بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک شیعه

وقوع انقلاب اسلامی را می توان بزرگ ترین رویداد مهم در حوزه ی مذهب تشیع در قرن حاضر دانست. انقلاب ایران منجر به اهمیت یافتن تشیع به عنوان کانونی ژئوپلیتیک در جهان شد. به نظر می رسد انقلاب اسلامی ایران باعث رشد
شنبه، 30 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک شیعه
بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک شیعه

نویسندگان:جواد کریمی، احمدرضا حمیدی، حمیدرضا حمیدی




 

چکیده

وقوع انقلاب اسلامی را می توان بزرگ ترین رویداد مهم در حوزه ی مذهب تشیع در قرن حاضر دانست. انقلاب ایران منجر به اهمیت یافتن تشیع به عنوان کانونی ژئوپلیتیک در جهان شد. به نظر می رسد انقلاب اسلامی ایران باعث رشد و ارتقای سطح فکری و بینش سیاسی شیعیان کشورهای منطقه شده و در تشکیلاتی شدن آنان نقش داشته است. در کنار صدور انقلاب، که امری ارادی است، شاهد بازتاب انقلاب اسلامی به مثابه امری غیرارادی در سطح جهان هستیم. ایدئولوژی این انقلاب و حضور رهبری کاریزماتیک آن منجر شد تا شیعیان جهان شیفته ی این انقلاب شوند. بنابراین تبیین جایگاه ژئوپلیتیکی شیعیان بعد از پیروزی انقلاب ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر ناظر به این پرسش است که بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک شیعه چه تأثیراتی را در پی داشته است؟ بنابراین تلاش می شود تا بازتاب انقلاب ایران در متن خیزش جهانی اسلامی ارزیابی شود. مفروض پژوهش حاضر بر این مبنا استوار است که بازتاب جهانی انقلاب ایران بر گسترش ژئوپلیتیک شیعه هم مستقیم و هم غیرمستقیم بوده است. از این رو انقلاب اسلامی به مثابه نمونه ای الهام بخش برای تشیع بوده است. انقلاب ایران منجر به اهمیت یافتن مذهب شیعه در جهان، به عنوان یک ایدئولوژی مبارزاتی شد. بازتاب این امر در جوامع شیعی به صورت رشد خودباوری، توجه به شیعه به عنوان عامل هویت و وحدت جمعی شد، از این رو شیعیان در جهت رشد و ارتقای جایگاه سیاسی خود گام برداشته و با تأسیس یا تقویت احزاب و گروه های سیاسی به حضور و نقش آفرینی در ساختارهای سیاسی کشورهای خود پرداختند. این فضا زمینه را برای ارائه ‌ی الگویی انقلابی و وحدت آفرین میان مسلمانان جهان ایجاد نموده و باید از مخاطرات ناشی از منازعات بین مذهبی که باعث تشتت و تفرق جهان اسلام می شود بر حذر باشد.
واژگان کلیدی: انقلاب اسلامی، ژئوپلیتیک، ژئوپلیتیک شیعه، بازتاب انقلاب، ایران.

مقدمه

از میان بیش از 1/3 میلیارد مسلمان، حدود 150 میلیون را ــ یعنی حدوداً 15 درصد ــ شیعیان تشکیل می دهند. شیعیان در کشورهای ایران، آذربایجان، عراق، بحرین و لبنان (بزرگ ترین اقلیت)، اکثریت را دارند. در کشور پاکستان نزدیک به 35 میلیون شیعه و در هندوستان نزدیک به 25 میلیون شیعه زندگی می کنند، که بزرگ ترین جمعیت شیعه در منطقه بعد از ایران می باشند (Escobar, 2007: 192). همچنین، شیعیان بر مناطق نفتی خاورمیانه، که 75 درصد ذخایر نفتی جهان را شامل می شود، تسلط دارند. انقلاب اسلامی ایران مهم ترین جرقه آغاز خیزش و تقویت شیعه را در سال 1357/ 1979 م به وجود آورد و شیعیان در کشورهای مختلف منطقه، آن را نقطه امید و ایران را مأمنی برای خود تصور کردند. در کنار دلبستگی مسلمانان جهان به این انقلاب به مثابه تجسم آمال خود، شیعیان دلبستگی خاصی به آن پیدا کردند. از این رو، یکی از مهم ترین انگیزه های مخالفت با انقلاب اسلامی به ویژه در کشورهای عربی، نگرانی از خیزش شیعیان منطقه برای دست یابی به حقوق انسانی خود و در نتیجه، بی ثباتی این حکومت ها بود (حاجی یوسفی، 1388، 161 ــ 162).
انقلاب اسلامی، از مهم ترین پدیده های عصر ماست، که باعث ایجاد تغییرات گوناگونی در جامعه ی ایران شد، انقلابی با خصلت اسلامی و مبتنی بر پشتوانه ی مردمی که توانست تحولی شگرف در عرصه ی روابط بین الملل و در معادلات سیاسی کشورها و قدرت ها پدید آورد. انقلاب اسلامی از یک طرف از مدیریت رهبری آگاه به مسائل دینی و امور سیاسی بهره برد و از طرف دیگر بر مشارکت اکثریت مردم تکیه داشت. در اثر این انقلاب، حکومتی دینی بر پایه ی نظریه ی «ولایت فقیه» در ایران پایه گذاری شد (خرمشاد، 1383). وقوع انقلاب اسلامی در ایران از رخدادهای بزرگ نیمه ی دوم سده ی بیستم بود که باعث ایجاد تحولات فراوانی در ساختار قدرت جهانی و منطقه ای شد. وقوع چنین انقلاب بزرگی بی شک درون مرزهای داخلی را درنوردیده و دل های مشتاقان بسیاری را ربود. دیدگاه فرامرزی انقلاب ایران و درونمایه اعتقادی شیعی آن منجر به توجه شیعیان به این انقلاب شد. این تأثیرگذاری در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های مؤثر دینی مشهود است. انقلاب اسلامی از سویی منجر به توجه جهانیان به مذهب تشیع و از سوی دیگر ایجاد خودباوری و رشد سیاسی شیعیان در کشورهای مختلف اسلامی گردید به گونه ای که شاهد تلاش های آنان در جهت حضور در عرصه ی سیاست و کسب قدرت سیاسی شد. در این پژوهش نگارندگان برآنند تا بازتاب انقلاب اسلامی بر ژئوپلیتیک شیعه را مورد بررسی قرار داده و نقش انقلاب اسلامی در سیاسی شدن شیعیان را تبیین نمایند. در بحث ژئوپلیتیک شیعه دو دیدگاه مهم قابل بررسی است که یکی منجر به برداشتی افراطی از خیزش شیعیان منطقه و لذا تصویری خطرآفرین از ایشان در میان کشورهای اسلامی منطقه و بر هم زننده ی وحدت جهان اسلام (که امام خمینی (قدس سره) بدان تأکید داشتند) می شود و دیگری بر عنصر بیداری و آگاهی شیعیان و ارائه ی الگویی انقلابی برای تمام مسلمانان جهان جهت مقابله با استکبار و امپریالیسم جهانی تأکید دارد و از برداشت های افراطی و التقاطی به دور است.

مباحث نظری

1)معنای انقلاب

انقلاب از حیث لغوی، عبارت است از برگشتن، از حالی به حال دیگر، دگرگون شدن، آشوب و شورش (عمید، 1373، 253). از حیث مفهومی نیز انقلاب به نوعی از کنش سیاسی جمعی و توده ای گفته می شود که در قالب منازعه ای خشونت آمیز برای قبضه ی قدرت دولتی در درون واحد سیاسی مستقلی شکل می گیرد (بشیریه، 1382، 193). اما این واژه در ساده ترین معنای آن، تلاش برای ایجاد و تحول بنیادین در سیستم حکومت است (لاکویر، 1378، 91). گلدستون انقلاب را تسخیر غیرقانونی و معمولاً خشونت آمیز قدرت به گونه ای که موجب تحول اساسی در نهادهای حکومت شود می داند (گلدستون، 1375، 82). هانا آرنت نیز انقلاب را دگرگونی به معنای آغازی تازه می داند که خشونت در آن برای رهایی از ستمگری به قصد استقرار آزادی است (آرنت، 1361، 47). در واقع در روند انقلاب ساقط شدن گروه حاکم توسط گروهی دیگر سبب بروز تحولات سیاسی و اجتماعی می شود (Brier and Calvert, 1982: p 11). در ترکیب «انقلاب اسلامی»، «اسلام»، هدف و «انقلاب» وسیله است. یعنی، مردم و رهبری انقلاب به وسیله انقلاب تلاش کردند تا مجدداً اسلام را به عنوان یک مکتب اجتماعی و سیاسی احیا نمایند (حشمت زاده، 1378، 33). بنابراین اضافه شدن صفت اسلام به انقلاب نشان گر خاص بودن ایدئولوژی حاکم بر آن است که در بازتاب انقلاب ایران تأثیرگذار است.

2)صدور انقلاب ــ بازتاب انقلاب (دورنماهای فرامرزی انقلاب)

یکی از مسایلی که درباره انقلاب ها مطرح می شود، مسأله ی تعامل انقلاب ها با محیط بین المللی می باشد. مخصوصاً اعتقاد انقلابیون بر این است که اصول انقلاب برای جوامع دیگر نیز کاربرد دارد. در واقع اگر آرمان های انقلاب، آرمان هایی جهانی و فطری نظیر عدالت، احیای تمدن بر اساس اندیشه خاص دینی یا ... باشد، امکان این گرایش به تکرار انقلاب در کشورهای دیگر افزایش می یابد. این حالت مربوط به صدور طبیعی انقلاب هاست. به عبارتی صدور انقلاب از طبیعت انقلاب ها برمی خیزد. انقلابیون در طول تاریخ همگی کوشیده اند که اصول انقلاب خود را ترویج دهند (گلدستون، 1385، 209) بر این اساس صدور انقلاب عبارت است از: سعی انقلابیون برای تبدیل پیام ها و رسالت بالقوه ی انقلاب به حالت بالفعل. به عبارتی انقلابیون می خواهند روح کلی مضامین انقلاب را که در حال حاضر در کشورشان تجسم یافته است، به حرکت درآورند و پیام ها و اهداف خود را در دیگر کشورها مجسم و علنی نمایند. بنابراین صدور انقلاب نقطه ی عطف را میسر می سازد و از این رهگذر انقلابیون انسجام خود را باز می یابند.
از آنجا که جوهره ی اصلی انقلاب ایران، مسائل دینی و اعتقادی بود و جهان گرایی و داشتن آرمان های جهانی از ویژگی های دین اسلام است، بدیهی است این انقلاب نیز نمی توانست نسبت به دورنماهای فراملی و اهداف منطقه ای بی توجه باشد. اهداف و دورنماهای فرامرزی انقلاب را به خوبی می توان در قانون اساسی و نیز در گفته های رهبران انقلاب مشاهده کرد. درمقدمه ی قانون اساسی آمده است: «قانون اساسی با توجه به محتوای انقلاب اسلامی ایران، که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود، زمینه ی تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می کند، به ویژه در گسترش روابط بین المللی با دیگر جنبش های اسلامی و مردمی، می کوشد راه حل تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم را در تمامی جهان فراهم آورد». در اصول 3، 11، 152 و 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر بُعد فرامرزی انقلاب تاکید شده است. در اصل سوم، از «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه ی مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان» با عنوان یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران یاد شده است. علاوه بر قانون اساسی، اهداف فرامرزی انقلاب ایران در قالب استراتژی صدور انقلاب، در سخنان امام خمینی (قدس سره) نیز نمایان است. «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم، چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم» (امام خمینی، 1358، 266). بنابراین صدور انقلاب به حقیقتی ناظر است که از یک سو، انقلاب را مکلف به توجه نسبت به امور مسلمانان و مستضعفان جهان می نمود و از طرف دیگر، ایدئولوژی انقلاب را به دیگر کشورها به عنوان مدل جدیدی از تغییرات بنیادین صادر می کرد. اصل صدور انقلاب تا حد زیادی وظیفه ی دستگاه دیپلماسی انقلاب را مشخص می کرد، به طوری که تدوین گران قانون اساسی، روح اصل «صدور انقلاب» را در مواردی از این قانون گنجاندند. در اوایل انقلاب در چگونگی راهبرد صدور انقلاب امام خمینی (قدس سره) بر صدور معنوی انقلاب تأکید کردند. از آن پس تا به حال، دولت ها کم و بیش، اصل صدور انقلاب را با استفاده از چهار استراتژی: «الگوسازی»، «تبلیغ و آگاه سازی»، «آموزش» و «حمایت از نهضت های آزادی بخش» در تعامل با دیگران به کار بستند (شنومی، 1388، 157).
از لحاظ حوزه ی آرمانی و محیط عمل، انقلاب ها دارای تفاوت های بارزی با یکدیگر می باشند که این به رسالت هر یک از آنها بستگی دارد (امرائی، 1383، 71). اما به طور کلی تمامی انقلاب هایی که داعیه ی جهانی دارند، طرح و برنامه ای برای تمام جهان ارائه می کنند که نشأت گرفته از ایدئولوژی انقلاب است. جهان شمولی ایدئولوژی این انقلاب ها تصویری از کمال یا سعادت بشری ارائه می کند و آن را به عنوان الگوی کامل و جامع به تمام جهان معرفی می کند. پدیده ی صدور انقلاب نیز از همین بحث منبعث می باشد (فلاح نژاد، 1384، 22 ــ 21). لذا عنصر خاص کننده ی انقلاب ایران که آن را از سایر انقلاب ها متمایز می سازد، مقوله ی ایدئولوژی است. در کانون این ایدئولوژی نیز تشیع قرار داشت که منجر به توجه ویژه ی شیعیان به آن شد.

3)ژئوپلیتیک

ژئوپلیتیک که معادل فارسی آن «سیاست جغرافیایی» است، رویکردی است در سیاست بین الملل که سعی دارد رفتار سیاسی و توانایی های نظامی را بر اساس محیط طبیعی نشان دهد. بر اساس این رویکرد، ژئوپلیتیک با درجات مختلف، بیان گر تأثیر قطعی جغرافیا بر امور تاریخی و سیاسی است. بیش از صد سال است که ژئوپلیتیک به عنوان یک ابزار مفهومی در ادبیات نظامی، سیاسی و روابط بین الملل به کار رفته است. از منظر ژئوپلیتیک، شناخت ابعاد جغرافیایی در فرایند تحقیق بر نظمی منطقی و در روند تحلیل بر بهره گیری از واقعیت هایی استوار است که در طول زمان در ارتباط با مفهوم قدرت آثار خود را در صحنه ی سیاسی یک محیط جغرافیایی بر جا نهاده اند (داداندیش، 1386، 78). ریمون آرون در کتاب جنگ و صلح، در تعریف خود، ژئوپلیتیک را عبارت از طراحی جغرافیایی روابط استراتژیک همراه با تحلیل جغرافیایی منابع و تفسیر نگرش های دیپلماتیک حاصل از حیات جوامع بشری و محیط زیست پیرامون آنها می داند (ولدانی، 1381، 2).
در تعاریف دیگر جغرافیا، قدرت و سیاست عناصر اصلی ژئوپلیتیک دانسته شده اند. ترکیب سه پارامتر جغرافیا، قدرت و سیاست الگوهای رفتاری گروه های متشکل انسانی را نسبت به یکدیگر تعیین می کند (حافظ نیا، 1386، 85). از این رو ژئوپلیتیک بیان گر تأثیر جغرافیا بر امور تاریخی و سیاسی است و توجه خود را عموماً بر عوامل جغرافیایی معطوف می دارد که در شکل گیری سیاست ها مؤثرند (هرسیج، 1388، 227).
از این منظر، ژئوپلیتیک دانش رقابت و گسترش حوزه ی نفوذ دولت ها و گروه های متشکل سیاسی است که در صدد کسب قدرت و تصرف ابزارها و اهرم ها و فرصت های جغرافیایی جهت افزایش امکان چیره شدن بر رقیب است. دولت ها برای کسب فرصت های بیشتر در مکان و فضای جغرافیایی به رقابت پرداخته، سعی می کنند نفوذ خود را در فضاهای جغرافیایی بیشتر توسعه داده و دیگر دولت ها را به قلمرو اعمال اراده ی خود بیفزاید. از این دیدگاه ژئوپلیتیک به مطالعه ی الگوهای رقابتی، فرصت ها و ابزارهای رقابت آمیز، انگیزه های رقابت و کارکردهای مکان و فضا به این امور و تأثیرگذاری آن بر فراز و فرود قدرت می پردازد (حافظ نیا، 1385، 17).

1 ــ 3)تعلق ژئوپلیتیک

منظور از تعلق ژئوپلیتیک یا حوزه ی نفوذ قلمرویی است که حق برتری سیاسی یا اقتصادی یک کشور در آن به رسمیت شناخته شده باشد (روشن و فرهادیان، 1381، 94). قلمروهای ژئوپلیتیک مرزهای جغرافیای سیاسی کشورها را درمی نوردند. ارزش ها و مزیت های کشورها در فضای جغرافیایی ماورای مرزهای آنها انتشار می یابند، انتشار آنها هم به صورت رسمی و هم به صورت غیررسمی انجام می پذیرد (حافظ نیا، 1385، 115). قلمرو ژئوپلیتیک و میزان نقش آفرینی یک واحد سیاسی، محصول توان و قدرت ملی آن است. به این ترتیب، یک واحد سیاسی نمی تواند به یک نسبت سایر کشورها و جوامع را تحت تأثیر قدرت خود قرار دهد. بنابراین حوزه ی اطلاق قدرت به نسبت قابلیت ها و توانایی های یک کشور در نوسان است (قوام، 1370، 88). این قابلیت ها ریشه در مسائل سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی یا دینی و ... دارد (روشندل، 1374، 93)، بنابراین کشورها در تلاش اند تا با ایجاد و گسترش قلمروها ژئوپلیتیک کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار دهند و میزان نقش آفرینی خود را در عرصه ی جهانی ارتقا دهند.
ایران از منظر جغرافیایی در مناطق استقرار شیعیان در اکثر مناطق با محدوده ی مرزهای سیاسی کشور منطبق است، ولی در برخی از مناطق قلمرو شیعه نشین به ماورای مرزهای سیاسی ایران نیز کشیده می شود (حافظ نیا، 1381، 20). در کنار این جمعیت های شیعه ــ که دنباله های اقلیتی پیوسته و بلافصل ایران در پیرامون محسوب می شوند ــ تعداد فراوانی شیعه مذهب نیز به شکل اکثریت یا اقلیت در فواصل دورتر و عمدتاً در کشورهای منطقه ی خاورمیانه و شبه قاره زندگی می کنند. مجموعه ی این گروه ها و جوامع شیعی را از نقطه نظر ژئوپلیتیک می توان مکمل های فضایی ایران در نظر گرفت که به حوزه ی نفوذ ایران تعلق دارند (حافظ نیا، 1388، 78). ساختار روابط ژئوپلیتیک بازتاب الگوهای رابطه بین کشورها بر اساس سطح قدرت آنهاست. این ساختار در قلمروهای جهانی و منطقه ای قابل شناسایی است. ساختار روابط ژئوپلیتیک مشابه مدل والرشتاین است. او با تأکید بر اقتصاد، سه بخش مرکز، نیمه پیرامون و پیرامون روابط میان کشورها را مشخص کرد. بر این اساس، ایران اگرچه یک قدرت منطقه ای محسوب شده و در منطقه ی نیمه پیرامون قرار دارد؛ اما اگر متغیر تشیع را در نظر بگیریم به صورت مرکزی در میان پیرامون های خود عمل می کند، بنابراین قلمرو نیمه ی پیرامون و پیرامون را می توان برای این مرکز یعنی ایران قائل شد. در این میان نیمه ی پیرامون شامل سه کشور عراق، بحرین و آذربایجان که اکثریت شیعه دارند، می شود. سایر کشورهای دارای جمعیت شیعه، نظیر لبنان، پاکستان، عربستان، ترکیه، هند، یمن، سوریه، کویت و امارات عربی متحده، به دلیل نداشتن اکثریت بالای شیعیان قلمرو پیرامون ایرانی را تشکیل می دهند (حافظ نیا، 1388، 80). بنابراین میزان بازتاب انقلاب ایران به تناسب قرار گرفتن کشورها در قلمرو نیمه ی پیرامونی یا پیرامونی است. کشورهایی که در نیمه ی پیرامون قرار گرفته اند بازتاب بیشتری از انقلاب ایران را دریافت کرده اند.

3 ــ 2)ژئوپلیتیک شیعه

در تحول دیدگاه های ژئوپلیتیک آثار تأثیرگذاری مذهب را می توان مشاهده کرد. در این عرصه حرکت احیاگرانه ی مذهب فضای ژئوپلیتیک جهانی را دست خوش تغییر ساخته است. این نکته به این معناست که امروزه شاهد شکل گیری بازیگری مؤثر عناصر مذهبی در عرصه ی ژئوپلیتیک هستیم. در این رویکرد ژئوپلیتیک آموزه ای است که به وسیله ی آن پدیده ی قدرت در چارچوب تمایزات و ویژگی های سرزمینی یا جغرافیایی مورد مطالعه قرار می گیرد. در این راستا، مذهب انکار نهایی اهمیت تقسیم بندی های سرزمینی محسوب می شود. محمد اقبال در این خصوص می گوید «اسلام به طور ماهوی غیر سرزمینی است» (سیمبر، 1385، 98 ــ 100).
دو رویداد مهم در عرصه ی ژئوپلیتیک منجر به پیوند میان اسلام و ژئوپلیتیک شد. نخست ظهور اسلام گرایی پس از برخورد اعراب و اسرائیل در قضیه ی فلسطین، به ویژه پس از جنگ شش روزه در منطقه ی خاورمیانه و پس از آن وقوع انقلاب اسلامی در ایران و در منطقه ی خلیج فارس که هر کدام به نوبه ی خود آثار مهمی در عرصه ی منطقه ای و بین المللی داشته اند (سیمبر، 1385، 109). لذا انقلاب اسلامی توانست اسلام را به عنوان یک پدیده ی ژئوپلیتیک در جهان مطرح سازد. بالتبع شیعی بودن انقلاب منجر شد تا در این میان تعریف شیعه به عنوان جایگاهی ژئوپلیتیکی در کانون توجه قرار گیرد، چرا که اولین بازتاب های انقلاب ایران کانون های شیعی جهان را تحت تأثیر قرار می داد.
توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادی در امر ژئوپلیتیک، حیطه های دیگری از همنشینی جغرافیایی را مطرح کرد. تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، دین اسلام را تنها یک ایدئولوژی مذهبی می شمردند، اما انقلاب ایران جنبه های بالقوه ی سیاسی آن را به فعلیت درآورد و تفکر شیعی با انسجام ساختاری خود در ایران، نشان داد که توانایی به ظهور رساندن یکی از بزرگ ترین انقلاب های تاریخ را دارد. این توانایی باعث شد که بسیاری از نهضت های آزادی بخش، به ویژه در منطقه ی آسیا و آفریقا، توجه خود را به ایران و ایدئولوژی اسلام معطوف کنند. این توجه در کشورهایی که از اکثریت مسلمان برخوردار بودند، شدتی بیشتر یافت و به گرایشی قوی تبدیل شد (صحفی، 1380، 71).
گراهام فولر در خصوص نقش انقلاب اسلامی می نویسد: «ایران می تواند در میان مسلمانان جهان به عنوان مرکز اخلاقی اسلام در تحکیم موقعیت خود موفقیت هایی کسب کند ... مسلماً این ایفای نقش مرکز اخلاقی اسلام در خدمت رفع نیازهای خود دولت نیز قرار می گیرد؛ اما اگر بتواند ادعا کند که در ایجاد نوعی خصلت اسلامی در سیاست های منطقه ای، قدرت اخلاقی منحصر به فرد است، می تواند یک ایدئولوژی پرداخته و یا منبع اقتداری برای سیاست خارجی خود فراهم آورد (فولر، 1373، 34).
بنابراین قدرت و پایداری انقلاب اسلامی این اندیشه و نظر را به وجود آورد که باید به ایدئولوژی های مذهبی و دیگر پارامترهای فرهنگی توجه کرد. وقوع انقلاب اسلامی ثابت کرد که این توانایی بیش از هر چیز از خصوصیت ذاتی تفکر تشیع و وجود اصل ولایت فقیه در آن ناشی می شود. تفکر و اصل «اجتهاد مستمر» ولایت در آیین شیعه موجب پویایی و انطباق فعال ایدئولوژی اسلامی با تحولات و تغییرات روز می شود (عزتی، 1371، 172 ــ 173).
فولر در این خصوص می نویسد: «فقط تشیع است که مبانی نظری امیدبخشی برای برخورد با مسأله ی به روز کردن اسلام دارد. بزرگ ترین منشأ اصلاح و تغییر در اسلام مفهوم اجتهاد است که ناظر بر رسیدن به داوری جدید و مستقل در مورد فقه اسلامی از طریق تفسیر اصول اساسی اسلام است (فولر، 1373، 311).
فرانسوا توال در بررسی خود درباره ی مفهوم ژئوپلیتیک شیعه اظهار می کند: درگیری های اخیر در دنیا همانند انقلاب اسلامی در ایران و یا رخدادهای لبنان، شیعه گری را به صورت یک عامل ژئوپلیتیک در خط مقدم صحنه ی بین المللی قرار داده است. وی در تحلیل کانون های نهضت شیعی دو نوع ژئوپلیتیک را برمی شمارد:
1)ژئوپلیتیک داخلی که عبارت است از: گستره و شدت تأثیرگذاری هر جامعه ی شیعی بر مجموعه ی تحولات و سیاست های داخلی یک کشور؛
2)ژئوپلیتیک خارجی که عبارت است از قدرت تأثیرگذاری جامعه ی شیعی بر تحولات و سیاست های منطقه ای و بین المللی.
از این نظر، او جوامع شیعی را به سه دسته تقسیم می کند: اول، آنهایی که تأثیر ژئوپلیتیکی چندانی، چه بر صحنه ی داخلی و چه بر سیاست های منطقه ای و بین المللی ندارند (جوامع شیعی اسماعیلی عمدتاً در این دسته جای می گیرند)؛ دسته ی دوم آنهایی هستند که بُرد ژئوپلیتیکی آنها به صحنه ی داخلی محدود می شود، مانند شیعیان عراق و پاکستان؛ و دسته ی سوم جوامعی هستند که هم تأثیرات ژئوپلیتیکی داخلی دارند و هم برد ژئوپلیتیکی خارجی. از این رو ایدئولوژی انقلابی ایران را می توان در دسته ی سوم قرار داد چرا که مرزهای داخلی را درنوردید و دل های شیعیان بسیاری را تسخیر کرد، هر چند ژئوپلیتیک شیعه تنها به جهان اسلام با تمام وسعت اش مربوط نمی شود. ژان پی یر شوونمان در کتاب سبز و سیاه اشاره می کند که مرکز ثقل جهان عرب، از بیست سال پیش، از مدیترانه به خلیج فارس منتقل شده است (توال، 1379، 6 ــ 15). اگر بخواهیم به تعبیر دیگر بیان کنیم به نظر می رسد انقلاب اسلامی منجر به آن شده که مرکز ثقل جهان عرب از مناطق کاملاً سنی به طرف مناطق شیعی ــ سنی کشیده شود. از جمله تأثیرات انقلاب ایران بر ژئوپلیتیک شیعه را می توان در ایجاد مرکزیت واحد و سازماندهی یکپارچه ای دانست که بتوان عنوان «بین الملل شیعه» را به آن اطلاق کرد. لذا انقلاب اسلامی قطبیت شیعی را در جهان پدیدار کرد. این امر نشان گر تأثیر انقلاب ایران در بازگشت شیعه در صحنه ی سیاسی جهان است. این فرصتی است برای جامعه ی شیعی که تبیین و ارائه ی الگویی انقلابی و استکبارستیز همراه با رفتارشناسی دقیق در عرصه ی بین مذهبی در درون اسلام برای همه ی مسلمانان جهان بپردازد و انسجام درونی خود را به همه ی جهان اسلام سرایت دهد و در این راستا بیداری اسلامی در کشورهای منطقه نهایت بهره برداری وحدت طلبانه ی اسلامی را بنماید.

پراکنش جغرافیایی شیعیان

در کتب لغتی نظیر قاموس، تاج العروس، لسان العرب، معیار اللغه، فرائداللغه و غیره کلمه ی شیعه به معنی اتباع و انصار و اعوان معنی شده و اصل آن از مشایعت است که به معنای مطاوعت و متابعت بوده و به هر قومی که در مورد امری اجتماع کرده و از فردی پیروی بنمایند، گفته می شود که شیعه ی او هستند (مشکوت کرمانی، 1385، 166). بنابراین، واژه ی «تشیع» از نظر لغت به معنای پیرو و انصار است و ریشه ی آن از مشایعت به معنی اطاعت و پیروی کردن است. این واژه اختصاصاً به پیروان امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و فرزندان معصوم آن حضرت هستند و به امامت آنها معتقدند. آغاز پیدایش شیعه را که برای اولین بار به عنوان شیعه علی (علیه السلام) شناخته شدند، همان زمان حیات پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باید دانست و جریان ظهور و پیشرفت دعوت اسلامی در بیست و سه سال زمان بعثت موجبات زیادی را در بر داشت که طبعاً پیدایش چنین جمعیتی را در میان یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایجاب می کرد (طباطبایی، 1384، 273).
از نظر تاریخی، اگرچه از کشورهای عربی و به طور مشخص از سرزمین عراق نشأت گرفت، اما به سرعت در ایران، پاکستان، افغانستان، بخش هایی از هند و دیگر کشورهای اسلامی گسترش یافت. مذهب تشیع از طریق عراق به ایران منتقل شد و ایرانیان از همان ابتدا از آن حمایت کردند. گرایش به تشیع در میان ایرانیان در قرن های متمادی استمرار داشت، به طوری که در دوره ی ایلخانان شمار زیادی از مردم ایران به خصوص در بخش های مرکزی بر مذهب تشیع بودند. دولت صفوی، پس از دولت های علویان در شمال ایران، مقطعی از دوره ی ایلخانی و نیز دولت سربداران و مرعشیان، نخستین دولت قدرتمند شیعه در ایران بود که مانع از تجاوز دولت عثمانی به مرزهای ایران شد.
تا این مقطع، شیعه کارکرد تاریخی خوبی داشت، اما از دوره ی قاجار مناسبات سیاسی ــ اجتماعی و اقتصادی جهان دگرگون شد. با این حال ایران به عنوان پایگاه اصلی تشیع در منطقه ی خاورمیانه، عامل مؤثری در جهت استقلال ایران به شمار می آمد. در تمام این دوره، تشیع نقش مهمی در استقلال ایران در برابر تجاوزات عثمانی و سپس غرب به عهده داشت. به گونه ای که تشیع در تمام این دوره، به صورت عامل ژئوپلیتیک مهم به شمار می آمد. اما اوج گرفتن حرکت غرب گرایانه در ایران بعد از مشروطه و دوره ی رضاشاه، از اهمیت آن کاست. تنها بعد از دهه ی هفتاد (1979) و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و جنگ داخلی در لبنان بود که، شیعه به عنوان یک عامل ژئوپلیتیک مطرح شد (سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1386، 187).
امروزه شیعه موضوعی ژئوپلیتیکی شده است؛ زیرا نقطه ی ثقل جغرافیایی شیعیان، مناطقی است که بر روابط قدرت بر سطح منطقه و جهان تأثیرگذار است. آنها خصوصاً در سواحل خلیج فارس و در حوزه های نفتی پراکنده شده اند (حدود 70 درصد جمعیت سواحل خلیج فارس شیعیان هستند)، که این خود بر اهمیت ژئوپلیتیکی آنها می افزاید (سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1386، 188 ــ 189). در حال حاضر جمعیت مسلمانان جهان به بیش از یک میلیارد نفر رسیده است و بر اساس آمارها شیعیان حداقل حدود 20 درصد این جمعیت یعنی جمعیتی بیش از دویست میلیون نفر را تشکیل داده اند.

