نویسنده: حسین نجاتی
علائم و نشانه ها:
-نادیده گرفتن ارزش ها و ضابطه های مرسوم،-عصبی و پرخاشگر،
-بهانه گیر، زودرنج و حساس،
-پرهیجان و لاقید،
-در تصمیم گیریها بی اراده و ضعیف عمل کردن،
-قبول و رعایت نظم و ترتیب با زحمت و دشواری،
-ضعف روحیه و احساس حسادت و ناامنی.
عوامل پدید آورنده:
-عدم رعایت نظم و انضباط در محیط خانوادگی به وسیله بزرگسالان و یادگیری کودک از آنها،-نبودن یک سیستم تربیتی صحیح در خانواده،
-گاهی خشم، اضطراب، ناامنی و حسادت،
-وجود تبعیض در خانواده و بی تفاوتی نسبت به خواسته های کودک،
-ضعف روحیه، بدبینی و سوءظن کودک،
-افراط در محبت و توقع زیاد،
-نابسامانی و تضاد خانوادگی،
-غیبت طولانی والدین،
-احساس عدم استقلال و امنیت به وسیله کودک،
-نبودن نظم و تربیت در خانواده و زندگی والدین،
-سهل انگاری و مسامحه در خواستن مسئولیت و رعایت نظم توسط کودک،
-عدم وجود الگوی مناسب که کودک پیروی کند از آن،
-سختگیری شدید رواداشتن نسبت به کودک.
چگونگی عملکرد:
-تنظیم برنامه ای در حد توان کودک و ایجاد زمینه مناسب برای رعایت آن به وسیله کودک،-آموزش مناسبات منظم و دوستانه و همین طور همکاری در کارهایی که انجام می شود با نظم و برنامه،
-آموزش رعایت نظم به کودک،
-تشویق و تقویت کودک هنگام رعایت نظم،
-ملزم کردن کودک به رعایت مقرراتی که ارتباط دارد به نظم و انضباط،
-نمونه عینی نظم بودن والدین برای کودک،
-نظم و تربیتی که از کودک توقع دارید باید متناسب باشد با رشد کودک،
-ابراز محبت و دادن پند و اندرز به کودک،
-سپردن مسئولیت هایی در حد توان کودک،
-برشمردن فواید نظم به نحوی که ضرورت رعایت آن عینی شود برای کودک،
-کودک را باید هدایت کرد به رعایت آگاهانه نظم(نه به زور و اجبار)،
-خودداری از تنبیه و سرزنش کودک،
-گذشت و نادیده گرفتن برخی بی نظمی های کم اهمیت.
منبع:نجاتی، حسین، (1388)، روانشناسی کودک، تهران، نشر بیکران، چاپ دهم.
/ج