حل مشکل در زندگی خانوادگی چگونه است؟

هنگامی که دو فرد، زندگی مشترک را شروع می کنند مشکل یا تعارض بروز خواهد کرد. اوقاتی پیش می آید که یا عدم توافق مشاهده می شود یا نیازها برآورده نمی شوند. در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم، ناامیدی و
چهارشنبه، 20 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حل مشکل در زندگی خانوادگی چگونه است؟
 حل مشکل در زندگی خانوادگی چگونه است؟

 

نویسنده: دکتر ماهیار آذر




 

 

« حل مشکل» در زندگی خانوادگی چگونه است؟

هنگامی که دو فرد، زندگی مشترک را شروع می کنند مشکل یا تعارض بروز خواهد کرد. اوقاتی پیش می آید که یا عدم توافق مشاهده می شود یا نیازها برآورده نمی شوند. در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم، ناامیدی و نارضایتی می کنند. بنابراین، باید قبل از بروز هرگونه تعارض یا کشمکش زوج ها را برای آن آماده کرد؛ یعنی باید شیوه ی صحیح مذاکره را به زوج ها آموزش داد تا راه حل های معقول و منطقی را در موقعیت های مشکل آفرین پیدا کنند. « حل مشکل» نیازمند مهارت های ارتباطی مؤثر است.
تعارض، ماهیتی دوسویه دارد و حل مشکل فقط به یکی از همسران کمک نمی کند، بلکه از آن برای کمک به ایجاد تداوم رابطه استفاده می شود. در نهایت هدف از حل مشکل آن نیست که اثبات شود که یکی از همسران درست می گوید و دیگری اشتباه می کند. هدف، حل مشکل و رسیدن به راه حلی عملی است که مورد قبول هر دو است. این کار ساده ای نیست و به تلاش همسران و درمانگران نیازمند است.
حل مشکل را می توان به دو مرحله ی جداگانه تقسیم کرد: اول شناخت مشکل، دوم رفع مشکل. در مرحله ی اول، تلاش برای رسیدن به درک مشترکی از « مشکل» است؛ یعنی همسران باید توانایی مشخص کردن رفتارها، ابراز احساسات و مهارت های گوش کردن فعالانه را داشته باشند و در مرحله ی بعد یک راه حل را انتخاب و اجرا کنند. در نتیجه، مهارت های سیال سازی ذهن، سازش و ارزیابی، اولویت بیشتری خواهند داشت.
بسیاری از زوج ها از تلاش برای حل اختلاف نظر می ترسند؛ زیرا گذشته ی چنین زوج هایی به آنان آموخته است که احتمال دارد این فرایند، بسیار آزارنده و ناخوشایند باشد. ولی اگر زوج ها شیوه ی حل مشکل را بفهمند و بدانند که وجود نظم و ترتیب باعث تسهیل در حل مشکل خواهد شد، احساس آرامش و راحتی می کنند.

مراحل و ترتیب حل مشکل به شرح ذیل است:

1- انتخاب زمان و مکان مناسب برای حل مشکل
2- ثبت مسائل حیاتی و مهم در جلسه های حل مشکل
3- استفاده از بیان دقیق و مشخص برای توصیف مشکل
4- پذیرش مشکل و حرکت به سوی راه حل
5- مشخص سازی هدف
6- در نظر گرفتن گسترده ترین دامنه از راه حل های ممکن
7- انتخاب راه حل و توجه هم زمان به سازش
8- اجرای آزماشی راه حل، جمع آوری داده ها و ارزیابی پیامدها
9- در صورت لزوم، تصحیح و تجدیدنظر کردن در راه حل و مذاکره ی دوباره راجع به آن

