آشنایی با یهود و یهودیت

ایران بزرگترین و خطرناک ترین دشمن اسرائیل محسوب می شود. دشمنی ایران پس از انقلاب اسلامی به رهبری (امام) خمینی، به صورت یک دشمنی ایدئولوژیک و دشمنی واقعی درآمده و خطر افکار تندرو مذهبی در ایران از هر خطری
يکشنبه، 5 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنایی با یهود و یهودیت
 آشنایی با یهود و یهودیت

نویسنده: سلمان قاسمی




 
ایران بزرگترین و خطرناک ترین دشمن اسرائیل محسوب می شود. دشمنی ایران پس از انقلاب اسلامی به رهبری (امام) خمینی، به صورت یک دشمنی ایدئولوژیک و دشمنی واقعی درآمده و خطر افکار تندرو مذهبی در ایران از هر خطری برای اسرائیل بیشتر است. (1)

قوم یهود و آیین یهودیّت

در این مقاله سعی کرده ایم با توجه به منابعی که در اختیار داریم و تا جایی که واقعیات تاریخی به ما اجازه می دهد جنبه مذهبی و الاهی یهودیت به عنوان آیینی آسمانی را از تفکر مبتنی بر بنیادگرایی افراطی و مطالعه انتخابی و نژادپرستانه از تورات جدا کرده و به ریشه هایی بپردازیم که منجر به تشکیل فاجعه ای شد که امروزه مانند غدّه ای سرطانی در میان کشورهای اسلامی نمایان است. رژیمی که با انگیزه هایی موهوم و ضد بشری آشکارا به نسل کشی پرداخته و با خوی حیوانی خویش روی جلّادان تاریخ را سفید کرده است. امروزه آنچه ما به عنوان صهیونیسم می شناسیم فقط گوشه ای از خواب هولناکی است که امپریانیسم جهانی برای ابناء بشر دشده است. اگرچه با موجودیت رژیم جعلی اسرائیلی جزئی هر چند کوچک از این خواب پریشان تعبیر شده است، امّا اگر تدبیر رهبران و متفکران بشری و بیداری توده های مردمی نباشد بعید نیست که خودکامگان افسار گسیخته، تمدن بشری را که ثمره سالها مجاهدت مجاهدات تاریخ و آزادگان عالَم است با برداشت خشک و بنیادگرایانه شان از متون تحریف شده و دست نوشته خود به ورطه نابودی و هلاکت بکشانند. آنچه آشکار است اینکه این برداشت با رویکردی غرض ورزانه در صدد انتقام از تمام ارزشهایی است که برای برپایی آن چه خون ها که ریخته نشده و چه هزینه هایی سنگین که بر دوش بشریت تحمیل نشده است. در این اوراق بر آنیم تا با کنار زدن پرده های غفلت از روی چشمان دوستان و پرده های تزویر از روی سفّاکان منفعت پرست تا حدودی حقیقت این تفکر ضد بشری را آشکار سازیم. حقیقت تلخی که اگرچه بسیاری برای رفع تکلیف، آن را به مسأله ای کوچک در حد زیاده خواهی یک قوم یا یک کشور جعلی و یا حتی در نگاهی ساده لوحانه آن را به اختلافات داخلی یک کشور تنزل می دهند، اما واقعیت مسئله ای است که از بسیاری از جهات پیوندی ناگسستنی با مسأله آخرالزمان و رویارویی بزرگ خیر و شر دارد.

یهودیت، آیینی آسمانی

شایسته است قبل از پرداختن به اصل موضوع نکاتی چند را متذکر شویم.
یهودیت آیینی رسمی و الاهی است که از جانب خداوند متعال به دست حضرت موسی علیه السلام بر بنی اسرائیل عرضه شد. مؤمنان به این آیین آسمانی می دانستند که این آیین تا آمدن پیامبر بعدی که نشانه های آن در تورات آمده است، رسمیت دارد. و این چنین بود آیین مسیحیت تا آنکه پروردگار عالیمان با فرستادن آیین محمّدی صلی الله علیه و آله و سلم جهانیان را به دین مبین اسلام مفتخر فرمود. و آن را جامع ادیان الاهی پیشین معرفی کرده و همه را دعوت به پذیرش آن کرد. پیامبر اسلام اهل کتاب را در پذیرش اسلام یا ماندن بر آیین قبلی خود مخیّر کرد و بسیاری هم با قبول شرایط اسلام بر آیین خود باقی ماندند. از آنجاییکه تمامی ادیان آسمانی از مصدر و منبع واحد نازل شده اند از قدیم الایام معتقدان ادیان مختلف در کنار هم زندگی می کرده و هیچگونه تعارض قابل ذکری با همدیگر نداشتند. همانطور که امروز هم بسیاری از اهل کتاب در میان مسلمانان به راحتی زندگی می کنند و هیچگونه مشکلی ندارد. اما با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبوت آیین یهودیت، رفته رفته غبار غفلت بر احکام اصیل آسمانی نشست و به جای آن، راه های انحرافی در جهت منفعت عده ای خاص گشوده شد.
گذر زمان با کمک دست های پلید نامحرمان کم کم آیین آسمانی یهودیت و کتاب مقدس آن را مانند مسلک ها و فرقه های غیر الاهی زمین گیر کرد. و انگار این منحرف شدن ها و به بیراهه رفتن ها خاصیتی جبری، در طبیعت زمان است که گذشت زمان هر چیزی را که در اختیار بشر قرار بگیرد منقلب می کند و شاید به همین خاطر پروردگار عالمیان محفوظ نگه داشتن خاتم ادیان را خود ضمانت کرد:
نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون. (2)
اما به دلایلی، انحراف در آیین یهودیت بسیار عمیق تر از موارد مشابه خود، در تاریخ بشریت ظاهر شد تا جایی که کاملاً در تضاد با آیینی قرار گرفت که خود از دل آن برخاسته بود. امروزه در میان مؤمنان واقعی آیین الاهی یهودیت، صهیونیسم نوعی فساد و تباهی بر مبنای ملی گرایی افراطی و استعمارگری شمرده می شود. همانطور که در جریان انقلاب اسلامی، گروهی از یهودیان که همسو با جریان انقلاب فعالیت می کردند، در جریان دیدار با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی قدس سرّه اظهار داشتند:
«یهودیت دین الاهی است متّکی بر توحید و احکام خداوند که بوسیله حضرت موسی کلیم الله در تورات مقدس آورده شده، در حالی که "صهیونیسم" مانند "ایسم" های دیگر، مخلوق ذهن چند نفر از دنیای غرب است که اخیراً به عنوان یک ابزار سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد و این ابزار، عاملی شده است برای نفوذ امپریالیسم در خاورمیانه و محو حقوق انسانی و خدایی عده ای از افراد در این منطقه.»
امام خمینی قدس سره در سخنان با تیز بینی خاص خود تفاوت عملکرد کلیمیان حقیقی با صهیونیست ها را چنین بیان می فرمایند:
«ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیست ها جدا می دانیم. ما با صهیونیست ها مخالف هستیم و مخالفت ما برای این است که آن ها با همه ادیان الاهی مخالف هستند. آن ها یهودی نیستند، آن ها مردمی سیاسی هستند که به اسم یهودی کارهایی می کنند و یهودی ها هم از آن ها متنفّر هستند.» (3)
در حقیقت می توان گفت که تمام هدف ما در این اوراق اثبات مدعای حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با آوردن شواهدی علمی و تاریخی است. که ان شاء الله خواهد آمد.
و اما نکته دوم که باز به گونه ای تأکید نکته اول است، اینکه به کارگیری مکرر عبارات یهود و یهودیان و انجمن های یهودی به معنی یکسان نگری همه یهودیان نیست. زیرا برخی از آنها همانطور که قبلاً گذشت مبرّا از همگرایی و همکاری با تشکل ها و شبکه های صهیونی و اسرائیلی هستند.
و سوم اینکه ذکر عبارت "ک ش و ر اسرائیل" فقط و فقط برای رساندن معنا در این اوراق آورده شده است، وگرنه با توجه به معیارهای بین المللی برای تعریف کشور به هیچ وجهی اطلاق کشور بر این مورد صحیح نمی باشد. چرا که صهیونیست های مهاجم سرزمین کشور فلسطین را با قوه قهریّه اشغال کرده و بسیاری از ساکنان اصلی آن را اخراج یا به قتل رسانده اند. و تعداد بسیاری را هم آواره کرده و کسانی هم که در فلسطین مانده اند از حداقل نیازها برخوردار نیستند. صهیونیست های اشغالگر به جای فلسطینیان اخراج شده، یهودیان ممالک مختلف را به کشور اشغال شده فلسطین منتقل کرده و جایگزین ساکنان اصلی آنجا کرده اند. بر این اساس رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور به هیچ وجه مبنا و مشروعیت حقوقی نداشته بلکه پدیده ای جعلی و بی ریشه در منطقه به حساب می آید. چرا که طبق قواعد و حقوق بین الملل کشور متضمّن، تعاریف و ویژگیهایی است که رژیم اشغالگر قدس از لحاظ جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، و نیز ملل و اقوام تحت زیست مشمول هیچ کدام از آنها نمی باشد. (4)

نگاهی به ساختار قومی و مذهبی یهودیان

در ابتدا به خاطر نقش کلیدی و اساسی آیین یهودیت، ساختار دینی و مذهبی آن را به اختصار شرح داده و مطلب را پی می گیریم.
بسیاری می پندارند که واژه ی یهودی، مانند واژه آلمانی یا انگلیسی مفهوم مشخص و روشنی دارد، و همانطور که آلمانی به کسی گفته می شود که از نژاد نُردیک (5) سفید پوستان، وابسته به تمدن غربی و دارای فرهنگ ژرمنی می باشد و به زبان آلمانی تکلم می کند و یک عضو ملت آلمان به حساب می آید یهودی هم دارای چنین خصوصیاتی است.
در بسیاری از موارد هم، محققان در مورد یهود به گونه ای سخن می گویند که به نظر می رسد یهودیان جماعتی یکدست، یکپارچه و منسجمند. اما حقیقتاً در این مورد بخصوص این گونه نیست. اگر امروز آلمانی ها در کشور آلمان زندگی می کنند و بسیاری هم هستند که در کشور آلمان نیستند امّا از بسیاری از جهات با آداب و رسوم کشورشان مشترکند، یهودیان چنین مشترکاتی را در بسیاری از موارد ندارند. برای نمونه تاریخ یهود را در نظر می گیریم.
با شنیدن اصطلاح تاریخ یهودی چنین برداشت می شود که یهود دارای تاریخی مستقل و جدا از سایر ملت هاست و خود دارای اشتراکات منحصر به فردی است امّا وقایع غیر قابل انکار تاریخی نشان می دهد که یهودیان در جوامع مختلفی زندگی کرده اند و این جوامع در شرایط زمانی و مکانی گوناگون تمدن ها و شیوه های تولید متفاوتی داشته اند. مثلاً یهودی های یمن در قرن 19 در یک جامعه عربی بیابانی و قبیله ای می زیستند، امّا در همان زمان یهودیان هلند در یک جامعه شهری متمدن و مبتنی بر نظام سرمایه داری غربی زندگی می کردند. با وجود این واقعیت ها ما وقتی از تاریخ یهودی نام می بریم هر دو مورد به یک نسبت مدنظر ماست در حالی که از لحاظ تاریخی و علمی نمی توان این دو را به عنوان یک تاریخ مشترک لحاظ کرد. چرا که تاریخ یک پدیده، باید اشتراکاتی هم در نوع وقایع داشته باشد تا بتوان تأثیرات وقایع گوناگون را بر اجزا و افراد آن بررسی کرد. برای مثال وقتی انقلاب صنعتی رخ داد با توجه به دو مثالی که زده شد، تأثیراتی که انقلاب صنعتی بر کشورهای اروپایی داشت بسیار فراتر و عمیق تر از تأثیراتی بود که بر کشورهایی نظیر یمن و کشورهای آفریقایی گذاشت. به همین خاطر می توان گفت که میزان اثرپذیری یهود از انقلاب صنعتی البته با فرض اینکه آن را دارای تاریخ مستقلی بدانیم متأثر از میزان تأثیرپذیری جامعه ای بود که در آن جامعه زندگی می کردند. (6) و به خاطر همین پراکندگی است که شخصیت و هویت آنان نیز متأثر از تمدن آن جامعه ای است که در آن زندگی می کنند. همانطور که می بینیم یهودیان هر کشور به زبان همان کشور تکلم می کنند و نویسندگان آنها به زبان آن کشور می نویسند. و از هر جنبه فرهنگ و تمدن که بررسی کنیم متوجه می شویم که نمی توان تمدن یا فرهنگ معینی را به عنوان تمدن و فرهنگ خاص یهودی و به تبع آن تاریخ یهودی مشخص نمود و این واقعیت آشکاری است که قابل انکار نمی باشد و اگر هم مثال نقضی بر این مدعا پیدا شود باید وجه اشتراک آن را نه در فرهنگ و تمدن بلکه در ریشه های مذهبی و البته بسیار محدود برای آن قائل شد که عموماً فاقد مکان مشخصی می باشد.
گروه های مختلف یهودی به چند دسته جداگانه تقسیم می شوند در تقسیم بندی این گروهها دو اصل معتبر است که فرد با دارا بودن حتی یکی از این دو، یهودی محسوب می شود. این دو اصل عبارتند از اصل عقیدتی یعنی اعتقاد و ایمان یهودی و دوم اصل نژادی یعنی متولد شدن از مادری یهودی بنا بر شرایطی که ذکر کرده اند (7). با اعتبار اصل دوم یهودی ملحد و بی دین هم، یهودی محسوب می شود و این از موارد منحصر به فرد آیین فعلی یهودیّت در مقایسه با اسلام و مسیحیت می باشد.

تقسیمات یهودیان به اعتبار اصل نژادی و محل زیست

با لحاظ کردن اصل نژادی یهودیان به 3 دسته بزرگ تقسیم می شوند.
1- سفارادی ها (8): سفارادی ها که یهودیان مشرق زمین را می گویند از نسل کسانی هستند که در شبه جزیره ایبری می زیستند. سفارادی ها اشراف یهود بودند و هیمشه از اینکه با اشکنازی ها همراه و هم محل شوند احساس شرم می نمودند و همیشه بین آنها و اشکنازی ها دشمنی دیرینه ای وجود داشت. امّا با گذشت زمان، وضعیت کاملاً برعکس شد و در حالیکه سفارادی ها تبدیل به اقلیت شدند اشکنازی ها در تمدن غربی و هم چنین در اسرائیل موقعیت برجسته ای پیدا کردند. از شخصیت های تأثیرگذار و مهم سفارادی ها می توان به اسپینوزا فیلسوف نامدار و بنیامین دیزرائیلی یهودی که برای خدمت به اهداف صهیونیسم به ظاهر مسیحی شد و مدتی نخست وزیر انگلیس بود، اشاره کرد.
2- یهود مشرق زمین و جهان اسلام: به اشتباه یهودیان مشرق زمین و دنیای اسلام هم سفارادی گفته می شوند که کاملاً اشتباه است چرا که گذشته دینی و فرهنگی آنان به کلی متفاوت است.
3- اشکنازی ها (9): عمده یهودیان شرق اروپا (روسیه و لهستان) را که اصلیت آنان آلمانی است، اشکنازی (10) می گویند. اصولاً یهودیّت مطرح امروزی و تمامی جنبش های فکری معاصر یهودی شامل جنبش یهودی روشنگری، یهودیت اصلاحگر، یهودیت محافظه کار، جنبش قومی دیاسپورا و پونر و خصوصاً جنبش صهیونیسم در میان اشکنازی ها ظهور کرد.

تقسیم یهودیان به اعتبار اصل دینی و عقیدتی

به لحاظ دینی و عقیدتی یهودیّت به چند دسته اصلی تقسیم می شوند. که از جمله آنها می توان به یهودیت ارتدوکس، یهودیت اصلاح طلب و یهودیت محافظه کار اشاره کرد.
یهودیت ارتدوکسی وارث یهودیت حاخامی و بیشتر، از قرون وسطی تا پایان قرن نوزدهم رواج داشت. آنها عقیده دارند تورات از جانب پروردگار نازل شده و تمامیت آن لازم الاجراست. البته آنها فقط حداکثر 5 درصد پنج درصد یهود در دنیای غرب را تشکیل می دهند.
یهودیت اصلاح طلب در آلمان (مهد اصلاح دینی مسیحیت) ظهور کرد و نخستین فرقه ای بود که یهودیت حاخامی را به چالش کشید. آنها می کوشند عقل را بر همه چیز حاکم کنند و با جداسازی عنصر دینی از عنصر نژادی فقط عنصر دینی را الزام آور می دانند. برای آنها اصطلاحاتی چون بازگشت به ارض موعود، تبعید و دوران مسیحایی بی اعتبار است.
یهودیت محافظه کار، جریان فکری است که معتقد است مسلک یهودیت بیانگر روح ثابت ملت یهود می باشد. آنان اعتقاد دارند که یهودیت قادر است خود را به مقتضیات زمان منطبق سازد. آنان دین یهود را روح قومیت می دانند که این همان دیدگاه صهیونیسم است، اما با این همه مسائل دینی در اسرائیل در اختیار کامل یهودیت ارتدوکسی است. البته اصلاح طلبان و محافظه کاران عقیده ندارند که تورات از جانب خداوند نازل شده بلکه از نظر آنان تورات مجموعه ای است از گفتارهای حکیمانه و افسانه های مردمی که پروردگار به پیامبران الهام کرده است از این رو انسان حق دارد برحسب خِرَد خود یا مقتضیات زمان در آن دخل و تصرف کند و شعائر را تغییر یا در بعضی موارد حذف کند.
یهودیت اصلاح طلب و محافظه کار، حاخام شدن زنان و هم جنس بازی و حاخام شدن همجنس بازان را مجاز می شمارند. (11) امروزه بزرگترین تجمع یهود در جهان یهود آمریکاست. یهودیان آمریکا سفید پوست و اکثریت قاطع آنان اشکنازی (12) می باشند. به لحاظ دینی یهود ایالت متحده به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: یهودیان قومی و لاادری ها و دیگری مذهب گرایان. اینها گروههای یهودی مصلح در جهان هستند با اینکه گروههایی هم وجود دارند که به لحاظ کمّی دارای اقلیت می باشند. مانند یهودیان فلاشا که یهودیان اتیوپی اند، که اساساً خارج از قلمرو یهودیت حاخامی هستند و اصلاً اطلاعی از تَلمود ندارند. اگرچه در هر آرایش اجتماعی یا مذهبی اختلافاتی بین مرکز و اطراف آن وجود دارد امّا حالت یهود و یهودیت تا حدودی منحصر به فرد است.
چرا که در یهودیت اساساً مرکز مدّت مدیدی است که از میان رفته است و جریانهای پیرامونی با استقلال تام رشد کرده اند. اگر بگوییم که این حاصل قرون معاصر است با نگاهی به گذشته یهود می توان مثال نقض این مدعا را پیدا کرد. در انجمن سنهدرین (13) که در آن اقوام یهودی قرون اولیه میلادی حضور داشتند، اوضاع به همین منوال بود.
در این انجمن صدوقیان حضور داشتند که آنان به یهودیتی بت پرستانه، هرمی، قاطع، خشک و خالی از ایمان به پروردگار و روز قیامت و تنها مبتنی بر قربانی دادن و عادات تخلف ناپذیر و تماماً زمینی عقیده داشتند، امّا در کنار آنان فریسیان نیز حضور داشتند که به رستاخیز و لزوم اعتقاد به آخرین قائل بودند. علی رغم این اختلافات بنیادین، در کنار هم اَعمال دینی را انجام می دادند از این جاست که گفته می شود یهودی تعریفی دوگانه دارد. یکی براساس عقیده و دیگری مبتنی بر نژاد. امّا امروزه تمامی این فرقه ها و گروهها هر نوع عقیده ای که داشته باشند آیین یهودیت و پیروان آنها را یهودی نامیده اند.

اشتراکات بین یهودیان مذهبی و یهودیان ملحد (14)

مورد تنفر بودن از طرف ملتهای میزبان

به قول مارک تواین (15) نویسنده مشهور و طنزپرداز آمریکایی پاره ای از ملتها نسبت به یکدیگر نفرت دارند امّا همه ملل جهان یکپارچه از یهودیان متنفرند. (16) در این خصوص عوامل زیادی را می توان به عنوان دلایل نفرت ملتها از یهودیان نام برد. اما از آنجایی که مسیحیان در طول سالیان درازی میزبانی آنان را برعهده داشتند دو مورد زیر را می توان از دلایل اساسی نفرت آنان از یهود نام برد:

کشتن عیسای مسیح علیه السلام (17)

هنگامی که عیسی علیه السلام به پیامبری مبعوث شد زمانی بود که یهودیان از دین و آیین آسمانی خویش منحرف شده بودند. آنان با اینکه در تورات نشانه هایی از آمدن عیسی و پیامبری وی (18) دیده بودند شریعت آسمانی وی را گردن ننهادند. تا جایی که توطئه از میان برداشتن وی را چیدند. آنان برای از میان برداشتن وی کسی را اجیر کردند که داستان آن در انجیل متی باب 26 جمله های 14-15 چنین بیان شده است.
آنگاه یکی از آن دوازده (نفر) که یهودی استخریوطی مسّما بود نزد رؤسای کَهَنه رفته گفت: مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند.
و در جمله های 47-49 همان باب داستان چنین ادامه پیدا می کند:
و هنوز (عیسای مسیح) سخن می گفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود، با جمعی کثیر با شمشیرها و چوب ها از جانب رؤسای کَهَنه و مشایخ قوم آمدند. و تسلیم کننده او به ایشان نشانی داده و گفته بود: هر که را بوسه زنم همان است، او را محکم بگیرید. در ساعت نزد عیسی آمده گفت: سلام یا سیدی و او را بوسید...

تعبیرات زشت و موهن تلمود در مورد حضرت مسیح

از دیگر عوامل نفرت مسیحیان از یهود تعبیرات زشت و موهنی است که نسبت به آن حضرت در تلمود آمده است. تا جایی که نویسنده اثر در چاپ نخست که هیچگونه حذفی در آن اِعمال نشده، همیشه بعد از ذکر نام حضرت مسیح مومنانه بعدش جمله نابود باید عنصر شرّیر را می افزاید. (19)

بغض و کینه داشتن نسبت به دیگران

از دیگر اشتراکات بین یک یهودی مذهبی و یک یهودی ملحد بغض و کینه داشتن نسبت به دیگران است. یک یهودی مذهبی یا ملحد اعتقاد دارد که یهودیان از تبار خداوند هستند امّا اقوام دیگر از روحی پلید نشأت گرفته اند. آنان اعتقاد دارند که یهودیان نه مانند سایر مردم بلکه حتی از لحاظ جوهری بر سایرین برتری دارند. و دیگران فقط برای این آفریده شده اند که در خدمت یهود باشند. به خاطر همین اعتقادات و با توجه به سرگذشت پر از ذلت و خواری که در آوارگی های مستمر پشت سر گذاشته اند خود را در صورت غلبه بر مردم مُحِقِ هر ظلمی بر دیگران می بینند و اگر آنان کوچکترین مجالی پیدا کنند از هیچ گونه جنایتی در حق غیر یهودیان فروگذار نخواهند کرد. همان طور که اتفاقات چندین ساله اخیر در کشور فلسطین گویای همین مطلب است.

اعتقاد به تعلق داشتن فلسطین به یهودیان

از دیگر اعتقادات مشترک یهودیان مذهبی و ملحد بنا بر وعده های عهد عتیق تعلق فلسطین به آنان است. به خاطر همین مهاجرت یهودیان به فلسطین را بازگشت (به ارض موعود) لقب داده اند و سرزمینهای در دست اعراب را سرزمینهای بازپس گیری نشده! می دانند. یعنی این سرزمین به قول عهد قدیم از نیل تا فرات متعلق به یهودیان است. منتها مدتی آنان از آنجا دور بوده اند و به دست دیگران افتاده است. در همین معنا فقرات زیادی هم در عهد عتیق یافت می شود که گذشت از تعلق فلسطین به یهودیان آنان را نیز به عنوان قومی خاص معرفی می نماید. برای آنان فقرات زیر گویای چنین مسائلی است:
آن روز خداوند با ابراهیم عهد بست و فرمود: من این سرزمین را از نهر مصر تا رود فرات به نسل تو می بخشم. (20) قول داده ام سرزمین ایشان را به شما بدهم، تا آن را به تصرف خود درآورده، مالک آن باشید. (21)
خداوند به موسی فرمود: که به قوم اسرائیل بگویید: وقتی که از رود اردن عبور کردید و به سرزمین کنعان رسیدید باید تمامی ساکنان آن جا را بیرون کنید... من سرزمین کنعان را به شما داده ام، آن را تصرف کنید و در آن ساکن شوید... اگر تمام ساکنان آنجا را بیرون نکنید باقی ماندگان، مثل خار به چشم های تان فرو خواهند رفت و شما را در آن سرزمین آزار خواهند رساند.

برتر دانستن خود از دیگران

یک یهودی چه اعتقاد به خدا داشته باشد چه ملحد باشد خود را سرآمد و برتر از دیگران می داند و این برتری را به نژاد و اصالت نژادی خود نسبت می دهد. در تورات با تعابیر گوناگون به این نکته اشاره شده است و ملت یهود را تافته ای جدا بافته از دیگران ترسیم می کند.
چون شما قوم مقدسی هستید که به خداوند، خدایتان اختصاص یافته اید و از بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید. (22)
پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید چون من خداوند خدای شما هستم... من خداوند خدای شما هستم که شما را از قوم های دیگر جدا کرده ام... شما را از سایر اقوام جدا ساخته ام تا از آن من باشید. (23)

پی نوشت ها :

1. بلوای صهیون از نیل تا هامون، ص 16، به نقل از کیهان هوایی مورخ 1368/8/20، سخنان اسحاق رابین در رادیو اسرائیل.
2. حجر، 9.
3. روزنامه جمهوری اسلامی، 1371/5/19، ص 11، به نقل از روزنامه اطلاعات، 1358/2/25، ص 11.
4. رجوع کنید به فرهنگ علوم سیاسی، ج 1، ص 619، تألیف و توضیحات کشور.
5. Nordic.
6. المسیری عبدالوهاب محمد، یهودیان جهان، ص 21.
7. از نگاه شریعت یهود فرزند، منسوب به دین مادر است، یعنی یهودی کسی است که مادرش یهودی باشد اما یهودی بودن پدر در این امر دخیل نیست دلیل این حکم این است که ممکن است پدر واقعی طفل مشکوک باشد ولی مادر واقعی او محل تردید نیست. شگفت اینکه این حکم ریشه در تهمت ناروای زنا به زنان یهودی دارد (یهود و صهیونیسم، ص 28) و طبق قوانین اسرائیل یهودی کسی است که مادر، مادربزرگ، مادر بزرگ، جد مادری او پیرو آیین یهود باشد در غیر این صورت به عنوان شهروند درجه دو شناخته شده و از بسیاری از حقوق شهروندی در اسرائیل محروم می شوند. اسرائیل شاهاک تاریخ یهود - آیین یهود، ص 25.
8. sephardium.
9. Ashkenazim در اصل یکی از نوادگان حضرت نوح ولی در سِفر تکوین به یکی از اقوام اطلاق شده است. صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، محمد امیر شیخ نوری، ص 22.
10. در زبان عِبری، آلمان را اشکناز می گویند.
11. المسیری عبدالوهاب محمد، یهودیان جهان، ص 25-30.
12. آلمانی یا روسی - لهستانی.
13. عالی ترین انجمن دینی یهودی که سرپرستی و رسیدگی به امور یهود را در سرزمین یهودیه بر عهده داشت. که به قول محققان، حضرت عیسی علیه السلام توسط همین مجمع محاکمه و با اتهام کفر به اعدام محکوم شد. پروتکل های دانشوران صهیون ص 559.
14. یکی از تناقضات آیین یهودیت داشتن یهودیان ملحد و بی دین است! البته معنای این اصطلاح در آیین یهودیت تفاوت اساسی با دیگر ادیان دارد مثلاً در دین اسلام کسی که بی دین می شود دیگر به او عنوان مسلمان اطلاق نمی شود و مجازات سنگینی برایش وجود دارد اما در آیین یهودیت اصالت با نژاد است و دین در مرحله بعد واقع می شود. به همین خاطر اگر یک یهودی بی مذهب شود هیچ خللی به یهودی بودن وی وارد نمی شود! تا جایی که بسیاری از بزرگان یهودی، یهودیان بی مذهبی بودند که حتی خودشان به لامذهب بودنشان اعتراف کرده اند امّا با این همه یهودیان به آنها افتخار می کنند. یکی از اینها زیگموند فروید است. وی تا جایی پیش رفت که در روایات تورات تردید کرد و حتی نسب موسی را مصری دانست نه عبری. اگرچه وی در کتاب "موسی و توحید" پرده از الحاد خود برداشت امّا کماکان مورد افتخار یهودیان است چرا که وی اولاً یهودی متولد شد و از آنجا که یهودیان دیگران را به این دید می نگرند که آنها به سطح بشریت یهود نرسیده اند در نتیجه کسی که از پدر و مادری یهودی متولد شد حتی اگر ملحد باشد انسانی برتر است. و ثانیاً اگرچه فروید ملحد است امّا تربیت یهودی وی هنوز در ناخودآگاه وی وجود دارد پس باید به وی افتخار کرد. روان شناسی سیاسی اسرائیل، ص 91.
15. Mark Twain.
16. یهود و صهیونیسم ص 166.
17. البته برخلاف نظر یهودیان و مسیحیان طبق آیات قرآن کریم خداوند حضرت عیسی را به نزد خود بالا برد. آل عمران 55 و نساء 157.
18. کتاب اشعیا نبی، باب 7، جمله 14.
19. اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود - مذهب یهود، ص 72.
20. سفر پیدایش، فصل 15، جمله 18.
21. سفر لاویان، فصل 20، جمله 24.
22. سفر تثنیه، فصل 7، جمله 6.
23. سفر لاویان، فصل 20، جمله های 7، 24 و 26.

منبع: قاسمی، سلمان، (زمستان 1389)، ردپای سامری، اصفهان، کیاراد، اول.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط