بهترین شیوه برای رفع نیازمندی های جامعه

در هر جامعه ای، انسان های محرومی زندگی می کنند که به دلایل مختلف، از کارافتاده یا ناتوان اند. آنها زبانی گویا و بازویی توانمند، و گاه به ظاهر، آبرویی ارزشمند برای امرار معاش ندارند و برای گذران زندگی به کمک و یاری
يکشنبه، 28 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهترین شیوه برای رفع نیازمندی های جامعه
 بهترین شیوه برای رفع نیازمندی های جامعه

 

نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی




 

در هر جامعه ای، انسان های محرومی زندگی می کنند که به دلایل مختلف، از کارافتاده یا ناتوان اند. آنها زبانی گویا و بازویی توانمند، و گاه به ظاهر، آبرویی ارزشمند برای امرار معاش ندارند و برای گذران زندگی به کمک و یاری دیگران نیازمندند. گروهی از مردم نیز اگرچه توانمند و غنی بوده اند، ولی بر اثر ابتلا به حوادث و رویدادهای ناخوشایند، مانند سیل، زلزله، تصمیم گیری ها و انتخاب های نادرست و ...، سرمایه، دارایی و توان جسمی یا روحی خود را از دست داده و ناخواسته، در مجموعه ی ناتوانان و محرومین جامعه قرار گرفته اند.

بهترین روش برای رفع نیاز این نیازمندان چیست؟ دین مبین اسلام برای رسیدگی به محرومین جامعه و خدمات عمومی و عام المنفعه چه شیوه ها و راهکارهایی دارد؟ اساساً ارائه ی این سنخ خدمات عمومی و رسیدگی به وضع محرومان جامعه به چه صورت هایی تصویر می شود و اسلام کدام صورت را ترجیح داده و توصیه کرده است؟

به طور خلاصه، رفع این نیازمندی ها را به سه شکل کلی می توان تصویر کرد:
صورت اول اینکه این نوع تکالیف در جامعه به عهده ی افراد گذاشته شود تا داوطلبانه از دیگران دستگیری کنند. اگر هر کس به خویشاوندان، دوستان، همسایگان نیازمند خود یا هر نیازمند و محروم دیگری در جامعه کمک کند، تمام نیازها در جامعه، رفع و محرومین، سرپرستی خواهند شد.
صورت دیگر این است که دستگاه ها و سازمان های معین و خاصی از طرف متولیان امر و دولت به صورت متمرکز و کلان، متولی و متکفل این امور باشند؛ یعنی دولت مرکزی برای رفع این نیازها، از طریق این سازمان ها، ابتدا همه ی این نیازها را شناسایی و رصد کند. سپس با برنامه ریزی دقیق و تعیین هزینه ها و دریافت بودجه ی لازم، دست به کار شود و با استخدام نیروها و ابزار لازم و کافی، به تمام امور محرومین جامعه رسیدگی کند.

در نگاه اول روشن است که ظاهراً در اسلام، هیچ کدام از این دو طریق به طور مطلق، مقبول نیست. با دقت بیشتر روشن خواهد شد که روح اسلام با هر دو طریق به گونه ای حساب شده و دقیق و با به کارگیری هر کدام به جای خود و با در نظر داشتن سهم هر کدام به اندازه ی لازم، سازگارتر است. چرا؟

اصل در همه ی احکام اسلامی و اجرای آن به گونه ای است که مسئولیت فردی انسان در قبال جامعه و وظایف اجتماعی اش فراموش نشود، بلکه برجسته و نمایان باشد؛ چون رشد معنوی و تکامل انسان به مراتب والای انسانی، فقط با رفتارهای فردی خودش، شدنی است. به معنای دیگر، رسیدگی به امور محرومین در جامعه، یک روی سکه است. روی دیگر سکه، رشد و تکامل انسان است که در سایه ی همین امور در اجتماع باید محقق شود. این نوع فعالیت های اجتماعی، میدان مسابقه ای برای رشد معنوی افراد است. اگر همه ی کار را بر عهده ی دولت یا سازمان های برخوردار و توانمند قرار دهیم، عملاً بسیاری از افراد جامعه از این سفره ی گسترده الهی، محروم می شوند و میدان کار و فعالیت و رشد و تکامل از آنها گرفته خواهد شد. بنابراین، حال که لازم است این کمک رسانی صورت گیرد تا نیازمندان، بی نیاز شوند، خوب است همه ی مردم از فرصت های موجود در جامعه بهره مند شوند. چه ضرورتی دارد همه ی این کارها از یک کانال خاص صورت گیرد؟ افراد را هم باید در این امر مهم دخیل کرد. البته ممکن است گفته شود حتی در صورتی که این نوع کارها، دولتی و سازمانی شود، باز هم همه ی افراد جامعه، از طریق پرداخت مالیات و عوارض و دیگر کمک های قانونی و اجباری، به طور غیر مستقیم در این امور، دخیل خواهند بود، ولی مالیات و دیگر وجوه الزامی که در بسیاری موارد، همراه با نارضایتی از مردم گرفته می شود، هیچ گاه جایگزین فعالیت های داوطلبانه، آن هم با نیت تقرب به خدا نخواهد شد و چنین برنامه های قانونی و اجباری در خودسازی و تکامل معنوی انسان چندان تأثیری ندارد.
با توجه به مبانی اعتقادی اسلامی، شاید بتوان ادعا کرد که خداوند بسیاری از این نقص ها و نارسایی ها را که البته حاصل عملکرد نادرست خود انسان هاست، ابزاری برای ابتلا و امتحان بشر قرار داده است تا انسان بر اثر برخورد با این مشکلات، آزموده شود و در فرایند این سیر به کمال برسد. (1) هدف مقدس اسلام در این فرایند، ورزیده ساختن خود افراد و تکامل روحیات فردی انسان هاست. هر کس، مسئول کرده های خود است و هر کسی همان اندازه که تلاش کرده است، از آن بهره می گیرد. (2) مسئولیت هیچ کس به عهده ی دیگری نیست.(3) همین رفتارهای فردی در قیامت به فریاد انسان می رسد و باعث نجاتش خواهد شد. (4)
از سویی دیگر، اسلام عزیز، واقعیت ها را نادیده نگرفته و امور مردم را فقط به بعضی رفتارهای فردی، و به امید اجر و پاداش اُخروی واگذار نکرده است، بلکه مجموعه ای از این شیوه ها را در نظر دارد و هر کدام را در جای خود به کار می گیرد. شبیه همین مسئله را در دین مقدس اسلام در برخورد با برخی معاصی و گناهان کبیره به کار برده است. مثلاً درباره ی عمل منافی با عفت، در کنار انذارها و هشدارها و ترساندن از عذاب های ترسناک جهنم، احکام فقهی و کیفری مشخصی را نیز تشریع فرموده است تا در جای خودش، با مراعات شئون و ضوابط خاص خود اجرا شود. یعنی هم تذکر می دهد که این کار بسیار زشت و قبیح است، هم از عذاب های اخروی می ترساند و هم در صورتی که شواهد کافی باشد یا گناهکار به گناهش اقرار کند، منتظر عذاب اخروی نمی ماند، بلکه حکمش را در همین دنیا عملی می کند و او را به مجازات و کیفر مناسب می رساند. حتی در زمینه ی اجرای حکم هم فرموده است که در ملأ عام و در مقابل چشمان مردم باشد تا دیگران عبرت بگیرند و در اجرای حکم هم فرمود مبادا رأفت و رحمتْ مانع اجرای آن شود: وَ لاَ تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ. (5) به دو نفری که مرتکب عمل زنا شدند و حدود الهی را زیر پا گذاشته اند، با رأفت و عطوفت و مهربانی عمل نکنید و حکم خدا را اجرا کنید.
بنابراین، دین مقدس اسلام بر اساس هدف والایی که برای هدایت، تربیت و به کمال رساندن انسان در نظر دارد، هم بخش موعظه ای، اخلاقی، تربیتی و رعایت مسائل معنوی را در نظر دارد و هم بُعد سیاسی و اداره ی امور جامعه را در نتیجه تشریع قوانین کیفری و حدود و قصاص در نظر داشته و در عمل، به اجرای آن دستور داده است. مجموعه ای از احکام در باب حدود، قصاص و دیات برای همین منظور است. اسلام ابتدا می خواهد تا افراد به اراده ی خود، گناه را ترک کند. دین با تشویق، انذار، تبشیر و دیگر راه ها از آنها می خواهد تا راه صحیح را انتخاب و از راه زشت کناره گیری کنند. در عین حال، مشخص است که در عمل، همه ی مردم مطیع نیستند و گناهانی اتفاق خواهد افتاد. گاه تعداد آن هم کم نخواهد بود. در چنین مواردی، باید راهکارهای بازدارنده ای مقرر شود تا مانع این گروه و دیگران شود. اجرای حدود برای همین منظور است.
این دو بخش از اسلام، یعنی تربیت فردی و قوانین اجتماعی، مکمل هم هستند؛ چون اگر بخش دوم نباشد، پس از مدتی، فساد چنان دامن گیر جامعه خواهد شد که برای کارهای فردی و داوطلبانه جایی نمی ماند. در چنین جامعه ای، به رشد فضایل انسانی، نیات خیرخواهانه و مسائل معنوی و تربیتی امیدی نخواهد بود. با خاموش شدن نور فضایل انسانی، آرام آرام، خانواده ها آلوده می شوند و در نتیجه، فرزندانی آلوده تحویل خواهند داد. (6) اجرای قوانین و حدود الهی از بزرگ ترین نعمت های الهی و سرشار از برکات فراوان برای تمام افراد و تمام جامعه است. امام صادق علیه السلام از جد بزرگوارشان، نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، روایتی را نقل فرمودند که حضرت می فرمایند:

اِقَامَةُ حَدٍّ خَیْرٌ مِنْ مَطَرِ أرْبَعینَ صَبَاحاً؛ (7) «اجرای یک حد الهی از چهل روز بارندگی برای مردم و جامعه، بهتر است».

سرّش آن است که اجرای حدود در مقابل دیدگان مردم، آنها را از ارتکاب مفاسد باز می دارد و آرام آرام، جامعه روی آرامش و خوشبختی را خواهد دید. به همین جهت، کسانی که مانع اجرای حدود الهی در جامعه هستند و آن را مضرّ به حال جامعه ی انسانی می دانند، اساساً از درک و فهم این مسائل عاجزند. اسلام به اجرای حدود و قصاص منحصر نیست تا بتوانیم آن را به یک جانبه نگری و تک بعدی بودن متهم کنیم. اسلام عزیز ابتدا به خودسازی در صحنه ی اجتماع از طرق مختلف دستور داده و در صورت انجام تخلف اجتماعی فرمان داده است تا از آن ممانعت، و با مجرمان برخورد شود.
نظر اسلام درباره ی رسیدگی به امور مردم محروم و نیازمند جامعه نیز چنین است. آنچه مهم است، رشد معنوی مردم جامعه بر اثر رسیدگی به محرومان است. شاید یکی از ارزشمندترین اعمال در اسلام همین امر باشد. توجه و رسیدگی به محرومان و نیازمندان جامعه چنان ارزش والایی دارد که خداوند در قرآن، این کار و گروهی را که به این کار اقدام کرده اند، می ستاید: وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ.(8) با آنکه خودشان گرسنه بودند و به غذا نیاز داشتند، ایثار کردند، یعنی دیگران را بر خود مقدم داشتند. و نیز می فرماید:

وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً. (9)

این آیه ی شریفه در شأن اهل بیت علیهم السلام نازل شد. پس از آنکه آن بزرگواران برای شفای بیماری فرزندشان، سه روز روزه گرفتند، هر سه روز، درست هنگام افطار، غذای ناچیزی را که برای افطار تدارک دیده بودند، به نیازمندان گرسنه ای دادند که به ایشان پناه آورده بودند. انسان اگر مراقب خود باشد، می تواند در کنار سفره ای که خداوند برای وی گسترده است، با کمک به محرومان، تا این مرتبه ترقی کند و چنان باشد که خداوند در قرآن از وی ستایش کند.
متأسفانه امروزه نه در گوشه و کنار و مکان های دورافتاده، بلکه در متن جامعه ی انسانی، میلیون ها انسان با گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند و حیاتشان در معرض خطر است و اغنیا و کسانی که حقوق آنها را ضایع کرده اند و مستقیماً مسئول گرسنگی آنهایند، هیچ توجهی به آنها ندارند. در چنین فضایی، مکتب حیات بخش اسلام به مسئولان و متولیان امر در جامعه ی اسلامی دستور می دهد تا از اغنیا و اقشار برخوردار جامعه بگیرند و به این گروه از بینوایان و نیازمندان جامعه برسانند تا هم گرسنه ها سیر شوند و نیاز نیازمندان رفع شود، و هم جسم و جان صاحبان اموال با دادن صدقه و زکات تطهیر شود:

خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌. (10)

این امر یک حکم حکومتی و از وظایف واجب دولت اسلامی است تا زکوات و صدقات را که خداوند آن را حق فقرا و مساکین دانسته است، از اغنیا بگیرد و به صاحبشان برساند:

إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالمَسَاکِینِ ... وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ‌. (11)

در عین حال، اصل بر این است که افراد، داوطلبانه، به سراغ کارهای خیر بروند تا ضمن آثار و برکات اجتماعی آن، از آثار و برکات معنوی آن نیز بهره مند شوند. این همان حالت اعتدالی است که باعث نظم و انتظام اجتماعی در کنار رشد و بالندگی معنوی می شود. جامعه ی انسانی ایده آل که اسلام در پی تحقق آن است و به فرموده ی قرآن، ان شاء الله به دست با کفایت حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف برپا خواهد شد، جامعه ی متعادلی است:

وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً. (12)

از چنین جامعه ی متعالی و برتری که تحت حاکمیت صالحان است، جز اعتقاد به وحدانیت الهی و دوری از خوف و وحشت و تبدیل آن به امنیت و آرامش، انتظاری نیست. بنای چنین جامعه ای بر تربیت صحیح انسان استوار است. تربیت صحیح، زمینه ای لازم دارد که همان آرامش و اطمینان خاطر اعضای جامعه است. به همین جهت، در جامعه ای که ابعادش بر اساس تعالیم و ارزش های اسلام اداره می شود، زمینه ی شکوفایی تمام ابعاد کمالی انسان مهیا می گردد.
گفته شد که در اسلام علاوه بر طرح ها و برنامه های کلان دولتی و حکومتی، افراد نیز باید فعال باشند تا به رشد و کمال لازم برسند. وجود هیچ کدام نباید بهانه ای برای عدم حضور دیگری باشد. نوع سومی از فعالیت های اجتماعی که قابل تصویر است و خوشبختانه در جوامع دینی ما از سال ها قبل نیز در حال اجراست، این است که برخی افراد جامعه در قالب گروه ها و هیئت های غیردولتی دور هم جمع شوند و برای رسیدگی به نیازمندان جامعه، مانند ایتام، فقرا، خانواده های بی سرپرست، جوانان در حال ازدواج، دانش آموزان و دانشجویان در حال تحصیل و...؛ اقدامات اجتماعی انجام دهند. (13) این نوع کمک رسانی ها هم بخشی از فعالیت هایی است که در کنار دو نوع فعالیت گفته شده ی قبلی، مورد نظر اسلام است.
سیره ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام نیز چنین بود. آن بزرگواران حتی در زمان بسط ید و به عهده داشتن تصدی امور حکومتی، با اینکه یکی از وظایف حکومتی شان را رسیدگی به امور محرومان جامعه می دانستند و به آن اقدام می کردند، باز هم از فعالیت های مددرسانی و کمک های فردی خود به نیازمندان جامعه پرهیز نداشتند، بلکه مشوق آن نیز بودند. (14)
تعبیر امام زین العابدین علیه السلام در دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه این است که: نُطَهِّرَها بِإخْراجِ الزَّکَوَاتِ...؛ به ما توفیق ده تا اموالمان را با ادای وظایف مالی و دستگیری از نیازمندان تطهیر کنیم. خداوند در قرآن کریم، مرتبه ای بالاتر از این را مطرح کرده است. خداوند به پیامبرش می فرماید: با اخراج اموال و کمک به فقرا و نیازمندان، جان آنها را پاک کن؛ یعنی قبل از پرداخت حقوق واجبی که به اموال ما تعلق گرفته، جان و مالمان آلوده است:

خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌. (15)

راه تطهیر و نجات خود و اموالمان از این آلودگی، انجام این تکالیف مالی و پرداخت حقوق کسانی است که خداوند در اموالمان، حقوقی برای آنها مقرر فرموده است. در تعبیری دیگر می فرماید که انسان، خود به نیکی و احسان راه نمی یابد و انسان خوبی نمی شود تا آنچه را به آن دل بسته و محبوب اوست، به دیگران ببخشد:

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ. (16)

دستورهای دین مبین اسلام تنها برای جلوگیری از شورش و بلوای اجتماعی علیه حاکمان یا گذران بهتر زندگی دنیوی نیست. رشد معنوی افراد جامعه، برای اسلام بیش از امور دیگر اهمیت دارد. اگر این هدف متعالی محقق شود، مشکلات اجتماعی حل می شود و نابسامانی ها سامان می یابد. حقوق فقرا و نیازمندان تأمین می شود. آرامش و رضایت خاطر به همه ی افراد، خانواده ها و جامعه برمی گردد. در سایه ی چنین آرامشی، حاکمان نیز بهتر حکومت خواهند کرد و گرفتار شورش ها و درگیری ها نخواهند بود. همه ی این امور در اسلام در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد؛ چون در اسلام آنچه اصالت دارد و اهمیتش از بقیه ی امور بیشتر است، روح انسان و زندگی اخروی اوست. بنابراین، تمام تلاش افراد و حکومت در جامعه ی اسلامی، فراهم کردن زمینه برای آن است که افراد به وظایف اسلامی شان عمل کنند.
دولت و حکومت موفق و مورد نظر اسلام، حکومتی است که دارای دو ویژگی مهم باشد: اولاً درد دین داشته باشد. ثانیاً مردمی و دردمند باشد. همه ی ما مسلمانان، موظف به برقراری چنین حکومتی هستیم. البته در کنار چنین حکومتی، مسلمانان باید برای تقرب الی الله و رشد معنوی همچنان به وظایف فردی خود در قبال محرومان جامعه، عمل و به آنها کمک کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. خالق متعال زمینه ها و فرصت های بسیاری برای امتحان بشر از اولیای الهی و مؤمنان تا پست ترین انسان ها یعنی کفار و مشرکین و منافقین، مقرر فرموده است. بسیاری از این میدان ها و فرصت ها را به صورت های گوناگون در قرآن کریم به خوبی بیان فرموده است. نمونه ای از آیات قرآن که به این میدان های امتحان انسان اشاره دارند، عبارت اند از: ...الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً...(انبیاء، 35)؛ وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ...(انعام، 165)؛ وَ مَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلاَئِکَةً وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَ یَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً وَ لاَ یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْکَافِرُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهذَا مَثَلاً...(مدثر، 31)؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ...(انفال، 28)؛ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ‌(زمر، 49)؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّهُ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیکُمْ وَ رِمَاحُکُمْ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَخَافُهُ بِالْغَیْبِ...(مائده، 94) و ... وَ جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً ...(فرقان، 20). همچنین ر.ک: مائده (5)، 48؛ بقره (2)، 124؛ محمد(47)، 4؛ فجر(89)، 15؛ احزاب (33)، 11؛ انفال(8)، 17؛ بقره(2)، 49؛ اعراف(7)، 141؛ نحل(16)، 92 و آیات دیگر.
2. وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى‌ (نجم، 39)
3. وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (انعام، 164).
4. وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَرْداً (مریم، 95).
5. نور(24)
6. وَ قَالَ نُوحٌ رَبِّ لاَ تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّاراً * وَ قَالَ نُوحٌ رَبِّ لاَ تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّاراً * إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَ لاَ یَلِدُوا إِلاَّ فَاجِراً کَفَّاراً (نوح، 26-27).
7. عَلِیُّ بنِ ابْراهیمَ عَنْ ابِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیَّ عَنِ السَّکُونِیَّ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم: اِقَامَهُ حَدِّ خَیْرٌ مِنْ مَطَرِ ارْبَعینَ صَبَاحَاً (ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج7، ص 174).
8. حشر(59)، 9.
9. انسان(76)، 8-9.
10. توبه (9)، 103.
11. توبه (9)، 60.
12. نور (24)، 55.
13. نظیر این تشکیلات غیردولتی، مانند هیئات مذهبی و انجمن های حمایتی و خیریه، از قدیم در بلاد اسلامی، به خصوص ایران، بین متدینین رواج داشته است. آیت الله شیخ مرتضی حائری رحمه الله تشکیلاتی را به راه انداخته بودند تا به امور ایتام و جوانان جویای کار و در حال ازدواج و دیگر نیازمندان جامعه مدد رسانند.
14. زندگی پرافتخار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حتی قبل از بعثت و زندگی اهل بیت علیهم السلام، گواه روشنی بر این دعاست. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام زمانی که در کوفه امر ولایت و سرپرستی امت و جامعه اسلامی را بر عهده داشتند، علاوه بر قانون گذاری های حکومتی به نفع محرومان و اجرای آن به دست خویش یا عوامل حکومتی، خود نیز شب و روز به فکر نیازمندان بود و به صورت ناشناس یا شناخته شده از آنها دستگیری می کرد. در کتاب های تاریخی متعدد نقل شده است که پس از شهادت ائمه ی معصومین علهیم السلام و هنگام کفن و دفن آن بزرگواران، فرزندان و یاران و اصحاب، علامت هایی را روی کتف و کنار گردن مبارکشان مشاهده می کردند. وقتی علت را از امام علیه السلام جویا می شدند، پاسخ می شنیدند که این علایم اثر به جای مانده از انبان نان و غذایی است که پدرم در نیمه های شب برای نیازمندان حمل می کردند. درباره ی برخی معصومان علیهم السلام نقل شده است که در طول عمر شریفشان چندین مرتبه تمام اموال خود را بین فقرا تقسیم می کردند. این گونه اقدامات نوعی فعالیت های فردی است که آن بزرگواران برای رضای خدا و تقرب نزد حضرت حق انجام می دادند و دیگران را نیز به آن توصیه می کردند.
15. توبه(9)، 103.
16. آل عمران(3)، 92.

منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط