نویسنده: علی پوریا
اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که بتواند ضمن قوامیت برای جامعه، هرگونه فشار و بحران های داخلی و بیرونی را به سادگی پشت سربگذارد و با قدرت، اقتصاد پویا و شکوفایی را به نمایش بگذارد و بامقابله با هر بحرانی اجازه ندهد استقلال جامعه با خطر مواجه شود.
تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند بسترسازی در عرصه های خودباوری و توانایی فکری و عملی، تولید ملی، کار و تلاش مفید، تامین منابع انسانی و مالی، سیاست گذاری، برنامه ریزی، کارآفرینی و مانند آن است تا همه نیازهای جامعه فراتر از تقاضا تولید و عرضه شود بی آنکه تحت تاثیر هرگونه فشار جوامع سلطه گر استکباری قرارگیرد و از پویایی و شکوفایی باز ماند.
در این میان تجارت به عنوان خرید و فروش و بازاریابی مواد و کالااز اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ زیرا افزون بر کارآفرینی مفید، بستر تولید و منابع مادی آن را فراهم می آورد و از سوی دیگر کالای تولید شده را به درستی در یک نظام مقبول عرضه می کند.
حتی اگر از این مسئله چشم پوشی کنیم و ارتباط تنگاتنگ دو متغیر اصلی جسم و روح و تن و روان را در انسان نادیده بگیریم، شکی نیست که جامعه انسانی، ساختاری است که قوام آن با عنصر اقتصاد است؛ زیرا آنچه انسان ها را گرد هم می آورد، عوامل متعددی است که یکی از اساسی ترین و اصلی ترین آنها، پاسخ گویی به نیازهای مادی از طریق تعاون و همکاری و احسان است.
خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار انسان، هنگامی که به توصیف و تحلیل و تبیین جامعه انسانی می پردازد، عنصر اقتصادی را به عنوان قوام و ستون جامعه معرفی می کند، (نساء آیه5) بگونه ای که اگر این عنصر در جامعه وجود نداشته باشد، آن جامعه از هم فرو می پاشد و افراد جامعه به جای همگرایی در مسیر واگرایی قرار می گیرند و از هم دور می شوند. در حقیقت ستون اصلی خیمه جامعه را اقتصاد و پاسخ گویی به نیازهای مادی افراد آن شکل می دهد؛ چرا که از نخستین دغدغه های انسانی پاسخ گویی به نیازهای مادی و اقتصادی از جمله امنیت غذایی است.
علم اقتصاد به جامعه انسانی کمک می کند تا در بهترین شکل و کمترین هزینه، آسایش خود را تامین کنند. از این رو این دانش در جایگاه بسیار ارزشمندی میان علوم دیگر قرار گرفته است. البته این بدان معنا نیست که علوم دیگر به این حوزه توجهی ندارد؛ چرا که علومی که انسان آن را فرا می گیرد به یکی از دو حوزه های جسمی و روانی او مرتبط است. بنابراین، بسیاری از دانش هایی که به ظاهر ارتباطی به علم اقتصاد ندارد، در حقیقت در راستای اهداف آن است و بسترهایی را برای ارتقای بهره گیری بهتر و بهینه بشر از مواهب زمینی فراهم می آورد. پس همه علوم به شکلی مرتبط با علم اقتصاد برای تامین بخشی از نیازهای خوشبختی بشر تولید و رشد یافته است.
بنابراین رشد و شکوفایی اقتصادی در گرو علوم بشری است؛ زیرا دانش های گوناگون به انسان کمک می کند تا به آرمان بلند خویش به عنوان خوشبختی و سعادت در شکل مطلوب و قابل تحقق در دنیا، برسد. بسیاری از علوم بشری به شکل مستقیم و برخی دیگر به شکل غیرمستقیم با حوزه اقتصادی ارتباط دارند. به عنوان نمونه دانش ریاضی کمک می کند تا انسان بتواند در مدل منطقی، مواد را در کنار هم قرار دهد و عناصر و یا کالای متناسب با نیاز بشر تولید کند. دانش های فیزیک و شیمی نیز در فرآیند تولید کالاو استفاده بهینه مواد و عناصر به کار گرفته می شود.
از جمله ماموریت هائی که خداوند برای انسان تعریف کرده، شناخت کامل هستی و تغییر و تصرف در آن برای خلقت چیزهایی است که بدان نیازمند است. از این رو از انسان ها خواسته است تا با تعقل و خردورزی قوانین حاکم بر هستی را کشف کنند و به تغییر و تصرف در آن پرداخته و در مسیر کمالی خود و جهان آن را به کار گیرند؛ چرا که ماموریت خلافت الهی انسان و آبادانی زمین (هود، آیه 61) جز از راه شناخت قوانین حاکم بر هستی و دانش آن، شدنی نیست. لذا خداوند بارها در آیات قرآنی بر تفکر و تدبر در آیات آفاقی و قوانین حاکم و جاری بر هستی تاکید می کند.
به هر حال، همه دانش های بشری در خدمت اقتصاد کلان بشری است که تامین کننده آسایش بلکه آرامش انسانی است. اما در این میان برخی از مباحث به عنوان مسایل علم اقتصاد مطرح است که بطور مستقیم تامین کننده این حوزه است. از جمله این مسایل می توان به سرمایه مادی، نیروی کار، منابع زمینی، عرضه و تقاضا، هزینه، اشتغال، تورم، رکود و مانند آن اشاره کرد.
