وضعیت فعلی زبان و ادبیات فارسی

زبان و ادبیات فارسی معرف چیستی و کیستی ملت متمدن ما در بستر زمان ها و آثار مکتوب گران قدر زبان فارسی منعکس کننده جوهره ملی ایرانیان با فرهنگ و با قدمت و پیشینه ای کهن است که از دیرباز عرصه پهناوری را تحت
دوشنبه، 25 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وضعیت فعلی زبان و ادبیات فارسی
وضعیت فعلی زبان و ادبیات فارسی

 

نویسنده: علی خوشه چرخ آرانی




 
زبان و ادبیات فارسی معرف چیستی و کیستی ملت متمدن ما در بستر زمان ها و آثار مکتوب گران قدر زبان فارسی منعکس کننده جوهره ملی ایرانیان با فرهنگ و با قدمت و پیشینه ای کهن است که از دیرباز عرصه پهناوری را تحت سیطره و تأثیر خود داشته و به طور کلی تمامی شئون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن ها را دربرمی گرفت. اما این حقیقتی انکارناپذیر است که این میراث جاودان و گران قدر، امروز در محاصره دشمنان داخلی و خارجی است که بی شک مراقبت و صیانت و پاسداشت آن نیازی ضروری است.
در این مقاله کوتاه با عنوان «وضعیت فعلی زبان و ادبیات فارسی» پس از بیان اهمیت زبان و ادب فارسی به ذکر خطرات امروزین فرا روی آن از جمله، تأثیر ترجمه از زبان های بیگانه و وام گیری گسترده از زبان های بیگانه و... به بررسی راهکارها و ضرورت تقویت و غنی سازی زبان دیرمان فارسی از قبیل ارتقای سطح تحقیقات و پژوهش های ادبی و علمی و پاسداشت و حراست از آن از طریق آموزش سنجیده و بالنده و برنامه ریزی شده و... پرداخته و پس از ذکر عوامل تقویت زبان فارسی پیشنهادهایی در خصوص شیوه های هویت یابی و ارزش مندی زبان فارسی ارائه گردیده است.

مقدمه

زبان و ادبیات هر ملت نماد هویت آن سرزمین محسوب و به سان آئینه ای است که چون در آن نیک بنگریم می توانیم چهره روح حاکم و فرهنگ کلی و صبغه و سابقه آن ملت را در آن بنگریم. تاریخ، فرهنگ و تمدن غنی کهن، دین الهی توحیدی و زبان بومی- ملی از نشانه های مباهات ما در عرصه تاریخ است که کثرت آثار ارزش مند و شاعران و گویندگان و نویسندگان نامدار و جهانی نشان از قدمت و دیرینگی فرهنگ و تمدن ما و مؤید این موضوع است. اما زبان فارسی ما که دارای چنین پیشینه ای است متأسفانه امروزه از جوانب متعدده مورد هجمه قرارگرفته که نیازمند مراقبت و صیانتی ویژه است که از یکسو همت متولیان و دست اندرکاران و دل سوختگان و صاحب نظران وادی ادبیات و از سوی دیگر تأثیرگزاران بر این عرصه عظیم و رفیع را می طلبد تا نه تنها آن را از آسیب دور نگه داریم بلکه زمینه تقویت و غنی سازی آن را نیز فراهم نماییم.
زبان مادری فارسی، شناسنامه شریف و نشان شخصیت اصیل در جغرافیای زیستی ما است که بیان گر فخر و یگانگی، تجمیع دل بستگی، پویایی و فرهیختگی ادبیات و ادبیان و تمدن و سابقه کهن ما در فراخنای تاریخ است، که با خون دل ها و تحمل سختی ها و مصائب و تلاش های جان فرسای پیشکسوتان و پیشقراولان عرصه ادب همچون مولانا، سعدی، حافظ، نظامی و خاقانی به عنوان میراث و ودیعه ای گران سنگ به ما سپرده شده که ما نیز وظیفه داریم این امانت مرواریدگونه را با حفظ ماهیت و اصالت و به گونه ای مطلوب به آیندگان بسپاریم و آنان را در خصوص پاسداشت و صیانت از این میراث جاودان آگاه سازیم.
مثلا حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر پارسی گوی و حماسه سرای باستانی ایرانی و احیاگر زبان دیرپای و دیرمان فارسی در زمانه ای اراده به سردون و تنظیم شاهنامه گران قدر نمود که ناآرامی های ناشی از جنگ فراگیر بود و کشمکش ها چندان فرصت مناسب برای تقویت و ترویج معرفت فرهنگی- ادبی برای اندیشه وران و مفاخر ادب و زبان فارسی باقی نمی گذاشت و اگر چه اندوخته مادی نیز نداشت، با غلبه بر نومیدی ها بر توسن اراده سوار و همگام با دل پریشی ها و بی توجهی های محمود غزنوی، سرانجام با صرف سال های متمادی از عمر خویش که قریب ثلث عمر او بود، شاهنامه عزیز را به زبان فارسی آفرید.
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
اما امروزه به جهت اهمال و سستی و بی توجهی های برخی از متولیان و دستگاه های موظف به حراست و صیانت و نگهداری ریشه و بن مایه و جایگاه و شریان حیاتی اصیل زبان فارسی از یک سو و عدم دقت هایی که در بیان برخی به گوش می خورد و متن هایی که بدون رعایت قاعده و احساس در اصول علمی- کاربردی زبان به چشم می آید کارش به جایی رسیده است که بعضی ها خیلی راحت و بدون دغدغه واژه های بیگانه و نادرست بر سر زبان ها جاری می کنند و در مجموعه های تصویری و آوایی و نوشتاری، واژه های نامأنوس و غیرمعمول و بدون قاعده و حتی گاهی ملهم از ادبیات بیگانه را جایگزین کلمات فاخر و خوش آهنگ زبان فارسی کرده اند.

چالش های فراپیش ادبیات

بی شک آن چه که امروز زبان عزیز پارسی را تهدید می کند و آزاردهنده پیش روی ادبیات و زبان فارسی است. دو خطر از بقیه مهمتر است. یکی، تأثیری که ترجمه از زبان های بیگانه (به ویژه انگلیسی) بر دستور زبان فارسی می گذارد و دیگری وام گیری گسترده واژه از زبان های بیگانه.
همان طور که می دانیم هر زبان ساخت های دستوری خاص خود را دارد و زبان فارسی همچون زبان های زنده دیگر در طول عمر دراز خود از فرهنگ ها و زبان های مختلف تأثیر پذیرفته است و تدریجا کمبودهای خود را در ادوار و مقاطع خاص برطرف کرده است. زمانی از یونانی و سریانی، روزگاری از عربی، یک چند از ترکی و مغولی و در ۱۵۰سال اخیر از زبان های اروپایی. شاید بتوانیم به سختی حضور غاصبانه واژه های به اصطلاح بیگانه را تحمل کنیم به جهت آن که جزوی از زبان ما شده است، اما امروزه در اوج تأسف نوبت به زبان های اروپایی و انگلیس هم رسیده است که با وجود داد و فریادهای متولیان ادبیات و کسانی که به حال زبان و ادبیات دل می سوزانند شمار زیادی از واژه ها و اصطلاحات و ترکیباتی از آن ها در زبان ما جا خوش نموده است که واقعا دل آزار است.
مترجمان نیز گاهی در هنگام ترجمه تحت تأثیر زبان مبدأ ساخت هایی دستوری به کار می برند که در زبان فارسی ما متداول نیست و بزرگترین لطمه و آسیبی را که وام گیری از کلمات و واژگان و اصطلاحات بیگانه بر زبان فارسی وارد می آورد این است که دستگاه واژه سازی آن را معطل و بیکاره می گذارد.
همان طور که می دانیم یکی از ویژگی های برجسته زبان زایایی است و طبیعی است که تمامی زبان ها این توانایی را دارند که در صورت نیاز واژه های جدید خلق کنند و قطعا زبان فارسی با داشتن بیش از(۶۰) پسوند و نزدیک به ۱۰پیشوند و نیز توان شگفت انگیز آن در تولید واژه های مرکب، علایم اختصاری، واژه های اشتقاقی و... مشکلی در ساخت و زایش معادل در مقابل واژه های بیگانه ندارد. اما شاید سابقه تاریخی و بی توجهی برخی متخصصان و تصور این که کاربرد واژگان لاتین نشانه عالم تر بودن است موجب شده است که طی سال های گذشته شمار نسبتا زیادی واژه از زبان های اروپایی وارد زبان فارسی شود، اگرچه در مقابل تلاش هایی هم برای معادل سازی صورت گرفته است ولی قطعا کافی به نظر نمی رسد.
این واقعیتی اجتناب ناپذیر است که ادیبان و صاحب نظران ادبیات نمی توانند در صدا و سیما، گمرک و در عرصه تکنولوژی و دیگر حوزه ها حضور مداوم داشته باشند و تا وقتی که معادل مناسبی برای نام یک کالا و یا فن آوری نیافته، اجازه ورود آن را به کشور ندهند. ولی ذکر این نکته هم ضروری است که وام گیری در پاره ای جهات می تواند مفید باشد و آن زمانی است که واقعا مفهوم جدیدی را وارد زبان کند و کلمه قرضی واژه بسیط باشد و بتوان فرایند واژه سازی فارسی را روی آن اعمال نموده.

