نویسنده: نسترن علویان
سورن کی یرکگارد، فیلسوف دانمارکی دیدگاه و نظریات خود را در کتاب “یا این، یا آن” منتشر کرده است. کتاب یا این یا آن، بیشتر شبیه رمان است تا رساله فلسفی. با این حال موضوع اصلی آن روشن است، همان پرسشی که ارسطو پیش کشید: “چگونه باید زندگی کنیم؟ ” جواب کی یرکگارد به این سئوال تا آن مایه در هاله ابهام پوشیده است که یک رشته تفسیرهای ضد و نقیض و گاهی گیج کننده به دنبال آورده است. این کتاب لااقل به ظاهر دو نحوه زندگی را میکارد که از بنیاد با هم فرق دارند، زندگی استحسانی و زندگی اخلاقی. ولی این کار را از درون انجام میدهد: چکیده و رئوس کلی این نگرشها در کتاب نمیآید، بلکه دو شخصیت، که مولفان خیالی کتابند، آنها را در خود جلوه گر میسازند.
کی یرکگارد در کتاب خود، تحت رشته ای از نامهای مستعار مطلب مینویسد، او شخصیتهای داستانی خلق میکند که با خودش فرق دارند و حرفها و نظرات خود را از زبان آنها بیان میکند. شگرد استفاده از نامهای مستعار برای کی یرکگارد این امکان را مهیا میکند که خودش از نگرشهایی که در کتاب بیان و کند و کاو میشود فاصله بگیرد و موضع خود را در پس مواضع شخصیتهایش نهان سازد. به علاوه به او مجال میدهد که به درون مواضع گوناگونی که طرح میکند قدم گذارد، آنها را از منظر حیات باطنی شخصیتهای خیالیاش بررسی کند، نه از راه مجردات خشک و بی روحی که فلاسفه معمولاً به کار میگیرند. این وجهی از روش ارتباط غیر مستقیم کی یرکگارد است: اهتمامی آگاهانه به انتقال حقایقی در باب انسانهای زنده از راه نمایش وجوهی از حیات آنها به عوض توصیف مفاهمی تجریدی و غیر شخصی.
بخش اول کتاب، که یا این نام دارد، همان بخشی است که معمولاً خوانده میشود. دو نوع نوشتار در این بخش وجود دارد، نوع اول در نظر خوانندگان جذابتر و متنوعتر از بخش بی روح و دشوار دوم است؛ و عده کمی پیدا میشوند که زحمت کار شاق خواندن همه صفحات یا آن را بر خود هموار کنند، حتی به صورتهای خلاصه شده که معمولاً این بخش به همین شکل منتشر میشود. با این حال، قسمتهایی از یا آن در همان حال از رویکرد اخلاقی دوم نسبت به زندگی، رویکرد استحسانی، به دست میدهد. نوشته نوع اول رویکرد او را نسبت به زندگی به نحو مستقیم توصیف نمیکند؛ بلکه از طریق موضوعات مورد علاقه و سبک نگارشی که دارد مثلی اعلی از آن به دست میدهد.
کی یرکگارد برای برداشتهایش از انتخابی بنیادین میان حالت “ملحدانه” و حالت اخلاقی زندگی و حتی برای “پرواز ایمان” فراتر از سطح اخلاقی به خوبی شناخته شده است. او مطالب بسیاری درباره تمایز میان حالت ممکن اخلاقی انسان دارد. یک حالت یادآور مفهوم هگلی زندگی اخلاقی است، در حالی که دیگری در برخی جنبه های شبیه به اخلاق کانتی است و نیز حالت وجودی رقیب آن را مطرح میکند و حالت سوم وابسته به درک او از زندگی اصیل و دینی است.
او در چند اثر خود (یا این یا آن، ۱۸۴۳؛ و ترس و لرز، ۱۸۴۳) نوعی زندگی اخلاقی را که در صدد تحقق آن بود به رسمیت میشناسد. زندگیای که اساساً خصیصه اجتماعی و هنجاری دارد. این زندگی مستلزم پذیرش قواعد و ملاکهای شناخته اجتماعی است که تعیین کننده رفتار انسان اند، و درونی کردن آنها، به جای زندگی بر طبق امیال یا پرورش امیال که کی یرکگارد به شدت آنها را ملحدانه میداند. کسی که به این معنا اخلاقی زندگی میکند، شرافت و ارزش مسئولیت مییابد و عضوی قابل احترام از جامعه میگردد. این نوع زندگی اخلاق محتوا و خصیصه ای عینی دارد که از جایگاه و شان تثبیت شده اجتماعی این معیارها به دست آورده است.
کی یرکگارد این نوع زندگی اخلاقی را به عنوان زندگی خوبی که در شرایط متعارف و عادی قابل توصیه است حقیقتاً تحسین میکند. مراد از شرایط عادی و متعارف آن است که رفتارها صرفاً مطابقت و تبعیت کورکورانه نیست بلکه انتخابی آگاهانه است، اما او در کتاب concluding unscientific postscript (1846)، نوعی دیگر از زندگی اخلاقی را باز میشناسد که در آن معیارهای عام اجتماعی رفتار، تعیین کننده افعال انسان نیستند، بلکه افعال تا حدودی خودمختارانه اند. این زندگی اخلاقی را میتوان “وجودی” دانست نه “اجتماعی” یا “ذهنی” دانست نه “عینی”. این نوع زندگی تقریر دیگری از حالت وجودی نیست؛ زیرا در این مورد امیال هدایتگر انسان نیستند، بلکه چیزهای خاصی مد نظرند که شخص آگاهانه و ارادی خود را به آنها متعهد میسازد. شخص اجازه نمیدهد که رفتارش تحت تاثیر تمایلات آنی یا معیارها و ارزشهای جامعهاش شکل بگیرد.
این تاکید بر خود مختاری است که این برداشت اخلاقی را با اخلاق کانتی پیوند میدهد. اما در اینجا خود مختاری در الگویی انتزاعی و عام از فاعلیت اخلاقی حل نشده است؛ الگویی که در آن قانونگذار، الزام و فشاری از سوی سرشت اساساً عقلانی نیست.
کی یرکگارد از کانت و هگل در این نقطه فاصله میگیرد و معتقد است که انسانها فراتر از هر نوع جبر طبیعی، اجتماعی و عقلانی میتواند دست به گزینش آزاد بزنند.
در اینجا چیزی شبیه شرافت و اصالت جایگزین پراکندگی و مطابقت با نرمهای رایج به مثابه شعارهای زندگی اخلاقی میگردد؛ و در حالی که مسئولیت، ویژگی برجسته در هر مورد است، ثقل و سنگینی آن از اجتماع بر دوش خود فرد منتقل میشود. اگر الگوی زندگی اخلاقی عینی “ستوناجتماع” باشد، الگوی زندگی اخلاقی ذهنی را میتوان ویژگی “تنهایی فرد” دانست. برای کسانی که نمیتوانند زندگی اخلاقی را تصور کنند مگر بر اساس تعهد به نوعی قانون عام اجتماعی یا عقلانی این خود مختاری “تنهایی فرد” ممکن است کاملاً از زندگی اخلاقی جدا باشد. اما، به نظر کی یرکگارد، این افراد زندگی اخلاقی را بسیار محدود میکنند و از درک شکلهای انسانی دیگر زندگی اخلاقی ناتوانند.
کی یرکگارد با رجوع به تغییرات و تفاوتهای اجتماعی عینی اخلاق، برداشت خود از تعلیق غایتشناختی اخلاق را در ارتباط با پرواز ایمان ارائه میکند. با وجود این او به تمایز اصیل وجود دینی از رقیب ذهنیاش که او آن را این حالت حیات و وجود ترجمه میکند، نمیپردازد. حرف او این است که زندگی اخلاقی هر دو مورد بالاترین و برترین حالت حیات و زندگی میسر برای انسان نیست. برای انسان حقیقتاً متدین، خاستگاه و شکلهای کاملاً متفاوتی از الزام، وجود دارد. خاستگاه این الزام ارتباط با خدا است و انسان میتواند از طریق ایمان و لطف به این ارتباط دست یابد. در اینجا بار دیگر سنگینی مسئولیت، به خدا و اراده او که بالاتر از هر معیار شناخته شده اجتماعی یا هر نوع خودمختاری صرف است باز میگردد.
در اینجا میتوان خطوط کلی نوعی اخلاقی موضعی دینی را باز شناخت که تنها قانون آن سر سپردگی فرد به اراده خداوند در هر موقعیت و وضعیت است. شاید این بسط مفهومی زندگی اخلاقی برای شامل شدن این وضع ممکن دینی به مثابه نوعی دیگر از زندگی اخلاقی باشد که کییرکگارد خود آشکارا چنین بیان نمیکند: اما این وضع ممکن است که او بیشترین اهمیت را بدان میدهد و به هر حال، در هر جا که پای زندگی اخلاقی در میان باشد آخرین حرف، “او” است.
نقد کی یرکگارد: نمیتوان به طور قطع گفت که همه گزینهها در آن شیوه زندگی که وی تقسیم کرده است خلاصه میشود. میتوان شیوه های زندگانی دیگری را هم در شمار آورد. به تعبیر دیگر، این طور به نظر میرسد که کی یرکگارد میگوید اگر رویکرد استحسانی را کنار بگذارید، یگانه گزینهای که پیش رو دارید رویکرد اخلاقی است، و بر عکس. با این حال، قرائتی ساده اندیشانه از موضع کی یرکگارد است. کتاب کی یرکگارد را نباید به گونهای تفسیر کرد که گویی اینها یگانه گزینههای ممکن است: راست این است که او در نوشته های بعدیاش به صراحت طرح رویکرد سومی را هم ترسیم میکند: رویکرد دینی به زندگی.
کتاب یا این یا آن، در به روی طیف گسترده ای از تفسیرها باز میکند و پی بردن به نیات اصلی نهفته در پس آن به هیچ وجه آسان نیست. از قرار معلوم، یا این یا آن کتابی است که پیامی ژرف دارد؛ با این حال، منتقدان بر سر چیستی این پیام اتفاق نظر ندارند. بعضی میگویند سبب این است که کی یرکگارد به طرز غیر قابل قبول، معلم نمیدارد که مرادش چیست. این حاصل سبک نگارشی است که در پیش گرفته است، سبکی که در آن شخصیتهای داستانی مواضع فلسفی را که خود با آنها زیستهاند محل کندو کاو قرار میدهند. از آنجایی که شخصیتها بیش از آنکه بیانگر مواضع خویش باشند مثل اعلای آن هستند، تفسیرهای گوناگون مجال دارند که عرض اندام کنند. رویکرد شاعرانه کی یرکگارد به فلسفه بر روی کسانی که خواهان بیان روشن دیدگاه های ساده با نثری به دور از ابهامند آب سردی میریزد.
منابع تحقیق :
۱-آثار کلاسیک فلسفه، مترجم مسعود علیا، تهران: ققنوس، ۱۳۸۲
۲-کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده، دکتر ملیحه صابری نجف آبادی، تهران: انتشارات سمت: ۱۳۸۹.
۳-تاریخ فلسفه اخلاق غرب، لارنس سی. بکر، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۷۸
منبع مقاله: روزنامه رسالت ۶ مهر ۱۳۹۰
منبع:سایت تصور
کی یرکگارد در کتاب خود، تحت رشته ای از نامهای مستعار مطلب مینویسد، او شخصیتهای داستانی خلق میکند که با خودش فرق دارند و حرفها و نظرات خود را از زبان آنها بیان میکند. شگرد استفاده از نامهای مستعار برای کی یرکگارد این امکان را مهیا میکند که خودش از نگرشهایی که در کتاب بیان و کند و کاو میشود فاصله بگیرد و موضع خود را در پس مواضع شخصیتهایش نهان سازد. به علاوه به او مجال میدهد که به درون مواضع گوناگونی که طرح میکند قدم گذارد، آنها را از منظر حیات باطنی شخصیتهای خیالیاش بررسی کند، نه از راه مجردات خشک و بی روحی که فلاسفه معمولاً به کار میگیرند. این وجهی از روش ارتباط غیر مستقیم کی یرکگارد است: اهتمامی آگاهانه به انتقال حقایقی در باب انسانهای زنده از راه نمایش وجوهی از حیات آنها به عوض توصیف مفاهمی تجریدی و غیر شخصی.
بخش اول کتاب، که یا این نام دارد، همان بخشی است که معمولاً خوانده میشود. دو نوع نوشتار در این بخش وجود دارد، نوع اول در نظر خوانندگان جذابتر و متنوعتر از بخش بی روح و دشوار دوم است؛ و عده کمی پیدا میشوند که زحمت کار شاق خواندن همه صفحات یا آن را بر خود هموار کنند، حتی به صورتهای خلاصه شده که معمولاً این بخش به همین شکل منتشر میشود. با این حال، قسمتهایی از یا آن در همان حال از رویکرد اخلاقی دوم نسبت به زندگی، رویکرد استحسانی، به دست میدهد. نوشته نوع اول رویکرد او را نسبت به زندگی به نحو مستقیم توصیف نمیکند؛ بلکه از طریق موضوعات مورد علاقه و سبک نگارشی که دارد مثلی اعلی از آن به دست میدهد.
کی یرکگارد برای برداشتهایش از انتخابی بنیادین میان حالت “ملحدانه” و حالت اخلاقی زندگی و حتی برای “پرواز ایمان” فراتر از سطح اخلاقی به خوبی شناخته شده است. او مطالب بسیاری درباره تمایز میان حالت ممکن اخلاقی انسان دارد. یک حالت یادآور مفهوم هگلی زندگی اخلاقی است، در حالی که دیگری در برخی جنبه های شبیه به اخلاق کانتی است و نیز حالت وجودی رقیب آن را مطرح میکند و حالت سوم وابسته به درک او از زندگی اصیل و دینی است.
او در چند اثر خود (یا این یا آن، ۱۸۴۳؛ و ترس و لرز، ۱۸۴۳) نوعی زندگی اخلاقی را که در صدد تحقق آن بود به رسمیت میشناسد. زندگیای که اساساً خصیصه اجتماعی و هنجاری دارد. این زندگی مستلزم پذیرش قواعد و ملاکهای شناخته اجتماعی است که تعیین کننده رفتار انسان اند، و درونی کردن آنها، به جای زندگی بر طبق امیال یا پرورش امیال که کی یرکگارد به شدت آنها را ملحدانه میداند. کسی که به این معنا اخلاقی زندگی میکند، شرافت و ارزش مسئولیت مییابد و عضوی قابل احترام از جامعه میگردد. این نوع زندگی اخلاق محتوا و خصیصه ای عینی دارد که از جایگاه و شان تثبیت شده اجتماعی این معیارها به دست آورده است.
کی یرکگارد این نوع زندگی اخلاقی را به عنوان زندگی خوبی که در شرایط متعارف و عادی قابل توصیه است حقیقتاً تحسین میکند. مراد از شرایط عادی و متعارف آن است که رفتارها صرفاً مطابقت و تبعیت کورکورانه نیست بلکه انتخابی آگاهانه است، اما او در کتاب concluding unscientific postscript (1846)، نوعی دیگر از زندگی اخلاقی را باز میشناسد که در آن معیارهای عام اجتماعی رفتار، تعیین کننده افعال انسان نیستند، بلکه افعال تا حدودی خودمختارانه اند. این زندگی اخلاقی را میتوان “وجودی” دانست نه “اجتماعی” یا “ذهنی” دانست نه “عینی”. این نوع زندگی تقریر دیگری از حالت وجودی نیست؛ زیرا در این مورد امیال هدایتگر انسان نیستند، بلکه چیزهای خاصی مد نظرند که شخص آگاهانه و ارادی خود را به آنها متعهد میسازد. شخص اجازه نمیدهد که رفتارش تحت تاثیر تمایلات آنی یا معیارها و ارزشهای جامعهاش شکل بگیرد.
این تاکید بر خود مختاری است که این برداشت اخلاقی را با اخلاق کانتی پیوند میدهد. اما در اینجا خود مختاری در الگویی انتزاعی و عام از فاعلیت اخلاقی حل نشده است؛ الگویی که در آن قانونگذار، الزام و فشاری از سوی سرشت اساساً عقلانی نیست.
کی یرکگارد از کانت و هگل در این نقطه فاصله میگیرد و معتقد است که انسانها فراتر از هر نوع جبر طبیعی، اجتماعی و عقلانی میتواند دست به گزینش آزاد بزنند.
در اینجا چیزی شبیه شرافت و اصالت جایگزین پراکندگی و مطابقت با نرمهای رایج به مثابه شعارهای زندگی اخلاقی میگردد؛ و در حالی که مسئولیت، ویژگی برجسته در هر مورد است، ثقل و سنگینی آن از اجتماع بر دوش خود فرد منتقل میشود. اگر الگوی زندگی اخلاقی عینی “ستوناجتماع” باشد، الگوی زندگی اخلاقی ذهنی را میتوان ویژگی “تنهایی فرد” دانست. برای کسانی که نمیتوانند زندگی اخلاقی را تصور کنند مگر بر اساس تعهد به نوعی قانون عام اجتماعی یا عقلانی این خود مختاری “تنهایی فرد” ممکن است کاملاً از زندگی اخلاقی جدا باشد. اما، به نظر کی یرکگارد، این افراد زندگی اخلاقی را بسیار محدود میکنند و از درک شکلهای انسانی دیگر زندگی اخلاقی ناتوانند.
کی یرکگارد با رجوع به تغییرات و تفاوتهای اجتماعی عینی اخلاق، برداشت خود از تعلیق غایتشناختی اخلاق را در ارتباط با پرواز ایمان ارائه میکند. با وجود این او به تمایز اصیل وجود دینی از رقیب ذهنیاش که او آن را این حالت حیات و وجود ترجمه میکند، نمیپردازد. حرف او این است که زندگی اخلاقی هر دو مورد بالاترین و برترین حالت حیات و زندگی میسر برای انسان نیست. برای انسان حقیقتاً متدین، خاستگاه و شکلهای کاملاً متفاوتی از الزام، وجود دارد. خاستگاه این الزام ارتباط با خدا است و انسان میتواند از طریق ایمان و لطف به این ارتباط دست یابد. در اینجا بار دیگر سنگینی مسئولیت، به خدا و اراده او که بالاتر از هر معیار شناخته شده اجتماعی یا هر نوع خودمختاری صرف است باز میگردد.
در اینجا میتوان خطوط کلی نوعی اخلاقی موضعی دینی را باز شناخت که تنها قانون آن سر سپردگی فرد به اراده خداوند در هر موقعیت و وضعیت است. شاید این بسط مفهومی زندگی اخلاقی برای شامل شدن این وضع ممکن دینی به مثابه نوعی دیگر از زندگی اخلاقی باشد که کییرکگارد خود آشکارا چنین بیان نمیکند: اما این وضع ممکن است که او بیشترین اهمیت را بدان میدهد و به هر حال، در هر جا که پای زندگی اخلاقی در میان باشد آخرین حرف، “او” است.
نقد کی یرکگارد: نمیتوان به طور قطع گفت که همه گزینهها در آن شیوه زندگی که وی تقسیم کرده است خلاصه میشود. میتوان شیوه های زندگانی دیگری را هم در شمار آورد. به تعبیر دیگر، این طور به نظر میرسد که کی یرکگارد میگوید اگر رویکرد استحسانی را کنار بگذارید، یگانه گزینهای که پیش رو دارید رویکرد اخلاقی است، و بر عکس. با این حال، قرائتی ساده اندیشانه از موضع کی یرکگارد است. کتاب کی یرکگارد را نباید به گونهای تفسیر کرد که گویی اینها یگانه گزینههای ممکن است: راست این است که او در نوشته های بعدیاش به صراحت طرح رویکرد سومی را هم ترسیم میکند: رویکرد دینی به زندگی.
کتاب یا این یا آن، در به روی طیف گسترده ای از تفسیرها باز میکند و پی بردن به نیات اصلی نهفته در پس آن به هیچ وجه آسان نیست. از قرار معلوم، یا این یا آن کتابی است که پیامی ژرف دارد؛ با این حال، منتقدان بر سر چیستی این پیام اتفاق نظر ندارند. بعضی میگویند سبب این است که کی یرکگارد به طرز غیر قابل قبول، معلم نمیدارد که مرادش چیست. این حاصل سبک نگارشی است که در پیش گرفته است، سبکی که در آن شخصیتهای داستانی مواضع فلسفی را که خود با آنها زیستهاند محل کندو کاو قرار میدهند. از آنجایی که شخصیتها بیش از آنکه بیانگر مواضع خویش باشند مثل اعلای آن هستند، تفسیرهای گوناگون مجال دارند که عرض اندام کنند. رویکرد شاعرانه کی یرکگارد به فلسفه بر روی کسانی که خواهان بیان روشن دیدگاه های ساده با نثری به دور از ابهامند آب سردی میریزد.
منابع تحقیق :
۱-آثار کلاسیک فلسفه، مترجم مسعود علیا، تهران: ققنوس، ۱۳۸۲
۲-کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده، دکتر ملیحه صابری نجف آبادی، تهران: انتشارات سمت: ۱۳۸۹.
۳-تاریخ فلسفه اخلاق غرب، لارنس سی. بکر، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۷۸
منبع مقاله: روزنامه رسالت ۶ مهر ۱۳۹۰
منبع:سایت تصور