بازتاب انقلاب اسلامی

شاید اولین پرسشی که در این خصوص به ذهن تبادر می کند این باشد که آیا انقلاب اسلامی ایران دارای بازتاب بوده است یا خیر؟ در میان مجموعه انقلاب های جهان، برخی انقلاب ها دارای بازتاب هستند. لازمه ی این انقلاب ها وجود سه خصوصیت می باشد:
1)انقلاب بزرگ باشد؛
2)انقلاب مبتنی بر یک ایدئولوژی فراملی باشد؛
3)انقلابی باشد که توسط صاحب نظران ذی صلاح، همچون متخصص حوزه ی مطالعات انقلاب، کارشناسان متخصص در این زمینه یا رجال سیاسی مورد تأیید قرار گیرند (خرمشاد، 1386، 58).
شعارها، اهداف، روش ها، محتوا و سابقه ی مشترک دینی انقلاب ایران نشان دهنده ی داشتن هر سه ویژگی پیش گفته اند. از این رو به صورت پدیده ای تأثیرگذار در جهان اسلام پدیدار شد (حشمت زاده، 1385، 289).
اتخاذ اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه منجر به رنگ باختن سایر ایدئولوژی ها نظیر ناسیونالیسم، کمونیسم و لیبرالیسم شد. از سوی دیگر اتکای انقلاب ایران به اسلام و تشیع جایگاه شیعیان جهان را از پیرامون به مرکز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل کرد (طاهری، 1388، 108).
بازتاب انقلاب اسلامی را می توان بر حسب نوع تأ‌ثیر بر دولت ها یا ملت ها تقسیم بندی کرد. بازتاب انقلاب اسلامی بر دولت های اسلامی متفاوت بود. هر دولتی که از اکثریت قوی تر شیعیان برخوردار بود یا دارای اقلیت نسبتاً چشمگیری از شیعیان بود، به خاطر هراس از شورش و خیزش مردمی در این کشورها، عکس العمل تندتری نشان داد، به طوری که رژیم بعثی عراق، که بر ملتی با اکثریت شیعه حکومت می کرد، با خصومت وصف ناپذیری با انقلاب اسلامی برخورد کرد و در نهایت هم جنگ بی رحمانه و بی امانی را علیه این نظام نوپا آغاز کرد. این شرایط با درجه ی کم تری در مورد بحرین و لبنان صادق بود. در عین حال هر قدر این دولت ها سیاست مستقل تری از غرب داشتند و به عبارت دیگر نوعی روش انقلابی در پیش گرفته بودند، مانند دولت های لیبی، الجزایر و یمن در اوان پیروزی انقلاب اسلامی سیاستی دوستانه تر با ایران انقلابی اتخاذ کردند. از طرف دیگر وضعیت جغرافیایی و میزان دوری و نزدیکی این دولت ها نیز اثرگذار بود. هر قدر از نظر جغرافیایی به ایران نزدیک تر بودند و خطر صدور انقلاب و نفوذ آن را از طریق مرزهای خود میان مردم بیشتر احساس می کردند، مواضع سخت تری اتخاذ می کردند.
از آنجا که انقلاب اسلامی، انقلابی مردمی و در واقع مردمی ترین انقلاب ها بود، طبیعتاً توجه ملت ها را بیشتر به خود جلب نموده و آنها را تحت تأثیر قرار داده است؛ لذا با نگرشی مثبت از آن استقبال کرده اند. این استقبال با درجاتی متفاوت عمومیت داشته است و به خلاف دولت های حاکم بر کشورها، که برخوردی منفی با انقلاب اسلامی داشته اند، ملت های مسلمان، به ویژه شیعیان، از انقلاب اسلامی استقبال کرده اند. از این رو با توجه به غلبه ی بعد فرهنگی انقلاب اسلامی، ملت ها و جوامعی که دارای وجوه مشترک فرهنگی بیشتری با ملت ایران بودند، تأثیرپذیری مثبت بیشتری داشته اند. بدین ترتیب ملت های مسلمان، به ویژه شیعیان، انقلاب را متعلق به خود می دانستند (محمدی، 1384، 54 ــ 56).
می توان اولین بازتاب شکل گیری نظام جمهوری اسلامی و تداوم اقتدرا آن را در افزایش اعتماد مسلمانان و به ویژه شیعیان دانست. در واقع آنچه آرنولد توین بی در کتاب تمدن در بوته ی آزمایش در سال 1949 پیش بینی کرده بود، با پیروزی انقلاب ایران عینیت یافت.
پان اسلامیسم خوابیده است، با این حال ما باید این امکان را در نظر داشته باشیم که اگر پرولتاریای جهان (مستضعفین) بر ضد سلطه ی غرب به شورش برخیزد و خواستار یک رهبری ضد غربی شود، این خفته بیدار خواهد شد. بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام و حتی اگر این روح به قدر خفتگان هفتگانه در خواب بوده باشد، اثر روحی محاسبه ناپذیری داشته باشد، زیرا ممکن است پژواک های یک عصر قهرمانی را منعکس سازد. اگر وضع کنونی بشر به یک جنگ نژادی منجر شود اسلام ممکن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند (توین بی، 117).
بازتاب انقلاب اسلامی بر شیعیان در ابعاد زیر بوده است:
1)انتقال از حاشیه به مرکز ثقل جهان اسلام؛
2)گرایش اسلام شناسان به شناخت بیشتر تشیع؛
3)گرایش غیرمسلمانان، حتی مسلمانان اهل سنت به مکتب تشیع؛
4)ایجاد روحیه ی انقلاب و الگوبرداری از انقلاب اسلامی در رویارویی با استکبار جهانی؛ پیدایش امواجی از اسلام سیاسی میان شیعیان که خواهان بخشی از قدرت و حکومت یا تمامی آن هستند (محمدی، 1384، 70).
انقلاب اسلامی جایگاه شیعیان را از حاشیه به مرکز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل کرد. شیعیانی که در طول چند قرن همواره در اقلیت و آماج حملات شدید تبلیغاتی، به ویژه توسط حکام و خلفای بلاد اسلامی بودند و با تکیه بر اصل تقیه حتی از بروز اندیشه های خود هراس داشتند، با این پیروزی جانی دوباره گرفتند و در صف اول مبارزه با امپریالیسم و استکبار ایستادند. شناخت اسلام از دید غیرمسلمانان، که قبلاً معطوف به شناخت تعالیم اسلامی با تعبیر اهل سنت و جماعت بود، تحول اساسی پیدا کرد و گرایش به درک اسلام از دید مکتب تشیع بیشتر شد. تعداد کسانی که از دریچه ی تشیع به دین اسلام گرویدند، به طور چشم گیری افزایش یافت. این امر حتی در مورد تغییر از مکاتب چهارگانه ی اهل سنت به مکتب جعفری هم صدق می کند؛ بدین معنا که شمار قابل توجهی از اهل سنت در اثر پیروزی انقلاب اسلامی علاقه ی جدی به شناخت واقعیت های مکتب تشیع پیدا کردند.
تنها در نیجریه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بیش از ده میلیون نفر به پیروان مکتب تشیع افزوده شد. در بسیاری از جوامع اسلامی همچون مالزی، اندونزی در خاور دور هم که قبل از پیروزی انقلاب نامی و اثری از مکتب تشیع دیده نمی شد، به تدریج اقلیت شیعه شکل گرفت و جایگاه مطلوبی میان مکتب های مختلف اسلامی پیدا کرد. از همه مهم تر تأثیر و بازتاب عظیمی بود که انقلاب اسلامی میان شیعیان لبنان به وجود آورد و آنها را که با وجود داشتن اکثریت نسبی، در شرایط سیاسی و اجتماعی اسفناکی به سر می بردند بیدار کرد. حزب الله لبنان به عنوان نماد خارجی بازتاب انقلاب اسلامی است. لبنان نه تنها به عنوان کانال حضور انقلاب اسلامی در کل جهان عرب بلکه مهم ترین کانال برای تأثیر بر مسأله ی قدس، فلسطین و منازعه ی اعراب و اسرائیل است (منوچهری، 1384، 69 ــ 67).
از سوی دیگر چنانچه در تقارن یا توالی انقلاب اسلامی ایران، حرکت سیاسی ــ اسلامی مشابهی در هر یک از کشورهای اسلامی اتفاق افتاده باشد، می توان این فرضیه را با قوت بیشتری بیان کرد که این امر معلول انقلاب اسلامی بوده است. مثلاً همزمان با انقلاب اسلامی در ایران، شیعیان عراق واکنش های وسیعی مشابه مردم ایران انجام دادند، که نشان گر اعتقاد آنها به انجام امری نظیر انقلاب ایران بود.
عراق به عنوان یک کشور مهم عربی و همسایه ی ایران با داشتن اکثریت شیعی و منابع عظیم نفتی از نقاط مهم تأثیر صدور انقلاب بود. در بحرین نیز با توجه به اکثریت شیعه و بازتاب انقلاب ایران بر شیعیان این کشور، امیر بحرین موقعیت خود را در خطر دید و فشار بر شیعیان را تشدید نمود.
بنابراین با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، کشورهای همجوار و منطقه ی خاورمیانه و جهان اسلام به طور خاص، و جهان به طور عام، تحت تأثیر عظمت این رخداد و پیام های جهانی و منطقه ای آن قرار گرفت. بنابراین، انقلاب اسلامی کانون پخش و تراوش اسلام گرایی قرار گرفت. یک بررسی مقایسه ای بین موزائیک فرهنگی منطقه و ژئوپلیتیک شیعه، قبل و بعد از وقوع انقلاب اسلامی، به خوبی نشان دهنده ی تغییرات بافت موزائیک منطقه ای خاورمیانه است (برزگر، 1382، 56).
از این رو بازتاب انقلاب را می توان در مرکزیت یافتن مبارزه ی شیعی نیز دانست؛ حضور بیشتر در مساجد و رونق گیری مساجد، استفاده از مسجد به عنوان سنگر برای مبارزه ی سیاسی، تغییر محتوای سخنرانان مذهبی، تأسیس سازمان های مذهبی و مبارز، اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه، الهام گیری از تاکتیک های مبارزاتی انقلاب اسلامی، بیان مطالبات اجرای شریعت اسلامی و احترام به شعائر مذهبی، بیداری اسلامی و اعتماد به نفس سیاسی (برزگر، 1382، 62).
عمدتاً بازتاب این انقلاب در مناطق مختلف چهار شکل داشته است که عبارتند از: بازتاب ملموس و چشمگیر (لبنان و بحرین)، تقویت و شتاب بخشیدن به جریان های سیاسی اسلامی (مصر، تونس، نیجریه، اتحاد جماهیر شوروی، پاکستان و فیلیپین)، برانگیختن ایدئولوژی و تفکر سیاسی اسلامی (مصر، سودان، مالزی و اندونزی) و فراهم شدن بهانه برای برخی از حکومت ها در سرکوبی جنبش های اسلامی مخالف (عراق، مصر، تونس و اندونزی) (اسپوزیتو، 1382، 331 ــ 330).
به نظر می رسد که انقلاب اسلامی ایران مهم ترین عامل ارتقای جایگاه شیعیان در ابعاد سیاسی (سهم بیشتر در قدرت)، اجتماعی (بهینه شدن وضعیت شهروندی) و فرهنگی (تقویت هویت شیعی) جامعه ی معاصر می باشد (حشمت زاده، 1388، 18).
انقلاب ایران موجب بیداری بسیاری از شیعیان شد و به ویژه به نسل جوان تر آگاهی سیاسی و جرأت و جسارت بیشتری نسبت به هویت و حقوق خود بخشید (اسپوزیتو، 1382، 20).
بیشترین بازتاب انقلاب ایران بر شیعیان لبنان بود، چرا که منجر شد تا جامعه ی غیرسیاسی این کشور به گونه ای فزاینده سیاسی شود. امام موسی صدر رهبر مذهبی لبنان، به تفسیر دوباره ای از نمادگرایی شیعی دست زد که با تفسیر انقلابی رهبری انقلاب ایران از اسلام مشابهت داشت. این رویکرد مؤید شکل گیری جنبش فعالانه ی اصلاحات اجتماعی و سیاسی (حرکت محرومین) بود؛ جنبشی که گروه شبه نظامی امل از درون آن نضج گرفت.
ایران همچنین موفق شد نمونه ای از انقلابی به رهبری روحانیون عرضه کند و الهام بخش مبارزه علیه امپریالیسم و استبداد شود. تصاویر رهبر ایران در خانه ها و خیابان ها ظاهر شد و نشریات حزب الله به عکس او مزین شد (اسپوزیتو، 1382، 22 ــ 21). مارتا بریل الکات می نویسد: «مطمئناً انقلاب ایران اثراتی داشت؛ حداقل برای کسانی که در آسیای مرکزی به رادیوهای موج کوتاه دسترسی داشتند، مدلی امروزی از جامعه ای اسلامی فراهم آورد که با شناخت تضعیف شده تر آنها از گذشته ی اسلامی خود هماهنگ بود (اسپوزیتو، 1382، 25). از همین رو احساسات احیاگرایانه ی اسلامی، به خصوص در میان شیعیان ترکمنستان و تاجیکستان افزایش یافت.