برای پاسداشت زبان چه باید کرد؟

بی تردید پیشرفت و غنی سازی و تقویت و صیانت زبان دیرپای فارسی مبتنی بر چند عامل مهم و ارزش مند است.
۱) پاسداشت و حراست از زبان و ادب فارسی به حمایت آموزش سنجیده، بالنده، برنامه ریزی شده، عمومی و فراگیر.
طبیعی است آموزش و پژوهش لازم و ملزوم یکدیگر و درواقع دو روی یک سکه هستند، اما نکته جالب و مهم این است که دانشوران و فرهیختگان کشور چنانچه اقامت و خدمت به هموطنان خود را در همین سرزمین وجهه همت خود قرار دهند و حاصل و نتایج سال ها آموزش و پژوهش یافته های خویش را به زبان فارسی تدوین و یا ارائه نمایند و اگر نتایج زحمات چندین ساله آنان به زبان شیوا و رسا تدوین گردد، هم خودشان در جهت حفاظت و صیانت زبان فارسی گامی مهم برداشته و هم بهره وران از دانش تجربه ای که اندوخته شده طرفی برخواهند جست.
متأسفانه یکی از معضلاتی که هم اکنون فرا روی بسیاری از نویسندگان و مترجمان و معلمان ما از یکسو و کثیری از خوانندگان آثار و دانش آموختگان آنان از سوی دیگر قرار دارد، این است که حاصل تحقیق و پژوهش محققان و ژرف اندیشان عزیز، با زبان و ادبیات فارسی مؤانست و تقارن و قرابتی ندارد.
امروزه وقتی با دقت به عبارات صدا و سیما گوش می سپاریم و هنگامی که به نشریات و مجلات و حتی گاهی انتشارات علمی و دانشگاهی و نامه های اداری نگاه می اندازیم با حیرت حسرت می خوریم که هنوز کار زبان چنین پریشان نشده است که به جای «عرض وجود» «عرض اندام» به کار ببریم، «بر له» و «بر علیه» کسی اقدام نکنیم، نباید «موقعیت، قیمومیت و....» غاصبانه جای «موقع و قیمومت» بنشینید و هدف «رفع نقایص» باشد نه «تکمیل نواقص»
با «دوما» و «سوما» و «گاها» و «تلفنا»، «مراسم ها»، «عملیات ها»، «وجوهات» «نذورات» «شئونات» «امورات» و «احوالات» چه باید کرد؟
انسان حیران می ماند که علت غایی این تسامح و تساهل و شاید بتوان گفت که بی احترامی به ساحت زبان و ادب فارسی که روزگاری شهره آفاق بود و هنوز هم به همت معدود پیشگامان و پیشکسوتان این عرصه مقدس پرتوی از آن بر آسمان فرهنگ کشور می تابد چیست؟
۲) ارتقا و اعتلای سطح تحقیقات و پژوهش های ادبی و علمی
از دستاوردهای آموزش سنجیده و بالنده و برنامه ریزی شده و فراگیر و عمومی این است که به کمک تفکر ادبی و علمی زمینه مناسب و مطلوب برای شکوفایی استعدادها فراهم می آید و با اطمینان می توان گفت که تا این زمینه اراده نشود ما همچنان شاهد رکود پژوهش در عرصه فعالیت های ادبی و علمی و دانشگاهی خواهیم بود.
این واقعیتی انکارناپذیر است که کشور ما و آموزش و پرورش ما نسبت به پژوهش حساسیت لازم را ندارد و دانشگاه های ما و آموزش و پرورش ما آن گونه که انتظار جامعه بوده است، نتوانسته اند از قلمرو «نقل» پای در عرصه «نقد» بگذارند و خود را با پیشرفت های روزآمد انطباق دهند و تا زمانی که از پوسته سطح به هسته عمق حرکت و تحولی مشهود نباشد معجزه ای در آموزش و تحقیق و پژوهش ما رخ نخواهد داد و به اصطلاح در بر همان پاشنه قدیمی و بافت سنتی خواهد گردید و این همان دغدغه مهمی است که مقام معظم رهبری به آن اشاره و اهمیت آن را گوشزد نموده اند که «بهترین و برجسته ترین اندیشه ها و فکرها باید به کار گرفته شود تا آموزش و پرورش از حالت روزمرگی و اسارت در چارچوب ها و روش های متحجر و منسوخ بیرون بیاید و در پرتو سیاست گذاری و برنامه ریزی صحیح نقش بسیار مهم خود را با افق روشن ملت ایران ایفا نماید.»
۳) ایمن سازی زبان فارسی، الزام ملی
برخی بر این باورند که شاید در تبدیل جهان به یک دهکده جهانی، داشته های کشور و ملل به همان صورت اصیل بومی و ملی حفظ خواهد شد و فرهنگ وارداتی و واژگان بیگانه، ترکیب و فرهنگ زبان یک ملت را برهم نخواهد زد، اما باید پذیرفت که زبان فارسی ما امروز از دو سو در معرض آسیب جدی است، هم از بعد داخلی و هم از بعد خارجی. از بعد داخلی کلمات محاوره ای، مبتذل و کوچه بازاری و طنزساز جایگزین کلمات پرمعنی می شوند و از بعد خارجی نیز تکرار و کثرت واژگان خارجی تبدیل به یک عادت غلط شده است که ایستادگی حکیمانه در مقابل این دو عامل نیازمند یک غیرت ملی است که از یکسو متولیان و بزرگان ادب وظیفه دارند که خوب بنویسند و خوب بخوانند و از سوی دیگر رسانه ملی و دیگر ابزارهای رسانه ای نیز باید وظیفه حفظ سلامت و پایداری گفتار در ادبیات فارسی را بیشتر برعهده گیرند و در فیلم ها و آثار فرهنگی خود به جایگاه رفیع زبان و ادب فارسی توجه و فرهنگ عزیز اصیل ایرانی را ترویج نمایند، زیرا که رسانه ملی و گوینده ها و مجموعه های سیما نقش زیادی را در حفظ و تقویت زبان فارسی دارند، اما متأسفانه واژه ها و اصطلاحات نادرست بسیاری هر روز در این رسانه که پرمخاطب ترین رسانه در کشور است به کار برده می شود.
علاوه بر آن صدا و سیما می تواند بازوی اجرایی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز باشد، زیرا اگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی که موظف به واژه سازی، جایگزینی واژگان خارجی است، برای این که آن چه تولید می کند در بین مردم کاربردی شود، نیاز به بازویی اجرایی دارد که صدا و سیما به سادگی می توانند حتی واژه هایی را که در ابتدا نامأنوس هستند در جامعه و به طور عام ترویج نمایند.
عوامل تقویت زبان و ادب فارسی
درخت تناور زبان فارسی ریشه در اعصار تاریخ دارد. از دیرباز، شاخ و برگ های سبزش سایبان ایمنی، پویایی و فرهیختگی و ایجاد برترین و عظیم ترین آثار ادبی و فرهنگی بوده و هست و خواهد بود. سعدی لقب «افصح المتکلمین» و «استاد سخن» و فردوسی لقب «احیاگری زبان دیرپای و دیرمان فارسی» را با سرودن شاهنامه و در دوره معاصر پروین اعتصامی لقب «حاصل چرخ ادب» را با خلق آثار وزین و ثقیل و حصین خویش به دست آورده اند و این القاب بدون تردید محصول قضاوت نسل ها و موردتأیید خوانندگان سخن سنج و نکته یاب است و به یقین این درخت عظیم و این نخل باسق قوی تر و سرزنده تر و جاودانه تر از آن است که مثلاً با تزریق واژگان خارجی برگی از سرشاخه هایش زرد شود و یا در هجوم ترجمه لغات بیگانه مترجمی فرضاً، خسته ذهن و غوطه ور در لفظ پردازی های زبان خارجی، الفبای شیرین زبان فارسی را از ذهن کودک دبستانی و نوجوان مدرسه ای و دانشجوی جوان و... و خانواده های ایرانی و مردم دوستدار زبان و ادب که همانا شناسنامه ملی اوست، پاک کنند، از این رو برای تقویت زبان فارسی باید دانش آموزان و دانشجویان را در مدارس و مراکز آموزش عالی به مطالعه متون مکتوب اصیل فارسی ترغیب و حتی مجبور گردانند، اطلاع رسانی مناسب و زبان شناسی دقیق فارسی و توسعه فزون تر و ارتقای سطح دانش و سواد عمومی، استفاده مستمر از رسانه ملی و ترویج فرهنگ و ادب و زبان کهن و نوآوری های زبان فارسی و... از راهکارهای ایمن سازی و تقویت زبان مادری ایران و ایرانیان است که این موارد مستلزم همدلی و همراهی اهل علم و قلم است، زیرا زبان پدیده ای اجتماعی است و به همه افراد جامعه تعلق دارد و پاسداشت و حفظ و طراوت و سرزندگی آن نیز وظیفه همه آحاد مردم است.
نتیجه و پیشنهادها
هرچند درخت تناور زبان فارسی ریشه در اعصار کهن و تاریخ باسابقه دارد و از عهد کهن، شاخ و برگه های خضرایش ظلال ایمنی و پویایی و جنبش و فرهیختگی و عامل پدیدآورندگی تحسین آفرین ترین آثار ادبی و فرهنگی بوده و هست ولی این درخت بسیار و بسیار قوی تر و سرزنده تر و شاداب تر از آن است که مثلاً با تزریق واژگان خارجی و یا تأثیر ترجمه آثار غیرفارسی و یا وام گیری از واژه های بیگانه و... برگی از شاخه های تنومندش نه تنها ریخته بلکه زرد و بی اثر شود؛ اما دستگاه های مسئول حفظ، و نگاهبانی زبان فارسی هم نباید به کندی نسبت به تکامل و توانایی های زبان رسای ملی مان گام بردارند و تنها ذکر جنبه های قوی زبان و نشان دادن تهدیدات، قضیه مسئولیت پذیری، شناسنامه ایرانیان را پایان یافته تلقی نمایند بلکه پاسداشت و صیانت از زبان وادب فارسی را که نیازمند عزت و عزمی ملی است وظیفه خطیر همه بدانند.
در پایان با هدف تقویت و غنی سازی زبان و ادب فارسی و صیانت و نگاهداشت این میراث جاودان موارد ذیل پیشنهاد می‌شود:

* ارزش گذاری بیش از پیش به استادان و معلمان زبان و ادبیات فارسی به عنوان یکی از مهم ترین پاسداران و شناسانندگان تاریخ و فرهنگ و قومیت ایرانی
* فراهم نمودن و مجهز کردن تلفن های همراه به زبان فارسی و الزام استفاده از زبان فارسی در پیام های کوتاه
* ارائه نتایج پژوهش های دانشمندان و اندیشه وران و فرهیختگان به زبان فارسی
* تخصیص ساعات بیشتر به دروس زبان و ادبیات فارسی در مراکز دانشگاهی و مدارس
* برگزاری المپیادها و مسابقات علمی و ادبی بین گروه های مختلف اعم از استادان، دانشجویان، دبیران و دانش آموزان
* عضویت دائمی اساتید و معلمان علوم انسانی و مخصوصاً ادبیات در کتابخانه ملی ایران

منبع مقاله :
روزنامه کیهان



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط