نویسنده: حسین نجاتی
علائم و نشانه ها:
-ظهور آشفتگی در چهره،-اختلال در تنفس، دستگاه گوارش و معده،
-عرق کردن و انقباض بعضی از عضلات،
-ضعف در بدن و نگاههای خیره و وحشت زده،
-لرزه در بدن و گشاد شدن مردمک چشم،
-در مواردی تیک و سرفه عصبی،
-حالت تهوع و تغییر صدا،
-احساس فشار، خستگی، بی اشتهایی، بی خوابی و سردرد،
-اختلال عصبی و خارج شدن از تعادل،
-ترشحات زیاد و نفخ معده،
-وجود حالت خشم، دلهره، شکوه، تسلیم و گاهی حالت حمله در کودک،
-عدم احساس امنیت، اطمینان، اعتماد و کفایت،
-وجود حالت یاس، بغض، کینه، خشم سریع، افسردگی و پریشانی،
-ظهور حالت های مختلف عصبی در کودک،
-بی قراری و بهانه جویی،
-انتظار حمله های ناگهانی و پریشانی افکار،
-به وجود آمدن نوعی اجبار، واماندگی و بیم و هراس در کودک،
-وسواس، تردید، ترس شدید، اندوه و غم، شرم،
-دشمنی و خصومت، عناد و پرخاشگری،
-احساس حسادت، گناه و بی تصمیمی،
-گاهی بی جرأتی، توقع بی جا، بی تصمیمی، افکار آزاردهنده، احساس نوعی ترس از آتش افروزی،
-گاهی ضعف در حافظه و دقت و یا شدت در تخیل، اوهام و خیالبافی،
-تصور اشیاء غیرواقعی، ضعف ادراک، حالات عصبی، تلاش اجباری، انجام کارها به صورت تکراری،
-دست زدن به اصرار، سماجت، دلیل تراشی، منطق سازی، ایجاد رنج برای خود، سر و صدا و فریاد زدن،
-بیداری با پریشانی، داشتن دلشوره، فرار از کار و عدم آسایش،
-حالت تعرض و حمله، توقعات بی جا، بلند حرف زدن، کاستن روابط، خیره شدن به فرد و پرش افکار،
-پریدن از خواب و پرسشهای متعدد و پی درپی در کودک.
عوامل پدید آورنده:
-وجود اختلال و درگیری در زندگی خانوادگی کودک،-گاهی انتقاد دائم، بازخواست ها و سرزنش،
-احساس جدائی، وجود شکستهای پی در پی، قدرت طلبی، اختلافات
و درگیری های والدین،
-احساس قرار گرفتن در بن بست و تجربه های ترسناک در زندگی،
-قدرت طلبی، وجود مقررات دست و پاگیر، جدائی از والدین و نگرانی های مختلف،
-احساس عدم لیاقت، وحشت از دست دادن محبت، آرزوها و وجود تعارض و کشمکش،
-احساس گناه، پشیمانی، شرم، محرومیت و ناکامی،
-وسواس، خیالبافی، احساس عدم لیاقت، ترس ها، بدآموزی های عاطفی و وجود عشق،
-عدم تعادل جسمی، اختلال در وضع چهره، ضربان شدید قلب، اختلال در معده،
-عدم توان در جلب نظر برای خودنمایی،
-بیماری های پی در پی،
-حسادت و کمبود محبت و یا محبت افراطی،
-کمبود گلوکز و مواد غذایی،
-زشتی صورت و بدن،
-تحدید، خصومت و رنج بردن از چیزی مبهم.
چگونگی عملکرد:
-دوری از عوامل فشار، ایجاد تفاهم و دوستی و اصلاح محیط،-مساعد داشتن محیط، پذیرش کودک، نشان دادن مهر و محبت و ایجاد شرایط امن برای کودک،
-مهیا کردن نیازهای مختلف کودک، ایجاد زمینه های خودنمایی، دور کردن از حوادث و خبرهای وحشت زا،
-ایجاد زمینه برای آزادی کودک،
-محیط خانوادگی گرم و صمیمی، تأمین عاطفی و پرورش شخصیت کودک،
-ایجاد نظم، ارائه الگوهای مناسب و تعیین هدف،
-استقلال دادن به کودک، احترام به شخصیت کودک، تعدیل تمایلات نابجا،
-دور داشتن کودک از حسادت و عصبیت،
-نشکستن غرور، خدشه دار نکردن احساسات و عواطف کودک،
-عدم متارکه و محبت افراطی،
-یادگیری نحوه ایجاد آرامش به وسیله کودک،
-استراحت، تفریح، تغذیه کافی و مناسب،
-تنفس های عمیق و شکمی،
-زندگی در جمع، تغییر محیط، قرار گرفتن در محیط های شادی بخش و دوست داشتن با افراد آرامش دهنده،
-رفت و آمد با افراد و همسالان خوشرو و مهربان،
-اعمال محبت، جلوگیری از مواجه شدن با ترس، خودداری از فشار،
-جلوگیری از عادتهای ناروا،
-فراموشی و انکار غمها و تلقین های مثبت به خود،
-عقده گشایی به هر صورت، حل تضادهای درونی، تحمل و بردباری،
-ایجاد اعتماد بنفس و خود اتکائی، القا مثبت بودن به فرد مضطرب،
-دور داشتن کودک از گناه، لاف زنی و گزاف گویی،
-ذکر سخنان آرامش بخش و از میان بردن تبعیض،
-یاد دادن نحوه سالم فکر کردن،
-خواندن ادبیات شادی آفرین و انجام کارهای شادی بخش دیگر.
منبع: نجاتی، حسین، (1388)، روانشناسی کودک، تهران، نشر بیکران، چاپ دهم.
/ج