قیام 19 دی به روایت اسناد

آنچه در روز 19 دیماه 1356 در قم رخ داد، یکی از برگ‌های برجسته تاریخ انقلاب اسلامی است. درباره چگونگی این واقعه که بدلیل عظمت و عمق تاثیرش بر روند نهضت اسلامی به «قیام 19 دی» معروف شد، مطالب زیادی از زبان
سه‌شنبه، 17 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
قیام 19 دی به روایت اسناد
قیام 19 دی به روایت اسناد
 


 
آنچه در روز 19 دیماه 1356 در قم رخ داد، یکی از برگ‌های برجسته تاریخ انقلاب اسلامی است. درباره چگونگی این واقعه که بدلیل عظمت و عمق تاثیرش بر روند نهضت اسلامی به «قیام 19 دی» معروف شد، مطالب زیادی از زبان شاهدان عینی در مطبوعات به چاپ رسیده و از رادیو و تلویزیون بیان شده است.
این مقاله، عهده‌دار تبیین گوشه‌ای از تحلیل سیاسی قیام 19 دی با استفاده از اسناد سری بجای مانده از سازمان اطلاعات و امنیت رژیم ستمشاهی معروف به «ساواک» است.
قطعا ملاحظه برداشتها و تفسیرها و تحلیل‌های تاریخی و سیاسی واقعه 19 دی از دیدگاه‌های مختلف و به روایت اسناد و شاهدان عینی اعم از دوستان و دشمنان انقلاب، در صورتی که با بینشی واقعگرایانه صورت گیرد، وجدان‌های بیدار را با آنچه در این ماجرا گذشت نزدیک‌تر خواهد کرد. طبیعی است که در یک مقاله، مجال بررسی همه جزئیات و جوانب واقعه‌ای به عظمت قیام 19 دی نیست. در عین حال نگاهی به کلیت این واقعه می‌تواند در این مقطع مفید باشد.

صورت واقعه

اصل واقعه چنین است که در تاریخ 17 دیماه 1356 مقاله‌ای تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید که در آن به بهانه سالروز کشف حجاب و آن طور که رژیم پهلوی تبلیغ می‌کرد «روز آزادی زن»! جملات جسارت‌آمیزی به روحانیت به ویژه شخص امام خمینی بعنوان مخالفان ترقی و پیشرفت و مرتجعینی که نباید مجال ابراز وجود و عقیده پیدا کنند صورت گرفت. نویسنده مقاله در ظاهر شخص مجهول‌الهویه‌ای بنام «احمد رشیدی مطلق» بود، لکن از همان ابتدا مشخص بود که این مقاله توسط ساواک تهیه و با همدستی سناتور عباس مسعودی که موسسه اطلاعات را در اختیار داشت در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده است. تحقیقات بعدی نیز همین برداشت را تأیید کرد و مشخص گردید که داریوش همایون وزیر اطلاعات شاه نیز در این ماجرا نقش داشته است.
انتشار این مقاله، بر خلاف هدفی که برای آن تعیین شده بود، موجب اعتراض شدید و گسترده‌ای در حوزه علمیه قم شد و دقیقا از عصر همان روز 17 دیماه چهره شهر قم لااقل در محدوده خیابانهای اطراف مدرسه فیضیه و حرم حضرت معصومه (س) دگرگونه شد. آنروز، طلاب جوان از خواندن این مقاله با رسیدن روزنامه اطلاعات به شهر قم، خشمگین شدند و با اجتماعات 4 ـ 5 نفره در میدان آستانه، خیابان موزه، مسجد اعظم، مدرسه فیضیه و خیابان ارم به گفتگوهای اعتراض‌آمیز پرداختند و تجمع چند صد نفری آنان در خیابان موزه با شعارهائی که علیه رژیم شاه می‌دادند، با حمله مامورین ساواک و شهربانی قم از هم پاشید و بدون آنکه خونی بر زمین ریخته شود یا حادثه دیگری رخ دهد. این تجمع و برخورد، هر چند خونین نبود، ولی در واقع جرقه‌ای بود که زده شد و آغازی بود بر آنچه در عصر 19 دیماه رخ داد.
قم، در شب هجدهم دیماه، شب پر تب و تابی را گذراند. تلفن‌ها بکار افتادند روحانیون و مردم همدیگر را از محتوای مقاله توهین آمیز اطلاعات باخبر می‌کردند. با همان تلفن‌ها و رفت و آمدهای شبانه، قرار شد درسهای فردای حوزه یعنی روز 18 دیماه تعطیل شوند و طلاب به سوی خانه‌های مراجع و اساتید حوزه علمیه راهپیمائی نمایند و از آنها بخواهند در برابر این اقدام جسارت‌آمیز رژیم ستم‌شاهی بایستند و با آن برخورد نمایند.
در روز 18 دیماه، هزاران نفر از طلاب و علما در دو نوبت صبح و بعد از ظهر به منازل مراجع رفته خواسته خود را عنوان نمودند و با همدردی مراجع و وعده آنها مبنی بر اینکه اقدام به اعتراض خواهند کرد مواجه شدند. همین حرکت در روز 19 دیماه نیز ادامه یافت و عصر روز نوزدهم هنگامی‌که بیش از 10هزار نفر از طلاب و روحانیون و اقشار مختلف مردم از منزل آیت‌الله حاج میرزا حسین نوری همدانی (در واقع در خیابان صفائیه کوی بیگدلی) به طرف منزل آیت‌الله سلطانی (واقع در خیابان حجتیه) در حرکت بودند و شعارهای کوبنده‌ای علیه رژیم شاه و در حمایت از حضرت امام می‌دادند، هنگامی که صفوف اول راهپیمایان به چهارراه شهدا (که در آن زمان چهارراه صفائیه نامیده می‌شد) رسید و در حالی که دنباله جمعیت تا مقابل اداره آموزش و پرورش در خیابان شهدا (صفائیه) می‌رسید، ناگهان مامورین ساواک و شهربانی قم تیراندازی به سوی صفوف راهپیمایان را آغاز کردند و درگیری شدیدی آغاز شد. راهپیمایان با استفاده از هر وسیله که به دستشان می‌رسید از جمله چوب‌هائی که با شکستن شاخه‌های درختان تهیه می‌نمودند به مقابله برخاستند. درگیری حدود یک ساعت طول کشید و خیابانهای اطراف چهار راه و کوچه‌های فرعی و همچنین مدرسه علمیه حجتیه صحنه‌های خونین این درگیری بودند. شدیدترین صحنه، علاوه بر خود چهارراه، صحن جنوبی مدرسه حجتیه و راهروهای ساختمان جنوبی مدرسه بود که تا چند هفته محل رفت و آمد مردم قم و سایر نقاط کشور برای مشاهده جنایات دژخیمان شاه بود. جای گلوله‌ها بر دیوار دیده می‌شد،‌خونها زمین را رنگین کرده بود و انبوهی از کفش، کلاه، عمامه، عبا و قبا به چشم می‌خورد.
رژیم شاه هرگز به تعداد واقعی شهدا و مجروحین این واقعه اعتراف نکرد، ولی در اسناد ساواک سخن از 6 شهید و 14 مجروح به میان آمده است که قطعا با ارقام واقعی فاصله دارد. در حالیکه در یک گزارش سری مربوط به ساواک سخن از کشته شدن 4 نفر در اثر اصابت گلوله و دو نفر دیگر به شکلهای دیگر به میان آمده، دستگاه‌های تبلیغاتی شاه در آن زمان هر گونه استفاده از سلاح گرم را انکار کردند. در این جنایت که به دستور مستقیم رژیم و توسط دژخیمان شاه انجام شد، ده‌ها نفر به شهادت رسیدند ولی هرگز تعداد دقیق شهدا و مجروحین مشخص نشد، زیرا همان گونه که ساواک اعتراف می‌کند، جنازه کلیه شهدا به جز یک شهید دانش‌آموز همگی به پزشکی قانونی تهران منتقل شد و همین امر موجب مخفی ماندن آمار دقیق شهدا گردید.

از زبان ساواک

اینک متن گزارش سری ساواک درباره واقعه 19 دی را مرور می ‌کنیم:

دو نکته

در اینجا لازم است به دو نکته توجه شود:
نکته اول اینست که قیام 19 دی بر خلاف انتظار رژیم شاه، نه تنها سرکوب نشد، بلکه، سرحلقه‌ای شد برای قیام‌های پیاپی در شهرهای مختلفی چون تبریز، یزد، تهران، مشهد، جهرم، کرمان و... که سرانجام به فراگیر شدن نهضت در سراسر کشور منجر شد و انقلاب اسلامی را در بهمن 1357 به پیروزی رساند. دقیقا به همین دلیل است که تاریخ قیام 19 دی باید با دقت و حوصله‌ای شایان این واقعه تدوین شود و همواره در خاطره‌ها زنده نگهداشته شود. اینها اجزاء اصلی تشکیل دهنده تاریخ نهضت اسلامی مردم ما هستند و ثبت دقیق همین وقایع است که هویت این نهضت عظیم را آن طور که هست به آیندگان معرفی می‌نماید.
نکته دوم، به انگیزه رژیم شاه برای چاپ مقاله اهانت‌آمیز «ایران و استعمار سرخ و سیاه» مربوط می‌شود. این که رژیم شاه با چه محاسبه‌ای در آن مقطع اقدام به چاپ چنین مقاله‌ای نمود، نکته‌ایست که جای بررسی و امعان نظر دارد.
در گزارش سری شماره 8001/21 مورخ 20/10/1356 ساواک از قول یکی از ماموران ساواک آمده است:
«نظریه شنبه ـ طلبه‌ها عقیده دارند که خود دولت می‌خواهد که در مملکت آشوب و بلوا باشد به دلیل اینکه خودشان می‌دانند که اگر چنین مطلبی د راخبار روزنامه‌ها یا مجلات بنویسند مردم اعتراض می‌کنند والا طلبه‌ها آرام و مشغول درس خواندن بودند. یک نفر مطلبی در روزنامه نوشت حوزه را به هم ریخت».
این، دقیقا عقیده خود مامور ساواک است که جرات نکرده بعنوان عقیده خودش آن را منعکس نماید و برای فرار از تعقیب آن را به طلاب نسبت داده است.
مامور بالاتر ضمن تایید نظریه این فرد، اظهار می‌کند:
«آنچه مسلم است اینکه هر موقع در جراید مطلبی علیه خمینی نوشته شده تظاهراتی را به دنبال داشته است».
در واقع این مامور هم مایل است به این شکل عقیده خود را درباره اشتباه بزرگ دولت در اقدام به چاپ مقاله توهین‌آمیز در اطلاعات ابراز نماید.
مامور بالاتر، پیامدهای انتشار مقاله توهین‌آمیز را اندکی بیشتر بیان می‌کند و می‌نویسد:
«نظریه دوشنبه: متعاقب درج مطالبی در روزنامه اطلاعات در مخالفت با خمینی، نمایندگان فروش این روزنامه در قم و کاشان وسیله نامه و تلفن تهدید شده‌اند و تصور می‌رود که این مساله در فروش روزنامه اطلاعات نیز تاثیر نامطلوبی بگذارد»
و سرانجام مامور بالاتر ضمن تائید نظرات ماموران قبلی، گوشه‌ای از آنچه در میان خود ساواکی‌ها در رده‌های پائین بعنوان تحلیل این واقعه مطرح بود را چنین بیان می‌کند:
«نظریه سه شنبه: نظرات یک شنبه و دوشنبه مورد تایید بوده و شایع است بعد از مسافرت کارتر، دولت جهت سرکوبی طلاب و روحانیون مخالف، تعمدا مبادرت به درج این مقاله کرده تا بتواند مسببین آشوب اخیر در سراسر کشور را شناسائی و بازداشت کند».
از مجموع نظرات مامورین ساواک، مشخص می‌شود که اولا: عناصر پائین ساواک از اینکه دولت به دست خود دردسر جدیدی به وجود آورده ناراحتند. ثانیا: تحلیل خود این عناصر این بوده است که دولت شاه مجوز سرکوبی مخالفین خود در حوزه‌های علمیه را از کارتر گرفته و علیرغم تبلیغات مربوط به فضای باز سیاسی که به تجویز خود کارتر به راه انداخته است، لازم می‌داند با استفاده از همین جوسازی‌ها مخالفین اصولی خود را قلع و قمع نماید.
احتمال دیگری که وجود دارد این است که انتشار مقاله توهین‌آمیز در اطلاعات، ابرازی بوده است برای سنجش افکار عمومی و میزان نفوذ حضرت امام خمینی در میان مردم. بر این اساس، ساواک در صدد بود از یک طرف نتایج فضای به اصطلاح باز سیاسی را ارزیابی نماید و از سوی دیگر از نتیجه اقدامات خود علیه حضرت امام و 13 سال جدائی ایشان از مردم و عدم دسترسی مردم به ایشان مطلع شود.
بدین ترتیب، عکس‌العمل به موقع علما و طلاب حوزه علمیه قم و همچنین حمایت اقشار مختلف مردم از قیام 19 دی به رژیم شاه ثابت کرد که هیچ جایگاهی در میان مردم ندارد و حضرت امام خمینی علیرغم همه اقدامات شدیدی که رژیم علیه ایشان انجام داده بیش از هر زمان دیگری در میان مردم محبوبیت دارد و مردم برای تحقق آرمانهای اعلام شده توسط ایشان تا پای جان ایستاده‌اند.
درود به ارواح پاک شهدای 19 دی که با قیام خود راه را برای پیروزی انقلاب اسلامی گشودند.
منبع:http://www.iranemoaser.com



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط