1- ایرانیان و تمدن ایرانی در ژاپن
چینی ها ایران را پو-سی Po-si(پارس) می گفتند، و عربستان را تا-سی Ta-si(تازی). در ژاپن باستان در قرون میانه هم، مانند چین، ایران و سرزمین های عرب را به این نامها می خواندند.در آمدنِ ایرانیان به ژاپن گفته می شود که استادکارانی که برای ساختن معبدِ آسوُکا Asuka در نارا Nara از کشور کوُدارا Kudara (شبه جزیره کره) آمدند، براستی پو-سی یا ایرانی بودند؛ و نام آنها هم چنین نشان می دهد. نیز، تندیس های گوناگون در آسوُکا، و شماری از آئین های بازمانده در این ناحیه و معابدِ آن، نشان از ایران دارد، و همگونی این بناها و آئین ها را با بناهای ایران و سنّت زرتشتی می رساند. این نظریه هم هست که پس از سرنگون شدنِ دستگاه ساسانیان، شاهزادگان و بزرگان این دولت به سوی خاور گریختند و شماری از آنها به ژاپن آمدند.
در میان پژوهندگان ژاپنی، بویژه زنده یاد گیکّیو ایتو Gikkio Ito، نویسنده فقید سِی ایچو ماتسوُموتو Seicho Matsumoto، و استاد ئه ایچی ایموتو Eichi Imoto کوشیده اند تا نشانه های آمدن ایرانیان به ژاپن و تأثیر تمدن و فرهنگ ایران بر آسوکا(مرکز فرهنگی ژاپن در سده هفتم میلادی) را پیدا کنند.
نیهونگی Nihongi یا نیهون شوکی Nihon-Shoki، نخستین تاریخنامه ژاپن که در آغاز سده هشتم میلادی فراهم آمد، و روایت رویدادها تا سالِ 697م. است، از آمدن مردمی از تُخارا در سال پنجم هاکوُچی Hakuchi(654م)در دوره امپراتور کؤتوکوُ Kotoku یاد کرده است. استاد ایموتو که سالها بر این عقیده استوار بوده که شماری از ایرانیان و نمونه هایی از آثار تمدن و فرهنگ ایران دیرزمانی بیش به ژاپن آمده، در مقاله ای در شماره 3 ژوئن 1987 روزنامه ماینیچی نوشته است:«... در میانه سده هفتم، ایران ساسانی در حمله عرب شکست خورد، و در آن سالها بسیاری از ایرانیان از مسیر آسیای مرکزی یا از راه دریا به چین پناه بردند. در چو-آن، پایتخت چین در عصرِ تؤ(سلسله ته- آنگ، 620 تا 907م)، وجود نیایشکده های زرتشتی، معابدِ مانوی، کلیساهای عیسوی و پرستشگاههای بودایی در کنارِ هم نمودارِ جامعه ای آمیخته از اقوام و ادیانِ گوناگون بود... سغدیان نیز که سرزمینشان به دست اعراب افتاد و خود به اسلام گرویدند، باز آداب و آئین بازرگانی و روح تجارت پیشه شان را نگاه داشتند.»
زنده یاد مینوبوُ هوندا Minobu Honda محقق تاریخ ایران و چین، در مقاله« نگاهی به ایرانشناسی در ژاپن» نوشته است:« پس از نهضتِ تجدّد مِیجی Meiji در ژاپون(1868م)یک مرکز آموزش علمی با روش و اسلوب جدید تأسیس شد. محققان ژاپونی به نقد متون چینی پرداختند، و بزودی به اهمیت عنصر فرهنگ ایرانی در آسیای مرکزی پی بردند و دریافتند که بی آگاهی یافتن به فرهنگ و تمدن ایران، تاریخ چین را نمی توان خوب شناخت. این مطالعات، تأثیر و نفوذ فرهنگ ایرانی در آئین بودا را هم روشن ساخت، و جاده ابریشم از مسیر ایران و چین برای مردم ژاپون اهمیت یافت.
«ژاپونیها اصلاً شیفته هنرهای زیبای دستی ایران از قبیل کوزه گری، صنایع فلزی و چوبی، ظروف شیشه ای، زری دوزی، قالی بافی و مینیاتور هستند.