1. انتخاب زمان و مکان مناسب برای حل مشکل

در مورد اجرای حل مشکل باید توجه شود که این فرایند را نمی توان در هر زمان و مکانی انجام داد. همسران برای آنکه بتوانند به بحثی سودمند در زمینه هایی بپردازند که در مورد آن ها اختلاف نظرهای واضحی دارند، لازم نیست آن را علنی و در همه جا مطرح کنند. بنابراین، زن و شوهر حتی قبل از تلاش برای یافتن راه حل مشکلی خاص و کار روی آن، باید محیطی را پیدا کنند که بحث صادقانه ی مربوط به موضوع مورد نظر را تسهیل کند. در همین رابطه، قابل ذکر است که زمان چنین اقدامی نیز باید مناسب باشد. در نتیجه، زوج ها باید بیاموزند که در زمینه ی موضوعاتی مانند نارضایتی جنسی، نباید قبل از خروج صبحگاهی از منزل درباره ی آن به بحث بپردازند. علاوه بر این، هنگامی که یکی از همسران از نظر هیجانی، به طور واضح ناراحت است، باید بحث درباره ی مسائل را به تأخیر بیندازند. معمولاً در چنین مواقعی،‌ تلاش برای حل مشکل، به جای بهبود رابطه، موجب آسیب بیشتر آن می گردد.

2. ثبتِ « مسائل ضروری» جلسه های حل مشکل

زمانی که از مشکلات بحث می شود و راه حل هایی مطرح می گردد، یک یا هر دو نفر توافق می کنند که رفتار خود را، به نوعی تغییر دهند. این یک تعهد است. وقتی افراد متعهد می شوند باید به آن عمل کنند. بنابراین، ضروری است که افراد، دست نوشته ای از تعهدهای یکدیگر را، که در طی جلسه های حل مشکل پذیرفته اند، همواره همراه داشته باشند. از این رو، لازم است که گزارشی از همه ی اطلاعات ضروری مربوط به جلسه ی حل مشکل، در دفترچه ی یادداشت زوج ثبت گردد.
چنین دفترچه ی یادداشتی، باید این ویژگی ها را داشته باشد: اطلاعات ثبت شده، چهار جزء عمده دارند: تاریخ، مشکل بحث شده، نتیجه ی به دست آمده، و حروف اول نام افراد. اطلاعات، توسط همسران و به اختصار، در سه ستون ثبت می گردد و حروف اول نام آن ها نوشته می شود. این کار، تضمین می کند که هر دو فرد در حل مشکل، هم نسبت به آنچه مورد بحث قرار گرفته، هم در مورد پیامدی که حاصل شده است، توافق دارند. نیاز به اتکای حافظه نیست و بدون شک، خود فرایند ثبت کردن، به عنوان نشانه ای برای تغییر رفتار عمل می کند. گرچه بهتر است که اطلاعات با واژه هایی مشخص ثبت شوند، احتمالاً - تجربه ی زوج، بهترین قاضی در زمینه ی مسائل است - به این معنا که اگر یک همسر، به دلیل برداشت و فهم غلط از موضوع، در انجام دادن تعهد خود قصور کند، ممکن است لازم شود که در جلسه های بعدی حل مشکل، توصیف روشن تری از « نتیجه ی به دست آمده» ارائه دهد.