مجموعه اموری که اقتصاد را بطور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد، بسیار است، اما بی گمان نیروی کار، منابع مادی و سرمایه در کنار عرضه و توزیع کالاو خدمات آن از مهم ترین آنها به شمار می آید. برای تحقق یک اقتصاد شکوفا و پویا توجه به عناصری چون مدیریت دقیق و عالمانه منابع مالی و بهبود فضای کسب و کار و همچنین توزیع و بازاریابی و عرضه متناسب، لازم و ضروری است.
کارآفرینی به معنای آفرینش کارهای مفید و سازنده است که در مسیر رشد و شکوفایی اقتصادی، تاثیرگذار باشد. بنابراین، هرگونه اشتغال زایی مورد نظر نیست. چه بسا اشتغال زایی ای که معنایی جز سرکاری نیست. اینکه شماری افراد را برای یک کار بیهوده مشغول سازیم به معنای اشتغال زایی و کارآفرینی نیست. برخی از دولت ها به جای کارآفرینی تنها توجه به اشتغال زایی دارند که به معنای مشغول سازی افراد جامعه و نیروی کار است. دولتی در دوره قاجار کارگران را در کندن قناتی به کار گرفت. روزها این مقنی ها در کویر چاه می کندند و به آبی نمی رسیدند. بعد از مدتی کارگران گفتند: این چاه به آب نمی رسد. صدراعظم وقت لبخندی زد و گفت: شما بکنید! این چاه اگر برای ما آب ندارد، برای شما که نان دارد. شما کارتان را بکنید و مزدتان را بگیرید.
این نوع اشتغال زایی، همان سرکار گذاشتن است که نوعی کارآفرینی غیرمفید و غیرتولیدی است که اقتصاد سالم را ایجاد نمی کند بلکه دهان بیکاران را می دوزد و هزینه سیاسی را در کوتاه مدت کاهش می دهد، ولی در بلندمدت همان گونه که اقتصاد را با بحران مواجه خواهد کرد، هزینه سیاسی را چندین برابر افزایش خواهد داد.
تجارت و بازرگانی، عامل رشد و شکوفایی اقتصادی تجارت و بازرگانی به سبب آن که کارآفرینی و اشتغال زایی واقعی است، نه تنها در گردش سالم اقتصاد جامعه کمک می کند، بلکه عامل رشد و شکوفایی اقتصادی جامعه و تحقق اقتصاد مقاومتی خواهد بود به شرط اینکه به درستی مفهوم آن شناخته و به کار گرفته شود.
تجارت و بازرگانی به معنای داد و ستد و بازاریابی کالاو خدمات است. تاجر و بازرگان با ارتباط گیری با مناطق مختلف و اقشار گوناگون جامعه یا جوامع دیگر بر آن است تا منابع مورد نیاز تولید را تهیه و تامین و در اختیار تولیدگران قرار دهد و یا کالای تولیدی را در جامعه عرضه کند و به دست خریدار برساند.
تجارت در علم اقتصاد، انتقال مالکیت کالاو خدمات از یک شخص یا نهاد به دیگری به ازای دریافت چیزی از خریدار است. به طور کلی تجارت هرگونه عمل قابل سنجش و اندازه گیری مادی است که اشخاص در مقابل کالایا خدمتی، کالایا خدمتی را واگذار نموده و هر دو طرف به هنگام این عمل راضی باشند. تجارت به دو قسمت تجارت داخلی و تجارت خارجی تقسیم می شود.
البته در عرف، معمولابه تبادل کالاها یا خدمات، تجارت اطلاق می شود. برای بهتر معامله کردن در زمان لازم و محدود، نیاز به اطلاعات و مدیریت کردن اطلاعات جهت رسیدن به هدف است. تجارت، سازوکاری است که هسته سرمایه داری را تشکیل می دهد.
در فرهنگ قرآنی برای بیان این مفهوم واژگانی چون بیع، تجارت و شراء به کار رفته است. از نظر قرآن، یکی از عوامل اصلاح جامعه، تجارت و داد و ستد عادلانه است (اعراف، آیه 85) چرا که یکی از محورهای اصلی اقتصاد را تجارت و داد و ستد در کنار تولید و مصرف تشکیل می دهد، زیرا همان اندازه که تولید در شکوفایی اقتصادی نقش دارد و اصلاح تولید به معنای اصلاح اقتصاد و سلامت اقتصاد و جامعه دارد، همچنین توزیع درست کالاکه از طریق داد و ستد و تجارت انجام می گیرد، نقش اساسی در سلامت اقتصادی و رشد آن و نیز سلامت جامعه دارد.
به سخن دیگر، اقتصاد در سه محور اصلی تولید، توزیع و مصرف شکل می گیرد. اصلاح هر یک از این سه مرحله به معنای اصلاح اقتصاد و در نتیجه اصلاح جامعه است، زیرا قوام جامعه به اقتصاد است بنابراین سلامت و اصلاح تجارت و داد و ستد و توزیع به معنای اصلاح اقتصاد و جامعه خواهد بود.
خداوند در آیه 29 سوره نساء می فرماید که تجارت و مبادلات اقتصادی مشروع، مایه حفظ جامعه از تباهی و نابودی است، زیرا انسان با تصرفات باطل در اموال و داد و ستدها، خود را به گناه و تباهی می افکند و نابودی خود و جامعه را رقم می زند.(مجمع البیان، ج3-4، ص60)
از نظر قرآن، سلامت و اصلاح جامعه در گرو سلامت اعتقادی و اقتصادی جامعه است. از این رو همواره برسلامت و صحت اقتصاد در کنار اعتقادات تاکید کرده است و پیامبران خود را مامور اصلاح عقاید و اقتصاد مردم معرفی می کند تا جامعه بر اساس آن مدیریت شود. (بقره، آیات 1 تا 5، حدید، آیه 25، اعراف، آیه 85)
سلامت اقتصادی جامعه در گرو اصلاح و سلامت در سه حوزه اصلی یعنی تولید و توزیع و مصرف است که فرآیند اقتصاد را شکل می دهد. آموزه های قرآنی در سه حوزه دستورالعمل مشخص و برنامه ها و احکام روشنی دارد. اینکه چگونه می بایست کالاتولید شود که طیب و پاک باشد و موجبات فساد و تباهی انسان و جهان نشود، اینکه به درستی و عادلانه براساس کیل و پیمانه و ترازو از طریق داد و ستد و تجارت توزیع شود (انعام، آیه 152؛ اعراف، آیه 85) و اینکه به درستی به دور از هرگونه اسراف و تبذیر و مانند آن مصرف شود. (اعراف، آیه 31؛ اسراء آیه 27)
اگر تولید براساس مدل و سازوکار عقلانی و وحیانی انجام گیرد، موجب رشد و شکوفایی اقتصادی خواهد بود. به عنوان نمونه کیفیت در تولید محصول موجب می شود تا کالابه درستی مورد استفاده قرار گیرد و اعتماد خریدار جلب شود و گردش اقتصادی و جریان سالم آن از تولید تا مصرف در شکل درستی انجام گیرد و رشد اقتصادی را سبب شود.
در حوزه تجارت و بازرگانی نیز می بایست کالایا منابع مادی تولید یا حتی خدمات موردنیاز، به آسانی در همه جا به شکل عادلانه و با سود متناسب در اختیار خریداران قرار گیرد تا ضمن اعتماد عمومی جامعه به توزیع عادلانه، گردش و جریان سالم اقتصادی تحقق یابد.
اصولا اسلام برگردش سالم اقتصاد و ثروت و منابع تاکید دارد. اگر در آیه 7 سوره حشر یا آیه نخست سوره انفال یا آیات دیگر قرآنی بر اصول و سازوکارهایی خاص تاکید شده است تنها برای تحقق همین گردش سالم و عادلانه ثروت و منابع درمیان همه اقشار مختلف جامعه است. تاکید بر حرمت اسراف و تبذیر در مصرف در کنار انفاق و احسان نیز برای تحقق همین هدف تبیین و توصیه شده است؛ زیرا خداوند می خواهد تا کالاو منابع مالی و مادی به شکلی درست مصرف شود و دیگر نیازمندان نیز از کنار آن بهره خود را ببرند؛ زیرا اگر اسراف و تبذیری صورت نگیرد، کالای زاید و غیرموردنیاز از سوی افراد به شکل احسان و انفاق به دیگر نیازمندان بخشیده می شود که خود عامل گردش سالم و عادلانه اقتصاد است.
به سخن دیگر، از آن جایی که اقتصاد مایه قوام جامعه است و اصلاح و سلامت آن به معنای اصلاح و جامعه خواهد بود، هرگونه تخریب و فساد در یکی از حوزه سه گانه اصلی اقتصاد از تولید تا توزیع تا مصرف به معنای تخریب و فساد در جامعه خواهد بود.
براین اساس، تجارت باید به گونه ای باشد که اقتصاد جامعه در مسیر رشدی و سلامت و اصلاح خود قرار گیرد. از این رو خداوند هرگونه تجارت و بازرگانی که فسادی را موجب شود حرام و باطل دانسته است.
بازرگانان در جامعه اسلامی همان گونه که موظف هستند دادوستدهایشان عادلانه و براساس معیارهای پذیرفته شده ای چون ترازو و کیل و پیمانه باشد و از کم فروشی و گران فروشی خودداری کنند و از کیفیت کالاو خدمات کم نگذارند (هود، آیه 85؛ شعراء، آیه 183) همچنین می بایست به گونه ای عمل کنند که اقتصاد جامعه تقویت شود نه آنکه با واردات کالاهای بی کیفیت و یا موجود در بازار اسلامی، روند تولید و یا مصرف کالارا در جامعه اسلامی با اختلال و فساد مواجه سازند؛ چرا که اینگونه رفتار تجار، به عنوان فساد و افساد در زمین شناخته می شود؛ زیرا ارزش تجارت در اسلام به آن است که در خدمت جامعه اسلامی باشد و هرگاه عاملی برای بحران و اختلال اقتصاد جامعه اسلامی شود، در آن صورت گناه و حرام و باطل خواهد بود؛ چنان که داد و ستد ربوی (بقره، آیه 275) یا خرید و فروش کالاهای زیانباری چون شراب و غنای حرام و مواد مخدر و مانند آن گناه و باطل است.
بازرگانی سالم و صحیح در جامعه اسلامی اگر تحقق یابد، تولید و رشد اقتصادی را به همراه خواهد داشت و اقتصاد مقاومتی را در جامعه شکل می دهد. بازرگانی سالم و اسلامی می تواند موجب کارآفرینی باشد و تولید کالارا به مقدار بسیار زیاد افزایش دهد به گونه ای که هیچ گونه نیاز اقتصادی به بیرون از جامعه اسلامی معنا و مفهومی نداشته باشد.
همان گونه که با مدیریت منابع، می توان حوزه کسب و کار را افزایش داد می توان با بهبود و اصلاح بازرگانی و تجارت سالم، عرضه و توزیع را بهبود بخشید.
مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند که تولید گران، می بایست برای بهبود اقتصاد ملی، تولیدات با کیفیت داشته باشند تا مردم به خرید کالای داخلی رغبت پیدا کنند و از مصرف هر کالای خارجی پرهیز نمایند، زیرا مردم می دانند که مصرف کالای خارجی یعنی بیکاری یک کارگر ایرانی، اما کارآفرینان هم بدانند که رغبت مردم به مصرف کالاهای داخلی با شعار تحقق نمی یابد بلکه نیازمند افزایش کیفیت این کالاهاست.
البته در این میان نقش تجار و بازرگانان نیز بسیار مهم و اساسی است، زیرا این بازرگانان هستند که هم می توانند کالاهای با کیفیت ملی را صادر کنند و هم می توانند کارآفرینی نموده و با جلوگیری از واردات نسبت به کالای تولید داخلی گام بلندی برای تولید ملی و رشد آن بردارند؛ چرا که واردات بی رویه و بی منطق، «ضرر و خطری بزرگ» برای جامعه اسلامی است و قوام جامعه یعنی اقتصاد آن را با بحران و مشکل مواجه می سازد.
در اسلام، شرط تجارت این است که از اموری پرهیز کند که عامل به هم زدن اقتصاد جامعه و فساد در آن است. این امور می تواند مسائلی چون ربا و عیب پوشی از کالاباشد یا می تواند واردات یا صادراتی باشد که به اقتصاد ملی جامعه اسلامی ضرر می رساند. پیامبر خدا(ص) فرمود: کسی که خرید و فروش می کند باید از پنج کار دوری ورزد وگرنه نباید خرید و فروش کند: ربا، سوگند، پوشاندن عیب کالا، تعریف و تبلیغ در موقع فروش و بدگویی از کالادر موقع خرید آن. (بحارالانوار ج 103، ص 95، حدیث 18 منتخب میزان الحکمه ، ص 88) همچنین آن حضرت فرمود: پاکیزه ترین شغل، شغل بازرگانانی است که چون سخنی گویند دروغ نگویند و هرگاه امانتی به آنها سپرده شود، خیانت نکنند و هرگاه وعده دهند، خلف وعده نکنند و وقتی چیزی می خرند، از آن نکوهش نکنند و وقتی چیزی می فروشند، تعریف و تبلیغ نکنند و هرگاه بدهکارند (در پرداخت بدهی خود)، تعلل نورزند و هرگاه طلبکار باشند (برای گرفتن طلب خود)، فشار نیاورند. (کنزالعمال حدیث 9340، 9341؛ منتخب میزان الحکمه ، ص 094)
آنچه بیان شد کلیاتی از بازرگانی عادلانه بود که تمامیت آن زمانی تحقق می یابد که این اعمال تجاری با توجه به قوام بودن اقتصاد برای جامعه انجام گیرد. مراعات این اصول زمانی مفید خواهد بود که اصل حمایت از جامعه در آن مراعات شود؛ چرا که جهاد در اسلام افزون بر جهاد با شمشیر، جهادهای دیگری چون علمی و فرهنگی و اقتصادی و مالی و مانند آن است. بنابراین مجاهد واقعی، کسی ا ست که از اصول جامعه خود از جمله آن چیزی که مایه قوام آن است حمایت و دفاع کند. تاجر اسلامی همواره مدافع اقتصاد اسلامی جامعه خود است و بر آن است تا اقتصاد ملی رشد و شکوفا شود و تنها به سود شخصی خود نمی اندیشد و به خود اجازه نمی دهد تا کالایی را وارد کند که در بازار اسلامی وجود دارد؛ زیرا می داند که با این کار تولید داخلی و ملی را تضعیف می کند.به سخن دیگر، روح حاکم بر همه حوزه ها از جمله حوزه اقتصاد دفاع از جامعه اسلامی و حمایت از رشد و شکوفایی آن است. تجار و بازرگانانی که به این روح اسلامی ایمان دارند، در خدمت اقتصاد اسلامی و اقتصاد مقاومتی هستند و با تدبیر و مدیریت عقلانی و عقلایی می کوشند تا تولید داخلی و ملی افزایش و بهبود یابد و جامعه از اقتصادی شکوفا و رو به رشد بهره مند شود.
منبع: روزنامه کیهان
تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند بسترسازی در عرصه های خودباوری و توانایی فکری و عملی، تولید ملی، کار و تلاش مفید، تامین منابع انسانی و مالی، سیاست گذاری، برنامه ریزی، کارآفرینی و مانند آن است تا همه نیازهای جامعه فراتر از تقاضا تولید و عرضه شود بی آنکه تحت تاثیر هرگونه فشار جوامع سلطه گر استکباری قرارگیرد و از پویایی و شکوفایی باز ماند.
در این میان تجارت به عنوان خرید و فروش و بازاریابی مواد و کالااز اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ زیرا افزون بر کارآفرینی مفید، بستر تولید و منابع مادی آن را فراهم می آورد و از سوی دیگر کالای تولید شده را به درستی در یک نظام مقبول عرضه می کند.
اقتصاد، قوام جامعه انسانی
اقتصاد، هنر بهره مندی درست و کامل از مواهب زمینی برای پاسخ گویی به همه نیازهای انسانی است. از این رو، این دانش تلاش می کند تا با کمترین هزینه با تخصیص بهینه منابع محدود، به نیازهای نامحدود انسان در بهترین شکل ممکن پاسخ دهد. هر چند که نیازهایی که اقتصاد به آن پاسخ می دهد به حوزه مادی و جنبه خاکی بشر توجه دارد، ولی از آنجایی که انسان ترکیبی از ماده و روح است، پاسخ گویی به این بخش مادی، پاسخ گویی به نیازهای روحی و روانی انسان نیز هست؛ چرا که آسایش و تامین نیازهای مادی، به روان انسان این امکان را می دهد تا در بستری مناسب به رشد و تعالی و تکاملی خود ادامه دهد.حتی اگر از این مسئله چشم پوشی کنیم و ارتباط تنگاتنگ دو متغیر اصلی جسم و روح و تن و روان را در انسان نادیده بگیریم، شکی نیست که جامعه انسانی، ساختاری است که قوام آن با عنصر اقتصاد است؛ زیرا آنچه انسان ها را گرد هم می آورد، عوامل متعددی است که یکی از اساسی ترین و اصلی ترین آنها، پاسخ گویی به نیازهای مادی از طریق تعاون و همکاری و احسان است.
خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار انسان، هنگامی که به توصیف و تحلیل و تبیین جامعه انسانی می پردازد، عنصر اقتصادی را به عنوان قوام و ستون جامعه معرفی می کند، (نساء آیه5) بگونه ای که اگر این عنصر در جامعه وجود نداشته باشد، آن جامعه از هم فرو می پاشد و افراد جامعه به جای همگرایی در مسیر واگرایی قرار می گیرند و از هم دور می شوند. در حقیقت ستون اصلی خیمه جامعه را اقتصاد و پاسخ گویی به نیازهای مادی افراد آن شکل می دهد؛ چرا که از نخستین دغدغه های انسانی پاسخ گویی به نیازهای مادی و اقتصادی از جمله امنیت غذایی است.
علوم بشری در خدمت اقتصاد و آسایش بشری
انسان ها هنگامی که به فضیلت سعادت و خوشبختی توجه پیدا می کنند و می خواهند به آن برسند در مولفه اصلی آن، دو عنصر آرامش و آسایش را مد نظر قرار می دهند. این بدان معناست که شاخصه خوشبختی و سعادت برای انسان، پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و روانی و مادی و جسمانی است. البته پایداری این دو عنصر و مولفه برای آنان دارای ارزش بسیار بالائی است، ولی تامین نسبی آن در جهان متغیر مادی خودنوعی خوشبختی است که برای تحقق آن در دنیا تلاش می کنند.علم اقتصاد به جامعه انسانی کمک می کند تا در بهترین شکل و کمترین هزینه، آسایش خود را تامین کنند. از این رو این دانش در جایگاه بسیار ارزشمندی میان علوم دیگر قرار گرفته است. البته این بدان معنا نیست که علوم دیگر به این حوزه توجهی ندارد؛ چرا که علومی که انسان آن را فرا می گیرد به یکی از دو حوزه های جسمی و روانی او مرتبط است. بنابراین، بسیاری از دانش هایی که به ظاهر ارتباطی به علم اقتصاد ندارد، در حقیقت در راستای اهداف آن است و بسترهایی را برای ارتقای بهره گیری بهتر و بهینه بشر از مواهب زمینی فراهم می آورد. پس همه علوم به شکلی مرتبط با علم اقتصاد برای تامین بخشی از نیازهای خوشبختی بشر تولید و رشد یافته است.
بنابراین رشد و شکوفایی اقتصادی در گرو علوم بشری است؛ زیرا دانش های گوناگون به انسان کمک می کند تا به آرمان بلند خویش به عنوان خوشبختی و سعادت در شکل مطلوب و قابل تحقق در دنیا، برسد. بسیاری از علوم بشری به شکل مستقیم و برخی دیگر به شکل غیرمستقیم با حوزه اقتصادی ارتباط دارند. به عنوان نمونه دانش ریاضی کمک می کند تا انسان بتواند در مدل منطقی، مواد را در کنار هم قرار دهد و عناصر و یا کالای متناسب با نیاز بشر تولید کند. دانش های فیزیک و شیمی نیز در فرآیند تولید کالاو استفاده بهینه مواد و عناصر به کار گرفته می شود.
از جمله ماموریت هائی که خداوند برای انسان تعریف کرده، شناخت کامل هستی و تغییر و تصرف در آن برای خلقت چیزهایی است که بدان نیازمند است. از این رو از انسان ها خواسته است تا با تعقل و خردورزی قوانین حاکم بر هستی را کشف کنند و به تغییر و تصرف در آن پرداخته و در مسیر کمالی خود و جهان آن را به کار گیرند؛ چرا که ماموریت خلافت الهی انسان و آبادانی زمین (هود، آیه 61) جز از راه شناخت قوانین حاکم بر هستی و دانش آن، شدنی نیست. لذا خداوند بارها در آیات قرآنی بر تفکر و تدبر در آیات آفاقی و قوانین حاکم و جاری بر هستی تاکید می کند.
مولفه های اقتصادی
آنچه مولفه های اقتصادی را تشکیل می دهد، دامنه وسیعی از علوم بشری را شامل می شود، چرا که شناخت نظام هستی و پذیرش عدالت در آن نیازمند علوم عقلانی چون فلسفه و ریاضی است. فلسفه به انسان کمک می کند تا نظام حکیمانه و هدفمند هستی را بشناسد و خود را به عنوان جزیی از این نظام در یک مسیر هدفمند شناسایی و تعریف کند. فلسفه و دانش ریاضی نیز نظام عادلانه حاکم بر هستی را درمی یابد و قوانین حاکم و ثابت را شناسایی می کند و این امکان را به بشر می دهد تا تصرفات و تغییرات را در چارچوب نظام عادلانه و ثابت انجام دهد و کلیات را همواره در تغییرات مدنظر قرار دهد تا دچار فساد و تباهی در محیط زیست و در نتیجه انسان نشده و تغییرات، منجر به نابودی بشر نشود.به هر حال، همه دانش های بشری در خدمت اقتصاد کلان بشری است که تامین کننده آسایش بلکه آرامش انسانی است. اما در این میان برخی از مباحث به عنوان مسایل علم اقتصاد مطرح است که بطور مستقیم تامین کننده این حوزه است. از جمله این مسایل می توان به سرمایه مادی، نیروی کار، منابع زمینی، عرضه و تقاضا، هزینه، اشتغال، تورم، رکود و مانند آن اشاره کرد.
مجموعه اموری که اقتصاد را بطور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد، بسیار است، اما بی گمان نیروی کار، منابع مادی و سرمایه در کنار عرضه و توزیع کالاو خدمات آن از مهم ترین آنها به شمار می آید. برای تحقق یک اقتصاد شکوفا و پویا توجه به عناصری چون مدیریت دقیق و عالمانه منابع مالی و بهبود فضای کسب و کار و همچنین توزیع و بازاریابی و عرضه متناسب، لازم و ضروری است.
کارآفرینی مفید
اقتصاد مقاومتی زمانی شکل می گیرد که از همه منابع مادی و انسانی به درستی بهره گرفته شود و مدیریت دقیق و عالمانه مالی انجام گیرد و فضای کسب و کار بهبود یابد و کارگران خبره و کارشناس در هر بخشی به کار گرفته شوند؛ زیرا در این صورت هرگونه فشار بیرونی را می تواند به سادگی دفع کند و بی توجه به منابع خارجی که سلطه گران به عنوان اهرم فشار به کار می گیرند، خود مستقل به روند رو به رشد خود ادامه دهد.کارآفرینی به معنای آفرینش کارهای مفید و سازنده است که در مسیر رشد و شکوفایی اقتصادی، تاثیرگذار باشد. بنابراین، هرگونه اشتغال زایی مورد نظر نیست. چه بسا اشتغال زایی ای که معنایی جز سرکاری نیست. اینکه شماری افراد را برای یک کار بیهوده مشغول سازیم به معنای اشتغال زایی و کارآفرینی نیست. برخی از دولت ها به جای کارآفرینی تنها توجه به اشتغال زایی دارند که به معنای مشغول سازی افراد جامعه و نیروی کار است. دولتی در دوره قاجار کارگران را در کندن قناتی به کار گرفت. روزها این مقنی ها در کویر چاه می کندند و به آبی نمی رسیدند. بعد از مدتی کارگران گفتند: این چاه به آب نمی رسد. صدراعظم وقت لبخندی زد و گفت: شما بکنید! این چاه اگر برای ما آب ندارد، برای شما که نان دارد. شما کارتان را بکنید و مزدتان را بگیرید.
این نوع اشتغال زایی، همان سرکار گذاشتن است که نوعی کارآفرینی غیرمفید و غیرتولیدی است که اقتصاد سالم را ایجاد نمی کند بلکه دهان بیکاران را می دوزد و هزینه سیاسی را در کوتاه مدت کاهش می دهد، ولی در بلندمدت همان گونه که اقتصاد را با بحران مواجه خواهد کرد، هزینه سیاسی را چندین برابر افزایش خواهد داد.
تجارت و بازرگانی، عامل رشد و شکوفایی اقتصادی تجارت و بازرگانی به سبب آن که کارآفرینی و اشتغال زایی واقعی است، نه تنها در گردش سالم اقتصاد جامعه کمک می کند، بلکه عامل رشد و شکوفایی اقتصادی جامعه و تحقق اقتصاد مقاومتی خواهد بود به شرط اینکه به درستی مفهوم آن شناخته و به کار گرفته شود.
تجارت و بازرگانی به معنای داد و ستد و بازاریابی کالاو خدمات است. تاجر و بازرگان با ارتباط گیری با مناطق مختلف و اقشار گوناگون جامعه یا جوامع دیگر بر آن است تا منابع مورد نیاز تولید را تهیه و تامین و در اختیار تولیدگران قرار دهد و یا کالای تولیدی را در جامعه عرضه کند و به دست خریدار برساند.
تجارت در علم اقتصاد، انتقال مالکیت کالاو خدمات از یک شخص یا نهاد به دیگری به ازای دریافت چیزی از خریدار است. به طور کلی تجارت هرگونه عمل قابل سنجش و اندازه گیری مادی است که اشخاص در مقابل کالایا خدمتی، کالایا خدمتی را واگذار نموده و هر دو طرف به هنگام این عمل راضی باشند. تجارت به دو قسمت تجارت داخلی و تجارت خارجی تقسیم می شود.
البته در عرف، معمولابه تبادل کالاها یا خدمات، تجارت اطلاق می شود. برای بهتر معامله کردن در زمان لازم و محدود، نیاز به اطلاعات و مدیریت کردن اطلاعات جهت رسیدن به هدف است. تجارت، سازوکاری است که هسته سرمایه داری را تشکیل می دهد.
در فرهنگ قرآنی برای بیان این مفهوم واژگانی چون بیع، تجارت و شراء به کار رفته است. از نظر قرآن، یکی از عوامل اصلاح جامعه، تجارت و داد و ستد عادلانه است (اعراف، آیه 85) چرا که یکی از محورهای اصلی اقتصاد را تجارت و داد و ستد در کنار تولید و مصرف تشکیل می دهد، زیرا همان اندازه که تولید در شکوفایی اقتصادی نقش دارد و اصلاح تولید به معنای اصلاح اقتصاد و سلامت اقتصاد و جامعه دارد، همچنین توزیع درست کالاکه از طریق داد و ستد و تجارت انجام می گیرد، نقش اساسی در سلامت اقتصادی و رشد آن و نیز سلامت جامعه دارد.
به سخن دیگر، اقتصاد در سه محور اصلی تولید، توزیع و مصرف شکل می گیرد. اصلاح هر یک از این سه مرحله به معنای اصلاح اقتصاد و در نتیجه اصلاح جامعه است، زیرا قوام جامعه به اقتصاد است بنابراین سلامت و اصلاح تجارت و داد و ستد و توزیع به معنای اصلاح اقتصاد و جامعه خواهد بود.
خداوند در آیه 29 سوره نساء می فرماید که تجارت و مبادلات اقتصادی مشروع، مایه حفظ جامعه از تباهی و نابودی است، زیرا انسان با تصرفات باطل در اموال و داد و ستدها، خود را به گناه و تباهی می افکند و نابودی خود و جامعه را رقم می زند.(مجمع البیان، ج3-4، ص60)
از نظر قرآن، سلامت و اصلاح جامعه در گرو سلامت اعتقادی و اقتصادی جامعه است. از این رو همواره برسلامت و صحت اقتصاد در کنار اعتقادات تاکید کرده است و پیامبران خود را مامور اصلاح عقاید و اقتصاد مردم معرفی می کند تا جامعه بر اساس آن مدیریت شود. (بقره، آیات 1 تا 5، حدید، آیه 25، اعراف، آیه 85)
سلامت اقتصادی جامعه در گرو اصلاح و سلامت در سه حوزه اصلی یعنی تولید و توزیع و مصرف است که فرآیند اقتصاد را شکل می دهد. آموزه های قرآنی در سه حوزه دستورالعمل مشخص و برنامه ها و احکام روشنی دارد. اینکه چگونه می بایست کالاتولید شود که طیب و پاک باشد و موجبات فساد و تباهی انسان و جهان نشود، اینکه به درستی و عادلانه براساس کیل و پیمانه و ترازو از طریق داد و ستد و تجارت توزیع شود (انعام، آیه 152؛ اعراف، آیه 85) و اینکه به درستی به دور از هرگونه اسراف و تبذیر و مانند آن مصرف شود. (اعراف، آیه 31؛ اسراء آیه 27)
اگر تولید براساس مدل و سازوکار عقلانی و وحیانی انجام گیرد، موجب رشد و شکوفایی اقتصادی خواهد بود. به عنوان نمونه کیفیت در تولید محصول موجب می شود تا کالابه درستی مورد استفاده قرار گیرد و اعتماد خریدار جلب شود و گردش اقتصادی و جریان سالم آن از تولید تا مصرف در شکل درستی انجام گیرد و رشد اقتصادی را سبب شود.
در حوزه تجارت و بازرگانی نیز می بایست کالایا منابع مادی تولید یا حتی خدمات موردنیاز، به آسانی در همه جا به شکل عادلانه و با سود متناسب در اختیار خریداران قرار گیرد تا ضمن اعتماد عمومی جامعه به توزیع عادلانه، گردش و جریان سالم اقتصادی تحقق یابد.
اصولا اسلام برگردش سالم اقتصاد و ثروت و منابع تاکید دارد. اگر در آیه 7 سوره حشر یا آیه نخست سوره انفال یا آیات دیگر قرآنی بر اصول و سازوکارهایی خاص تاکید شده است تنها برای تحقق همین گردش سالم و عادلانه ثروت و منابع درمیان همه اقشار مختلف جامعه است. تاکید بر حرمت اسراف و تبذیر در مصرف در کنار انفاق و احسان نیز برای تحقق همین هدف تبیین و توصیه شده است؛ زیرا خداوند می خواهد تا کالاو منابع مالی و مادی به شکلی درست مصرف شود و دیگر نیازمندان نیز از کنار آن بهره خود را ببرند؛ زیرا اگر اسراف و تبذیری صورت نگیرد، کالای زاید و غیرموردنیاز از سوی افراد به شکل احسان و انفاق به دیگر نیازمندان بخشیده می شود که خود عامل گردش سالم و عادلانه اقتصاد است.
تجارت و بازرگانی ملی در اقتصاد مقاومتی
نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که تجارت و بازرگانی باید عامل قوام جامعه باشد. پس هرگاه تجارت و بازرگانی اقتصاد جامعه را مختل سازد و به جای افزایش تولید و رشد اقتصادی جامعه و سلامت و اصلاح آن به تخریب آن بپردازد، به عنوان تجارتی باطل محسوب می شود.به سخن دیگر، از آن جایی که اقتصاد مایه قوام جامعه است و اصلاح و سلامت آن به معنای اصلاح و جامعه خواهد بود، هرگونه تخریب و فساد در یکی از حوزه سه گانه اصلی اقتصاد از تولید تا توزیع تا مصرف به معنای تخریب و فساد در جامعه خواهد بود.
براین اساس، تجارت باید به گونه ای باشد که اقتصاد جامعه در مسیر رشدی و سلامت و اصلاح خود قرار گیرد. از این رو خداوند هرگونه تجارت و بازرگانی که فسادی را موجب شود حرام و باطل دانسته است.
بازرگانان در جامعه اسلامی همان گونه که موظف هستند دادوستدهایشان عادلانه و براساس معیارهای پذیرفته شده ای چون ترازو و کیل و پیمانه باشد و از کم فروشی و گران فروشی خودداری کنند و از کیفیت کالاو خدمات کم نگذارند (هود، آیه 85؛ شعراء، آیه 183) همچنین می بایست به گونه ای عمل کنند که اقتصاد جامعه تقویت شود نه آنکه با واردات کالاهای بی کیفیت و یا موجود در بازار اسلامی، روند تولید و یا مصرف کالارا در جامعه اسلامی با اختلال و فساد مواجه سازند؛ چرا که اینگونه رفتار تجار، به عنوان فساد و افساد در زمین شناخته می شود؛ زیرا ارزش تجارت در اسلام به آن است که در خدمت جامعه اسلامی باشد و هرگاه عاملی برای بحران و اختلال اقتصاد جامعه اسلامی شود، در آن صورت گناه و حرام و باطل خواهد بود؛ چنان که داد و ستد ربوی (بقره، آیه 275) یا خرید و فروش کالاهای زیانباری چون شراب و غنای حرام و مواد مخدر و مانند آن گناه و باطل است.
بازرگانی سالم و صحیح در جامعه اسلامی اگر تحقق یابد، تولید و رشد اقتصادی را به همراه خواهد داشت و اقتصاد مقاومتی را در جامعه شکل می دهد. بازرگانی سالم و اسلامی می تواند موجب کارآفرینی باشد و تولید کالارا به مقدار بسیار زیاد افزایش دهد به گونه ای که هیچ گونه نیاز اقتصادی به بیرون از جامعه اسلامی معنا و مفهومی نداشته باشد.
همان گونه که با مدیریت منابع، می توان حوزه کسب و کار را افزایش داد می توان با بهبود و اصلاح بازرگانی و تجارت سالم، عرضه و توزیع را بهبود بخشید.
مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند که تولید گران، می بایست برای بهبود اقتصاد ملی، تولیدات با کیفیت داشته باشند تا مردم به خرید کالای داخلی رغبت پیدا کنند و از مصرف هر کالای خارجی پرهیز نمایند، زیرا مردم می دانند که مصرف کالای خارجی یعنی بیکاری یک کارگر ایرانی، اما کارآفرینان هم بدانند که رغبت مردم به مصرف کالاهای داخلی با شعار تحقق نمی یابد بلکه نیازمند افزایش کیفیت این کالاهاست.
البته در این میان نقش تجار و بازرگانان نیز بسیار مهم و اساسی است، زیرا این بازرگانان هستند که هم می توانند کالاهای با کیفیت ملی را صادر کنند و هم می توانند کارآفرینی نموده و با جلوگیری از واردات نسبت به کالای تولید داخلی گام بلندی برای تولید ملی و رشد آن بردارند؛ چرا که واردات بی رویه و بی منطق، «ضرر و خطری بزرگ» برای جامعه اسلامی است و قوام جامعه یعنی اقتصاد آن را با بحران و مشکل مواجه می سازد.
در اسلام، شرط تجارت این است که از اموری پرهیز کند که عامل به هم زدن اقتصاد جامعه و فساد در آن است. این امور می تواند مسائلی چون ربا و عیب پوشی از کالاباشد یا می تواند واردات یا صادراتی باشد که به اقتصاد ملی جامعه اسلامی ضرر می رساند. پیامبر خدا(ص) فرمود: کسی که خرید و فروش می کند باید از پنج کار دوری ورزد وگرنه نباید خرید و فروش کند: ربا، سوگند، پوشاندن عیب کالا، تعریف و تبلیغ در موقع فروش و بدگویی از کالادر موقع خرید آن. (بحارالانوار ج 103، ص 95، حدیث 18 منتخب میزان الحکمه ، ص 88) همچنین آن حضرت فرمود: پاکیزه ترین شغل، شغل بازرگانانی است که چون سخنی گویند دروغ نگویند و هرگاه امانتی به آنها سپرده شود، خیانت نکنند و هرگاه وعده دهند، خلف وعده نکنند و وقتی چیزی می خرند، از آن نکوهش نکنند و وقتی چیزی می فروشند، تعریف و تبلیغ نکنند و هرگاه بدهکارند (در پرداخت بدهی خود)، تعلل نورزند و هرگاه طلبکار باشند (برای گرفتن طلب خود)، فشار نیاورند. (کنزالعمال حدیث 9340، 9341؛ منتخب میزان الحکمه ، ص 094)
آنچه بیان شد کلیاتی از بازرگانی عادلانه بود که تمامیت آن زمانی تحقق می یابد که این اعمال تجاری با توجه به قوام بودن اقتصاد برای جامعه انجام گیرد. مراعات این اصول زمانی مفید خواهد بود که اصل حمایت از جامعه در آن مراعات شود؛ چرا که جهاد در اسلام افزون بر جهاد با شمشیر، جهادهای دیگری چون علمی و فرهنگی و اقتصادی و مالی و مانند آن است. بنابراین مجاهد واقعی، کسی ا ست که از اصول جامعه خود از جمله آن چیزی که مایه قوام آن است حمایت و دفاع کند. تاجر اسلامی همواره مدافع اقتصاد اسلامی جامعه خود است و بر آن است تا اقتصاد ملی رشد و شکوفا شود و تنها به سود شخصی خود نمی اندیشد و به خود اجازه نمی دهد تا کالایی را وارد کند که در بازار اسلامی وجود دارد؛ زیرا می داند که با این کار تولید داخلی و ملی را تضعیف می کند.به سخن دیگر، روح حاکم بر همه حوزه ها از جمله حوزه اقتصاد دفاع از جامعه اسلامی و حمایت از رشد و شکوفایی آن است. تجار و بازرگانانی که به این روح اسلامی ایمان دارند، در خدمت اقتصاد اسلامی و اقتصاد مقاومتی هستند و با تدبیر و مدیریت عقلانی و عقلایی می کوشند تا تولید داخلی و ملی افزایش و بهبود یابد و جامعه از اقتصادی شکوفا و رو به رشد بهره مند شود.
منبع: روزنامه کیهان
/ج