«ایرانیها سهم بسیار بااهمیتی در تاریخ، و بخصوص در تاریخ آسیای مرکزی و غربی، داشته اند. شناخت بهتر تاریخ ایران پژوهندگان ژاپونی را قادر می سازد تا در موضوع هایی مانند مسائل سیاسی، اداری، نظامی، اقتصاد، تجارت، صنایع دستی و کشاورزی اطلاعات ارزنده ای فراهم آورند.»
2- زبانهای ایرانی در ژاپن
ژاپنیان برای شناختن رمز و رازهای آن سوی خاور و نیز سرچشمه تمدن و مایه های فرهنگ خود، از یک سده پیش به آموختن زبانهای ایرانی، و از آن میان سغدی و پهلوی، شوق نشان داده اند.کشفِ نوشته هایی به زبانهای پهلوی و سغدی بر لوح چوبین عطربیز در موزه ملی توکیو و متعلق به معبد بودایی هؤریوجی Horyu-ji نیز بازتابی گسترده در محافل خاورشناسی ژاپن و باختر زمین داشت. اهمیت این کشف، در بهار سال 1987، چنان بود که روزنامه معتبر یومیوُری گزارشی مشروح درباره آن در صفحه اول شماره 9 مه 1987 خود آورد، و نوشت:« خاورشناسان، عصرِ ساسانی را دوره اوج انتقال تمدن و فرهنگ ایرانی به ژاپن می دانند. نیز، پس از سقوط ساسانیان، خیلی از مردم و بزرگان ایرانی به آسیای مرکزی گریختند، و از این راه بسیاری از آداب و جلوه های تمدن و فرهنگ ایرانی به چین و از آنجا به ژاپن آمد... فرضیه ای هم درباره آمدن شماری از بزرگان و شاهزادگان ساسانی به ژاپن پس از برافتادن این شاهنشاهی هست.»
گویا نخستین نوشته فارسی که به ژاپن راه یافت چند شعر است که یک یا چند بازرگان ایرانی در بندر زیتون به درخواست راهبی که از ژاپن برای مطالعه آئین بودا راهیِ هند شده بود، بر کاغذ او نوشتند. زبان و شعر فارسی در سده های میانه در چین و بویژه در نواحی غرب این سرزمین رواج داشت.
در دوره تاریخیِ کاماکوُرا Kamakura( سده سیزده میلادی) چند راهب بودایی به قصد سفر به هند، خاستگاه بودا، به چین رفتند و در بندر زیتون به چند بازرگان ایرانی برخوردند و از آنها خواستند که بر کاغذشان چیزی به یادگار بنویسند. آنها این نوشته را به ژاپن آوردند، بی آنکه بدانند به چه زبانی است و معنی آن چیست. یک رباعی و دو تک بیت فارسی بر این کاغذ که 32/7 سانتیمتر پهنا و 50 سانتیمتر بلندی دارد نوشته شده و بر حاشیه آن هم یادداشتی به ژاپنی است. شعرهای فارسی اینهاست:
گر در اجلم مسامحت خواهد بود
روشن کنم این دیده به دیدارِ تو زود
یعنی که خلیق گردد این[چرخ] کبود
بدرودِ من از تو و تو از من بدرود
جهان خرّمی با کس نمانَد
فلک روزی دهد، روزی ستاند
جهان یادگار است و ما رفتنی
به مردم نمانَد بجز مردمی
نخستین بار استاد فقید توروُ هانه داToru Haneda به یاری پژوهنده ای هندی دریافت که تک بیت اخیر از شاهنامه فردوسی است. استاد تِسوُئو کوُرویاناگی ضبط های دیگر این بیت را در نسخه بدلهای شاهنامه بررسید. سرانجام، خانم اِمیکو اوکادا در کار ترجمه ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی تک بیت دیگر را در این اثر زیبای ادب فارسی بازشناخت. این نوشته نامبان موجی Namban-moji خوانده می شود.
3- یادگارهای فرهنگ ایران در ژاپن
در بسیاری از گنجینه های میراثِ فرهنگی ژاپن، و مهمتر از همه در گنجینه سلطنتی ژاپن به نام شؤ سوئین Shosoin در شهر نارا پایتخت باستانی ژاپن، نفایس فراوان از ایران کهن به یادگار مانده؛ و این آثار گواه داد و ستد تمدنی و فرهنگی و نیز روابط تاریخی ایران و ژاپن، و هم روشنگر گوشه های بسیار از تاریخ تمدن و فرهنگ ایران زمین است. برای نمونه، اهل تحقیق برآنند که«بیوا» یا بربط ژاپنی، که نمونه آن در شؤسوئین بازمانده، از ایران به ژاپن آمده است.نفایسِ ایران به ظاهر از راهِ هند و سیام به ژاپن می آمد. در میان این ارمغانها قالی ظریف و خوش بافتی بود که تویوتومی هیدِه یوشی Toyotomi Hideyoshi، فرمانروای لشکری ژاپن، داد تا از آن برایش جیمبائوری Jimbaori یا بالاپوش درست کردند. این بالاپوش زیبا و نفیس امروزه در گنجینه معبد کودای- جی نگاهداری می شود(بنگرید به تألیف سوُگی موُرا، ص 147-48).
از دوره توکوُگاواTokugawa( سالهای 1600 تا 1867م)ژاپنی ها با شناختی که رفته رفته از ایران یافتند اشاره هایی به ایران زمین در آثار ادبی خود داشتند. تصویر ایران برایشان در آغاز آمیخته با پندار و خیالبافی بود، اما کم کم با آگاهی های بیشتر که یافتند به حقیقت نزدیک شد، چنانکه در داستانهایی که در اواخر سده نوزده و اوایل سده بیست نوشته شد، قهرمانان شناخته شده در ادب فارسی- همچون شهرزاد و سهراب، چهره ای و جایی یافتند.
دوستی روزگار به سربرده، که سالهای جنگ دوم را در چین گذراند، به نگارنده گفت: که در سالهای پیش از جنگ که به مدرسه می رفته سرودی داشته اند که از آرزوی رفتن به «آمور» و آن سویِ آن می گفته است، و این ترانه را آن روزها مردم زیاد می خواندند. آمور نام رودی در چین نیز هست، اما آمور در این سرود همان ایران و سرزمین آریاها بوده، و شاید که با آمودریا(جیحون) پیوندی داشته است.
دانشگاه تِن ری Tenri، در شهری به همین نام و در ایالتِ نارا، و موزه آن، گنجینه ای سرشار از یادگارهای دانش و اندیشه و میراث فرهنگی دارد. ابزار برنزی از لرستان ایران از نفیس ترین ذخایر این گنجینه است. بسیاری از ساخته های زیبای سفالی قدیم ایران، بویژه از گیلان و آذربایجان و لرستان و شوش و جنوب غرب ایران، به این مجموعه غنا می بخشد. بسیاری از معابد قدیم ژاپن، بخصوص در نارا و کیوتو، گنجینه دار یادگارهای ایران کهن اند.
4- ایرانشناسی ژاپنیان
ایرانشناسان سرزمین آفتاب که الگوی کارِ خود را پس از تجدّد ژاپن(در نیمه دوم سده نوزده) از باختر زمینیان گرفتند، این پویش و پژوهش را «شرق شناسی » نامیدند، حال آنکه ایران ایران و باختر آسیا در غرب ژاپن جای دارد. چون دانشوران فراسویِ چین و ماچین با نگاه غربیان و از پایگاه آنان ایران و خاور نزدیک را می دیدند، شرق شناسی خواندن این رشته از کارشان بی راه نبود.از دو انجمن پویای پژوهشهای غرب آسیا و شمال افریقا در ژاپن، یکی که قدیم تر و اصیل تر است «اورینتو گاکّای» Oriento Gakkai(انجمن خاورشناسی)نام دارد، و دیگری که نوپا و نامجوی و در پیِ جریانهای روز است«چوُتو گاکّای»Chuto Gakkai (انجمن خاورمیانه شناسی)خوانده می شود. خاورمیانه عنوان و گستره ای ساختگی است، که از تنور سیاستهای این چند دهه بیرون آمده و هنوز داغ است؛ اما با حقایق جغرافیایی نمی خوانَد. اگر پهنه ای از خاک آسیا، از آناطولی قدیم تا ژاپن یا نیپتون (سرزمین سرزدن آفتاب) را که باختر زمینیان به نام خاور شناخته اند بنگریم، میانه آن به چین و هند می افتد، نه به مصر و شام و حجاز؛ چنانکه چینیان سرزمین خود را «کشور وسط» می خوانند، و لفظ«چین»هم مقلوب کلمه چینی به همین معنی است. در ژاپن، هنوز هم مملکت آسمانی را«چوُکوکوُ»(=مملکت میانه) می نامند.