نتیجه گیری

می توان ژئوپلیتیک شیعه را به مثابه یک هلال شیعی از جنوب آسیا تا قلب شامات در لبنان ترسیم کرد. این هلال عمدتاً بر محور نظام اعتقادی شیعیان شکل گرفته که در اثر انقلاب اسلامی ایران حیاتی دوباره یافت. بیداری شیعیان منجر به تغییر نظم کهنه در جهان و به ویژه منطقه ی خاورمیانه شد، که بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی شکل گرفت. این بیداری چهره ی منطقه ی خلیج فارس را از درون متحول ساخت. از این رو پیروزی انقلاب منجر به بیداری و همبستگی میان شیعیان شد و نوعی آرمان و اهداف مشترک، منافع همگن، و احساس توانمندی و تأثیر بر نظام بین الملل را به عنوان یک بازیگر مستقل و قدرت مهم به وجود آورد. لذا انقلاب اسلامی ایران به دلیل جاذبیت در شعارها، اهداف، روش ها، محتوا و نتایج حرکت ها و سابقه ی مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیطی منطقه ای و بین المللی، پدیده ای اثرگذار بر ژئوپلیتیک شیعه بود. برداشتی شیعی از انقلاب به طور مستقیم و غیرمستقیم بر باورهای سیاسی و اجتماعی مسلمانان منطقه و جهان تأثیرگذار است و ارائه ی الگویی منسجم از آن می تواند به وحدت جهان اسلام بیفزاید و از تفکرات افراطی و التقاطی که منجر به دامن زدن اختلافات مذهبی در درون جهان اسلام می شود جلوگیری نماید.
منابع تحقیق :
1)احمدی، سیدعباس (1386)، جغرافیای شیعه؛ نگاهی به پراکنش جغرافیایی شیعیان، نشریه ی جام هفته، ش 382، سال نهم، مرداد ماه.
2)اسپوزیتو، جان ال (1382)، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه ی محسن مدیر شانه چی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
3)برزگر، ابراهیم (1382)، نظریه ی پخش و بازتاب انقلاب اسلامی، پژوهش حقوق و سیاست، ش 8، سال پنجم، بهار و تابستان.
4)برزگر، ابراهیم (1388)، پیش بینی تأثیرات انقلاب اسلامی ایران بر خاورمیانه، دانش سیاسی، ش اول، سال پنجم، بهار و تابستان.
5)بشیریه، حسین (1382)، آموزش دانش سیاسی، مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی، تهران، نگاه معاصر، چاپ سوم.
6)توآل، فرانسوا (1379)، ژئوپلیتیک شیعه، ترجمه ی علیرضا قاسم آقا، تهران، آمن.
7)توین بی، آرنولد (1362)، تمدن در بوته ی آزمایش، ترجمه ی یعقوب آژند، تهران، مولی.
8)جعفری ولدانی، اصغر (1388)، ژئوپلیتیک جدید دریای سرخ و خلیج فارس، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه.
9)حاجی یوسفی، امیرمحمد (1388)، هلال شیعی، فرصت ها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا، دانش سیاسی، ش اول، سال پنجم، بهار و تابستان.
10)حافظ نیا، محمدرضا (1385)، اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد، پاپلی.
11)حافظ نیا، محمدرضا و احمدی، سیدعباس (1388)، تبیین ژئوپلیتیکی اثرگذاری انقلاب اسلامی بر سیاسی شدن شیعیان جهان، فصلنامه ی شیعه شناسی، ش 25، س هفتم.
12)حافظ نیا، محمدرضا و دولت آبادی، محمود و افشردی، حسین (1386)، علائق ژئوپلیتیکی ایران در آسیای مرکزی و فرصت های پیش رو، فصلنامه ژئوپلیتیک، ش سوم، س سوم، پاییز.
13)حشمت زاده، محمدباقر (1385)، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
14)خرمشاد، محمدباقر (1386)، انقلاب اسلامی ایران و بازتاب آن در رویکردی نظری، اندیشه انقلاب اسلامی، ش اول، بهار.
15)داداندیش، پروین (1386)، گفتمان ژئوپلیتیک در آسیای مرکزی: عرصه های تعامل ایران و روسیه، فصلنامه ژئوپلیتیک، ش اول، سال سوم، بهار.
16)روشندل، جلیل (1374)، امنیت ملی و نظام بین المللی، تهران، سمت، 1374.
17)روشن، علی اصغر و فرهادیان، نورالله (1385)، فرهنگ اصطلاحات جغرافیای سیاسی ــ نظامی، تهران، دانشگاه امام حسین (علیه السلام).
18)سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح (1387)، ژئوپولیتیک منطقه ی خلیج فارس ــ با تأکید بر شیعیان، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
19)سیمبر، رضا (1385)، ژئوپلیتیک و مذهب در نظام بین الملل: راهبردها و تحولات، فصلنامه ژئوپلیتیک، ش سوم و چهارم، سال دوم، پاییز و زمستان.
20)طاهری، سیدمهدی (1388)، بازتاب انقلاب اسلامی بر شیعیان لبنان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
21)عزتی، عزت الله (1371)، ژئوپلیتیک، تهران، انتشارات سمت.
22)عسگری، سهراب (1387)، ژئوپلیتیک جهان اسلام؛ زمینه های واگرایی و بسترهای هم گرایی، فصلنامه علوم سیاسی، ش چهل و یکم، سال یازدهم، بهار.
23)عمید، حسن (1373)، فرهنگ عمید (دو جلدی)، ج اول، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم.
24)فولر، گراهام (1373)، قبله عالم، ژئوپلیتیک ایران، ترجمه ی عباس مخبر، نشر مرکز، چاپ دوم.
25)فلاح نژاد، علی (1384)، سیاست صدور انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
26)قوام، عبدالعلی (1370)، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، تهران، سمت.
27)صحفی، محمد (1380)، ژئوپلیتیک فرهنگی و مسأله ی امنیت ملی، نشر شمسا.
28)مشکوة کرمانی، احمد (1358)، تاریخ شیعه در ایران، تهران، نشر هادی مشکوة.
29)محمدی، منوچهر (1384)، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، فصلنامه ی مطالعات انقلاب اسلامی، ش دوم، پاییز.
30)هرسیج، حسین و تویسرکانی، مجتبی و جعفری، لیلا (1388)، ژئوپلیتیک قدرت نرم ایران، پژوهشنامه ی علوم سیاسی، ش دوم، سال چهارم.
31)شنومی، امان الله (1388)، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر تحولات سیاسی منطقه قفقاز، علوم سیاسی، ش چهل و هشتم، سال دوازدهم.
Yamani, 2008: 151
Escobar, Pepe (2007), "Shitestan", in Michel Korinam and John Laughland, eds., Shia Power: Next Target Iran? London: Vallentine Mitche; Academic.
منبع: پژوهش های اجتماعی اسلامی، دو ماهنامه ی علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط