در دوره هایی از تاریخ که ظلم و فساد شاهان و دستگاه های حکومتی و لاابالی گری و زد و بندهای شاهزادگان و درباریان باعث ظلم و فساد و ناامنی در ولایات و تعدی و زورگویی بیش از حد راهزنان در اثر بی لیاقتی حکام در سراسر کشور شده، همه را بی تاب و ناامید از آرامش و امنیت کرده بود، از دل مردم افرادی برمی خاستند که با پالایش جسم و روح خود در گود زورخانه و آموزش فتوت و جوانمردی و سیر و سلوک انسانیت که از مولا و مقتدای خود حضرت علی (ع) و ائمه هدی آموخته بودند، نقطه اتکا و پناهگاهی برای مردم در برابر تعدیات دستگاه های حاکم بودند که البته هر کسی به مقام و مرتبه فتوت و مردانگی نمی رسید چه می بایست با هوای نفس و منیت ها مبارزه کنند تا به این مقام ارزشمند جوانمردی که طرف اعتماد مردم باشند، برسند زورخانه و تعلیمات آن سیری دارد که به اختصار به مراتب و مراحل آن می پردازیم.
زورخانه از اماکن عمومی و مقدسی به شمار میآمد که با ساختمان خاص و مشخص خود برای انجام ورزش زورخانه ای بنا شده بود و تقریبا بنای آن کاملا با جاهای دیگر همانند تکیه، حسینیه و مسجد و خانقاه و دیگر اماکن مذهبی مقدس فرق داشت. در کوتاه ورودی زورخانه که ارتفاع آن از یک متر و بیست سانت تجاوز نمی کرد به این نشانه بود که ورزشکار در ابتدای ورود به این مکان مقدس فروتنی و تواضع را یاد گرفته، خاکی و بدون تکبر باشد و در زورخانه ادب و احترام بزرگترها و پیشکسوتان و افراد مسن و معمر را نگهدارد. ساختمان زورخانه که از سقفی گنبدی شکل درست شده بود که گود ورزش نیز در وسط آن قرار داشت، در ساختمان زورخانه پس از گنبد بزرگ ساختمان چند غلام گردشی با سقف کوتاهتر که در آن رختکن و آبدارخانه هم تعبیه شده بود و نیز فضا و جایی برای سنگ و نشستن تماشاچی و همین طور محل مناسبی برای گذاشتن میل و تخته و شنا و کباده و دیگر وسائل ورزشی دیده می شد.
در کنار در ورودی زورخانه سردم زورخانه (جای نشستن مرشد) قرار داشت. سردم مرشد جایی مرتفع و بلند بود و آن گونه سردم را در زورخانه ها در نظر می گرفتند که مرشد مسلط به گود زورخانه و هماهنگ کننده حرکات ورزشی آنها با ضرب و اشعار و صدای خود باشد. در داخل زورخانه و طاق نماهای اطراف آن عکس ها و شمایلی از حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) و همین طور عکس های پهلوان های از دنیا رفته و زنده آویزان بود.
مرشد در جا و مکان خود یعنی سر دم، با ضرب بزرگ خود که در بغل داشت چهار زانو در کنار منقل آتش برای گرم کردن پوست ضرب نشسته بود و با شروع کار زورخانه که معمولا بعد از اذان نماز صبح تا چند ساعت مانده به ظهر و در شب ها بعد از نماز مغرب و عشا» تا چند ساعت گذشته از غروب شروع می شد و در ماه مبارک رمضان هم بعد از افطار زورخانه آماده پذیرایی ورزشکاران بود. نحوه ورود به زورخانه به این صورت بود که ابتدا افراد مبتدی و تازه کار وارد زورخانه شود سپس بزرگترها و پیشکسوت ها و پهلوانان وارد می شدند که مرشد با ورود هر دسته با سلام و تعارف و خوشآمد گویی از آنها استقبال و برای افراد سابقه دار با زدن (تک زنگ) و برای پیشکسوتان با زدن زنگ و گفتن خوشآمدین و با ورود پهلوانان با زدن زنگ بلند و گفتن صفای قدم پهلوان و برای سادات و افراد برجسته با زدن زنگ و ضرب و با گفتن خوشآمدین صفای قدمتان بر جمال علی صلوات، افراد را وارد می کرد و سپس لنگ دادن به ورزشکاران توسط جامه دار شروع می شد که هر ورزشکاری لنگی خاص خود را داشت.
در گود زورخانه اسم و آوازه و پول و ثروت و مرتبه و شهرت و مقام مادی و شغل و منصب مورد توجه نبود بلکه پاکی و شرف و مردانگی و ارشدیت ملاک کار و احترام بود. از پاکدامنی، مردانگی و انسانیت ورزشکاران زورخانه و پهلوانان ورزش باستانی به قدری داستان و سرگذشت اخلاقی داریم که نمونه بارز آن سرگذشت پوریای ولی و کشتی گرفتن او با جوانی است که پوریای ولی به خاطر خوشحالی مادر آن کشتی گیر جوان و دلسرد نشدن او خود را به خاک می افکند و کشتی را به نفع جوان تمام می کند تا مادرش از آن همه نذر و نیاز موفق و پیروز به نظر آید. از آن جا که ورزش در زورخانه با حمد و ثنای پروردگار و مدح و تحیت پیغمبر عظیم الشان اسلام و علی بن ابیطالب و دوازده امام و قطعات اخلاقی و آموزنده شروع می شد، سخت در ورزشکار و تماشاچی اثر می گذاشت و اخلاق و روحیات آنها را تقویت می کرد که نتیجه همین تعلیمات تقوا و پاکی ورزشکار در حفظ نوامیس مردم و جامعه بود و زورخانه آنچنان موقعیتی در بین مردم پیدا کرده بود که بمانند مسجد و محراب مورد احترام و تقدس بود.
ورزش زورخانه برای پیشکسوتان و پهلوانان و افراد نیرومند و قوی با سنگ گرفتن شروع می شد. محل سنگ ها که در زورخانه مقابل سر دم و روبروی مرشد بود به محض این که جامه دار زورخانه برای سنگ گرفتن ورزشکار چند لنگ را روی زمین پهن می کرد و زیر سری مناسبی را هم برای ورزشکار قرار می داد، ورزشکار ابتدا سنگ ها را بوسیده به پشت روی زمین می خوابید و با بالا بردن هر دست به همراه سنگ بدنش را متمایل به طرف دیگر می نمود. در این موقع مرشد با صدای خود شروع به شمارش تعداد سنگ های پهلوان می کرد که معمولا تعداد سنگ ها از ۳۰ تا ۴۰ تجاوز نمی کرد و کاری سنگین و دشوار بود اما تعداد کامل سنگ ها را به تعداد سوره های قرآن ۱۱۴ و همچنین نام مبارک الله و محمد و علی در جمع ۱۱۷ شماره می گرفتند. با شروع کار سنگ مرشد با ذکر نام های مبارک و اعظم همه ورزشکاران و تماشاچیان را آنچنان جذب و شیفته این اسامی و نام های مبارک می کرد که همگی در یک حالت سکرآور معنوی و اخلاقی فرو می رفتند و اینک آن نام های مبارک:
نام های مبارک در سنگ گیری:
بسم الله الرحمن الرحیم.یک است خدای بنده نواز،
دو نیست جز الله چاره ساز
۳) سبب ساز کل سبب
۴) چاره ساز بیچارگان
۵) پنجه یداللهی یا ۵ تن آل عبا
۶) شش گوشه قبر امام حسین
۷) بسته زنجیر جفا
۸) یا امام هشتم
۹) نوح نبی الله
۱۰) دهنده بی منت
۱۱) علی و فرزندانش
۱۲) جمال حجت خدا صلوات
۱۳) بر شکاک لعنت
۱۴)چهارده معصوم پاک
۱۵) نیمه کلام خدا
۱۶) گلدسته طلا
۱۷) شاخه طوبی
۱۸) خدای هجده هزار عالم و آدم
۱۹) ختم پیغمبران پدر بتول صلوات
۲۰) بر بی صفت لعنت
آقای خوبان علیست دو بیست بر دو روی و منافق لعنت سه بیست بر سیاه دل و کینه توز لعنت چهار بیست بر چهار مذهب پرست لعنت پنج بیست یا باقرالعلوم بعد نبی شش بیست یا امام جعفر صادق هفت بیست یا امام موسی کاظم دخیلم هشت بیست یا امام رضا بطلب نه بیست طوفان کربلا سی ختم کلام الله یک سی بزرگ است خدا دو سی محمد مصطفی سه سی علی شیر خدا چهار سی حسین کشته اشقیا پنج سی یا پنج تن آل عبا دخیلم شش سی قبر هجده ساله حسین هفت سی کشته زهر جفا هشت سی یا علی بن موسی الرضا نه سی خدای نهصد هزار عالم و آدم چهل ختم انبیا صلوات یک چهل گرفتی ماشا» الله بر تو دو چهل ناز دو بازویت. ناز سر و سینه قلچماقت جانم. ناز چهار ستون بدنت آفرین ناز پنجه غریب نوازت پهلوون شش ساق عرش مجید یا امام موسی کاظم شاه خراسان رضا امام محمد تقی پنجاه هزار بار بر جمال نازنین پیغمبر خدا صلوات یک چل گرفتی ماشا» الله دو چل ناز دو بازوت سه چل ناز سر و سینه قلچماقت جانم چهارچل ناز چهار ستون بدنت پنج چل آفرین ناز پنجه غریب نوازت پهلوون شش چل شش گوشه قبر علی اکبر هفت چل هفت ساق عرش مجید هشت چل یا امام هشتم مددی نه چل یا جواد العالمین پنجاه پنجاه هزار بار بر جمال پیغمبر خدا صلوات. توضیح این که در کار سنگ، یعنی برداشتن سنگ از آنجا که خود سنگ ها نسبتا سنگین به علاوه وقوف و قلق خاصی برای برداشتن سنگ ها لازم بود بنابراین کمتر کسی می توانست تا ۱۰ یا ۱۲ شماره سنگ ها را جابه جا کند. فلذا اگر پهلوان تنومند و مسلطی پیدا می شود که تا شماره ۴۰ یا ۵۰ می رفت این فرد در ردیف ورزشکاران نام آشنا بود و شماره خوانی دوباره این گونه شروع و ادامه می یافت:
یکی و یکی الله و الله
دو تا، آدم نبی الله
۳سه تا نوح نبی الله
چار و چهار ابراهیم خلیل الله
پنج تا موسی کلیم الله عیسی روح الله محمد مصطفی علی مرتضی یا فاطمه زهرا جده سادات حسن کشته زهر جفا حسین کشته شمشیر دغا علی اکبر پاره پاره تن صحرای کربلا زین العابدین اسیر بلا یا جواد الائمه.
منبع: آفتاب http://www.aftabir.com