ژاک لاکان: زبان و سوژه

میان برداشت ساختارگرایی درباره ی شکل گیری سوژه در زبان و دیدگاه فروید درباره ی شکل گیری «خود» (ایگو) (1) در جریان رشد کودک، قرابت و خویشاوندی وجود دارد، و بر همین اساس، ژاک لاکان(2) در روان کاوی خود این دو رویکرد
سه‌شنبه، 11 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ژاک لاکان: زبان و سوژه
 ژاک لاکان: زبان و سوژه

نویسنده: سید محمد مهدی زاده




 

میان برداشت ساختارگرایی درباره ی شکل گیری سوژه در زبان و دیدگاه فروید درباره ی شکل گیری «خود» (ایگو) (1) در جریان رشد کودک، قرابت و خویشاوندی وجود دارد، و بر همین اساس، ژاک لاکان(2) در روان کاوی خود این دو رویکرد را با هم ترکیب می کند. لاکان برخلاف فروید که ناخودآگاه را با مفاهیم زیست شناختی توضیح می دهد، آن را چون زبان دارای ساختار می داند. به اعتقاد لاکان، ایگوی فرویدی واقعیتی مجسم چون چشم یا پا ندارد، بلکه نشانه است؛ نشانه ای که فقط در نظامی دلالتی مانند زبان به وجود می آید. به این معنا، بدل شدن به یک شخص، شبیه آموختن یک زبان است. ما با قرار گرفتن در یک جایگاه در زبانِ از پیش موجود، رشد می کنیم(رابرتس، 74:1386).
رابرتس(3) می نویسد: «در روایت لاکان، «خود» یک امر داستانی است. «خود» بیشتر شبیه به رُمان یا شعری است که مدام در حال نوشته شدن است» (همان:89).
به باور لاکان، جدا از زبان، سوژه ی انسانی وجود ندارد. این نکته از نظر فلسفی اهمیت تعیین کننده ای دارد، زیرا به این معنی است که انسان به عنوان سوژه، مستقل از رابطه اش با سوژه های دیگر وجود ندارد، چرا که زبان از رابطه با دیگران جدایی ناپذیر است. حتی شکل گیری «نفس»، ساخته ای اجتماعی است: انسان آنگاه سوژه می شود که گفتنِ «من» را فرا می گیرد، که واژه ای است که در یک زبان مشترک و از طریق رابطه با دیگران فراگرفته می شود(ماتیوز، 5:1378-204).
پس، سوژه برخلاف تفکر دکارت که شکل گیری آن منوط به جدایی از اُبژه و دنیای بیرون بود، در خلال ارتباط با دیگران و در چارچوب زبان ساخته می شود و به گونه یا بی واسطه حاضر نیست.
لاکان، مراحل رشد روانی- جسمانی انسان را به سه بُرهه ی «نظم خیالی»(4)، «نظم نمادین»(5) و «نظم واقعی»(6) تقسیم می کند. به این صورت که انسان ابتدا در رحم مادر، جدایی و گسستی بین خود و مادر و جهان پیرامون احساس نمی کند، اما پس از تولد و ورود به این جهان، به مرور گسست هایی را تجربه می کند که قبلاً وجود نداشت. کودک در فرایند رشدش، شروع به شکل دادن به خود در مرحله ای می کند که لاکان، مرحله ی آینه ای
می خواند. «مرحله ی آینه ای(بین شش تا هجده ماهگی) به بُرهه ای اطلاق می شود که کودک برای نخستین بار خود را در آینه می شناسد. بر پایه ی این شناخت(یا در واقع «شناخت نادرست»، زیرا در آینه نه خودِنفس بلکه تصویری از نفس را می بیند) آرام آرام خود را فردی جدا از سایر افراد تلقی می کند. به بیان دیگر، خود را کامل تر و یکپارچه تر از آن می بیند که رشد جسمانی اش عملاً نشان می دهد. مرحله ی آینه ای، پیش درآمد برهه ی ورود به سامانی از فاعلیت ذهن است که لاکان آن را «امر خیالی» می نامد(استوری، 155:1386).
از نظر لاکان، امر خیالی دقیقاً همین قلمرو تصاویر ذهنی ای است که ما در آن اقدام به همانندسازی هویت مان می کنیم، اما در این همانندسازی به ادراک و تشخیص نادرست از خودمان سوق داده می شویم(ایگلتون، 1983 به نقل از استوری، 6:1386-55).
کودک خود را همچون یک تصویر در آینه می بیند... در این تصویر، کودک موجودی را می بیند که بر اثر سائقه های نیرومند تکه پاره نشده است، بلکه کنترل خود را در اختیار دارد... کودک سعی می کند به این تصویر شباهت پیدا کند؛ سعی می کند به این سوژه ای که خیالی است، تبدیل شود.
بنابراین، دریافت ما از «خود»، اساساً رابطه ی تنگاتنگی با تصویر «بیرونی» ما دارد. هویت ما به جای این که از درون نشأت بگیرد، از موقعیتی به وجود می آید که ما در آن، خود را برای اولین بار از بیرون می بینیم. از نظر لاکان، این بدان معناست که از همان آغاز، بی خویشتنی و شکاف در هویت ما پدید می آید. نتیجه ی آن در بزرگسالی این است که همیشه به دنبال یکپارچگی و ثبات درونی و خیالی هستیم تا آن ها را با یکپارچگی و ثباتی که فکر می کنیم در دوران کودکی داشتیم، انطباق دهیم. ما عمر خود را صرف «تکامل» خود می کنیم( و شکست می خوریم) (وارد، 200:1384).
با فراگیریِ زبان، رشد آدمی وارد مرحله ی بعدی یعنی نظم نمادین می شود. «نظمِ نمادین، سامان فرهنگ است و ما ذهنیتِ انسانیِ خویش را در همین عرصه کسب می کنیم. زبان، برقراری ارتباط با دیگران را برای ما ممکن می سازد، اما در عین حال، حس «فقدان» را نیز در ما تشدید می کند. استفاده از زبان به ما امکان می دهد تا خواست هایمان را بیان کنیم، اما بیان این خواست ها نمی تواند حس «فقدان» را در ما التیام بخشد، بلکه صرفاً این حس را تشدید می کند. ورود ما به قلمرو زبان و نظم نمادین، موجب شکافی بین نیازمان به برهه ی آغازینِ وفور و وعده و عجز زبان [به اعاده ی آن برهه] می شود. در این شکاف است که «میل»(7) سربر می آورد.
در قلمرو زبان و از طریق زبان است که سوژه تبدیل می شود: سوژه ای در قلمرو زبان، سوژه ای از زبان و نهایتاً سوژه ای تابع زبان. من صرفاً در عرصه ی زبان و از طریق زبان می توانم «من» باشم. لاکان بین فاعل بیان کننده و امر بیان شده تمایز می گذارد.
هنگامی که «من» سخن می گویم، همواره با آن «منی» که از او سخن می گویم، تفاوت دارم و دائماً به تفاوت و عجز در می غلتم: «آنگاه که سوژه در جایی به صورت معنا ظاهر می شود، در جایی دیگر به صورت چیزی «محو شونده» یا ناپدید شدن تبلور می یابد» (استوری، 157:1386). بنابراین سوژه مستقیماً در زبان شکل می گیرد و برخلاف آراء متفکرانی چون دکارت و کانت(8)، یک امر پیشینیِ ذاتی نیست.
لاکان تأکید می کند که همه در زبان روزمره غوطه وریم و نمی توانیم از آن خارج شویم. چیزی به نام فرازبان وجود ندارد. ما همه مجبوریم خود را در زبان بازنمایی کنیم. در واقع، راه دسترسی ما به دیگران تنها از طریق زبان است. در برداشت لاکان از زبان، یک دال همواره بر دال دیگری دلالت می کند، هیچ واژه ای رها از حصار استعاره ای (استعاره، دالی است که جای دال دیگر نشسته است) نیست (ساراپ، 23:1382).
مرحله ی سوم در رشد کودک، یا همان نظم واقعی، با مواجهه با دیگری مرتبط است. نظم واقعی، در نقطه ی مقابلِ نظم نمادین و نظم خیالی قرار دارد. «نظم واقعی، معادل «واقعیت» نیست، بلکه تمام چیزهایی است که بیرون و درون سوژه قرار دارد، اما هیچ گاه به طور مستقیم قابل دسترس نیست» (میلنر و براویت، 173:1385).
از نظر لاکان، فقدان اولیه، فقدان نَفس است. فرد حین تلاش برای رفع این فقدان اولیه، در معرض امیال سیری ناپذیر قرار می گیرد. میل عبارت است از فرایند یا کوشش برای دست یابی به مدلولِ ثابت («دیگری» یا «امر واقعی»)؛ مدلولی که خود همواره در حال تبدیل شدن به دالی دیگر است، یا به تعبیر لاکان: «لغزیدنِ بی وقفه ی مدلول به زیر دال». در تعریف میل می توان گفت که میل عبارت است از عدم امکان پر کردنِ شکاف میان نَفس و دیگری، یا عدم امکان حصول به آن چه فاقدش هستیم (استوری، 159:1386).
تحلیل لاکان این است که هویت آدمی بین خودآگاه و ناخودآگاه شکاف خورده است، و اگرچه تمام تلاش آدمی صرفِ پر کردن این شکاف و تأمین ثبات و یکپارچگی اولیه می شود، اما توفیق نمی یابد. امیال از فقدانی ناشی می شود که به واسطه ی ورود به ساحت نظم نمادین یا زبان حادث شده است، و آدمی در صدد است تا با تحقق آن ها، فقدان اولیه را رفع نماید. اما هیچ یک از امیال نمی تواند جایگزینِ اُبژه ی اولیه ی از دست رفته یعنی بدن مادر شود.
طبق نظریه ی لاکان، اُبژه اولیه ی از دست رفته یعنی بدن مادر است که داستان زندگیِ ما را به پیش می راند و ما را وا می دارد تا در حرکت پایان ناپذیرِ مجازیِ میل، جایگزین هایی برای این بهشت گمشده بجوییم.
نظریه ی روان کاوی لاکان سویه هایی را بر ذهن ما می گشاید که می تواند در تحلیل نحوه ی عملکرد متون رسانه ای، راهنما باشد. چنان که لاکان تصریح می کند، هویت و
ذهنیت آدمی بر ساخته ای زبانی و فرهنگی و نه امری پیشینی و ذاتی است؛ لذا متون رسانه ای در قالب فیلم، سریال، آگهی و... می تواند به ساختن هویت ما کمک کند.
استیون سیدمن(9) (1386) یکی از ویژگی های بارز مطالعات فرهنگی به ویژه مطالعات فرهنگی آمریکا که متأثر از فمینیسم و نظریه ی فیلم است را روی آوردن به نظریه روانکاوی برای تبیین شکل گیریِ سوبژ کتیویته می داند. قدرت نظریه ی روان کاوی ریشه در اعتقاد آن به مفهوم ناخودآگاه دارد؛ مفهومی که در معنای کلی اش نه فقط خواسته های سرکوب شده و امیال واپس زده را شامل می شود، بلکه به فرایندهای اساسی ای همچون درون فکنی، فرافکنی، همذات پنداری، انتقال و تضادهای اُدیپی اشاره دارد.
تحلیل گران اجتماعی برای درک قدرت فرهنگ توده ای، از نظریه ی روان کاوی سود می جویند، به این ترتیب که می کوشند رابطه ی بین سوژه و فرهنگ توده ای را به گونه ای تفسیر کنند که گویای فرایندهای روانی مرتبط با پویایی های اُدیپی و پیشااُدیپی است. تحلیل اجتماعی «خود» یا سوژه در مطالعات فرهنگی عمدتاً، نه تماماً، با تکیه بر روایت های روانکاوانه و گفتمانی صورت می گیرد.
سیدمن معتقد است که نظریه ی روان کاوی سودمندی و ثمربخشی خود را در مقام نظریه ی سوبژ کتیویته، نظریه ای درباره جنسیت و میل جنسی، تحلیلی از فرایندهای اساسی رابطه ی بین فرد و رسانه های جمعی، شیوه ای برای تأمل در هویت های مختلف، و سرانجام به عنوان چالشی در برابر اومانیزم غربی نشان داده است (سیدمن، 329:1386).

پی نوشت ها :

1. Ego
2. J. Lacan
3. A. Roberts
4. Imaginary order
5. Symbolic order
6. Real order
7. Desire
8. I. Kant
9. S. Seidman
منبع : مهدی زاده، سید محمد، (1389)؛ نظریه های رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی، تهران: نشر همشهری، چاپ اول 1389.


 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط