که احدی ازحال و وضع من بپرسد یا خبردار شود.حال شب های مرا همچو منی داند و بس
تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد».
توصیه به جوانان
استاد همایی به جوانان می گفت: «بالاخره باید جوان و پیر قدر خودشان را بدانند. کاری بکنید که این عمر شما جز در راه سعادت و مصلحت خودتان و ملّت و کشورتان نباشد. من یک چیزی را دلم نمی خواهد بشنوم که به جوان ها این تلقین بشود که ای آقا، ما که به گذشتگان نمی رسیم، ما که به استادان نمی رسیم. نه من این را نمی پسندم. ملتی رو به ترقی است که نسل آینده آن از گذشته بهتر است. سعی کنید این طور باشید. پشت دروازه «نمی شود» [و [پشت دروازه «یأس» ننشینید. فقط یک کلمه از من بشنوید: آقا، از خودگذشتگی می خواهد و عشق. باید به علم عشق داشته باشید».برتری عنایت حقّ
استاد همایی درباره اهمیّت عنایت های حقّ تعالی می نویسد: «عنایت حق تعالی که از مخزن فیض و کرم نامتناهی او بر دل و جان سالک برسد، هزار بار از مجاهدت و کوشش خود آن سالک در طاعت و عبادت بهتر و پرمایه تر است؛ برای این که سالک را زودتر و سالم تر و مطمئن تر به سر منزل مقصود می رساند و پایه بنای آن چندان محکم و استوار است که با هیچ نیرویی خراب و متزلزل نمی گردد؛ یعنی حربه فریب شیطان و نفس اماره در آن کارگر نیست. بر خلاف جهد و کوشش و طاعت و عبادت که از دست برد وَهْم و شیطان و شائبه هوای نفس و ریا و سُمعه مصون و درامان نیست».در توصیف استادش
استاد همایی در توصیف استادش مرحوم سید محمدباقر دُرچه (م 1342 ق) می نویسد: «مرحوم دُرچه ای در علم و ورع و تقوا آیتی بود عظیم و به حقیقت جانشین پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام بود. در سادگی و صفای روح و بی اعتنایی به امور دنیوی گویی فرشته ای بود که از عرش به فرش فرود آمده و برای تربیت خلایق با ایشان هم نشین شده است. مکرر دیدم که سهم امام های کلان برای او آوردند و دیناری نپذیرفت؛ با این که می دانستم که بیش از چهار پنج شاهی پول سیاه نداشت. وقتی سبب [را] می پرسیدم، می فرمود: بحمداللّه مقروض نیستم و خرجیِ فردای خود را هم دارم و معلوم نیست که فردا و پس فردا چه پیش می آید «وَ ما تَدرِی نَفْسٌ ماذا تَکْسِبُ غَدَا» بنابراین اگر سهم امام را بپذیرم ممکن است حقوق فقرا تضییع شود. گاهی دیدم چهارصد پانصد تومان که به پول امروزی چهارصد هزار تومان بود برایش سهم امام آوردند و بیش از چند ریال که مقروض بود قبول نکرد. اگر احیانا لقمه ای شبهه ناک خورده بود برفور انگشت در گلو می کرد و همه را بر می آورد».استاد همایی در کلام اندیشمندان
مقام و منزلت استاد همایی
استاد فرزانه سیّد جلال الدین آشتیانی در اشاره به فضیلت های اخلاقی و کمالات علمی مرحوم علامه همایی می نویسدند: «یکی از بزرگان و اعلام عصر ما که در جامعیّت بی نظیر و در اخلاق و سلامت و لطافت روح کم نظیر بود... استاد محقق جناب آقای جلال همایی بود... [وی] در دوران جوانی قبل از رسیدن به سی سالگی در علوم معقول و منقول و ذوقیات و عرفانیّات از افاضل نامی عصر به شمار می رفت و چون علاوه بر جامعیّت در مراتب معقول و منقول از بیانی فصیح و ذوقی کم مانند برخوردار بود، حوزه های تدریس گرم و با ذوق داشت... از کلیه معاصران خود جامع تر و مافوق تر بود. در ادبیات فارسی و عربی استاد مسلّم و در علوم ریاضیات متبحر و... در تحصیلات خود موفق بود و علوم نقلیه را نزد اساتید بزرگ اصفهان از جمله مرحوم آقا میرزا سیدمحمّدصادق اصفهانی و سید محمد فشارکی فراگرفت».
دانشمند آزاده و عارفی وارسته
دکتر اسماعیل حاکمی که سال ها افتخار شاگردی استاد همایی را داشته اند در توصیف ویژگی های ایشان می گویند: «استاد علامه شادروان جلال همایی انسانی والا و شخصیّتی کم نظیر بود. دانشمندی آزاده و عارفی وارسته و نسبت به شاگردان خود مهربان و دل سوز بود. خطّی خوش داشت و در نامه نوشتن و نگارش بسیار دقیق و نکته بین بود، تا آن جا که با وسواس و تأمّل و دقّت زیاد قلم بر کاغذ می نهاد و با تأنی به نوشتن ادامه می داد. استاد گذشته از ادبیات فارسی و عربی از علوم قدیمه نیز مانند جَفر و اسطرلاب و نجوم و حساب قدیم اطلاعات کافی داشت. با دانش های جدید نیز آشنا بود. استاد شعر هم می سرود و در شاعری مقامی بلند داشت. گذشته از غزل های عرفانی و دیگر انواع شعر ماده تاریخ های ایشان معروف و در خور اهمیّت می باشد».همای سخن
شاعر فرهیخته استاد امیری فیروزکوهی در رسای استاد جلال الدین همایی اشعاری را سروده اند که این ابیات از جمله آنهاست:ای همای سخن حَماکَ اللّهُ
که به هر گوشه سایه افکندی
طلب علم را به قیمت جان
بهترین نطق و خوش ترین پندی
نکَنَم از تو دل که در همه عمر
دل به جز حق ز هرچه برکَنْدی
علم را یکسر از حضور و حصول
چون خرد دربر خردمندی
چیست پاداش سعی تو که به علم
کام جان کندی و غم آکندی
گریه پای تو گوهر افشانند
توخود آن گوهری که بی چندی
حق تو را پاس دارد از در فضل
که به فضل وی آرزومندی
پیر طریقت
پس از رحلت علامه همایی شاعران اشعار و مراثی بسیاری در حق وی سرودند. شاعر گران مایه استاد مشفق کاشانی هم اشعاری را بدین شرح در رثای مرحوم همایی تقدیم کردند:آن پیر طریقت و فضایل
استاد سخن سرای فاضل
در فضل و کمال شهره شهر
وز علم پیمبران وِرا بهر
خود مرد خدا و عشق و دین بود
یکتای زمانه در زمین بود
جز حضرت حقّ، خدایِ اقدس
او سجده نبرد بر درِ کس
در دانش بحربی کران بود
خود نادره جهان جان بود
اکنون که در آن سرای جاوید
فردوس تو را مقام گردید
یاران همه در غمت به افغان
ای فضل تو بر جهان نمایان
منبع:www.hawzah.net
/ج