مجمع تحقیقی دیگری که نام راستین«انجمن ایرانشناسی» دارد و حوزه پژوهش آن قلمرو پهناور تمدنی و فرهنگی ایران بزرگ است، گردهمایی کوچک اما صمیمی و پرصفایی است که از بیش از بیست سال پیش در هر بهار در یکی از دانشگاههای ژاپن برگزار می شود.
از دیگر بنیادهای پژوهشهای خاوری، موزه ها و کتابخانه های شرقشناسی است. در این میان، موزه مؤسسه مطالعاتِ خاوری در شهر میتاکا Mitaka در ایالت توکیو از بنیادهایی است ویژه مطالعات خاوری، که نفایس فراوان نیز در موزه و گنجینه خود دارد، عمده آن از آثار میراث فرهنگی ایران. فعالیت این مؤسسه زیر نظر شاهزاده میکاسا Mikasa عموی دانشور و خاورشناس امپراتور ژاپن است، و استاد فقید نامیو اِگامی Namiyo Egami تا هنگام درگذشتنش در نوامبر 2002 ریاست آن را داشت.
تویو بوُنکو Toyo Bunko، بخش منابعِ شرقیِ کتابخانه مجلس ژاپن، مخزن عمده کتابهای شرقشناسی در ژاپن، و بخصوص ذخایر کتابهای مطبوع چینی آن از مهمترین گنجینه های جهانی است. این کتابخانه مجموعه قابل اعتنایی هم از کتابهای فارسی و عربی و ترکی(عثمانی) دارد.
شماری از کتابخانه های ژاپن مجموعه ای نیز از کتابهای خطی فارسی در گنجینه خود دارند، و در این میان ذیره کتب خطی فارسی کتابخانه دانشگاه مطالعات خارجی کیوتو قابل توجه است.
ایران پژوهان ژاپن در ایران
پس از نهضت تجدد ژاپن در نیمه دوم سده بیستم که آغاز دگرگونیهای عمده در احوال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این کشور بود، هیأتهای سفارت و گروههای تحقیق یکی پس از دیگری به شرق و غرب، و در آن سوی خاور بیش از هر جا به ایران، فرستاده شدند. یوشیدا و فوُروکاوا که با نخستین هیأت سفارت ژاپن(سالهای 1881-1880م) به ایران آمدند، سفرنامه هایی خواندنی و آگاه کننده از خود به یادگار گذاشته اند.به نوشته استاد فقید مینوبوُ هوندا:« از چند دهه پیش هیأت های علمی متعدد در رشته های باستانشناسی، مردم شناسی و علوم اجتماعی به ایران، ترکیه، سوریه، عراق، مصر، افغانستان و دیگر کشورهای غرب آسیا فرستاده شد.
«در اوایل دهه 1960 دانشگاههای توکیو و کیوتو نخستین هیأتهای باستانشناسی خود را به آسیای غربی فرستادند، و پس از آن هیأتهای دیگر از سایر دانشگاههای ژاپن این راه را دنبال کردند.
«هیأت دانشگاه توکیو به سرپرستی پرفسور آکی ماAkima، و سپس پرفسور شین جی فوکائی Shinji Fukai کارِ باستانشناسی خود را در ایران و عراق دنبال کرد؛ و هیأت دانشگاه کیوتو در حوزه تمدن قدیم بودایی در باستان و افغانستان به تحقیق پرداخت. هیأت دانشگاه هوکایدو به سرپرستی پرفسور هوندا پژوهشهایی در سالهای 1971 تا 1974 در ایران انجام داد...»
نتیجه مطالعات آغازین هیأت دانشگاه توکیو در یازده جلد به ژاپنی منتشر شد. عنوان این مجموعه این است:
Reports of the Tokyo University Iran-Iraq Expedition.
در زمینه هنر ایران، از آثار منتشر شده پرفسور می کامی Mikami و پرفسور فوُکائی فقید باید یاد کرد. فوُکائی فهرست مصوّر ظروف سفالین ایران را در دو جلد منتشر ساخت، و می کامی رساله های با ارزش و مهم خود را درباره حجّاری طاق بستان، فلزکاری و ظروف شیشه ای دوره های اشکانی و ساسانی انتشار داد.
از دستگاههایی که به ایرانشناسی در ژاپن یاری داده انجمن ژاپنی رشد علوم Society for Promotion of Sciences است که در سال 1932 بنیاد شد و از سال 1967 زیر نظر وزارت فرهنگ درآمد.
معرفی آثار فرهنگ و ادب فارسی در ژاپن
ترجمه منابع فرهنگ ایرانی و آثار ماندگار ادب فارسی به زبان ژاپنی سابقه ای بیش از یکصد سال دارد. دانشمندان ژاپنی به زمینه های گوناگون تمدن، عرفان، ادب و منابع سرشار فکر و فرهنگ ایران پرداخته و کوشیده اند تا نمونه هایی از این آثار را به جامعه خود بشناسانند. در میان آثاری که بیش و پیش از همه به ژاپنی برگردانده شده رباعیات خیام، شاهنامه فردوسی و گلستان سعدی است.شناخته شدن خیام و شعر او بر ژاپنیان به بیش از یک سده پیش باز می گردد. این حقیقت که اوساموُ دازای Osamu Dazai چندین رباعی از خیام را در داستان مشهورش نینگنِ شیکاکوُ Ningen Shikaku(ناآدمیزاد) آورد، نشان دهنده آوازه ادب و فرهنگ ایران در اینجا و تأثیر آن بر ژاپنیان است.
شاهنامه شناسی نیز در ژاپن قدمتی بیش از یکصد سال دارد. چند سالی پس از آغاز عصر تجدّد ژاپن در میانه سده نوزده، دانش دوستان ژاپنی شاهنامه را شناختند و در نوشته هاشان از آن یاد کردند. بوُنمی تسوُچیا Bunmei Tsuchiya با نگارشی زیبا از داستانهای شاهنامه به ژاپنی در کتابی پانصد و چند صفحه ای به سال 1916، شاید که بلندترین گامِ پیشاهنگ را در شناساندن شاهنامه در سرزمین آفتاب برداشت. او پس از آن در شاعری نامور شد، یکصد سال زیست، و تا سال 1990 که درگذشت همچنان می سرود و می نوشت.
سعدی و گلستان او نیز در میان ایران پژوهان ژاپن شیفتگان فراوان دارد. چؤکا کاتؤ Choka Kato در سال 1922 ترجمه خود را از گلستان سعدی، با نام بارا- ئن Bara-en(گلستان) انتشار داد. بعدها مرحوم ساوا، استاد ایرانشناسی دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا، و روانشاد ریوایچی گامؤ استاد دانشگاه مطالعات خارجی توکیو، ترجمه هایی دیگر از گلستان فراهم ساختند. ترجمه گامو زیبا و گویا است، و زبان ترجمه ساوا نیز روح و رایحه خود را دارد.
از ترجمه هایی که از آثار ادب، فقه، و عرفان ایرانی به ژاپنی منتشر شده، آثار زیر یادکردنی است:
-فیه ما فیه؛ مجموعه سخنان مولانا، ترجمه و شرح استاد فقید توشیهیکو ایزوُتسوُ (نشر ایوانامی، توکیو، 1978)
-هفت پیکر نظامی، ترجمه استاد تسوُنه ئو کوُرویاناگی(نشر هیبونشا، توکیو، 1971)
-خسرو و شیرین نظامی گنجوی، ترجمه خانم اِمیکو اوکادا( نشر هیبونشا، توکیو، 1977)
-لیلی و مجنون نظامی، ترجمه همان قلم( نشر هیبونشا، توکیو،1981).
-ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی، ترجمه همان قلم(نشر هیبونشا، توکیو، 1990)
-«لوایح» جامی و«رساله الوجود»گرگانی، ترجمه پرفسور آکی رو ماتسوُموتو، نشر یوگن کایشا بیبلیو Yugen Kaisha Biblio توکیو، 20 مارس 2002.