3. استفاده از بیان دقیق و مشخص برای توصیف مشکل

شاید مشخص سازی رفتاری، مهم ترین مفهوم موجود در کل درمان های زناشویی مبتنی بر ارتباط های رفتاری باشد. این نوع مشخص سازی، در حوزه ی حل مشکل، به بهترین شکل با استفاده از الگوی «X-Y-Z»، صورت می گیرد: « من هنگامی احساس «X» را دارم که تو رفتار «Y» را در موقعیت «Z» انجام می دهی». تحلیل های طولانی و مبهم در زمینه ی « چرایی» [ یا علت] وقوع مشکل، کاملاً بی فایده است. به عکس، مثال های مشخص، مستقیم و تکلیف گرا در مورد رفتار یا موضوع مشکل زا، حل تعارض را واقعاً آسان تر می کند. گرچه ممکن است همسران قصد اِلقای نظر خود را داشته باشند، اما درمانگر باید به آنان یادآوری کند که هدف، اذیت کردن یا آزردن نیست، بلکه حل مشکل است. بنابراین، حتی اگر افراد عصبانی باشند، باز باید احساسات همسرشان را در نظر بگیرند و به خاطر شیوه ی بیان مسائل، سبب مخالفت بی مورد نشوند.
علاوه بر این، باید به برخی از موضوعات دیگر مربوط به مسئله توجه شود. نخست، به طور کلی، توصیه می شود که همسران از تأکید بر نیّت یا دلیل فرضی رفتار دیگری پرهیز کنند. این نوع ذهن خوانی، کاملاً بی ثمر است و فقط به جبهه گیری دفاعی و تعامل کلامی نامرتبط با حل مسئله، منجر می شود. در عوض، باید به حقایق توجه کنند: « من هنگامی احساس «X» را دارم که تو رفتار «Y» ‌را در موقعیت «Z» انجام می دهی». دوم، زوج ها باید تلاش کنند که در زمانی خاص، به بحث در مورد بیش از یک مسئله نپردازند. به علاوه، مشکل باید در کنترل زوج باشد و به شیوه ای قابل حل مطرح شود؛ یعنی، باید به زوج آموخت که مشکلاتی را حل کنند که در حال حاضر اتفاق می افتد یا، احتمال وقوع آن ها وجود دارد. بحث از مشکلی که مربوط به گذشته ی دور است و به راحتی قابل حل نیست، بی فایده خواهد بود. سرانجام آنکه درمانگر هنگام توصیف مشکلی که قرار است بحث شود باید میزان مطلوب بودن پیشرفت درمان را در نظر بگیرد؛ یعنی، نباید به زوج اجازه داده شود که با بحث های تکراری مراحل اولیه ی درمان را خیلی طولانی کنند.
درمانگر باید ببیند آیا اثرات مثبتی در تبادل رفتار مشاهده می شود؟ آیا ارتباط در حال بهبودی است؟ آیا زوجین از راه هایی مثبت تر، با یکدیگر رابطه برقرار می کنند؟ در بیشتر موارد، درمانگر باید به زوجین پیشنهاد کند که کار را از موضوعات کوچک شروع کنند تا در ادامه به « مسائل بزرگتر» برسند. هنگامی که آنان به راه حل های رضایت آمیز برای برطرف کردن برخی از تعارض های خفیف رابطه شان دست یافتند، برای مواجهه ی تدریجی با مشکلات بزرگتر احساس راحتی و آزادی خواهند کرد.

4. پذیرش « مشکل» و حرکت به سوی راه حل

پس از آنکه یکی از زوجین، آنچه را که مشکل تلقی می کند، با همسرش در میان می گذارد و منتظر پاسخ یا واکنش او می ماند، در چنین مواقعی چه باید گفت و چه باید کرد؟ برای این که افراد موفق به رفع مشکلات شوند، ابتدا باید بیاموزند که به احساسات همسر خود احترام بگذارند و به سخنانشان گوش دهند و آن ها را بپذیرند.
احساس، واکنشی هیجانی به یک موقعیت است. احساس گاهی منطقی و گاهی هم غیرمنطقی است. ممکن است با احساسات طرف مقابل هماهنگ یا از آن بسیار دور باشد. با وجود این، احساسات صحیح یا غلط نیستند. آن ها حقیقتاً وجود دارند. احساس، پاسخ فرد به واقعیتی است که او درک کرده است. به همین دلیل، نباید احساسات طرف را زیر سؤال ببرند، بلکه باید به عنوان یکی از سه عنصر کلیدی مجموعه ی حل مشکل پذیرفته شود. این عناصر، احساسات «X»، رفتارهای «Y» و موقعیت های «Z» می باشند. زوجین در بیشتر موارد، خود را در دور باطل و بی فایده ی بحث صحیح یا غلط بودن احساسات درگیر می کنند. چنین بحثی، اتلافِ بی حاصل وقت درمانگر و زوج است. بنابراین، درمانگران برای شروع حل یک مشکل، باید به افراد بیاموزد که احساسات همسر خود را به عنوان بازنمایی صحیح او از واقعیت قبول کنند. سپس، آنان، می توانند با هم و به طور مشترک مهم ترین پرسش را بررسی کنند. « در این زمینه، چه می توان کرد؟»

5. مشخص سازی هدف

اگر زوجی تصمیم گرفته است مشکلات خود را حل کند، ابتدا باید بداند چه چیزی را دنبال می کند؛ بنابراین، هدف ها، باید به شیوه ای عینی و واضح بیان شوند، به طوری که امکان بررسی دقیق این نکته که زوج به آن ها دست یافته است یا خیر، میسر شود. به علاوه، همسران باید به این توافق دست یابند که هدفی را که به طور صریح بیان شده است، مورد قبول هر دو نفر، و عملی و قابل دست یافتن باشد. وقتی هدف غیرقابل دستیابی است، بیان صریح هدف ها و رسیدن به توافق، هیچ ارزشی ندارد؛ مثلاً، گرفتن درجه ی دکترای روان شناسی بالینی، در یک سال، هدفی دست نیافتنی است. پرداختن به هدف های دور از دسترس، تلف کردن انرژی است.

6. در نظر گرفتن گسترده ترین دامنه از راه حل های ممکن

یکی از پاداش دهنده ترین جنبه های روش حل مشکل آن است که درمانگر شرایطی برای افراد فراهم کند تا بتوانند از خلاقیت خود بهره گیرند. همسران باید پس از تعیین اهداف، انواع راه حل های بالقوه ی مشکلات خود را کشف و به آن ها توجه کنند. این که افراد برای خلق حالت های ممکن، ذهن خود را کاملاً آزاد بگذارند، اهمیت بسزایی دارد. زوجین، در این بخش از فرایند حل مشکل، نباید هیچ کدام از شکل های بالقوه ی راه حل را حذف کنند. در حقیقت سیّال سازی ذهن، یعنی در نظر گرفتن گسترده ترین دامنه از راه حل های ممکن برای حل مشکل،‌ یکی از مسائلی است که همیشه در فرآیند حل مسئله به زوجین توصیه می شود؛ البته، این کار باید بدون ارزشیابی انجام شود. زوجین باید خلاق باشند، راه حل بیافرینند و فهرستی از آن ها را تهیه کنند و اصلاً، برایشان اهمیت نداشته باشد که راه حل ها، در ابتدا، چه قدر عجیب به نظر می رسند. راه حل های پیشنهادی را بعداً نیز می توان به شکلی منطقی ارزیابی کرد، اما درمانگر، در ابتدا، فقط می خواهد که راه حل های بالقوه، به طور آزادانه، ذکر شوند. در این مرحله، ثبت کردن پیشنهادها بسیار مفید است؛ بنابراین، توصیه می شود که زوجین، همه ی راه حل های خلق شده در مرحله ی سیّال سازی ذهن را ثبت کنند.
راه حل های باقیمانده را می توان براساس عملی بودن، هماهنگی با ارزش ها و تحلیل های مربوط به هزینه - سود حذف کرد. عملی بودن، به این معنا است که آیا یک راه حل خاص را می توان به شکلی واقع بینانه انجام داد یا خیر؟ هماهنگی با ارزش ها، به مسئله ی همسو بودن راه حل با نظام ارزشی زوج مرتبط است. سرانجام، تحلیل هزینه - سود، همسران را قادر می سازد که میزان تلاش لازم را برای اجرای راه حل، برآورد کرده و احتمال دستیابی به هدف ذکر شده، را تعیین کنند.
مسئله ی تحلیل هزینه - سود، مستقیماً با کارکرد اصلی مرحله ی بعد ( شماره ی 7) مربوط است. هنگام تحلیل راه حل های مختلف، خیلی زود، مشخص می شود که هزینه ها و سودها، برای هرکدام از افراد متفاوت است. یعنی یک راه حل ممکن است برای شوهر ( الف) مستلزم کمترین تلاش، برای زنِ ( ب) مستلزم بیشترین تلاش و برای هر دوی آنان، بیشترین احتمال دستیابی به هدف را به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر، راه حل بعدی، ممکن است کاملاً‌ برعکس باشد؛ یعنی، برای شوهر ( الف) مستلزم بیشترین تلاش، برای زن ( ب) مستلزم کمترین تلاش و برای زوج کمترین احتمال دستیابی به هدف را به دنبال داشته باشد. همسران چگونه تصمیم می گیرند که کدام راه حل را باید اجرا کنند؟ پاسخ در هنر سازش نهفته است. هر دو نفر باید بیاموزند که برای رسیدن به بهترین راه حل مشکلات، باید ‌آن قدر وضعیت و موقعیت خود را تغییر دهند که با نیازهای همسرشان، مانند نیازهای خودشان، سازگار شوند.

7. انتخاب راه حل و توجه هم زمان به سازش

زمانی که زوجین فهرست سیّال سازی ذهن خود را کامل کردند، آماده ی انتخاب یک یا چند راه حل موازی برای مشکل می شوند. اولین وظیفه ی درمانگر، راهنمایی زوج در زمینه ی حذف راه حل هایی است که به طور آشکار، نامناسب اند. پس از انجام دادن این کار، درمانگر و زوجین پس از اجرای رضایت بخش یک راه حل می توانند نتایج را ارزیابی کنند.

8. اجرای آزمایشی راه حل، جمع آوری داده ها و ارزیابی پیامدها

هنگامی که راه حلی انتخاب شد و مورد توافق هر دو نفر قرار گرفت و در گزارش حل مشکل ثبت شد، باید اجرا شود.

9. در صورت لزوم، تصحیح و تجدیدنظر کردن در راه حل و مذاکره ی دوباره راجع به آن

زن و شوهر پس از ارزیابی پیامدها، آماده ی مواجهه با پرسش های زیر خواهد بود: آیا نتایج به دست آمده رضایت بخش هستند؟ با توجه به بافت تحلیلی هزینه - سود آیا ممکن است که راه حل های بهتری وجود داشته باشد؟ آیا می توان در آینده، از راه حل های فعلی، به نحو کارآمد، استفاده کرد؟ بیشتر زوج ها درمی یابند که گرچه از نتایج اجرای ابتدایی راه حل خود، کاملاً راضی اند، اما نمی توان آن را راه حلی کامل تلقی کرد. این، بسیار خوب است و در حقیقت، درمانگر و مراجعان، نباید آن را شکست بدانند. برعکس، نارضایتی باید به عنوان انگیزه ای برای استفاده ی بیشتر از راهبرد « حل مشکل» به کار رود. به شکلی واقع بینانه، ممکن است در این زمان، سه سطح از حل مشکل اتفاق بیفتد. در سطح نخست، احتمال دارد که راه حل زوج نیازمند مقداری اصلاح باشد و ایجاد کمترین تطابق در راه حل، هر مشکلی را که بروز کند، تصحیح خواهد کرد. در سطح دوم، نوع انطباق، کمی اساسی تر است. در این جا، گرچه افراد، همان راه حل انتخاب شده ی قبلی را حفظ می کنند، اما لازم است که در آن ویرایشی واقعی انجام دهند. بنابراین، راه حل به طور اساسی، در شکل و صورت تغییر می کند؛ مثلاً: آماده کردن روزانه ی صبحانه، به جای صرف آن در بیرون از منزل. سطح نهایی، هنگامی روی می دهد که مذاکره ی مجدد لازم می شود. در این مورد، راه حل اولیه غیرقابل قبول بوده است و زوجین، به جای آن، نیازمند بررسی مجدد راه حل های دیگر یا خلق موارد جدید هستند. درمانگر باید به زوج یادآور شود که هیچ یک از این پیامدها، جذاب تر از موارد دیگر نیست. البته، گرچه آسان تر آن است که فقط، اولین راه حل به عنوان بهترین راه، پذیرفته شود، اما رضایت زوج، به طور عام و دستیابی به هدف، به طور خاص، جزو مسائل اصلی مورد توجه درمانگر است. بر آن اساس، هر مسیری که امکان نزدیک شدن دقیق تر زوج به هدف های مطلوب را میّسر سازد، مناسب ترین راه تلقی می شود.
منبع مقاله :
آذر، ماهیار؛ (1385)، ازدواج: حل مشکلات زناشویی، تهران: نشر قطره، چاپ سوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط