بخشی از عوامل و زمینههای مؤثر در فتنه ی 88 طبیعتاً برونمرزی و برونساختاری و ماحصل برنامهریزی دشمنان و معاندان نظام یا عوامل و سرسپردگان داخلی آنها بود که جای بحث جداگانهای دارد، اما بخش دیگر از این عوامل درونساختاری بود البته درونساختاری بودن به معنای دروننظامی بودن نیست. به عبارت بهتر، هرچند این عوامل و زمینهها بیشتر در درون مرزهای کشور رقم خورده است، ولی به این معنی نیست که همهی آنها از روی غفلت بوده و بحث دشمنی و معاندت در میان نبوده است. به هر صورت، شناسایی برخی از این عوامل و زمینه ها، به ویژه آنجا که از روی ناآگاهی و غفلت بازیگران درونساختاری شکل گرفته باشد، برای ایجاد بازدارندگی در انتخابات پیش رو حائز اهمیت است.
الف) واکاوی زمینههای درونساختاری فتنهی 88
از حدود یک سال مانده به دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، رویدادهایی در کشور به وقع پیوست و از سوی بازیگران عرصهی انتخابات، مانند کاندیداها و طرفداران آنها، نهادهای امنیتی و انتظامی، رسانهها، نهادهای ناظر و مجری انتخابات و... اقداماتی صورت گرفت که بدون شک در پیریزی فتنه ی پرماجرا و پرهزینهی 88 سهیم و مؤثر بود. در ادامه به اهم آنها اشاره میشود:1. آغاز زودهنگام تبلیغات انتخاباتی و تهییج فضای جامعه
در این دوره، بنا به دلایلی، از حدود یک سال مانده به انتخابات، فضای سیاسی کشور انتخاباتی شد و از حدود 6 ماه قبل از انتخابات، تبلیغات انتخاباتی غیررسمی خیلی جدی و زودتر از موعد طبیعی خودش آغاز شد و با همایشها، کمپینها، فراخوانها، اعلام احتمال کاندیداتوری چهرههای سیاسی و مانند این، رفتار احزاب و جریان ها، رسانهها و حتی نهادهای حکومتی رنگوبوی انتخاباتی به خود گرفت.غیر از شروع زودهنگام، تبلیغات این دوره ـچه در دوران تبلیغات غیررسمی و چه در ایام قانونی تبلیغاتـ از نظر ماهیتی نیز با دورههای قبل متفاوت و در تهییج فضای سیاسی کشور مؤثر بود. برگزاری انتخابات نمادین و نظرسنجیها و نظرسازیهایی که متولیان آنها ـبدون پشتوانهی علمی و میدانی لازمـ فرد مورد نظر خودشان را در موقعیت بالاتر عنوان میکردند، در کنار تشکیل کمپینهایی مانند پویش (کمپین) دعوت از خاتمی ـکه بعدها به «پویش حمایت از خاتمی و موسوی» تغییر نام یافتـ برگزاری همایشها و تجمعهایی مانند زنجیرهی انسانی تجریش تا راهآهن، همایش ورزشگاه آزادی، همایش مصلی و... در هیجانی کردن فضای جامعه مؤثر بود.
البته یک رأس این تهییج فضا نامزدهای رقیب و جریانهای حامی آنها بودند و در رأس دیگر، قوای انتظامی و امنیتی قرار داشتند و شاید با این توجیه درست که این اتفاقات به مشارکت حداکثری میانجامد، هیچ مانعی ایجاد نمیکردند، اما در حقیقت این نوع رفتارهای اجتماعی تیغ دولبه بودند.
عملکرد رسانه ها، اعم از مطبوعات و شبکههای مجازی و به خصوص رسانهی ملی، هم در تحریک فضای سیاسی جامعه مؤثر بود؛ به گونهای که برخی از کارشناسان و تحلیلگران به مناظرهی تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری و اظهارت جنجالی نامزد پیروز در یکی از این مناظرهها به عنوان یکی از عوامل محرک در فتنهی 88 مینگرند.
سیاهنماییها و تخریبها از سیاستهای کلان مدیریتی و اجرایی، به ویژه بزرگنمایی مشکلات معیشتی و اقتصادی، نیز موجب تحریک افکار عمومی و ایجاد التهاب بیش از پیش میشد.
علاوه بر این، با اعلام نتایج انتخابات اردوکشی خیابانی، هم از سوی برنده و هم از سوی بازندههای انتخابات، به این التهابات دامن زد و کشور را وارد شورشها و آشوبهای بعدی نمود.
2. تردید در سلامت انتخابات و پاشیدن بذر بیاعتمادی
فرآیند تبلیغات انتخاباتی متأسفانه وارد فازهای دیگری هم شد و از مرزهای رقابت سیاسی و جناحی عبور کرد و وارد خطوط منافع و امنیت ملی شد. گام اول این اتفاق ناخوشایند با ایجاد تردید در سلامت انتخابات برداشته شد. آقای هاشمی رفسنجانی شاید از اولین چهرههای سیاسی بود که این تردید را پیش کشید. وی 6 ماه قبل از انتخابات، یعنی در دیماه 1387، در اظهار نظری، ضمن ابراز نگرانی از سلامت انتخابات گفت: «برای برگزاری یک انتخابات پاک و بدون مشکل، باید از ورود ابزارهای فریبکاری در این میدان جلوگیری کرد.»[1]پس از آن کروبی، خاتمی، موسوی و دیگران بارها این تردید را پی گرفتند. اظهار نظرهای چهرههای ریز و درشت سیاسی، در کنار تشکیل «کمیتهی صیانت از آرا» و «طرح نظارت بینالمللی بر انتخابات» از سوی اصلاحطلبان، ذهن جامعه را به سویی برد که گویا بحث تقلب در انتخابات بسیار جدی است. به همین دلیل، با اولین اعتراض به نتیجهی انتخابات و ادعای تقلب، اذهان حامیان و طرفداران نامزدهای شکستخورده به راحتی تقلب را جدی گرفت. به عبارت بهتر، این مسئله تبدیل به انبار باروتی شد که در 22 خرداد 88 یک جرقه برای انفجارش کافی بود تا یکی از معضلات امنیتی بزرگ تاریخ جمهوری اسلامی را رقم بزند.
3. دوقطبیسازی فضای سیاسی
اگرچه از ابتدای انقلاب در دورههای مختلف انتخابات همواره 2 جریان سیاسی در قالب راست و چپ به رقابت میپرداختند که بعدها هم عناوین دیگری مثل اصلاحطلب و اصولگرا پیدا کردند و معمولاً جریانهای مستقل چندان بُردی نداشتند، اما این رقابت در انتخابات سال 84 از حالت رقابت معقول خارج شد و شکل قطببندی به خود گرفت و در انتخابات 88 یک دوقطبی کاملاً متضاد هویدا شد. در یک قطب احمدینژاد قرار داشت و در قطب دیگر مخالفان و رقبای قرار داشتند که در آن مقطع بیشتر شامل جریانهای سیاسی و 3 نامزد رقیب میشد؛ به گونهای که عملاً ائتلاف بزرگی با عنوان «نه به احمدینژاد» شکل گرفت که از اصولگرایان میانهرو تا اصلاحطلبان و اپوزیسیون و عوامل خارجی امتداد داشت.جریان رقیب احمدینژاد معتقد بودند به هر بهایی هم که شده باید از تکرار دولت وی جلوگیری کرد. برای همین پیوسته از دولت و همهی اقدامات آن سیاهنمایی میکردند. قانونگریزی، اقتصاد صدقهای، حیف و میل پول نفت، رمالی و جادوگری، تهدید عزت ملت و... تنها بخشی از القاب دولت حاضر به شمار میآمد.
جنگ روانی طراحیشده توسط این افراد، که اصل را بر هجمهی همهجانبه به عملکرد دولت نهم و بهره جستن از مؤلفههای «فریب»، «تهمت» و «دروغ» گذاشته بودند، کار را به آنجا رساند که در اولویت تمام سخنرانیها و برنامههای میرحسین موسوی، سیاهنمایی و تخریب چهرهی دولت نهم قرار گرفت.[3]
این دولت باید حذف میشد حتی به بهای فتنهی 88! بعدها روشن شد حذف احمدینژاد اساساً به این دلیل به عنوان هدف اصلی انتخاب شد که تصور میکردند حذف او به معنای وارد آمدن یک ضربهی اساسی به نظام است. حسین مرعشی میگفت: «تنها چیزی که برای ما اهمیت دارد فقط رأی نیاوردن احمدینژاد است.» تاجزاده نیز گفته است: «اگر هیچ کدام (کروبی و موسوی) قبول نکردند که به نفع دیگری کنار بروند مهم نیست. ما فقط اگر بتوانیم احمدینژاد را از صحنه خارج کنیم، کار خوبی کردهایم.»[4]
4. تحرکات بیسابقهی رسانهای
در این دوره از انتخابات، فعالیتهای رسانه ای به مراتب از بقیهی مقاطع چشمگیرتر بود. جهتگیری بسیاری از رسانههای ضدانقلاب، از جمله روزآنلاین، گویا، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب، مانند منافقین، گروههای سلطنتطلب، پارس، رنگارنگ و سایتهای اینترنتی ضدانقلاب و رسانههای خارجی مانند VOA، BBC و CNN همسو با رسانههای جریان فتنه، مانند جرس، کلمه، بالاترین، قلم و... در جریان انتخابات و وقایع بعد از آن، به عنوان عوامل مؤثر بر اعتراض و آشوب به صورت شبانهروز فضای ایران را رصد میکردند و بازتاب میدادند.در کنار فعالیت پررونق مطبوعات، شاید اولین و جدیترین تجربهی استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر، یوتیوب، فرندفید و مانند آنها در این دوره به دست آمد. فیسبوک نسخهی فارسی خود را به صورت آزمایشی همزمان با انتخابات فعال کرد. محمد حسنین هیکل، نویسندهی مصری، در مصاحبه با الجزیره میگوید: «چند روز قبل از انتخابات [ایران] در سایت توییتر دهها هزار صفحه به وجود آمد و در روز رأیگیری فعال شد... در توییتر مشکل این است که شما نمیتوانید فرستندهی پیام را شناسایی کنید. من میگویم اکثرشان اسرائیلی است، ولی نمیتوانید بدانید از چه کسی است. شما در برابر یک سوءاستفاده از فضای اینترنتی هستید.» فهمی هویدی، از دیگر نویسندگان عرب، رویدادهای بعد از انتخابات در ایران را «نمونهی جدید از دخالت به سبک اینترنتی» عنوان کرد.[5]
نقش توییتر در ناآرامیهای ایران آن قدر محسوس بود که مؤسسهی آمریکایی صلح، از اندیشکدههای آمریکایی، در مقالهی «پیشبینی چگونگی دیپلماسی شهروندی» در سال 2011 حوادث پس از انتخابات ایران را نمونهی بارز کارکرد شبکههای اجتماعی بیان کرد.[6]
بعدها جین شارپ، تئوریپرداز انقلابهای مخملی، اعتراف کرد کتابش میلیونها بار از سوی کاربران ایرانی دانلود شده است. شبکهی مجازی در ابتدا تبدیل به صفحهی تبلیغات انتخاباتی نامزدها شده بود و وقتی شورشهای خیابانی رقم خورد، بیشتر فراخوانها از طریق این شبکهها صورت میگرفت.
5. تسامح و غفلت نیروهای انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی
تسامح و تساهل نیروهای انتظامی در برخورد با تبلیغات و فعالیتهای انتخاباتی که به صورت اردوکشیهای خیابانی، همایشها و میتینگها و گاه حتی محافل رقص و پایکوبی ظاهر میشد، هرچند به عنوان زمینهساز رقابت آزاد و مشارکت بالا توجیه میشد، اما همان طور که گفته شد، تیغ دولبهای بود که مورد سوءاستفاده برای تحریک بیشتر فضای سیاسی جامعه قرار گرفت.اما مهمتر از همه، برخی غفلتها، کوتاهیها یا خطاهای امنیتی و اطلاعاتی بودند که اگر نبودند، شاید میشد بازدارندگیهای لازم را ایجاد کرد. یافتههای عوامل اطلاعاتی بعدها پرده از رویدادهایی بسیاری برداشت که بدون شک در زمینهسازی فتنه مؤثر بودند. مسافرت برخی از فعالان سیاسی مانند خاتمی به خارج و دیدارش با عناصری مشکوک یا برعکس، مسافرت مجموعهای از عوامل اطلاعاتی خارجی در پوششهای مختلف به داخل ایران و برآورد اوضاع داخلی ایران، ارتباطات خارجی افرادی مانند مهدی هاشمی و روابط برخی از ستادهای انتخاباتی با سفارتخانههای خارجی و... مواردی بودند که بایستی حساسیت لازم را ایجاد میکردند.
تشدید استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در آستانهی انتخابات، که بعدها تحلیلگران آن را از محرکهای اصلی فتنه عنوان کردند، از همان ابتدا بایستی شاخکهای اطلاعاتی را حساس میکرد. تحلیلگران بعدها دریافتند که سازماندهیهای خیابانی یا به تعبیر رهبر انقلاب، اردوکشیهای خیابانی که بعد از انتخابات عامل اصلی شورش و ناامنی بود، از قبل انتخابات برنامهریزی شده بود؛ به گونهای که تجمعات خیابانی زمان تبلیغات با هدف تمرین و ایجاد آمادگی برای ایجاد تجمعاتی از نوع انقلابهای رنگی در بعد از انتخابات انجام میشد.
رئیس ستاد انتخاباتی موسوی، در 12 خرداد، طی دستورالعملی به ستادهای سراسر کشور، از آنها میخواهد حامیان موسوی را از چند شب مانده به انتخابات به خیابانها بیاورند. نامهی هاشمی، اظهارات عفت هاشمی سر صندوق رأی که از مردم خواسته بود اگر تقلب شد، به خیابانها بیایند و عبارات موسوی در گفتوگو با مجلهی تایم با این مضمون که «تجمعات خیابانی چشمگیر مردم ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت»[7] و... از برنامهریزی قبلی برای اردوکشی بعد از انتخابات خبر میداد، ولی در فضای داغ تبلیغات کمتر کسی احتمالاً به آن حساس شده بود.
اعترافات برخی از طراحان این موضوع نشان میدهد باور سران فتنه این بوده است که فقط در صورتی که فضا را امنیتی کنند و حجم زیادی از مردم را به خیابان بکشانند، میتوانند از نظام امتیاز بگیرند. بعدها یکی از بازداشتشدگان فتنه گفت که بنا داشتیم به هر قیمت ممکن، مردم را به خیابان بیاوریم؛ حالا اگر باختیم، به بهانهی تقلب و اگر بردیم، به بهانهی جشن.[8]
از سوی دیگر، مباحثی مانند سابقهی تاریخی موسوی و روشنگریهای شهیدان دیالمه و آیت در این مورد، سکوت 20 سالهی او، شیوهی مبارزهی انتخاباتی موسوی در الگوبرداری از روش انقلابهای مخملی و بهرهگیرى از عناصر «رنگ»، «جوانان» و «شبکههاى ارتباطى» و وجود عناصر ساختارشکنی مثل بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده، امینزاده، امیر اردشیر ارجمند در کنار موسوی و... از همان ابتدا نکات امنیتی و راهبردی زیادی در خود داشت که بایستی به موقع مورد توجه واقع میشد.
ب) تطبیق زمینههای فتنهی 88 با انتخابات پیش رو
آنچه توصیف شد شرح وقایعی بود که در فضای کنونی کشور ناگزیر از بازخوانی آنها هستیم، چرا که همان محرکها و زمینههای آشوبساز امروز هم به طرق گوناگون در حال تکرار است و اگر مورد غفلت قرار بگیرد، بدون شک فضای انتخابات 92 را متأثر خواهد کرد:1. فاز تبلیغات انتخاباتی این بار هم متأسفانه خیلی زودتر از موعد طبیعی آغاز شده است. این موضوع، علاوه بر هزینهزایی برای نظام و کاهش کارآمدی مسئولین که به جای انجام وظیفه به کار تبلیغات سرگرم میشوند، از لحاظ سیاسی و امنیتی هم پیامدهای ناخوشایندی دارد، مانند دامن زدن به رقابتهای جناحی و تشدید اختلاف مسئولین در نتیجهی التهاب فضای سیاسی کشور، تخریب و گاه کنار رفتن بسیاری از نامزدهای محتمل آینده و کاهش ظرفیت حضور افراد صالح در عرصه، زمینهسازی برای دل بستن دشمن به اختلافات داخلی و..
2. هنوز 6 ماه مانده به انتخابات آینده، این بار هم شبههافکنی و ذهنیتسازی در مورد سلامت انتخابات و شائبهی تقلب در اظهارات فعالین سیاسی، به ویژه عناصر جریان فتنه، شروع شده است. آغاز تخریب شورای نگهبان به عنوان ناظر انتخابات هماکنون رقم خورده است. نامهی علی مطهری به آیتالله جنتی که زمینهساز موجی عظیم علیه دبیر شورای نگهبان از سوی معاندان و مخالفان نظام شد از مصادیق آن است.
3. تحرکات رسانه ای با تهییج افکار عمومی و راهاندازی جنجالهای سیاسی، دامن زدن به اختلافات، سیاهنمایی و برجسته کردن آثار تحریمها با تکیه بر مسائل اقتصادی و معیشتی، تبرئهی فتنهگران و طرح شائبهی تقلب و... وارد فازی مشابه 88 شده است و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، که ظرفیت خود را در فتنهی 88 نشان دادند، کار خود را آغاز کردهاند؛ به گونهای که از هماکنون در فیسبوک صفحهای با نام «تقلب92» راهاندازی شده است.
4. متأسفانه بسیاری از رویدادهای سیاسی چند ماه گذشته شائبهی برنامهریزی برای ایجاد التهاب در کشور در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری پیش رو را دارد؛ برگشتن مهدی هاشمی بعد از 3 سال و درست در آستانهی انتخابات، به همراه رفتارهای تحریککنندهی خانوادهی هاشمی به بهانهی بازداشت وی، در کنار افشای دیدگاههای سیاسی این عنصر کلیدی فتنه، نشست و برخاستها و دید و بازدیدهای فعالین جریان فتنه در داخل و خارج، همه و همه از فعال شدن کانونهای فتنه خبر میدهند.
تشدید اختلاف بین مسئولین، به ویژه رؤسای قوای سهگانه، در آستانهی انتخابات، به تکمیل پروژهی التهابآفرینی سیاسی و مساعد کردن زمینه برای برنامهریزی و سوءاستفادهی دشمنان منجر شده است. طرح سؤال از رئیسجمهور، نامهنگاریهای رؤسای قوای قضائیه و مجریه، تنش دولت و مجلس پیرامون موضوع اصلاح قانون انتخابات، جنجال اخیر در رابطه با وزیر بهداشت و رئیسجمهور و برکناری عجولانهی این وزیر، همه و همه در تند کردن فضای سیاسی و نمایش اختلاف و چنددستگی در کشور تأثیر دارد و بدون شک بار سیاسی و امنیتی به دنبال خواهد داشت.
نتیجه
عبارت معروفی است که «تاریخ تکرار نمیشود، ولی اشتباهات انسانی در تاریخ، تکرارشدنی است.» در فضای سیاسی کنونی کشور، که در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در خرداد سال 92 قرار داریم، شاید بهتر باشد که به این رویداد سیاسی مهم از این منظر نگاه کنیم؛ یعنی با زمینهیابی محرکها و عوامل منتج به فتنه ی 88 و تأمل در اشتباهات و خطاهای رخداده در آن مقطع، به استقبال انتخابات پیش رو برویم.(*)پینوشتها:
[1]سایت خبریـتحلیلی تابناک، به نقل از خبرگزاری مهر، 5 دی 87.
[2]متن کامل گزارش کمیسیون اصل 90 دربارهی فتنهی 88، خبرآنلاین، 7 دی 90.
[3]مهدی سعیدی، «از دست رفتن استقلال موسوی»، رجانیوز
[4]متن کامل گزارش کمیسیون اصل 90 دربارهی فتنه 88، خبرآنلاین، 7 دی 90.
[5]پرویز امینی، جامعهشناسی 22 خرداد، انتشارات آفتاب توسعه، 1389، صص 252 و 253.
[6]متن کامل گزارش کمیسیون اصل 90 دربارهی فتنهی 88، خبرآنلاین، 7 دی 90.
[7]پرویز امینی، جامعهشناسی 22 خرداد، انتشارات آفتاب توسعه، 1389.
[8]متن کامل گزارش کمیسیون اصل 90 دربارهی فتنهی 88، خبرآنلاین، 7 دی 90.
/ج