تحقیق و ترجمه آثار ادب فارسی معاصر
از چند دهه پیش توجهی به ادب معاصر فارسی در ژاپن شده است. نخستین کارها در این زمینه بیشتر به صورت پایان نامه تحصیلی بود. در رساله های فارغ التحصیلان زبان فارسی و ایرانشناسی دانشگاههای ژاپن، عنوانهای مربوط به احوال امروزه ادب فارسی کم نیست، و بویژه ترجمه داستانهای کوتاه و نمایشنامه های نوشته شده در سده بیستم (پس از مشروطه) و بررسی و ترجمه شعرِ امروز.از میان اهل قلم روزگار نزدیک به ما، صادق هدایت و جلال آل احمد پیش تر و بیشتر از دیگران در ژاپن طرف عنایت و استقبال بوده اند، و البته هدایت به مراتب فزونتر. از گیرائیهای صادق هدایت برای ژاپنی ها یکی این است که زندگی، حال و هوای داستانها و نیز فرجام کارش- خودکشی او- را تا اندازه بسیار همانند سرگذشت و آثار نویسنده معاصر خودشان اوسامؤ دازای( درگذشته 1948) که بویژه محبوب جوانهاست، می بینند.
بازار آل احمد سالها گرم بود. نیز پژوهندگان این دیار در کندوکاو دگرگونیهای ایران و تأثیر اعتقاد مذهبی مردم در آن همچنان با نوشته های علی شریعتی مأنوسند.
بخشی از بررسی در ادب معاصر فارسی، پژوهشی در زبان فارسی امروز بوده که بیشتر به صورت مقاله در مجالس خاورشناسی و ایرانشناسی ارائه شده است.
تنظیم داستانهایی برگرفته از آثار معروف شعر و نثر قدیم یا نوشته های نویسندگان معاصر ایران برای نمایش، و به صحنه آوردن این داستانها و نمایشنامه های فارسی از سوی دانشجویان رشته های ایرانشناسی دانشگاههای مطالعات خارجی اوساکا و توکیو در جشن فرهنگی این دانشگاهها در پائیز هر سال، صورت دیگری است از ارائه آثار ادب فارسی در ژاپن. در چند دهه گذشته داستانهایی از شاهنامه و دیگر آثار بزرگ ادب قدیم و نیز از نوشته های صادق هدایت و شماری دیگر از داستان نویسان معاصر در این جشنواره ها به نمایش آمده است.
در کنار آثار ادب فارسی، در این سالها و به تأثیر دگرگونیها و رویدادها در ایران، توجهی تازه به مراجع مکتوب دینی و کتابهای فقهی شده، و چند عنوان از این نوشته ها به ژاپنی برگردانده شده است.
منابع تحقیق :
- آشی کاگا. آتسوُاوجی؛ یادنامه(به ژاپنی):
Ashikaga Atsuuji Chosaku Sho;vol I:Iran Gaku,Ito Gikkyo & Imoto Eichi(eds),Tokai Daigaku Shuppankai,1988.
-ایتو، گیکّیو، مقاله زیر:
Ito Gikkyo;Pahlavica I:Zoroastrians Arrived in Japan,in:Orient,vol.xv,pp.55-63.
-ایموتو، ئه ایچی؛ ارمغان فرهنگ ایران به ژاپن در طبق انار و انگور، ترجمه زیر نظر هاشم رجب زاده، در: آینده، سال دوازدهم، ش 8-7، مهر- آبان 1365، ص 66-350.
-رجب زاده، هاشم؛ شاهنامه شناسی در ژاپن، در: آینده، سال هفدهم، ش 9-12، آذر- اسفند 1370، ص 82-675.
-رجب زاده هاشم؛ خیام شناسی در ژاپن، در: کلک، ش 49-50، فروردین- اردیبهشت 1373، ص 79-99.
-سوُگی تا، هیدِه آکی:
Sugita,Hideaki,Nihon-jin no Chuto Hakken,Tokyo Univ.Press,1995.
-سوگی موُرا، تو:
Sugimura Toh,An Introduction to the Carpet Heritage of the West and Central Asia;Asahi Shimbun,Tokyo,1994.
-هوندا، مینوبو؛ نگاهی به ایرانشناسی در ژاپون، ترجمه قدرت الله روشنی، در: آینده، سال دهم، ش 2و 3، اردیبهشت و خرداد 1363، ص 25-221.
منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.