نویسنده : فاطمه امیری
طرح شعار انتخابات آزاد، تداوم «صیانت از آرای» سال 88 است که در ایجاد فتنه در آن مقطع، نقش بسزایی داشت. البته تردید در سلامت انتخابات، در قالب شعار «صیانت از آرا» به مراتب گسترهی کمتری از تردید در آزادی انتخابات دارد؛ اولی نظام انتخاباتی، ولی دومی کل نظام سیاسی را هدف میگیرد و آن را متهم به انسداد سیاسی و حذف آزادیهای سیاسی مینماید. در هر صورت، رمزگشایی از این شعار و اهداف و نیات مطرحکنندگان آن، گامی مهم برای تخفیف آثار آن در فضای سیاسی کشور است.
یکی از راههای مؤثر در این زمینه، تبیین بیشتر مفهوم انتخابات آزاد و بررسی شاخصهای آن از منظر نظری و عملی است. در واقع این سؤالها باید پاسخ داده شوند که شاخصهای یک انتخابات آزاد به معنای واقعی چیست؟ نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی و نیز مطالبات مطرحکنندگان این شعار، تا چه حد با این شاخصهها تطابق دارد؟
شاخصهای انتخابات آزاد در عرصهی نظری
در مباحث نظری یک سری شرایط یا شاخصهایی برای انتخابات آزاد، که لازمهی آزادی سیاسی است، مطرح میشود که جنبهی نظری دارد و صورت ناب آن، هیچ وقت از لابهلای کتب علوم سیاسی و جامعهشناسی سیاسی به عرصهی عمل تسری پیدا نکرده است، بلکه متناسب با شرایط هر جامعه، این معیارها و شاخصها بازتعریف شده است. اما به هر صورت، بیان این شاخصهها خارج از لطف نیست:1. آزادی عقیده و بیان،آزادی مطبوعات و احزاب سیاسی و اجتماعات، آزادی مذهبی و...
2. حفظ احترام احزاب و شخصیتهای مخالف.
3. هیچ گونه پلیس سیاسی و وسایل اجبار در برابر مخالفان و زمامداران وقت یا گروه حاکم نباید وجود داشته باشد.
4. هیچ گونه وسایل تسهیل کار برای زمامدارانی که در قدرت هستند نباید وجود داشته باشد و آنها باید در مقابل رقیبان خود وضع مساوی داشته باشند.[1]
شاخصهای جهانشمول انتخابات آزاد
همان طور که گفته شد، شاخصهای پیشگفته، به جز مورد آخر، بیشتر جنبهی نظری دارند. به عنوان مثال، در هیچ جای دنیا، آزادیهای مذهبی و آزادی عقیده و بیان، به طور مطلق وجود ندارد و نیز در جهان مدعی دمکراسی، کشوری یافت نمیشود که در آن مطلقاً پلیس سیاسی و اجبار مخالفان وجود نداشته باشد، به ویژه آنجا که مخالفان سیاسی در برخی نظامهای سیاسی مسلح و برخوردار از حمایت دشمنان برونمرزی هستند. با این همه میتوان از برخی معیارهای عام و جهانشمولی سخن گفت که در همهی نظامهای دمکراتیک، لازمهی انتخابات آزاد و مردمی شمرده میشود:1. وجود آزادیهای سیاسی تعریفشده در چارچوب قانون اساسی کشور (آزادی عقیده و بیان، آزادی احزاب و مطبوعات و...)
آزادی سیاسی در هر جامعهای تعریف خاص خودش را دارد. مثلاً امروزه در کشورهای غربی که ادعای آزادی بیان دارند، در مورد یهودیسوزی، این آزادی مراعات نمیشود یا در بحث آزادی احزاب، به عنوان نمونه، در فرانسه که مهد آزادی نامیده میشود، احزاب سلطنتطلب حق فعالیت ندارند و در آمریکا هم احزاب کمونیستی با ممنوعیت قانونی مواجه هستند؛ بگذریم که اصلاً در آمریکا غیر از دو حزب اصلی، عملاً حزب دیگری نمیتواند ابراز وجود کند.
2. حق مشارکت سیاسی مساوی برای تمام اقشار جامعه (زنان و مردان، روستایی و شهری، فقیر و غنی و...) در انتخاب کردن و انتخاب شدن
این معیار از مهمترین موارد در بحث انتخابات آزاد است که تاریخچهی مفصلی دارد؛ به گونهای که تا یک قرن پیش، در بسیاری از جوامع، زنان حق رأی نداشتند و یا رأی اقشار مختلف به طرق مختلف محدود میشد. البته در دنیای پرمدعای امروز هم بسیاری از مردم، تحت تأثیر کارکرد تبلیغاتی مدرن، که به وسیلهی صاحبان قدرت و ثروت صورت میگیرد، عملاً از حق انتخاب واقعی محروم هستند؛ چرا که آن کسی که از پشتوانهی قدرت و ثروت برخوردار نیست، عملاً نمیتواند به عرصهی انتخابات وارد شود.
3. بیطرفی نهادهای ناظر و مجری انتخابات
در تمام کشورها سعی میشود نهادهای ناظر و مجری انتخابات بیطرف باشند تا احتمال تقلب و تخلف کم شود.
4. تنوع و تعدد انتخابات و عدم محدودیت مردم در انتخاب حاکمان
هر چه تنوع انتخابات کمتر باشد، به معنای محدودیت مردم در انتخاب حاکمان است. ممکن است در کشور فقط انتخابات پارلمان وجود داشته باشد و این انتخابات هرچند همهی فاکتورهای یک انتخابات آزاد را داشته باشد، در عمل قدرت عمل انتخاب مردم را محقق نمیکند و قوهی مجریه و قضائیه و دیگر نهادها، عملاً از شمول انتخاب مردم خارجاند و این در بطن خود، عدم انتخابات آزاد را در بر دارد.
مطالبات طراحان شعار انتخابات آزاد
بررسی این بحث حائز اهمیت بسیار است که کسانی که از انتخابات آزاد سخن میگویند دقیقاً چه چیزی را مطالبه میکنند؟ آیا به دنبال معیارهای جهانی انتخابات آزاد هستند؟ آیا تا به حال این شاخصها در جمهوری اسلامی وجود نداشته است؟ آیا معیارهای خاصی مد نظرشان هست؟ برای پاسخ به این پرسشها، باید تحلیلمحتوایی از گفتهها و نوشتههای این طیف صورت گیرد. نگارنده در آستانهی انتخابات مجلس نهم، در مطلبی با عنوان «کاسهای زیر نیمکاسه است!»[2]مفهوم «انتخابات آزاد» در ادبیات اپوزیسیون جمهوری اسلامی، برخی از این معیارهای مدافعان انتخابات آزاد را بررسی کرده بود که در این یادداشت این بحث به صورت تکمیلی بیان میشود:1. آزادی زندانیان سیاسی و پایان حصر سران فتنه
یکی از معیارهای جریان فتنه و اصلاحطلبان برای انتخابات آزاد تبرئهی جریان فتنه، برداشتن حصر سران فتنه و امکان مشارکت آنان در عرصهی سیاسی است. در جریان انتخابات مجلس،سید محمد خاتمی، برای حضور در انتخابات از شروطی مانند «آزادی زندانیان سیاسی»، «باز شدن فضای امنیتی» و نهایتاً «برگزاری آزاد انتخابات با حضور احزاب موجود» سخن میگفت.[3]خاتمی در 16 آذر 91، طی پیامی به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، دوباره تأکید میکند: «گشایندهی این راه، یعنی ایجاد تفاهم ملی برای تأمین خواستهای ملت ایران و به خصوص آزادیهای اساسی و حقوق اساسی ملت و آزادی انتخابات، این است که ما شاهد باشیم زندانیان ما آزاد بشوند، کسانی که در حصر هستند، حصر از آنها برداشته شود که این باعث تلطیف فضا و گشایندهی راه به سوی آیندهای بهتر خواهد بود.»[4]
2. حذف دولت اصولگرا
از نگاه عدهای، انتخابات آزاد زمانی تحقق مییابد که دولت اصولگرا تکرار نشود. به عبارت بهتر، اگر از صندوق آرا نام کسی غیر از جریانهای ارزشی بیرون بیاید، نشاندهندهی انتخابات آزاد است. مراد ثقفی، مدیرمسئول فصلنامهی گفتوگو، در این زمینه میگوید: «اگر نیروهای سیاسی محذوف به میدان نیایند، حتماً نتیجه همین خواهد شد. به عبارت دقیقتر، بدون برگزاری یک انتخابات آزاد با حضور تمامی گرایشهای سیاسی، دولت و جبههی پایداری که سیاست واحدی را دنبال میکنند، نه فقط پیروز انتخابات که مالک کشور خواهند شد.»[5]3. نظارت نهادهای بینالمللی
یکی دیگر از خواستههای اصلاحطلبان، که هرازچندگاهی بر زبان برخی از فعالین سیاسی این طیف جاری میشود و آن را معادل انتخابات آزاد و مستقل میدانند، امکان نظارت بینالمللی بر روند انتخابات در ایران است. این امر در جریان انتخابات 88 بارها از سوی اصلاحطلبان مطرح شد. این نگرش به لحاظ مبانی بسیار جدی است و در اصل، ریشه در روحیهی انفعالی و تفکر وابستهی اصلاحطلبان دارد که «آزادی» را بر«استقلال» مقدم میشمارند و دل در گرو حمایت و یاری نهادهای بینالمللی دارند.4. بازگشت مخالفان
در نگاه بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد زمانی تحقق مییابد که امکان بازگشت مخالفان نظام جمهوری اسلامی فراهم شود و تمامی «نیروهای حذفشده»، «صرفنظر از ایدئولوژی»[6][7] و برنامهی عملیشان، در عرصهی رقابت انتخاباتی حضور یابند. این حذفشدگان، اعم از منافقین و مارکسیستهای دههی 60 و سکولارها، لیبرالها و فتنهگران سال 88 هستند. تاجزاده در تکمیل این نوع نگاه میگوید: «اگر از من بپرسند آیا سکولارها هم حق دارند، میگویم ترکیه به عنوان یک مدل درست، دمکراسی را با اسلام سازگار کرد و الگوی عملی ارائه داد. در ایران هم باید به رقابت با سکولارها بپردازیم. انتخابات آزاد به این معنا نیست که ما و دوستانمان تأیید صلاحیت شویم و بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم.»5. تغییر قانون اساسی و حذف ولایت فقیه از ساختار نظام
در منشور بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد در چارچوب قانون اساسی کنونی قابل تحقق نیست و از نظر آنان، انتظار «انتخابات سالم و آزاد» و «بر طبل اجرای بدون تنازل قانون اساسی» کوبیدن با هم سازگار نیستند.[8] اما مهمترین خواستهای که نقطهی مشترک تمامی مخالفان و معارضان به حساب میآید، حذف جوهرهی اصلی جمهوری اسلامی، یعنی «ولایت فقیه»، از ساختار نظام و قانون اساسی آن است و اگر این اتفاق روی دهد، شاید با همین قانون اساسی هم کنار بیایند. برای همین است که در تحلیل و برداشت طیفهای وسیعی از مخالفان نظام، آزادی انتخابات با ولایت فقیه ناسازگار است و بر این باورند که «اگر عمود خیمهی نظام کنونی، بیت ولی فقیه است، عمود خیمهی نظام آینده (مطلوب) صندوق رأی و انتخابات آزاد است.»[9] و آنها انتخابات آزاد، در چارچوب قانون اساسی و ولایت فقیه را ناممکن میانگارند.[10]جمعبندی
مفهوم انتخابات آزاد با شاخصهایی سنجیده میشود که برخی جنبهی نظری دارند و برخی دیگر مدل عملی در جهان شناخته میشوند. تعمق بیشتر در مطالبات نهفته در ماورای شعار انتخابات آزاد، که در حال حاضر از سوی عدهای از معاندان و مخالفان نظام و برخی فعالین سیاسی مطرح میشود، بیانگر این نکته است که این افراد و جریانهای سیاسی مطالبهگر انتخابات آزاد به معنای واقعی آن نیستند؛ چرا که این معیارها در جمهوری اسلامی به مراتب نابتر از بسیاری از دمکراسیهای دیگر جلوهگر است. به عنوان نمونه، در کمتر کشوری به اندازهی ایران، تنوع و تعدد انتخابات وجود دارد و یا از منظر اعطای آزادیهای سیاسی، قانون اساسی ایران در شمار قوانین اساسی متعالی قرار دارد و محدودیتهای اعمالشده در مورد برخی معارضان سیاسی هم در چارچوب قانون صورت میگیرد. به عنوان مثال، بازداشتشدگان فتنهی 88 به موجب احکام دادگاههای صالح در زندان به سر میبرند یا سران فتنه با رأفت نظام و با تخفیف، در شرایط نیمهحصر قرار گرفتهاند که در صورت محاکمه، بایستی مجازات سنگینی را متحمل میشدند. بنابراین در زمینهی فعالیتهای سیاسی و حتی عقیدتی در ایران محدودیتهای خلاف قانون اساسی وجود ندارد.از این رو، آنچه در ورای شعار انتخابات آزاد نهفته است، بیشتر از آنکه مطالبهی سیاسی برای گسترش دمکراسی و آزادیهای مدنی باشد، «مبارزهی سیاسی» برای به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی همزمان با فشارهای بینالمللی است.
البته این شعار گاهی بر زبان برخی اصولگرایان و مسئولین بلندپایه هم جاری شده است که با تحلیل گفتمان ادبیات آنها، به نظر میرسد که نوعی غفلت در انتخاب واژگان صورت گرفته و منظور آنها بیشتر نگرانی از چگونگی برگزاری انتخابات است و قصد و غرضی در حد به چالش کشیدن اصل نظام در میان نیست، امید که چنان باشد.[11]
پینوشتها:
[1]منوچهر صبوری، جامعهشناسی سیاسی، انتشارات سخن، تهران، 1381، ص 43.
[2]ر. ک. به: کاسهای زیر نیمکاسه است: http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=1954
[3]سید محمد خاتمی در سخنانی در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی شمال کشور، خرداد 1390.
[4]رجانیوز به نقل از فارس: http://rajanews.com/Detail.asp?id=147962
[5]آفتابنیوز: http://aftabnews.ir/vdchvxnzm23nx6d.tft2.html
[6]فریبا داوودی مهاجر، کمپین انتخابات آزاد، مکانیسم سازماندهی به سوی انتخابات آزاد، سایت انتخابات آزاد، 3 مرداد 1390.
[7]مصطفی تاجزاده، گفتوگو با سایت کلمه، 24 مرداد 1390.
[8]آرش بهمنی، انتخابات آزاد و راه سبز امید، سایت انتخابات آزاد، 8 مرداد 1390.
[9]رضا سیاوشی، برونرفت از پارادوکس انتخابات آزاد در ایران، سایت انتخابات آزاد، 24 مرداد 1390.
[10]نادر عصاره، وفاق عمومی حول برگزاری انتخابات آزاد، سایت انتخابات آزاد، 15 مرداد 1390.
[11]به عنوان نمونه، احمدینژاد چند بار این واژه را به کار برده است. وی در یک گفتوگوی تلویزیونی، گفته بود: «انتخابات باید آزاد باشد و هیچ کس نباید حتی در ذهنش این باشد که در انتخابات اثر بگذارد یا دخالت بیجا کند و ملت هم اجازهی چنین کاری را به کسی نمیدهد و ما هم در همین رابطه در خدمت ملت هستیم.» این جملات بیانگر معنای ذکرشده است.
/ج